فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله علل پرخاشگری ، بد دهنی و عصبانیت در کودکان و راه های کنترل آن

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله علل پرخاشگری ، بد دهنی و عصبانیت در کودکان و راه های کنترل آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 تعاریف پرخاشگری
روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد.
گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی ( فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران ( چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود.
پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران ، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است.
این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.
پرخاشگری را باید از جرئت ورزی متمایز دانست. جرئت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرئت است نه پرخاشگر.
تغییرات رشدی
کودکان در 12 ماهگی وقتی با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسیله ای می کنند یعنی رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان ابراز می شود. کودکان گاهی اوقات به والدین و کودکان بزرگتر حمله ور می شوند، ولی این گونه پرخاشگری در مقایسه با پرخاشگری با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال های پیش از مدرسه و مدرسه نزدیک می شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه می زنند و در نوع پرخاشگری آنان هم تغییراتی ایجاد می شود. یعنی وقتی که پرخاشگری ابراز می شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسیله ای» است. به این معنا که کودکان برای به دست آوردن هدف های وسیله ای کمتر مستقیماً از حربه های جسمانی استفاده می کنند؛ ولی وقتی که به کسی حمله لفظی یا بدنی می کنند بیشتر امکان دارد که با قصدی خصمانه این کار را کرده باشند.
پرخاشگری لفظی، دست کم در سال های قبل از مدرسه افزایش می یابد.
ثبات پرخاشگری
هرچند که سطح پرخاشگری کودکان از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند ولی کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکانی که در سال های اولیه به شدت پرخاشگرند به احتمال زیاد در جوانی و بزرگسالی هم پرخاشگر خواهند بود و کودکانی که پرخاشگر نیستند به احتمال زیاد در بزرگسالی هم پرخاشگرنخواهند بود.
بعضی از مطالعات نشان می دهد که ثبات پرخاشگری دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقیق دیگر نشان داده است که دخترها و پسرها از این لحاظ تفاوتی ندارند. البته کودکان به هنگامی که با وقایع تنش زا مثل جدایی پدر و مادر یا به دنیا آمدن کودکی جدید رو به رو می شوند بیشتر پرخاشگر می شوند، ولی پرخاشگری شدید که بیش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکی از تداوم داشتن این الگوی رفتار است. پرخاشگری در حد معمول کمتر جای نگرانی دارد. به خصوص در سال های پیش از مدرسه شاید این اندازه پرخاشگری صرفاً نشان دهنده این باشد که کودک می خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعی را داشته باشد.
ادراک مقاصد دیگران و رفتار پرخاشگرانه
کودکان در مورد پرخاشگری دیگران برحسب این که آن را عمدی یا تصادفی بدانند قضاوت های متفاوتی می کنند. تحقیقی که پسرهای بسیار پرخاشگر را با پسرهای غیر پرخاشگر مقایسه می کند نشان می دهد که پسرهای پرخاشگر احتمالاً از مقاصد دیگران، درکی متفاوت از پسرهای غیر پرخاشگر دارند. براساس درجه بندی معلمان و همسالان تعدادی از پسرها در کلاس های دوم، چهارم، ششم به عنوان بسیار پرخاشگر یا غیر پرخاشگر طبقه بندی شدند. سپس این عده در موقعیتی آزمایشی مشاهده شدند که به آنان برای جور کردن قطعات پازل جایزه ای تعلق می گرفت. قرار بر این شد که وقتی که قسمتی از پازل کامل شد پسر بچه دیگری ( که همدست آزمایشگر) بود آن را به هم بزند. در حالت اول، پسر بچه آن را عمداً به هم زد؛ در حالت دوم، طوری به هم زد که تصادفی جلوه کند و در حالت سوم انگیزه های پسر بچه مبهم بود. کودکان مورد آزمایش این امکان را داشتند که با خراب کردن پازل این کودک «تلافی» کنند. کودکان پرخاشگر و غیر پرخاشگر وقتی که احساس کردند که این کودک عمداً خرابکاری کرده تلافی کردند و وقتی که دیدند عملش غیرعمدی بوده تلافی نکردند، ولی واکنش آنان به انگیزه های مبهم این کودک بدین ترتیب بود که پسر بچه های پرخاشگر تلافی کردند و طوری واکنش نشان دادند که گویی این کودک عمداً این کار را کرده است. کودکان غیر پرخاشگر تلافی نکردند و طوری عمل کردند که گویی اعمال او غیرعمدی بوده است.

تفاوت های جنسیتی
پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. این تفاوت در غالب فرهنگ ها و تقریباً در همه سنین و نیز در غالب حیوانات دیده می شود. پسرهابیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند. از سال دوم زندگی این تفاوت ها آشکار می شود. براساس مطالعات مشاهده ای در مورد کودکان نوپای بین سنین 1 تا 2 سال تفاوت های جنسیتی از لحاظ تعداد پرخاشگری بعد از 18 ماهگی ظاهر می شود و قبل از آن اثری از آن نیست. پسرها به خصوص وقتی که به آنان حمله می شود یا کسی مزاحم کارهایشان می شود تلافی می کنند. در یک مطالعه مشاهده ای در مورد کودکان پیش از مدرسه پسرها فقط اندکی بیش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولی دو برابر دخترها تلافی کردند. شاید این که پسربچه بالقوه پرخاشگر است یا می تواند آن را بیاموزد علتی فیزیولوژیک داشته باشد. برای مثال پسران 1 تا 3 ساله در کلاس های پیش از دبستان از طرف بزرگسالان و همسالان بیش از دخترها به خاطر پرخاشگری مورد توجه قرار گرفتند. این توجه گاهی مثبت بود ( لبخند زدن، ملحق شدن به بازی کودکان) و گاهی تا حدودی منفی ( متوقف کردن کودک یا سر کودک را با چیزی گرم کردن). توجه نشان دادن به رفتار کودک، به هر نحوی که باشد، بیش از بی توجهی به آن باعث تشویق رفتار می شود.
الگوی خانواده و پرخاشگری
والدین کودکان به شدت پرخاشگر غالباً به هنگام اعمال قواعد و معیارها خشونت دارند و پرخاشگرند. یکی از پیچیده ترین و جامع ترین روش هایی که برای درک پرخاشگری در خانواده به کار رفته تحقیق «جرالد پاترسون» و همکارانش در مرکز یادگیری اجتماعی «شهر اورگون» بوده است. آنان برای مطالعه الگوهای کنش متقابل خانوادگی در خانه و مدرسه و ارتباط آن با مشکلات رفتاری کودکان مشاهدات مستقیمی انجام داده اند. افراد مورد مطالعه از خانواده هایی بودند که به دلیل مشکلات رفتاری مثل پرخاشگری، دزدی و سایر رفتارهای ضداجتماعی فرزند یا فرزندانشان به درمانگاه رجوع کرده بودند.
وقتی که واکنش خشونت آمیزی بروز می کند سایر اعضای خانواده کاری می کنند که باعث دامن زدن به رفتار پرخاشگرانه می شوند. برای مثال، برادری بر سر خواهرش فریاد می زند، خواهر بر سر او فریاد می زند و ناسزایی به او می گوید. در این موقع برادرش او را کتک می زند و این ماجرا ادامه می یابد. تمام این ها نشان می دهد که والدین می توانند در پاداش دادن و تنبیه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتی داشته باشند و با استفاده از راه های مؤثر بدون این که با تنبیه شدید همراه باشد پرخاشگری کودکان را کنترل کنند و بازآموزی کودکان در دورانی نسبتاً کوتاه میسراست.
در آخر باید گفت تلویزیون نیز منبع دیگری است که کودکان به خصوص پسرها از طریق آن رفتار پرخاشگرانه را می آموزند.به طور مثال: خشونت از ارزش های آمریکایی تلقی می شود، پرخاشگری به عنوان یکی از وسایل رسیدن به هدف تشویق می شود. در برنامه های تلویزیونی که یکی از وسایل انتقال چنین ارزش های اجتماعی به کودکان است، به طور متوسط در هر ساعت پنج یا شش بار خشونت بدنی نمایش داده می شود، رفتار پرخاشگرانه شخصیت های تلویزیونی غالباً تقویت می شود: قهرمان این برنامه ها به همان اندازه پرخاشگرند که ضد قهرمان ها. در مطالعه ای کودکان چهار ساله به هنگام بازی آزاد در مهدکودک به مدت سه هفته مورد مشاهده قرار گرفتند و از لحاظ رفتار پرخاشگرانه به دو گروه بالای متوسط و زیر متوسط طبقه بندی شدند. سپس در طول چهار هفته بعد، کودکان به گروه هایی تقسیم شدند که در مهدکودک به مدت تقریباً نیم ساعت برنامه پرخاشگرانه مثل «بت من» و «سوپرمن» یا فیلم های معمولی و یا برنامه های جامعه پسند می دیدند. کودکانی که از اول از لحاظ پرخاشگری در حد بالای متوسط بودند در مدت بازی آزاد و بعد از دیدن برنامه پرخاشگرانه، از خود پرخاشگری بیشتری نشان دادند تا کودکان مشابهی که برنامه های معمولی را دیده بودند. دو گروه از کودکانی که از لحاظ پرخاشگری زیر متوسط بودند و هر کدام یکی از این برنامه ها را دیده بودند واکنششان با هم فرقی نداشت. این الگوهای رفتاری تا دو هفته بعد از پایان گرفتن تماشای این برنامه ها هم چنان ادامه داشت.
کودکانی که مستعد پرخاشگری هستند با دیدن خشونت از تلویزیون پرخاشگرتر می شوند.
نحوه کنترل عصبانیت در کودکان
خواه چهار ساله یا چهل ساله ، همه ما بارها عصبانی شده ایم. اما فردی که در طول زندگی نیاموزد چگونه بر خشم خود مسلط شود ، روابط را خدشه دار و دوستان و اطرافیان را آزرده خاطر می سازد.
خصیصــــه های ذاتـــــــــی
مواقعی که فرد عصبانی می شود، میزان عصبانیت او را غالباً شخصیت او معین می کند. حالات فوق العاده حساس ، سرکش ، بی دقت، پرتحرک یا پرخاشگر بودن می تواند بخش رشد یافته ای از یک شخصیت سالم و یا در نهایت یک مبارزه جو باشد. نکته مهم این است که با پی بردن به ضعف رفتاری فرزندتان می توانید پرخاشگری ها را به نقاط قوت تبدیل کنید. وقتی که کودک عصبی در مورد چیزهایی عصبانی می شود که دوست صبور او اصلاً به آن موارد توجهی ندارد ، در این صورت شما نیازبه زمان بیشتری دارید تا جایگزین هایی را به جای عصبانیت به او بیاموزید
مــــراحل رشـــد
زمانی که کودک در مرحله رشد فیزیکی یا اجتماعی قرار دارد زمینه بیشتری برای پرخاشگری و عصبانیت در او ایجاد می شود. مراحل مختلف رشد ، عوامل خشم متفاوتی دارند. وقتی به کودک خود که به کاسه توت فرنگی دست درازی کرده، می گویید:” الان اجازه خوردن آنها را نداری”، عصبانی می شود. ولی فرزند بزرگتر شما تحمل جواب مشابه را دارد به دلیل این که او صبر و بردباری را در خود پرورانده است
جنسیــــت:
به طور کلی، پسرها خشم خود را راحت تر از دخترها ابراز می کنند و شاید یک توجیه فرهنگی برای آن وجود داشته باشد. به احتمال زیاد والدین و مربیان از پسرها فوران خشم را انتظار دارند و از آن چشم پوشی می کنند در صورتی که گریه رنجورانه یک دختر عصبانی مورد قبول آنهاست. اما کودکان در هر دو جنس نیاز به یادگیری کنترل خشم دارند
زندگــــــی خانوادگــــــی
به طور کلی ناراحتی یک کودک به دلیل جدایی والدین ، بیماری ، مرگ ، تولد خواهر یا برادر، تغییر منزل و یا دیگر اتفاق های مهم زندگی ، اغلب در او پنهان می ماند و با بروز عصبانیت و پرخاشگری به کودک آسیب می رساند. زیرا او احساس می کند مورد آزار و اذیت واقع شده و سعی می کند این احساس را منتقل کند. اگر کودک لطیفه ای برای مهار کردن موقعیت حاد روحی بگوید و یا کوله پشتی برادرش را پرت کند ، به هر حال این رفتارها به میزان زیادی به الگوی رفتاری خانواده اش بستگی دارد. مخصوصاً این رفتارها در خانواده هایی شایع است که خشم، داد و فریاد و پرخاشگری هایی مثل ” به هم زدن در” در آنها مشاهده می شود. در بیشتر خانواده هایی که در مقابل احساسات ، اتفاقات و هیجانات ناآرام و سرکوبگر هستند، الگوی دیگری وجود دارد. ” الگوی کودکان رفتارهایی است که آنها در اطرافشان می بینند.”

