فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بررسی علل طلاق و رابطه آن با فرار دختران

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله بررسی علل طلاق و رابطه آن با فرار دختران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه

 

خانواده به عنوان اصلی ترین پایگاه اجتماعی جایگاهی رفیع در زمینه پرورش استعداد و تربیت فرزندان لایق و مفید برای جامعه دارد. متأسفانه شرایط کنونی زندگی بشر در قرن حاضر، مشکلات جمعیتی و رشد روزافزون مشکلات اقتصادی اکنون بیش از هر زمان دیگری، نقش تربیتی خانواده ها را به جهت ایجاد مشغله های فکری و شغلی والدین کمرنگ تر کرده است. تا آنجا که والدین از مهمترین و اساسی ترین وظیفه خود که همانا تربیت فرزندان صالح و شایسته است باز می مانند از سوی دیگر بی مبالاتی خانواده ها در خصوص نقش تربیتی و هدایتگری خود نیز قطعاً بر حجم مشکلات موجود افزوده و باعث افزایش میزان ناهنجاریها در جامعه و به نوعی خانواده را نیز در آستانه یک بحران تربیتی قرار داده است. رواج این تفکر که می گوید برای تربیت فرزندم، وقت ندارم، یا گرفتاریها خانه و زندگی را چه کنم؟ و یا «مدرسه چه کاره است» در نزد والدین بیانگر نوعی فرار از مسئولیت می باشد.

 

فرزندان با افکار و آرمانهای نو در دنیایی که هر روز دستخوش تغییرات فراوان است به نام حقوق حق خود به جنگ افکار پدر و مادر می روند. پدر و مادران که دنیای آرزو و خیالات خود نقش بنیانگذاری کاخ با عظمت سعادت فرزند را می کشند با بحرانهای خانوادگی و توقعات بی منطق پیش بینی شده رو به رو می شوند.

 

اسارت، خانه به دوش و بالاخص فاصله عظیم بین توسعه مادیات و ترقی معنویات باعث تضاد فکری اطفال و خانواده آنان گردیده و ا عتراضات اطفال ناشی از این تضادها به عناوین مختلف با رفتار ضداجتماعی، از قبیل جرائم مختلف و اخلال در نظم و آرامش اجتماعی و حالت بی قیدی و سرکشی و پرخاشگری و ترک خانه و خانواده و اعتیاد و غیره آشکار سازد.

 

آرزوهای دختران فراری «کاش گناهم را می بخشیدند».

 

دلم برای خانه تنگ شده است. برای بالش صورتی گل سفیدم که بوی اشک و پر می داد. برای بوته گل سرخ گوشه باغچه، که فکر می کردم مثل من اسیر آن خانه شده است، اسیر خاک.

 

دلم برای همه چیز تنگ شده است، کاش انتقام همه نداشتن هایشان را، همه خواسته هایشان را از من نمی گرفتند، آنها دستهایشان خالی بود اما محبت توی دلشان که تمام نمی شد. توی آن دلهای خسته و غمگین هنوز مهر بود. من بودم... پس چرا ندیدند. کاش برایم راه برگشت را باز می گذاشتید. کاش دل شما برای من تنگ شده بود. اگر شما من را برای همه خطاهایم ببخشید، حتماً خدا هم می بخشد مرا.

 

حتماً خدا من را توی چشمه لطفش پاک می کند می گذارد که برگردم...؟!

 

بیان مسأله

 

هنگامی که طلاق زنجیره خانواده را از هم می گسلد پدر و ماد رهویت جداگانه ای می یابد ولی آن کس که دیگر نامی ندارد و بی پناه و متزلزل در اجتماع رها شده، فرزند است حتی اگر زیر چتر حمایت یکی از والدین باشد، باز جامعه به دیده یک درمانده به او می نگرد که سرپرستی ندارد. هنگامی که نفرت و اختلاف عمیق و مخاصمه به کانون راه یافت و بقای نظم خانوادگی بین افراد آن متزلزل و دشوار گردید.

 

چگونه می توان به حفظ این کانون ابراز نفرت موافق بوده و در این صورت است که باید چاره اندیشی کرد. تفرقه و جدائی بین زن و شوهر کاری زشت و ناپسند است زیرا مصائب آن دامنگیر دیگران می شود. طلاق احساسات تلخ و ناباوری را به همراه دارد که درک آن برای بیشتر خانواده ها مشکل است. راستی طلاق چگونه بر سرنوشت و زندگی این کودکان اثر می گذارد. مهمترین علت فرار دختران ا زخانواده ها، طلاق والدین است. طلاق باعث سست شدن روابط عاطفی و ارتباطات سالم ا نسان می شود واین خلاء عاطفی باعث می شود دختران از خانه بگریزند و بنابراین در این تحقیق قصد پاسخگویی به این سؤال را داریم که: چه عواملی منجر به فرار دختران از منزل می گردد؟

 

 

 

اهمیت و ضرورت مسأله

 

با توجه به اهمیت نوجوان در جامعه و خانواده تا جایی که اکثر متخصصان خانواده سالم را به عنوان عامل اصلی سازگاری اجتماعی و عاطفی در نظر می گیرند. آگاهی از عوارض ناسازگاری نوجوانان خصوصاً اثر آن بر فرار نوجوانان ار منزل گامی است در جهت توجه به شناسایی دقیقتر و ماهیت این مسئله اجتماعی و توجه به آن و نکته مهمتر، پیشگیری از آن، تا از هرز رفتن قابلیتهای عظیم جامعه جلوگیری شود. تزلزل نظام خانواده که تا یک دهه پیش کاملاً مستحکم می نمود. وجود شکافهای عمیق بین نسلها، مسئله زنان خیابانی که، امروز «ویژه» خوانده می شود، وجود دختران فراری گریزان از خانواده به همراه رشد روزافزون و پیش بینی روند اعتیاد بین نوجوانان از اهم این مسائل بودند. وقتی اعلام شد در ایران از هر 10 مورد ازدواج، 4 مورد آن به طلاق می انجامد و زمانی که آمار از وجود بیش از 6 هزار نفر فراری خبر دادند همه دریافتند ا بعاد فاجعه جدی تر و عمیق تر از آنی است که تا به حال تصور می کردند و مسئولان متوجه شدند با جامعه آرمانی که برای مردم تصویر کرده بودند فرسنگ ها فاصله دارند.

 

با توجه به اینکه از دیدگاه اجتماعی مسئله فرار به عنوان یک مشکل در سطح جامعه مطرح بوده پیامدهای مخربی را بدنبال دارد پس شناسایی و کشف روابط بین خانواده و دختران نشان خواهد داد که چرا احتمال بروز پدیده فرار دختران افزایش می یابد و عوامل تأثیرگذار درکاهش این پدیده چیست؟

 

 

 

اهداف تحقیق

 

همانطور که نمی توان هیچ یک از مشکلات اجتماعی را به طور قاطع و کلی از بیخ و بن ریشه کن نمود، از بین بردن و ریشه کن ساختن قطعی بزهکاری نوجوانان و جوانان کاری است بس مشکل و حتی غیرممکن.

 

با وجود این روش هایی وجود دارد که با استفاده از آن می توان احتمال بروز چنین پدیده هایی را کاهش داد و از گسترش روزافزون آن جلوگیری کرد.

 

 

 

هدف از انجام تحقیق

 

  • تعیین عوامل مؤثر بر فرار دختران از منزل
  • ارائه راهکار با توجه به نتایج تحقیق

 

 

 

طرح سؤالات

 

  • آیا جدایی والدین در فرار دختران از منزل مؤثر است؟
  • آیا سطح درآمد خانواده در میزان گرایش دختران به فرار مؤثر است؟
  • آیا بین وجود نامادری و گرایش دختران به فرار رابطه وجود دارد؟

 

فرضیه

 

  • بین جدایی والدین و فرار دختران از منزل رابطه وجود دارد.
  • بین سطح درآمد خانواده و میزان گرایش دختران به فرار رابطه مستقیم وجود دارد.
  • وجود نامادری عامل مؤثر به گرایش دختران به فرار است.
  • میزان گرایش به فرار در دختران بیش از پسران است.

 

 


   

 


منظرگاههای جامعه شناختی خانواده

 

- خانواده صرف نظر از نوع و شکل آن اولین هسته اجتماعی است. که در بستر آن بواسطه تفکیک نقش ها سیستم های حقوقی، تربیتی و اقتصادی ترسیم شده و به تدریج در اثر تغییرات اجتماعی منبعث از نظام اقتصادی وارد مراحل تازه تری از رشد و تکامل در عرصه جامعه و تاریخ گردید.

 

 

 

لوئیس مورگان مردم شناس آمریکائی

 

مسیر تبلور خانواده را مبتنی بر نظریه تکاملی خویش در جهار مرحله بیان می کند از نظر او خانواده همیشه و در همه حال در یک روند تکاملی از مرحله پست تر به مراحل عالی تر قرار داشته است. در ابتدا مبادلات جنسی بدون مانع مقرر بود و هر زنی به هر مردی، و هر مردی به هر زنی می توانست متعلق باشد ولی نتیجه این تجارت جنسی بدون قاعده اجباراً هر ج و مرج نبود زیرا ازدواج های فردی موقتی نفی نشده بود و از همین جا شکل های مختلف خانواده پدید آمد خانواده هم خون اولین شکل خانواده است. که در آن ازدواج والدین با فرزندان ممنوع است. شکل بعدی خانواده پونالوئن به معنای دوست و رفیق صمیمی است. که در آن ازدواج خواهران و برادران نیز منع شده است. پس از آن نوبت به خانوداده سندیاسمیکس می رسد که در آن مرد با یک زن زندگی می کند ولی چند زنی و عدم وفاداری نسبت به زن از حقوق مرد به شمار می رود و همین شکل ازدواج ریشه ازدواج یک همسری در دنیای امروز است. از این رو خانواده از تمایلات زیستی بشر نشأت گرفته و در یک پروسه مشخص سیر تکاملی در تاریخ به خود بخشید و به دنبال آن انطباقی منطقی بین فرهنگ و طبیعت به وجود آورد به این معنی که در این روند طولانی کنشهای متقابل و ضررهای ناشی از آن به زایش یک نظام حقوقی مدون در متن روابط آدمیان منجر گردید و به حسب آن «تابد و تحریم» به عنوان یک یاور عمیق ذهنی و اعتقادی در متقضیات زمانی خود شکل گرفت و در عمق جامعه و فرهنگ بشری ریشه دوانید.

 

 

 

امیل دورکیم

 

جامعه شناس بزرگ فرانسوی خانواده را یک نهاد لاینفک از جامعه به شمار می آورد که در فراگرد فعل و انفعالات اجتماعی فرم اساسی خود را باز می یابد. از این رو امیل دورکیم نیز به دنبال تبیین جامعه از مراحل رشد و تکامل خانواده، در پروسه تاریخ کیفیت و چگونگی آن را به صورت نسخه ای همگانی برای تمام جوامع بشری تجویز می نماید. از نظر او خانواده به عنوان یک پدیده اجتماعی و نه زیستی و طبیعی مراحل چهارگانه ای را به قرار زیر طی نموده است.

 

مرحله کلان که به زغم دورکیم مکان بی شکل بدون همسر اولین نوع خانواده است، مکان به عنوان یک واحد عمده سیاسی همچون یک خانواده بزرگ با دنیایی مشخص است که اعضای وابسته به آن همخون یکدیگر بوده و هم از این روست که ازدواج بین آنها ممنوع است این مکان می تواند مادرتبار یا پدرتبار باشد مفهوم دیگری که در این راستا مکمل مکان به شمار می آید سیب است که گروهی که خویشان را شامل می شود که برپایه بنایی مشترک و به صورت یک خطی (پدری یا مادری) دارای توتمی واحد می باشند و وجه تمایز آن با مکان در آن است که سیب فاقد بعدمکانی است مرحله مکانی به دو قسمت تقسیم می شود در آغاز مکان بی شکل و سپس بزرگ و دارای تقسیمات درونی.

 

خانواده پدرسالاری روم قدیم که خانواده ای است پدرمحور و مرد بودن درآن امتیاز به شمار می آید. خانواده زن و شوهری که آخرین نوع خانواده د رجهان است و ناشی از فرآیند تطوری مبتنی بر انقباض تدریجی به طور گوناگون مانند حجم و ابعاد آن که خانواده هسته ای کوچکترین واحد خانوادگی به شمار می آید و از نظر کیفی کمترین وظایف ممکن را داراست. قدر مسلم هیچ قاعده جبری بر این امر صادق باشد زیراجوامع بشری هر یک بنا برمقتضیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی درون خود کنشها و واکنشها و نیز تأثیر و تأثرات خاص خود داشتند که نسبی و غیرقابل تعمیم بوده و هستند که نهادها و سازمانهای اجتماعی به مقتضیات تغییر، تداوم، تثبیت می یابند.

 

 

 

مارک بلوخ

 

قبل از قرن نهم میلادی که دولتها قدرت کافی برای حمایت افراد در خانواده را داشته اند. خانواده کوچک زن و شوهری وجود داشته. فردپرستی در قوانین خانواده آن دور دیده می شود. مرد و زن مثل شوهر، بدون اجازه از گروه خانوادگی و اقوام می توانسته اموال خویش را بفروشد یا منتقل کند. به معنای دیگر تعیین کننده اصلی در گستردگی یا هسته ای بدون خانواده میزان احساس امنیت اجتماعی افراد وجود انسجام و نظم عمومی بوده است. از این رو چون تمام جوامع بشری در یک نگاه نظرگاه وسیعتر به دوره های شناخته شده تاریخی راه نیافته و نیز برخی دیگر در فرایند ممتاز سیر تحول و دگرگونی خویش را پی گرفتند ضرورتاً می باید در مورد هر یک به حسب مقتضیات ساختاری اش به مطالعه پرداخت اما آنچه که در یک نگاه کمی صرف نظر از فعل و انفعالات رخ داده در بطن جوامع بارز هویداست این است که خانواده از گذشته های دور تا کنون همواره مسیریی را از گسترده بودن تا هسته ای بودن در  پیش داشته و بر اساس آن و نیز بر حسب ضروریات تاریخی کارکردهای آن نیز دستخوش تغییرات عمده ای شد هاست. برخی بر این باورند که آنچه تعیین کننده اصلی در فرم و شکل خانواده طی دوران مختلف تاریخ بوده است شرایط تولید اجتماعی و چگونگی مالکیت ابراز است.

