فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله ای در مورد استراتژی بازاریابی

اختصاصی از فی دوو مقاله ای در مورد استراتژی بازاریابی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ای در مورد استراتژی بازاریابی


مقاله ای در مورد استراتژی بازاریابی

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوع:

مقاله ای در مورد استراتژی بازاریابی

 

بهترین استراتژی بازاریابی الکترونیکی: ارتباط مناسب و دائم با مشتریان بر خط اکنون زمان بسیار خوبی جهت استفاده از بازاریابی الکترونیکی است. روش های قدیمی بازاریابی درحال تغییر و تحول است چرا که تعداد کاربران و در نتیجه مشتریان بر خط و همچنین خدمات و محصولات مرتبط با آنها، هر روز در حال گسترش است. بهترین روش ها جهت رسیدن به این مشتریان بالقوه بر خط چیست؟

 1- بازاریابی پست الکترونیک. هرروز بیش از 900 میلیون نفر از پست الکترونیک جهت ارسال و دریافت پیام استفاده می کنند. هنوز موثرترین روش رسیدن به تعداد انبوه مشتریان بالقوه و تقویت ارتباط با آنها، استفاده از پست الکترونیک است. طراحی و ارسال خبرنامه های الکترونیکی از مهم ترین و شاید حیاتی ترین نیازهای تجارت های برخط است و ابزار ها و روش های تولید و ارسال خبرنامه ها، بسیار قدرت مند شده اند.

2- وبلاگ نویسی. تا قبل از پدیده وبلاگ، مشتریان امکان و توفیق ارتباط نزدیک با ارائه کنندگان خدمات و محصولات را نداشته اند. وبلاگ نویسی، به ایجاد اعتماد،کمک زیادی می کند و به مشتریان اجازه می دهد با بالاترین رده های مدیریتی شرکت ها، ارتباط نزدیک برقرار کنند. وبلاگ نویسی به بازاریاب ها کمک می کند که داستان خود را در یک محیط باز و غیر رسمی که برای مشتریان حالت شخصی دارد، بیان کنند و بتوانند برای ارائه کننده خدمات،کف بزنند یا شکایت کنند.

3- آر اس اس. سالها قبل می بایست وب سایت های متعددی را بازدید می کردیم تا بتوانیم اطلاعات مرتبط با خودمان را پیدا کنیم. امروزه، اطلاعات به روز و مرتبط، از طریق RSS به طور مرتب و روزانه از طرف اینترنت برای ما ارسال می شوند. مشتریان می توانند جهت دریافت اطلاعات مرتبط با خودشان، آبونه شوند و این اطلاعات را به محض به روز رسانی شدن، دریافت کنند و در زمان و نیروی خود صرفه جویی نمایند.RSS به بازاریاب ها کمک می کند تا یک جریان دائمی از اطلاعات به روز را از طریق اینترنت به مشتریان خود برسانند.

4- Podcasting . هر چند که توقع می رود تا سال 2010 این روش بازاریابی به استفاده انبوه برسد ولی امسال نیز رشد حوبی داشته است. ما دوست داریم به دیگران گوش دهیم و بشنویم. تا قبل از این، اینترنت مجموعه عظیمی از متن بود که از بس به آنها نگاه می کردیم، خسته می شدیم. امروز می توانیم به متخصصین صنعت در موضوعات خاص و به مصاحبه های آنها با میهمانانشان و دریافت ترفندهای مفید، گوش دهیم. پادکست به ما کمک می کند تا محتوای اینترنت را در خانه، محل کار و یا حتی در حال مسافرت در قطار، هواپیما، و یا حتی کوهنوردی، استفاده کنیم.

 

تعداد صفحات: 22

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ای در مورد استراتژی بازاریابی

دانلود مقاله اثر هماهنگی استراتژیک بین استراتژی منابع انسانی، استراتژی سرمایه انسانی و استراتژی رفتار سازمانی بر عملکرد سازمان

