فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان


تحقیق در مورد عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه31

 

فهرست مطالب

 

عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان

در این زمینه، یکى از نویسندگان معروف چنین مى نویسد:

 اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى

 انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

 عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود

 مسیح هاى دروغین

  اسامى مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) در کتب مذهبى اهل ادیان

        ادیان و نوید ظهور موعود

عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان

انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امرى فطرى و طبیعى است که با ذات و وجود آدمى سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمى شناسد و به هیچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد. از این رو، همه افراد طبق فطرت ذاتى خود مایلند روزى فرا رسد که جهان بشریّت در پرتو ظهور رهبرى الهى و آسمانى و با تأیید و عنایت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات یافته، شور و بلوا در جهان پایان پذیرد و انسانها از وضع فلاکت بار موجود نجات یابند و از نابسامانى و نا امنى و تیره روزى خلاص شوند و سرانجام به کمال مطلوب و زندگى شرافتمندانه اى  نایل آیند. به همین دلیل، در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحى _ که در آخر الزمان ظهور خواهد نمود و به جنایتها و خیانتهاى ضد انسانی خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى واقعى بنیان خواهد نهاد _ سخن به میان آمده و تمام پیامبران و سفیران الهى در این زمینه به مردم با ایمان جهان، نویدهایى داده اند.

در این زمینه، یکى از نویسندگان معروف چنین مى نویسد:

«موضوع ظهور و علایم ظهور، موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیّت خاصّى است. صَرفِ نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل مى دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشریّت، و طالب تکامل معنوى وقتى که از همه نا امید مى شود، و مى بیند که با وجود این همه ترقّیات فکرى و علمى شگفت انگیز، باز متأسّفانه، بشریّت غافل و بى خبر، روز به روز خود را به سوى فساد و تباهى مى کشاند و از خداوند بزرگ بیشتر دورى مى جوید، و از اوامر او بیشتر سرپیچى مى کند; بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى شود، و از او براى رفع ظلم و فساد یارى مى جوید. از این رو در همه قرون و اعصار، آرزوى یک مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خداپرستان وجود داشته است. و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتى و یهودى و مسیحى و مسلمان، سابقه دارد، بلکه آثار آن را در کتاب هاى قدیم چینیان و در عقاید هندیان، و در بین اهالى اسکاندیناوى و حتّى در میان مصریان قدیم و بومیان و حتّى مکزیک و نظایر آنها نیز مى توان یافت».([1] [1] )

آرى! عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى در پایان جهان، یکى از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسى است که نه تنها در آیین مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانى، و نه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلکه در نزد بسیارى از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، و تمامى پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مکتب هاى الحادى، همه و همه بدان عقیده دارند. ناگفته نماند که پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، و دیگر ملل و اقوام گذشته و مکاتب مختلف جهان درباره نام آن بزرگوار باهم اختلاف نظر دارند، مسلمانان او را «مهدى موعود منتظر(علیه السلام)»، و پیروان سایر ادیان ومکتبها و ملّتها و توده هاى محروم، وى را «مصلح جهانى» یا «مصلح غیبى»، یا «رهاننده بزرگ» یا «نجات بخش آسمانى» و یا «منجى اعظم» مى نامند; ولى در باره اوصاف کلّى، برنامه هاى اصلاحى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى، و ظهور او در آخرالزمان اتّفاق نظر دارند.

جالب توجّه این که حتّى در این اواخر نیز، این عقیده در بین گروهى از دانشمندان و فلاسفه بزرگ جهان به عنوان: «لزوم تشکیل حکومت واحدجهانى» درسطح وسیعى مطرح گردیده است:

«در عصر اخیر دوشادوش پیشرفت همه جانبه اى که در تمام مسایل علمى نصیب بشریّت شده، این ایده و عقیده نیز از مرز ادیان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان یکى از مهمترین مسایل حیاتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است».([2] [2] )

آرى ! امروز بسیارى از اندیشمندان و فلاسفه مشهور جهان نیز عقیده دارند که با پیشرفت سریع صنعت و تکنولوژى، زندگى ماشینى، رقابت هاى نا سالم نظامى، بازیهاى خطرناک سیاسى، و احساس یأس و نا امیدى در بین جوامع بشرى براى رهایى از اوضاع نا بسامان کنونى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى لازم و ضرورى است. بنابراین، برغم افکار بیمارگونه کوته نظران کج اندیش که مى پندارند مسأله مهدویّت و انتظار ظهور یک رهبر بزرگ آسمانى در پایان جهان، از مختصّات مسلمانان و یا از عقاید خاص شیعیان است و مى کوشند تا با تلاش مذبوحانه خود آن را در یک مکتب خاصّ محصور کنند،


[1][1] ـ مقدّمه کتاب «مهدى موعود» ترجمه سیزدهم بحار، ص 177، و مهدى انقلابى بزرگ، ص 57، به نقل از کتاب علائم الظهور.

[2][2] ـ او خواهد آمد، ص 75.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان

تحقیق در مورد خلقت انسان از نظر قرآن

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد خلقت انسان از نظر قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خلقت انسان از نظر قرآن


تحقیق در مورد خلقت انسان از نظر  قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه35

 

فهرست مطالب

 

 انگیزه های روانی

انگیزه های فیزیولوژیک

تفکر از دیدگاه قرآن :

مراحل تفکر در حل مشکلات :

تعادل شخصیت :

خلقت انسان از نظر  قرآن

مقدمه :

انسان تنها موجودی است که از دو بعد مادی و غیر مادی شکل گرفته است این موجود یگانه چنان که قرآن کریم به آن اشاره می فرماید رشد خود را از خاک شروع کرده و مراحل مختلف تکامل را پشت سر گذاشته تا آن جا که روح خدایی در درون وی شکوفا شده و همراه وی وهمگام با هم به حرکت در آمده و با طی مراحل گوناگون صفات و ویژگی های همچون عقل ، عشق و عواطف انسانی را از خود به مرحله ی ظهور و شکوفایی رسانده است .

آنچه همیشه ذهن انسان را متوجه کرده و در طول تاریخ او را به تلاش و تفکر واداشته است معرفت نفس یا خودشناسی است انسان درپی شناختن خود گاه به راه درست و گاه به نادرست گام نهاده است .