 

 

 

فردیس انگلس

 

ساتریالیست بزرگ قرن نوزدهم منظور خانواده را در سیر تحول جبری دنبال می کند و از نظر خانواده متأثر از شرایط تولید و نظام اجتماعی ناشی از آن طی تاریخ همواره نسبت به دوره های پیش و بعد از خود دارای مختصات خاصی بوده که «ازدواج یک همسری» آخرین مرحله «در حال حاضر» در مسیر تطور آن به دنبال اختلاف آزاد جنسی «کمنیسم ابتدائی» به شمار می آید ازدواج یک همسری تاریخی، منبعث از شرایطی که در آن تولید کالاهای تجارتی سرمایه ای، پولی و قشر واسط بین مالک و تولیدکننده رونق گرفته و سیمای تمدن امروزی خود را در قالب بورژوازی به تاریخ عرضه نموده است. خانواده یک همسری تاریخی از نظر انگلس مبتنی بر ازدواجی است که در آن منافع طبقاتی بیش از هر چیز دیگری به چشم می خورد و از این لحاظ اصطلاح تاریخی بر آن به کار می گیرد که این مرحله به دنبال تحولات اجتماعی ناشی از ماهیت کار و تولید پس از فئولاریسم پدیدار گردیده او معتقد است که یک همسری تاریخی فقط در شرایط اج تماعی نظام بورژوازی شکل می گیرد و آن نیز به دلیل حفظ انتقال ماکسیت خصوصی است. که عموماً مبتنی بر موقعیت اجتماعی و نظرگاه طبقاتی بوده و ماکسیت خصوصی مدار اصلی این باور است. بشر در دوران ابتدائی حیات اجتماعی اش که مقارن است با عدم مالکیت خصوصی خانواده را در قالب کمونیسم و توأم با تفکیک نقش و وظایف هر یک از اعضای آن در تولید اجتماعی به موازات نیازهای مشترک شکل خاصی بخشیده که درآن رهبری به دلیل فعالیتهای خاص آنان مانند کوزه گری، پارچه بافی و ... به عده زنان بوده و تأمین غذائی خانواده ها را مردان آن عهده دار بوده اند.

 

 

 

پل بوهامان:

 

انواع جدایی را که در جریان طلاق پیش می آید توصیف کرده است:

 

الف) طلاق روانی: در طلاق روانی موضوع عشقی ترک شده و واکنش سوگ در مرگ رابطه از هم گسسته به وقوع می پیوندد. در این جا طلاق موجب می شود که شخص وضعیت وابستگی خود بگسلد و مستقل شود. این جدایی ممکن است بسیار دشوار باشد مطالعات نشان داده است که رهایی از آثار روانی طلاق 2 سال به طول می انجامد در طول این مدت شخص نسبت به همسر قبلی خود بی تفاوت شده و هر یک از طرفین هویت تازه ای به عنوان فرد مجرد پیدا می کند.

 

ب) طلاق قانونی: این فرایند شامل مراحل قانونی و حضور در دادگاه است تا طرفین حق ازدواج مجدد را بدست آورند.

 

ج) طلاق اقتصادی: تقسیم دارایی زوج بین آن د رحمایت اقتصادی از زن و موضوع اساسی در طلاق است.

 

د) طلاق جامعه ای: شبکه ی اجتماعی زوج طلاق گرفته تغییرات قابل توجهی پیدا می کند معدودی دوستان و آشنایان از جامعه ی قبلی باقی می مانند و تعدادی نیز به جمع افزوده می شوند. در بعضی موارد نیز زن و شوهر بدون طلاق از هم جدا می شوند و طبیعی است که در زندگی پدر و مادر مجرد تجربه بسیار متفاوتی است.

 

 


   

 


تاریخچه

 

رسم همسر گزینی و تشکیل خانواده تاریخی بسیار کهن دارد و در واقع انسانها با توجه به شرایط و مقتضیات فرهنگی جامعه و امکانات اقتصادی و اجتماعی خود با پذیرش این رسم وارد دوران جدیدی از زندگی خود می گردند. تحولات تدریجی از زمانهای دور تا به حال بنا به ت کامل زندگی اقتصادی انسان از کشاورزی به صنعتی شکل قدیمی خانواده را از خانواده گسترده دستخوش گسستگی نموده و خانواده با مختصات جدید به مفهوم خانواده هسته ای را پایه گذاری کرده اند شکل کنونی خانواده تک همسری ثمره تحول تاریخی طولانی نهاد خانواده و رابطه زن و مرد است. که اشکال گوناگونی از قبیل چند همسری، چند شوهری، خانواده پدرسالاری و گسترده را از سرگذرانیده شکل خانواده و تلاش برای بقاء و پایداری آن خود پدیدها ی جهانی است و بین جوامع مشترک است و خانواده در هر جامعه تحت تأثیر فرهنگ آن جامعه است و کیفیت و شکل  آن در جوامع مختلف متفاوت است. معذالک نکته ای که واقعیت دارد این است که طلاق به عنوان عارضه ای در اجتماعات انسانی از دیرباز تاکنون معمولی است که علل عدیده ای در حدوث آن نقش داشته اند و چنانچه از بداهت امر پیداست، شناخت علل و عوامل معضل اجتماعی نیازمند کنکاش دقیق و وسیع در تمامی اجزائی است که گیتی را به نام خانواده ایجاد می نماید. مسئله طلاق یکی از غامص ترین پدیده  های اجتماعی عصر ما را از دیدگاه کسانی که بیش از همه از آن لطمه می بینند در بردارد.

 

پدیده طلاق راه حل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر در فرو ریختن ساختمان خانواده قطع پیوند زناشوئی و اختلال در ارتباط پدر و مادر با فرزند می باشد. سابقه طلاق به 20 قرن می رسد مذاهب عمده  همانطور که در زمینه ازدواج زن و مرد رهنمودها و معیارهایی مقرر کرده است، به امکان قطع این رابطه نیز پرداخته اند اما فقط در چند دهه اخیر است که طلاق به عنوان یک مسئله جدی اجتماعی مطرح است.

 

 

 

تعریف فرار و انواع آن

 

واکنش فرار به صورتهای مختلف نیز یک رفتار غیرعادی محسوب می شود که از نظر آسیب شناسی روانی ایتولوژی مخصوص خود را داراست. فرار اکثراً به علت ترس، خشم و یا انتقال در مقابل موقعی آشفته و به هم ریخته خانواده است. به عبارتی فرارگریزی است از کشمکش و عوامل هیجان آور. (دانش، تاجزمان، اطفال و نوجوانان بزهکار (1376)، مؤسسه تهران، ص 95)

 

به نظر سوژه (1961) فرار عبارتست از شانه خالی کردن از زیربار مسئولیت و شرایط نامطلوب و یافتن اوقات فراغت بیشتر. این فرار گاهی به دنبال هدف که شرایط سخت زندگی اجازه اثبات وجود انسانی را به کسی نمی دهد بوجود می آید.

 

فرار اختلاف رتفاری شدید نه به دلیل ماهیت بلکه به دلیل فراهم آوردن مسائل و مشکلات است که برای فرد و اجتماع به دنبال دارد. (فرجاد: 1361)

 

پاره ای از افراد در مواجهه با موقعیت های ناراحت کننده و شکست آسان ترین راه را که عقب نشینی یا فرار است انتخاب می کنند. (نوابی نژاد، 1371)

 

فرار از کانون خانواده تعابیر گوناگونی دارد، یک تعبیر همین شکست در عینیت یافتن با الگوهای رفتاری والدین است، تعبیر دیگر، ارضای تمایل شدید و استقلال طلبی است که کودک مداخله و امرونهی والدین و وابستگی خود را نسبت به آنها تحمل نمی کند. (کی نیا، 1373)

 

کاند (2001) معتقد است فرار به معنی ترک ارادی خانه یا محیط نظارت شده می باشد که معمولاً به منظور دوری یا اجتناب از بعضی چیزها برای یافتن و به دست آوردن برخی چیزهای دیگر صورت می پذیرد.

 

و حسن عمید در فرهنگ عمید فرار را گریختن معنی می کند.


الف) فرار یا گریز از مدرسه (مدرسه گریزی)

 

هنگامی که والدین از مدرسه گریزی کودک اطلاعی ندارد معمولاً چنین پیش می آید که کودک به همان مدتی که در خانه نبوده در مدرسه هم غیبت داشته است تصور والدین از اینکه کودک هر روز بعدازظهر در موقع مناسب به خانه بازمی گردد این است که او در مدرسه بوده است این نوع مدرسه گریزی غالباً یک واکنش طبیعی نسبت به محیط هایی است که از نظر عاطفی خنثی و فاقد محرکهای لازم است. مدرسه گریزی از این نوع علیه ناکامی و یأس که در خانه یا مدرسه احساس می کنند می شورند. زیرا نیازهای یک کودک به عنوا یک فرد نادیده گرفته شده است. به قول روانشناس معروف (کارل کریسن) در بسیاری از موارد مدارس خود عامل ارتکاب نوجوانان به بزهکاری است. طبق آمار: در شهری به وسعت بیرمنگام هر روز حدود 4000 کودک به مدرسه نمی روند که حدود 50 تا 60 درصد از این عده مدرسه گریز خواهند شد. (ندرستن، کارل، بیزاری از مدرسه حسین سلطانی فر (1368) معاونت فرهنگی آستان قدس ص 34)

 

تعریف دیگر: فرار از مدرسه با غیبتهای  مکرر مترقبه یا به طور غیرموجه انجام میگیرد. غیبت ممکن است اتفاقی از قبیل حاضرنکردن درس، انجام ندادن تکالیف، تماشای صحنه هایی در سر راه مدرسه و یا ملاقات با دوستان باشد.

 

ب) ولگردی:

 

به علت اینکه اکثر موارد فرار و ولگردی توأم با هم هستند در اینجا تعریفی از ولگردی ارائه می شود. اطفال و نوجوانان ولگرد مسکن و مأوایی نداشته در کوچه ها، خیابانها، پارکهای عمومی، شهرها، زیر پلها، در زیرزمینها و خرابه ها به سر می برند. اطفال و نوجوانان ولگرد افراد سرگردان اجتماع هستند که کوچه، محل زندگی آنهاست. به خانواده الفت ندارند و یا اصلاً خانواده ای را نمی شناسند و به محیط همین علاقمند نیستند. در صورت اشتغال به کار، ثبات نداشته، به گذشته فکر نکرده و غمی راجع به آینده ندارند. بدون هدف و مقصد معین در اجتماع آواره، تن به قضا و قدر می سپارند. ولگردی گاه سمبل انزوا در زندگی اجتماعی است و گاهی نیر ولگردان دور هم جمع شده، زندگی گروهی تشکیل می دهند تعیی سن ولگردی اطفال و نوجوانان نسبت به زمان و مکان فرق می کند. بعضی از آنها در سنین خیل کم به علت فقر و تهیدستی والدین در کوچه رها می شوند. در فرانسه ولگردی جرم است افرادی که ممکن است وسیله امرار معاش، حرفه و شغل معین و اطفال کمتر از 18 سال که بدون علت مشروع، محل اقامت والدین یا قیم و یا محلی که برای نگهداری سپرده شده اند ترک کنند و به طور مرتب و منظم اشتغال داشته، خوش گذرانی نموده و یا مرتکب خلاف شوند «ولگرد» محسوب می شوند.

 

ج) فرار از خانه:

 

از این تحقیق هدف پژوهشگر، بررسی فرار از خانه می باشد که گریز و فرار کودک و نوجوان از منزل یک نوع رویگردانی از مقررات خانوادگی و مسلماً قابل بررسی است. محیط و شرایط خانوادگی می تواند عامل تشویق یا بازدارنده در مراحل رشد باشد خانواده ای که افراد و اعضای آن با هم کار و تفریح می کنند و با اتفاق نظر تصمیمات مهمی می گیرند بی تردید کودکان و نوجوانانی دارای اعتماد به نفس می پرورانند. از سوی دیگر کودکان و نوجوانان که در خانه ای مملو از سوء ظن و عیب جویی و پرتنش بزرگ می شوند از یافتن هویت خویش و ایجاد روابط مطلوب با گروه همسالان دچار مشکل خواهند بود. نوجوانان متعلق به این گونه ها اغلب  فراری هستند و احتمالاً به خیابان و گروه های م ختلف از جمله بزهکاران پناه می برند.

 

طبق تعریف دیگر، گاهی اطفال و جوانان بدون تصمیم قبلی تحت تأثیر احساسات  آنی تصمیم به فرار گرفته خانه خود را ترک و بدون هدف و مقصد در شهر سرگردان و یا به شهر و نقاط دیگر مسافرت می کنند چون مقصد معین ندارند فوری جلب توجه نموده توسط مأمورین دستگیر می شوند. قصد فرار از منزل از سن 9 سالگی شروع می شود. اطفال و جوانانی که فرار می کنند پس از ساعتها سرگردان با حالت افسرده و پریشان با نگرانی به منزل برمیگردند. در صورت تنبیه شدید، اقدام به خودکشی یا فرار مجدد می کنند.

