«پیشگفتار»
در اصطلاح نوسنگی یعنی دوره انتقال از گرد آوردی شکار به تولید غذا می باشد، دوره ای که بشر دچار تحول و دگرگونی در فناوری تولید غذا(کشاورزی) ، معماری ، تولید سفال، اهلی سازنده، شد ، که این روند را می توان در گستره هلال حاصلخیز جست.
به دلیل نامناسبی شرایط زیست محیطی منطقه، ناامنیتی را برای بقای زیست به وجود آورد که این عامل نیازی را می طلبید تا بشر این چالش ها را پر کند و در مضیقه قرار گرفتن محتیاجات زندگی، مسبب یکسری ابداعاتی شد که این تحولات را می توان از دوره فراپارینه سنگی پیدا کرد که با تجربه اندوزی که بشر کرده بود توانست زمینه یکسری از تحولات شود.با توجه به مطالعاتی که باستان شناسان بر روی گرده های دریاچه زریبار در کرمانشاه انجام داده اند شرایط دما و بارش نوسنگی را مطلوب عنوان کرده اند به طوری که شرایط برای کشاورزی اولیه فراهم بود و تمام محوطه های نو سنگی زاگرس در کنار منابع آب و زمینهای قابل کشت و دسترسی به حیوانات وحشی واقع شده اند که تعداد شان کم و پراکنده اند استقرار معمولی این دوره 50 تا 100 نفر ساکن را در بر می گیرد که یا در درون ارودگاه چوبی یا خانه های چاله ای و بعداً در خانه های چینه ای / خشتی زندگی می کردند.
در دوره نوسنگی آغازین 8500-9500 ق.م می توان محوطه های استقراری موقتی را بر فراز دامنه ها دید که با معماری حفره ای (کلبه ای ) یا پناهگاه چوبی با اقتصاد معیشتی کشاورزی دیمی و شکار و گرد آوری نباتات و حیوانات وحشی عنوان کرد که در این شرایط آب و هوا به صورت پر باران بوده که شرایط کشت و زرع را فراهم کرده بود.
از دوره نوسنگی قدیم و دوره های بعد آن می توان استقرارها را بر روی دشت ها رویت کرد خانه ها به صورت چهار گوش با مصالح چینه وحشت به صورت زاویه دارو با اندود کف و دیوارها، تقسیمات اتاق ها... را می توان دید و استفاده از سفال با فناوری ادغامی از خاک رس و آب و کاه بود و ابزارها را از جنس سنگه چخماتی و ابسیدین چوب، استخوان، می ساختند، و استفاده از ابزارهای مرتبط با غلات کشاورزان مثل سنگ آسیاب، هارون، دسته هاون و برک ساب... را از سنگ آهک می ساختند و پیکرک های خشن و تجریدی را از جنس گل به صورت حیوانی و انسانی می ساختند و استفاده از ابزارهای فرامعیشتی مانند آویزه ها و گردنبندها... را دید و نیز اجساد را در زیر کف اتاق ها یا دیوارخانه ها دفن می کردند. و نیز فعالیتهای برون مرزی چون تجارت ابسیدین از آناتولی و فیروزه را از افغانستان و صدف را از خلیج فارس در میان مناطق دید.
بیشترین داده اطلاعاتی نوسنگی در گستره هلال حاصلخیز می باشد چرا که شروع استقرار در سایت های نوسنگی در آسیای مرکزی و شمال شرقی ایران با یک وقفه هزار ساله شروع می شود. در نتیجه شروع نوسنگی را می بایست بر اساس مقتضیات زمانی و مکانی در هر منطقه مطالعه کرد.
مقدمه:
قدیمی ترین نمونه های تحولات کشاورزی را در شرق مدیترانه (لوانت) جستجو کرد، چرا که شواهد وجودی از سایت دوره فراپارینه سنگی در حوالی 11000 سال را نشان می دهد که اولین قدم کشاورزی در آن تجربه شد.
آغاز نو سنگی در ایران در حدود 10000 سال پیش آغاز شد که کم کم با استقرار در دامنه ها و بعد در دشت ها فرآیند اهلی کردن گیاهان و نباتات را در این برهه زمانی جست که اهلی کردن بز و گوسفند را در شمال بین النهرین و مناطق زاگرس واهلی سازی خوک و سگ و گاو را در آناتولی و حوالی شمال بین النهرین صورت گرفت، و مهمترین اقتصاد معیشتی دوره نوسنگی را گیاهان چون گندم ، جو، عدس و حیواناتی چون بز، گوسفند ، خوک، گاو تشکیل می دادند. که این گستره کم کم در کل جهان شمول را دربر گرفت.
تحولات و ابداعات در دوره نوسنگی را می بایست بر پایه مقتضیات زمانی و مکانی مناطق مطالعه کرد زیرا هر منطقه دارای شرایط خاص خود است و این فرآیندهای آغازین نوسنگی را با توجه به تحولات و ابداعات مردمان آن منطقه مطالعه کرد.