قرآن کریم به منظور دستیابی به خودشناسی و رشد شخصیت و ارتقای نفس انسان به مدارج کمال انسانی ، مناسبترین و بهترین راهی را که بتواند زمینه ی خوشبختی دنیا و آخرت او را فراهم کند به وی نشان داده است در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که فطرت موجودی انسان و حالات گوناگون روان او را متذکر شده و علل انحراف و بیماری و همچنین راههای تهذیب و تربیت و معالجه ی روان انسان را به طور جامع نشان داده است ما می توانیم که کمک حقایقی که در قرآن درباره ی انسان و صفات و حالات گوناگون روانی او آمده است بخوبی شخصیت انسانی خویش را رشد دهیم و همچنین انگیزه های اصلی محرک رفتار انسان و عواملی را که در هماهنگ کردن شخصیت و تکامل و ایجاد بهداشت روانی انگیزه بسزایی دارند بشناسیم زیرا قرآن سخن آفریدگار انسان است و بدیهی است که آفریدگار به طبیعت و اسرار آفرینش مخلوق خود داناتر است (الا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر ) آیا آن خدایی که خلق را آفرید عالم ( به اسرار آنها ) نیست و به حال آنکه به باطن ( و ظاهر همه ی ) امور عالم آگاه است سوره ی ملک آیه 14

انگیزه های رفتار در قرآن :

انگیزه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خلقت انسان از نظر قرآن

دانلود مقاله تعلیم و تربیت از نظر نهج البلاغه

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله تعلیم و تربیت از نظر نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه:
الحمدلله رب العالمین وصلی‏الله علی سیدنا وحبیب قلوبنا وطبیب نفوسنامحمدصلی الله علیه وآله وآله الطاهرین ولاسیما بقیة الله فی‏الارضین واللعنة علی اعدائهم اجمعین الی‏یوم الدین.
قال الله عزوجل: لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته‏ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین ;
خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خود آنها در میان آنان برانگیخت که بر آنهاآیات خدا را تلاوت کند و نفوس آنان را از هر نقص و آلایش پاک گرداند و به آنان احکام شریعت وحقایق حکمت‏بیاموزد، هر چند که قبل از آن در گمراهی آشکاری بودند.
موضوع تعلیم و تربیت «انسان‏» است و طراحی نظام صحیح و جامعی برای تعلیم وتربیت انسان، تنها از ناحیه وحی ممکن خواهد بود. قرآن کتاب انسان سازی و علی‏علیه السلام‏ترجمان و مبین قرآن است.
چه کسی غیر از آن حضرت می‏تواند مفسر کتاب خدا باشد؟ همو که اعلم به وحی وسنت و سیره نبوی و اسبق به ایمان و اقرب به پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله است.
در قسمتی از خطبه قاصعه در معرفی خود می‏فرماید:
من در دوران نوجوانی، بزرگان و شجاعان عرب را به خاک افکندم و شاخه‏های بلند درخت‏قبیله ربیعه و مضر را درهم شکستم; شما به خوبی موقعیت مرا از نظر خویشاوندی و قرابت ومنزلت و مقام ویژه نسبت‏به رسول خدا می‏دانید: او مرا در دامن خویش پرورش داد; من کودک بودم،او همچون فرزندش مرا در آغوش خویش می‏فشرد و در استراحتگاه مخصوصش جای می‏داد،بدنش به بدنم می‏چسبید و بوی پاکیزه او را استشمام می‏کردم; غذا را می‏جوید و در دهانم‏می‏گذاشت. هرگز دروغی در گفتارم نیافت و اشتباهی در کردارم پیدا ننمود ... .
من همچون سایه‏ای به دنبال آن حضرت حرکت می‏کردم و او هر روز نکته تازه‏ای‏از اخلاق نیک برای من آشکار می‏ساخت و مرا فرمان می‏داد که به او اقتدا کنم. مدتی از سال،مجاور کوه حرا می‏شد، تنها من او را مشاهده می‏کردم و کسی جز من او را نمی‏دید. در آن روزغیر از خانه رسول خدا، خانه‏ای که اسلام در آن راه یافته باشد وجود نداشت. تنها خانه‏آن حضرت بود که او و خدیجه و من نفر سوم آنها اسلام را پذیرفته بودیم. من نور وحی و رسالت رامی‏دیدم و نسیم نبوت را استشمام می‏کردم. به هنگام نزول وحی بر رسول خدا، صدای ناله‏ای‏را شنیدم; از آن حضرت پرسیدم: این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است که از پرستش خویش‏مایوس گردیده; تو آنچه را که من می‏شنوم می‏شنوی و آنچه را می‏بینم می‏بینی، تنها فرق میان‏من و تو این است که تو پیغمبر نیستی، بلکه وزیر منی و بر طریق و جاده خیر قرار داری; من همواره‏با او بودم ...
در جای دیگر می‏فرماید:
یا کمیل ان رسول الله‏صلی الله علیه وآله ادبه الله وهو ادبنی وانا اؤدب المؤمنین و اورث ادب المکرمین;
ای کمیل! پیغمبر اکرم‏صلی الله علیه وآله را خدا تربیت کرد و آن حضرت مرا تربیت نمود و من نیز اهل ایمان‏را تربیت نموده و آداب پسندیده را به آنها یاد می‏دهم.
پس در وادی حیرت و سرگردانی انسانها بین مذاهب و مکاتب گوناگون، گوش جان به‏فرمان مطاع مبارکش می‏سپاریم که فرمود:
فاستمعوا من ربانیکم واحضروه قلوبکم واستیقظوا ان هتف بکم;
به سخن مرد خدا و مربی الهی خویش گوش فرا دهید و دل‏های خود را در پیشگاه او حاضرسازید و هنگامی که به خاطر احساس خطر فریاد می‏کشد، بیدار شوید.
برای بررسی صحیح و مفید مبحث «تعلیم و تربیت‏»، از دریای بیکران معارف الهی‏نهج‏البلاغه بهره‏مند خواهیم گشت و گرچه غور در این بحر عظیم و استخراج مرواریدهای‏درخشان آن غواص ماهری را باید، لکن:
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
ما در این نوشتار، «تعلیم و تربیت‏» در نهج‏البلاغه را در دو بخش و هر دو بخش را در دوفصل مورد بررسی قرار داده‏ایم. امید است مقبول درگاه خدای تعالی و مورد استفاده‏خوانندگان گرامی قرار گیرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


پی‏نوشتها:
1) آل عمران (3) آیه 164.
2) نهج‏البلاغه، خطبه 125: «هذاالقرآن انما هو خط مستور بین‏الدفتین لاینطق بلسان ولابد له من ترجمان.»
3) یکی از فضایل امیرالمؤمنین‏علیه السلام حدیث اشباه است که مورد اتفاق فریقین می‏باشد. علامه امینی در جلد سوم الغدیر، صفحه 355 تحت عنوان «حدیث الاشباه‏» می‏نویسد:
«هذا الحدیث الذی رواه الحموی فی معجمه نقلا عن تاریخ ابن بشران قد اصفق علی روایته الفریقان غیر ان له الفاظا مختلفة و الیک نصوصها: اخرج امام الحنابلة احمد عن عبدالرزاق باسناده المذکور بلفظ: من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی فهمه و الی ابراهیم فی خلقه و الی موسی فی مناجاته و الی عیسی فی سنته و الی محمد فی تمامه وکماله فلینظر الی هذا الرجل المقبل فتطاول الناس فاذا هم بعلی بن ابی طالب کانما ینقلع من صبب و ینحط من جبل. اخرج ابوبکر احمد بن الحسین البیهقی ... .»
4) برای مطالعه ادله برتری علی‏علیه السلام بر سایر صحابه، رجوع کنید به یوسف‏بن مطهر حلی، کشف‏المراد فی تجرید الاعتقاد، المسالة السابعة فی ان علیاعلیه السلام افضل‏الصحابة.
5) نهج‏البلاغه، خطبه 192.
6) بحارالانوار، ج‏77، ص‏268.
7) نهج‏البلاغه، خطبه 108.
8) شایان ذکر است که شماره خطب و رسائل و حکم بر طبق نهج‏البلاغه «صبحی صالح‏» و «المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه‏» محمد دشتی و کاظم محمدی‏می‏باشد.
9) مثنوی معنوی.
10) بقره (2) آیه 127.