 

 

 

خانواده و فرار:

 

دوره نوجوانی و جوانی از دوران حساس هر انسانی در زندگی است که بدنبال آن نوجوان به تدریج از سرزمین آرام و بی خیال کودکی به دشتهای پرحادثه بلوغ قدم گذاشته است و دگرگونی در وضعیت او بوجود آمده و بنابراین تمایل دارد که خانواده او را باور کنند و موقعیت او را به رسمیت بشناسند. کوچکترین حرکت ناشیانه والدین به آنها لطمه وارد کرده و بر جریحه دار شدن غرور و عکس العمل او منجر می شود.

 

نوجوان به دنبال کشف خود است از ویژگی های شخصیتی او ماجراجویی، استقلال و آزادی و فرار از محدویت و کنترل است.

 

مارگارت مید انسان شناس معروف آمریکایی دوره جوانی را به صورت زیر تعریف می کند: «دوره جوانی را می توان دوره اگر آیا تعریف کرد. دوره ای که با دو ویژگی مشخص می شود. انتظارات گسترده از یک سو و ناکامی هیا عمیق از سوی دیگر، دوره ای که هنوز دستیابی های اجتماعی و روانی کامل نشده اند. (کاظمی پور به نقل از شفرز، 1383: 23)

 

آمار دختران فراری خود مراجعه کننده یا ارجاعی از طرف نهادهای ذیربط به مراکز مداخله در بحران های اجتماعی، بیانگر آن است که میانگین سنی این گروه به اواسط دهه دوم زندگی یعنی دوران نوجوانی کاهش یافته است. دورانی که بسیاری از نوجوانان با بحران هویت مواجه شده و بیش ازهر زمان دیگر، آمادگی ابتلاء به رفتارهای انحرافی را دارند، نوجوانان برای حل این بحران و متناسب با ویژگیها و خصوصیات شخصیتی خود نیاز به راهنمایی و هدایت والدین آگاه خود دارند و متناسب با ویژگیها و حمایت والدین با موفقیت این مرحله را پشت سر بگذارند.

 

به اعتقاد اکثر روانشناسان و جامعه شناسان ریشه اصلی این آسیب اجتماعی و از جمله آنها فرار دختران در خانواده است زیرا خانواده به عنوان کوچکترین اجتماع بشری ساختاری دارد که عناصر درون آن به شدت به هم وابسته اند و اگر در این سیستم شکلی ایجاد شود کل سیستم را دگرگون خواهد ساخت.

 

زندگی شهری و گسترش ارتباطات و رسانه ها نیز سبب شده است تا از کارکردهای فرهنگی تربیتی و اجتماعی خانواده مقداری کاسته و فرزندان علاوه بر تربیت خانواده تحت تأثیر رادیو، تلویزیون، روزنامه ، محیط آموزشی و .... دارای دیدگاههایی بشوند که تا حدودی با امکانات و فرهنگ خانواده اختلاف دارد گاهی این اختلافها به جایی می رسد که دختران احساس می کنند برای رسیدن به آرزوها و ایده آلهای خود باید زندگی مستقلی را جدا از خانواده آغاز نمایند.

 

در گذشته وظایف خانواده بسیار گسترده و متنوع بود وظایف اقتصادی، آموزش و پرورش درمانی، بهداشتی، فرهنگی، دینی و حتی نظامی اما به تدریج برخی از آنها به دولت واگذار شد اما مسئولیت خانواده امروز به سبب تضادها و تعارضات فرهنگی، سیاسی و تربیتی بسیار سنگین و حساس شده است.

 

آمار نشانگر این است که هر گاه پیوند عاطفی بین اعضای خانواده محکم باشد و حمایت از نوجوانان صورت گیرد و اعتقادات اخلاقی مناسبی بر خانواده حاکم باشد بزهکاری نوجوانان کمتر است.

 

فرار دختران نتیجه روابط ناسالم و یا بسیار خشن در خانه و خانواده بوده است و بازده آن نیز دامنگیر خانواده ها می شود نوجوانان معتقدند که والدین ما را درک نمی کنند و پدر و مادرها اذعان دارند که فرزندان ما پرتوقع شده اند. طی سالیان اخیر برای پیشگیری اولیه و ثانویه از این آسیب و آسیب های اجتماعی مشابه مراکز مداخله در بحران های اجتماعی بهزیستی در نیمه دوم سال 1378 ساماندهی دختران فراری قلمداد شده است آمارهای ارائه شده از سوی مسئولین نشان می دهد که تعداد دختران فراری در سال 1378 نسبت به سال 1365 بیست برابر افزایش یافته است.(صمدی راد: 1381) و با عنایت به اینکه امروزه اخبار تکان دهنده ای از وضعیت این دختران و سرگذشت دردناک آنها در جراید کشور درج می شود مبین این واقعیت تلخ است که این آسیب اجتماعی به طرز نگران کننده ای رو به فزونی است.

 

معاون دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی گفت: «328 دختر فراری در سال 80 به مراکز بهزیستی ارجاع شدند که این آمار با 2 برابر افزایش در سال 81 به 724 دختر فراری رسید و این در حالی است که تعداد این دختران در سال 82 به 2 هزار و 982 دختر فراری افزایش یافته است. وی با بیان اینکه 80 درصد دختران فراری از خانواده های نابسامان و یا خلاف هستند، افزود: اگر چه در سالهای گذشته در بسیاری از موارد فرار دختران از روی ناآگاهی، در پی یک اقدام عجولانه و حتی یک مشاجره لفظی بین والدین و فرزندان رخ می داد، اما متأسفانه طی یک ده سال گذشته تحقیقات بیانگر این واقعیت تلخ است که فرار دختران با برنامه ریزی قبلی و بر اساس یک تصمیم لحظه ای اتفاق نمی افتد بلکه فکر فرار از چند ماه پیش در این دختران شکل گرفته بوده است و این در حالی است که در مقابل باندهایی که این دختران را بلافاصله پس از فرار شناسایی و جذب می کنند نیز پیچیده تر و سازمان یافته تر شده اند[1].

 

بنابراین همیشه سازگاری و تفاهم بین همه اعضاء ضروری است چرا که جنبه های ژرف و عمیق و پنهانی شخصیت انسان ناشی از تعلیم و تربیت او در خانواده است.

 

 

 

انگیزه ها و علل فرار

 

آسیبهای اجتماعی از جمله فرار همچون امراض و ویروسهایی هستند که اخلاقیات و حیات اجتماعی را با خطر مواجه کرده و منجر به رواج بی حرمتی اخلاقی، تخطی از هنجارهای اجتماعی و ایجاد فضای مسموم در جامعه می شوند که می توانند ضمن لکه دار نمودن عفت عمومی و شکستن حریمهای اخلاقی، بهداشت روحی و روانی اعضای جامعه را تهدید نموده آسیب جدی بر سلامت جامعه وارد نماید.

 

عوامل فرار را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

 

1- خانواده:

 

یکی از مهمترین علل فرار نوجوانان نابسامانی وضع موجود در خانواده هاست یک پژوهش در کانون اصلاح و تربیت مشهد نشان می دهد که 26 نفر از آنان متعلق به خانواده هایی بوده اند که در آن طلاق رخ داده است. (احمدی، 1361)

 

دکتر خزائی می نویسد: در کشور فرانسه هر ساله نزدیک به 2500 ولگرد کمتر از هیجده سال نزد قاضی فرستاده می شوند تا تحت حمایت و اقدامات تربیتی قرار بگیرند این افراد که اغلب از خانواده های جدا شده هستند فرار را اختیار کرده اند و ضمن ولگردی غالباً دخترها به فحشاء و پسرها به روابط جنسی مردانه می پردازند.

 

تحقیقات فراوانی این مطلب را تأکید نموده که بسیاری از بزهکاران نوجوان و مجرمین مسن تر از خانواده های گسسته می باشند.

 

بنابراین طلاق، از هم گسیختگی خانواده و زندگی با نامادری و ناپدری، اعتیاد والدین، آزار روحی و جسمی، تبعیض بین فرزندان، ازدواج اجباری، نظارت و کنترل بیش از حد والدین و یا بالعکس عدم توجه و کنترل، تعداد افراد خانواده از مهمترین علل خانوادگی فرار نوجوانان از خانه است.

 

2) مدرسه:

 

مهمترین کارکرد مدرسه تعلیم و تربیت است ولی امروزه برخورد بعضی از اولیای مدرسه نه تنها باعث جذب دانش آموزان به سمت آموزش و پرورش است بلکه عاملی است بر فرار نوجوانان، افت تحصیلی، اخراج از مدرسه و یا تعلیق بودن شسمت تحصیلی و تحقیرشدن از جانب دوستان و اولیای مدرسه مهمترین عوامل فرار دختران در این زمینه است.

 

3) خود:

 

بی تجربگی نوجوان و آشنا نبودن با خصوصیات دوره نوجوانی، حس ماجراجویی و حادثه جویی، کم عقلی و ناآگاهی، عدم سلامت فکری و روحی و پایبند نبودن به مذهب و اصول اخلاقی مهمترین علل فرار از جانب خود دختران اعلام شده است.

 

 

 

ماهیت فرار دختران:

 

همه انسانها در برابر مسائل و انواع فشارهای روحی به درجات مختلفی از خود فرار می کنند اما فرار از خانه واکنش منفی دفاع روانی است که در برخی از کودکان و بسیاری از نوجوانان و بالغان وجود دارد. (قائمی، 1371) و در حالی که به سرعت برنامه ریزی نشود عواقب ناخوشایند و غیرقابل جبرانی دارد.

 

فرار نوجوان نهتنها بدبختی خود او را بدنبال دارد بلکه موجب نگرانی خانواده ها نیز می شود و نوجوان به اشتباه فکر می کند که در خارج از چارچوب خانواده می تواند به اهداف خود برسد.

 

فرار گاهی جلوه طغیان است و هدف از آن رام کردن مربیان و والدین است.

 

گاهی هدف از آن مشهور شدن است و این وسوسه ای است که در نوجوانان بیشتر ملاحظه می شود.

 

گاهی نشانه حادثه جویی و یافتن موضع والدین در قبال خود است.

 

همچنین نشانه اعتراض است که فرد می خواهد بدین صورت نارضایتی خود را اعلام کند.

 

و یا تلاش مذبوحانه ای است برای رهائی روح و روان از هرگونه ناراحتی.

 

و گاهی جلوه ای از پشت پا زدن به قوانی و مقررات است و هدف از آن نشان دادن اعتراض خود به دلیل به ستوه آمدن از شرایط حاکی از درد و غم است.

 

 

 

ویژگی دختران خیابانی

 

  • بزهکاران تاریخچه ای از پرخاشگری و رفتار خشونت آمیز دارند.
  • کودکان خیابانی در مقایسه با هم سن و سالانش به احتمال زیاد به بیش فعالی مشغول هستند.
  • کودکان خیابانی در مقایسه، به هم سن و سالانش به احتمال زیاد در آزمونهای هوشی نمرات پایین می گیرند.

 

دکتر عبدلرسول کریمی روانشناس معتقد است هر نوع برخورد قهرآمیز با مسأله ای به نام ارتباط با جنس مخالف، نه تنها مشکل را حل نمی کند که بر آن دامن میزند. دختران فراری عاطفی اند آنها وقتی در محیط خانه احساس امنیت و آرامش و از همه مهمتر محبت و توجه نکنند. این محبت و توجه را در بیرون از خانه و امنیت در آرامش در ارتباط با افرادی غیر از اعضای خانواده خود جستجو می کنند که در سنین نوجوانی و سالهای اولیه جوانی این امر معمولاً به برقراری ارتباط با جنس مخالف می انجامد. (دانش، تاجزمان، اطفال و نوجوانان بزهکار (1367) مؤسسه تهران تایمز) (شامبیانی، هوشنگ. بزهکاری، اطفال و نوجوانان 1370- نشر پاژنگ)

 

بیماریهای روانی والدین، تعصبات قومی و محدودیت بیش از حد فرزندان به ویژه دختران، ازدواجهای تحمیلی و زودرس و مخالفت والدین با ازدواج دختران با فرد مورد نظر نیز می توان اشاره کرد اکثر این دختران پس از بازگردانده شدن به خانواده بار دیگر اقدام به فرار می کنند و دلیلش مشکلاتی است که همچنان در سطح  خانواده وجود دارد.

 

از سوی دیگر این دختران  آزادی بی حد وحصر دوران فرار را تجربه کرده اند و حاضر به پذیرش امر و نهی والدین زیستند و والدین نیز رفتار مناسبی با این فرزندان ندارند. (سیاست روز، شماره 215)

 

لکن آنچه این پدیده را بغرنج تر می کند عدم اتخاذ  تصمیمات اصولی و مؤثر توسط مسئولین و مجریان سازمانها و مراکز ذیربط است. لذا مشاهده می شود این پدیده در سالهای اخیر نه تنها کاهش یافته بلکه رو به فزونی نیز نهاده است.

 

بر اساس گزارش سازمان بهزیستی در سال 1383 ده مرکز و در سالهای 1384 ، 22 مرکز برای مراجعه دختران فراری وجود داشته است و نیز چند میلیارد برای حذف آسیبهای اجتماعی هزینه شده است. اما کاهش چشمگیری بدین لحاظ مشاهده نشده است. (ابهری، 1384)

 

در خاتمه این بحث بجاست اشاره ای داشته باشیم به نتایج پژوهشی که در این زمینه انجام شده است. این بررسی در خصوص دختران است که طی 7 ماه (از اسفند 83 تا شهریور 84) خانه خود را ترک کرده اند. از میان این دختران نمونه ای به حجم یکصد و بیست نفر انتخاب شده است نتایج بدست امده در خصوص مشخصات این دختران نشان می دهد که 24 درصد آنان محصل و 73 درصد بدون شغل بوده اند همچنین 3 درصد آنان بیسواد، 11 درصد ابتدایی و 51 درصد راهنمایی و 36 درصد نیز تحصیلاتی در حد متوسط داشته اند. 75 درصد دختران جامعه آماری مورد بررسی یا ترک تحصیل کرده اند بعد از پایان تحصیلات متوسط ادامه تحصیل نداده اند اکثر آنان سنینی بین 14 تا 20 سال داشته و میانگین سنی آنها 19 سال بوده است. 90 درصد پاسخگویان مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند و 47 درصد آنان دارای روابط جنسی بوده، 53 درصد پدران آنان و 63 درصد مادران آنها بی سواد یا سوادی در حد خواندن یا نوشتن داشته اند. تنها پدران 8 درصد و مادران 1درصد آنها دارای تحصیلات دانشگاهی بوده اند. 43 درصد آنها انگیزه فرار خود را داشتن دوست پسر و فرار به همراه او مطرح کرده اند. 34 درصد افراد جامعه آماری بدرفتاری والدین را انگیزه فرار خود بیان کرده اند.