حفریاتی که باستان شناسان خارجی و داخلی در محدوده هلال حاصلخیز انجام داده اند کم و محدود است وبا توجه به گزارشات و مقالات آنها یک شبهه ای در میان آنها وجود دارد که تحلیل کلی در آنها دیده نمی شود چرا که هر داده سایت ها در هر منطقه ای دارای شرایط خاص محیطی منطقه و مردمان آن وابسته است و با توجه به کمبود حفریات و شرایط خاص پراکندگی سایتها تحلیل درستی تا به امروز نشده است. و این هماهنگی بستگی به حفریات سایت های آتی و تحلیل بازنگری مجدد در آنها می بایست انجام داد و با مطالعه این فرآیند ها می توان به بعد معیشتی و فرامعیشتی دوره نو سنگی پی برد که تا حدودی از وضعیت ساختاری در سایت های بزمرده، گوران، آسیاب، جارمو، کریم شهیر، شانیدر، زاوی چمن بوده است(نقشه شماره 1)
طرح سوال:
1- چه معیاری باعث تحولات و ابداعات در دروه نو سنگی شده است.
2- نقش محوری انسان درفرآیند نوسنگی شدن چه بوده است.
3- آیا دگرگونیها و نواوریهای بنیادی تکنولوژی و معماری با معیشت کشاورزی آغاز شد.
با توجه به این کمیت ها این نگارنده سعی نموده با توجه به مطالعات کتابخانه ای و در ارتباط با اسناد و مدارک مقالات سعی در پایان از جناب دکتر روح الله یوسفی که این نگارنده رادر جهت نگرش به موضوع تحقیق یاری کرده است کمال تشکر را دارم و از مسئول کتابخانه موزه ملی و مسئول کتاب خانه پژوهشکده ومسئول کتابخانه بریتانیا که این نگارنده رادر جهت فراهم کردن و دردسترس قراردادن منابع تحقیق مطالعه آنها و عکاسی از طرح ها، و نقشه ها سپاسگزاری از آنها را برخورد لازم می دانم.
حامد یوسفیان
محیط زیست در مناطق کوهستانی زاگرس در غرب ایران
1- منطقه زاگرس مرتفع:
این منطقه از طریق جاده ای که بغداد را از راه کرمانشاه- همدان به فلات مرکزی ایران پیوند می دهد به دو منطقه شمالی و جنوبی تقسیم شده است که هر یک محیط زیست ویژگیهای جغرافیایی خود را دارد دامنه کوهها را پسته و بلوط به صورت نسبتا متراکمی پوشانده است در شمال تقریبا کردستان ایران بارندگی نسبتا زیاد است اما به علت ساختار جغرافیایی و ناهموار بودن زمین آب کافی برای کشاورزی مقدور نیست.
دره های خاکی و قابل کشاورزی محدود و دور از یکدیگرند در جنوب و غرب لرستان امروزی میزان بارندگی بسیار پایینتر است و در واقع ارتفاع زیاد و زمستانهای سرد بستری خوبی برای کشاورزی نیست.
دره های کرمانشاه شاه آباد به دلیل میزان بارندگی و خاک حاصلخیز خوب حوضه کشاورزی را در این مناطق فراهم می کند.
2-زاگرس درونی :
این منطقه بین کوههای مرتفع زاگرس و الوند قرار دارد و لرستان شرقی و دره های واقع در طول جاده ابریشم که از شرق کرمانشاه می گذشته است.
از ویژگی های بارز زاگرس درونی وجود دره های نسبتاً باز وسیع خاک خوب آن است. این دره ها عبارتند از بیستون، صحنه کنگاور، اسد آباد ، تویسرکان ، نهاوند و بروجرد.
در این منطقه کشاورزی با کمک آب باران در چند منطقه و بخشهای دیگر با آبیاری بهره کشی از زمین ممکن است.
3- مناطق کوهپایه ای :
این منطقه دامنه های غربی کوههای زاگرس را تشکیل می دهد و میزان بارندگی بالا که در جهت شرق این میزان به سمت کوهپایه ی زاگرس فزونی می یابد. کشاورزی دیم در سراسر منطقه عملی است و مرز میان کوهپایه ها و جنگلهای زاگرس مرتفع را مرغزارهای وسیعی می پوشاند.
4- فلات ایران:
این منطقه در شرق کوههای الوند واقع شده است و میزان بارندگی در دشت همدان محدود است. کشاورزی دیم تنها در قطعات جدا افتاده از یکدیگر صورت می گیرد و کل منطقه مناسب برای گله داری است و در شرق همدان کویر مرکزی ایران واقع شده است و کشاورزی و نقاطی در دامنه جبهه جنوبی البرز و جبهه شرقی سلسله جبال زاگرس محدود می شود.
5- حوزه دریاچه ارومیه:
در این منطقه میزان بارندگی زیاد است که علاوه بر باران، رودها و نهرهای دایمی که در منطقه جاری است. منبع مهمی را برای کشت آبی فراهم می سازد درختان بلوط و پسته در شیبهای تند غربی دیده می شود.
عوامل تغییراتی در روند پیش از تاریخ حوزه ایران را می توان از دو بعد نظاره کرد.