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله اثر هماهنگی استراتژیک بین استراتژی منابع انسانی، استراتژی سرمایه انسانی و استراتژی رفتار سازمانی بر عملکرد سازمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فصل اول
طرح تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1-1- بیان مسئله
مطرح شدن موضوع مدیریت راهبردی منابع انسانی موجب بهبود فهم پژوهشگران رشته مدیریت منابع انسانی از روابط میان راهبرد سازمان، سرمایه انسانی، مدیریت راهبردی منابع انسانی و عملکرد شرکت گردیده و به چندین روش تمرکز از مدیریت عملیاتی منابع انسانی به مدیریت راهبردی منابع انسانی تغییر نمود.
نخست سطح تجزیه و تحلیل خرد به مدیریت عملیاتی منابع انسانی (یعنی بررسی اقدامات فردی مدیریت منابع انسانی همچون انتخاب و جذب، آموزش و توسعه، جبران خدمات، ارزیابی عملکرد و ...) به مدیریت راهبردی منابع انسانی (یعنی بررسی همه اقدامات مدیریت منابع انسانی به عنوان یک سیستم و نه بررسی اقدامات فردی به تنهائی) تغییر پیدا نمود. در مدیریت راهبردی منابع انسانی مفهوم هم‌افزایی یا مکمل بودن اقدامات منابع انسانی اهمیت پیدا می‌کند (بیرد و مشولام ، 1988). چنین تصویری از هماهنگی درونی یا یکپارچه کردن اقدامات گوناگون مدیریت منابع انسانی در دیدگاه عملیاتی کمتر به چشم می‌خورد.
دوم در مدیریت راهبردی منابع انسانی بر ایجاد هماهنگی بین راهبرد کلی سازمان از یک طرف و سیستم‌های مختلف منابع انسانی از طرف دیگر تأکید می‌شود. در واقع راهبرد منابع انسانی نقش حلقه واسط بین راهبرد سازمان و عملیات منابع انسانی را بر عهده داشته جهت‌گیری کلی سازمان را که در راهبرد آن آمده است به دستورالعمل‌های عینی نازل می‌کند. در واقع اگر راهبرد منابع انسانی بتواند عملیات منابع انسانی را با راهبرد سازمان هماهنگ نماید، کارایی و بهره‌وری سازمان افزایش خواهد یافت. به عنوان نمونه یوندت و همکارانش نشان دادند که راهبرد سازمان یکی از مهمترین عواملی است که سیستم منابع انسانی باید با آن هماهنگ باشد. در نگرش‌های عملیاتی به مدیریت منابع انسانی مفهوم سازگاری روی افراد به تنهائی وسازگاری آنها با محیط داخلی خویش (مانند سازگاری فرد با شغل یا فرد با سازمان) تاکید شده و عوامل محیطی مد نظر قرار نمی‌گیرند.
سوم، مدیریت راهبردی منابع انسانی بر عملکرد سازمان به عنوان یک متغیر وابسته تاکید می‌کند و عملکردهای فردی افراد را مورد محاسبه قرار نمی‌دهد؛ در حالی که مدیریت عملیاتی عموماً روی نتایج فردی افراد همچون عملکرد وظیفه‌ای، غیبت، رضایت شغلی و خروج از خدمت کارکنان تاکید می‌کند (بیرد و مشولام ، 1988).
به طور کلی تفاوت‌های اساسی بین دیدگاه‌های عملیاتی و راهبردی در مورد منابع انسانی در جدول 1-1 خلاصه شده است‌.

 


نمایش 1-1: تفاوت بین دیدگاه‌های عملیاتی و راهبردی در مورد مدیریت منابع انسانی
مدیریت منابع انسانی مدیریت راهبردی منابع انسانی
سطح فردی سطح سازمانی سطح تجزیه وتحلیل
اقدامات فردی مدیریت منابع انسانی همچون اقدامات کارگزینی، آموزش و پاداش اقدامات سیستمی مدیریت منابع انسانی همچون تعهد سازمانی، ارتقاء سرمایه انسانی، سیستم های کاری عملکرد بالا تمرکز
سازگاری بین
فرد – محیط
فرد – شغل
فرد – سازمان سازگاری بیرونی بین راهبرد سازمان و راهبرد منابع انسانی
سازگاری درونی بین زیر سیستم های مختلف منابع انسانی روابط یا سازگاری ها
عملکرد فردی کارکنان عملکرد سازمانی عملکرد

 

دیدگاه راهبردی دیدگاه عملیاتی

 

(منبع : Lepak,snell,2002 )

 

علیرغم این توضیحات یکی از مباحث کلیدی که همچنان مبهم باقی مانده است عبارت است از درک فرآیندها و مکانیزم‌هائی که از طریق آنها اقدامات مدیریت منابع انسانی بر عملکرد سازمان تاثیر می‌گذارد. به عبارت دیگر هیچ تحقیق تجربی جامعی که در آن رفتارها و نگرش‌های کلیدی کارکنان در مدیریت راهبردی منابع انسانی را مورد بررسی قرار داده و آنها را به نتایج دیگری همچون نرخ تغییر و تحولات نیروی انسانی، بهره‌وری نیروی کار و ... مرتبط کند، وجود ندارد. همان طور که در شکل 2-1 نشان داده شده است یک جعبه سیاه در بررسی‌های تجربی از مدیریت منابع انسانی و عملکرد شرکت وجود دارد که در آن دلالت بر وجود مکانیزم‌های میانجی شده که تا به امروز مورد سنجش قرار نگرفته‌اند.
یکی از چالشهای سازمان های داخلی طراحی راهبرد های گوناگون در حوزه ها و سطوح مختلف و همزمان عدم بهبود نشانه های عملکردی در آن حوزه ها است. یکی از مهم ترین راهبرد های مورد توجه سازمانهای ایرانی که امروزه بحث روز محافل دانشگاهی نیز محسوب می شود،راهبرد منابع انسانی است. اما اگر این راهبرد وظیفه ای با سایر راهبرد های سطح وظیفه ای (همچون راهبرد سرمایه انسانی و راهبرد رفتار سازمانی )هماهنگی نداشته باشد ، به اهداف خود نخواهد رسید . در واقع بدون اطلاع از کم و کیف نیروی انسانی موجود در سازمان ،طراحی هر گونه راهبرد منابع انسانی فقط روی کاغذ امکان پذیر است . بر این اساس یکی از نمونه های محقق در انجام این پژوهش بررسی هماهنگی راهبرد منابع انسانی به عنوان یک راهبرد وظیفه ای با راهبرد سرمایه انسانی و راهبرد رفتار سازمانی برای رسیدن به عملکرد بالاتر در جامعه آماری تحقیق است.