با کودکان پرخاشگر چگونه رفتار کنیم
امروزه‌ بسیاری‌ از خانواده‌ها از خشونت‌ و پرخاشگری‌ فرزندان‌ خود شکایت‌ دارند. آنها تمایل‌ دارند که‌ علت‌ این‌ رفتارها را بدانند و راه‌های‌ پیشگیری‌ و اصلاح‌ رفتار را در این‌ زمینه‌ به‌ کار گیرند. در این‌ نوشتار به‌ تعریف‌ رفتار پرخاشگرانه‌ پرداخته‌ می ‌شود، انواع‌ آن‌ بیان‌ می ‌گردد و راه‌های‌ مناسب‌ مقابله‌ با پرخاشگری‌ مورد بررسی‌ قرار می ‌گیرد
انواع پرخاشگری‌
پرخاشگری‌ یک‌ نوع‌ رفتاری‌ است‌ که‌ از خشم‌ و عصبانیت‌ نشأت‌ می ‌گیرد.این‌ رفتار را می ‌توان‌ به‌ دو گروه‌ تقسیم‌ بندی‌ کرد:
پرخاشگری‌ خصمانه:
رفتاری‌ است‌ که‌ به‌ منظور صدمه‌ و آزار رساندن‌ به‌ دیگری‌ یا دیگران‌ ابراز می ‌شود؛ و هدف‌ در آن‌ صرفاً آزار رساندن‌ است. مثلاً کودکی‌ کودک‌ دیگر را می ‌زند و یا در مدارس‌ دیده‌ می‌ شود که‌ زنگ‌های‌ تفریح، کودکان‌ در حیاط‌ مدرسه‌ بعضاً به‌ کتک ‌کاری‌ می ‌پردازند
پرخاشگری‌ وسیله‌ ای:
رفتاری‌ است‌ که‌ فرد به‌ وسیله‌ آن‌ خواستار به‌ دست ‌آوردن‌ هدفی‌ دیگر است‌ و ابداً قصد حمله‌ به‌ دیگران‌ یا اذیت‌ کردن‌ آنها را ندارد. البته‌ در این‌ میان‌ ممکن‌ است‌ لطمه‌ ای‌ نیز به‌ کسی‌ وارد شود. مثلاً کودکی‌ بزهکار کیف‌ خانمی‌ را می ‌رباید تا به‌ این‌ وسیله‌ مورد تشویق‌ و تأیید گروه‌ همسالان‌ قرار گیرد
ممکن‌ است‌ پرخاشگری‌ جنبه‌ انتقام‌ گیری‌ نیز داشته‌ باشد. یعنی‌ کودکی‌ که‌ مورد اذیت‌ و آزار قرار گرفته‌ و نتوانسته‌ خشم‌ خود را ابراز کند، اکنون‌ با پرخاشگری‌ به‌ کاهش‌ اضطراب‌ خود می ‌پردازد. در این‌ جا پرخاشگری‌ وسیله‌ ای‌ است‌ که‌ کودک‌ با توسل‌ به‌ آن‌ می ‌خواهد به‌ هدف‌ خود یعنی‌ کاهش‌ اضطراب‌ دست‌ یابد.
جهت‌ پرخاشگری‌ ممکن‌ است‌ به‌ یکی‌ از این‌ دو صورت‌ باشد:
الف) پرخاشگری‌ درونی‌
ب) پرخاشگری‌ بیرونی‌
چنانچه‌ جهت‌ پرخاشگری‌ به‌ طرف‌ درون‌ باشد، کودک‌ خشم‌ را به‌ درون‌ خود می ‌افکند و دچار خشم‌ فرو خورده‌ می‌ شود. پیامد چنین‌ عملی‌ می‌ تواند افسردگی‌ نیز باشد. کودکان افسرده در واقع‌ از دست‌ خودشان‌ عصبانی‌ هستند.
خشم‌ درونی‌ عصبانیت ‌ و نارضایتی‌ از خود را به‌ وجود می ‌آورد.
خشم‌ بیرونی؛ کودک‌ ممکن‌ است‌ خشم‌ خود را به‌ صورت‌ رفتارهایی‌ از قبیل‌ فریاد کشیدن، پا به‌ زمین‌ کوبیدن‌ یا پرتاب ‌کردن‌ اشیا بروز دهد.
علل‌ خشونت‌ و پرخاشگری‌ در کودکان‌ :
1.الگوپذیری‌ کودکان‌ از والدین‌
یکی‌ از دلایل‌ بسیار مهم‌ پرخاشگری‌ در کودکان‌ یادگیری‌ است. یعنی‌ کودکانی‌ که‌ الگوهای‌ رفتاری‌ پرخاشگرانه‌ داشته‌ اند، همانند الگوهای‌ خود رفتار می ‌کنند. چنانچه‌ پدر یا مادری‌ خلق ‌و خویی‌ عصبانی‌ و پرخاشگر داشته‌ باشند، مسلماً فرزندشان‌ نیز پرخاشگر خواهد شد. این‌ رفتار توسط‌ کودک‌ یاد گرفته‌ می ‌شود. از آنجا که‌ کودکان‌ با والدین‌ همانند سازی‌ می ‌کنند، بنابراین‌ بسیاری‌ از رفتارهای‌ پدر و مادر ناخودآگاه‌ توسط‌ فرزندان‌ فرا گرفته‌ می ‌شود. توضیح‌ این‌ که‌ فرایند همانند سازی‌ کاملاً ناخودآگاه‌ صورت‌ می ‌پذیرد.
نکته‌ دیگر این‌ که‌ حتماً لازم‌ نیست‌ والدین‌ با خودِ کودک‌ پرخاشگری‌ کرده‌ باشند؛ چنانچه‌ او شاهد رفتارهای‌ خشونت ‌بار پدر و مادر با افراد دیگر نیز باشد، این‌ گونه‌ رفتار را فرامی‌ گیرد. بنابراین‌ کودکان‌ از طریق‌ مشاهده، رفتارهای‌ والدین‌ را می ‌آموزند.
بر این‌ نکته‌ می توان تأکید کرد‌ که‌ کودکان‌ با چشمان‌ خود می ‌آموزند؛ یعنی‌ آن‌ چه‌ را مشاهده‌ می ‌کنند، یاد می ‌گیرند؛ حتی‌ اگر آن‌ رفتار به‌ طور مستقیم‌ در مورد خود آنها صورت‌ نگیرد.
2. کودکان‌ ناکام‌ پرخاشگر می‌ شوند
ناکامی ‌ یکی‌ از مسائلی‌ است‌ که‌ به‌ پرخاشگری‌ می‌ انجامد. وقتی‌ کودک‌ به‌ هدف‌ خود دست‌ نیابد و ناکام‌ شود، یکی‌ از رفتارهایی‌ که‌ از او سر می‌ زند پرخاشگری‌ است.
3. اضطراب‌ و پرخاشگری‌
کودکان‌ مضطرب‌ نمی ‌توانند کودکان‌ آرامی‌ باشند. آنها رفتارهایی‌ پرخاشگرانه‌ از خود بروز می ‌دهند؛ البته‌ بلافاصله‌ پشیمان‌ می ‌شوند و از والدین‌ خود عذرخواهی‌ می‌ کنند. اگر از کودک‌ مضطرب‌ بپرسیم‌ که‌ چرا پرخاش‌ می‌ کنی‌ و عصبانی‌ هستی؛ خواهد گفت‌ نمی‌ دانم.؛ یا خواهد گفت‌ دست‌ خودم‌ نیست.
4. پرخاشگری، نشانه‌ای‌ از تضادهای‌ درونی‌
گاهی‌ کودکان‌ در دوگانگی‌ و تضادهای‌ درونی‌ قرار می‌ گیرند. یا بهتر بگوییم، گاهی‌ بر سر دو راهی‌هایی‌ گیر می ‌کنند و نمی‌ دانند کدام‌ راه‌ را انتخاب‌ کنند؛ و این‌ حالت‌ آنها را دچار تعارض، اضطراب‌ و خشم‌ می ‌کند. مثلاً کودکی‌ که‌ دوست‌ دارد نزد مادرش‌ در منزل‌ بماند و از طرفی‌ وقتی‌ می ‌بیند تمام‌ کودکان‌ به‌ مدرسه‌ می‌ روند، همزمان‌ تمایل‌ به‌ مدرسه ‌رفتن‌ نیز دارد، دچار دوگانگی‌ می ‌شود. به‌ کودکان‌ خود کمک‌ کنیم‌ که‌ در دو راهی‌های‌ زندگی، مدتی‌ طولانی‌ قرار نگیرند. آنها بایستی‌ به ‌سرعت‌ و با دقت‌ درست ‌ترین‌ کار را انجام‌ دهند.
5. پرخاشگری‌ و افسردگی‌
پرخاشگری‌ و کج خلقی در کودکان‌ چنانچه‌ با علامت‌های‌ دیگر همراه‌ باشد، می ‌تواند نشانه ‌ای‌ از افسردگی‌ باشد که‌ در این‌ صورت‌ لازم‌ است‌ شرایط‌ زندگی‌ کودک‌ تمام‌ و کمال‌ مورد بررسی‌ قرار گیرد.
6. پرخاشگری؛ بیماری‌ها؛ مصرف‌ دارو
بعضی‌ از بیماری‌ها به‌ مصرف‌ دارو نیاز دارد و ممکن‌ است‌ از عوارض‌ جانبی‌ داروها کج ‌خلقی‌ و رفتارهایی‌ باشد که‌ خشونت‌ را برمی‌ انگیزند.
7. خشونت‌ و مدرسه‌
گاهی‌ کودکان‌ در مدرسه‌ قربانی‌ خشونت‌ می ‌شوند؛ و این‌ قربانی‌ شدن‌ باعث‌ می ‌شود که‌ خود آنها نیز عامل‌ خشونت‌ شوند.
عواملی‌ که‌ به‌ خشونت‌ در مدرسه‌ می ‌انجامند، عبارت اند از:
-وقتی‌ کودکی‌ توسط‌ دانش‌ آموزان‌ دیگر مورد تمسخر قرار گیرد
- وقتی‌ کودکی‌ توسط‌ دانش ‌آموزان‌ دیگر کتک‌ بخورد و قادر به‌ دفاع‌ از خود نباشد.
- وقتی‌ کودکی‌ همیشه‌ از مشاجرات‌ فرار می‌ کند و حتی‌ در مواقعی‌ به‌ گریه‌ متوسل‌ می ‌شود.
- وقتی‌ کودکی‌ مرتب‌ اشیا، وسایل‌ و پول‌ خود را گم‌ می ‌کند.
- وقتی‌ کودک‌ از لحاظ‌ ظاهری‌ (پارگی‌ لباس‌ و یا نامناسب ‌بودن‌ آن) مورد تمسخر قرار می‌ گیرد.
- خجالتی ‌بودن‌ و سکوت‌ مکرر در کلاس.
- افت‌ تحصیلی، افسردگی‌ و ناراحت ‌بودن.
این‌ عوامل‌ کودک‌ را قربانی‌ خشونت‌ دیگران‌ می ‌کند و خود کودک‌ نیز عامل‌ خشونت‌ می ‌شود و رفتارهای‌ پرخاشگرانه‌ از او سر خواهد زد.
درمان‌ پرخاشگری در کودکان ( با کودکان پرخاشگر چگونه رفتار کنیم )
برای‌ درمان‌ پرخاشگری‌ در کودکان‌ اولین‌ گام‌ این‌ است‌ که‌ نوع‌ پرخاشگری‌ آنها و علت‌ آن‌ را براساس‌ توضیحاتی‌ که‌ ارائه‌ شد شناسایی‌ کنیم؛ و پرخاشگری‌ را به‌ صورت‌ موردی‌ برطرف‌ نماییم.
- در مورد کودک‌ پرخاشگری‌ که‌ الگو پذیری‌ عامل‌ این‌ گونه‌ رفتار او بوده، باید روی‌ الگوی‌ کودک‌ کار کرد و راه‌های‌ دیگری‌ جز پرخاشگری‌ را به‌ آن‌ الگو آموخت.
- اگر پرخاشگری‌ در اثر ناکامی‌ به‌ وجود آمده‌ باشد، بایستی‌ کودک‌ ناکام‌ را در رسیدن‌ به‌ اهداف‌ مطلوب‌ و دوست‌ داشتنی‌ کمک‌ کنیم.
- در مواردی‌ که‌ علت‌ پرخاشگری‌ اضطراب‌ است، باید از نگرانی‌ درونی‌ و اضطراب‌ کودک‌ مطلع‌ شویم.
ورزش ‌کردن‌ برای‌ این‌ کودکان‌ بسیار مؤثر است‌ و باعث‌ تخلیه‌ هیجانی‌ می‌ شود.
- در کشمکش‌های‌ درونی‌ بایستی‌ کودک‌ را از حالت‌ دوگانگی‌ خارج‌ ساخت. کمک‌ به‌ کودکان‌ در تصمیم ‌گیری، باعث‌ می ‌شود که‌ بیاموزند به‌ حالت‌های‌ دوگانه‌ درونی‌ خود پایان‌ بخشند.
- در پاره‌ای‌ از موارد، کودک‌ افسرده‌ پرخاشگری‌ شدیدی‌ از خود نشان‌ می‌ دهد. در این‌ میان‌ لازم‌ است‌ به‌ این‌ نکته‌ پی‌ ببریم‌ که‌ او چه‌ چیز دوست‌ داشتنی‌ را از دست‌ داده‌ و چگونه‌ می ‌شود مورد از دست‌ رفته‌ را برای‌ او جبران‌ کنیم.
- در مورد پرخاشگری، شیطنت‌ و مصرف‌ دارو بایستی‌ حتماً با پزشک‌ متخصص‌ ارتباط‌ داشته‌ باشیم‌ تا کودک‌ از نزدیک‌ مورد معاینه‌ قرار گیرد.
- هنگامی‌ که‌ کودک‌ قربانی‌ خشونت‌ در مدرسه‌ شده‌ است، بایستی‌ با مسئولان‌ مدرسه‌ صحبت‌ کنیم‌ و لازم‌ است‌ که‌ ایشان‌ طبق‌ قانون‌ و مقررات‌ خاص‌ با کودکان‌ خشونت گرا برخورد کنند؛ و نیز کودکانی‌ را که‌ قربانی‌ خشونت‌ شده‌اند براساس‌ رفتارهای‌ خوبشان‌ مورد تشویق‌ و تأیید قرار دهند.
- چنانچه‌ نوع‌ پرخاشگری‌ کودک‌ خصمانه‌ است، بایستی‌ کودک‌ را از آزار و اذیت‌ کردن‌ دور کنیم‌ تا مجبور نباشد برای‌ تلافی‌ و انتقام، افراد دیگر را اذیت‌ کند؛ و اگر پرخاشگری‌ از نوع‌ وسیله‌ ای‌ است، بایستی‌ راه‌های‌ دیگری‌ را جهت‌ مطرح‌ کردن‌ کودک‌ برگزینیم‌ تا او ناچار نباشد از روش‌ خشونت‌ برای‌ جلب‌ توجه‌ استفاده‌ کند.
نتیجه‌ گیری‌
به‌ طور کلی‌ خشونت‌ و پرخاشگری‌ بیشتر عامل‌ بیرونی‌ دارد و فقط‌ در موارد خاص‌ به‌ علل‌ درونی‌ مربوط‌ می‌ شود. والدین‌ در درجه‌ اول، بایستی‌ محرک‌های‌ محیطی‌ را که‌ باعث‌ تحریک‌ خشم‌ و ایجاد خشونت‌ در فرزندشان‌ می ‌شود شناسایی‌ و سپس‌ برای‌ رفع‌ آن‌ به‌ کمک‌ روان شناسان‌ و متخصصان‌ اقدام‌ نمایند.
روش هایی برای درمان پرخاشگری کودکان
۱- محدودیت هایی برای کنترل پرخاشگری وضع کنید و آنها را به اطلاع کودک برسانید.
2- مدل های پرخاشگری را به حداقل برسانید. می توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:
الف) ساعاتی را که کودک فیلم های خشونت آمیز تلویزیونی می بیند، محدود کنید.
ب)فیلم ها، تصاویر و روزنامه کودک را به دقت انتخاب کنید.
ج) الگوهایی را در اختیار کودک بگذارید که پرخاشگرانه نباشند.
ح)همراه کودک برنامه های تلویزیونی را ببینید و صحنه پرخاشگرانه آن را تفسیر کنید.
3- همدلی را افزایش دهید. آگاهی کودک را نسبت به رنجی که بر اثر پرخاشگری او در افراد یا حیوانات به وجود می آید، افزایش دهید.
4- رفتارهایی را که مغایر با رفتار پرخاشگرانه است، تقویت کنید.
5- به جای کودک پرخاشگر، به کودکی که به وی پرخاش شده توجه کنید.
6- نحوه ی ارتباط کودک را با افرادی که با او زندگی می کنند، مورد بررسی قرار دهید.
7- اگر قرار است کودک به دلیل رفتار خشونت آمیزش تنبیه شود، بهتر است به طریقی باشد که منجر به حمله انتقامی و تلافی جویانه از طرف کودک نشود.
8- فرصت تخلیه هیجانات را برای کودک فراهم کنید.
9- مباحث گروهی یا خانوادگی را که تأکید بر همکاری با دیگران دارد، به کار گیرید.
10- همکاری، مسئولیت و پیگیری مسائل مورد علاقه را با دادن مسئولیت به کودکان تشویق کنید.
11- برای مهارِ رفتار کودکان، فنون محروم سازی ممکن است تا حدودی مفید واقع شود. بنابراین رفتارهای پسندیده را به وضوح تشریح کنید و پاداش ها و کیفرهای آنها را بیان نمایید.
12- فعالیت های ساعتی او را در صورت امکان با شرکت کودکی دیگر طراحی کنید.
13- از تنبیهات بدنی پرهیز کنید.
14- علت رفتار پرخاشگرانه وی را بیابید.
15- ثبت وقایع روزانه، بازی درمانی، بازی های جالب، جمله سازی و گوش دادن فعال ممکن است به عنوان کمکی در جهت درک کودکان خشن به کار گرفته شود.
16- به کودک بفهمانید که با هر رفتار خشونت آمیز، خود را از شما بیشتر دور می کند.
17- از کودک پرخاشگر بخواهید الگوی مطلوبی برای خود بیابد و فهرستی از رفتارهای الگو را در کوتاه مدت اجرا نماید.
18- با کودک قرارداد رفتاری ببندید تا برای رفتارهای مطلوبش جایزه دریافت کند و نتیجه اعمال نامطلوبش را ببیند.
الگوهای پرخاشگری در کودکان
همه جوامع باید راه هایی را بیابند تا مانع از آن شوند که اعضای آن به هم آسیب برسانند. همه مردم رفتار پرخاشگرانه را تا اندازه ای کنترل می کنند ولی از لحاظ ارزشی که برای آن قایلند و میزان محدود کردن آن ، با هم فرق دارند.
برای مثال، در میان قبایل سرخپوست آمریکایی، کومانچی ها و آپانچی ها کودکانشان را جنگجو بار می آورند و حال آنکه هوپیها وزونی ها به فرزندانشان صلح جویی و رفتار غیر پرخاشگرانه می آموزند. اصولاً در فرهنگ آمریکای برای پرخاشگری و سرسختی ارزش قایلند.
چرا فرزندم با خشونت رفتار می کند ؟
نوجوانان خشونت گرا معمولاٌ قدرت کنترل رفتار خود را ندارند و ، رسوم و اخلاقیات جامعه ای را که در آن زندگی می کنند ، زیر پا می گذارند . تحقیقات نشان می دهد که پسران بیش از دختران در رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه خود از نیروی بدنی استفاده می کنند . اما دختران بیشتر متوسل به جدال های لفظی می شوند . این گونه افراد معمولاً در میان گروه به عنوان افرادی گستاخ ، بی تربیت و بی رحم نسبت به اطرافیان و همسالان ، شناخته می شوند .
علل
1- خشونت در قالب پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامی های اساسی باشد یا به دلیل وجود مدل های پرخاشگرانه در محیط زندگی ( خانه یا مدرسه ) نوجوان ایجاد شود .
2- نوجوانان خشن معمولاٌ والدینی پرخاشگر دارند که روش های تربیتی آنها بیشتر مبتنی بر سخت گیری ، خشونت و تنبیه بدنی است .
3- عامل وراثت هم می تواند در رفتار خشن یک نوجوان نقش داشته باشد که بیشتر رفتاری اکتسابی و آموخته شده است . تحقیقات نشان می دهد که در اغلب مواقع ، تربیت های کارآمد و قوی می تواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد .
4- نوجوانی که پرتوقع و نازپرورده بار آمده است و انتظار دارد که همگان به خواست های او احترام بگذارند ، هنگام برآورده نشدن انتظاراتش ، عصبانی می شود و ، به خشونت و پرخاشگری متوسل می گردد .
۵– نابسامانی های خانواده می تواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد. مانند غیبت های طولانی پدر یا مادر ، درگیری و اختلاف ، جدایی و متارکه و محیط های زندگی دور از تفاهم و مسالمت .
پیشگیری و درمان
1- در دوران بلوغ که بحران روحی و عاطفی نوجوان را در بر می گیرد ، بهترین راه برای پیشگیری از خشونت ، مسامحه و سازگاری است. اغماض ، گذشت و نادیده گرفتن رفتارهای او همراه با آرامش ، در اغلب مواقع از استمرار و پیشروی خشونت در قالب پرخاشگری های فیزیکی و لفظی جلوگیری می کند .
2- راهنمایی و مشاوره با دانش آموز در خصوص عواقب خشونت و آثار اجتماعی آن و همچنین مشاوره با خانواده دانش آموز درباره کاهش رفتارهایی که منجر به خشونت نوجوان می شود ، بسیار مؤثر خواهد بود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 28  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله علل پرخاشگری ، بد دهنی و عصبانیت در کودکان و راه های کنترل آن