1- استفاده بیش از حد از مراتع ودرختان جنگلی 2- پس از پایان عصر پالیستوسن دگرگونیهایی در وضعیت اقلیمی و شرایط محیطی منطقه را به وجود آورده است.
به نوشته رایت درباره محیط زیست طبیعی ایران چنین نوشته است.
ازطریق مطالعات پژوهشگران که از طریق مطالعات ژئومورفولوژیک در ارتفاعات زاگرس و مناطق کوهپایه ای آن بدست آمده بود معتقد بودند که از طریق ده هزار سال پ . م صرف نظر از داخل و تصرفات انسانی در محیط طبیعی منطقه دگرگونی چندان حاصل نشده است. احتمالاً در حدود ده هزار سال پ . م مناطق کوهپایه ای دامنه های غربی کوههای زاگرس با صورت پراکنده درختان بلوط و پسته می روییده و هم در این ناحیه و هم در دشتهای پر آب شمال بین النهرین علفزارهای انبوهی وجود داشته است.
دگرگونی محیطی به عنوان عامل احتمالی عمده در جابجایی مشهود فرهنگی و اقتصاد ناچیز شمرده و آن را به حساب نمی آورد.(تصویر شماره 1)
به نوشته آقایان مکاردررایت و زیست و وابسی لیکووا درباره شرایط زیست محیطی ایران چنین گفته اند:
اما اطلاعات اخیر که بر اساس چندین نمونه های کربن از آبهای شیرین دریاچه های واقع در منطقه زاگرس انجام گرفته تصویر قابل توجهی از شرایط اقلیمی زیست محیطی منطقه داده است که تغییر عمومی و تدریجی از وضعیت سرد و خشک به هوای گرمتر و مرطوبتر بین اواخر عصر پالیستوسن تا حدود سال 3500 ق. م در منطقه زاگرس و منطقه همسایه رخ داده است و قبل از حدود سال 12000 ق.م هوا تدریجاً گرمتر و مرطوبتر که پیدایش درختان بلوط و پسته را در منطقه مشاهده می کنیم و در حدود 9000 ق.م سه حادثه مهم در وضعیت محیطی منطقه رخ می دهد مناطق وسیعی مبدل به علفزارهای متراکم می شود شمار درختان بلوط یکباره زیاد می شود و گیاهی خاص با نام پلانتاگو در زمینهای کشاورزی پدیدارمی شود.
بین سالهای 3500-6000 ق. م حجم گروه بلوط افزایش می یابد و از حجم گیاهان و پسته کاسته می شود و وضعیت آب و هوای محیط زیست در مناطق کوهستای زاگرس از اواخر دوران عبید حدود 3500 ق.م به صورت امر روزی در آمده باشد.(مجید زاده، 1385، ه.ش ص 86-79)
دهلران:
این جلگه پست در دامنه کوههای زاگراس واقع شده است و مناطقی چون دشت دهلران، دشت شوشان ، دشت رامهرمز را در میان گرفته است تغییرات اقلیمی این سرزمین بسیار شدیداست. تابستانهای این منطقه به دشت گرم و خشک با دمایی تا 50 درجه سانتیگراد است در زمستان بندرت یخبندان می شود و بادهای سرد شمالی بر شدت افزایش ابرها و سرمای زمستانی منطقه می افزاید. میزان بارش در منطقه دارای نوساناتی است که این بارش بر ارتفاعات افزوده می شود که در بخش بالایی جلگه 300 میلیمتر در سال است که در ماههای دی تا فروردین به اوج خود می رسد اگر متوسط باشد برای کشت دیم مناسب است ولی در صورتی که زمان بارش بازمان کشت و زرع هماهنگی نداشته باشد کافی نیست و اگر بارندگی با آبیاری همراه نباشد محصولات فقط از حدود 50 درصد زمان بارش استفاده خواهند کرد.
دشت دهلران:
دشت دهلران حدود شصت کیلومتری غرب شوش در ارتفاعاتی کمی بلندتر از حد متوسط دشت دهلران واقع شده است. دشت دهلران اساساً بین مهمه و دوایریچ و بین دامنه کوههای زاگرس و جبل حمرین در نزدیکی مرز عراق واقع شده است و دارای 5 محوطه می باشد که عبارتند از علی کش، چغاسفید، تپه سبز، فرخ آبادو موسیان.
نخستین بار گروه باستان شناسی در سال 1903 م از دهلران بازدید کردند که در سال 1905 م گروه فرانسوی گوتپه و لمپر در موسیان خزینه و علی کش و هول و فلانری 1962 م در علی کش و در موسیان ، علی کش و سبز(هول، فلانری ونیلی، 1969 م و درچغاسفید هول 69-1968 م در فرخ آباد هنری رایت 1968 م و خفاری و بررس کرده اند.
در دهلران زمین و ریخت شنای مایکل کرکبای 77-1967 م بود و هول در سال 1973 م در بخش شمال دشت به جستجوی اردوگاههای کوچ نشینی پرداخت و رنفر وجود ابسیدین در ارتباط با دریاچه وان در سال 1974 م پرداخت. بایستی 1386و ص 68-63
هیات باستان شناسی فرانسوی با توجه به بررسی انجام گرفته بقایای سنگ چخماق که نوع فلینت را مشخص کردند و در سال 59-1958م دوره نئولتیک را هول و فلانری بررسی کرده اند و درسال 1962 م تپه علی کش توسط فلانری انجام گرفت و آدام 130 سایت پیش از تاریخ در شوش شناسایی کرد 1962 انجام گرفت.
