فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه


دانلود تحقیق تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه

 

مشخصات این فایل
عنوان: تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 11

این مقاله درمورد تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه می خوانید :

برخورد با سیره و سنت پیامبر(ص)
حقد و کینه دیرینه معاویه او را وامى داشت که به سخنان درربار پیامبر نیز نگاه دیگرى کند, بدین جهت از همان اول بنا را بر این گذاشت که سخنان و سنت پیامبر(ص) را جعل و تحریف و تغییر و همچنین با تجاهل و تغافل و انکار بلکه اظهار رإى در برابر سنت پیامبر و ده ها برنامه دیگر براى محو سنت, و تلاش مستمر و پى گیر براى از بین بردن سیره و سنت پیامبر(ص) داشته باشد, به عنوان نمونه:
1. توبیخ راویان و به فراموشى سپردن روایات
معاویه از کسانى بود که بر خلاف سنت رسول الله(ص), بازار رباخوارى را در شام رواج داده بود و اگر فردى در این باره سخن مى گفت, در برابرش سخت موضع مى گرفت. و در برخى موارد از راوى مى خواست تا از ذکر حدیث نبوى خوددارى کند.
آورده اند که: عباده بن الصامت در شام دید که که شامیان در داد و ستد خود ظرف نقره اى را با دو برابر با ظرف نقره اى دیگر مى فروشند. به نزد آن ها رفته, اظهار داشت: اى مردم! هرکه مرا مى شناسد که مى شناسد و هرکه مرا نمى شناسد, من عباده بن الصامت هستم; بدانید که در شب پنج شنبه در آخرین ماه رمضان از پیامبر شنیدم که مى فرمود:
((طلا باید با طلا به وزن یکدیگر بدون هیچ زیادى داد و ستد شود, پس هرچه زیاد باشد ربا مى باشد...))
مردم پس از شنیدن این حدیث از اطراف او پراکنده شده و رفتند. به معاویه خبر دادند که عباده چنین گفته است. معاویه پى او فرستاده و گفت: اگر تو پیامبر را همراهى و مصاحبت کردى, ما نیز از صحابه و یاران او بودیم و نیز از او شنیدیم.
عباده گفت: من او را دیدم و همراهش بودم و از او شنیدم. معاویه گفت: این چه حدیثى بود که از او نقل کردى؟! عباده همان حدیث را که از پیامبر(ص) در باره ربا شنیده بود, نقل کرد. معاویه گفت: از این حدیث چشم پوشى کن و دیگر جایى آن را نقل ننما. عباده گفت: آرى من این حدیث را نقل مى کنم گرچه بر خلاف میل معاویه باشد.(8)

2. اظهار رإى در برابر سنت پیامبر(ص)
وقاحت و بى شرمى معاویه به حدى بود که اگر به چیزى که بر خلاف سنت رسول الله بود و او عمل مى کرد, نه تنها به هیچ وجه حاضر نبود از کار خلافش دست بردارد بلکه با اظهار رإى خود در برابر سنت رسول الله(ص) مى گفت: به نظرم این کار اشکالى ندارد.
نسائى در سنن خود از قتیبه از مالک از زید بن إسلم از عطإ بن یسار نقل مى کند که معاویه ظرفى از طلا یا دینارى را به بیشتر از وزن خود فروخت, ابودردإ گفت: از پیامبرخدا(ص) شنیدم که از همانند چنین چیزى نهى مى کرد مگر به مثل خود (بدون هیچ کم و زیادى.)(9)
روشن نیست که نسائى فقط به همین قسمت اکتفا کرده یا بعدها بخشى از این گفت و گو از کتابش حذف گردیده است. زیرا علامه امینى از مالک و از نسائى همین مطلب را نقل کرده با اضافه مطلبى که در نسخه خطى سنن نسائى موجود نمى باشد.
وى آورده است که وقتى ابودردإ این حدیث را از پیامبر نقل کرد, معاویه گفت: به نظر من این معامله اشکالى ندارد. ابودردإ گفت: چه کسى سخن من را درباره معاویه مى پذیرد؟ (عجیب این است) که من از رسول خدا(ص) به او خبر مى دهم و او از رإى و نظر خود برایم مى گوید! سپس اظهار داشت: هرگز در سرزمینى که تو در آن حکمرانى, زندگى نمى کنم...(10)