دانلود مقاله بررسی رابطه بین خشنودی شغلی با پرخاشگری

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله بررسی رابطه بین خشنودی شغلی با پرخاشگری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

مقدمه :
خشنودی شغلی از عوامل مهمی است که باید در توسعه صنعتی مورد توجه قرار گیرد ، مطالعه و بررسی تاریخچه توسعه و تحول جوامع صنعتی نشان می دهد که نیروی انسانی ماهر و تعلیم یافته در تبدیل جوامع به جوامع صنعتی تاثیر انکار ناپذیری داشته است.
هر فردی سعی دارد شغلی را انتخاب کند که علاوه بر تامین نیاز های مادی ازنظر روانی نیز او را ارضا نماید. بدین لحاظ برای نیل به این هدف یعنی گماردن افراد در مشاغل مناسب مطالعه فردی و بررسی خصوصیات آن ها لازم و ضروری است. در غیر این صورت با سپردن مشاغل به افرادی که یا علاقه ای به انجام شغل مورد نظر ندارد و یا فاقد خشنودی شغلی لازم برای انجام آن هستند علاوه بر آن که فردی ناشایست بر سر کار گمارده می شود بلکه موجب تغییر در سطح پرخاشگری نیز می گردد.
در جامعه صنعتی بر خلاف جوامع سنتی هیچگاه مشاغل افراد از قبل تعیین شده نیست بلکه رغبت ها ، توانایی ها ، استعداد ها و نیاز های شغلی جامعه تعیین کننده آینده فرد می باشند هر فردی باید از بازار کار مطلع بوده و با مؤسسات استخدام کننده و نحوه استخدام آن ها آشنا باشد.
ارضای نیاز های جسمانی که از طریق کسب پول در مقابل انجام کار حاصل می شود نمی تواند تنها علت لازم و کافی برای کار کردن محسوب گردد. ارضای نیاز های روانی ، اجتماعی نیز از تعیین کننده های مهم در اشتغال و نوع آن به شمار می روند.
تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین خشنودی شغلی با پرخاشگری پرداخته است. اگر خشنودی شغلی به شکل صحیح مطالعه و بررسی بشود و با توجه به نتایج به دست آمده برای دستیابی به آن ، طرح ریزی شده و بر اجرای طرح ها نظارت شود ، منابع چند گانه عام و خاص به همراه خواهد داشت.
یکی از منافع مطالعه و بررسی رابطه بین خشنودی شغلی و پرخاشگری این است که جهت سطح عمومی خشنودی کارکنان بر پرخاشگری در صنعت را به مدیریت نشان می دهد.
نتایج تحقیق منعکس کننده بخشی از خشنودی یا ناخشنودی گروه های خاصی از کارکنان است و به عبارت دیگر بیانگر احساسات کارکنان در خصوص کارشان است. که این احساسات مربوط به کدام بخش از خشنودی شغلی
می شود. پرخاشگری بیشتر از کدام بخش از خشنودی تاثیر خواهد پذیرفت و به چه عاملی مربوط می شود.
تحقیق و مطالعه خشنودی شغلی راهی است تا از نظرات کارکنان مطلع شویم و از سوی دیگر آنان را نیز از طریق بیان احساسات خود به تغییرات توسعه نزدیک نماییم . بر اساس نتایج تحقیق می توان نیاز های آموزش را تعیین کرد. نگرش ، شناخت و دید کارکنان را نسبت به شاخص های زمینه ساز خشنودی بخش مورد شناسایی قرار داد و همچنین درک کرد که کارکنان چه انتظاراتی از عناصر تاثیر گذار و نحوه سلوک و عملکرد آن دارند.

 

بیان کلی مسئله :
در دنیایی که هر روز به سوی صنعتی شدن گام بر می دارد و در دنیایی که هر فرد برای داشتن زندگی در آن نیاز به کارکردن دارد، آیا ضروری است که مدیران و برنامه ریزان بخش تولید با خواست ها و ملاک هایی که یک فرد در زمینه عوامل خشنودی شغلی با آن رو به روست آشنا شوند ؟
آیا شناخت خواسته های افراد می تواند منجر به تغییر سطح پرخاشگری و خشنودی شغلی گردد ؟ آیا وقتی شخصی برای شغل خود ارزش و اعتبار قائل شود و یا اهمیت آن را واقعاً در یابد ، این فرایند به تغییر سطح خشنودی شغلی او می انجامد؟ و از همه مهم تر این که آیا همیشه خشنودی شغلی موجب پرخاشگری پایین می شود ؟ یا خیر ؟ ( دعائی ، 1377 )
مهم ترین مسئله تلاش در جهت انجام مطالعه هدفمند و معطوف به خشنودی شغلی در راستای پرخاشگری کار است. یعنی شناخت علمی فرآیند متغییر مستقل ، بر متغییر وابسته در شرایط تعدیل کننده و ... در بحث خشنودی شغلی و پرخاشگری.
آنچه در پی می آید جزئیات کوشش پژوهشگری است برای شناسایی و سنجش میزان خشنودی شغلی و اولویت بندی عوامل مربوط به آن در میان کارکنان دانشگاه علم و صنعت و در نهایت ارائه استراتژی های مناسب برای بهبود وضعیت موجود در تحقیق پرخاشگری کار.
بیان مسئله : آیا بین رضایت شغلی و پرخاشگری کارمندان دانشگاه علم و صنعت رابطه وجود دارد؟
هدف پژوهش :
هدف اصلی در تحقیق حاضر آزمون پیش فرضهای دو گانه است که برخی از آن ها معتقدند خشنودی شغلی بر پرخاشگری تاثیر کاهنده دارد و بعضی بر این اعتقاد رابطه ای بین آن ها نیست. با حد اقل خشنودی شغلی همواره موجب پرخاشگری بالا نمی شود.
خشنودی از شغل پدیده ای است احساسی که یک فرد سازمانی از اشتغال به شغل مورد نظر خود می تواند به دست آورد. در گذشته بعضی از مدیران تصور می کردند که روحیه بستگی غیر قابل انکار ناپذیری با خشنودی از شغل دارد. در صورتی که امروزه روحیه را مجموعه ای کیفی تمام خصیصه های فردی ، اجتماعی ، خانوادگی و سازمانی ، اقتصادی و سیاسی ، علمی است. از این رو هدف اساسی از انجام پژوهش حاضر بررسی اثرات خشنودی شغلی بر پرخاشگری کار است. ( آبراهام ، ترجمه شکر کن ، 1370 )
با وجود آن که مقصود اصلی این پژوهش بررسی خشنودی شغلی اعم از شناخت عوامل مانند نفس کار ، سرپرستی شغلی ، حقوق و مزایا ، امکان ترفیع و رشد در شغل و نقش همکاران در این حوزه از یک سو و درک عوامل معطوف به پرخاشگری را در سطح واحد ( میزان نیل به هدف نیست به نیروی انسانی و میزان خشنودی ذینفعان اصلی نسبت به نیروی انسانی ) از سوی دیگر است . اما در این میان ایجاد حساسیت در مدیران شرکت از ناحیه درک بیشتر پیامد های عدم خشنودی شغلی و همچنین بستر سازی جهت اثر گذاری بر ادراک و طرز تلقی کارکنان نسبت به تلاش های شرکت در جهت اهمیت دادن به منابع انسانی و اولویت بندی خشنودی شغلی معطوف به پرخاشگری کار است. ( همان منبع )
اهداف خاص پژوهش به شرح ذیل است:
مطالعه نقش نفس کار در حوزه طراحی شغلی و اثر آن در پرخاشگری کارمندان دانشگاه علم و صنعت ، مطالعه تاثیر شاخص حقوقی و مزایای در پرخاشگری کارمندان دانشگاه ، بررسی نقش همکاران در شغل و پرخاشگری در کارمندان ، مطالعه پرخاشگری یعنی ارتباط بین خشنودی شغلی و میزان نیل به هدف نسبت به نیروی انسانی در کارمندان ، مطالعه ارتباط بین خشنودی شغلی و میزان خشنودی ذینفعال اصلی نسبت به نیروی انسانی در کارمندان دانشگاه است که شاخص های برنامه ریزی شده تولید و نسبت های واقعی آن را شامل می شود.

 

اهمیت موضوع پژوهش :
خشنودی شغلی مفهومی است که به مشخص کردن برنامه ریزی های مهم جامعه و وضعیت اجتماعی سبک زندگی و ضوابط خانوادگی ، بهداشت و درمان و نیاز های آموزشی تاثیر گذاراست.
از آن جا که رفتار فرد توسط تعامل میان شغل او یا ویژگی های محیطی ـ شغلی تعیین می شوند ، چنین تعاملات فرهنگی میان افراد و محیط آن ها به انتخاب شغلی با ثبات تر ، پیشرفت شغلی بیشتر ، دست یابی به خشنودی بیشتر و سر انجام تولید موثر منجر می شود. اغلب بزرگسالان بیشتر اوقات خود را در محل کار می گذارند پس تعجب آور نیست که مشاغل یا حرفه ها منبع مهم در بهداشت روانی اجتماعی نقش موثر ایفا کنند. بنا بر این بررسی خشنودی شغلی علی رغم اهمیت در صنعت و تولید برای بهداشت روانی افراد در جامعه از اهمیت بالای پژوهش برخوردار است. ( شفیع آبادی ، عبد الله ، 1384 )
از سوی دیگر ، خشنودی شغلی نیروی انسانی به عنوان استراتژیک ترین عامل سازمانی نقش ویژه ای در روان شناسی صنعتی بازی می کند. به طوری که متون جدید مدیریتی ارزش هر سازمان را معادل ارزش کارکنان آن می دانند.
اگر با نگرش واقع بینانه به سازمان های موفق نظری بیفکنیم متوجه خواهیم شد که تنها و تنها سازمان های صنعتی که به منابع انسانی توجهی عمیق داشته اند به توفیق واقعی دست یافته اند.
امروزه منابع انسانی چه به لحاظ مهارت ها و توانایی ها و چه به لحاظ تفکرات ، ارزش ها ، نیاز ها و خواسته ها با گذشته متفاوت است و دیگر نمی توان با همان انگیزه های ساده و غیر پویای گذشته ، انسان پیچیده امروزی را به تحرک و پویایی ترغیب نمود. بنا بر این درک میزان خشنودی کارکنان از سازمان ها و شناسایی عوامل انگیزاننده و نگهدارنده در دنیای امروز برای هر سازمان متناسب با شرایط خاص خود مهم به نظر می رسد که این اهمیت ، ضرورت انجام این تحقیق را ایجاب نموده است. ( آبراهام ، ترجمه شکر کن ، 1370 )
از آن جا که خشنودی شغلی در صنایع مفهومی پیچیده و چند بعدی است و عوامل موثر بر خشنودی شغلی در کار و تولید صنعتی به علت فقدان تعاریف و مفاهیم روشن از یک سو و تکثر و تقاوت فرهنگ ها و محیط های متفاوت صنعتی از سوی دیگر بسیار گسترده و فراوانند. از این رو انجام پژوهش عملیاتی بر اساس مفاهیم نظری و پرداختن به شاخص های آن در فر آیند علمی و تجربی فعالیتی تازه محسوب می شود . ( همان منبع )
مطالعه موردی کارمندان دانشگاه علم و صنعت زاویه ای دیگر از صنایع تولدی به حساب می آید که پژوهش در حیطه آن گاهی مهم تلقی می شود. از جهت دیگر پاسخ به سؤالات کارشناسان تولید ابهامات فرایند نظامدار در زمینه تغییر سطح تولید و افزایش آن را مرتفع خواهدا ساخت. زیرا پرداختن به این بخش تولید زمینه های بسط و توسعه پژوهش در سایر منابع تحقیق نیروی انسانی و پرخاشگری را امکان پذیر می سازد. در بخش مبانی نظری پژوهش ،هدف پژوهشگر ذکر مهم ترین تعاریف ، مفاهیم و نظریه های رایج و عوامل و روش های ارزیابی خشنودی شغلی بوده است. بدیهی است آشنایی بیشتر با معیار های خشنودی شغلی کارکنان در حیطه پرخاشگری بستر مناسب تری جهت بهبود تولید فراهم خواهد آورد.
فرضیه پژوهش :
فرضیه اصلی :
بین خشنودی شغلی و پرخاشگری در میان کارمندان دانشگاه علم و صنعت رابطه وجود دارد.
فرضیه های فرعی :
1- بین شاخص نفس کار و پرخاشگری در میان کارمندان دانشگاه علم و صنعت رابطه وجود دارد.
2- بین شاخص سرپرستی و پرخاشگری در میان کارمندان دانشگاه علم و صنعت رابطه وجود دارد.
3- بین شاخص حقوقی و مزایا و پرخاشگری میان کارمندان دانشگاه علم و صنعت رابطه وجود دارد.
4- بین شاخص امکان ترفیع و پرخاشگری میان کارمندان دانشگاه علم و صنعت رابطه وجود دارد.
5- بین شاخص همکاران و پرخاشگری میان کارمندان دانشگاه علم و صنعت رابطه وجود دارد.