 


نمایش شماره 2-1 : جعبه سیاه در تحقیق مدیریت راهبردی منابع انسانی

 

 

 

(منبع : Lepak,August,2001 )
تحقیقات قبلی در حوزه مدیریت راهبردی منابع انسانی تنها به وجود رابطه کلی بین مدیریت منابع انسانی و عملکرد تاکید می‌کنند. با این حال استفاده از نتایج به دست آمده از تحقیقات قبلی در زمینه مدیریت راهبردی منابع انسانی بدون درک مکانیزم‌ها و فرآیندهای درون جعبه سیاه مخاطره‌آمیز است. در مورد این جعبه سیاه یکی از دیدگاه‌های نظری غالب که در ادبیات مدیریت راهبردی منابع انسانی مورد استفاده قرار می‌گیرد، دیدگاه رفتاری است که بوسیله شولر و جکسون (1987) مطرح گردید. در دیدگاه رفتاری فرض می‌شود که کارفرمایان از اقدامات پرسنلی به عنوان ابزاری برای برانگیختن و کنترل دیدگاه‌ها و رفتارهای آنان استفاده می‌کنند (شولر و جکسون ، 1987). منطق اولیه این دیدگاه آن است که برای راهبرد‌های معین رفتارها و نگرش‌های مشخصی مورد نیاز است. به عنوان مثال اسنو و مایلز بیان کردند که برای اجرای انواع چهارگانه راهبرد (تدافعی، تحلیل گر، آینده نگر و انفعالی) در یک سازمان به خصوص، رفتارهای معینی از کارکنان مورد نیاز است. در واقع جزء مهمی از دیدگاه رفتاری عبارت است از تاکید روی رفتارها و نگرش‌های کارکنان که اجرای موفقیت‌آمیز اهداف راهبردی و وظایف سازمانی را تضمین می‌کند.
با وجود فراوانی مباحث ادراکی در این زمینه، بررسی‌های تجربی قبلی از مدیریت راهبردی منابع انسانی این عقیده که رفتارها و نگرش‌های کارکنان در پیاده‌سازی کارای راهبرد‌های گوناگون موثر هستند را مورد آزمون قرار نداده است. به علاوه دیدگاه رفتاری به وضوح بیان نکرده است که چه نوع رفتارهای حیاتی کارکنان به عملکرد بالاتر شرکت منتهی می‌شود. به عبارت دیگر این بخش حیاتی از پژوهش در مورد مدیریت راهبردی منابع انسانی نه درک شده و نه مورد آزمون قرار گرفته است. علاوه بر دیدگاه رفتاری برخی از پژوهشگران مدیریت راهبردی منابع انسانی تاکید بیشتری بر شایستگی کارکنان دارند. براساس دیدگاه بر پایه منابع (بارنی ، 1991)، این پژوهشگران بر این باورند که منابع درونی سازمان (سرمایه انسانی) مستقیماً بر عملکرد سازمان تاثیر می‌گذارد. بارنی در 1991 بیان کرد که سرمایه انسانی ممکن است یکی از معدود منابع سازمان باشد که توانائی ایجاد مزیت رقابتی پایدار را دارد. زیرا دارای چهار ویژگی مورد نیاز برای مزیت رقابتی (یعنی ارزشمندی، کمیابی، غیر قالب تقلید بودن و غیر قابل جایگزین بودن) است. در حالی که تحقیقات تجربی نشان می‌دهند که سرمایه انسانی تاثیر مثبتی بر عملکرد سازمان دارد اما این پژوهش‌ها بر نقش فعالیت‌های مدیریت منابع انسانی در برانگیختن رفتارهای ضروری تاکید نمی‌کنند. همچنان که دایر و ریوز (1995) بیان کردند، عملکرد تابعی است از توانائی (‌‌سرمایه انسانی) و انگیزش (تلاش)؛ که هر دوی این مفاهیم برای عملکرد بالاتر مورد نیاز هستند. بنابراین استفاده تنها از دیدگاه بر پایه منابع در مدیریت راهبردی منابع انسانی می‌تواند بر مبنای این فرض غلط باشد که توانائی ضرورتاً به عملکرد منتهی شده و نادیده گرفتن جنبه دیگر معادله عملکرد یعنی انگیزش که بوسیله نگرش‌ها و رفتارهای کارکنان نشان داده می‌شود. این چشم‌پوشی از یک جنبه مهم معادله عملکرد می‌تواند دام اساسی در تحقیقات مدیریت راهبردی منابع انسانی به حساب آید. بنابراین:

 


[ ( انگیزش یا رفتارها و نگرشهای کارکنان) + (توانایی یا سرمایه انسانی) ] f = عملکرد

 