حفاری در تپه علی کش، تپه سبز، تپه موسیان 1965 م توسط هول و فلانری انجام گرفت هول گفت که سازمان اجتماعی گذشته بر پایه ای از دانسته های محیط و پیرامون والگوی استقراری و اندازه جمعیت، تقسیمات کاری، تجارت و تخصصی صنعتی می باشد.
مطالعات در دهلران نشان داد که اهل سازی در حوالی 7000 ق.م به صورت تدریجی جایگزین شد و آبیاری و زمین های کشاورزی و اهلی سازی گاو 5000 ق. م آغاز شد.
بر اساس نوشته کون :اهلی سازی بز مقدم بر اهلی سازی گاو وقفه 2000 ساله داشته است.(SINGH 1974.P182.183)
بزمرده:
تپه علی کش در حدود 215 کیلومتری غرب منطقه موسیان قرار دارد.
علی کش تپه مدوری که قطر آن در حدود 135 متر با ارتفاع 4 متر بالاتر از محیط اطراف دشت واقع شده است و ضخامت نهشته های فرهنگی آن 7 متر می باشد.
در علی کش سه دوره فرهنگی مشخص شد که از قدیم به جدید به ترتیب دوره بزمرده – علی کش و محمد جعفر نامیده شده اند که هر یک از مراحل به دو دوره با حروف لاتین مشخص شده است.
معماری:
دوره بزمرده C2:
اج دیوارهای دو اطاق با یک انبارک، فرش چین شدن راهروها با قلوه سنگها، خشت ها بدون شاموت و دیوارها بدون قفل و بسته ارتفاع دیوارها 60 سانتیمتر باقی مانده بود که به ضخامت 5 تا 10 سانتیمتر که کف اتاق ها با ملاط گل کوبیده شده بودند و عرض ورودی اتاق ها حدود 1 الی 10 سانتی متر بود و ضخامت این آثار 1 متر و تا سطح خاک = تا 20 سانتی متر زیر سطح تپه دامه داشت.
C1 آثار و بقایای به جاما شد مانند دوره ی قبلی بوده است.(ملک، 1382، ه.ش ص)
خانه های کوچک خشتی به ابعاد 5/2×2 متر می باشد این خانه ها به نظر می رسد که بهتر از خانه های گوران ساخته شده است که تنها قابل مقایسه با گنج دوره می باشد.
اندازه خشتهای خام 10×15×25 سانتیمتر است و کف خانه ها با اندود گل بوده است.
اقتصاد (معیشت):
معیشت نشان بر پایه کشاورزی ودامداری و حتی شکار به طور کم دیده می شود مجموعه دانه هایشان از پهنای مختلفی از لوبیا و عدس و گیاهان وحشی چون گندم ایمر وجود و ردیفه که بومی خوزستان بودند و گندم وحشی اینکرن بومی منطقه نبود و حبوبات با داس های چخماقی در و ماشه و گند آسیاب باری خرمن کوبیدن استفاده می شد.
نسبت بز به گوسفند زیادبود.
مردمان بز مرده همچون غزال گورخر، گاو وحشی و گراز وحشی را شکار می کردند و از جانوران آبزی چون ماهی کپور، گربه ماهی، صدف دو کفه ای و لاک پشت استفاده و بهره برداری می کردند.(SING 1974 76.PP.183-185)
بافت معیشتی مرده به دلیل فراوان بودن، رژیم غذایی در منطقه دهلران نشان از یک نوع عدم وابستگی به رشته کوههای زاگرس دیده می شود.
هل باک دانه های بدست آمده از این دوره را که حدود 45000 دانه بود تجزیه نمود که 10/9 دانه ها را سبزیجات با دانه و علفهای وحشی بومی شمال خوزستان تشکیل می دادند که بطور سیستماتیک از یونجه وحشی- ماش – جود و سر...استفاده می کردند و از طریق دانه های کربنیز شده اینطور استنباط کرد که زمینهای کشاورزی می بایست در کنار حاشیه مردابها واقع شده باشند. اغلب بزهای خورده شده جوان و نر بودند وگوسفند کم داشتند و یک عدد جمجه گوسفند در کف اتاق بدست آمد و قدیمی ترین مکانی که گوسفند اهلی شد.
به دلیل وجود کمبود فراورده های دی کربناتی وابستگی به زندگی شبانی روی آوردند که غلات کشت شده 3% و شبدر و یونجه 59 % و کشتار بز و گوسفند 67% و جمع آوری علف های وحشی 15% بوده است.