 

تعاریف نظری و عملیاتی متغیر ها :
تعریف عملیاتی متغیر ها :
خشنودی شغلی : بر نمره حاصل جمع ارزشیابی مجموع معیار های پنجگانه پرسشنامه سنجش خشنودی شغلی ( JDI ) ویسوکی و کروم اطلاق می شود.
نفس کار : که طراحی شغل در خصوص غنی سازی ، توسعه شغلی وبه مجموعه امتیاز های استناد دارد که پیچیدگی ، غیر تکراری و خلاقانه بودن ، شیفته بودن ، خوب ، خشنودی ، محترمانه ، مفید و ارزشمند ، مطبوع و سود مند همراه با احساس موفقیت و رسیدن به هدف را می سنجد.
سرپرستی شغل : که به کار بردن در روابط انسانی و مواردی همچون شایستگی هوش ، دردسترس بودن ، مورد پسند بودن ، میانه روی ، انعطاف پذیری ، عدم دخالت در کار ، بازخورد دهی ، سرپرست را مورد سنجش قرار می دهد.
حقوق و مزایا : به مجموعه ارزیابی عملکرد و ارزشیابی شغل و ملاک های خوب بودن ، امنیت شغلی ، پرداخت بالا ، مکفی و متناسب و توانمند بون حقوق را اندازه گیری می نماید.
امکان ترفیع و رشد شغل : که برنامه ریزی کار را با ملاک ارتقاء مناسب ، منظم و بر اساس توانایی ، مستمر همراه با فرصت پیشرفت را مورد سنجش قرار می دهد.
همکاران در شغل که مجموعه روابط انسانی ، مشاغل گروهی و حلقه های کیفیت را با زیر مجموعه انگیزه دهنده ، وفادار ، سریع ، مسئولیت پذیر ، زیرک ، فعال ، مراعات کننده ، خوشایند ، دوستانه و پرجاذبه بودن را می سنجد.
پرخاشگری : آن است که پرسشنامه پژوهش حاضر می سنجد که تست پرخاشگری SCL 90 است.

 

تعریف نظری /متغیر ها :
پرخاشگری :
پرخاشگری به هر گونه رفتاری که معرف آن صدمه زدن به خود یا دیگری باشد. آنچه در این تعریف حائز اهمیت است قصد و نیت رفتار کننده است یعنی یک رفتار آسیب زا در صورتی پرخاشگری محسوب می شود که از روی قصد و عمد به منظور صدمه زدن به دیگران یا به خود انجام گرفته باشد . ( کریمی،1379 )
پرخاشگری تلویحاً به قصد آسیب رساندن نیز دلالت می کند که این قصد باید از اتفاقات پیش و پس از عمل پرخاشگری استنباط نمود . در واقع رفتاری که به دیگران آسیب می رساند پرخاشگری تلقی می شود. به خصوص وقتی که شخص بداند که رفتارش به دیگران آسیب می رساند. همچنین اعمال خصمانه ای که از روی قصد باشد نیز پرخاشگری تلقی می شود. ( یاسایی ، 1380 )
پرخاشگری آن است که با علائمی مانند تپش قلب ، لرزش ، احساس تنفر ، علائم فیزیکی مثل فحش دادن ، فریاد زدن ، عبارات نیش دار و استهزاآمیز مشاهده شود.
در ضمن به بی اعتنایی انتخابی نسبت به شخص یا گروهی نیز پرخاشگری گفته می شود ( ستوده ، هدایت الله ، 1374 )

 

افسردگی :
این اصطلاح بسیار وسیع و تا حدودی مبهم است برای شخصی عادی حالتی مشخص با غمگینی و گرفتگی و بی حوصلگی و برای پزشک گروه وسیعی از اختلالات خلقی با زیر شاخه های متعدد را تداعی می کند. خصوصیات اصلی و مرکزی حالات افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیت های لذت بخش روز مره مثل معاشرت ، تفریح ، ورزش ، غرایز و روابط جنسی است. این توانایی برای کسب لذت حالتی نافذ و پایا دارد. ( پور افکاری ، 1376 )
رضایت شغلی : عبارت است از حدی احساسات و نگرش های مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند رضایت شغلی نتیجه ادارک خود است و این احساس مثبت می تواند منجر به سلامت فیزیکی و روانی افراد گردد. عوامل موثر در رضایت شغلی عبادتند از حقوق و دستمزد ، پاداش ، ترفیع مدیران و سرپرستان مناسب و محیط کار امن . ( شفیع آبادی ، 1369 )

 

مدل عملیاتی ارتباط متغیر ها :
1- متغیر های مستقل (Independent Variable ) خشنودی شغلی با پنج شاخص
1 ) نفس کار ، 2 ) سرپرستی شغل، 3) حقوق و مزایا ، 4 ) امکان ترفیع و رشد در شغل ، 5 ) همکاران در شغل .
2- متغیر وابسته ( Depedent Variable ) پرخاشگری .
3- متغیر تعدیل گر ( Moderators ) متغیر تعدیل گر در این تحقیق عبارت از کارکنان دانشگاه علم و صنعت است.
4- متغیر مداخله گر ( Inter vening Variable ) متغیر مداخله گر در این تحقیق عبارتند از عوامل غیر قابل کنترل در خشنودی شغلی ( عوامل خانوادگی و اجتماعی ) .
[ مدل تحلیلی تحقیق ( Analytical model )]

تاریخچه تعاریف رضایت شغلی
مطالعه رسمی رضایت شغلی یا مطالعات هاموژن در اوایل دهه 1930 شمع شد و از دهه 1930 رضایت شغلی به طور گسترده مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت در اصل رضایت شغلی به این دلیل اهمیت پیدا کرد که طرفداران اولیه رویکرد روابط انسانی صاحب نظران و مدیران را قانع کردند که کارگر خوشحال کارگری سود آور است . ( هوی و میسکل 1370)
تلاش کلاسیک برای تعریف رضایت شغلی در سال 1935 توسط رابرت هاپاک انجام شد وی رضایت شغلی را به عنوان ترکیبی از موارد روان شناختی فیزیولوژی و محیط تعرف کرد که باعث می شوند شخص از شغل خود اظهار رضایت نماید.
شرترز معتقد است رضایت شغلی به معنای دوست داشتن وظایف مورد لزوم یک شغل شرایطی که کار در آن انجام می گیرد و پاداشی که برای انجام آن دریافت می شود می باشد او اضافه می کند این که فعالیت ها امور وشرایطی که کار را تشکیل می دهند تا چه مواردی به چه میزانی و به چه خوبی نیازهای فرد بر آورده می سازند بستگی به قضاوت فرد دارند فرد باید موارد خوب وبد شغل خود را موازنه کند ؛ چنان چه خوبی ها بر بدی ها غلبه کند احتمال دارد که فرد از شغل خود راضی باشد ( شرترز ، 1371)
هرسی و بلانچارد معتقد هستند رضایت شغلی تابعی است از سازگاری انتظارات سازمانی با نیاز های سرشت کلی فرد در حالتی که این دو توافق و تعادل داشته باشند رفتار به طور هم زمان بر آورنده انتظارات سازمان و نیاز های فرد است یعنی اثر بخشی و رضایت توأم حاصل می کردند ( هرسی و بلانچارد ، 1386 )
فلامن و آرنولد 1985 رضایت شغلی را به مجموع تمایلات مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند تعریف کرده اند آن ها می گویند وقتی می گوییم یک فرد از شغل خود رضایت بالایی دارد حقیقت منظور مان این است که وی به طور کلی به میزان زیاد شغل خود را دوست دارد. و توانسته است از طریق شغل خود نیاز های خویش را ارضا کند و در نتیجه احساسات مثبتی نسبت به آن دارد.
هیولین 1966 می گوید که رضا مندی شغلی یک پدیده احساسی است که یک کارمند در باره شغل خود می تواند به دست آورد . بنا بر این رضایت شغلی زمانی حاصل می شود که کارکنان از طبیعت کار خود رضایت داشته باشند از حقوق و مزایای خود راضی باشند و فرصت های مناسبی برای ارتقاء ترفیع داشته واز همکاران و سرپرستان خود راضی باشد از رضایت شغلی یک پدیده فردی می باشد.

 

ابعاد رضایت شغلی :
به طور کلی سه بعد مهم در رضایت شغلی تشخیص داده شده است که عبارت است از :
1- رضایت شغلی یک پاسخ عاطفی نسبت به شرایط یا وضعیت شغل است.
2- رضایت شغلی اغلب در رابطه با بر آورده شدن نیاز ها و انتظارات تعیین می شود.
3- رضایت شغلی منبعث از چند نگرش به هم پیوسته می باشند.
اسمیت ، کندل و هیوسن پنج بعد شغلی پیشنهاد کرده اند که عبارت است از ماهیت شغل ، دستمزد ، فرصت های ارتقاء ، سرپرست یا مدیر و همکاران این ابعاد از مهم ترین ویژگی های شغلی هستند که افراد پاسخ موثر نسبت به آن ها نشان می دهند.
به طور کلی رضایت و عدم رضایت شغلی دور از انتهای یک پیوستار نیستند و نیز آن چنان که بسیار تصور می کنند رضایت و یا عدم رضایت به طور کلی یک جانبه نتیجه حقوق و دستمزد کم یا زیاد نمی باشند گرچه متأثر از آن نیز هستند بلکه رضایت شغلی ماحصل تأثیر و تأثر عوامل زیادی نظیر نیازها ، علائق، انگیزه ها ، نگرش و شخصیت افراد از یک طرف و مختصات شغلی نظیر محیط کار ، جو زمانی ، فرهنگ سازمانی و نیز مدیریت از طرف دیگر می باشد چنان چه این عوامل موید یکدیگر باشند موجب حالتی می شوند که خود را در خود احساس رضایت می کند که به رضایت شغلی منجر می گردد. (عباس زاده ،1369 )
رضایت شغلی وعوامل موثر در انتخاب آن :
ناگفته پیداست که رضایت شغلی مفهومی پیچیده و چند بعدی است . عوامل موثر بر رضایت شغلی به علت تعدد تعاریف و مفاهیم از یک سو و تکثر و تفاوت فرهنگ ها و محیط ها از سوی دیگر، بسیار گسترده و فراوانند . ارائه تعریفی دقیق از آن را اندکی مشکل کرده است ، لیکن دو بخش مبانی نظری پژوهش هدف پژوهشگران ذکر مهم ترین تعاریف ، عوامل روش های ارزیابی رضایت شغلی بوده است گرچه انتخاب این مهم ترین ها نیز خود جای بحث دارد.

 

تعریف شغل:
« شغل» از نظر لغوی به معنای به کار واداشتن کسی است و آن چه ماید مشغولیت می باشد.از طریق اشتغال ، فرد فعالانه در جریان تولید و خدمات مشارکت می کند و پاداشی نقدی یا جنسی در یافت می دارد.( شفیع آبادی ، 1376 راهنمایی و مشاور) . کار و شغل فعالیتی بدنی یا فکری در جهت تولید و خدمت است . به طور کلی ، فعالیتی است که از کسی خواسته شده و در مقابل آن به وی مزد پرداخت می شود . (بروس آی ، شرتزر ، بررسی و برنامه ریزی زندگی شغلی ، ترجمه زندی پور (1369) ص 207 .)

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  113  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی رابطه بین خشنودی شغلی با پرخاشگری

پایان نامه ی رابطه سندرم پیش از قاعدگی با پرخاشگری در دانشجویان دختر رشته زبان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودبار. doc

اختصاصی از فی دوو پایان نامه ی رابطه سندرم پیش از قاعدگی با پرخاشگری در دانشجویان دختر رشته زبان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودبار. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی رابطه سندرم پیش از قاعدگی با پرخاشگری در دانشجویان دختر رشته زبان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودبار. doc


پایان نامه ی رابطه سندرم پیش از قاعدگی با پرخاشگری در دانشجویان دختر رشته زبان دانشگاه آزاد اسلامی. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 70 صفحه

 

جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی

 

چکیده:

تا بوده، سندرم پیش از عادت ماهانه هم بوده، و شگفتی این جاست که پساز پژوهشهای بسیار در این زمینه، پزشکان هنوز نمی توانند پاسخ گوی بیماران خود در روبرو شدن این سندرم باشند. سندرم پیش از عادت ماهانه موضوع بیش از سیصد مقاله علمی در دهه اخیر بوده است.

 سندرم پیش از عادت ماهانه و معالجه آن پنجاه سال پیش به وسیله دکتر روبرت ت . فرانک، پزشک  برجسته مدرسه پزشکی مونت سینایی در نیویورک ارائه شده است. از آن زمان تاکنون پژوهشگران پیوسته از دکتر فرانک که معتقد است، سندرم پیش از عادت ماهانه امری واقعی است، حمایت کرده اند، امروز نیز همچنان معتقدند که این سندرم غیر تخیلی است.