با وجود مدل های مختلفی که در مورد عملکرد فردی وجود دارد ( همچون مدل مجزا که در آن توانائی و انگیزش به طور مستقل بر عملکرد تاثیر می گذارند یا مدل تعاملی که در آن توانائی و انگیزش به صورت حاصلضربی بر عملکرد اثر می گذارند (دایر و ریوز، 1995). قابل ذکر است که توانائی و تلاش ابزارهائی برای رسیدن به عملکرد سطح بالا هستند. به عبارت دیگر سرمایه انسانی ممکن است پتانسیل عملکرد بالاتر را درسازمان فراهم آورد در حالی که رفتارها و نگرش‌های کارکنان ابزاری برای تحقق این پتانسیل است.
بنابراین هم دیدگاه بر پایه منابع و هم دیدگاه رفتاری پیشنهاد می‌کنند که ویژگی‌ها(سرمایه انسانی) و تلاش‌ها (رفتارها و نگرش های کارکنان) اجزای حیاتی در فهم عملکرد سازمان هستند. از آن جائیکه پژوهش‌های قبلی این دو دیدگاه را برای بررسی روابط میان مدیریت منابع انسانی، سرمایه انسانی، رفتارها و نگرش‌های کارکنان و عملکرد سازمان با هم ترکیب ننموده‌اند. این تحقیق در پی آن است که به پرسش‌های زیر پاسخ اساسی دهد:
1- نقش راهبرد سرمایه انسانی وراهبرد رفتار سازمانی در رابطه ی بین راهبرد منابع انسانی و عملکرد سازمان چیست؟
2- آیا هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی و راهبرد سرمایه انسانی موجب بیشترین عملکرد می¬شود؟
3- آیا هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی و راهبرد رفتار سازمانی موجب بیشترین عملکرد می‌شود؟

 

2-1- اهمیت تحقیق
یک راهبرد خوب از پنج جزء تشکیل می‌شود: قلمرو، هدف‌های راهبردی و عملیاتی ، تخصیص منابع،شناسایی مزیت رقابتی پایدار و هم‌افزایی (واکر و همکاران، ترجمه اعرابی و ایزدی؛ 1373). این پنج بُعد اساسی، آشکارا یا به طور تلویحی بخشی از تمام راهبرد‌ها هستند. اما بیشتر سازمان‌ها به جای اتخاذ یک راهبرد جامع و واحد، از مجموعه‌ای از راهبرد‌های مرتبط استفاده می‌کنند که هر یک در سطح مختلفی از سازمان طراحی می‌شوند. این سه سطح مهم راهبرد در بیشتر سازمان‌های بزرگ چند محصوله عبارتند از:
1-راهبرد سازمان
2-راهبرد کسب و کار (واحد تجاری)
3-راهبرد‌های کارکردی (وظیفه‌ای)
نکته مهمی که در طراحی این راهبرد‌ها باید مورد توجه قرار گیرد، لزوم هماهنگی بین آنها می‌باشد. به طوریکه هر یک از سطوح راهبرد باید با راهبرد سطح بالاتر خود هماهنگی مناسبی داشته باشد چراکه در غیراینصورت سازمان نمی‌تواند به صورت کارا به اهداف خود دست یابد (واکر و همکاران ، 2003: 10-9). برای مثال، یک راهبرد کارکردی (مانند راهبرد منابع انسانی که از واحدهای کارکردی سازمان است) علاوه بر پاسخگویی به شرایط محیطی، با راهبرد‌های دیگر سطوح، با نقاط قوت و شایستگی‌های رقابتی واحد تجاری مربوطه و نیز با سطح سازمان، به عنوان مجموعه‌ای واحد باید هماهنگ باشد.
بررسی متون تخصصی منابع انسانی و جستجو در کتابها، مجلات و سایر منابع، نشان داده است که تحقیقات تجربی کمی در خصوص هماهنگی بین راهبرد‌منابع انسانی با راهبرد‌های سطوح دیگر صورت گرفته است. در میان تحقیقات انجام شده نیز تحقیقی یافت نمی‌شود که به صورت جامع و بر اساس یک الگوی همه‌جانبه (نه فقط الگوهای عقلایی و طبیعی) به بررسی هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی و راهبرد‌های سرمایه انسانی و رفتار سازمانی و اثر آن بر عملکرد سازمان، پرداخته باشد. بنابراین نیاز به تحقیقی جامع که به بررسی این رابطه پرداخته و هماهنگی‌ای را معرفی نماید که در آن راهبرد منابع انسانی انتخاب شده هم بتواند با شرایط محیطی و هم با سایر راهبرد‌های سازمان و عناصر تشکیل‌دهنده آن سازگار باشد، احساس می‌شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


3-1- فرضیات پژوهش
بر اساس مطالب بیان شده در قسمت‌های قبل و مدل ارائه پژوهش، فرضیات تحقیق عبارت خواهند بود از:
: هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی وراهبرد سرمایه انسانی موجب عملکرد بیشتر می‌شود.
: هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی متعهدانه وراهبرد سرمایه انسانی محوری موجب بیشترین عملکرد می‌شود.
: هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی ثانویه وراهبرد سرمایه انسانی بومی عادی موجب عملکرد بیشتر می‌شود.
: هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی پیمانکارانه وراهبرد سرمایه انسانی ویژه موجب عملکرد بیشتر می‌شود.
: هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی پدرانه وراهبرد سرمایه انسانی الزامی موجب عملکرد بیشتر می‌شود.