ابزار:
از 40000 قطعه سنگ 15 هزار قطعه تیغه و سنگ چخماق 23000 قطعه خرده های تراشه سنگ مادر، 159 قطعه تراشه ابزار، 1216 قطعه میکرولیت و شکاف دهنده ها وسته ها تشکیل می داد و تعدادی قلم حکاکی و سنگ های سابنده خرد کننده کروی شکل ... بدست آمد. اشیاء تزیینی استخوانی و صدفی شامل دندان گراز ، صدفهای سه گوش سوراخ شده درفش استخوانی و سوزن بوده است.
از لحاظ ابزار سازی و معماری دوره بزمرده پیشرفته تر از کریم شهر بوده است تفاوت اساسی کریم شهیر وبزمرده تیغه های سنگ ابسیدین است.(فاضلی، 1380، ص 25-20)
ابزار سنگی میکرولیت ، تیغه مته، قلم حکاکی، تراسه و ابزار کلنگی نیز مشاهده شد که جنس آنها از فلینت بوده است.
ابسیدین تنها یک عدد نشان داده که احتمالاً از دریاچه وان آمده بود. و نیز تعدادی کاسه سنگی بدست آمد تزیینات شخصی شامل آویزه های کوچک از عاج و گراز و صدف دکنه ای و مهره های کوچک از عاج و صدف بوده است.
پیکرکها: پیکرکهای پخته شده از بز پیدا شده است.
تدفین: هیچ شواهدی از تدفین مرده پیدا نشد تنها شواهدی در لایه های بالا که تدفین انفرادی بزرگسالان دیده شد. به نوشته هول سازمان اجتماعی مردمان بزمرده بر پایه پدر سالاری بوده است و پایداری استقراری سنتی از تقسیمات اقتصادی در پیرامون سایت رانشان داد و پیشنهاد داد که تقسیمات کاری بین دو جنسیت مرد و زن بود.
بر اساس مشابهت مصنوعات با سایتهای زوای چمی شانیدرو کریم شهیر و آسیاب و گنج در مقابل قیاس است.
بر اساس گاهنگاری دوره زمانی بین 5720-7950 ق. م را نشان می دهد.(SINGH 1974-76-PP184.185)
منطقه کنگاور در زاگرس مرکزی
این بخش از کوهها معرف به پیشکوه شامل رشته ای از دره ها در ارتفاعات بلند است، که تا شمال شرق کوه سفید کشیده شده است. که مهمترین این دره ها عبارتند از کنگاور ، اسد آباد، صحنه، نهاوند، خاوی هر سین، بروجرد والشتر است.
منطقه گنگاور در برنامه گودین بررسی شد. یانگ 1966م 1975 م یانگ واسمیت 1966م و در جنوب حوضه گاماسب،گاف 1968-1971 م و یشتکوه، استین، 1940 م و بروجرد والشتریانگ 1966م گدار 1931 م و اسمیت و == 1980 م هریس تپه گیان توسط کنتنو و گریشمن 1935 م که با توجه به حفاری انجام گرفته ظاهراً مواد آن کهن ترین دوره روستا نشینی را ندارد در گودین تپه و نیز مانند محوطه سه گایی، تپه، در مجاورت آن است که هملین 1973م و 1974م قدیمی ترین دوره آن شهن آباد 5000 ق . م بود.
گنج دره درحوضچه گاماسب روستایی با سفالهای بسیار قدیمی اسمیت1976 م . و تپه عبدالحین توسط پولار 1975 م و مک دانلد، 1976 م حفاری شد. (بایستی، 1386، ه ش، ص 110)
گنج دره:
در 40 کیلومتری کرمانشاه و در ارتفاعی تقریبی 1400 متر واقع شده است(بایستی، 1386، ش ، ص 112)
و این تپه با قطری به 40 متر که دارای 8 متر نهشته فرهنگی در 4فصل در سالهای (74-71-69-1967م) در حوالی 20% حفاری شد که به 5 لایه تقسیم می شود.
لایه E بقایای چوب و حفره، حفره آتش که نزدیک به 30حفره پیدا شد که بعضی از آنها از سنگ پر شده بودند و بعضی دیگر تهی بودند و بقایای انباشتگی از 5 متر خاکستر و مخلوطی از بقایای سنگ های کوچک وجود دارد.
لایه D: بقایایی از تیر ساختمانی چوبی و دیواره هایی از مصالح خشت و خشت سیگاری که نشان می دهد که در فضای کف اتاقها مکان دیوارهای خشتی تقویبی مشاهده شد.
لایه C: مانند لایه قبلی است و وجود مدارکی از نرده یاطاق یا ساختار اندود وجود دارد.
لایه B:مانند لایه قبلی است و ساختار چهار گوش از خشت می باشد.
لایه A: ترکیبی از خشت های چهار گوش قرمز که در شرایطی ساییده و مضطرب بوده است و دارای کوره- مخروطی یا اجاق مشاهده می شود. که به دلیل فرسایش بیش از حد قابل تشخیص نیست و در لایه اول تدفین اسلامی دیده می شود.