 

 

 

 

 

بخش اول: تعلیم و تعلم
ارزش علم
1. فضیلت علم
2. ترغیب و تشویق به فراگیری دانش
3. نکوهش جهل و نادانی

 

1. فضیلت علم
علم، میراثی گرانبها
قال‏علیه السلام: العلم وراثة کریمة والآداب حلل مجددة والفکر مرآة صافیة; (1)
دانش، میراثی گرانبها و آداب، زینتی دایمی و فکر، آیینه‏ای است صاف و شفاف.
در این حکمت استعاراتی به کار رفته است:
1. از «علم‏» تعبیر به «میراث‏» شده، به این مناسبت که همان‏گونه که فرزند، مال وثروت را از پدر به ارث می‏برد، هر عالمی هم علم و دانش را از استادش به ارث برده.از آن‏جا که در میراث دانش خصوصیتی است که در میراث مال وجود ندارد، میراث‏علم به کرامت و ارزشمند بودن توصیف شده: «وراثة کریمة‏». منشا این خصوصیت،بقای علم و فنای مال و ثروت است. مالی را که فرزند از پدر به ارث می‏برد در معرض‏فنا و نابودی است، در حالی‏که علم و دانش باقی و از خطراتی که مال را تهدید می‏کنددر امان است.
در سایر روایات نیز از علم تعبیر به میراث و از علما تعبیر به ورثه شده است:
قال امیرالمؤمنین‏علیه السلام: العلم وراثة کریمة والآداب حلل حسان والفکر مرآة صافیة والاعتبارمنذر ناصح وکفی بک ادبا لنفسک ترکک ماکرهته لغیرک; (2)
دانش، میراثی ارزشمند و آداب، زیوری نیکو و فکر، آیینه‏ای درخشنده و شفاف و حوادث‏عبرت‏انگیز بیم دهنده و اندرزگوست و برای تادیب خویشتن همین بس که آنچه برای دیگران‏نمی‏پسندی ترک کنی.
عن ابی عبدالله‏علیه السلام قال: ان العلماء ورثة الانبیاء وذلک ان الانبیاء لم یورثوا درهماولادینارا وانما اورثوا احادیث من احادیثهم فمن اخذ بشی‏ء منها اخذ حظا وافرا فانظروا علمکم‏هذا عمن تاخذونه فان فینا اهل البیت فی کل خلف عدولا ینفون عنه تحریف الغالین وانتحال‏المبطلین وتاویل الجاهلین; (3)
دانشمندان و علمای دینی وارثان پیامبرانند، زیرا انبیا از خود درهم و دیناری به ارث‏نمی‏گذارند و آنچه از خود باقی می‏گذارند احادیثی است از احادیث آنها، هر که از آن احادیث‏برگیرد، بهره فراوانی برده; پس مواظب باشید دانش خود را از چه کسی می‏گیرید. همانا در بین مااهل بیت در هر دوره جانشینان عادلی هستند که تغییر دادن افراطی‏ها و بدعت‏گذاری خرابکاران وتاویل نادانان را از دین برمی‏دارند.
2. از آداب و اخلاق پسندیده، به زیورهای متجدد و دایمی تعبیرگردیده، به این‏جهت که فضایل برای نفس زینت و زیورند، همان‏طوری که لباس و زیور آلات‏زینت‏بدن انسان می‏باشد. توصیف این زیورهای باطنی به تجدد و دوام، به این جهت‏است که به علت رسوخ در نفس، دایمی و با انسان همراه است.
3. از فکر، تعبیر شده به «مرآة صافیة‏»; یعنی آیینه درخشنده و شفاف، زیراهمان‏طوری که آیینه شفاف، اشکال و صورت‏های مقابل خود را به خوبی منعکس‏می‏نماید، فکر انسان نیز پرده از مجهولات تصوری و تصدیقی او برداشته و آنها رامعلوم می‏کند و به تعبیر بعضی از شارحان نهج‏البلاغه، فکر به منزله اصطرلابی (4) است روحانی. (5)
شارح بحرانی‏رحمه الله در توضیح این حکمت و کلام نورانی می‏گوید:
الثالثة عشر: العلم وراثة کریمة وهو فضیلة النفس العاقلة وهو اشرف الکمالات التی تعتنی‏بها وبحسب ذلک کان وراثة کریمة من العلماء بل کان اکرم موروث ومکتسب واراد الوراثة‏المعنویة کقوله تعالی: فهب لی من لدنک ولیا یرثنی ویرث من آل یعقوب (6) ; ای العلم والحکمة.
الرابعة عشر: والآداب حلل مجددة واراد الآداب الشرعیة ومکارم الاخلاق واستعار لها لفظ‏الحلل المجددة باعتبار دوام زینة الانسان بها وتجدد بهائه وحسنه وتهذیب نفسه علی استمرارالزمان بلزومها واستخراج محاسنها کالحلل التی لایزال تجدد علی لابسها.
الخامسة عشر: والفکر مرآة صافیة والفکر قد یراد به القوة المفکرة وقد یراد به حرکة هذه‏القوة مطلقا ایة حرکة کانت وقد یراد به معنی آخر وعنی هنا القوة نفسها واستعار لها لفظ المرآة‏باعتبار انها اذا وجهت نحو تحصیل المطالب التصوریة والتصدیقیة ادرکها وتمثلت‏بها کما یتمثل‏فی المرآة صور مایحاذی بها; (7)
سیزدهم: دانش، میراثی ارزشمند است وفضیلت و ارزشی است‏برای انسان. علم و دانش ازبهترین کمالاتی است که مورد توجه است و به همین جهت میراثی گرانبها و ارزشمند از دانشمندان،بلکه گرانبهاترین چیزی است که از علما به ارث می‏رسد و به دست می‏آید. منظور از میراث، میراثی‏معنوی است، همان‏طوری که در قول خدای تعالی: فهب لی من لدنک ولیا یرثنی ویرث من‏آل یعقوب، میراث به معنای علم و حکمت است.
چهاردهم: آداب زینت‏های دایمی و همیشگی است. منظور آداب شرعی و فضایل اخلاقی‏است و این‏که از آداب تعبیر به زینت‏های دایمی شده، به این مناسبت است که آداب همیشه با انسان‏همراه است و ارزش و شخصیت انسان را استمرار می‏دهد، مثل زینت‏هایی که دایما آنها را می‏پوشد.
پانزدهم: فکر، آیینه‏ای شفاف و درخشنده است، فکر گاهی به معنای قوه تفکر و گاهی به معنای‏فکرکردن و گاهی به معنای دیگر به کار می‏رود و در این‏جا به معنای قوه تفکر است و این‏که از فکر،تعبیر به آیینه شفاف شده، به این خاطر است که همان‏طوری که آیینه شفاف هر چه را در مقابل داردنشان می‏دهد، فکر هم مطالبی را که به آن عرضه می‏گردد نشان می‏دهد; یعنی از مبادی، انسان را به‏مراد می‏رساند.
سعادت انسان در افزودن علم است
سئل عن الخیر ما هو؟ فقال‏علیه السلام: لیس الخیر ان یکثر مالک وولدک ولکن الخیر ان یکثرعلمک; (8)
از امام‏علیه السلام سؤال شد که خیر چیست؟ در جواب فرمودند: خیر این نیست که دارایی وفرزندانت زیاد شود، بلکه خیر آن است که دانش و علمت افزون گردد.
خیر در چند آیه از قرآن به معنای مال و متاع دنیوی به کار رفته:
کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیة للوالدین و الاقربین بالمعروف حقاعلی المتقین; (9)
دستور داده شد که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر دارای متاع دنیاست، وصیت کند برای‏پدر و مادر و خویشان به قدر متعارف، این کار سزاوار مقام پرهیزکاران است.
ایحسبون انما نمدهم به من مال و بنین نسارع لهم فی الخیرات بل لایشعرون; (10)
آیا این مردم کافر می‏پندارند که ما آنها را مدد به مال و فرزندان می‏نماییم برای آن‏که می‏خواهیم‏در حق ایشان مساعدت و تعجیل به خیرات دنیا کنیم؟ برای امتحان است و آنها نمی‏فهمند.