 

: هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی و راهبرد رفتار سازمانی موجب عملکرد بیشتمی‌شود.
: هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی متعهدانه وراهبرد رفتار سازمانی مشتری‌مدار موجب عملکرد بیشتر می‌شود.
: هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی ثانویه وراهبرد رفتار سازمانی رقابت ‌مدار موجب عملکرد بیشتر می‌شود.
: هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی پیمانکارانه وراهبرد رفتار سازمانی خلاقیت ‌مدار موجب عملکرد بیشتر می‌شود.
: هماهنگی بین راهبرد منابع انسانی پدرانه وراهبرد رفتار سازمانی هزینه‌مدار موجب عملکردبیشتر می‌شود.
4-1- قلمرو تحقیق
1-4-1- قلمرو زمانی تحقیق
از نظر زمانی این پژوهش در فاصله زمانی خرداد 1387 تا خرداد 1388 انجام خواهد شد.

 

2-4-1- قلمرو مکانی تحقیق
قلمرو مکانی این پژوهش کلیه شرکت‌های وابسته به صنایع پتروشیمی می‌باشد که در زمان انجام پژوهش مشغول به فعالیت می‌باشند.
5-1- روش‌شناسی تحقیق
1-5-1- روش تحقیق
از آنجاییکه این تحقیق قصد دارد با استفاده از نقاط مرجع راهبردی ،الگوی جدیدی درباره نحوه ی تأثیر راهبرد منابع انسانی بر عملکرد سازمان ارائه دهد از نوع تحقیق توسعه ای است. به علاوه چون این تحقیق می خواهد به یکی از دلایل و علل بهبود عملکرد سازمانی بپردازد ،از نوع تحقیق تبیینی است. و سرانجام با توجه به این که از داده های این تحقیق برای تعیین نوع راهبرد منابع انسانی ،راهبرد سرمایه انسانی وراهبرد رفتار سازمانی استفاده می شود از نوع کیفی و چون از داده های کمی رشد فروش برای ارزیابی عملکرد استفاده می شود از نوع کمی می باشد. پس این تحقیق هم کمی وهم کیفی است.

 

2-5-1- روش گردآوری اطلاعات و داده‌ها
از پرسشنامه برای اندازه‌گیری متغیرهای مستقل و وابسته استفاده می‌شود. برای سنجش متغیرها از معیارهای معتبری که در تحقیقات قبلی استفاده شده است، استفاده می‌گردد و روائی آن‌ها در تحقیق مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. برای سنجش میزان عملکرد سازمان‌ها از معیارهای عینی همچون میزان رشد فروش سازمان استفاده می‌شود.
3-5-1- جامعه آماری، روش نمونه‌گیری و حجم نمونه
برای این که تصویر نسبتاً مطلوبی از شرکت پتروشیمی بدست داده شود و با توجه به اینکه در نظر است حتی المقدور از معیارهای عینی نیز برای سنجش عملکرد شرکت‌ها استفاده شود‌، جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مدیران وکارشناسان بخش منابع انسانی شرکت‌های تابعه شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران که طی سالهای 1387 (زمان انجام پژوهش) فعال بوده‌اند، می‌باشد. با توجه به این موضوع حجم جامعه آماری برابر با 50 شرکت است که 874نفر در ان عضویت دارند . نمونه آماری پژوهش حاضر نیز مدیران و کارشناسان بخش منابع انسانی 34 شرکت تابعه شرکت ملی صنایع پتروشیمی می‌باشند که به صورت تصادفی طبقه‌ای متناسب انتخاب گردیده‌اند که این حجم نمونه با استفاده از فرمول محاسبه شده است که درای 526نفر عضویت دارند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اثر هماهنگی استراتژیک بین استراتژی منابع انسانی، استراتژی سرمایه انسانی و استراتژی رفتار سازمانی بر عملکرد سازمان

دانلود استراتژی دانش

اختصاصی از فی دوو دانلود استراتژی دانش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  9  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