پیکره های انسانی و حیوانی، صورتک مخروطی، کروی و دایره ای بدست آمد، سفال هایی بدست آمده که واضح نبودند. که پخت آنها از نور خورشید بود و مشابه چنین سفالی در مورد بیت در دوره زمانی 8000 ق. م گزارش شده که گنج دره احتمالاً قدیمی تر است. تعدادی تولید ساخت گلی مدور-مخروطی و سوراخ انگشتی مهر بود و سوراخ مدور روی دیوارهای خشتی وجود داشت که به روشنی نمایانگر پنجره نبود.(تصویر شماره 2 و 3)
معیشت:
در لایه زیرین بدون هاون و دسته هاون بود اما بقایای از غلاتی چون جو، گندم، عدس ، بقایای از لاوک و دیک گلی و تیغه هایی از سنگ چخماق که در ارتباط با برش گیاه داشتند دیده شد.
بقایای 34000 حیوان توسط هس مطالعه شد که پیشنهاد داد که بز کنترل شده بودند و از طریق آمار آنالیز و ریخت شناسی و وجود بقایای سم روی خشت روشنگر فرآیند اهلی سازی دیده می شود.
مهمترین حیواناتی که شکار می شدند مانند، گوسفند ، گاو، خوک ، گوزن قرمز، غزال، روباه، خرگوش صحرایی، خزندگان خرس ، کبک، مرغان آبی، نرم تنان ، آبزی ... نرم تنان خشکی بودند.
در لایه E زندگی به صورت چوپانی و درکوچ رویی بودند و معماری چاله ای بود.
در لایه D : کشاورزی و دامداری و رمه داری با کشت و کار گیاهان بود.
میکل جوهن درباره تدفین های گنج دره مطالعه کرد که در لایه A: اسکلت ها نوعی بیماری زایی داشتند B گور جوانان به صورت انفرادی بود. لایه C: همه جمجمه ها به صورت مصنوعی ناقص بود.
آقای هس: در اسکلت حیوانات در گنج دره نشانه ای از تسلسل تغییرات ریخت شناسی واضح نیست و این تغییرات در سن و جنس کشتار بزها وجود دارد.
لایه E: الگو بر مبنای شکار است.
لایه D: حیوانات جوان شکار می شوند. بین لایه E به D یک روند تغییرات دیده می شود. و این روند با توجه به بقایای تعداد سنگ آسیاب کوبنده سنگی به ماندگاری مردمان در این لایه منجر شد که در ارتباط با روند اهل سازی ر ادر این لایه دید.
فاقد ابسیدین است و دوره زمانی را به طور تقریبی بین 6500/7000-8500 ق.م می باشد.
در تپه گنج دره قدیمی ترین شواهد اهلی شدن بز در ایران با قدمتی 10000 سال از زمان حال متعلق به این محوطه است احتمالاً این محوطه کوچک یک استقرار گاه کوچک فصلی بوده زیرا زمستانهای آن سرد و برف این ارتفاع را می پوشاند در محوطه های کوچک دیگری با قدمتی مشابه از مناطق شناخته شده است.این محوطه تعداد کمی از خانه های ساخته شده از خشت نام را در بر گیردو احتمالا از آن برای ذخیره غلات استفاده می شده است و همانند برخی از مردمان نیمه کوچ نشین امروزین منطقه گله داران در نزدیکی گنج دره همزمان با استفاده از مراتع ارتفاعات و ذخیره غلات برای استفاده تابستان بعدی محصولات تابستانی را نیز کشت می کردند.(ساعد موچشی، 1387، ه . ش، ص 80-73)
تپه آسیاب :
در 6 کیلومتری شرقی کرمانشاه و در پهنای رودخانه قره سو قرار دارد این تپه در سال 1960 م توسط برید و حفاری شد بر اساس حفریات بقایایی از استقرار موقتی از گرد آوری غذای شامل می شود. قطر تپه 10 متر وساختار ضعیفی از اهلی سازی دیده می شود و بقایایی از معماری حفره ای دیده می شود که هیچ شواهدی از سقف بدست نیامد.
ابزار سنگی: تیغه ها، تراشه های ذوزنقه ای، تیغه داس می باشند که صنعت جنس سنگ چخماق مانند کریم شهیر است.
تزیینات :آویزه ها، مهره، دستبند مرمری...
و تعدادی پیکرک به صورت نامشخص بدست آمد.
تدفین: مدارکی از تدفین انسانی با گل افرا دیده شد در استقرار قدیم آسیاب از صدف وحلزون در کنار رودخانه قره سو استفاده می کردند و در حفاری مجموعه از استخوان حیوانات وحشی خصوصاً گراز دیده می شود.
شواهدی از درخشندگی برخی تیغه ها منجر شد که برید وود پیشنهاد بدهد که مرحله آغازین کشت و کار در تولید غذا نائل شده بودند.
از لحاظ نوع گونه شناسی شباهتی با کریم شهیر دارد و بریدوود دوره ای بین 7000-1000 ق. م را پیشنهاد بدهد و او معتقد است. که آسیاب احتمالاً کمی پیشرفته تراز کریم شهیر بوده است(SINGH 1979.76PP166.167)
منطقه ماهیدشت در زاگرس مرکزی
در این منطقه مجموعه ای دره در امتداد نیمه غربی جاده خراسان یا شاهراه بزرگ که مسیر طبیعی بغداد به همدان است وجود دارد این درها عبارتند از: شاه آبادی، زبیری، ماهیدشت، شیان و هپلیلان در جنوب ماهیدشت واقع شده اند.
