لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه21
چکیده
در این مقااله مفهوم عشق از دیدگاه سقراط وافلاطون وابن عربی ومولوی تعریف شده صفات وویژگهای
آن مورد بررسی قرارگرفته است .
کوشش اصلی نگارنده براین بوده است که دیدگاه مولوی دراین زمینه کاویده شود و مشخص گردد که مولوی عشق تحاازب ارواح می داند وهدف نهایی وی در نگارش داستان شاه و کنیزک این بوده است که
روشن بدارد که : هرعشقی که در عالم زیرین حاصل گردد اگر بر مبنای شناخت و معرفت این جهانی باشد از بین رفتنی و باعث ننگ است و نام عشق بر آن نمی زیبد و عشقی که علت این جهانی نداشته و بی اختیار حاصل گشته باشد بی تردید علتی آن جهانی دارد و عاقبت عاشق رابدان سر رهبر خواهد شد .
نگارنده این نکته راهمان چیزی می داندکه شاعر عارف آن را عشق شناخته ودرپیمانه حکایت شاه و کنیزک نهاده است وبر این باوراست که مرد خود این دانه رااز آن پیمانه برخواهدگرفت .
این مقاله با بیان دیدگاه های اندیشمندانی چون سنایی وعین القضات وعطاروحافظ به فرجام آمده است .
1
- یاعشق روان شد از عدم مرکب ما روشن ز شراب وصل دانم شب ما
- زان می که حرام نیست در مذهب ما تا صبح عدم خشک نیابی لب ما
< مولوی >
سقراط عشق را اشتیاق به دارا شدن خوبی و یا تقاضای تملک زیبایی گفته است و عارفان آن را جوهرحرکت افلاک و کواکب دانسته اند :
- یکی میل است با هر ذره رقاص کشان هر ذره را تا مقصد خاص
- رساند گلشنی را تا به گلشن دواند گلخنی را تا به گلخن
- اگر پویی زاسفل تا به عالی نبینی ذره ای زین میل خالی
- ازاین میل است هرجنبش که بینی به جسم آسمانی یا زمینی
- همین میل است کاهن رادرآموخت که خود رابرد وبرآهن ربا دوخت
- همین میل آمد وبا کاه پیوست که محکم کاه را بر کهربا بست 1
افلاطون معتقد است که رو
تحقیق در مورد مفهوم عشق از دیدگاه سقراط وافلاطون وابن عربی ومولوی