چکیده
غایت عظیم دانش، دانش نیست، عمل است. “انسانها دائم درجستجوی دانش اند“، زیرا انتظار دارند که دانش در هنگام عمل، باعث موفقیت آنان شود. دانش، پرطرفدارترین داروی مجهولات و ابهامات است. در محیط کنونی که بازارها لحظه به لحظه رقابتی تر شده و میزان خلاقیت و نوآوری هر لحظه بیشتر می شود بسیار مهم و حیاتی است که سازمانها از دانسته های خود اطلاع داشته و بتوانند این دانسته ها را به نحو احسن یکپارچه و مدیریت نمایند. نویسندگان زیادی به مبحث مدیریت دانش کمک نموده اند که از جمله، پیتر دراکر ، پیترسنج و استراسمن می باشند.از یک دیدگاه می توان با تقسیم بندی دانش سازمانی به دو طبقه تحت عناوین دانش صریح و دانش تلویحی، استراتژی های متناسب برای مدیریت مناسب دانش سازمانی اتخاذ نمود. این استراتژیها را در قالب3 استراتژی عمومی ایجاد، انتقال و حفظ دانش تعریف می نمایند. در این مقاله یک تقسیم بندی مفهومی برای اتخاذ سیاست مناسب مدیریت دانش با استفاده از تکنولوژی اطلاعات جهت ایجاد مزیت رقابتی ارائه می شود. این مطلب می بایست با توجه به ماهیت استراتژیک دانش سازمانی و تکنولوژی در صنایع ایران و تلاش این سازمانها برای کاهش هزینه از طریق کوچک سازی سازمانی مدنظر مدیران قرار گیرد.

 

کلید واژه: مدیریت دانش، استراتژی دانش، مزیت رقابتی، فنآوری اطلاعات.
1- مقدمه
شغل ما در «مدیریت دانش» عبارت است از چگونگی تبدیل اطلاعات به فرم قابل استفاده مجدد، خلق، شناسایی، کسب و توزیع دانش مورد لزوم افراد. بخشی از این روش به کارگیری افکار همگان است که عبارتند از : دانش ضمنی که البته انتقالش چندان آسان نیست- هم چون تجارب که شق دیگر ساده سازی دانش است ـ بدین ترتیب که دانش را در یک قالب و روشی سیستماتیک و در قالب اعداد و ارقام، تشریح می شود. به علت عدم ثبات، آشوب و پیچیدگی در محیط کسب و کار امروزی، سازمانها خود را مواجه با نیاز به تغییر روش انجام عملیاتشان می بینند و با توجه به اهمیت روز افزون دانش در عصر اطلاعات و پیشرفت فزاینده تکنولوژی اطلاعات و حرکت شتابان از دانش به سمت حکمت( اشاره به سیر تکامل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش و دانش به حکمت دارد. حکمت به ایجاد بابهای تازه و فرصتهای جدید ناشی از دستاوردهای دانش که مصلحت و خیر بشریت در آن است تاکید می نماید. حکمت در حقیقت آن نوع دانشی است که خود منجر به دانش های جدید می گردد. همواره فرا روی حکیم چشمه هایی از دانش های جدید بالقوه وجود دارد)، مدیران روز به روز به اهمیت مدیریت دانش در سازمانشان واقف می شوند. از این رو وجود استراتژی های مناسب مدیریت دانش، آشنایی با انواع دانش های موجود در سازمان و همچنین بکارگیری تکنولوژی اطلاعات در سازمان ضروری می نماید و مدیران با توجه به محیطی که بر مدیریت دانش آنها تاثیر می گذارد باید از مدیریت دانش موجود در سازمانشان بعنوان یک مزیت رقابتی استفاده نمایند. بطوریکه ما هر چه به سمت حکمت حرکت می کنیم بر اهمیت دانش خصوصاً دانش تلویحی و مشهود بعنوان یک مزیت استراتژیک بیشتر واقف می شویم.در این مقاله سعی می شود ابتدا به تعاریف و ضرورت مدیریت دانش اشاره شود و سپس با توجه به اهمیت استراتژی های مدیریت دانش، انواع دانش و تکنولوژی اطلاعات به ارتباطات متقابل این سه عنصر مهم مدیریت دانش اشاره شود که در نتیجه به ایجاد مزیت استراتژیک در سازمان منتهی می شود.
2- تاریخچه مدیریت دانش
برخی از تئوریسین های مدیریت به تکامل مدیریت دانش کمک کرده اند که از میان آنها می توان به افرادی چون پیتر دراکر ، پل استراسمن و پیتر سنج در ایالات متحده اشاره کرد. دراکر و استراسمن به اهمیت در حال رشد اطلاعات و دانش بعنوان منابع سازمانی تاکید کرده اند و سنج بر روی یادگیری سازمانی بعنوان یک بعد مهم از مدیریت دانش متمرکز شده است.همچنین کریس آرجرس، بارتلت، لئونارد و بارلتون از مدرسه بازرگانی هاروارد مدیریت دانش را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار داده اند.کار دوجرز و اورت در استانفورد در انتشار و نوآوری و تحقیق، توماس اگن در MIT در انتقال تکنولوژی و اطلاعات به درک ما از اینکه چگونه دانش تولید، استفاده و انتشار می یابد کمک کرده اند. در دهه 1980 ما شاهد توسعه وسیع سیستمهای مبتنی بر دانش بودیم که منجر به ایجاد رشته هایی مثل مهندسی دانش و مدیریت سیستم های مبتنی بر دانش گردید. امروز، مدیریت دانش شامل طیف وسیعی از رشته ها و تکنولوژی مانند، علوم شناختی، سیستم های خبره، گروه افزار، علوم کتابداری، مدیریت اسناد، DSS ، پایگاههای عقلانی، علوم سازمانی می شود.