3. تحریف مقصود پیامبر(ص)
بسیارى از یاران پیامبر(ص) از لبان مبارکش در باره عمار بن یاسر(ره) شنیده بودند که مى فرمود: ((إما انک ستقتلک الفئه الباغیه))
در جنگ صفین که عمار به دست معاویه و هوادارانش به شهادت رسید, برخى از پیروان معاویه از جمله عمروبن عاص, وحشت زده به نزد معاویه رفته, معاویه پرسید: براى چه آمدى؟ عمرو خبر شهادت عمار را به او داد. معاویه گفت: حال چه شده؟ عمرو گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که مى فرمود: ((تقتله الفئه الباغیه))
معاویه گفت: آیا ما او را کشتیم؟! بلکه این على و یارانش بودند که او را کشتند. زیرا, عمار را به این جا آورده و در برابر نیزه ها و شمشیرهایمان قرارش دادند.(11)
عجیب این است که این مکار و حیله گر در چند نوبت از شکست حتمى در جنگ, نجات یافت از جمله وقت شهادت عمار بن یاسر بود که مى رفت برخى از دوستان و همفکران و همرزمان خود را از دست بدهد که با تحریف فرمایش رسول الله(ص) همفکران خود را فریب داد.
شبلنجى در نورالابصار اضافه مى کند: وقتى که این سخن به گوش على(ع) رسید, فرمود: اگر من قاتل عمار باشم با این بیان, پس باید پیامبر(ص) حمزه را کشته باشد هنگامى که او را به سوى کفار فرستاده و در این راه کشته شد.(12)
آیه الله فیروزآبادى(ره) پس از نقل این جریان, اظهار مى دارد: اگر چنین باشد که على(ع) قاتل عمار باشد چون او را به جنگ با معاویه فرستاده است; پس باید خداوند عده اى از پیامبران را کشته باشد چرا که آن ها را براى ارشاد و هدایت کفار به سوى آنان فرستاده و در این راه کشته شدند.(13)
4 . صرف بیت المال براى تطمیع
از جمله خیانت هاى معاویه نسبت به سیره و سنت پیامبر(ص) این بود که اموال زیادى را از بیت المال برداشته و در جیب افرادى منحرف و کینه توز سرازیر مى کرد تا با شإن نزول آیات که از زبان پیامبر(ص) شنیده شده, بازى کرده و آن ها را تغییر دهند.
محدث قمى از ابوجعفر اسکافى نقل مى کند که روایت شده: معاویه صدهزار درهم به سمره بن جندب داد تا از پیامبر روایت کند که آیه (و من الناس من یعجبک قوله) در شإن على(ع) نازل شده و آیه (و من الناس من یشرى نفسه ابتغإ مرضاه الله) در شإن ابن ملجم ـ لعنه الله علیه ـ نازل شده است. پس او حاضر نشد که چنین روایتى را به دروغ از زبان رسول خدا(ص) نقل کند. معاویه براى این که او را به چنین کارى حاضر کند, مبلغ را افزوده و دویست هزار درهم به او پیشنهاد کرد. اما بازهم قبول نکرد. معاویه مبلغ سیصدهزار درهم را پیشنهاد کرد. اما بازهم نپذیرفت تا این که به مبلغ چهارصد هزار درهم راضى شد و دست به چنین جنایتى زد.(14)
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه

 تمسخر سعد
تمسخر ابوقتاده
اهانت و اخراج
برخورد با سیره و سنت پیامبر(ص)
2. اظهار رإى در برابر سنت پیامبر(ص)
3. تحریف مقصود پیامبر(ص)
4 . صرف بیت المال براى تطمیع
5. انکار سنت پیامبر(ص)
6. میراندن سنت و احیاى بدعت
پى نوشت ها:

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه

تحقیق درمورد تحریف قرآن

اختصاصی از فی دوو تحقیق درمورد تحریف قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد تحریف قرآن


تحقیق درمورد تحریف قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:42

 فهرست مطالب

سرآغاز

 

تحریف در لغت و اصطلاح

 

واژه تحریف

 

تحریف در اصطلاح

 

واژه تحریف در قرآن

 

دلایل بطلان شبهه تحریف

 

پاسخ به یک ایراد

 

نتیجه

 

 

بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدلله وسلام على عباده الذین اصطفى محمد واله الطاهرین .
بى شک نسبت تحریف و دگرگونى به کتاب خداوند عزیز و حمید, یک نسبت ظالمانه و مخالف با صـریـح قـرآن اسـت , چـراکـه خـداونـد سـلامت و جاودانگى آن را در طول اعصار تضمین کرده مـى فـرمـایـد: انـا نـحـن نزلنا الذکر وانا له لحافظون ((1)) , ما قرآن را نازل کردیم و خودمان (براى همیشه ) حافظ و نگهبان آن خواهیم بود .
این نسبت کورکورانه و قدیمى , از زمان اختلاف صاحبان مصحف هاى اولیه شروع شد, همان زمانى که یک رقابت شدید در ثبت و نگارش قرآن و تعلیم قرائت آن در جریان بود و هرکدام گمان داشت قرائت صحیح نزد اوست و دیگران راه خطا مى پویند.
ایـن وضع ادامه داشت تا زمان توحید مصاحف (انتخاب قرآنى واحد) در عهد عثمان ولى متاسفانه ایـن کـار بـه دسـت جـمـعـى انجام شد که به درستى , کفایت وصلاحیت این امر مهم و حیاتى را نداشتند, از این رو اشتباهاتى در رسم الخط ونحوه نگارش قرآن رخ ‌داد و بین نسخه هاى متعدد آن با نسخه اصلى ـکه در مدینه و دارالحکومه نگهدارى مى شدـ اختلاف پدیدآمد. ((2)) در ایـن مـیـان بـعـضى از صحابه و تابعین ـمانند ابن مسعود, عایشه , ابن عباس و همانند ایشان از تابعین که تعدادشان کم نبودـ در مورد نگارش قرآن و تعلیم قرائتها, نظریات و ایراداتى داشتند .
از خلال این گفتگوها و برخوردها, روایات و حکایاتى باقى ماند که ظاهرگرایان و حشویه با حرص و ولـع تـمـام آنـهـا را ضـبط و در کتابهاى روایى خود نقل کردند و همین امر بعدها مشکل احتمال تـحـریـف در نـصـ قـرآن کـریـم را به وجود آورد .
آنچه موجب گرمى بازار این جریان غبارآلود و رواج یـافـتـن این اباطیل و گزافه ها شد, نغمه هاى الحادى و جاهلى بدخواهان ـمانند بنى امیه و دیـگـران ـ بود که خواب درهم شکستن عظمت اسلام و پایین آوردن کرامت قرآن را در سر بى مغز خود مى پروراندند .
هیهات ! چه گمان باطلى دارند, خداوند سبحان مى فرماید: یریدون لیطفوا نور الله بافواههم والله مـتـم نوره ولوکره الکافرون ((3)) , آنان مى خواهند نور خدا را با دهانهاى خود خاموش سازند, ولى خداوند نور خود را کامل مى کند هرچند کافران خوش نداشته باشند .
در این میان , جمعى از اندیشمندان ـکه پنداشته اند این روایات از نظر سند, صحیح بوده و بر وقوع تـحـریـف در نـص قـرآن , دلالت صریح دارندـ در پى تلاشى بى ثمر, سعى نموده اند این روایات را تـوجیه کنند .
از این رو برخى از این روایات را ـبا همه پراکندگى و ضعفى که دارندـ پذیرفته و به مـضـمـون آن فتوا داده اند و پاره اى دیگر را پس از آن که راهى براى تاویل آن نیافتند رهاکرده , به کنارى نهادند و آخرین سخنى که در این زمینه بافته اند مساله نسخ تلاوت است , البته بطلان این پندار خام طبق قواعد علم اصول روشن مى باشد .
ابـن حـزم انـدلـسـى مـى پـندارد حکم رجم و سنگسارکردن پیرمرد و پیرزن زناکار از قرآن کریم استفاده شده و به این روایت استناد جسته است :
ابیبن کعب پرسید: سوره احزاب چند آیه دارد؟ گفتند: 73 یا 74 آیه .
گـفـت : سوره احزاب معادل سوره بقره یا طولانى تر از آن بوده و آیه رجم نیز در آن بود آیه رجم این است : اذا زنى الشیخ والشیخة فارجموهمها البتة نکهالا من الله والله عزیز حکیم , هرگاه پیرمرد و پـیـرزن زناکردند حتما آنها را سنگسار کنید .
این عذاب و کیفرى است از ناحیه خداوند و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است .
ابن حزم مى گوید: سند این روایت بسیار صحیح و درخشان است و جاى گفتگو ندارد, منتها لفظ ایـن آیـه و تـلاوت آن , مـنـسوخ ‌گشته , تنها حکم و محتواى آن باقى است .
((4)) در مورد دفعات شـیـردادن ـکـه مـوجـب مـحـرم شـدن مى شودـ نیز به دو روایت ازعروة از عایشه استدلال کرده مى افزاید: این دو خبر در نهایت صحت و راویان آن در سرحد عظمت و اطمینانند و کسى را یاراى رهاکردن این دو روایت نیست .
آن گـاه مى پرسد: چگونه ممکن است بعد از پیامبر (ص) آیه اى از قرآن کریم حذف شود؟ چراکه این یک جـرم و جـنـایت نسبت به ساحت مقدس قرآن است و در پاسخ مى گوید: تنها نوشتن این آیات در قرآنها باطل شده اما محتوا و حکمشان همچنان باقى است درست همانند آیه رجم ((5)) .
هـمچنین محى الدین ابن عربى مى گوید: بعضى از اهل کشف و شهود گمان برده که بسیارى از آیـات نـسخ ‌شده از مصحف عثمان ساقط گردیده است , هرچند در درستى قرآن موجود هیچ کس گـفـتگویى ندارد. ((6)) بعضى از متاخران نیز فریب این افسانه هاى پوسیده را خورده در لابه لاى سخنان خود آن را منتشر ساخته اند ((7)) .
امـا فـقهاى امامیه , خط بطلان بر همه این پندارهاى خرافى کشیده , هیچ گونه ارزش و اعتبارى براى این افسانه ها در زمینه فقه و فتوا قائل نیستند.
تـصمیم داشتیم سخن از این پندار کهنه برگیریم و بطلانش را به وضوح آن واگذارکنیم , چراکه نـزد عقل سستى و بى پایگى این پندارها و افسانه ها روشن و ساحت مقدس قرآن کریم از آن منزه و بـه دور اسـت .
خداوند سبحان مى فرماید: وانه لکتهاب عزیز* لایاتیه الباطل من بین یدیه ولامن خلفه تـنـزیـل مـن حکیم حمید ((8)) , این کتابى است قطعا شکست ناپذیر * که هیچ گونه باطلى ـنه از پیش رو و نه از پشت سر (از هیچ سو)ـ به سراغ آن نمى آید, چراکه از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است .
ولى با کمال تاسف اخیرا از طرف برخى مزدوران , نوشتجاتى منتشر و در به هم زدن وحدت صفوف مـسـلمانان به کار گرفته مى شود و تهمتهاى ناروایى را متوجه مهمترین طایفه مسلمانان , یعنى شیعیان مى سازند و به دروغ مى گویند: آنان قائل به تحریف قرآنند, نسبتى که دامن شیعیان از آن پاک و مبرا است .
از این رو لازم بود در برابر این تهاجم ناجوانمردانه بایستیم و از ساحت مقدس قرآن کریم دفاع کنیم و سـپـس رسـوایى این تهمتهاى ناروا به یک امت اسلامى بزرگ را ـکه پیوسته در راه پاسدارى از حریم دین کوشیده و با تمام وجود در مقابل دشمنان اسلام ایستاده اندـ برملا سازیم .
از خداوند بزرگ مى خواهیم که ما را در انجام این رسالت بزرگ یارى فرماید, انه ولى التوفیق .