و انه لحب الخیر لشدید; (11)
و انسان بر حب مال دنیا سخت فریفته و بخیل است.
اگر مال و فرزند خیر است پس چگونه امام‏علیه السلام در این کلام، خیر بودن را از مال وفرزند سلب می‏نمایند؟
پاسخ این است که خیر دو قسم است: مطلق و مقید; خیر گاهی استعمال می‏شوددر «خیر مطلق‏»; یعنی خیری که هیچ شری را در برندارد، و گاهی استعمال می‏شود در«خیر مقید»; یعنی خیری که برای همه و در همه حال خیر نیست. کلام امام‏علیه السلام به نحوسلب عموم است، نه عموم سلب; یعنی خیر محض افزایش علم و دانش است،نه زیادی مال و فرزند.
شارح بحرانی‏رحمه الله در بیان این حکمت گوید:
الخیر فی العرف العامی هو کثرة المال و القینات الدنیویة وفی عرف السالکین الی الله‏هو السعادة الاخرویة وما یکون وسیلة الیها من الکمالات النفسانیة وربما فسره قوم بما هو اعم‏من ذلک وقد نفی‏علیه السلام ان یکون الاول خیرا وذلک لفنائه ومفارقته ولما عساه ان یلحق بسببه من‏الشر فی الآخرة وفسره بالثانی وعد فیه کمال القوی الانسانیة فکثرة العلم کمال القوی النظریة‏للنفس العاقلة; (12)
خیر در عرف عام، فراوانی و کثرت مال و لذایذ دنیوی است، و در اصطلاح سالکین الی الله،خوشبختی و سعادت اخروی است و کمالات نفسانیه‏ای که وسیله رسیدن به آن سعادت باشد;بعضی خیر را به اعم از این تفسیر نموده‏اند. در این کلام امام‏علیه السلام خیر بودن را از کامیابی‏های دنیوی‏نفی نموده، زیرا این لذت‏ها و کامیابی‏ها فانی است و از انسان جدا می‏گردد و چه بسا موجب رسیدن‏شر اخروی به انسان باشد و خیر را به معنای دوم تفسیر نموده و کمال قوای انسانی را خیر دانسته‏اند;پس کثرت علم کمال قوه نظریه نفس عاقله است.
امام پنجم حضرت باقرعلیه السلام نیز از پیغمبر اکرم‏صلی الله علیه وآله نقل کرده‏اند که فرمودند: در غیراز تعلیم و تعلم خیری نیست.
قال رسول الله‏صلی الله علیه وآله: العالم والمتعلم شریکان فی الاجر للعالم اجران وللمتعلم اجر ولاخیرفی سوی ذلک. (13)
در غررالحکم از امیرالمؤمنین‏علیه السلام نقل شده که:
العلم اصل کل خیر.
مقام و منزلت علما نزد پیامبران
قال‏علیه السلام: ان اولی الناس بالانبیاء اعلمهم (اعملهم) بما جاؤوا به ثم تلاعلیه السلام:ان اولی الناس‏بابراهیم للذین اتبعوه وهذا النبی والذین آمنوا; (14) و (15)
نزدیک‏ترین مردم به پیامبران کسانی هستند که به تعالیم انبیا آگاه‏ترند; سپس این آیه را تلاوت‏فرمود: نزدیک‏ترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی کنند و این پیغمبر و امتش که اهل‏ایمانند.
مجلسی‏رحمه الله می‏گوید:
و فی بعض النسخ اعملهم وهو اظهر; (16)
در بعضی از نسخه‏ها به‏جای اعلمهم، اعملهم آمده که با ظاهر کلام تطابق بیشتری دارد.
ابن ابی الحدید می‏گوید:
هکذا الروایة «اعلمهم‏»، والصحیح «اعملهم‏» لان استدلاله بالآیة یقتضی ذلک وکذا قوله فیمابعد «ان ولی محمد من اطاع الله‏» الی آخر الفصل ولم یذکر العلم وانما ذکر العمل; (17)
اعلمهم روایت‏شده و حال آن‏که صحیح اعملهم است، زیرا استدلال به آیه شریفه و کلام امام‏بعد از استدلال که فرمود: کسی دوست محمد است که از خدا پیروی و اطاعت نماید، تا آخر فصل، واین‏که حرفی از علم در میان نیست و سخن در مورد عمل است و عمل را ذکر نموده‏اند، دلیل است‏برصحت اعملهم نه اعلمهم.
ممکن است در جواب گفته شود: بین استدلال به آیه شریفه و کلمه «اعلمهم‏» هیچ‏منافاتی وجود ندارد، زیرا تبعیت و موافقت کامل با اوامر و نواهی پیامبران، زمانی‏حاصل می‏گردد که شخص به دستورات انبیا آگاهی لازم را داشته باشد و هر اندازه‏علم و آگاهی بیشتر به اوامر و نواهی داشته باشد، بهتر می‏تواند در عمل آنها را به‏کارگرفته و با انبیا توافق و تطابق داشته باشد و اطاعت‏بدون آگاهی ممکن نیست.
شارح بحرانی‏رحمه الله در تثبیت این مطلب می‏گوید:
و لما کان الغرض من الانبیاءعلیهم السلام جذب الخلق الی الله بطاعته فکل من ابلغ فی الطاعة کان‏اشد موافقة لهم واقرب الی قلوبهم واقوی نسبة الیهم ولما لم یکن طاعتهم الا بالعلم بما جاؤوا به‏کان اعلم الناس بذلک اقربهم الیهم واولاهم بهم وبرهان ذلک الآیة المذکورة; (18)
چون هدف از نبوت انبیاعلیهم السلام توجه دادن مردم به خدای تعالی است که به‏وسیله طاعت‏حاصل‏می‏گردد، پس هرکس تلاش بیشتری در اطاعت داشته باشد، موافقت‏بیشتری با آنها دارد و نزد انبیادارای قرب بیشتری خواهد بود و نسبت نزدیک‏تری با ایشان دارد; و چون اطاعت آنها بدون علم به‏دستورات و فرامین آنها میسر نیست، آگاه‏ترین مردم به دستورات آنها، نزدیک‏ترین و شایسته‏ترین‏مردم به انبیا می‏باشد; دلیل بر این مطلب آیه‏ای است که ذکر شده.
ارزش علم
قال‏علیه السلام: لاشرف کالعلم; (19) هیچ شرافت و ارزشی همانند علم نیست.
در شرافت و ارزشمند بودن علم، روایات دیگری نیز از حضرت‏امیرالمؤمنین‏علیه السلام رسیده است:
قال‏علیه السلام: المودة اشبک الانساب و العلم اشرف الاحساب; (20)
دوستی، ناگسسته‏ترین پیوندها، و دانش برترین افتخارات است.
قال‏علیه السلام: یتفاضل الناس بالعلوم والعقول لا بالاموال والاصول; (21)
مردم به‏وسیله دانش و عقل بر یکدیگر برتری پیدا می‏کنند، نه به‏وسیله مال و ثروت واصل و نسب.
قال‏علیه السلام: کفی بالعلم شرفا ان یدعیه من لایحسنه ویفرح اذا نسب الیه، کفی بالجهل ذمایبرا منه من هو فیه; (22)
در شرافت و فضیلت علم همین اندازه کافی است که کسی هم که آن را ندارد، اگر به اونسبت داده شود خوشحال می‏گردد، و در مذمت جهل و نادانی همین بس که جاهل نیز خود را از آن‏بری می‏داند.
این مطلب منحصر به علم و جهل نیست، بلکه در شجاعت و جبن، کرم و بخل،عدالت و فسق و سایر اوصاف و سجایای متضاد، این قاعده جریان دارد; یعنی‏فاقد علم و کرم و عدالت را انتساب به آن شاد و از انتساب به جهل و بخل و فسق‏متنفر است.
تحسین صفات حمیده حتی به وسیله فاقدان آن صفات و تقبیح رذایل اخلاقی وصفات ناپسند به وسیله واجدان آنها، ناشی از قوه‏ای است که خداوند در انسان قرارداده است:
فطرت الله التی فطر الناس علیها; (24-23)
فطرت و سرشت الهی است که انسان بر آن آفریده شده است.