 

پیشگفتار :

 جای شگفتی نیست که زنان نتوانسته اند مشکلات بهداشتی و احساس درونی خود را با پزشکان مرد در میان نهند، زیرا امکان داشت اجتماع، زن را موجودی مزاحم به حساب آورد و مانع فعالیت او گردد. از سوی دیگر جامعه زنی را کامل می شمارد که حتی به هنگام درد و رنج نیز بر خود مسلط بوده و آرام باشد. در نتیجه زنانی که می کوشیدند خود را با این تصویر تطبیق دهند، نمی توانستند مشکلات خود را با پزشک در میان نهند، اما گاهی شدت درد و رنج آن چنان آنان را از پای در می آورد که شکیبایی از کف می دادند و به مشاوران پزشکی پناه می بردند.

 زنان در شکایت از درد خود به پزشک اغلب پاسخ می شنوند که مشکل آنان، جنبه عصبی و تلقینی دارد. در نتیجه داروهای آرام بخش به بیماران تجویز می کنند، تا دیگر لب فروبسته و زبان به شکایت نگشایند و این مساله دردناکی است. هیچ زنی نباید احساس کند که مجبور است درد خود را در سکوت تحمل کنند، و یا در صورت درد او را موجودی نامتحمل بشمارند. امروزه زنان باید احساسشان را نشان بدهند و از تجربه های پزشکی در زمینه این سندرم سود جویند. این سندرم به هیچ وجه تخیلی نیست، بلکه مشکلی واقعی است که هم بیماران و هم پزشکان باید مصمم شوند که به درمان آن بپردازند (لارسن، 1368 ).

 از آنجا که نشانه های این سندرم در زنان متفاوت است، امکان دارد برخی از پزشکان با تشخیص آن ناتوان باشند. حتماً دیده شده است که خود زن نمی داند دچار این سندرم است. زیر نشانه های آن گاه خیلی ضعیف و کم رنگ بروز می کند. اخیراً روزنامه تایمز گزارش کرده است، درصد زنانی که از سندرم پیش از عادت ماهانه آشفته می شوند بین 20 تا 90 درصد است.

 متخصصان بیشتر بر این باور هستند که 40 درصد همه زنان بین چهارده و پنجاه ساله از سندرم پیش از عادت ماهانه آشفته می شوند. اکثر زنان می توانند این سندرم را تحمل کنند اما 10 تا 12 درصد زنان به نحوی ناراحت می شوند که قادر به ادامه زندگی روزمره خود نیستند و باید درمان شوند (لارنس ، 1368 ).

 نشانه های این سندرم دو تا چهارده روز پیش از عادت ماهانه آغاز می گردد و تا روز شروع عادت ماهانه و یا حتی چند روز پس از خونریزی ادامه دارد. نشانه های بسیار ضعیف را نیز می توان به این سندرم مربوط دانست که عبارتند از : اشتهای کاذب، ولع برای خوراکیهای شور یا شیرین که بسیار رایج است، تورم، نفخ شکم، یبوست، تکرار ادرار، حساس شدن پستانها، پشت درد، فراموشی، عصبانیت، دمدمی شدن، اضطراب و افسردگی و بسیاری از علائم دیگر که زنها از آن شکایت دارند (لارسن، 1368 ).

 پرخاشگری دو نوع است : پرخاشجویی خوش خیم و پرخاشجئیی بدخیم در این جا سوالی که مطرح است این است که چگونه باید این «پرخاشجویی زیاد» انسان را توضیح داد؟ آیا سرچشمه اش با پرخاشجویی جانوری یکسان است؟ آیا دارای استعداد انسانی ویژه ی دیگری برای ویران سازی است؟

 در مورد نخستین فرض می توان چنین استدلال کرد که جانوران نیز به هنگام برهم خوردن توازن محیطی و اجتماعی، ویران سازی شدید و شرارتباری نشان می دهند. برای مثال : در میان آنان باشد آنها از خود شرارت نشان می دهند ( فروم، 1369 ).

 می توان استنتاج کرد علت این که انسان این چنین پرخاشگر است، آفریدن اوضاعی مانند ازدحام یادگیری صورتهای ایجاد کننده پرخاشجویی است که در تاریخ او بیشتر به صورت امری معمولی درآمده است تا استثنایی.

 از این رو پرخاشجویی زیاد انسان به سبب استعداد پرخاشجویی بیشتر نیست بلکه به خاطر این واقعیت است که اوضاع ایجادگر پرخاشجویی نزد انسانها به مراتب بیشتر از جانورانی است که در سرزمین طبیعی ویژه خود زندگی می کنند. این استدلال تا انجا که مناسبت دارد معتبر است. همچنین از این رو معتبر است که به تحلیل انتقادی وضعیت انسان در تاریخ راهبر می شود (فروم، 1369).

 

فهرست مطالب:

چکیده

فصل اول

پیشگفتار

بیان مساله

موضوع تحقیق

نوع تحقیق

فایده و اهمیت تحقیق

فرضیه مورد بررسی

تعریف عملیاتی

فصل دوم

تاریخچه قاعدگی

تاریخچه پرخاشگری

طبقه بندی تنش پیش از عادت ماهانه از نظر دکتر آبراهام مازلو

تقویم عادت ماهانه

آمنوره

فصل سوم

جامعه تحقیق

نمونه تحقیق

چگونگی نمونه برداری

توضیح درباره نمونه ها از سن، جنس، خانواده تحصیل

ابزار تحقیق

بیان متغیرها

اجرای تست

جدولها

استخراج نتایج جدولها

محاسبات آماری

فصل چهارم

جدول سندرم پیش از قاعدگی

نمودارهای درختی

محاسبات آماری : میانگین، آزمون T

تفسیر نتایج

بحث و مطابقت یافته های تحقیق با یافته های قبلی و تعیین اینکه آیا فرضیه تائید شده است یا نه و علل رد آن

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

خلاصه پژوهش

پیشنهادات

منابع 

 

منابع و مأخذ:

1 )اریک، فروم، آناتومی و ویران سازی انسان، انتشارات رشد، تهران، 1369.

2 ) براهنی، محمد تقی، زمینه روان شناسی، انتشارات رشد، تهران، 1367.

3 ) بیگدلی، محمد رضا، بیماریهای زنان، دورۀ جدید، شمارۀ 12 بهار 1375.

4 ) پورافکاری، نصرالله، خلاصه روان پزشکی، چاپ دوم، انتشارات تابش، تبریز، 1368.

5 ) ج، سیمین، ویراتسازی و پرخاشگری، چاپ دوم، انتشارات ویس، تهران،1368.

6 ) شکوهی، غلامرضا، پیام پزشکی، دورۀ جدید، شمارۀ 8، مهر 1374.

7 ) صارمی،ابوطالب، آمنورهو تشخیص و درمانآن، تهران، انتشارات ویس، 1367.

8 ) صالحی، جهان شاه، بیماریهای زنان و پیشرفت علمی نوین، انتشارات دانشگاه تهران، 1363.

9 ) لارسن،نیلز، اختلالات پیش ازعادت ماهانه، مهین میلانی، چاپ سوم، 1368.

10 ) هوگو، ویکتور، بحران زندگی،انتشارات ویس، تهران، 1364.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی رابطه سندرم پیش از قاعدگی با پرخاشگری در دانشجویان دختر رشته زبان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودبار. doc

تحقیق پرخاشگری

اختصاصی از فی دوو تحقیق پرخاشگری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق پرخاشگری


تحقیق پرخاشگری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:14

فهرست:

طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری :

گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید1 و لورنز2 معتقدند که پرخاشگری یک رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دومعتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده می شود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا می کند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلا در طرق ورزش ها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونه ای تخلیه میشود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری می کوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود می کند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خود کشی جلوه گر می شود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق پرخاشگری

دانلود مقاله آسیبهای اجتماعی ناشی از اعتیاد و پرخاشگری و روابط نامشروع

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله آسیبهای اجتماعی ناشی از اعتیاد و پرخاشگری و روابط نامشروع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

پرخاشگری از هدف آسیب رساندن سرچشمه می‌گیرد. بر اساس تعریف عملیاتی ارائه شده، پرخاشگری تمایل یه شرکت در اعمال آسیب‌زای فیزیکی و روان شناختی برای کنترل اعمال دیگران است.
پرخاشگری طیف وسیعی از رفتار‌ها را شامل می‌شود. مویر حداقل هشت نوع پرخاشگری را در حیوانات شناسایی کرده است که همه آن هشت نوع را می‌توان به شکلی در رفتار انسان نیز یافت. پرخاشگری در شکار، بین نرها ناشی از قلمرو ، مادرانه ، تحریک آمیز، وابسته به جنسیت و ابزاری
تعریف پرخاشگری:
روان شناسان پرخاشگری را رفتاری تعریف کرده‌اند که به قصد آزار و آسیب رساندن به شخصی دیگر، خود یا اشیاء باشد. در تعریف سنتی پرخاشگری آن را رفتاری تعریف کرده‌اند که متوجه فرد دیگری است و هدف آن صدمه زدن به وی است.
انواع پرخاشگری
1- پرخاشگری ابزاری، هدف از این رفتار آسیب رساندن به دیگری است
2- پرخاشگری خصمانه، هدف به سادگی ایجاد آسیب است
چشم انداز‌های نظری پرخاشگری عبارتند از :
نظریه‌های غریزی
نظریه‌های بیولوژی
نظریه‌های سائق
نظریه‌های یادگیری اجتماعی
نظریه‌های شناختی
علل و عوامل پرخاشگری :
عوامل خانوادگی پرخاشگری

 

خانواده می‌تواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل
عبارتند از :
1- نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک
2- وجود الگوهای نامناسب
3- تاثیر رفتار پرخاشگرایانه
4- تنبیه والدین و مربیان
عوامل محیطی
عواملی که در پیرامون انسان هستند می توانند در بروز یا تشدید پرخاشگری یا تعدیل آن اثر گذار باشد که برخی از اینگونه عوامل عبارتند از : زندگی در ارتفاع خیلی بلند تغذیه ناقص الگوهای اجتماعی رسانه های گروهی و بازیهای ویدیوئی و زندگی در محیط های شلوغ پرازدحام و پر سر و صدا .
تکنیک های لازم برای کنترل پرخاشگری در محیط خانواده
صمیمیت : صمیمیت امری لازم و ضروری برای کاهش خشونت در خانواده است و هنگامی افزایش می یابد که اعتماد و اطمینان در مشارکت بین اعضای خانواده برقرار باشد .
تامل و سکوت : بهترین شگرد در مواقعی که یکی از اعضای خانواده به تحریک دیگری می‌پردازد آن است که دیگران سکوت اختیار کنند تا آن فرد هم آرامش پیدا کند. سپس در یک فرصت مناسب با هم به بحث و بررسی بپردازند .
تخلیه : یعنی اینکه به طور مسقیم جواب خشونت را ندهیم. تحقیقلات جدید نشان می‌دهد که پرخاشگری کلامی و حتی فیزیکی علاوه بر اینکه خشم را کاهش نمی‌دهد بلکه با عث افزایش آن نیز می‌شود. به نظر لورونز پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده می‌‌شود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا می‌کند. اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً از طریق ورزش‌ها و بازی‌ها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت در غیر این‌صورت مخرب خواهد بود .
صحبت کردن در رابطه با مشکل : بهترین روش برای کاهش پرخاشگری صحبت کردن در مورد آن است این تکنیک به دو صورت اجرا می‌شود :
الف ) گفتگو با خود یکی از روش‌های مهم کنترل پرخاشگری است صحبت کردن با خود در مورد نحوه مقابله و مواجهه با مشکل، تشویق خود به آرامش به شکل گفتگوی ذهن است .
ب ) گفتگو با فردی که از دست وی عصبانی شده‌ایم. بعد از خاموشی و آرامش و حل مشکل با وی بسیار کمک کننده است .
لذت گذشته : گاهی اوقات عفو کسانی که موجب درد و رنج ما شده‌اند غیر قابل تصور است. وقتی ما کسانی را ببخشیم به کنترل او روی چگونگی احساس خود پایان می‌دهیم. ما به خودمان شانس یک زندگی تازه را می‌دهیم. زندگی‌ای که در آن تنفر‌های کهنه و مزمن جایی ندارد. بنابر این گذشت و عفو هدیه‌ای به دیگران نیست، بلکه هدیه به خودمان است .
انتخاب سالم برای پیشگیری از خشم : خشم فرصت طلب است و در بدنی که خسته، فرسوده و بیمار است به آسانی جای می‌گیرد، در نتیجه به منظور اداره و کنترل خشم به خواب منظم، غذای خوب، لذت از اوقات فراغت(ورزش ، موسیقی آرام قدم زدن در پارک…؟) و عبادت و معنویت نیاز داریم .

 