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد تحریف قرآن

تاریخ واقعی ایران ما چیست

اختصاصی از فی دوو تاریخ واقعی ایران ما چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تاریخ واقعی ایران ما چیست


تاریخ واقعی ایران ما چیست

سرزمین پارس:

 

 

هر کسی کوچکترین اطلاع از تاریخ داشته باشد وهر کسی الفبای سنگ نوشته ها

 

وکتیبه های بر جای مانده رایک بار شنیده باشد میداند که سر زمین پارس از

 

شرق به چین از غرب به روم ویونان ومصر و از شما ل بالای در یاچه آرال

 

وتمام سواحل واطراف دریای خزر ودریای سیاه واز جنوب اقیانوس هند ودریای

 

احمربوده  و پادشاهی یمن از جمله شاهان  تحت فرمان شاهنشاه پارس یا ایران

 

زمین بوده است چنانکه شماهمین اکنون زبان پارسی  ولغات پارسی اصیل را

 

درزبان مردم  تمام شبه قاره هند واداب ورسوم ایران را در فرهنگ تمام قبایل

 

ساکن در  منطقه مورد نظر میتوانید مشاهده کنید.  بازارهای هم شکل،  زندگی

 

های همگون  وحتی رنگ و... همه وهمه ، ازطرفی هر تاریخ خوانده ای میداند

 

که قدرت شاهنشاهی ایران آنقدر عظیم بوده که  چندی قبل از آنچه در ایران

 

رویداد ورژیم ساسانیان از حکومت خلع شدند ایران روم  مقتدر وتوانا را درهم

 

کوبید وامپراطور روم  بر پاهای شاهنشاه ساسانی بوسه زد .

 

این فایل دارای 19 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تاریخ واقعی ایران ما چیست

مقاله در مورد تحریف در قرآن

اختصاصی از فی دوو مقاله در مورد تحریف در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد تحریف در قرآن


مقاله در مورد تحریف در قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه : 42

 

فهرست مطالب:

 

سرآغاز

تحریف در لغت و اصطلاح

واژه تحریف

تحریف در اصطلاح

واژه تحریف در قرآن

دلایل بطلان شبهه تحریف

پاسخ به یک ایراد

نتیجه

بزرگان شیعه و عدم تحریف قرآن

گواهى بزرگان اهل سنت

 

سرآغاز

بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدلله وسلام على عباده الذین اصطفى محمد واله الطاهرین .
بى شک نسبت تحریف و دگرگونى به کتاب خداوند عزیز و حمید, یک نسبت ظالمانه و مخالف با صـریـح قـرآن اسـت , چـراکـه خـداونـد سـلامت و جاودانگى آن را در طول اعصار تضمین کرده مـى فـرمـایـد: انـا نـحـن نزلنا الذکر وانا له لحافظون ((1)) , ما قرآن را نازل کردیم و خودمان (براى همیشه ) حافظ و نگهبان آن خواهیم بود .
این نسبت کورکورانه و قدیمى , از زمان اختلاف صاحبان مصحف هاى اولیه شروع شد, همان زمانى که یک رقابت شدید در ثبت و نگارش قرآن و تعلیم قرائت آن در جریان بود و هرکدام گمان داشت قرائت صحیح نزد اوست و دیگران راه خطا مى پویند.
ایـن وضع ادامه داشت تا زمان توحید مصاحف (انتخاب قرآنى واحد) در عهد عثمان ولى متاسفانه ایـن کـار بـه دسـت جـمـعـى انجام شد که به درستى , کفایت وصلاحیت این امر مهم و حیاتى را نداشتند, از این رو اشتباهاتى در رسم الخط ونحوه نگارش قرآن رخ ‌داد و بین نسخه هاى متعدد آن با نسخه اصلى ـکه در مدینه و دارالحکومه نگهدارى مى شدـ اختلاف پدیدآمد. ((2)) در ایـن مـیـان بـعـضى از صحابه و تابعین ـمانند ابن مسعود, عایشه , ابن عباس و همانند ایشان از تابعین که تعدادشان کم نبودـ در مورد نگارش قرآن و تعلیم قرائتها, نظریات و ایراداتى داشتند .
از خلال این گفتگوها و برخوردها, روایات و حکایاتى باقى ماند که ظاهرگرایان و حشویه با حرص و ولـع تـمـام آنـهـا را ضـبط و در کتابهاى روایى خود نقل کردند و همین امر بعدها مشکل احتمال تـحـریـف در نـصـ قـرآن کـریـم را به وجود آورد .
آنچه موجب گرمى بازار این جریان غبارآلود و رواج یـافـتـن این اباطیل و گزافه ها شد, نغمه هاى الحادى و جاهلى بدخواهان ـمانند بنى امیه و دیـگـران ـ بود که خواب درهم شکستن عظمت اسلام و پایین آوردن کرامت قرآن را در سر بى مغز خود مى پروراندند .