 

پی‏نوشتها:
1. نهج‏البلاغه، حکمت 5.
2. بحارالانوار، ج‏1، ص‏169. نظیر این روایت را سید رضی در کلمات قصار، حکمت 365 آورده است: «الفکر مرآة صافیة والاعتبار منذر ناصح وکفی ادبا لنفسک تجنبک ماکرهته لغیرک.»
3. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج‏1، ص‏32.
4. در معنای اصطرلاب گفته‏اند:
به یونانی استر ترازو بود که در سکه عدل ساز او بود اگر معنی‏ام باز پرسی زلاب بود هم به گفتار روم آفتاب پس آن کو مراد از سطرلاب جست ترازوی خورشید باشد درست
5. ابن ابی الحدید، شرح نهج‏البلاغه، ج‏18، ص‏93.
6. مریم (19) آیه 5 - 6 .
7. ابن میثم بحرانی، شرح نهج‏البلاغه، ج‏5، ص‏240.
8. نهج‏البلاغه، حکمت 94.
9. بقره (2) آیه 180.
10. مؤمنون (23) آیه 55 و 56
11. عادیات (100) آیه 8 .
12. ابن‏میثم بحرانی، شرح نهج‏البلاغه، ج‏5، ص‏288.
13. بحارالانوار، ج‏1، ص‏173.
14. نهج‏البلاغه، حکمت 96.
15. آل عمران (3) آیه 68 .
16. بحارالانوار، ج‏1، ص‏183.
17. شرح نهج‏البلاغه، ج‏18، ص‏252.
18. شرح نهج البلاغه، ج‏5، ص‏289.
19. نهج البلاغه، حکمت 113.
20. بحارالانوار، ج‏1، ص‏183.
21. عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم.
22. بحارالانوار، ج‏1، ص‏185.
23. روم (30) آیه 30.
24. مولوی می‏گوید:
این صدا در کوه دل‏ها بانگ چیست گه پر است از بانگ این گاهی تهی است هر کجا هست آن حکیم اوستاد بانگ او از کوه دل خالی مباد هست که کآوا مثنا می‏کند هست که آواز صدتا می‏کند
مرحوم مظفر در توضیح و تبیین این قوه درونی انسان می‏گوید:
«ان الله تعالی خلق فی قلب الانسان حسا وجعله حجة علیه یدرک به محاسن الافعال ومقابحها وذلک‏الحس هو الضمیر بمصطلح علم الاخلاق الحدیث وقد یسمی بالقلب او العقل العملی او العقل المستقیم‏او الحس السلیم عند قدماء الاخلاق. فهذا الحس فی القلب او الضمیر هو صوت الله المدوی فی دخیلة‏نفوسنا یخاطبها به ویحاسبها علیه ونحن نجده کیف یؤنب مرتکب الرذیلة ویقر عین فاعل الفضیلة وهوموجود فی قلب کل انسان وجمیع الضمائر تتحد فی الجواب عند استجوابها عن الافعال، فهی تشترک‏جمیعا فی التمییز بین الفضیلة والرذیلة وان اختلفت فی قوة هذا التمییز وضعفه کسائر قوی النفس اذتتفاوت فی الافراد قوة وضعفا; خدای تعالی در درون انسان حسی را خلق کرده و آن‏را حجت‏بر انسان قرار داده که به واسطه آن حس‏درونی، خوبی‏ها و بدی‏های کارها را تشخیص می‏دهد. این حس در اصطلاح علم اخلاق جدید«ضمیر» و نزد قدمای علم اخلاق «قلب‏» یا «عقل عملی‏» یا «عقل مستقیم‏» یا «حس سلیم‏» نامیده می‏شود.این حس درونی یا ضمیر، ندای طنین‏انداز الهی است که نفس انسان به واسطه آن صدا مخاطب و موردمحاسبه واقع می‏گردد. ما در درون خود می یابیم که این حس چگونه مرتکب کار ناپسند را سرزنش وملامت می‏کند و کسی را که کار خوب انجام می‏دهد، شاد باش گفته تشویق می‏کند. این حس در قلب‏هر انسانی هست و همه وجدان‏ها به پرسش از افعال پاسخ هماهنگ و یکنواخت می‏دهند و همه‏فضایل را از رذایل تمیز می‏دهند، گرچه در این تشخیص بعضی قوی‏تر و بعضی ضعیف‏ترند، مانندسایر قوای نفس.» (المنطق، ص‏295).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم:
تربیت در نهج البلاغه
پیش از بررسى تربیت در نهج البلاغه، یادآورى یک نکته ضرورت دارد.
معمولا وقتى از تربیت بحث مى‏شود، دو معنا به ذهن مى‏آید، اول معناى عام و دوم معناى خاص. تربیت در معناى خاص با پرورش انسان بطور کلى و امر تعلیم و تعلّم سر و کار دارد. تربیت بمعناى عام با امورى مانند خویشتن شناسى، رابطه انسان و خدا، رابطه انسان و طبیعت، رابطه انسان با همنوعان و رشد و تکامل انسان در رابطه با ارزشهاى الهى و انسانى و حرکت او بسوى اللَّه ارتباط دارد. بدون تردید این دو معنا با هم ارتباط نزدیک دارند.
مطالعه نهج البلاغه و زندگى حضرت على علیه السلام این حقیقت را آشکار مى‏سازد که تربیت در دو معناى عام و خاص در رفتار و گفتار این شخصیت الهى متبلور و منعکس است.
نهج البلاغه یک کتاب تربیتى
کتاب نهج البلاغه در مجموع یک کتاب تربیتى است. با مطالعه نهج البلاغه فرد مى‏تواند خود را بشناسد و موقع خود را در جهان آفرینش درک کند، با جهان شناسى الهى آشنائى پیدا کند، وظیفه خود را در برابر خدا تشخیص دهد، رابطه خود را با همنوعان در سایه ضوابط و معیارهاى اسلامى استحکام بخشد، از مطالعه موجودات‏مختلف به پیچیدگى مسئله آفرینش و نقش خدا در خلقت موجودات پى برد، از بررسى تاریخى عبرت گیرد، وضع خود را در برابر ارزشهاى معنوى و دنیائى روشن سازد و با الهام از تعلیمات اخلاقى نهج البلاغه شخصیت اخلاقى خود را به سوى رشد و تکامل سوق دهد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 35   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعلیم و تربیت از نظر نهج البلاغه