 

بیشتر فرار دختران در خانواده های کم جمعیت به چشم می خورد. حتی خانواده های تک فرزندی نیز در میان آنها وجود دارد. در میان پاسخگویان 5 درصد پدر و 8 درصد مادر خود را از دست داده اند و مابقی در حیات بوده اند.

 

<

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی علل طلاق و رابطه آن با فرار دختران

دانلود مقاله بررسی اثرا ت بازی گروهی و با قاعده در رشد اجتماعی دختران 4 تا 5 ساله مدارس آمادگی شهر تهران

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله بررسی اثرا ت بازی گروهی و با قاعده در رشد اجتماعی دختران 4 تا 5 ساله مدارس آمادگی شهر تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده:
در این تحقیق به بررسی اثرا ت بازی گروهی و با قاعده در رشد اجتماعی دختران 4 تا 5 ساله مدارس آمادگی شهر تهران پرداخته شد، بدین ترتیب پس از تدوین سوال و فرضیه دال بر اثبات ثبت بازی درمهد کودک بخصوص بازی گروهی و باقاعده درمهد کودک بر میزان رشد اجتماعی، بررسی مباحث نطری و بخصوص نظری وایلند درمحیط رشد اجتماعی تأکید شد، پس از آن تعداد و 60 نفر به عنوان نمونه تحقیق به صورت تصادفی با روش نمونه¬گیری خوشه¬ای گزینش شدند و از پرسشنامه وایلند بر روی آنها اجرا گردید. سپس از طریق آزمونt استیودنت گروههای مستقل با آزمون فرضیه تحقیق پرداخته شد و مشخص گردید که میانگین رشد اجتماعی کودکی یا کودکانی که درمهد کودک بازی گروهی و با قاعده انجام می¬دهند درمقایسه با کودکانی که در مهد کودک بازی گروهی و با قاعده انجام نمی¬دهند، بالاتر است و این تفاوت ازلحاظ آماری در سطح 1 0 / 0 * معنا دار می¬باشد. بنابراین می¬توان نتیجه¬گیری نمود که بازی گروهی و با قاعده درمهد کودک می¬توان تأثیر مثبتی را در افزایش رشد اجتماعی کودکان ایفا نماید.

 

فصل اول:
موضوع
مقدمه
بیان مسئله
ضرورت پژوهش
هدف پژوهش
فرضیه

تعریف مفهومی و عملیاتی
موضوع: بررسی تأثیر بازی گروهی و باقاعده در رشد اجتماعی دختران 4 تا 5 ساله مدارس آمادگی منطقه 7 تهران بر اساس تست رشد اجتماعی وایلند.
مقدمه:
بازی که به معنی تلاش و فعالیت لذت بخش و خوشایند و تفریح است برای رشد همه جانبه کودک ضرورت تام دارد. کودک از طریق بازی احساسات و رویاهای خود را بروز می¬دهد. استعدادهایش راشکوفا می¬سازد، کنترل به موقع اعمال و حرکات را می¬آموزد، بر تجاربش می¬افزاید، دنیای درون و اسرار و مشکلاتش را بارز می¬سازد و انرژی ذخیره شده خویش راهر جهت مطلوب به مصرف می¬رساند. کودک از طریق بازیها، مشکلات و همکاری و رعایت حقوق دیگران و قوانین اجتماعی را یاد می¬گیرند. (شفیع آبادی، 1372 ) .
کودکان خردسال نمی¬توانند افکار و عقاید و احساسات خود را به وضوح ازطریق کلمات و گفتار بیان کنند. بازی بخش عمده¬ای از زندگی کودک پیش دبستانی را تشکیل می¬دهد و باعث رشد شخصیت او می¬گردد. موجبات شادی و لذت و انبساط خاطر کودک را فراهم می¬کند. همکاری و نوع دوستی و اطلاعات و قوانین را به کودک یاد می¬دهد، دامنه تجسم و قصور او را می-گستراند و کودک را به مشاغل گوناگون آشنا می¬سازد. (قاضی، 1370 ) .
بنابه اظهار کارل ، گروهی یکی از روانشناسان بزرگ سوئیسی، بازی کودکان مقدمه ای برای کوششهای آینده و آماده شدن برای زندگی آینده است. بدان سان که درآن جدی بودن زندگی بزرگسالات بر دوش کودک سنگینی نمی¬کند. او می¬گوید دربازی پلیس و ژاندارم کودکی که نقش ژاندارم را می¬آفریند و به دستگیری دردی می¬رود، گذشته از این که نیروی جهانی او توسعه می¬یابد به تأثیر اصل اخلاقی و اجتماعی نیز می¬پردازد و در ضمن وظایف و حدود اختیارات این شغل رانیز می¬آموزد. به عکس کودکی که نقش دزد را بازی می¬کند، با دستگیر شدن و پذیرفتن گوشمالی و در واقع زشتی دزدی را می¬پذیرد و به اجرای عدالت اجتماعی احترام می¬گذارد، به هر حال از دیدگاه گروهی، هدف بازی در خود نرفته است و بازی نمایانگر زندگی و فعالیت آزاد کودک بوده، در حقیقت او را برای اجرای کارها و وظیفه های سنگین آینده خود آماده می¬سازد(بهرامی ، 1370)
. در کتاب روان شناسی درمانی آلفرد، آدلر که درسال 1907 نوشته شده است بازی به معنای ارضاء غیر واقعی (بیرون از حد حقیقت ) اجمالی مانند برتری جویی و خود نمایی تفسیر شده است و آدلرانیها را سر آغازی برای بیان گذاری ابتدایی ترین و اندیشه آدمی تلقی می¬کند. برتری جویی و خود نمایی در سال های کودکی امکان می¬دهد که امیال فرد را به سادگی نشان داده و آنها ر اآرام سازند. بدین معنی که کودکان خردسال در بازیهای خویش واقعیت را با توجه به خواستهای خویش دگرگون جلوه می¬دهند. زیرا دانش لازم برای پیروی از حقیقت دارند و به این ترتیب ناتوانی و * خود را بر طرف می¬سازند.روشن است که آنچه را که بزرگسالان ارضاء غیر واقعی می¬نامند برای کودکان مفهوم ارضاء واقعی میل خود نمایی و برتری جویی ر ادارا می-باشد. (قشلاقی، 1356 ).
روان شناسان امروزی همه بر آنند که کودک بر اساس نیازهای درونی به بازی می¬پردازند ، و فعالیتها و کوشش های آگاه یا ناخود گاه وی به منظور آماده ساختن خویش برای زندگی آینده است البته ممکن است از بازی نکات سودمندی فراگیرد که بعداً در زندگی وی به کار آینده. لکن به دست آوردن تجربه و مهارت، یک نتیجه فرعی بازی است و هدف اساسی به شمار نمی¬رود. در نتیجه با توجه به نظریات علمای تعلیم و تربیت، توجه و ایجاد امکانات برای بازی ،به کودکان فرصت می¬دهند تا بهتر یاد بگیرند. بنابر این بازی می¬توان، تقریباً به تمام هدفهای تربیتی از قبیل رشد بدنی و ذهنی، فهم عمومی و تربیت اجتماعی و اخلاقی کودک کمک کند. تربیت بنیاد بشریت است. تربیت کوران رابینا ، لنگان راتوانا، خود خواهان را مردم دوست و نابشرها را بشر می¬سازد. کودکان خود را چنان تربیت کنید که بنیان گذار زندگی نو وخادم بشریت باشد. روسو می¬گوید:«طبیعت انسان را نیکو خلق کرده و لی جامعه او را شریر تربیت نموده طبیعت انسان را آزاد آفریده لیکن جامعه او را بنده گردانیده طبیعت انسان را خوشبخت ایجاد کرده ولی جامعه او رابدبخت کرده است نسبت به عالم طبیعت به جامعه مثل نسبت خیر است به شر. تربیت عبارتست از ، اعمالی که موجب تجلی شخصیت انسانی و بروز تمایلات و عواطف عالی بشری است. پایه¬های زندگی خود برروی چگونگی آموزش و پرورش کودکان قرار دارد. یکی از عواملی که در تربیت کودک مهم است ، محیط و هم صحبتان و مراودههای اجتماعی کودک است چون بشیر با کودکان همسال خود مشغول بازی و اعمال کودکانه است. مطمئناً عادات و اخلاق دیگران دراو موثر خواهد بود. روح کودک پاک است و برای گرفتن هرنقشی آماده پس در اثر روان اجتماعی نادرست ممکن است به زودی نا پاک گردد. بنابر این یکی از مسائلی که در تربیت کودکان اهمیت دارد بازی و تفریحات و سرگرمیهای اوست. پیاژه ، رشد اجتماعی کودک را به 3 مرحله تقسیم می¬کند: مرحله نخست کودک خود محور یا خود میان بینی است. مرحله دوم کودک کوشش می¬کند روابط اجتماعی واقعی بر قرار کند. مرحله سوم داد و ستد اجتماعی به وجود می¬آید با دیگران رفتار احترام آمیز دارد.(پارسا، 1371 ) .
رابطه عاطفی بین کودکان و اطرافیان، مخصوصاً با مادر دراولین سال زندگی دررشد اجتماعی او نقش تعیین کننده¬ای دارد. نحوه ارضاء نیازهای کودک زیر بنای نگرش وی را در آینده نسبت به دیگران می¬سازد. کودک به تدریج و ضمن ارتباط با دیگرا ن به مهارتهای اجتماعی خود می¬افزاید و علیرغم دوره اول کودکی که همبازی ها نقش چندانی در زندگی کودک ندارد، در دوره پیش دبستانی دوستان تأثیر بسزایی در رشد اجتماعی کودک دارند و مهارتهای اجتماعی کودک راافزایش می¬دهند. کودک دراین مکان ها به تجربه و یادگیری می¬پردازد و روشهای ارتباط با دیگران را فرا می¬گیرد و به نقاط ضعف و قدرت خود پی می¬برند. (شفیع آبادی، 1372 ) .
از 2 تا 4 سالگی کودکان که در آغاز افرادی غیر اجتماعی هستند به افراد اجتماعی تبدیل می¬شوند. کودک در اثر بازی با کودکان دیگر یعنی از راه مشارکت در فعالیتهای آنان و دادن و گرفتن اسباب بازیها، در اندک زمان روح سازگاری دراو پدیدارمی¬شود. همچنین او از راه تقلید کردار و گفتار همچنان های همبازیش می¬کوشد خود را به شکل آنان در آورده و مطابق با الگوی قابل قبول گروه خود رفتار کند. (پارسا، 1371 ) .
نخستین رشد اجتماعی اندکی پس از تولد کودک آغاز می¬شود و شامل آموزش های گوناگون است سپس زبان آموزی به تدریج انجام می¬شود. کودک در سنین 5 تا 6 سالگی دچار دگرگونی های فراوانی در روابط با کودکان دیگر، با پدر و مادر و بزرگسالان می¬شود، این دوره از لحاظ اجتماعی و سازگاری کودک در آینده چنان اهمیت دارد که باید دوره اصلاح و تصحیح رفتار اجتماعی کودکان نامید. در این دوره برای رشد کودک وجود کودکان دیگر از اهمیت فراوانی بر خورداراست و آرامش روانی او هنگامی تأمین می¬شود که افراد گروه او را پذیرفته باشند. به تدریج که طرز رفتار و ارتباط با دیگران را در می¬یابد،نظرش درباره خودش بهتر می¬شود و در نتیجه در کارهایش توفیق بیشتری بدست می¬آورد. (پارسا،1371 )

 


بیان مسئله:
از آنجا که به نظر می¬رسد که کودک در سالهای اولیه زندگی به شخصیت خود پی می¬برد و این شناخت را در خلال حرکات وی می¬توان دید، تربیت و تعلیم صحیح می¬تواند در این میان مؤثر واقع شود. یکی از بهترین وسایلی که می¬توان آموزش و تربیت را ایجاد کند، بازی است. کودک در خلال بازی به کشف محیط خود می¬پردازد و ازطریق بازی نخستین گامها را برای ایجاد اجتماعی شدن بر می¬دارد. او همکاری و تعاون با گروه را می¬آموزد، یاد می-گیرد که چگونه بر دیگران تأثیر بگذارد و چگونه از دیگران تأثیر پذیرد. بازی کودک را از افسردگی و خمودی خارج کرده و باعث شرکت وی درگروه می-شود و به او یاد می¬دهد که برای پذیرش و موفقیت درگروه باید چه تواناییهایی داشته باشد و چگونه می¬تواند ازتوانایی دیگران برای رفع نیاز خود و نیاز دیگران استفاده کند. بازیها در اجتماعی شدن کودکان سهم بسزایی دارد. اطفال اغلب برای اولین باز از راه بازیهای دسته جمعی خود به ارزش کودکان دیگر که بدون آنها بازی مقدور نیست پی می¬برد. به وسیله بازی آنها یادمی-گیرند که چگونه یکدیگر را قبول داشته باشند، درباره قوانین بازی توافق کننده و دسته جمعی بر گروه رقیب پیروز شوند. مفهوم همکاری و پیروزی و شکست ، هم چشمی وبرتری طلبی اغلب در این دوره ازورای بازیهای البته جمعی استنباط می¬شوند و به رشد لازم می¬رسند از طرف دیگر بازیهای چون ، آشپزی ، خانه داری، دکتر بازی و غیره باعث آمادگی کودک برای احراز شغلی در آینده و تفهیم نظامی اجتماعی می¬شوند. با توجه به این مطالب سوالی که در اینجا مطرح می¬شود، این است که آیا بازی دسته جمعی و با قاعده در مهد کود ک که تحت نظر مربی است، باعث افزایش رشد اجتماعی می¬شود؟