این ناحیه شامل کردستان جنوبی و منطقه حائل بین کردستان و لرستان است.
ارتفاع دره های منطقه ماهیدشت از سطح دریا بین 1300 متر کرمانشاه و 900 متر هلیلان است.
بررسی دشت کرمانشاه استین 1940 م. عکس های هوایی ماهیدشت اشمیت 1940 م انجام گرفته بود و بررسی روشمند در دشتهای کرند، شاه آباد، شیان، زبیری، ماهیدشت توسط آقایان بریدوود 1960 و 1961م بریدوودها و نگهبان 1960 م هاوورید 1961 م انجام گرفت. پژوهشهای زمین ریختی کاوش و بررسی توسط بروکس ولوین و دنل در سال 1982 م صورت گرفت. (بایستی، 1386، 115-113ص)
تپه گوران:
از 65 کیلومتری جنوب کرمانشاه که در ارتفاع 950 متری از سطح رودخانه جازمن رود و در غرب دره حاصلخیز هلیلان واقع شده است.
بررسی آن در سال 1962 م. توسط ملدگارد انجام گرفت و در همان سال توسط مورتنس حفاری شد که این تپه نشان دهنده استقرار نوسنگی بوده است.
وسعت محوطه در 80×100 متر است و نهشته های فرهنگی 8 متر که 220 متر از استقرار نهشته ای حفاری شد و دارای 21 لایه که از بالا به پایین با حروف لاتین V-A مشخص شده است که A-C اسلامی و برنز V-D برنز و نو سنگی است.
مهمترین چیزی که از گوران بدست آمد در واقع دوره انتقال از استقرار موقتی کلبه ای با استقرار گاهی یعنی مرحله قبل از سفال به مرحله با سفال است.
اولین استقرار در گوران در کلبه های چوبی زندگی می کردند.(مورتنس1964 م)
درلایه P: استفاده ساختار مصالح سنگ و خشت با هم دیده می شود و در لایه M و بالاتر ساختار خانه ها پیچیده تر می شود که دیوارها با فرورفتگی طاقچه ای که به صورت سکو دیده می شود که این روند در لایه های بالاتر تکرار می شود و کف دیوارها با گچ و گل اخراقرمزاند و رشده بود و کف حیاط با ساختاری از انواع تکنیک سنگ مرمر با قطعات کوچک سفید با گل اخراقرمز پهن شده بود (تصویر 4و5)
در گوران سه لایه پایینی سفال ندارد اما اولین قطعه سفال از لایه S بدست آمد و کمتر از 5 نوع سفال با فرم مناسب در لایه ها 1 سفال قهوه ای، خاکستری در لایه های 1 سفال قهوه ای، خاکستری در لایه های S-O بدست امد که فرم آن خشن با دیواره ای ضخیم و قائم با لبه ای مدور یا صاف دیده می شود.
2- سفال نخودی: در لایه R پیدا شد که بعدا گسترده شد که گونه های اصل آن بیضوی و مدور بودند.
3- سفال منقوش عتیق: با کیفیت پایین در لایه R-O که شامل کاسه ها یا تنگ ها با تزیین حک روی پهنای سفال با کف تخت می باشد.
4- سفال منقوش استاندارد: در لایه O پیدا شده است موتیف نقاشی خطوط مورب با خط اخرای قرمز برروی سطح سفال بود.
5- سفال جلا یافته قرمز در لایه های H-D که با بدنه گشاده با کفی تخت یا مدور
ابزار سنگی جنس آنها از ابسیدین و سنگ چخماق که ابسیدین 1-5/0 را تشکیل می داد.
ریز تیغه های مخروطی و تیغه ها تنها لبه آن براق بوده است برای داس استفاده شده است.
ابزارها شامل: تراشنده ها، مته ها، تیغه ها، چندین میکرولیت، سنگ ساب، دس آس، بزک ساب، فلاخن، خیش سنگی داس ابتدایی.
ابزار استخوانی: درفش، سوزن، کاردک
فرامعیشتی: آویزه ها، خرمهره، دکمه، میخ.
پیکره: چندین پیکره انسانی و حیوانی پیدا شده است.
تدفین: شواهدی از تدفین در دوره قبل از سفال در گوران بدست آمده و چندین تدفین انفرادی در کف خانه بدست آمد. اشیاء داخل قبر کمیاب بودند که دو میکرولیت وچند استخوان، سوراخ شده دندان و حیوان و مهره ساخته شده از صدف در قبر بدست آمد.(SIN6H 1979-16.PP.111-182)
نخستین ساکنان آن از نگه داران کوچ نشین بوده که زمستان را در کلبه های چوبی زندگی می کردند و در تابستان در مراتع طبیعی در ارتفاع 900 متری از سطح دریادر پی شکار حیوانات و پرندگان بودند و در حدود 6200 ق .م روستا به یک استقرارگاه دائمی با خانه های خشتی و سفالینه های مشابه به سراب تبدیل می شود.(ساعد موچشی، 1387، ه . ش ص 76)
اوضاع جغرافیایی بین النهرین
هلال حاصلخیز مثلثی است با وسعتی در حدود دویست هزار کیلومتر مربع، محدود به اضلاع شهر حلب، دریاچه ارومیه و دهانه اروند رود را به هم وصل می کنندو مرزهای سیاسی کنونی، این مثلث میان عراق و سوریه و بخشهایی از ترکیه و ایران در شمال و شرق در بر می گیرد و محور عمده آن را دو رود بزرگ دجله و فرات تشکیل می دهد که آن را بین النهرین می نامیم.