دانلودمقاله نظر اندیشمندان غرب نسبت به قرآن

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله نظر اندیشمندان غرب نسبت به قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
سخنی از«هربرت جرج ونو» می‌نویسد: «مهم‌ترین کتاب دنیا قرآن است. زیرا تأثیری که این کتاب آسمانی در دنیا کرده نظیر آن را هیچ کتابی نداشته است، قرآن کتاب علمی، دینی، اجتماعی، تهذیبی، اخلاقی و تاریخی است، مقررات و قوانین و احکام آن با اصول، قوانین و مقررات امروز هماهنگ و برای همیشه و دائم کتابی قابل پیروی و عملی است و هر کس بخواهد دینی اختیار کند که سیر آن با تمدن بشر پیشرفت داشته باشد باید اسلام را اختیار کند. اگر بخواهد که معنی این دین را بیابد به قرآن مراجعه کند.»
گوته، ریاضی‌دان و شعر آلمانی، اندیشمند دیگری است که بلاگر به بیان سخن آن پرداخته است: «ما در ابتدا از قرآن رو گردان بودیم اما طولی نکشید که این کتاب یعنی قرآن توجه ما را به خود جلب نمود و ما را دچار حیرت ساخت تا آن‌جا که در برابر اصول قوانین علمی و بزرگ آن سر تسلیم فرود آوردیم. قرآن اثری است که احیانا به واسطه سنگینی عبارت آن خواننده در ابتدا رمیده می‌شود و سپس مجذوب جاذبه آن می‌گردد و بالاخره بی‌اختیار محو زیبایی‌های متعدد آن می‌شود.»
نویسنده در پایان در اشاره به سخن امام خمینی( ره) درباره‌ی قرآن چنین می‌آورد: «قرآن کتاب انسان‌سازی است، خداوند قرآن را تنزل کرده است در ماه رمضان، قرآن نازله‌ای است که پس از عبور از از حجاب‌های نور وارد شده است. قرآن کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نور بخش سیر الی الله است. امروز در خدمت قرآن کریم هستید، قرآن کریمی که سعادت همه بشر را بیمه کرده است، قرآن کریمی که که هر کس زیر بیرق او واقع شود در دنیا و آخرت سعید است. انگیزه نزول این کتاب مقدس و انگیزه بعثت نبی‌مکرم برای این‌است که این کتاب در دسترس همه قرار گیرد و همه از او به اندازة سعه‌صدر وجودی و فکری خودشان استفاده کنند.
قرآن از نگاه دانشمندان و سیاست مداران غیر مسلمان
1ـ ولتر فیلسوف و نویسندۀ فرانسوی می گوید :
من یقین دارم که اگر قران و انجیل را بیک فرد غیر متدین ارائه دهند او حتما اولی را برخواهد گزید زیرا کتاب محمد در ظاهر افکاری را تعلیم می دهد که به اندازه کافی بر مبانی عقلی منطبق است .
{سالانه پیام اسلام س 2}
2ـ ژ ان ژاک روسو نویسنده فرانسوی (1876-1804):
بعضی از مردم بعد از آنکه مقدار کمی عربی یاد گرفتند قرآن را خوانده و درست درک نمی کنند واگر می شنیدند محمد با آن لغت فصیح وآهنگ رسای عرب آنرا می خواند هر آینه سجده می افتادند وندا می کردند ای محمد عظیم دست مارا بگیر وبه محلّ شرف افتخار برسان .ما را بخاطر یاری تو حاضریم جان خویش را فدا سازیم.
{اسلام وافکار اندیشه ص31}
3ـ واشنگن ایرونیک آمریکائی :
قرآن کتابی است که از حدود اقیانوس اطلس تا نهر کاشمر مردم را در زیر سایۀ همایون فر خود سعادتمند نگهداشته است {حقیقت اسلام در نظر دیگران ص 60 }
قرآن حاوی بالاترین مبادی ، با ارج وسودمندترین آنها است
{کتاب آسمانی کدام است ص185}
4ـ تولستوی فیلسوف بزرگ روسی {1910-1828}
قرآن مشتمل بر تعلیمات و حقایق روشن و آشکار و سهل است و عموم افراد بشر از هر طبقه می تواند از آن بهره مند گردد {پیشرفت سریع اسلام ص 52}
هر کس که بخواهد ماهله وسادگی دین اسلام را بفهمد باید که قرآن مجید را بدقت مطالعه کند زیرا در آنجا احکامی مبنی بر حقایق روشن و آشکار صادر و تعلیماتی سهل و ساده بعموم داده شده در این قرآن آیات کریمه نزول نموده که دلالت بر مقام عالی دین اسلام و پاکی روح مقدس آورندۀ این کتاب دارد که بر مقام عالی دین اسلام وپاکی روح مقدس آورندۀ این کتاب دارد که از آن جمله است واعتصمو بحبل الله جمیعاً ولا تفرقو واذکر ونعمت الله ...
(نسل نو س3 ش3)
5 - بودلی نویسنده سوئیسی :
نزد ما کتابی است بنام قرآن که در اصالت و سلامت تنها و فرید است.{محمد عند العلماء الغرب ص168}
6 ـ ولز دانشمند انگلیسی {1866-1946}:
اما کتاب چهارم که مهمترین کتاب دنیاست قرآن است زیرا که این کتاب آسمانی اثری که در دنیا گذارد نظیر آنرا هیچ کتابی بخود ندیده است . قران کتاب عملی ودینی و اجتماعی وتهذیبی واخلاقی وتاریخی است . مقررات و قوانین و احکام آن با اصول قوانین مقررات دنیای امروز تطبیق می کند و برای همیشه قابل پیروی و عمل است هر کس بخواهد دینی اختیار کند که سر آن با تمدن بشر پیشرفت داشته باشد باید که دین اسلام را اختیار نماید و اگر خواهد که معنی این دین را بیابد به قران مراجعه کند { مکتب اسلام ص14 ش1}
7 ـ راکستون اسکاتلندی :
سالیان درازی در جستجوی حقیقت بودم تا اینکه حقیقت را در اسلام یافتم .سپس قرآن مقدس را دیدم و شروع به خواندن آن کردم او بود که به تمام سوالات مرا جواب گفت . قرآن ابّهت و ترس در انسان الهام می کند و درعین حال ثابت می کند که هر چه می فرماید راست است .
{اسلام شناسی غرب ص60}
8 ـ بانو مایل انجلو ایتالیائی :