 

ضرورت پژوهش:
بر هیچ کس پوشیده نیست که عدم وجود امکانات لازم برای کودکان در هرسنی، ازرشد مناسب و لازم آنها دران سن جلوگیری یا آن راکند می-سازد.بدین ترتیب درصورتی که محیط دوران کودکی جهت پرورش و باروری جنبه اجتماعی کودک به اندازه کافی غنی نباشد، کودک درآینده فردی منزوی و گوشه گیر بار آمده ویاجهت ابزار وجود خویش و بودن درگروه هموار به افراد قویتر در این زمینه ها وابسته می¬شود و با انتخاب شخصیت اتکایی و وابسته می¬کوشد ضعف های خود را نسبت الگویی که بر می¬گزیند مخفی سازد و چون بازی و بخصوص بازیهای گروهی و با قواعد برای کودکان 5 تا 6 ساله (دوران پیش دبستانی ) در آماده سازی آنها جهت شرکت در روابط اجتماعی آینده نقش مهمی ایفا می¬نماید. لذا تحقیق حاضر به انعکاس اهمیت آن در زشد اجتماعی کودکان به والدین و مربیان خواهد پرداخت و اهمیت آن ، این است که به معلمان و مربیان و والدین کمک کند تا با استفاده از وسایل بازی و اهمیت دادن به بازیهای گروهی کودکان و دادن نقشهای اجتماهی در حین بازی به آنها به اجتماعی شدن آنها کمک کنند.

 

هدف پژوهش:
واضح است که کودکان درخلال بازیهای گروهی، انعطاف پذیری، نوبت گرفتن و اجتماعی شدن را تجربه می¬کنند و رضایت خود را تاگرفتن نتیجه به تأخیر می¬اندازد و با صبر و استقامت و انتظار کشیدن را درخود تقویت می-کنند. به این ترتیب بازی هایی که کودک درآن به صورت گروهی بازی می¬کند او را مجبور به رعایت نکات اجتماعی می¬کند. البته در ابتدا کودک ازنقش دیگران که با او بازی می¬کنند آگاه نیست و در خلال بازی با آنها ، تمام قوانیش متمرکز به خودش می¬باشد ولی به مرور به نقش آن افراد پی برده و یاد خواهد گرفت که چگونه با غریبه ها رابطه برقرار کرده و آنها را به بازی دعوت و مسائلی را که یک بازی مطرح می¬کند به کمک آنها حل نماید. پس در خلال بازی گروهی که کودک مفاهیم صبر و حوصله ، احترام به حقوق دیگران، افزایش اعتماد به نفس ، پیروزی و شکست و مانند آن را یاد خواهد گرفت . به طوری که بامشاهده بازی کودک می¬توان به میزان فعالیت اجتماعی او پی برد. با توجه به مطالب مذکور تحقیق حاضر در نظر دارد تفاوت رشد اجتماعی کودکان را از طریق تفاوت موجود درنوع بازیهایشان (بازیهای گروهی و باقاعده با بازیهای فردی یا چند نفره بدون قاعده ) مورد سنجش قرار دهد و چون اغلب بازیهای گروهی منظم درمهد کودک با نظارت مربی انجام می¬گردد لذا دو گروهی که در این تحقیق جهت رسیدن به هدف پژوهش حاضر مورد استفاده قرار می¬گیرند، از بین کودکان مهد کودک رو، و کسانی که به مهد کودک نیمی¬روند ، انتخاب می¬گردند. درصورتی که فرضیه تحقیق که مدعی وجود ارتباط بین میزا ن بازی دختران 4 تا 5 ساله و رشد اجتماعی آنان می¬باشد،مورد تأیید قراربگیرد،درآن صورت می¬توان با استفاده از بازیهای و افزایش کمیت و کیفیت آنها در رفع مشکلات موجود در روابط اجتماعی کودکان استفاده نمود . همچنین با افزایش آگاهی والدین از نقش و اهمیت بازیها می¬توان از آنها جهت کاربرد بازیهای مناسب سن کودکانشان بهره گرفت.
فرضیه پژوهش:
1 – بازیهای گروهی و باقاعده که تحت نظر مربی در مهدهای کودک انجام می¬گیرد به طور معنی داری باعث افزایش رشد اجتماعی دختران می¬شود.
تعاریف مفهومی و عملیاتی واژه¬ها:
مفهومی:
بازی عبارتست از فعالیتی که بدون وجود نیروی خارجی (زور و اجبار ) و کاملاً اختیاری و بدون هدف و منظور خاصی انجام داده می¬شود، به طوری که انجام آن سبب لذت و آرامش می¬شود.برای کودکان بازی یک راه میان بر برای دست یابی به مسائل دنیا است. بازی عبارت است ، از خود، بدون ترس. (طباطبایی نیا، 1366 ).
رشد اجتماعی عبارت است از ، توانایی کودک برای ایجاد روابط نیکو با دیگران و همکاری با آنان.و کودک تا زمانی که به رشد عقلی نرسد، استعدادهای اجتماعی دروی پدیدار نمی¬شود و نمی¬توان مردم و محیط خود را بشناسد و باآنان رابطه بر قرار کند. (پارسا، 1371 ) .
مهد کودک = کودکان پیش از دبستان برای آموزش و نگهداری به آنجا سپرده می¬شوند و از خدمات آموزش و پرورش استفاده می¬کنند.(پارسا، 1371).
عملیاتی:
اجتماعی شدن، منظور نمراتی است که فرد با کودک در تست وایلند به دست می¬آورد. بازی، هر فعالیتی که بوسیله آن انسان خود را از دنیای کار جدا می-کند.

فصل دوم:
تاریخچه بازی
اشاره¬ای گذرا به تاریخچه روانشناسی کودک
بازی ار دیدگاه اسلام
بازی از دیدگاه اسلام
بازی از نظر قرآن
بازی در کردار و گفتار معصومین
بازی از دید روانشناسی قدیم
بازی از دید روانشناسی جدید
تعریف بازی و فرق آن با کار
بازی و رشد اجتماعی
ارزش بازی برای کودکان
شرط مقررات خوب و جامع
فوائد بازی
چرا بازی برای رشد کودکان ضرورت دارد؟
انواع بازی
بازی سمبلیک
بازی و بیان کلامی
عوامل مؤثر در بازی
رشداجتماعی کودک
رفتار اجتماعی کودک
اصول رشد شناختی اجتماعی کودک
مراحل رشد ذهنی اجتماعی کودک کودکستانی و مهد کودکی
بازی درمانی

تاریخچه بازی
شروع بازی را می¬توان به گذشته های دور، حتی از بدو پیدایش انسان نسبت داد. در حقیقت بازی جزیی از زندگی انسان از بدو تولد تا زمان مرگ است و در کل تاریخچه بشریت مندرج . انسان از نظر فیزیولوژیکی نیاز به جنبش و حرکت دارد و بازی جزمهم این جنبش و حرکت است. انسان برای رشد ذهنی و اجتماعی خود نیاز به تفکر دارد و بازی خمیر مایه تفکر است. تشکیل اجتماعات اولیه بشری نحوه و شکل جدیدی از بازی را پدید آورده بازیهای گروهی به صورت بازیهای نمایش از عبادت ارواح و پرستش اشیاء گرفته تا رقص شکار و رقص جنگ، مجموعه¬ای ازراههای بر آوردن نیازهای جسمانی و ذهنی افرادی فراهم گرداند. خواه به این مجموعه بازی نام دهیم و خواه نامی دیگر، دراصل مطلب تفاوت چندانی پدید نمی¬آید. در ابتدای تاریخچه بشر، مواد و اشیاء خام و طبیعی به دست آمده از طبیعت بود. قطعه¬ای سنگ، به دست گرفتن آن ، حرکت دادن آن، و سر انجام غلتاندن یا پرتاب آن همه نوعی بازی محسوب می¬گردید. رشد ذهنی یا اجتماعی انسان و تسلط پیش رونده او بر طبیعت امکان دست کاری در اشیاء طبیعی را به وجود می¬آورد و از این زمان اشیایی به خواست انسان تغییر شکل دادند تا بتوانند اندیشه او را درشکل دهی به بازی غذای بیشتری بخشند و روح او راضی تر گردانند. از این زمانها آثاری دردست است. * روی دیواره نمادها و شاید آنها با مواد مورد نیازبازی به برداشت ها از قدمت بازی ارزش بیشتری خواهد بخشد. ابداع زمان در جهت انتقال اندیشه¬ها و تشکیل جوامع بزرگتر بشری به علت آسانتر شدن راه تبادل اطلاعات ، بدعت جدیدتری دربازی به وجود آورد. در واقع این دوران آغازگر بازیهای خلاقانه تری است که نیاز به استفاده از زبان و کلمات برای انجام آنها ضروری بود. (مظلوم، 1377 )
اشاره¬ای گذرا به تاریخچه روان شناسی کودک
مطالعه علمی درباره رفتار کودکان سابقه چندانی ندارد و مطالعه علمی در این زمینه تازه آغاز شده است، قبلاً فلاسفه درباره اهمیت دوران کودکی و تأثیر آن در شخصیت انسان در بزرگسالی بحث و گفتگو کرده¬اند. درقرن 19 داروین بیوگرافی کورک را منتشر کرد. اولین مطالعه جامع در زمینه رشد کودک در سال 1882 قرن 19 توسط پرایر حاصل مطالعات وی در کتاب هیجانی به نام «ذهن کودکـ » منتشر شده، پرایر درباره بازتاب ها، تواناییهای حسی و رشد هیجانی و فرایندهای فکری کودک مطالبی نوشت و در واقع این کتاب در تاریخ روان شناسی کودک نقطه عطفی بوده است. در مطالعه کودکان، روشهای تجربی اهمیت زیادی پیدا کرده است. وچون کودکان نمی¬توانند درباره حالات درونی خود سخن بگویند به کاربردن روشهای درون نگری بی اهمیت تلقی گردید. (مظلوم، 1377 ).

 

بازی از دیدگاه اسلام
کودک را باید تا هفت سال آزاد گذاشت و پس از آن در مدت هفت سال باید به تربیت و ادب اهتمام نمود. « حضرت علی »
بازی امری طبیعی و همانند نفس کشیدن برای کودک ضروری است. کودک موجودی زنده است و هر موجود
زنده باید فعال باشد، بازی برای کودک ، نوعی فعالیت و کار است .کودک ندانسته عاشق بازی است و شاید شدیدترین محرومیت برای او باشد که از بازی محرومش کنند. کودک فطرتاً نیاز به بازی دارد. اسلام این آیین مقدس فطری نیز به نیاز طبیعی کودک توجه داشته و دستور داده که او را آزاد بگذارند تا بازی کند و بر این عقیده که بازی تلف کردن وقت نمی¬باشد.رشد را به معنی دست یافتن به واقعیت های آفرینش گرفته اند. بر خلاف «فی » که باز ماندن از واقعیتهای آفرینش و گم کردن آنهاست. اما ژرف اندیشان که بهتر توانسته¬اند به عمق معنی راه یابند می¬گویند «رشد » عبارت است از این که تنی داشته باشی در خدمت و دلی در معرفت و سری درمحبت . بدین ترتیب، مربیان، والدین و غیره باید طفل را در مسیری قرار دهند که از رشد باز نماند. در انسان های بالغ و کودکان دانش¬آموز این هدفها را از راه تقویت ایمان و فعالیتهای واقع¬گرایانه به تفکر و عبادت ورزشی و بازی حاصل می¬شود. اما در دوره اولیه کودکی راهی جز گرایش طفل به بازی وجود ندارد، او درضمن بازیهای مطلوب هم تنش برای خدمت آماده می¬شود و هم اصل معرفت و محبت بار می¬آید. به همین جهت است که کودکی و بازی با عنایت به رهنمودهای اسلامی لازم و ملزوم یکدیگرند و اگر بازی را از کودک بگیرند تنها ازرشد محرومش می¬کنند، بلکه حیات را هم از او می¬گیرند، برای این که کودک ضمن بازیهای کودکانه هر چه بهتر درمسیر رشد قرار بگیرد، لازم است که مربیان بیشتر به بازیهای سازنده توجه کرده و باهدایت دقیق و صحیح از بازیهای کور و بی هدف و بی معنا جلوگیری کنند و یا لااقل آنها را کاهش دهند.

بازی از نظر قرآن
اغلب بازی در قرآن «لعب » در 5 آیه و اغلب با لغات فرض قبل از آن و «لهو» بعد از آن ، آمده است.
گاهی با هزواء و در همه آیات اشاره به یک مشغول کننده و بیشتر به معنی غرق شدن در امور زندگی می¬باشد و چون قرآن راهنمای یک زندگی همراه با فکر و هدف است، بازی را نهی کرده است و آن را از کار جدا می¬داند، مگر در مورد کودک که به تدریج از احساس وادراک به تفکر و تکامل ذهنی عملی می-رسد. در سوره «یوسف » در گفتار برادران یوسف به پدرشان آمده است « یوسف رافردا با ما بفرست تا به جهد و بازی کند» حضرت یعقوب در مقابل این حرف منطقی آنان تسلیم می¬شود ، یعنی با این که پیامبر است به خود اجازه نمی¬دهد به خاطر دل خود حضرت یوسف را از زندگی طبیعی باز دارد و به این ترتیب واگذاشتن کودک برای بازی یکی از خصوصیات اخلاقی انبیاء و روش تربیتی قرآن می¬باشد.