درمان پرخاشگری :
برای پرخاشگری گام اول شناخت و ریشه یابی علت یا علل پرخاشگری است. با شناخت این عوامل می‌توان همکاری‌های لازم را برای کاستن از میزان شدت پرخاشگری ارائه نمود مانند سرگرم نمودن فرد، مهر و محبت و دلجوئی، آموزش تنهایی فکر کردن، صبر و متانت نشان دادن در موقع پرخاشگری تشویق جهت استحمام و دوش گرفتن اجرای عدالت در منزل برآورده کردن نیازهای کودکان و نوجوانان، مساعد ساختن جو آزادی‌های کنترل شده ، جلوگیری از توهین و ترساندن الگوی خوب را به آن ها نشان دادن تشویق به بازی‌های گروهی و رعایت نزاکت و قوانین در زندگی با دیگران عادت دادن آن‌ها به گذشت ، یاد دادن انتقاد صحیح به آن‌ها جهت تخلیه و سبک شدن و آرامش یافتن .
یادگیری کنترل خشم :
خشم پلی است بین هر دو نوع پرخاشگری فیزیکی و کلامی، از این رو اگر بخواهیم پرخاشگری و خصومت را کم کنیم باید یاد بگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم . خشم اگر به درستی استفاده شود ، می تواند منبع نیرومندی از انرژی مثبت باشد . چنانچه مارتین لوترکینگ می‌گوید( وقتی عصبانی هستم می توانم خوب بنویسم ، دعا و موعظه کنم ، زیرا در آن هنگام میزان درک خشم اگر به درستی مهار یا جهت داده نشود ممکن است بدل به هیجان بسیار مخربی شود. اگر خشم به درون فرد رخنه کند، ممکن است به مشکلات فیزیکی ماندد تنش مفرط منجر شود. از طرف دیگر اگر بروز داده شود غالباً کار را بدتر می‌کند اگر یاد بگیریم احتمال کمتری وجود دارد که دچار این مشکل شویم .
یادگیری آرام گرفتن، مثلاً با شمردن تا ده ممکن است بهترین راه حل طولانی مدت نباشد به ویژه برای افرادی که خشم مزمن دارند. بسیاری از افراد که خشم مزمن دارند اعمال دیگران را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که انگیزه این اعمال خشم و پرخاشگری است. در نتیجه آن ها مدام برانگیخته می شود. چگونه می توان عادت ادارکی خود را بدون بی تفاوت یا درمانده شدن، تغییر داد. در زیر چند پیشنهاد ارائه می‌شود .
به دنبال توضیح دیگری بگردید. وقتی که کسی از ما انتقاد می‌کند یا به گونه‌ای عمل می‌کند که به هنجار‌ها یا انتظارات ما بی حرمتی می‌شود. این امکان وجود دارد که حواسش پرت باشد یا دچار فشار عصبی روحی باشد
به دنبال توضیح دیگری بگریم. وقتی کسی از ما انتقاد می کند یا به گونه‌ای عمل می‌کند که به هنجار‌ها یا انتظارات ما بی حرمتی می‌شود، این امکان وجود دارد که حواسش پرت باشد یا دچار فشار عصبی روحی باشد
حواس خود را به چیز دیگری معطوف کنید. یکی از بهترین را‌ه‌ها برای کاهش خشم اشتغال به برخی فعالیت‌های جذاب است. برخی از افرد کار‌های ورزشی انجام می‌دهند، برخی دیگر مطالعه می‌کنند یا تلوزیون تماشا می‌کنند و برخی دیگر به سرگرمی مورد علاقه خود می پردازند
شوخ مزاجی کنید :
شوخی طریقی است برای بازسازی موقعیتی برای یافتن ناهمخوانی یا امر محال که در آن شوخی را کاهش می‌دهید زیرا شوخی با خشم مغایرت دارد یادگرفتن اینکه به واکنش‌هایمان بخندیم نه تنها به ما کمک می‌کند که خشم خود را کاهش دهیم، بلکه به ما کمک می‌کند با دیگران ارتباط برقرار کنیم و نشان دهیم که نسبت به نامناسب بودن واکنش‌هایمان آگاهیم .
ببینید چه چیز خشم را بر می‌انگیزد :
خاطرات مربوط به خشم خود را یادداشت کنید. به این وسیله می‌توانید دریابید که چه موقعیت‌های شما را خشمگین می کند. برای مثال انتقاد موجب خشمگین شدن برخی افراد می شود و رفتارهای خاصی عده دیگری از افرد را خشمگین می کند .
هرگاه به آن‌چه موجب خشم شما می‌ شود پی ببرید، می توانید برای کنار آمدن با چنین موقعیت‌هایی برنامه ریزی کنید .
با خودتان گفت و گو کنید : بسیاری از مردم با خودشان گفت و گو می‌کنند گفت و گو با خود موجب کاهش خشم در بعضی افراد می‌شود ولی در بعضی دیگر موجب افزایش یا پایداری خشم می‌شود ..
بپذیرید که زندگی همیشه منصفانه است : تا وقتی که نپذیریم جهان بی عیب و نقص نیست، به همه کس و همه چیز خشمگین می‌شویم. با برخورد بی ادبانه‌ای رو به رو شده‌ایم ، به یک مهمانی دعوت نشده‌ایم . اینکه خشمگین بشویم یا نشویم می‌تواند یک تصمیم باشد که می‌توانیم آن را آگاهانه با نا آگاهانه یاد بگریم . ما می‌توانیم به اینکه جهان غیر منصفانه است خو بگیریم .
یاد بگیرید که مذاکره و گفت گو کنید : خشم معمولا با تعارض همراه است یکی از راه‌های کاهش خشم شرکت در گغت و گو ست . گفت و گو ما را قادر میسازد تا از نظریات طرف مقابل آگاه شویم گفت و گو اساسی برای مذاکره و یافتن راه‌ حل یا سازش فراهم می‌‌کند بیشتر ما علاقه‌ به سازش نداریم. اما وقتی یاد بگریم که سازش بهتر از خشم طولانی مدت است، می‌توانیم برای هنر ظریف سازش، در مقام وسیله‌ای برای داشتن یک زندگی شادتر ارزش قائل شویم .
اگر کنترل خشم مشکل جدی ماست و با این آموزش‌ها بهبودی نداشتیم انتخاب مناسب و مفید در چنین مواردی مشاوره با روانپزشک یا روان شناس است .
آسیب های اجتماعی ناشی از اعتیاد
و در حال حاضر بیش از سرطان یا ایدز، دل مشغولی متخصصان بهداشت جهانی را برانگیخته است و هزینه های مادی و معنوی سرسام آوری را بر جوامع تحمیل می کند اغلب مردم بر این باورند که مصرف مواد از علل بارز اعمال مجرمانه و به خصوص خشونت است. نتایج یک نظرسنجی در نمونه ای متشکل از 10 هزار نفر در سراسر آمریکا نشان داد که 3/2 از پاسخ دهندگان، علت اصلی جرم را فروش و مصرف مواد می دانستند. اگرچه برخی از محققان (گلدشتاین[2]، 1989) عقیده دارند که خشونت می تواند از تأثیر مستقیم مصرف مواد، نیاز به تهیه و نظام بخشی و معاملات آن به وجود آید اما بسیاری از پژوهشگران (مانند ازگود[3] و همکاران، 1988) نیز بر این باورند که ارتکاب جرم و مصرف مواد بخشی از یک سبک زندگی انحراف آمیز است که در عوامل متعددی ریشه دارد. همچنین با افزایش اعتیاد، بیماری های روانی نیز بیش از پیش افزایش یافته است. به طوری که تنها درمان و ترک مواد مخدر از سوی معتادین کافی نبوده و می بایست درمانهایی به طور همزمان با ترک اعتیاد بر روی بیماران انجام پذیرد در غیر این صورت آمارها نشان می دهند که همین خلأهای درونی زمینه را برای اعتیاد[4] مجدد فراهم می سازد. اعتیاد یکی از معضلات هر جامعه ای به حساب می آید، اعتیاد جرم نیست یک بیماری است که می تواند عوامل بسیاری در بروز آن دخیل شده باشد. رسیدگی و پرداختن به این امر آنقدر حائز اهمیت است که ایران و حتی بسیاری از کشورهای دنیا برنامه های اجتماعی و درمانی و پیشگیری در سطح گسترده ای را آغاز کرده اند. چرا که افرادی که مبتلا به این معضل می شوند مشکلات عدیدة دیگری را پس از اعتیاد برای خود و جامعه ایجاد می کنند. تنشهای اجتماعی، خانوادگی و روحی ناشی از اعتیاد، دامن گیر بسیاری از خانواده ها شده و با فراهم شدن بستری برای بزهکاری و ارتکاب جرم، هزینه ها و مشکلات فراوانی برای کشور ایجاد نموده است. یکی از ابعاد مهمی که در رابطه با اعتیاد می بایست به آن اهمیت داده شود، امر بیماری افسردگی[5] است. ترکیب این دو با هم، درمان و بهبود را در فرد دشوارتر می سازد و هر کدام شرایط خاص خود را در بروز علایم دارند و از طرفی تأثیری متقابل و عمیق و رابطه ای علت و معلولی دارند که می تواند به تنهایی فرد را به نابودی کامل بکشاند. (دادستان، روان شناسی جنایی 1386) با مطالعات گسترده ای که جامعه شناسان و حقوق دانان در رابطه با اعتیاد در ساله اخیر انجام داده اند باعث شده تا به دلیل اهمیت فراوان اعتیاد و تأثیری که بر جامعه و روند آن می گذارد، موضوع اعتیاد را انتخاب نموده و مسئله را از بعد روان شناسی مورد بررسی قرار داده شده است. افسردگی از بارزترین بیماری های روحی مشاهده شده در معتادین است که قبل و بعد از اعتیاد به مواد مخدر هم چنان فرد را به تسخیر در می آورد و بر روند درمان تأثیرگذار است. خانواده و جامعه، هر دو در سرنوشت یک فرد نقش مهمی را ایفا می نند. کارکرد خانواده تأمین نیازهای فرهنگی، اخلاقی، عاطفی، اقتصادی و . . . فرزندان و زمینه سازی برای تطبیق دادن او با شرایط مطلوب اجتماعی در دوران رشد و آماده سازی برای پذیرش مسئولیتهای فردی و اجتماعی در راه رسیدگی و تقلید است. والدین وظیفه دارند موجبات پیشگیری فرزند را از آلودگی ها و نابسامانی ها فراهم آورده و در آنها مقاومتی پدید آورند که در سایه آن بتوانند خود را از مفاسد مصون بدارند. فرد پس از خانواده با محیط وسیعتری چون جامعه روبرو می شود محیطی که فرد در آن با شرایط خاص و حتی متضاد از آنچه که تصورش را می کرد مواجه می شود و واقعیتها را از نزدیک لمس می کند. زندگی انسان سراسر نیاز است و هر تغییر در اجتماع می تواند او را تحت تأثیر قرار دهد و اگر کسی به خوبی در خانواده مورد آزمایش قرار نگرفته باشد نمی تواند خود را با تغییرات تطابق دهد و از پس مشکلات برآید و ممکن است واکنش های غیرمنطقی و نابهنجاری از خود بروز دهد و موجبات انحراف فرد فراهم شود. چنین افرادی برای گریز از مشکلات به سمت بزهکاری و یا اعتیاد روی می آورند. عدم سازش با دیگران و درگیری های روحی ـ روانی، تنش های اجتماعی از عواملی هستند که فرد با آنها در طول زندگی مواجه می شوند و اگر کسی از سلامت فکری کافی برخوردار نباشد نمی تواند خود را از دام رفتارهای نابسامان رهایی بخشد. در واقع سلامت فکر عبارت است از واکنش های مداوم شخصیت انسان که راهنمای تحولات رفتاری و کرداری فرد در برابر ناراحتی ها و فشارهای داخی و خارجی است. افرادی که خلاف مقررات جامعه رفتار می کنند مجرم خوانده می شوند. اما آیا افراد معتاد نیز شامل این دسته هستند یا خیر؟ با پیگیری هایی که توسط صاحبنظران مسائل جامعه شناسی و روان شناسی صورت پذیرفته ثابت شده است که اعتیاد در واقع نوعی بیماری است که فرد برای گریز از واقعیاتی که با آن مواجه است بدان پناه می برد و ناتوانی و ضعف هایش را بدان گونه پنهان می سازد. قطعاً عوامل متعددی در گرایش فرد به اعتیاد وجود دارد. عوامل اقتصادی، فقر، تنش های اجتماعی، مشکلات خانوادگی و . . . از مؤثرترین عوامل در به خطر افتادن فرد در دام اعتیاد است که گریبانگر بسیاری از افراد در جوامع مختلف است. در شهرهای بزرگ به دلیل افزایش بی حد جمعیت، هیجان، آشفتگی، نگرانی و ترس و تشویش و اضطراب در بین شهرنشینان رو به فزونی است. به طوری که اغلب شهروندان در شهرها به کشمکش و فشارهای روانی تهدید می شوند. مطالعات اجتماعی نشان می دهد که در کشورهایی که توزیع ثروت به صورت عادلانه نباشد هر روز فقرا، فقیرتر و اغنیاء ثروتمندتر می شوند. به علت عدم آموزشهای اجتماعی و ضعف فرهنگی، فقدان احساس همبستگی ناشی از مادی گرایی و فردگرایی که از اختصاصات جامعه در حال توسعه است، افراد قادر به هدایت درست و ستیز عدیه بی عدالتی اجتماعی نیستند در نتیجه ارزشهای اجتماعی فاقد اعتبار می شود و نظارت اجتماعی سست می گردد و اعتیاد عمومیت پیدا می کند. سؤالی که در این جا مطرح می شود این است که چند درصد افراد معتاد، دچار افسردگی می شوند؟ و این که آیا در افراد معتاد اصلاً افسردگی وجود دارد؟ فردی که دستخوش بیماری هم چون افسردگی می شود برای رفع عوارض و نشانه های افسردگی به استفاده از الکل و داروهای غیرمجاز روی می آورد که پزشکان به این پدیده خود درمانگری می گویند. اثرات این مواد می تواند موقتاً احساس غمگینی، گناه یا بی ارزشی را کاهش دهد اما با از بین رفتن اثر آنها احساسات به دوباره باز خواهند گشت. این چرخه می تواند به استفاده مداوم و نهایتاً معتاد شدن بینجامد. پیامدهای افسردگی می تواند شخص را به سوی اعتیاد سوق دهد. از آنجایی که افراد افسرده معمولاً از ارتباطات اجتماعی کناره می گیرند و حتی ممکن است در حفظ شغل خود و وظایف خانوادگی مشکل پیدا کنند. از آنجایی که اینگونه افراد از حمایت یک شبکه اجتماعی محرومند راحت تر به مواد روی می آورند زیرا از انتظارات و سرزنشهای اجتماعی به دور خواهند بود. حتی برای افرادی که از خود در مسائلی استفاده نمی کنند و ارتباط اجتماعی شان را از دست نداده اند افسردگی احتمال خطر ابتلا به اعتیاد را افزایش می دهد. در اصل میان افسردگی و اعتیاد رابطة تنگاتنگی وجود دارد. نشانه های اعتیاد و افسردگی ممکن است بسیار شبیه به هم باشند. هنگامی که افسردگی به طور مستقیم به سوء مصرف الکل یا مواد مخدر ارتباط داشته باشد و به طور مستقل وجود نداشته باشد تشخیص دوگانه در نظر گرفته نمی شود، بلکه به عنوان پیامد اعتیاد محسوب می شود. برای مثال : چند مشکل روانی مستقیماً به کوکائین ارتباط دارند؟ سوء مصرف کوکائین می تواند به توهم، اضطراب، مشکل خواب، مشکل در روابط جنسی و یک نوع اختلال در خلق و خو که شامل افسردگی است منجر شود. آمفتامین ها[6] و داروهای تنفسی همگی دارای اثرات مشابهی با کوکائین[7] هستند.
جامعه نسبت به مواد مخدر بسیار حساس است. بسیاری از کشورهای جهان آن را مسئلة اجتماعی حادی به شمار می آورند و موادمخدر را به خصوص برای نسل جوان، خطر اصلی می دانند. مسئلة اعتیاد و قاچاق مواد مخدر با اینکه مشکلی کهنه است و همواره به شکل مسئله اجتماعی و اقتصادی حاد مطرح می شود، در سالهای اخیر چه در ایران و چه در جهان شدت پیدا کرده است. آمار موجود نشان می دهد که نسبت مصرف مواد مخدر در سطح جهان در شش ماه اول سال 1985 میلادی نسبت به سال قبل رشدی سرسام آور داشته است. به طوری که مصرف تریاک[8] در سطح جهان 60 درصد، هروئین[9] 45 درصد و کوکائین و حشیش[10] نیز نسبت به شش ماهة اول سال 1985 به میزان 175 درصد و 80 درصد افزایش داشته است. ال. اس. دی[11] که از انواع خطرناک مواد مخدر است در کشورهای سرمایه داری هزار درصد رشد مصرف داشته است.
(انحرافات اجتماعی، سخاوت 1385).
گزارش کتاب مسائل اجتماعی (مک کی[12]، 1975) نشان می دهد که استفاده از مواد مخدر در جامعه آمریکا امروز تقریباً همگانی شده و اکثریت اعضای آن قسمتی از عمر خود را از داروهای ضدافسردگی و محرک اعصاب استفاده می کنند. صنایع تولید مشروبات الکلی بیش از یک میلیون گالن با هزینه ای معادل 24 میلیون دلار برای 100 میلیون مشترک، الکل تولید می کنند. در گذشته مصرف مواد غیرمجاز محدود به گروه های کوچک بود و عمدتاً در میان اقلیتی از افراد جامعه رواج داشت. اما امروز مصرف این مواد در میان بخش عظیمی از نسل جوان به صورت عملی رایج درآمده است. (همان منبع).
میان افزایش جرایم منجر به بازداشت و مصرف موادمخدر رابطه وجود دارد. خواه این ارتباط به مصرف مواد مخدر مربوط باشد، خواه به سرقت و تجاوزی که معتاد در جهت به کف آوردن مواد مرتکب می شود. یک مقام دولتی پاکستانی گفته است که مصرف مواد مخدر در این کشور از پایان سال 1983 میلادی تاکنون به میزان 60 درصد افزایش یافته است. به قول مسئول مبارزه با مواد مخدر در پاکستان یک میلیون و سیصدهزار نفر در این کشور به طور منظم مواد مخدر مصرف می کنند.
جامعه سوئد سالانه 50 میلیارد کرون مستقیم و غیرمستقیم صرف خسارات جسمی و روحی بیماران و عوارض اجتماعی ناشی از مصرف مشروبات الکلی می کند. این رقم به طور نسبی معادل ده درصد درآمد ناخالص ملی آنهاست. (همان منبع).
تصور اینکه همه افراد بشر روزی بتوانند بدون بهشتهای خیالی به سر آرند چندان امکان پذیر به نظر نمی رسد. بیشتر مردم چه مرد و چه زن با اینکه از رفاه کاملی برخوردارند با اینحال آنچنان عرصه را به خود تنگ می کنند و زندگی را یکنواخت و پوچ و بی مایه احساس می کنند که می خواهند خود را از دست آن برهانند یا لااقل برای چند لحظه هم شده آن را فراموش کنند. این حالت همیشه یکی از آرزوهای قلبی انسان بوده است (هاکسلی[13] 1954) (احمدوند 1382).
ساراسون[14] می نویسد مردم به دنبال راه های متعددی برای دسترسی به بهشت ساختگی یا حداقل رهایی از افکار آزاردهنده و احساسات عذاب آور هستند. هر چند نظر هاکسلی درباره زندگی تا حدودی بدبینانه است این حقیقتی است که مردم در طول تاریخ انواع مخدر را به امید برخورداری از تعادل حالت احساسی و رفتار خود مصرف کرده اند. مصرف پاره ای از مواد چنان عمومیت یافته که آنرا طبیعی و حتی در خور و بایسته شمرده اند : نوشیدن مشروبات الکلی به مناسبت فرا رسیدن سال نو، دود کردن سیگار به مناسبت به دنیا آمدن نوزاد و . . . نمونه هایی از این موارد به شمار می روند. اکثر بزرگسالان نوشیدنی های سکرآور را به عنوان یک آشامیدنی فرح انگیز مصرف می کنند. بسیاری از افراد از کودک گرفته تا بزرگسال کافئین[15] را در قهوه و چای یا سودا را به عنوان یک ماده محرک مصرف می کنند. عده بسیاری از نوجوانان و بزرگسالان با دود کردن سیگار نیکوتین را به ریه های خود تزریق می کنند (همان منبع).