آشنایی من با تعایم حیاتبخش ومعارف درخشان اسلام وقرآن ،بینش جدید وعمیقی در من ایجاد کرد وطرز فکرم را دربارۀ جهان آفرینش و فلسفه وجود بکلی دگرگون ساخت واحساس کردم که تعلیمات اسلام برخلاف تعالیم مسیحیت انسان را موجودی شریف وبا شخصیت می شناسد نه موجودی کثیف وذاتا آلوده مسلمانان به حکم کتاب آسمانی قرآن پیامبر علی مقام خود را انسانی مانند انسانهای مسلمانان به حکم کتاب آسمانی قرآن پیامبر علی مقام خود را انسانی مانند انسانهای دیگر می دانند که خداوند او را برای تبلیغ و رسالت و راهنمایی انسانها برگزیده است در این کتاب دستور و نحوۀ بهره گیری از لذایذ این دنیا و حیات آن ، بطرزی جالب و خردمندانه بیان شده است
{مکتب اسلام سال 14 ش4}
9 – بانو سقان رانی تنس هلندی :
محتوای این کتاب آسمانی کاملا با خرد وفطرت بشری مطابقت دارد واز مطالب زننده وخلاف عقل بکلی پاک است.
قرآن دربارۀ زنان داوری عادلانه ای دارد و برخلاف برخی از مرامها وادیان که جنس زن را تا به سر حد بردگی تنزل داده و ارزشی برای او قائل نیستند،وی را از مزایا وحقوق انسانی برخوردار ساخته ومقام شامخی برای او منظور داشته است
{مکتب اسلام س14 ش 2}
10 ـ رود ویل نویسندۀ انگلیسی :
اروپا باید فراموش نکند که مدیون قرآن محمدی است زیرا قرآن بود که آفتاب علم ودانش را در اروپا طلوع داد {بسوی قرآن و اسلام ص48}
11 ـ گوته شاعر نویسندۀ بزرگ آلمانی : {1749-1832}:
سالیان دراز کشیشان از خدا بی خبر ما را از پی بردن به حقیقت قرآن مقدس وعظمت آورندۀ آن دور نگه داشته اند اما هر قدر که ما قدم در جادۀ علم و دانش که قرآن مجموعۀ آن است بهت و حیرت عجیبی در ما ایجاد کرده است و عنقریب است که این کتاب توصیف ناپذیر علم را بخود جلب نموده و تأثیر عمیقی در علم و دانش جهان نموده و در نتیجه جهان مدار گردد
{پاسخ ما به مشکلات جوانان ج2 ص168}
12 ـ مرمادوک محقق انگیلسی :
آیات و کلمات قرآن در قلب و زبان ما جای گرفته وبا گوشت و خون و استخوان ما و آنچه در وجود ماست در آمیخته است {کتاب آسمانی کدام است ص184}
13 ـ گونارا ریکسون سوئدی :
قرآن مقدس دلائل اثبات وجود خداوند را به ما میدهد وآنچه آرزوی معنوی بشر است همین است یک خصوصیت بزرگ دیگر اسلام جنبۀ جهانی بودن آن است .قرآن خدا را پروردگار اعراب نمی خواند بلکه پروردگار جهانیان می داند سایر کتب مذهبی از خداوند به عنوان پروردگار اسرائیل وغیره یاد کرده اند قرآن از ما دعوت می کند که به تمام پیامبران ایمان داشته باشیم خواه آنها که در قرآن اسم از آن برده شده و خواه آنها که اسمی برده نشده {اسلام شناسی غرب ص 30}
14ـ امورا ژاپنی :
اما قرآن مقدسیکه دستورات الهی است بدون آشفتگی وحی پاک الهی باقی مانده است
{اسلام شناسی غرب ص83}
15ـ البرت انیشتین فیزیکدان معروف :
قرآن کتاب جبر ،هندسه یا حساب نیست بلکه مجموعه ای از قوانین است که بشر را به راه راست ، راهی که بزرگترین فلاسفه دنیا از تعریف وتعیین آن عاجزند هدایت می کند
{ راه تکامل ج6ـ ص53}
16- دکتر گوینیه فرانسوی :
من آیات قرآن را که به علوم پزشکی وبهداشتی و طبیعی ارتباط داشت دنبال کردم واز کودکی آنها را فرا گرفتم وکاملاً بدان آگاه بودم وبنابراین دریافتم که این آیات از هر جهت با معارف وعلوم جهانی منطبق است ... هر کس که دست اندر کار هنر یا علمی باشد وآیات قرآن را با هنر وعلمی که آموخته است مطالعه ومقایسه کند . به همان صورت که من مقایسه کردم بدون تردید به اسلام خواهد گروید البته اگر صاحب عقلی سلیم و بی غرض باشد {اسلام در زندان اتهام ص22}
17ـ ناپلئون پادشاه اسبق ومقتدر فرانسوی می گوید :
قران به تنهائی عهده دار سعادت بشر است {فرهنگ برلیان ص106}
امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همۀ دانشمندان و تحصیل کرد گان همه کشورها را با یکدیگر متحد کنم ونظام یکنواختی فقط براساس و اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و می تواند مردم را به سعادت رهبری کند .من هم امیدوار م در طول زمان نزدیکی جشن اتحاد و نظامی را بر اساس قرآن برقرار کنم
{تابش اسلام در اروپا ص134}
کجاست آنروزیکه ما مجمع و هیئتی بزرگ از سیاستمداران و علماء حقوق دنیا تشکیل دهیم . قران کلام الهی ومتین ترین قوانین محمدی همان نسخۀ پر افتخار بشری را پیش گذاریم و از روی آن قوانین و سعادت حقیقی بشر را تنظیم تنسیق نمائیم {حقیقت اسلام در نظر دیگران ص 28}
18ـ رنبورت دانشمند اروپایی:
واجب است اعتراف کنیم که علوم طبیعی ،فلکی ، فلسفه ریاضیات که از اروپا اوج گرفت ، عموما ًاز قرآن اقتباس شده است ، پس اروپا شهری برای اسلام است
{قرآن و دیگران ص22}
19 ـ مهاتما گاندی رهبر بزرگ هندوستان :
از راه آموختن دانش قران ، هر کسی به اسرار وحی وحکمتهای دین، بدون داشتن خصوصیات مصنوعی ،نایل می شود .
در قرآن چیزی دیده نمی شود که إعمال زور وجبر جهت برگرداندن مذهب اشخاص ، تجویز کرده باشد . {قرآن دیگرآن ص35}
20ـ ویل دورانت مورّخ مشهور :
در قرآن ، قانون واخلاق یکی است ، رفتار دینی در قرآن ،شامل رفتار دنیوی نیز هست ، و همه امور از جانب خدا وبه طریق وحی آمده است . قرآن شامل مقرات ّدر خصوص ادب ،تندرستی ،ازدواج ،طلاق ،رفتار بافرزند وبره وحیوان ،تجارت ،سیاست ،ربا،دین ،امور زراعت،مجازات جنگ وصلح است ...مدت چهارده قرن ،قرآن در حافظه اطفال مسلمان محفوظ مانده ،خاطرشان را تحریک کرده ، اخلاقشان را فرم داده وقریحه صدها میلیون مرد را صیقلی کرده است
{تاریخ تمدن ویل دورانت ج11 ص54}
تهیه غ - صفری مهدوی