بازی در کردار و گفتار معصومین
در گفتار یکی از معصومین آمده است که « بگذار کودک بازی کند » و عملاً مردم در زندگی امام جعفر صادق (ع ) ، ما شاهد انواع بازیهای پرورش دهنده قوای عقلانی و جسمانی هستیم که به عنوان الگوی پرورش در عمل و فرهنگ تربیتی اسلام می¬توان از آنها نام برد که دراین فرصت آن را بیان می¬کنیم:
ازبازی ها دو بازی اختصاصی بدنی بود که بعد به شهرهای دیگر کشیده شد. بازی اول که جنبه آموزشی و تقویت ذهن را داشت و دوم جنبه حضور ذهن و توجه به هدف خاص داشتن.

بازی از دید روان شناسی قدیم
در قرن 19 این سئوال مطرح شد که چرا بچه انسان با حیوان بازی می¬کند.
اسکینر : عقیده داشت منظور از بازی کودکان خارج نمودن نیروی اضافی است. لگدزدن، غلطیدن ، جیغ زدن و دویدن و بازیهای جمعی برای مصرف نیروهای اضافی است.
هال : در رشد دوره کودکی تاریخ نژاد تکرار می¬شود پس کودک با بازیهای مختلف لازمه به هر دوران از عصر حجر و از دوره مفرغ باید بگذرد.
ویلیام استون : بازی یک غریزه برای رشد و نمو استعدادها و تمرین مقدماتی برای اعمال آینده است.
گال : در نظریه معروف به نظریه غریزی می¬گوید: بازی عبارت از تمایل موجود زنده برای رسیدن به غرایز قبل از آن که میدان عمل پیدا کند.
فروبل : این شخص را پیغمبر بازی می¬دانند و اولین کسی است که کودکستان را به وجود آورد زیرا او مدرسه خود را به باغ و کودکستان تبدیل نمود، وی معتقد بود که بازی یکی از مواردی است که کودک می¬تواند یادبگیرد، کشف کند و کنجکاویش را ارضاء کند وی اقدام به تهیه وسایل بازی متعدد برای کودکان نمود. (آرین، 1370 ) .

 


بازی از دید روانشناسی جدید:
یکی از بر جسته ترین مطالبی که در نظرات روان شناسان جدید به چشم می¬خورد ، این است که کودک با وسایل نسبتاً عادی در زندگی به بازی می-کشاند و دیگر این که از طریق محسوسات به طور یکسان حواس پنجگانه ذهن او را پرورش می¬دهند و مسئله دیگر این که برای هر سنی وسایل و بازی های خاص انتخاب می¬کند و نه دیرتر حسی را رشد می¬دهند و سعی بر این است که رشد سالم و همه جانبه در همه اعضاء و حواس ایجاد شود، اگرچه این نظر را روسو در کتاب اصیل در روان شناسی مترقی قدیمی بدین گونه ابراز داشته است . هر سن، هر حالت از حیات ، کمال بلوغ متناسب با خود رادارد که مخصوص آن است ، آموزش و پرورش باید این پیشرفت را تسهیل کند و به کمال برساند. مجموع این پیروزیها که سبب توفیق در کار تربیت می¬شود اگر مرحله¬ای از مراحل مورد غفلت قرارگیرد، فرصتی برای همیشه از دست رفته و اقدامات بعد سودی نخواهد داشت و نیز هر گاه تربیت قبل از پایان رشد متوقف گردد، شکست مربی هم از این هم بزرگتر خواهد شد ولی در روش جدید پرورش کودک بیشتر بر مبنای مشاهده و سپس راهنمایی است. دیگر این که وسایل و انواع بازیهای برای رشد در مراحل مختلف وجود دارد ، یعنی رشد کودک از روی «عوامل عمده تکوینی » مراحل تربیت روشن می¬گردد، و در هر دوره از ادوار رشد فعالیتها ، یعنی : در سالهای نخستین و زندگی فعالیت اعصاب حسی – حرکتی درجه اول اهمیت قرار دارد. این تصورکه برای تربیت هر عامل عمده تکوینی زمان مشابهی وجود دارد ، بیشتر به تصور دورههای حساس است. ماریا مونته ، اهمیت آنها را ازلحاظ آموزش و پرورش نشان می¬دهد، و می¬توان گفت که دورههای عمر تقریباً دوره بازی است و دوره دیگر حافظه است و دوره شرم و دوره شرورو هیجانات . البته غرض پیروان مکتب جدید تربیتی این نیست که سنین عمر را بیش از اندازه به صورت منظور در آورند، بلکه این را معیاری برای شناختی حدود استعداد و کودک است.

تعریف بازی و فرق آن با کار:
دانشمندان مختلف ازبازی تعاریف مختلفی کرده¬اند:
جانسون عقیده دارد که « دنیای بازی غریزه می¬باشد ، به عبارت دیگر تمایلی است فطری که در موقع تولد در کودکان موجود است ».
پارملی معتقد است که «بازی عبارت است از صرف نیرو و بخاطر تفریح و خوش آیندی .بدون در نظر داشتن هدف و فواید آن » .

 


پاتریک بازی ر ااینطور تعریف می¬کند:« بازی عبارت است از عملی آزاد خود به خودی که هدفش در خودش است» .
هال می¬گوید:«بازی عبارت است از عاداتی که در نسلهای سابق به یک صورت ابتدایی و بدون هدف موجود بوده و بعد با عقاب منتقل گردیده و چنان که بعد خواهیم دید، این عقیده به نام آتارسیسم خوانده می¬شود».
عکس¬العملهایی که بازی نام دارد حرکاتی هستند که خودبه خود آزادانه از شخص ناشی می¬شوند . بازی عبارت است از عکس¬العمل کودک در برابر عوامل محیطی و این فعالیت خوش آیند، وقتی موجب رضایت خاطر است که کودک برای بازی خود دلیل ندارد و از آن بهره برداری نمی¬خواهد بلکه آزادانه با خوشحالی به بازی می¬پردازد . بازی به هر شکلی که باشد میل شدید خود را به آزادی عمل ارضاء می¬کند. بازی را می¬توان به منزله فعالیتی دانست که شخص هنگام آزادی می¬توان به میل خویش بدان مبادرت ورزد یا به عبارت دیگر عملی که بدون مانع از روی میل صورت می¬گیرد ، این تمایل در کودک فطری است و لزومی ندارد که آموخته شود زیرا آنها خود به خود به کارهایی که برایشان نشاط انگیزه است، اقدام می¬کنند. (آرین، 1370 ).
دردوران کودکی بازی جنبه غیر رسمی از دوران بلوغ دارد. باافزایش سن کودک از تعداد فعالیتهای تفریحی کاسته می¬شود و به تدریج که شخص مراحل رشد را می¬پیماید بازی هایش از صورت ساده اولیه خارج شده ترکیب و پیچیدگی پیدا می¬کند و از بازیهای سالهای قبل صرف نظر می¬کند. در اصطلاح روان شناسی بازی عبارت است از رفتار ذهنی یعنی طرز قضاوت شخص که فلان عمل را بازی یا کار تلقی نماید چنان که در یک زمان کاراست در زمان دیگر بازی است . طرز تلقی و انفعالات درونی هر کس در کار را تعیین می¬کنند. این است که آن عمل کار یا بازی محسوب شود. بنابر این حد فاصل بین بازی و کار نمی¬توان قائل شد هر فعالیتی می¬تواند کار یا بازی باشد بر حسب اینکه عامل از تعقیب آن چه منظوری داشته باشد.
سلسله اعمال عصبی که باعث درک و تشخیص منظور می¬شود و باعث قدرت در بازی است رشد می¬کنند. کودکان و بزرگان بازی می¬کنند به این که خود به خود رضایت خاطر اعصاب را که احتیاج به استراحت دارند فراهم آورند پس بازی جزء طبیعت ذاتی هر کسی است. یکی از اختلافات بین بازی و کاراین است که چون بازی امر غریزی و فطری است فشار و اجبار مداخله ندارد و امری است اختیاری و نوعی عادت به شمار می¬رود. از این رو فی نفسه لذت بخش است و آسانتر از کار است ولی کار چون به خودی خود لذت ندارد غالباً همراه با اجبار است. دوم این که بازی فعالیت بیشتری نسبت به کار دارد ولی آسانتر و خوش آیندتر از آن است به همین جهت خستگی کمتری ایجاد می¬کند.
اختلاف دیگر بازی در رشد بیش از کار مؤثر است. زیرا بیشتر با احتیاجات در تمایلات فطری مطابقت دارد بنابراین بیش از هر روشی برای فعالیت جسمی و فکری مناسبتر است. فرق دیگر این که در بازی تقریباًتوجه به یک جا و خود به خودی معطوف می¬شود بنابراین انرژی کمتری مصرف می¬شود.
اختلاف دیگر این که قائلند این است که کار را به عمل فکری و بازی رابه فعالیت جسمی تعبیر می¬کنند اما این تعبیر به کلی غلط است و باموازین عملی مطابقت ندارند. زیرا ممکن است اعمال فکری به اندازه اعمال بدنی تولید رضایت خاطر کند و به همان اندازه متضمن مقصود و منظور باشد.علم فیزیولوژی معلوم می¬دارد که هر پاسخ یا عکس¬العملی شامل کار اعصاب و عضلات و غدد است پس دلیلی نیست که بازی و کار از لحاظ اعمال فیزیولوژی فرقی با هم داشته باشد.
اختلاف دیگری که بین دو است که بازی مقدم بر کاراست و در کارنشاط و علاقه خود به خودی و غریزی نیست و هدف کار مانند بازی در خودش نیست و برای کار تمرین و مراقبت زیاد لازم است. وقتی کار از بازی و تفریح خالی باشد خسته کننده بوده و ارزش نخواهد داشت هم چنین بازی وقتی به صورت ابتدایی و بدون هدف باشد مفید نخواهد بود. بازی طوری باید انتخاب شود که فواید جسمانی و عقلانی در ان مندرج باشد به طور خلاصه در بازی بایستی مقدار کار وکوشش گنجانده شود. اگربازی تا حد خستگی اعمال شود اثر معکوس دارد و بی فایده می¬شود. کودکانی که در این امر فرط می¬کنند از درس عقب افتاد . و نتیجه مثبت بدست نمی¬آورند نظر به اهمیت جسمانی و عقلانی و نقشی که بازی در توسعه پرورش قوای ذهنی دارد، لازم است مطالعات بیشتری در این زمینه اعمال گردد. (مهجوری، 1378 ).

 