 

 

 

 

 

خودکشی
هرگونه مرگی که در آن شواهدی دال بر این مطلب یافت شود که فردی قصد کشتن خود را داشته باشد.
تلاش جهت ارتکاب به خودکشیهرگونه عملی که منجر به عدم صدمه ‌دیدگی یا بروز صدمه دیدگی مرگ‌آور نشود، ولی در عین حال شواهدی دال بر این حقیقت وجود داشته باشد که شخص اقدام کننده سعی نموده است تا در یک سطح یا موقعیت خاص اقدام به خودکشی نماید...
عوامل بهداشتی پزشکی - ذهنی : صدمه‌دیدگی اخیر یا شدید و یا مواردی از کارافتادگی، بیماری مزمن - مخصوصاً دردهای مزمن، الکل یا دیگر موادی که امکان سوء استعمال دارند، افسردگی شدید، اختلالات دو قطبی، جنون جوانی یا اسکیزوفرنی، ...
عوامل روان‌شناختی : ناامیدی، عزت نفس ضعیف، عصبانیت، دم دمی مزاجی، ...
تفکرات - داشتن یک نگاه دو حالتی یا دو ارزشی بدین صورت که همه چیز یا سیاه می‌باشد یا سفید، یا بد است یا خوب و تنها این دو بخش وجود دارند و هیچ چیز دیگر در این بین وجود نخواهد داشت...
عوامل اجتماعی – فرهنگی : جدایی اجتماعی، از دست دادن - نظیر مواردی همچون (مرگ، طلاق، جدایی، شغل، وضعیت مالی یا سالگرد یکی از مقوله‌هایی که آن را از دست داده تلقی می‌کنند)، محرک‌های تنش‌زای روان- اجتماعی (سوء استفاده‌ جنسی، خشونت خانوادگی)، ...
خودکشی کودکان و نوجوانان : افسردگی، محرک‌های تنش‌زای روان‌شناختی، انتظارات غیر واقعی والدین، سوء استفاده جنسی، ...
خودکشی افراد مسن‌تر : مرگ همسر یا سالگرد مرگ وی، تنهایی، انزوای اجتماعی، زوال عقل،...
چگونه باید با شخصی صحبت نمود که ممکن است در فکر خودکشی باشد : ... به نکاتی همانند [کارها ممکن است در صورتی که من در این دنیا نباشم بهتر شود] یا [من بیش از این دیگر برای آنها مشکلی نخواهم بود] یا [هیچ چیز اهمیت ندارد هیچ چیز دیگر کارگشا نخواهد بود] دقت کافی را مبذول دارید...
اکثریت اشخاص با تفکّرات مربوط به خودکشی در حقیقت تمایلی برای مواجه شدن با مرگ ندارند. آنها به سادگی تنها نمی‌خواهند با وضعیت دردآور جاری به حیات خود ادامه دهند. آنها در یک وضعیت مساعد از نظر احتمال خودکشی قرار گرفته و به صورت معمول حالت‌های مرتبط با دو سویه‌نگری یا دم دمی مزاجی احساسات غیرقطعی) و حالت پریشانی را تجربه می‌کنند...
مشخص ساختن رفتارهای مربوط به خودکشی : قصد از انجام این کار (آیا آنها به خودکشی فکر می‌کنند؟)، فاکتورهای آشکارساز (چه چیزی رخ داده است که ارتکاب به خودکشی را به عنوان تنها گزینه مطرح نموده است؟)...
پرس و جوهای کلی : وجود داروهای تجویز شده‌، سابقه‌ استفاده از الکل یا مواد مخدر و سوابق سوء استعمال آنها، سابقه‌ روانپزشکی، سابقه خانوادگی عوامل خشونت ‌زای داخلی، خودکشی، اختلالات احساسی، الکلیسم، ...
توجه بدین موضوع مهم می‌باشد که کلیه اشخاصی که تفکرات وابسته به خودکشی را در مخیله‌ خود پرورش می‌دهند الزامی برای بستری شدن در بیمارستان نخواهند داشت. این امر وابسته به ارزیابی پزشک یا متخصصین بهداشت روانی می‌باشد ...

 


پزشکان خانواده چه اقداماتی را می‌توانند انجام دهند
در صورتیکه شخصی دارای علایم بیماری ذهنی باشد پزشکان می‌توانند از طریق تجویز داروهای مربوطه و یا تشویق بیماران برای دیدن یک روان ‌پزشک اقدامات درمانی قابل توجهی را انجام دهند. پزشک خانواده بعنوان یک شریک مهم در امر مراقبت بهداشتی و بازیافت سلامت شما و همچنین دیگر اعضای خانواده به شمار می‌آید ...
برخی از نکات مفید در زمینه‌ کمک به فردی که دارای تفکرات مربوط به خودکشی می‌باشد : خطر ارتکاب خودکشی را جدی بگیرید، درباره‌ تفکرات خودکشی و برنامه‌های آن با طرف مقابل خود صحبت کنید و سوالات لازم را از وی بپرسید، سعی کنید تا منابع در دسترس هر شخص را بسیج نمایید. بر این مبنا لازم است تا دیگران مهم - شامل افراد روحانی، دوستان و متخصصین درمان‌شناسی- را در این امر دخیل سازید...
نکات بیشتر : سعی نکنید تا از روان‌شناسی معکوس استفاده کنید، نظیر (از آنجایی که می‌خواهی عمل خودکشی را بدین صورت بعد انجام دهی پس خوب چرا اقدام نمی‌کنی)، این نکته را در نظر نگیرید که شخص مخاطب شما توان انجام خودکشی را ندارد. هر شخصی ممکن است در شرایط خاص دارای این توان گردد...

 