 

3- تعریف و ضرورت مدیریت دانش
مدیریت دانش به فرایند جمع آوری، سازماندهی، طبقه بندی و انتشار اطلاعات در یک سازمان و هدفمند کردن آنها برای افرادی که بدانها نیازمندباشند، می گویند.هدف مدیریت دانش این است که دانش مورد نیاز کارکنان را از یک منبع مرکزی بدست آورده و مازاد آنرا کنار بگذارد.چنانچه جردن ترش می گوید: مدیریت دانش عبارتست از بدست آوردن دانش درست برای مردم درست، در زمان درست، بطوریکه آنها بتوانند بهترین تصمیم را اتخاذ کنند.
گاهی به اشتباه "مدیریت دانش " و "مدیریت اطلاعات " یکی تلقی می شوند و حال آنکه این دو یکی نیستند.مدیریت اطلاعات بطور مشخص بر داده ها تمرکز دارد. اما دانش در حقیقت داده هایی هستند که در یک زمینه مشخص قرار گرفته اند و دارای معنی هستند. دانش شامل سایر اشکال اطلاعاتی نیز می باشد که آنها رانمی توان در سیستم های اطلاعاتی ، نظیر اطلاعاتی که بصورت ناگفته و ضمنی در ذهن و افکار کارکنان سازمان وجود دارد، یافت . بعد افراد در مدیریت دانش بسیار مهم بوده و بطور طبیعی این بعد، مفاهیم آموختن ،پیشتازی در فرهنگ و ترقی به منظور افزایش مشارکت در اطلاعات را دربرمی گیرد
دانش نه داده است و نه اطلاعات، هر چند که به هر دو مربوط بوده و تفاوت آنها لزوماً ماهوی نیست. چنان چه بخواهیم بدانیم که داده ها و اطلاعات چگونه به دانش تبدیل می شود، بایستی درباره «مدیریت دانش» چیزهایی بدانیم ابتدائی ترین تعریف مدیریت دانش عبارت است از : یافتن راهی جهت خلق، شناسایی، شکار و توزیع دانش سازمانی به افراد نیازمند آن.
براساس گفته چرچمن ، دانش و آگاهی در جمع آوری اطلاعات نیست بلکه در مصرف آن است. یعنی رفتار مصرف کننده اطلاعات و چگونگی بر خورد آنان با مجموعه اطلاعات جمع آوری شده مبین اهمیت دانش ایجاد شده می باشد. کارایی اطلاعات، نماد اصلی اثربخشی دانش است تا آنجایی که جان سیلی برون مدیر شرکت زیراکس اعتقاد دارد، علیرغم بیش از یک تریلیون سرمایه گذاری درتکنولوژی، طی دو دهه، صنعت آمریکا هیچ پیشرفتی را در کارایی اطلاعاتش ندیده است. ضرورت بهره ور ساختن اطلاعات از یک سو و اولویت خاص دانش که به قول پیتر دراکر نخستین منبع در اقتصاد و تولید مطرح است و با توجه به اینکه کوتاه سازی مدت زمان دسترسی به دانش جدیدتر را ناگزیر ساخته است، ایجاب می کند که بیشتر به مقوله مدیریت دانش پرداخته شود. بعلاوه تعدیلهای خواسته یا ناخواسته نیروی کار که همواره در پس هر بحران سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی گریبان مراکز دانش را نیز می گیرد و همچنین قوانین مربوط به بازنشستگی و بازخریدهای زودتر از هنگام و نقل وانتقالهای سریع و وسیع که ناشی از رقابت شدید بخشهای مختلف اقتصادی و صنعتی است نیز به ضرورت اعمال مدیریت دانش قوت می بخشد. مقوله مدیریت دانش که ممکن است در صورت عدم اعمال صحیح مدیریت دانش، تمام دستاوردهای حاصل از دانش را به راحتی نصیب رقبا نماید از جمله مواردی است که با توجه به شرایط پیچیده امروزی، ضرورت همگامی سازمانها را با مدیریت دانش به عنوان یک مزیت رقابتی جهت بقا و رشد در محیط مبهم آینده اجتناب ناپذیر می کند.

 

4- طبقه بندی دانش
از یک دیدگاه می توان دانش موجود در هر سازمان را حت دو عنوان "دانش صریح ودانش تلویحی" طبقه بندی نمود. دانش صریح دانشی است که به آسانی قابل بیان بوده ومی توان بطور کلامی آنرا به دیگران انتقال داد. به علت آسانی در بیان، دانش صریح به آسانی انتقال می یابد و قابل تقلید است. یا به عبارت دیگر این دانش را دانش عمومی می دانند چون در قلمرو عمومی جای دارد و شامل دانشی منحصر به فرد برای یک شرکت خاص نیست، بلکه یک کالای عمومی محسوب می شودکه نمونه هایی از آنرا می توان در مشخصات محصول، تست رویه ها، استراتژی بازاریابی و رویه های حسابداری که مستند شده اند مشاهده نمود. از طرف دیگر، دانش تلویحی دانشی است که بیان و ارائه آن به دیگران مشکل است. ماهیت دانش تلویحی اغلب در شکل پذیرش ادراکات کلی درباره واقعیت حفظ شده ، بوسیله اجزای فرهنگ سازمان تمیز داده می شود. بیشتر اوقات صاحبان دانش تلویحی از وجود آن ناآگاه هستند. مدیریت این نوع از دانش مشکل است و معمولاً نمونه هایی از قبیل رسوم سازمانی و استراتژی های رقابتی را شامل می شود. همانطور که مینتزبرگ فرایند مدیریتی اموری مثل اتخاذ استراتژی را کاری مشکل می داند، فرایند مدیریت دانش نیز کارمشکلی است. از طرفی، چون قابلیت های برتر مدیریت دانش، برای کسب دانش جدید، توسعه دانش، پرورش نوآوری و بهبود مستمر، به عنوان یک عامل اساسی مطرح است، بنابراین دانش تلویحی از این لحاظ حائز درجه اهمیت بالایی است.

