نام کتاب: مولوی ، نیچه و اقبال
نویسنده: دکتر خلیفه عبدالحکیم
برگردان: محمد بقایی
فرمت: پی دی اف PDF
شمار صفحه ها: 233 صفحه
سال نشر:1370
انتشارات: حکمت
مولوی ، نیچه و اقبال
نام کتاب: مولوی ، نیچه و اقبال
نویسنده: دکتر خلیفه عبدالحکیم
برگردان: محمد بقایی
فرمت: پی دی اف PDF
شمار صفحه ها: 233 صفحه
سال نشر:1370
انتشارات: حکمت
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:26
فهرست:
دیدِ نیچه نسبت به ایرانِ باستان
زرتشتِ ایرانی و زرتشتِ نیچه
نیچه، سعدی، و حافظ
نظرات خوانندگان این مقاله
فریدریش ویلهلم نیچه (۱۸۴۴-۱۹۰۰) را فیلسوفِ فرهنگ نامیده اند، زیرا درگیریِ اصلیِ اندیشهیِ او با پیدایش و پرورش و دگرگونیهایِ تاریخیِ فرهنگهایِ بشری ست، بهویژه نظامهایِ اخلاقیشان. تحلیلهایِ باریکبینانهیِ درخشانِ او از فرهنگهایِ باستانی، قرونِ وسطایی، و مدرنِ اروپا، و دیدگاههایِ سنجشگرانهیِ او نسبت به آنها گواهِ دانشوریِ درخشانِ او و چالاکیِ اندیشهیِ او به عنوانِ فیلسوفِ تاریخ و فرهنگ است. اگرچه چشمِ نیچه دوخته به تاریخ و فرهنگِ اروپا ست و دانشوریِ او در اساس در این زمینه است، امّا از فرهنگهایِ باستانیِ آسیایی، بهویژه چین و هند و ایران، نیز بیخبر نیست و به آنها فراوان اشاره دارد، بهویژه در مقامِ همسنجیِ فرهنگها. او بارها از ’خردِ‘ آسیایی در برابرِ عقلباوریِ مدرن ستایش میکند(2).
نیچه دانشجویِ درخشانِ فیلولوژیِ کلاسیک (زبانشناسیِ تاریخیِ زبانهایِ باستانیِ یونانی و لاتینی) بود و پیش از پایانِ دورهیِ دکتری در این رشته به استادیِ این رشته در دانشگاهِ بازل گماشته شد. دانشِ پهناورِ او در زمینهیِ زبانها، تاریخ ، و فرهنگِ یونانی و رومی در بحثهایِ فراوانی که در بارهیِ آنها میکند آشکار است و نیز در اشارههایِ بیشماری که در سراسرِ نوشتههایِ خود به آنها دارد.
من میباید به یک ایرانی، به زرتشت، ادایِ احترام کنم. ایرانیان نخستین کسانی بودند که به تاریخ در تمامیّتِ آن اندیشیدند.
نیچه
او دستِ کم دو کتابِ جداگانه در بارهیِ فرهنگ و فلسفهیِ یونانی دارد، یکی زایشِ تراژدی، (3) و دیگری فلسفه در روزگارِ تراژیکِ یونانیان (4)، که هر دو از نخستین کتابهایِ او هستند. آشناییِ دانشورانهیِ او با تاریخ و فرهنگِ یونان و روم، و مطالعهیِ آثارِ تاریخیِ بازمانده از آنان، سببِ آشناییِ وی با تاریخ و فرهنگِ ایرانِ باستان نیز بود. زیرا ایرانیان، به عنوانِ یک قدرتِ عظیمِ آسیایی، نخست با دولتشهرهایِ یونانی و سپس با امپراتوریِ روم درگیریِ دایمی داشتند در مجموعهیِ نوشتههایِ او، شاملِ پارهنوشتهها و یادداشتهایِ بازمانده (5) در دفترهایِ او، که حجمِ کلانی از کلِّ نوشتههایِ او را شامل میشود، از ایرانیانِ باستان فراوان یاد میکند.
دلبستگیِ نیچه به ایران و ستایشِ فرهنگِ باستانیِ آن را در گزینشِ نامِ زرتشت به عنوانِ پیامآورِ فلسفهیِ خود میتوان دید و نیز نهادنِ نامِ وی بر کتابی که آن را مهمترین اثرِ خود میشمرد، یعنی چنین گفت زرتشت(6). نیچه توجّهِ خاصّی به تاریخِ ایرانِ دورهیِ اسلامی نشان نمیدهد، اگرچه گاهی نامی از مسلمانان میبرد و دستِ کم یک بار از حشّاشون با ستایش یاد میکند(7). در یادداشتهایِ او یکبار نامی از سعدی دیده میشود با نقلِ نکتهپردازیای از او؛ امّا نامِ حافظ را چندین بار میبرد و در بارهیِ شعر و ذهنیّتِ او سخن میگوید.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:10
فهرست:
ندارد
آنچه زندگی را ممکن و قابل تحمل می سازد نگاه زیباشناسانه به جهان است. اگر جهان را از منظر زیباشناسی بنگریم، زیباست و قابل زیستن و زندگی با همه رنجها و مشقت هایش تنها در این صورت قابل تحمل خواهد بود
نیچه نه زبون اندیش است که مبلغ چسبیدن به زندگی حیوانی و نباتی یا گله وار باشد، بلکه از تعالی و فزونی زندگی دفاع می کند و ارزش آن را نیز به همین تعالی و تصاعد آن می داند و نه در مخالفت با عقل جانب احساسات را می گیرد و می خواهد که زندگی تابع احساسات باشد. البته از حسی سخن می گوید که آن را می توان به نوعی شهود تعبیر کرد که در خدمت غریزه زندگی است. اما غریزه هنگامی که خود را عقلانی کند ضعیف می شود.
اهل عقل در هر زمان زندگی را بی ارزش معرفی کرده اند و با زندگی از روی شک و اندوه سخن گفته اند و سخن آنان سرشار از خستگی از زندگی و ضدیت با زندگی است. حتی سقراط به هنگام مردن گفت: زیستن یعنی زمانی دراز بیمار بودن. سقراط فلسفه را مشق مرگ می دانست. زندگی بخودی خود سخت و دهشت زاست، فراز و نشیب،انحطاط و بالندگی ذاتی زندگی است. مهم نگاه انسان است به زندگی. با نوع نگاهی که به جهان می افکنیم یا آن را قابل تحمل و ارزشمند برای زندگی می یابیم، یا غیر قابل تحمل و بی روح و سرد وبی ارزش می بینیم.