بعضی از کشورهای اروپایی اقدامهایی در جهت ترغیب عایقبندی حرارتی ساختمان را از دهه شصت میلادی شروع نمودند. تا اواسط دهه هفتاد بیشتر کشورهای اروپایی و آمریکایی آییننامه و یا استانداردهای مشخصی را در خصوص صرفهجویی انرژی در ساختمان تدوین نمودند که هر یک به صورتی عایقبندی اجزای پوستهای ساختمان را ضروری میساخت.
استانداردها عموماً بر دو نوعاند: نوع اول حاوی دستورالعملهایی با جزئیات مشخص در خصوص عنصرهایی از ساختمان هستند، مانند: استانداردی که در خصوص کارکرد حرارتی اجزای پوستهای ساختمان، تعیین کننده عایق حرارتی دیوار از نوع خاص و میزان مشخصی باشد. این دسته استانداردها را اصطلاحاً استانداردهای تجویزی[1] گویند. نوع دوم بیشتر متوجه کارآیی جنبهای از ساختمان است. این نوع ممکن است مشخص کند که مصرف انرژی جهت گرمایش در ساختمان نباید بیش از مقدار معینی برای شرایط خاص باشد. این دسته استانداردها را اصطلاحاً استانداردهای کارکردی[2] گویند. بیشتر کشورها با نوع استانداردهای تجویزی که متوجه موارد خاصی از عملکرد حرارتی ساختمان در خصوص موارد متعددی از عملکرد حرارتی ساختمان میشد.
برای مثال به چند کشور اروپایی نگاهی گذرا میافکنیم:
در انگلستان سقفی برای ضرایب انتقال حرارتی[3] برای هر یک از اجزای پوستهای ساختمان معین شد. کشورهای دیگر از جمله نروژ و سوئد، سقفی برای معدل ضریب انتقال حرارتی نمای ساختمان (دیوار+ شیشهها) قرار دادند. استاندادهای ایرلندی حدودی مجاز را برای کل اتلاف حرارتی ساختمان، بنا بر نسبت حجم به سطوح خارجی ساختمان در نظر گرفتند که بیشتر متمایل به نوع دوم از استانداردها یعنی «کارکردی» است. در فرانسه که پیشتاز در تدوین ضوابط عایقبندی حرارتی در ساختمان است، کل اتلاف حرارتی برای چندین دسته از ساختمانهای مسکونی در سه منطقه اقلیمی محدود شدند. کل اتلاف حرارتی مجاز برای ساختمانی از دسته مشخص توسط ضریب (G) در هر یک از مناطق اقلیمی مشخص میشوند که G عبارت است از:
قابل ملاحظه است که ضوابط فرانسه بسیار نزدیک به «کارکردی» صرف است حتی در بعضی از مناطق کشور آمریکا برای بعضی ساختمانهای مسکونی میزان ثابتی بود چه برای انرژی مصرفی در نظر گرفته شده که کاملاً از نوع «کارکردی» است.
در مجموع، عموماً بیشتر کشورها هنوز ترکیبی از استانداردهای تجویزی و کارکردی را با هم به صورتهای گوناگون مورد استفاده قرار میدهند. مثلاً ممکن است استانداری به صورت مستقل به دیوار یا سقف و یا پوسته ساختمان مربوط شود.
هر کدام از این دو نوع استاندارد مزایا و مضراتی نسبت به دیگری دارد. نوع تجویزی از لحاظ اجرا و نیز کنترل، سادهتر از نوع کارکردی است لیکن نه فقط قوه خلاقیت طراحان و سازندگان را محدود میسازد بلکه موجب دلسردی آنان در نوآوریها میگردد. از سوی دیگر استانداردهای از نوع کارکردی، نوآوریها و ارائه راهحلهای جدید طراحی و اجرایی را تشویق نموده و انعطاف پذیر است ولی در مقابل، ابهام آمیز بوده و نظارت و کنترل اجرای دقیق آن مشکل به نظر میرسد، همچنین به دانش فنی بالاتری نیازمند است. بادرک بیشتر و بهتر استانداردها خصوصاً در مورد انرژی در ساختمان و نیز پیشرفت دانش فنی در این زمینه، بیشتر کشورها سعی بر این دارند که استانداردهای «تجویزی» را به استانداردهای «کارکردی» تبدیل کنند.
استانداردهای عایق حرارتی در ساختمان- تجربه جهانی
تدوین استانداردهای عایقبندی برای دیوارها، سقف و کف ساختمانها از اولین اقدامهای انجام شده در جهت تنظیم و صرفهجویی مصرف انرژی در ساختمان است. اغلب استانداردها بر مبنای بهینه اقتصادی میزان عایق در اجزای ساختمان تدوین شدهاند. در محاسبات اقتصادی از روش هزینههای دورهای به عنوان مبنا استفاده شده است.
دانلود تحقیق تعیین بهینه میزان عایق حرارتی برای اجزای پوستهای ساختمانهای مسکونی در ایران