 

5- استراتژی های مدیریت دانش
سازمانها می توانند یک مزیت رقابتی را از طریق بکارگیری سه استراتژی عمومی مدیریت دانش تعیین، کسب و حفظ کنند. این سه استراتژی عبارتند از: 1) استراتژی ایجاد دانش 2) استراتژی انتقال دانش 3) استراتژی حفظ دانش
سازمانهایی که استراتژی ایجاد دانش را بکار می گیرند، بر خلاقیت، آزمایش و تا حد زیادی ایجاد یک درک مشترک در درون سازمان، برای ایجاد دانش جدید و توسعه محصولات و خدمات جدید تاکید می کنند.
سازمانهایی که از استراتژی انتقال دانش استفاده می کنند بر انتشار سریع دانش از طریق سازمانشان تاکید می کنند و سعی دارند، از این طریق در کاملترین و سریعترین حد ممکن از دانش موجود بهره برداری شود. سازمانهایی که استراتژی حفظ دانش رادر دستور کار خود دارند، دانش را در وضعیت اصلی و سازنده اش نگه می دارند. یعنی دانش موجود را از دست نمی دهند و اجازه نمی دهند این دانش تغییرکندو یا مهجور شود و از انتقال غیر مجاز دانش به سازمانهای دیگر جلوگیری بعمل می آورند. آنان برای این مهم از شاخص های امنیتی و حقوقی نیز استفاده می کنند. به علت محدودیت منابع برای سازمانها مشکل است که بر روی هر سه استراتژی بطور همزمان تکیه کنند بدین ترتیب برای یک سازمان مهم است که بداند، بایستی بر کدام استراتژی مدیریت دانش تحت شرایط گوناگون تمرکز نماید

 

6- طبقه بندی دانش و استراتژیهای مربوطه
دانش جدیدی که مطابق با استراتژی ایجاد دانش، در سازمان بوجود می آید، ممکن است برای خلق محصولات جدید یا بهبود خروجی های فعلی بکار گرفته شود و سطح بالایی از دانش تلویحی و صریح را شامل شود. دانش صریح در درون سازمان، قابل انتقال تر از دانش تلویحی است. از طرفی دانشی که به آسانی قابل انتقال باشد، نمی تواند بخوبی نگهداری شود و به عنوان یک مزیت رقابتی باقی نمی ماند. درجه تلویحی بودن دانش سازمان، می تواندبه عنوان یک عامل اساسی در اتخاذ استراتژی حفظ دانش باشد، یعنی هر چه دانش، تلویحی تر باشد، حفظ آن راحت تر از زمانی است که آن دانش صریح تر باشد. بهرحال باید پذیرفت که انتقال و نشد مجاز و غیر مجاز دانش صریح، آسان تر از دانش تلویحی است، زیرا کپی برداری از از دانش تلویحی مشکل است. لذا می توان نتیجه گرفت که، درجه صریح یا تلویحی دانش، به عنوان یک عامل مهم در اتخاذ نوع استراتژی دانش موثر می باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بدین ترتیب چنانچه سازمان، دارای سطح بالایی از دانش تلویحی و همچنین سطح بالایی از دانش صریح باشد، بطور معمول اتخاذ "استراتژی ایجاد دانش" موثر و مناسب می باشد. چنانچه سازمان دارای سطح دانش بالایی از دانش صریح و سطح پایینی از دانش تلویحی باشد اتخاذ "استراتژی انتقال"معقول تر است. هنگامی که در سازمان، سطح پایین تری از دانش صریح و سطح بالایی از دانش تلویحی حاکم باشد، "استراتژی حفظ دانش" مناسب می باشد. هنگامی که سطح دانش صریح و تلویحی هر دو در سازمان پایین باشد، اتخاذ استراتژی در حوزه مدیریت دانش ضروری نمی باشد. مدیران پیوسته تلاش می کنند، مشخصه تلویحی بودن دانش را بشناسند زیرا برای تصمیم گیری مناسب بایستی بدانندکه به چه میزان بر ایجاد، انتقال یا حفظ دانش تاکید کنند. بطور معمول آندسته از مدیرانی که مجبورند در تصمیم گیری هایشان بر قضاوت شهودی تکیه نمایند، از درجه دانش تلویحی بالاتری برخوردار می باشند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  9  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود استراتژی دانش