تحریف در لغت و اصطلاح

تحریف در لغت از ریشه حرف به معنى کناره , جانب و اطراف یک چیز گرفته شده و تحریف چیزى , کنارزدن آن و از جایگاه اصلى خود کج کردن و به سوى دیگر بردن است .
در قرآن مى خوانیم :
ومــن الناس من یعبد الله على حـرف فان اصهابه خیر اطمان به وان اصهابته فتنة انقلب على وجهه ((9)) , بـعـضـى از مـردم خدا را از اطراف مى پرستند همین که خیرى به آنان برسد حالت اطمینان پیدا مى کنند, اما اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد دگرگون مى شوند.
زمخشرى در ذیل این آیه مى گوید: یعنى بر کنارى ایستاده , در وسط و قلب میدان دین نمى آیند.
قـرآن , ایـن افـراد دودل را به کسانى تشبیه مى کند که در گوشه و کنار لشگر حرکت مى کنند تا بـبـیـنـنـد چه مى شود .

تحریف در اصطلاح

تحریف در اصطلاح هفت گونه است :
1ـ تـحریف معنوى , یعنى تفسیر و معنایى براى لفظ بگوییم که ذاتا بر آن دلالت ندارد, نه براى آن مـعنا وضع شده و نه قرائن و شواهدى بر آن گواهى مى دهد و آن را تفسیر به راى مى گویند و در شرع مقدس شدیدا از آن نهى شده است .
پیامبر خدا (ص) مى فرماید: من فسر القران برایه فلیتبوا مقعده من النهار ((16)) , هرکس قرآن را به راى و نظر خود تفسیرکند باید جایگاه خویش را در آتش برگزیند.
مـنظور روایت این است که شخص , راى و نظریه اى دارد و به دنبال قرآن مى رود تا شاهد و آیه اى مناسب آن بیابد و راى خود را تفسیر آن قراردهد .

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد تحریف در قرآن

دانلود مقاله معنای تحریف قران

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله معنای تحریف قران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تحریف یعنی چه؟ تحریف در زبان عربی از ماده ی «حرف» است یعنی منحرف کردن چیزی از مسیر و وضع اصلی خود که داشته است یا باید داشته باشد. به عبارت دیگر، تحریف نوعی تغییر و تبدیل است، ولی تحریف مشتمل بر چیزی است که کلمه ی تغییر و تبدیل نیست. شما اگر کاری کنید که جمله ای ، نامه ای، شعر و عبارتی آن مقصودی راکه باید بفهماند نفهماند و مقصود دیگری را بفهماند، می گویند شما این عبارت را تحریف کرده اید.
مثلا شما گاهی مطلبی یا حرفی را به یک نفر می گوئید، بعد آن شخص سخن شما را در جای دیگری نقل می کند پس از آن، کسی به شما می گوید: فلانی از قول شما چنین چیزی نقل می کرد، شما می فهمید که آنچه شما گفته بودید یا آنچه که او نقل کرده خیلی متفاوت است. او سخنان شما را کم و زیاد کرده است، قسمتی از حرف های شما که مفید مقصود شما بوده است را حذف کرده و قسمت هایی از خود به آن افزوده است، در نتیجه سخن شما مسخ شده و چیزی دیگری از آب در آمده است. آن وقت شما می گوئید: این آدم حرف مرا تحریف کرده است. مخصوصا اگر کسی در سندهای رسمی دست ببرد، می گویند: سند را تحریف کرده است. اینها مثال هائی بود برای روشن شدن معنی کلمه ی تحریف و این کلمه بیش از این احتیاج به توضیح ندارد. حال به شرح انواع تحریف می پردازیم.

 