بازی و رشد اجتماعی
فروبل معتقد است که باید کودک را برای زندگانی اجتماعی اینده تربیت نمود،زیرا در کودک توان بالقوه اجتماعی بودن موجود است و صرفاً همنشینی با دیگران باعث به فعل در آوردن بالقوه اجتماعی کودک می¬شود . او می¬افزاید که همنشینی با دیگران می¬تواند به صورت بازی انجام شود و در این هنگام بازی علاوه بر تکامل نیروهای جسمی و عقلی کودک باعث می¬شود تا او در مورد پژوهش ویژگیها وخصوصیات همکاری، همیاری، بردباری ، راستگویی ، یک دلی ، وابستگی گروهی، استقلال و توجه به حقوق دیگران از طریق بازی است، بازی عاملی است برای ایجاد مراوده و دوستی میان کودکان زیرا وجود هدفی واحد در بازی، و لزوم مشارکت و همیاری برای رسیدن به هدف باعث اتحاد همبازی ها می¬گردد.
کودک از طریق بازی در می¬یابد که سهیم شدن یا سهیم کردن دیگران در بازی یا اسباب بازی برای مورد قبول قرار گرفتن و پذیرفتن لازم است. آدلر می¬گوید: بازی بیش از هر چیز یک تمرین اشتراکی است، و این تمرینها باعث می¬شود تا کودک ضمن بر آوردن احساسات اجتماعی خود آنها را ارضاء نماید. کودک در می¬یابد که دیگران نیز مانند او تمایل دارند تا از اسباب بازیها استفاده کنند . استفاده از اسباب بازیها به او می¬آموزد که جهت نیل به تفاهم باید از مقررات و اصولی که مورد قبول همگان و همبازیها باشد پیروی نماید و الا ازبازی و مشارکت با دیگران طرد می¬شود. کودکانی که از بازیها و سرگرمی ها دوری می¬کنند در واقع توانایی تطابق صحیح با محیط را در خود نمی¬بینند و لذا همیشه آماده هستند تا نسبت به دیگران ظنین و بد گمان شوند.
این کودکان همیشه منزوی و به دور از سایر کودکان هستند .آنها بیشتر تمایل به در حاشیه قرار گرفتن دارند و هر گاه موقعیتی برای مشارکت با دیگران برایشان فراهم گردد، به علت عدم موفقیت، تکبر، کمبود اعتماد و احترام به خود و ترس از ایفای نقش خود با دیگر کودکان سازش و هماهنگی نداشته و بازی ر ابه کام خود و دیگران تلخ می¬نماید.(احدی، 1376 ) .
بسیاری از روان شناسان عقیده دارند که کودک از طریق بازی کشش ها و کوششهای دوران بزرگسالی و یا درحقیقت نوعی از همانند سازی را تکرار می¬کنند .آنها عقیده دارند که ورود تدریجی کودک به دنیای بزرگسالی به درک واقعیتهای تلخ و شیرین ان از قبیل سخت گیری، آشفتگی، عصبانیت، خشم، استدلال محبت و غیره منجر می¬شود. تمام این خصوصیات را کودک بدون آنکه خود را درگیر مسائل و مشکلات و یا در مواقع وظایف ومسئولیت و مشکلات بزرگسالان نماید، از طریق بازی می¬آموزد ، بر این اساس ، روان شناسان می¬گویند که بازی اصولاً اجتماعی است و یکی از هدفها و بازده های آن ایجاد حس دوستی و معاشرت با دیگران است، یعنی در حقیقت بازی سازنده انسان اجتماعی است، آدلر عقیده دارد که بازی نوعی حرفه است که باعث مهارت و شکوفایی استعدادهای اجتماعی افراد می¬گردد. کودک از طریق بازی و همانند سازی خود با بزرگسالان تصویر خود را به عنوان شهروندی که باید مسولیتها و نقشهای مناسبی ر ادر یک نظم اجتماعی به عهده گیرد، گسترش داده و به عنوان شخصیتی موجود و مستقل در یک جامعه آزاد جلوه گری می¬کند بدین طریق کودک با هر تغییری در روابطش با جهان، به طور مستمر خود ر ااز نو کشف می¬کند ، تصویرش را از «خود» تا آنجا که می¬تواند و در توان دارد، مورد تجدید نظر قرارمی¬دهد. به علاوه کودک در بازی تلاش می¬کند که مشکلات و تضادهایش ر احل کند، وسایل بازی و اغلب وسایل بزرگتر ها را دست کاری می¬کند. او در حالی که تلاش می¬کند تا سرگرمی ها و پریشانیهای خود را حل کرده و بیرون ریزد، به زودی یاد می¬گیرد که مواظب صحبت کردن خود باشد و به صحبت بی صدا برای خیال بافی ها و دست کاریهای کلامی خود متوسل می¬شود. کودک معمولاً آنها را به سادگی ظاهر می¬سازد ، در غیر این صورت این احساسات و عقاید در بازی مخفی می¬مانند، یا همان طور که اریکسون معتقد بود، بازی کودک قطع می¬گردد، زیرا که او با این کرانها در دنیای خصوصی¬اش نمی¬تواند بر خورد کند.(آرین ، 1370 ) .
دانشمندان زیادی از قبیل پیاژه در مورد بازی طبقه بندی هایی انجام داده¬اند که به توصیف آن می¬پردازیم:
1 – مرحله تمرینی (حسی – حرکتی ) که از بدو تولد تا حدود 24 – 18 ماهگی است.
2 – مرحله تخیلی که از 18 تا 24 ماهگی تا 4 تا 5 سالگی می¬باشد و شامل بازیهای نشانه ای «رمزی سمبلیک » است.
3 – مرحله با قاعده که از 4 تا 5 سالگی به بعد می¬باشد در این مرحله بازی با قاعده و قانون صورت می¬گیرد.
در این بازی که تا پایان عمر ادامه دارد ، کودک از قوانین جمعی پیروی می-کند. در این بازی ، قانون قرار دارد و رقابت موجود است . کودک مجبور به اجرای هر سه مورد می¬باشد . بنابراین ، آنچه در مورد سیر بازی گفته شد، کودک در هر مورد با یک وسیله ثابت به نحوی متغیر بازی می¬کند در مرحله تمرینی به طور مثال با یک تاب برای لذت بردن بازی می¬کند ولی در مرحله با قاعده کودک خود را با دیگران مقایسه کرده و وسیله برد و باخت و شرکت کودک در رقابتها می¬گردد. این بازی از سن 4 تا 5 سالگی شروع می¬گردد. قبل از این مقطع سنی کودک از قانون پیروی نمی¬کند. چون چیزی از قانون سر در نمی¬آورد و تنها قسمتی از قوانین ر امی¬شناسد و اگر بازی گروهی انجام دهد قوانین بازی را رعایت نمی¬کند و به قوانین رقیب خود توجه نمی¬کند و هر کدام از طرفین بازی به روشی که می¬پسندند بازی می¬کنند و هیچ گونه هماهنگی بین آنها وجود ندارد و معنای برنده را درک نمی¬کنند و اگر در پایان بازی سئوال شود چه کسی باخت، می¬گویند هم بردیم و هم باختیم. زیرا فکر می¬کند بردن یعنی این که کسی خوب تفریح کرده باشد و تنها در مقطع سنی 2 تا 5 سالگی به بعد درک می¬کند که برنده کسی است که پس از رقابت قانونی بر حریف خود غلبه کند. در بازی با قاعده کودک یاد می¬گیرد که برای رسیدن بهت موفقیت باید از چه قوانینی پیروی کند و از چه قوانینی پیروی نکند و یا از چه تواناییها و امتیازات برای رسیدن به موفقیت یا پیروزی استفاده کند. در خلال بازی گروهی کودکان انعطاف پذیری، نوبت گرفتن و اجتماعی شدن را آغاز می¬کنند و رضایت خود را تا گرفتن نتیجه به تأخیر می¬اندازند و صبر و استقامت و انتظار کشیدن را در خود تقویت می¬کنند.(طباطبایی نیا، 1366 ).
گاهی کودک به تنهای بازی می¬کند، زیرا در برقراری و رابطه با دیگران مشکل دارد و یا آن که همبازی در دسترس ندارد. گرایش کودک به بازی فردی با بالا گرفتن سن کاهش می¬یابد. کودکان کمتر از سه سال معمولاً به بازی های فردی و یا بازی با یک کودک دیگر علاقمند هستند و از سه سالگی به بعد بازی گروهی را آغاز می¬کنند، در بازی گروهی چند کودک با یکدیگر همبازی می-شوند. بازی گروهی قوانین مشخص دارد و کودک باید آنها را رعایت کند . بازی گروهی باعث کسب مهارتهای اجتماعی و خود شناسی کودک می¬شود. بازی گروهی در مقایسه با بازی فردی محاسنی دارد . اولاً گروه امکان تلاش و فعالیت بیشتری برای کودک فراهم می¬آورد و به او نحوه همکاری و مشارکت با دیگران را می¬آموزد و باعث افزایش خلاقیت او می¬شود. ثانیاً کودک در گروه ضمن مقایسه رفتارش با دیگران، نکات قوت و ضعف خود ر امی¬شناسد . ثالثاً گروه باعث کاهش نگرانی کودک می¬شود. رابعاً، گروه جامعه کودکی است که کودک در آن داد وستد اجتماعی و رعایت قوانین را می¬آموزد و برای زندگی آماده می¬شود. خامساً گروه مکانی است که کودک از طریق بازی احساسات و رفتار واقعی خود را در موارد گوناگون بارز می¬سازد. (شفیع آبادی، 1372 ).
در اغار دوران نو باوگی، کودک گرایش فراوانی به بازی و تماس با کودکان نشان می¬دهد زیرای سیمای خود را از فراسوی چشمان بی ریای آنها به خوبی مشاهده می¬کند ، همواره خود را نیازمند به مصاحبت و همکاری با آنان می¬بیند. کودک از طریق بازی اطلاعات ر امقررات و روشهای حاکم ر ایاد گرفته و همین طور عقاید و افکار و راه ورسم های گوناگون ارضاء شدن را فرا می¬گیرد، مثلاً یاد می¬گیرد که چگونه به حقوق دیگران احترام بگذارد. کودک در هنگام بازی می¬آموزد که چگونه در مقابل ناکامیها و شکستها ایستادگی کند و اعتماد به نفس خود را حفظ کند. (پارسا، 1376 ).
در 5 سالگی بازیها اغلب سمبولیک است و کودک مدام در تلاش است تا از راه بازیها خودش را بشناسد و تواناییهایش را از قوه به فعل در آورد و مسئله مهم در بازی های این دوره آن است که کودک نسبت به خودش و درباره توانایهیش به یک قضاوت می¬رسد که پایه بسیاری از برنامه¬ریزی های آینده او می¬گردد. در مرحله دوم بازی یاد گرفته تجربه کند ابداع کند، دفاع کند و به استعدادها، توانایها ، خواستها، ضعفها ونکات مثبت و منفی خود پی برد و با شناخت به دست آمده ساخت شخصیتی خود را بسازد. رفته رفته دربازیها ی اجتماعی و فرهنگی شرکت می¬کند و به این ترتیب راه را برای دوستی میان کودکان همسال می¬گشاید و خود را عضوی از یک جمع احساس کند و به ارزیابی منصفانه رفتار و عملکرد خود و همبازی هایش می¬پردازد. این بازیها همچنین به او حد احترام به دیگران،مهربانی و خلوص را در کود ک پرورش می¬دهد و حس ابداع ر ادر او شکوفا می¬سازد. او از طریق بازی با نقش های متعدد اجتماعی آشنا می¬سازد و افقهای وسیعی در زمینه های مربوط به جهان در برابر چشم او می¬گشاید و اطلاعات لازم را در جهت زندگی اش در اختیار او قرار می¬گیرد. بازی در این دوره این امکان رامی¬دهد که نه تنها به خود بیاندیشد بلکه ارزشهای دیگران را نیز به حساب آورده و از حالت خود محوری بیرون بیاید. او یاد می¬گیرد برای رسیدن به هدف چگونه نقشه بکشد و چگونه با تلاش به موانع ومشکلات موجود بر سر راهش فائق آید.(افروز، 1378 ).
در دوران کودکی دوم، بازیها مقام مهمی دارند، و اهمیت آنها در شکل دادن به رفتار و اندیشه های آنا ن حد است که ژان شاتو ، روان شناس تربیتی فرانسه آنها را تنها وجه تمییز رفتار اطفال از بزرگسالان می¬داند. دردوران دوم کودکی، بر عکس دوران اول، کودکان علاوه بر بازیهای فردی قادر به فعالیتهای دسته جمعی نیز می¬شوند و از همکاری با هم به خلق و ابداع ساختن چیزهایی نو نائل می¬آیند. و ازسوی دیگر دراین دوره بازی کم کم به نسبت جنسیت یا سن از یکدیگر متمایز می¬شوند و دختران رفته رفته با دختران و پسران با پسران به بازی های دو یا سه نفره می¬پردازند، در اواخر این دوران بازیها به مرور از حالت خودمختار خارج می¬شوند و به صورت بازیهای قرار دادی که انجام آنها مستلزم رعایت اصول و مقرراتی است در می¬آیند. از این به بعد فعالیتهای مربوط به کار، یعنی اعمال منظم با هدف جای بازی یعنی فعالیتهای خود به خود و بی هدف ر امی¬گیرند. ( بهرامی، 1370 ).
در دوران دوم کودکی، عواطف بیشتر از دوران اول به وسیله بازیهای بسط و گسترش می¬یابند زیرا طفل با وررفتن مدام اسباب بازی های خود کم کم احساس تملک بیشتری نسبت به آنها می¬کند،رابطه دوستی با آنها برقرار می¬کند، نسبت به آنها عصبانی می¬شود، به آنها عشق می¬ورزد و از همین راه به صداقت و تلطیف عواطف خود نائل می¬آید . گفته¬اند که بازیها و اسباب بازیها بهترین ابزار برای شناختن تمایلات و احساسات کودکان می¬باشد. زیرا کودک به هنگام بازیها خلاق خود خواسته ها و تمایلات خود را بیان می¬کند و نشان می¬دهد از چه چیزهایی محروم شده است، به چیزهایی بیشتر گرایش دارد و از چه چیزهایی رنج می¬برد. به طور مثال دختر بچه¬ای که عروسکش ر ابه خاطر عدم نظافت تنبیه می¬کند یا او را به خاطر شیک پوشی مورد نوازش قرار می¬دهد در واقع تشویق های خود را درباره نظافت و یا لباس پوشیدن نشان می¬دهد و از این را ه می¬کوشد ارزشهای اخلاقی بزرگترها را در خود تلقین کند. کودک در واقع تنبیه عروسک و ایراد گرفتن از راه شریک جرم و همانندی مثل خود را در او بازی می¬شناسد و بدین وسیله از بالینگاه ها و خطاهایی که گاه مرتکب می¬شود، می¬کاهد به یک نوع برون فکنی که به تلطیف روانی او منتهی می¬شود می¬پردازد . محتوای بازیها ی کودکان، متفاوت و گوناگون است. زندگی والدین ، کار افراد شاغل و مانند آن ، می¬تواند برای آنها مهم و جالب باشد. از رفتار کودک ضمن بازی، می¬توان به مناسبات بزرگسالان پی برد. مشاهدات فراوان نشان می¬دهد که انتخاب بازی با تمایلات و خواسته های کودک بستگی دارد. اگر بپذیریم که بازی برای رشد هوشی سود دارد، دراین صورت آشنا کردن کودکان را بازی ، یکی از عواملی است که رشد شناختی را تسهیل می¬کند. بازیهای مناسب به کودکان قبل از دبستان کمک می¬کند تا رفتار اجتماعی مطلوب را بیاموزد. درزمینه انجام بازیها ،پژوهش نشان داده¬اند که انواع بازیهای دختران و پسران بسیار بد هم نزدیک می¬باشد. برای مثال، فیلز یکی از پژوهشگران درزمینه بازی کودکان می¬باشد، دریک تحقیق به این نتیجه رسید که فعالیتهای دختران و پسران خیلی به هم نزدیک است اما در بازیهای مختلط ، اکثراً فعال ترین و آرام ترین افراد دربازی را تشکیل می¬دهند.(مهجور، 1378 ).

 

 

 


ارزش بازی برای کودکان.
1 ) به طور کلی زندگی را شیرین تر و دوست داشتنی تر می¬سازد.
2 ) عضلات منقبض شده و ناراحت و احساسات آشفته و تهییج شده را آرامش و تسکین می¬دهد.
3 ) کودک در بازی راجع به خود و دنیای خویش اطلاعاتی کسب می¬کند.
4 ) طرز بازی کودک، علل رفتارو کیفیت اخلاق او را به نحو احسن برای بزرگترها روشن می¬سازد و آنان را توانای می¬بخشد که در موارد بحرانی و اتفاقات نامطلوبی که برای کودک پیش می¬آید او را یاری دهند. (احدی، 1376 ) .