تعریف رابطه دختر و پسر
1. مراد از روابط دختر و پسر، رابطه ای است که خود رابطه، هدف است و مقدمه چیز دیگری نیست. رابطه ای که خود رابطه هدف نیست، همانند رابطه و معاشرت دختر و پسری که نسبت خویشاوندی دارند و یا رابطه علمی، شغلی و اقتصادی بین دختر و پسر، اشکالی ندارد.
2. در این رابطه، جنسیت طرفین، موضوعیت دارد؛ یعنی نگاه آن دو به هم، جنسیتی است.
3. دراین رابطه، احساسات و عواطف طرفین، حرف اصلی را می زند.
4. در این رابطه، یک در هم تنیدگی بین غریزه جنسی و قوای عاطفی طرفین وجود دارد و تفکیک آن دو در بسیاری از مواقع، امکان پذیر نیست.
پس منظور ما از رابطه و دوستی دختر و پسر، «رابطه ای است صمیمانه و گرم و اغلب پنهانی که احساسات و عواطف طرفین در این ارتباط، دخالت جدی دارد و نگاه آن دو به هم، نگاه جنسیتی باشد؛ نه نگاه پاک انسانی و اغلب از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل کردن نامه، تلفن و ... ایجاد می گردد».
سه دیدگاه در باره رابطه دختر و پسر وجود دارد:
1. دیدگاه افراطی؛ در این نگرش، هر گونه ارتباطی با جنس مخالف، آزاد و بدون مانع است(رویکرد لیبرالیستی).
فروید و پیروان وی مدعی هستند که اخلاق جنسی کهن، بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و تمام مشکلات بشر به دلیل ممنوعیت ها، محرومیت ها، ترس ها و وحشت های ناشی از این ممنوعیت هاست که در ضمیر باطن بشر جایگزین شده است.
برتراند راسل نیز همین مطلب را اساس قرار می دهد و در کتاب «جهانی که من می شناسم»، می گوید: «اگر از انجام عملی [رفتار جنسی] زیانی متوجه دیگران نشود، دلیلی نداریم که ارتکاب آن را محکوم کنیم».1
2. دیدگاه تفریطی؛ بر پایه این رویکرد، هر گونه ارتباط و پیوند با جنس مخالف، مردود و مورد نکوهش می باشد. این دیدگاه، نقطه مقابل دیدگاه افراطی است.
راسل در جای دیگر می گوید: «پدران کلیسا از ازدواج به زشت ترین صورت یاد کرده اند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد. بنابراین، می گفتند: ازدواج که عمل پستی شمرده می شد، بایستی منعدم شود».2
3. دیدگاه اعتدالی؛ بر اساس این دیدگاه، نه آزادی مطلق و رها پذیرفته شده است و نه محدودیت و منع هر گونه رابطه؛ بلکه ارتباط بین دو جنس مخالف، در یک چهارچوب [Context] مشخص، تعریف شده است.
ارتباط مجاز، ارتباطی است حداقلی و به دور از هر گونه انگیزه شهوی و عاطفی و رابطه ای است که در آن، نفس رابطه مقصود نباشد و نگاه دو جنس به هم، نگاه انسانی باشد و نه جنسیتی. دیدگاه اسلام، ناظر به نگرش سوم، یعنی دیدگاه اعتدالی است.
روابط دختر و پسر از نگاه قرآن کریم
قبل از بحث «آسیب شناسی روابط دختر و پسر»، اشاره ای گذرا به دیدگاه قرآن کریم در مورد این بحث خواهیم داشت.
داستان موسی علیه السلام و دختران حضرت شعیب علیه السلام3
این داستان، مربوط به زمانی است که حضرت موسی علیه السلام با نگرانی و ترس از دشمن از مصر به جانب مدین بیرون رفت و چون به سر چاه آبی در حوالی شهر مدین رسید، آن جا جماعتی را دید که گوسفندانشان را سیراب می کردند و دو زن را یافت که دور از مردان، در کناری به جمع آوری گوسفندانشان مشغول بودند. موسی علیه السلام به جانب آن دو رفت و گفت شما این جا چه کار می کنید؟ گفتند: ما منتظریم تا مردان، گوسفندانشان را سیراب کنند و باز گردند؛ آن گاه ما گوسفندانمان را سیراب کنیم و پدر ما هم، مردی سال خورده است.
موسی گوسفندان آنان را سیراب کرد و سپس رو به سایه آورد و دست به دعا برداشت. حضرت موسی علیه السلام هنوز از دعا لب فرو نبسته بود که دید یکی از آن دو دختر با کمال وقار و حیا باز آمده و گفت: پدرم از تو دعوت کرده که به منزل ما بیایی تا در برابر کمک تو به ما، به تو پاداش دهد. وقتی موسی علیه السلام نزد پدر دختران (شعیب) رسید و سرگذشت خود را با بیان کرد، شعیب گفت: اینک ترسی به خود راه نده که از شر قوم ستم کار، نجات یافتی. در این هنگام، یکی از آن دو دختر (صفورا) گفت: ای پدر! این مرد را برای کار خود اجیر کن که وی بهترین کسی است که می توان برای انجام کار برگزید؛ زیرا او هم امین است و هم توانا. شعیب خطاب به حضرت موسی علیه السلام گفت: من اراده کرده ام که یکی از دو دخترم را به نکاح تو در آورم.
پیام ها
1. در یک رابطه ضروری و حداقلی میان دختر و پسر، بایستی رفتار، نگاه، پوشش و گفتار آن دو، بر اساس اصل «حیا» باشد.
خداوند در توصیف راه رفتن دختر شعیب در آیه 26 سوره قصص، می فرماید: «تمشی علی استحیاء»؛ زیرا شیوه حرکت، سبک سخن گفتن و نحوه لباس پوشیدن، حامل پیام است و در هر فرهنگی، با مخاطبش سخن می گوید.
فرق حیا و شرم این است که حیا، «کنترل ارادی رفتار، به منظور حفظ حریم بین خود و دیگران است و شرم، یک نوع ناتوانی در اظهار وجود و ابراز خود است.
2. پدران و مادران، باید بر رفتار فرزندان خودشان با مهربانی و احترام به شخصیت آنان و به دور از هر گونه توهین، نظارت کنند و در مقابل، نوجوانان و جوانان هم باید برای کسب آگاهی بیشتر و استفاده از تجربه پدر و مادر، با آنان مشورت کنند.
وقتی که بر خلاف عادت هر روزه، آن دو دختر، زودتر به خانه برگشتند، پدر با تعجب پرسید: چه شد که امروز زود بازگشتید؟ دختران گفتند: مرد صالحی بر سر چاه بود که با مشاهده وضع ما، بر ما ترحم کرد و گوسفندان ما را آب داد و ما زودتر به خانه آمدیم.
3. باید از نگاه ناروا و «چشم چرانی»، خودداری ورزید که از آن به «غض بصر»5 تعبیر شده است. فرمان قرآن این است که باید از نگاه خیره، هوس آلود و کنترل نشده، پرهیز کرد.
چه باید کرد؟
1. بایستی میان والدین و فرزندان، روابط صمیمی حاکم باشد؛ تا فرزندان بتوانند در یک محیط سالم و قابل اعتماد، به راحتی مشکلات خود را با والدین در میان بگذارند.
2. والدین باید شرایط نسل جدید و واقعیت ها را درک کنند و سعه صدر داشته باشند؛ تا با هوشیاری و گفت و گوی منطقی با آنان، برای حل مشکل آنان اقدام کنند.
دختران و پسران مسلمان و پاک، باید بیاموزند که در اولین برخورد تأثیرگذار با جنس مخالف، آن را با پدر و یا مادر و یا با یک مشاور آگاه و مسلمان، مطرح کنند؛ تا بتوانند از تجربه های علمی و عملی آنان بهره برده، قبل از این که دچار
آسیب های جدی شوند، تصمیم عاقلانه ای بگیرند. اگر دختر و پسر، مسائل و معاشرت های مهم روزانه خود را با افراد مجرب مطرح کنند و والدین و مشاوران نیز بتوانند در حل مسائل آنها نقش مفید و سازنده ای را ایفا کنند، می توان امیدوار بود که جلوی بسیاری از روابط پنهانی و ناسالمی که احتمال دارد بعد از برخورد نخستین شکل بگیرد، گرفته شود.
داستان حضرت یوسف علیه السلام و زلیخا6
در آیه 23 و 24 سوره یوسف چنین آمده است: «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ: مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ و زنی که یوسف در خانه او بود، از یوسف از طریق مراوده و ملایمت، تقاضای کام گیری کرد و درها را [برای انجام مقصودش] محکم بست و گفت: برای تو آماده ام. یوسف گفت: پناه به خدا که او پروردگار من است و مقام مرا گرامی داشته است. قطعاً ستم گران رستگار نمی شوند».
«وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَی بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ؛ و همانا (همسر عزیز مصر) قصد او (یوسف) را کرد و او نیز اگر برهان پروردگارش را نمی دید، [بر اساس غریزه] قصد او را می کرد. این گونه [ما او را با برهان کمک کردیم] تا بدی و فحشا را از او دور کنیم، زیرا او از بندگان برگزیده ماست».
پیام ها7
1. معمولاً عشق بر اثر مراوده و به تدریج، پیدا می شود. وجود دائمی یوسف در خانه زلیخا کم کم سبب عشق مادی شد.
2. حضور مرد و زن نامحرم در یک محیط بسته، زمینه را برای گناه فراهم می کند.
3. تقوا و ارده انسان، می تواند بر زمینه های انحراف و خطا غالب شود.
4. خطر غریزه جنسی به قدری است که برای نجات از آن، باید به خدای رحمان پناه برد.
5. تلقین یاد خدا به نفس خود، نقش مهمی در ترک گناه دارد.
6. یاد کردن الطاف الهی و عاقبت گناه، مانع از ارتکاب آن است؛ « مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ».
7. یک لحظه گناه می تواند انسان را از رستگاری ابدی دور کند؛ «إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ».
8. انسانی که مقام و منزلت خود را می داند خود را به بهای کم و اندک نمی فروشد.
9. انبیا نیز در غرایز، مانند سایر انسان ها هستند؛ ولی به دلیل ایمان به حضور خداوند، گناه نمی کنند؛ «وهم بها لولا ان رآی برهان ربّه».
10. بهانه بسته بودن درها کافی نیست؛ باید به سوی درهای بسته حرکت کرد؛ شاید باز شوند.
11. امام صادق علیه السلام فرمود: برهان رب، همان نور علم و یقین و حکمت بود که خدا در آیات قبل فرمود؛ «و اتیناه علما و حکما».
آسیب شناسی روابط دختر و پسر
روابط دختر و پسر، دارای آفت ها و آسیب های روانی و اجتماعی جبران ناپذیری است که چند نمونه آن به شرح زیر است:
1. سرکوب شدن استعدادها
یکی از مهم ترین عواملی که با وجود رشد نیروهای جسمی، فکری و روحی نوجوان، مانع از به جریان افتادن صحیح و اصولی آنها و تأمین سعادت آینده او می شود، تسلّط میل جنسی بر وجودش می باشد. عدم کنترل این میل، سبب می شود که تمام حواسّ و توجّهات انسان و تمام قوای جسمی و مغزی او معطوف هوس بازی ها شود و اگر عملاً هم موفق به هوس بازی نگردد، تمام فکر و ذهن او به وسیله این خیالات و افکار، اشغال شده و او مجالی برای انجام کار دیگری و شکوفایی اندیشه و استعدادش پیدا نمی کند. این شعله ای که در سراسر وجودش زبانه می کشد، تمام تر و خشک را با هم می سوزاند و شکوفه های تازه دمیده در گلزار شخصیت معنوی اش را طعمه آتش سوزان می کند.8
آیه الله سبحانی می گوید: روزی در محضر حضرت آیه الله العظمی بروجردی (ره) نشسته بودیم که یکی از پزشکان ترکیه، به دیدار آیه الله بروجردی آمد و سؤال کرد که چرا اسلام نوشیدن شراب را حرام کرده است؟ آن مرجع بزرگ فرمود: حقیقت انسان را عقل، قدرت اندیشه و تفکر تشکیل می دهد و اگر عقل انسان نبود، وی با دیگر موجودات زنده تفاوتی نداشت و یکی از اموری که در تضاد شدید با قوه عقل انسان است، نوشیدن شراب است؛ همان طور که پزشکان نیز این مطلب را تأیید کرده اند. بنابراین، چون شراب عقل را از بین می برد و حقیقت انسان به عقل اوست، اسلام آن را ممنوع کرده است.
آن پزشک به دنبال این پاسخ، گفت: درست است که نوشیدن زیاد شراب، باعث از بین رفتن قوه تعقل انسان می شود و حقیقت انسان زیر سؤال می رود، ولی اگر کسی به مقدار کمی از این نوع مایعات بنوشد، نمی توان گفت چنین تأثیری دارد؛ پس چرا اسلام آن مقدار اندک را نیز ممنوع کرده و نوشیدن آن را غیرمجاز می داند. آیه الله بروجردی فرمود: چون انسان، کمال طلب است و هرگز به مقدار کم قناعت نمی کند و اگر مجاز شمرده شود، بر اساس کمال خواهی اش، به تدریج بر خواسته خود می افزاید. به همین جهت است که اسلام از همان ابتدا، حتی مقدار اندک آن را ممنوع کرده است و به عنوان یک قانون قطعی و دقیق، آن را برای تمام افراد چه با اراده و چه کم اراده، به اجرا گذاشته است و چون این ویژگی یعنی کمال طلبی، در دیگر ابعاد و زمینه ها جاری است، دیگر قوانین و مقررات و دستورالعمل های صادره از طرف قانون گذار هستی، بر اساس همین نکته شکل گرفته و آن جا که ممکن است زیاده طلبی باعث حریم شکنی شود و به تدریج انسان در وادی هولناک و در معرض خطرات جانی و روحی قرار گیرد، اسلام با جدیت و قاطعیت آن را نهی می کند.
اظهار محبت به جنس مخالف از جمله همین موارد است که با یک سلام و احوال پرسی ساده آغاز می شود و یا به انگیزه اهداف آموزشی و غیره شروع می شود؛ ولی به تدریج، نوع رابطه و گفت وگو تغییر پیدا کرده، بر میزان و کمیت آن نیز افزوده می شود و تا آن جا پیش می رود که انسان تمام انرژی عاطفی خود را می خواهد در همین گفت وگوها و ارتباط ها هزینه کند و هرگز به همان حداقلی که در روزهای اول داشته، اکتفا نمی کند و بر همین اساس است که از همان آغاز، باید از ایجاد ارتباط عاطفی و مبتنی بر احساسات، اجتناب کرد.
بنابراین، ما برای اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمی را به دنبال نداشته باشد)، دلیل موجه و قابل قبولی را نمی شناسیم و در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار می شود و به تدریج، دو طرف در گردونه ای وارد می شوند که چه بسا هیچ کدام خواستار آن نبودند؛ گردونه ای که گاهی رهایی از آن، مستلزم هزینه کردن تمام انرژی روانی و جسمانی فرد و قرار گرفتن در بن بست شدید است. لازم به ذکر است که این سخن، یک ادعای صرف و بدون پشتوانه و دلیل نیست؛ بلکه مرکز مشاوره ما که در سطح دانشگاه ها فعالیت می کند، روزی نیست که نامه ای از جوانی که در چنین دامی قرار گرفته دریافت نکند.
جالب این است که تقاضای کمک و فریادرسی از افرادی است که معمولاً در ابتدای کار، به خود مطمئن بوده اند و تصمیم جدی شان آن بوده که وارد ارتباط احساسی و غیرمعقول و از نظر اخلاقی غیرصحیح، نشوند و تنها می خواستند در حد ارتباط عادی و یا به قول شما یک سلام و احوال پرسی و یا اظهار محبت باطنی با طرف مقابل داشته باشند. اکنون نمونه ایی از این روابط را از زبان این افراد می شنویم:
1. «دختری 19 ساله ام... تا قبل از ورود به دانشگاه، با هیچ پسری ارتباط نداشته ام... خودم در اقوام و فامیل از ماجراهای دوست های خیابانی کاملا خبر داشتم و همیشه مواظب بودم... کم کم با بچه ها خو گرفتم و سلام و احوال پرسی با آنها برایم عادی شد. آنها هم به ما سلام می کردند... مدتی بعد، سلام کردن به پسرها هم شروع شد... تا این که روزی یکی از آنها گفت: ببخشید مدتی است شما را زیر نظر دارم و از اخلاق شما خیلی خوشم آمده، اگر لطف کنید مدتی با هم دوست باشیم... حالم خیلی خراب شد... حدود 3 ساعت فقط گریه می کردم و افسوس می خورم که...».
2. «یک روز که برای درس خواندن به پارک رفته بودم، قدم زدن های دختر و پسرهای جوان، دو به دو با هم، توجه ام را جلب کرد و حواسم حسابی پرت شد. ناگهان تصمیم گرفتم... تصمیم تازه ای گرفته بودم؛ تصمیمی که از آن هراس داشتم و بیشتر از همه می ترسیدم که به خطا و گناه افتاده باشم... چند هفته ای بود که حتی یک کلمه هم درس نخوانده بودم؛ بی انگیزه و بی حوصله شده بودم ... تا این که تصمیم خود را عملی کردم و اکنون چند ماهی است که با دختری رابطه تلفنی دارم... شرایط بد گذشته ام جای خود را به شرایط بدتر امروز داده، زندگی ام آرامش قبلی را ندارد و نمی دانم این وضع تا کجا می خواهد ادامه یابد... این دختر، اکنون ظاهراً جای خالی همه چیز و همه کس را برایم پر کرده، اما چه فایده که در زندگی بیرون و واقعی من، هیچ جایی برای او نیست. می ترسم که به آلودگی و ناپاکی بیشتر کشیده شوم و کم کم به سوی لجن زار گناه کشیده و در آن غرق شوم».9
2. افت تحصیلی یا رکود علمی
این گونه روابط، باعث می شوند که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف دیدارها و ملاقات های حضوری و تلفنی خود کنند و این بزرگ ترین مانع برای رشد و ترقی علمی است؛ زیرا تحصیل دانش، نیازمند تمرکز نیروهای فکری و روحی است.
دل مشغولی و اضطرابی که بر اثر این گونه پیوندها پدید می آید، بزرگ ترین سد راه تعالی علمی و تحصیلی است؛ از این رو، مشاوران مدارس و دانشگاه ها توصیه می کنند که هنگام تحصیل و امتحانات، مراسم خواستگاری و عقد را به تأخیر اندازند؛ تا افراد بتوانند با تمرکز و آسودگی خیال، در انجام تکالیف درسی و امتحانات موفق شوند؛ چه رسد به روابط فرصت سوز مستمری که بسیار انرژی سوز است.
مطالعه و درس، در زندگی هر انسانی، به ویژه در دوران دانش آموزی، از مهم ترین عوامل سازنده شخصیت وی می باشد که فدا کردن آن به خاطر تن دادن به دوستی های احساسی و غیرآگاهانه و پاسخ گویی به خواست های تمام نشدنی هوس و میدان دادن به میل جنسی، خطایی نابخشودنی و شکستی بزرگ و رسوا کننده است. تجربه نشان داده که این نوجوانان و جوانان، به علت پریشانی افکار و حواس پرتی، ذوق درس خواندن و اشتیاق هر گونه مطالعه ای را - اعم از کتاب های درسی و غیر درسی - به کلی از دست می دهند.
اگر زندگی بزرگان، شخصیت های علمی، محققین، نوابغ و دانشمندان و متفکرین را مورد مطالعه قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که همه آنان افرادی بوده اند که از خوش گذرانی ها و هوس بازی خود را کنار کشیده اند و احتیاجات جسمی و غریزی خود را از طریق مشروع و معقول و در حد اعتدال، برآورده اند.10
دروغ بزرگی است اگر کسی بگوید: میل جنسی، سراسر وجودش را گرفته و ذهن و زبان او را دوستی های نامطلوب با جنس مخالف پر ساخته، اما از نظر درس، مطالعه و تحقیقات علمی، لطمه اساسی بر او وارد نشده است و به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی، تحقق چنین امری، از محالات است.
«با شکل گیری روابط عاطفی بین دختر و پسر و افزایش تدریجی آن، زمینه وابستگی آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم می شود و از آن جا که نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن، در دوران جوانی، به اوج خود می رسد و فضای نسبتا مناسبی برای ارضای این نیاز (هر چند به طور غیرصحیح آن) در محیط آموزشی و دانشگاهی وجود دارد، به شکل خودکار، دختر و پسر در این کانال قرار می گیرند، در اکثر موارد، به طور ناگهانی و بدون توجه به نتیجه کار، گرفتار چنین گردابی می شوند و آن را با عنوان های عرف پسند و موجه، پوشش می دهند و باطن غیرموجه آن را با ظاهری نیکو و پسندیده، جلوه گر می نمایند.
به این ترتیب، علاقه ابتدایی شدت یافته، با وجود تصمیم اولیه دو طرف یا یکی از آنها، کم کم به وابستگی به یکدیگر تبدیل می شود. این وابستگی، در بسیاری موارد – شاید در تمام موارد - آفت بزرگی برای تمرکز حواس، تحصیل و تفکر عمیق در امور درسی آنها می شود؛ به گونه ای که گاهی مطالعه و حضور در کلاس درس را غیرممکن می سازد و هر کدام از آنها در تمام اوقات شبانه روز و حتی در کلاس درس، در فکر طرف مقابل است. این سخن، ادعای بدون پشتوانه ای نیست و اگر به نوشته های چنین افرادی مراجعه کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود.11
3. ایجاد جو بدبینی
اغلب این گونه دوستی ها و روابط، به ازدواج منتهی نمی شود و اگر هم به ازدواج بینجامد، پس از مدتی، جو بدبینی و سوء ظ

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آسیبهای اجتماعی ناشی از اعتیاد و پرخاشگری و روابط نامشروع