ب. انواع تحریف (2)
تحریف انواعی دارد که مهم ترین آنها عبارت است از : « تحریف لفظی» و «تحریف معنوی. تحریف لفظی این است که ظاهر مطلبی را عوض کنند، مثلا از یک گفتار عبارتی حذف شود یا به آن عبارتی اضافه شود، و یا جمله ها را چنان پس و پیش کنند که معنی آن فرق کند، یعنی در ظاهر و در لفظ گفتار تصرف کنند.
تحریف معنوی این است که شما در لفظ تصرف نمی کنید، لفظ همان است که بوده، ولی آن را طوری معنی می کنید که خلاف مقصد و مقصود گوینده است. آن را طوری معنی می کنید مطابق مقصود خود شما باشد نه مطابق مقصود اصلی گوینده.
قرآن کریم کلمه ی تحریف را مخصوصا در مورد «یهودی ها» بکار برده و با ملاحظه ی تاریخ معلوم می شود که اینها قهرمان تحریف در طول تاریخ هستند. نمی دانم این چه نژادی است که تمایل عجیبی به قلب حقایق و تحریف دارد لهذا همیشه کارهایی را در اختیار می گیرند که در آنها بشود حقایق را تحریف و قلب کرد.
من شنیده ام بعضی از همین خبرگزاریهای معروف دنیا را که رادیوها و روزنامه ها همیشه از اینها نقل می کنند منحصرا در دست یهودیهاست. چرا؟ برای این که بتوانند قضایا را در دنیا آن طوری که دلشان می خواهد منعکس کنند و قرآن چه عجیب درباره ی اینها حرف می زند این خصیصه ی یهودیان که تحریف است، در قرآن به صورت یک خصیصه ی نژادی شناخته شده است. در یکی از آیات قرآن در سوره ی بقره می فرماید: «أفتطعمون ان یؤمنوا لکم» ای مسلمانان آیا شما طمع بستید که اینها به شما راست بگویند؟ اینها همان ها هستند که با موسی می رفتند و سخن خدا را می شنیدند اما وقتی که برمی گشتند تا در میان قومشان نقل کنند آن را زیر و زور می کردند.
أفتطمعون أن یؤمنوا لکم و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون. (3)
تحریف هم که می کردند، نه از باب اینکه نمی فهمیدند و عوضی بازگو می کردند، نه، اینها ملت باهوشی هستند و خوب هم می فهمیدند، اما در عین این که خوب می فهمیدند مع ذلک حرف ها را، سخنان را به گونه ای دیگر برای مردم بیان می کردند. تحریف همین است. یعنی پیچ دادن، کج کردن چیزی، از مسیر اصلی منحرف کردن. اینها در کتب الهی تحریف کردند. قرآن در این مورد در بسیاری از جاها یا کلمه ی تحریف را آورده و یا به صورت دیگری مطلب را بیان کرده است. ولی مفسرین ذکر کرده اند که تحریفی که قرآن می گوید اعم از تحریف لفظی و تحریف معنوی است. یعنی بعضی از این تحریف ها که صورت گرفته است در لفظ بوده و بعضی در تفسیر و در معنی بوده است نه در لفظ، که چون از مطلب خیلی خارج می شوم نمی خواهم در اطراف این مطلب بیشتر از این بحث کنم.
تحریف معنوی (4) بسیار خطرناک تر از تحریف لفظی است... اثر سوء تحریفات معنوی ازتحریفات لفظی بیشتر است.
تحریف معنوی یعنی چه؟ در یک جمله ممکن است ما از لفظ، نه کم کنیم و نه زیاد، ولی وقتی که می خواهیم آن را توجیه و تفسیر کنیم، طوری توجیه و تفسیر می کنیم که درست برخلاف و بر ضد معنی واقعی آن جمله باشد.. این را می گویند«تحریف معنوی».
اگر بخواهیم حوادث و قضایا را تحریف معنوی کنیم، چگونه تحریف می کنیم؟
حوادث و قضایای تاریخی ازیک طرف علل و انگیزه ها و از طرف دیگر منظور و هدف هایی دارند. تحریف یک حادثه ی تاریخی این است که یا علل و انگیزه های آن حادثه را به گونه ای غیر از آنچه که بوده است بگوئیم، یا هدف و منظور آن را به گونه ای غیر از آنچه که بوده است تفسیر کنیم.
مثال: شما به منزل یک شخصی که از مکه آمده است می روید. انگیزه ی شما این است که زیارت کردن حاجی مستحب است. لذا به دیدن او می روید. یک نفر می گوید: می دانی چرا فلان کس به خانه ی فلان شخص رفت؟ دیگری می گوید: چرا؟ می گوید: منظور او از رفتن به منزل فلانی این است که دختر او را برای پسرش خواستگاری کند، موضوع مکه را بهانه کرده است. منظور شما را این چنین تحریف می کنند. این را تحریف معنوی می گویند.
«حادثه ی تاریخی عاشورا» از یک طرف علل و انگیزه هایی دارد و از طرف دیگر هدف ها و منظورهای عالی . ما مسلمانان، ما شیعیان حسین بن علی این حادثه را تحریف کردیم همان طور که «معاویه بن ابوسفیان» جمله ی پیغمبر درباره ی «عمار» (تقتلک الفئه الباغیه) (5) را تحریف کرد. یعنی حسین علیه السلام در نهضت خود انگیزه ای داشت، ما چیز دیگری برای آن تراشیدیم! حسین علیه السلام یک هدف و منظور خاصی داشت، ما یک هدف و منظور دیگری برای او تراشیدیم! (6)

 

ج. موضوع تحریف (7)

 