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  9  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نظر اندیشمندان غرب نسبت به قرآن

پروژه مقدمه ای بر پیری از نظر روان شناسی. doc

اختصاصی از فی دوو پروژه مقدمه ای بر پیری از نظر روان شناسی. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه مقدمه ای بر پیری از نظر روان شناسی. doc


پروژه مقدمه ای بر پیری از نظر روان شناسی. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 95 صفحه

 

مقدمه:

‏کتاب حاضر واقعیتی را مورد بررسی قرارمیهدکه درلحظه ورود ما به آخرین ‏قسمت زندگی و در جریان آن به وجود می آید.

‏جسم ما تغییر می کند. ما تغییرات جسمی خود و همچنین تغییرات جسمی اطرافیان را مشاهده می کنیم و در نتیجه در مقابل آ نها واکنش نشان می دهیم. دگرگونیهای روانی نیز به دنبال می آید. این دگرگونیها برافکار، احساسات، اعتقادات، ارزشها، نگرشها، رفتار، شخصت وشیوه عملکرد ما درمقابل دیگران تاثیر ‏می گذارد.

‏باگذشت زمان  دنیایی که ما را احاطه کرده به نوبه خود عوض می شود. محلات ‏قدیمی تغییرشکل می یاب. مدو عادات تغییرمی کند. قهرمانان ورزش وستارگان سینما به اوج شهرت می رسند، بعد أفول می کنند وجای خود را به کسانی می دهند که تازه از راه رسیده اند. بسیار اتفاق می افتد که ما بدنبال چیزهای آشنایی می گردیم که قبلا به آنها دلبستگی داشتیم، اما به جای آنها فقط با (پیشرفت) روبرو می شویم.

‏به تدریج که ما به کمال می رسیم وازدرون تغییرشکل می یابیم، فردی بارمی آییم که به شکل اجتناب ناپذیر مطابق دنیای خارج است. در حقیقت ما در مقابل تاثیرات فرانگی و اجتماعی، مثلا در مقابل شیوه زندگی مربوط به یک محل خاص، به یک زمان معین، در یک اجتماع خاص – با نگرش ها، عتقادات، قوانین ومقرراتش_ عکس العمل نشان می دهیم. همچنین ما تاثیر محیط زیست را تحمل می کنیم، از جمله رژبم غذایی، مسکن، بهداشت، موقعیتهایی که به منظور تغییر دادن، تعلیم کردن، مشغول ساختن ما و... در اختیار ما گذاشته شده است.‏

در این کتاب ما بازی پیچیده آثارجسمی، روانی، اجتماعی، فرانگی ومادی را _درحدی که به پیرشدن مربوط می شود_مطالعه خواهیم کردو نظریه های متعددی را که به تاثیر عوامل اجتماعی، همچنین به تاثیر محیط زیست برپختگی جسمی و روانی مربوط می شود، مورد بررسی قرار خواهیم داد. در آخر، نظریات محققان را، دربارا شیوه ای که براساس آن کیفیت زندگی سا لمندان متحول خواهد شد، به طور خلاصه خواهیم آورد.

 

فهرست مطالب:

مقدمه ای بر فرآیند پیری                                                                  1

پیر مرد و پیر زن یعنی چه؟

سن زمانی

سن جسمی و زیستی

مراحل زندگی

الگوهای تحولی

پیر شدن جسمی

نظریه های پیر شدن جسمی

شرایط اجتماعی اشخاص مسن و دگرگونی های اجتماعی

زندگی خانوادگی در جریان پیری

الگوهایی از دوره زندگی خانوادگی در جریان پیری

حافظه

هوش

دگرگونی های شخصیتی همراه با پیر شدن

درون گرایی، درون روی و پیر شدن

زندگی جنسی و پیری

آیا روابط جنسی مختص جوانهاست؟

پیر شدن و پاسخ جنسی

یائسگی و زندگی جنسی

فرآیند مرگ

شوق پیر شدن

تحول توانایی های ذهنی در طول پیری

دشواریهای اندازه گیری آثار پیری

شکل های مختلف هوش

حفظ توانایی های ذهنی : اجتناب از زنگ زدگی

یادگیری و پیری

حافظه و پیری

مقدار اطلاعات

انواع فعالیت ها

تراکم نشانه ها

اختلال های پیری و بیماری الزایمر

مهارت های شناختی سالمندان کدام ها هستند؟

تغییرات روانی- عاطفی سالمند کدامند؟

سالمند در کجا و با چه کسانی روابط اجتماعی دارند؟

از انسان به عنوان یک موجود فانی چه مفاهیمی داریم

اشخاص در حال مرگ، چه موقعیت هایی احساس می کنند؟

مراسم تشییع جنازه کدامهاست؟

پیامد های عزا کدامهاست؟

پیری

رشد جسمانی و فیزیولوژیکی

چکیده مطلب(رشد جسمانی و فیزیواوژیکی)

تغییرات شناختی

چکیده مطلب تغییرات شناختی

پیری و آسیب های آن و پیشگیری از بحران ها

پدیده ی مرگ در کنار پیری

منابع

 

منابع و مأخذ:

- روانشناسی پیری: نویسنده بریان ال میشارا- روبرت جی،رایدل- مترجم دکتر حمزه گنجی- الما داودیان- فرنگیس حبیبی. چاپ اول سال 1365- انتشارات اطلاعات (صفحات 117 تا 23، صفحات 28 تا 33، 39 تا 40، 75 تا 83، 108تا 113 ، 130تا 137 ، 147 تا 155 ، 212تا 226).

2- روانشناسی رشد : جیمز دبلیو-وندرزندن-ترجمه دکتر حمزه گنجی- چاپ ششم-سال 1385- انتشارات بعثت- (صفحات 330 تا 337 ، صفحات 354 تا 356 ، صفحات 382 تا 383).

3- روانشناسی رشد: مولفان دکتر حسن احدی- دکتر فرهاد جمهری- چاپ پنجم سال 1384 -انتشارات پردیس- (صفحات: 245 تا 252 ، 266 تا 267 ، 278 تا 279 ، 288


دانلود با لینک مستقیم


پروژه مقدمه ای بر پیری از نظر روان شناسی. doc