وحدت جغرافیایی بین النهرین دردوره پیش از مسیحیت از طریق یک وحدت فرهنگی چشمگیر به وجود آمد در درون این مثلث تمدنی شکوفا شد که در کیفیت و اهمیت تنها با تمدن مصر برابری می کرد.(تصویر 1)
رودهای دجله و فرات.
رودهای دجله و فرات هر دو از کوههای ارمنستان سرچشمه می گیرندرود دجله از جنوب دریاچه وان و رود فرات از نزدیکی کوه ارارات ، رود فرات با 2850 کیلومتر طول، نخست با مسیری مارپیچی در فلات ترکیه جاری می شود در حالیکه دجله با طولی کوهتاهتر 1840 کیلومتر تقریبا یکراست به سمت جنوب جریان می یابد.و این دو اروند رود را تشکیل می دهند که در این سیر در حوالی این دو رود در دشت ها و دلتاهای مربوطه تمدن های غنی به وجود آمدند که نقش محوری در فرهنگ بین النهرین داشتند.
گوناگونیهای منطقه ای:
چهار منطقه مهم در بین النهرین از جمله صحراها، جلگه ها و تپه ها، مردابها دارای اختلافهای چشمگیری در آب و هوا و چشم انداز آن مشاهده می کنیم.
1- شمال بین النهرین سرزمینی است کوهستانی که درمرکز، وادیهای عمیق آن را بلندیهای متعدد تقسیم می کند و جنوب آن صحرایی مسطح و بدون برجستگی که مرزهای غربی را تشکیل می دهد تمامی مسیر رود فرات را در بر می گیرد تا صدها کیلومتر در قلب صحرای غربی امتداد می یابد. و نقش محوری صحرا که نه تنها همیشه بالقوه میانا رودها دو گانه حضور داشته و آماده بوده ست تا به محض تغییر مسیر رودها یا پر شدن کانالها این رسوب پیشروی بکند و جای مزارع ذرت و نخلستانها را اشغال کن و جای مزارع ذرت و نخلستانها را اشغال کند بلکه در سال چپ دجله و فرات میانی، محوطه های وسیع بی مصرفی در کنار وادیهای خشک و دریاچه های نمک قرار داشتند که در بهترین زمان ها به ندرت مسکونی بودند و کمتر راههای اصلی تجاری از آنها می گذشت.
2- در شمال غرب بین النهرین از فراسوی پشته های باریکی که جبال عبدالعزیز و سینجار را تشکیل می دهند تا دامنه کوههای توروس، دشتی است که اعراب آن را جزیره می نامند و فاصله 400 کیلومتری میان دجله و فرات را در بر می گیردو در این میان رودهای بالیخ و فابور از انتشعابات فرات سراسر منطقه را می پوشاند و بارانها و برفها در طی فصول منطقه را سیراب می کند و فضاهای میان مناطق پر سبز را جلگه ها تشکیل می دهد که در فصل بهار پوشیده از علف پوشیده می شود و شرایط زیست محیطی را فراهم می کند و این جلگه دالانی طبیعی گذرگاه میان دره علیای دجله و دشتهای شمال سوریه است و مجموعه حیرت آور تلهای موجود در آن معرف شهرها و دهکده های مدفون است وجود جمعیت فراوان در دوران باستان در این منطقه به اثبات می رساند.در گوشه شمال شرق عراق یعنی کوهپایه های منطقه میان دجله وکوههای کردستان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ودر آنجا میانگین سالانه باران بین 30 تا 64 سانتیمتر متغییر است. این منطقه از یک دشت شیب دار پست و بلند در طول روخانه شروع می شود و از طریق یک سلسله بلندیهای موازی یکدیگر که ارتفاع آنها به تدریج افزایش می یابد به قله های ناهموار و پوشیده از برف سلسله کوههای زاگرس (ارتفاعی برابر 2400 تا 3500 متر) که عراق و ایران را از هم جدا می کند با شیب ملایم به ارتفاع آن افزوده می شود چهار رودی که به دجله می ریزند یعنی زاب بزرگ و زاب کوچک و عدهم و دیاله به صورت اریب منطقه را قطع می کنند هوا در تابستان گرم و در زمستان خنک است. در شیب تپه ها مرغزار و درختانی از بلوط و کاج مشاهده کرد.در دره های مرتفع آن گندم، جو، درختان، میوه، انگور و سبزیجات به عمل می آیند این منطقه موطن انسان غارنشین و خاستگاه کشاورزی در خاورنزدیک در دوران فرهنگی است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 109 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله نوسنگی