تحریف از نظر موضوع نیز فرق می کند. یک وقت است که تحریف در یک «سخن عادی» است. مثل این که دو نفر در نقل قول و گفتار یکدیگر تحریف کنند. یک وقت هم هست که تحریف در یک «موضوع بزرگ اجتماعی» است. مثل تحریف در شخصیت ها، شخصیت هایی هستند که قول و عملشان برای مردم حجت است، خلقشان برای مردم نمونه است. مثلا کسی سخنی را به علی علیه السلام نسبت می دهد که نگفته است، یا مقصودش چیز دیگری بوده ، این خیلی خطرناک است. خلق و خوئی را به پیغمبر، به امام نسبت می دهد، در صورتی که خلق او طور دیگری بوده است. یا در یک حادثه ی بزرگ، در یک حادثه ی تاریخی که از نظر اجتماع یک سند اجتماعی و یک پشتوانه ی اخلاقی و تربیتی است، تحریف به وجود آوردند. این دیگر چقدر اهمیت دارد و چقدر خطرناک است که تحریفات، چه تحریف لفظی و چه تحریف معنوی در موضوعاتی صورت بگیرد که موضوع عادی نیستتند. یک وقت کسی در شعر حافظ تحریفی می کند یا مثلا در کتاب موش و گربه دست می برد این چندان اهمیتی ندارد..البته اینها نباید بشود ولی این تحریف ها به حیات و سعادت اجتماع ضربه نمی زند، در مسیر اجتماع انحرافی ایجاد نمی کند. اما تحریف در چیزهائی که بستگی به اخلاق و تربیت و دین مردم دارد خطرناک است، و وای به آنجا که در اسناد و پشتوانه های زندگی بشر تحریف صورت بگیرد.

 

عوامل تحریف (8)
این عوامل بر دو قسم است . یک نوع، عوامل عمومی[اند و نوع دیگر آن عوامل خصوصی است.
الف. عوامل عمومی

 

به طور کلی عوامل وجود دارد که تواریخ را دچار تحریف می کند، اختصاص به حادثه ی عاشورا ندارد. مثلا همیشه اغراض دشمنان، خود، عاملی است برای این که حادثه ای را دچار تحریف کند. دشمن برای این که به هدف وغرض خود برسد، تغییر و تبدیل هائی در متن تاریخ ایجاد و یا توجیه و تفسیرهای ناروایی از تاریخ می کند و این نمونه های زیادی دارد که نمی خواهم در اطراف آنها بحث بکنم..
عامل دوم تمایل بشر به اسطوره سازی و افسانه سازی است و این در تمام تواریخ دنیا وجود دارد. در بشر، یک حس قهرمان پرستی هست که در اثر آن درباره ی قهرمان های ملی و قهرمان های دینی افسانه می سازد. (9) بهترین دلیلش این است که مردم برای نوابغی مثل «بوعلی سینا» و «شیخ بهایی» چقدر افسانه جعل کردند! بوعلی سینا بدون شک نابغه بوده و قوای جسمی و روحی او یک جنبه ی فوق العادگی داشته است. ولی همین ها سبب شده مردم برای او افسانه ها بسازند...
درباره ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام، ما شیعیان چقدر افسانه گفته ایم! در این که علی علیه السلام مرد خارق العاده ای بوده بحثی نیست، در شجاعت علی علیه السلام کسی شک ندارد. دوست و دشمن اعتراف دارند که شجاعت علی علیه السلام شجاعت فوق افراد عادی بوده است. علی علیه السلام در هیچ میدان جنگی، با هیچ پهلوانی نبرد نکرد مگر این که آن پهلوان را کوبید و به زمین زد. اما مگر افسانه سازها و اسطوره سازها به همین مقدار قناعت کردند؟! ابدا. مثلا گفته اند علی علیه السلام در جنگ خیبر با مرحب خیبری روبه رو شد مرحب چقدر فوق العادگی داشت.
مورخین هم نوشته اند که علی در آنجا ضربتش را فرود آورد این مرد را دو نیم کرد (نمی دانم که این دو نیم کامل بوده یا نه) ولی در اینجا یک حرفها، و یک افسانه هایی درست کردند که دین را خراب می کند...
اروپائی ها می گویند: در تاریخ مشرق زمین مبالغه ها ، اغراق ها زیاد است و راست هم می گویند. ملا آقای دربندی در اسرار الشهاده نوشته است:
سواره نظام لشکریان عمر سعد ششصد هزار نفر و پیاده نظامشان دو کرور بود و در مجموع یک میلیون و ششصد هزار نفر و همه . اهل کوفه بودند!
مگر کوفه چقدر بزرگ بود؟ کوفه یک شهر تازه ساز بود که هنوز سی و پنج سال بیشتر از عمر آن نگذشته بود، چون کوفه را در زمان عمر بن خطاب ساختند. این شهر را عمر دستور داد بسازند برای این که لشکریان اسلام در نزدیکی ایران، مرکزی داشته باشند. در آن وقت معلوم نیست همه ی جمعیت کوفه آیا به صدهزار نفر می رسیده است یا نه؟ این که یک میلیون و ششصد هزار نفر سپاهی در آن روز جمع بشود و حسین بن علی هم سیصدهزار نفر آنها را بکشد، باعقل جور در نمی اید. این، قضیه را به کلی از ارزش می اندازد....
این حس اسطوره سازی، خیلی کارها کرده است. ما نباید یک سند مقدس را در اختیار افسانه سازها قرار بدهیم.
فان فینا اهل البیت فی کل خلف عدولا ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین. (10(
[عامل سوم تحریف تاریخ، (11)] دوستی و تمایل [افراد است که ] مثال عام دوستی همه ی اکاذیبی است که افراد و اقوام برای نیاکان خود جعل می کنند. در مورد امام [حسین علیه السلام]، او را اخلال گر و تفرقه انداز خواندند که قبلا [بحث آن ] گذشت.

 

ب. عوامل خصوصی
[این عوامل اختصاص به حادثه ی خاص تاریخی دارد که در حوادث تاریخی دیگر، مشاهده نمی شود. بنابراین هر حادثه ی تاریخی ممکن است عوامل خاص خود را دارا باشد. استاد شهید مطهری در جلد اول کتاب حماسه ی حسینی به طور مشروح در خصوص عوامل خاص تحریف حادثه ی عاشورا بحث ارزشمندی را بیان می دارند که ما از آوردن آن مطالب در اینجا به دلیل اختصار پرهیز می کنیم.

 

وظایف علما و عامه ی مردم (12)
قبل از آنکه این وظیفه و این رسالت را چه برای علمای امت ( به تعبیر دیگر خواص) و چه برای توده ی مردم ( به تعبیر دیگر عوام) عرض کنم، مقدمتا دو مطلب دیگر را بیان می کنم:

 


مسئولیت تحریفات
یکی این که نگاهی به گذشته کنیم و ببینیم مسؤول این تحریفات چه کسانی هستند. آیا خواص و علما مسؤول این تحریفاتند و یا توده و عوام الناس؟ امروزه وظیفه چیست و وظیفه ی کیست، یک مطلب است، در گذشته مقصر و مسؤول که بوده است، مطلب دیگری است.
معمولا در این گونه قضایا علماء به گردن عوام می اندازند و عوام به گردن علماء .... ولی حقیقت این است که در این تقصیر و در این مسؤولیت هم خواص مسؤولند و هم عوام. این را بدانید که عامه ی مردم و توده ی مردم هم دراین مسائل شریکند. در این جور مسائل این توده ی مردم هستند که حقایق کشی می کنند و انحرافات را اشاعه می دهند.
حدیث معروفی است و علماء برای آن اعتبار قائل شده اند که شخصی از امام صادق علیه السلام در ذیل آیه شریفه ی :«و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانی» ( 13) ( در اینجا خدا از عوام یهود انتقاد می کند. با این که خدا عوام را بی سواد، امی و درس ناخوانده معرفی می کند، در عین حال از همین عوام در قرآن انتقاد می کند و آنها را مسؤول میشناسدسؤال می کند که آقا! علمای یهود مسؤول بوده اند درست، عوام چه مسؤولیتی دارند؟ اینها عوام بودنشان عذرشان است (حدیث مفصل است)
امام فرمود: این جور نیست. مسائلی هست که احتیاج به درس خواندن دارد، فقط درس خوانده ها آنها را درک می کنند، درس ناخوانده ها درک نمی کنند. در اینجا می توان گفت عوام مسؤول نیستند چون درس خوانده نیستند. گو این که گاهی عوام مسؤولیتشان این است که چرا درس نمی خوانند؟ این هم یک منطقی است ولی اگر عوام مسؤولیت نداشته باشند، در مسائلی است که آن مسائل احتیاج به تحصیل و درس و کتاب و معلم دارد. وقتی معلم ندیده، مدرسه ندیده، کتاب نخوانده چرا مسؤول باشد؟
اما بعضی از مسائل هست که بشر با فطرت سلیم، آنها را درک می کند و دیگر مدرسه و کتاب و معلم نمی خواهد، به تعبیر من دیپلم داشتن نمی خواهد، کلاس شش را طی کردن نمی خواهد .بلکه عقل داشتن کافی است، سلامت عقل کافی است، سپس امام مثال زد، فرمود: عالمی مردم را به زهد و تقوا دعوت می کند، ولی در عین حال برخلاف زهد و تقوا عمل می کند! توبه فرما است، اما توبه فرمایان خود، توبه کمتر کنند و مردم عوام هم اینها را می بینند که بر ضد گفته ی خودشان عمل می کنند! امام فرمود: آیا انسان باید درسی خوانده و معلم دیده باشد و کلاس طی کرده باشد تا بفهمد که چنین آدمی لایق پیروزی نیست؟ عوام یهود اینها را به چشم خودشان می دیدند و با عقل خودشان درک می کردند، «و اضطروا بمعارف قلوبهم»(14) با یک معرفت فطری درک می کردند که از چنین کسانی نباید پیروی کرد مع ذلک پیروی می کردند، پس مسؤولند.
یک سلسله مسائل هست که احتیاج به درس خواندن ندارد، به قول معروف خط سیاه و سفید خواندن نمی خواهد... فطرت سلیم می خواهد و فطرت سلیم را هم، همه دارند. فطرتشان درک می کند . پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله جمله ای دارد که از پخته ترین جمله هاست، چون از فطری ترین جمله هاست. فرمود:
انما الاعمال بالنیات و انما لکل امریء ما نوی. (15)
عمل، به قصد و نیت بستگی دارد. اگر شما کاری انجام دهید چه خوب و چه بد، اما آن کار بدون قصد از شما صادر شده باشد، اگر بد است مسؤول نیستید و اگر خوب است پاداش ندارید.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معنای تحریف قران