شرط مقررات جذب وجامع .
اطفال مختلف بازی های مختلف می¬خواهند و در این موضوع بستگی تام تا به سطح رشد و تکامل و احتاجات فردی و قابلیتها و ذوق آنها را دارد ولی به طور کلی برای این که بازی تجربه کافی و مفید

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی اثرا ت بازی گروهی و با قاعده در رشد اجتماعی دختران 4 تا 5 ساله مدارس آمادگی شهر تهران

رابطه سبک اسناد با پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران سال سوم دبیرستان

اختصاصی از فی دوو رابطه سبک اسناد با پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران سال سوم دبیرستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رابطه سبک اسناد با پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران سال سوم دبیرستان


رابطه سبک اسناد با پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران سال سوم دبیرستان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رابطه سبک اسناد با پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران سال سوم دبیرستان

نوع فایل:ورد قابل ویرایش

تعداد صفحه:79

قیمت:2000 تومان

دانلود و خرید به صورت آنلاین

فهرست مطالب

عنوان

صفحه

فصل اول

 

مقدمه

 

زمینه و بیان  مسئله

1

اهمیت و ضرئرت پژوهش

4

سئولات پژوهش

5

متغیرهای پژوهش

5

تعاریف مفهومی

6

تعاریف عملیاتی

6

فصل دوم:پیشینةنظری وپژوهشی

 

خلاصه فصل

8

اسناد

9

نظریه های اسناد

10

سو گیری های اسناد

23

اسنادهای اصلی

25

ابعاد اسناد

26

اسنادها؛موفقیت وشکست

30

اسناد وجنسیت

33

اسناد وپیشرفت تحصیلی

39

فصل سوم:روش پژوهش

 

خلاصه فصل

43

روش تحقیق

44

جامعه اماری وروش نمونه گیری

44

ابزار تحقیق

44

روش نمره گذاری پرسشنامه

47

روش اجرا

49

اعتبار وپایایی پرسشنامه

49

روش آماری

51

فصل چهارم:یافته های پژوهش

 

خلاصه فصل

53

یافته های توصیفی

54

یافته های تحلیلی

57

بررسی رابطه ابعاد سه گانه اسنادپس از شکست در دختران وپسران

57

بررسی رابطه ابعاد سه گانه اسناد پس از موفقیت در دختران وپسران

59

بررسی رابطه سبک اسناد با پیشرفت تحصیلی

61

بررسی پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش اموزان در دوجنس دختر وپسربا ابعاد سه گانه اسناد در موفقیت وشکست

65

یافته های دیگر

68

فصل پنجم :بحث ونتیجه گیری

 

بحث ونتیجه گیری

72

محدودیت های تحقیق

74

پیشنهادات

74

منابع فارسی

76

منابع انگلیسی

78

پیوست ها

79

                       


دانلود با لینک مستقیم


رابطه سبک اسناد با پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران سال سوم دبیرستان

دانلود مقاله ارتباط بین خودباوری مثبت دختران و ورزش

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله ارتباط بین خودباوری مثبت دختران و ورزش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

  دختران در یک محیط ورزشی یاد میگیرند تا بدنشان را کنترل کنند و به مهارتهای فیزیکی بهدست آمده تکیه نمایند. همچنین شرکت در ورزش به دختران کمک میکند تا درستکار باشند و به خودشان اعتماد داشته باشند و در راستای ارزشهای عمومی و کارهای عامالمنفعه، همکاری نمایند.
خودباوری مثبت عبارت است از درک مطلوب فرد از خودش، یا چقدر از خود بودن راضی است. در کل احساس خودباوری به خود ارزیابی، اعتماد و شایستگی شخص کمک میکند. این احساس ارزشمندی، اطمینان و مهارت میتواند زندگی یک شخص را در ارتباط با آرزوهای شخصی، انگیزش، استعداد موفقیت و ارتباطات تحت تأثیر قرار میدهد. (Melpomen Institute)
خودباوری یک شخص از شرایط محیطی گوناگون در زندگی تحت تأثیر واقع شده و شکل گرفته است، بعضی از اینها عبارتند از:
- درجه انتظارات والدین، تشویق و تأثیر.
- درجه انتظارات دوستان، تشویق و تأثیر.
- درگیر شدن در تصمیمگیریها.
- توسعه استعدادها، سرگرمیها یا علایق.
- تأثیر و اهمیت مدلهای نقش.
- گسترده تأکید روی تصویر بدنی.
- تجربه و اثرات متقابل در طول آموزش.
- شرکت کردن در فعالیتهای بدنی و یا ورزشها (Kopecky, ۱۹۹۲).
بسیاری از پژوهشهای انجام شده روی خودباوری دختران جوان نشان دادهاند که دختران همچنان که از مدرسه ابتدائی به دبیرستان میروند سطح خودباوری آنها افت میکند. (Feldman & Elliott, ۱۹۹۰; Gilligan, Lyons & Hammer, ۱۹۹۰; How Schools Shortchange Girls, ۱۹۹۲).
برای مثال یافتهها در یک پژوهش نشان میدهد که ۶۹% پسران ابتدائی و ۶۰% دختران ابتدای پاسخ دادند که آنها از وضعیتی که در آن هستند خشنودند.
همان یافتهها نشان دادند که ۴۶% پسران دبیرستان و فقط ۲۹% دختران دبیرستانی از وضعیتی که در آن هستند، خشنودند. در کل خودباوری دختران سه برابر پسران افت کرده است . احساس پائین خود باوری افراد بالغ یکی از عوامل مهمی است که احتمال ترک تحصیل یک دختر جوان را افزایش میدهد. خودباوری پائین دختران با بلوغ از بین نمیرود؛ دختران با خودباوری پائین اغلب به زنانی با خودباوری پائین تبدیل میشوند. هم در افراد بالغ و هم در بزرگسالان سطح پائین خودباوری مرتبط با افزایش میزان افسردگی، استفاده بیش از حد از داروهای غیر مجاز، خودکشی و تغذیه نامناسب است. (How Schools Shortchange Girls, ۱۹۹۲; Melpomene Insitute, ۱۹۹۶).
▪ در مورد کاهش خودباوری چه کاری میتوان انجام داد؟ چگونه دختران میتوانند خودباوریشان را همچنان که به بلوغ میرسانند حفظ کنند؟
برای پاسخ دادن به این سئوالات مهم است که ببینیم پسران چه کار متفاوتی انجام میدهند زمانی که دو گروه از مدرسه ابتدائی به دبیرستان میروند. یکی از اختلافات مهم که باید در نظر گرفته شود میزان مشارکت در ورزش میان پسران و دختران است. همانطوری که دختران از ابتدائی به دبیرستان میروند میزان پرداختن به ورزششان ۶ برابر افت میکند. (Women&#۰۳۹;s Sports Foundation, ۱۹۹۸).
آیا میزان پائین مشارکت ورزشی در میان دختران میتوانست مرتبط با خودباوری پائین آنها باشد؟ برای این کار به این سؤال پاسخ دهیم دو عامل را باید بهطور اساسی در نظر بگیریم: چه چیزی در توسعه خودباوری کمک میکند؟ و فواید مشارکت ورزشی برای دخترانی که در سالهای دهه ۱۹۹۰ میلادی زندگی میکردند، خودباوری مرتبط به جاذبههای فیزیکی و شایستگی فیزیکی است. با وجود این، قبل از سال ۱۹۹۰ عامل مهم که به خودباوری دختران کمک میکرده است، جاذبههای فیزیکی بوده است. Nelson ۱۹۹۴ یک گام در مسیر درست، یکی کردن خودباوری با شایستگی و زیبائی است. اگر چه هنوز جای تأسف است که دختران به جاذبه فیزیکی اهمیت زیاد میدهند تا جائی که آن را مرتبط با شادیهایشان میدانند.
شناخت آن که دختران جوان اغلب خودشان را با استانداردهای غیرواقعی زیبائی مقایسه میکنند، میتواند والدین را در فهم بهتر و تأثیر بر بچهها کمک و راهنمائی کند والدین ممکن است در تلاشی استفاده کردن از منافع ورزش را برای دخترانشان جهت تأکید بر اهمیت شایستگیهای فیزیکی مفید بدانند.
مشارکت در ورزش یک روش است که دختران میتوانند شایستگی خود را توسعه دهند. دختران یاد میگیرند بهجای توجه بهظاهر و جلب توجه دیگران، برای آنچه میتوانند انجام دهند و مهارتهای ورزشیای که میتوانند بروز دهند به خود ببالند. دختران در یک محیط ورزشی یاد میگیرند تا بدنشان را کنترل کنند و به مهارتهای فیزیکی بهدست آمده تکیه نمایند. همچنین شرکت در ورزش به دختران کمک میکند تا درستکار باشند و به خودشان اعتماد داشته باشند و در راستای ارزشهای عمومی و کارهای عامالمنفعه، همکاری نمایند.
به یک مفهومی شرکت در ورزش به هر دختر اجازه میدهد تا تشویق کننده و رهبر خودش باشد و فیزیک بدنش و هر آنچه که امکانپذیر باشد را تشویق نماید نه آن که در حاشیه بایستد و فقط تشویق کننده دیگران باشد Nelson, ۱۹۹۴. درگیر شدن در ورزش یادگیریهائی را برای کارهای گروهی و رهبریت، توسعه شهروندی و شرکت در اجتماع فراهم میکند. همچنین عضویت در کار ورزشی به دختران روحیه همکاری بیشتری را برای ایفاء نقش بزرگسالان اعطا میکند تا جائی که آنها میتوانند راهنمائی و حمایت را دریافت کنند. Melpomene Instiute, ۱۹۹۶; Murtaugh, ۱۹۸۸.
علاوه بر این دختران در محیطهای ورزشی دوستان جدیدی پیدا میکنند. برای دختران این احساس دوستی بسیار اساسی است و در بعضی مواقع دوست داشته شدن توسط دختران دیگر مهمتر از زیبا انگاشته شدن توسط دیگران و یا استقلال است. Feldman & Elliott, ۱۹۹۰.
یک مطالعه توسط بنیاد ورزش زنان بر روی ۳۰۰۰۰ دختر که در آن ورزشکاران با غیر ورزشکاران مقایسه شدهاند منتشر شده است.
این مطالعه بیان میدارد که ورزشکاران با احتمال بیشتری نسبت به غیر ورزشکاران دارای مشخصات زیر هستند:
- در آزمونهای موفقیت تحصیلی نمره خوب میگیرند.
- احساس مردمی بودن در میان رفقای خود دارند.
- در فعالیتهای فوق برنامه بهخوبی شرکت میکنند.
- فارغالتحصیل شدن آنها از دبیرستان با احتمال سهبرابر بیشتر است.
- شانس قبولی آنها در دانشگاه بیشتر است.
- در ورزش شرکت کرده و آن را با زندگی خود عجین میکنند.
- اشتیاق برای درگیر شدن در اجتماعی دارند.
- درگیر نبودن در استفاده از موادمخدر با احتمال ۹۲% کمتر از ورزشکاران.
Womens Sports Foundation, ۱۹۹۸.
این مهم است که والدین دریابند که مشارکت در فعالیتهای ورزشی باعث پیشرفت دختران جوان میشود. جنبههای مثبت ورزش میتواند به دختران جوان کمک کند تا خودباوریشان را در شرایط دشوار عبور از مدرسه ابتدائی به دبیرستان نگه دارند.
دختران نوجوان، ورزش و نیازهای غذایی
فقط ۲۰ درصد دختران دبیرستانی احتمالاً پنج وعده یا بیشتر میوه و سبزیجات در روز مصرف می کنند و یا سه لیوان شیر در روز می نوشند. امروزه دختران نوجوان کمترین فعالیت را در جامعه دارند.
اکثریت دختران نوجوان از ورزش و نیازهای تغذیه ای خود غفلت می کنند.نکته قابل توجه این است که فقط ۲۰ درصد دختران دبیرستانی احتمالاً پنج وعده یا بیشتر میوه و سبزیجات در روز مصرف می کنند و یا سه لیوان شیر در روز می نوشند. امروزه دختران نوجوان کمترین فعالیت را در جامعه دارند.
در حالی که در کشورهای پیشرفته ۶۱ درصد دانش آموزان پسر در تیم های ورزشی بازی می کنند، فقط ۵۰ درصد دختران در تیم های ورزشی شرکت می کنند. همچنین در حالی که تقریبا سه چهارم پسران در فعالیت هایی شرکت می کنند که باعث می شود برای ۲۰ دقیقه یا بیشتر و سه روز در هفته یا بیشتر عرق کنند و تند نفس بکشند فقط نیمی از دختران این وضعیت را دارند. هم ورزش و هم تغذیه خوب برای سلامت طولانی مدت دختران ضروری است. برای مثال: ورزش کمک می کند که استخوان ها، عضلات و مفاصل ساخته و حفظ شوند، وزن کنترل شود و وقوع فشار خون بالا را به تاخیر می اندازد. در حقیقت میزان ورزش دختران نوجوان بین ۱۸-۱۲ سالگی یک عامل مهم در پیشگیری از شکستگی لگن در سنین میانسالی است.
تغذیه خوب نیز از عوامل مهم است. چون یک دختر نوجوان در طی نوجوانی از هر زمان دیگری از زندگی (غیر از زمان نوزادی) رشد سریع تری دارد. در سنین نوجوانی وی نیاز به انبوهی از ویتامین ها و مواد معدنی و همچنین به طور متوسط ۲۲۰۰ کالری روزانه دارد که در غذاها یافت می شود، اما اغلب دختران نوجوان میزان کافی از این مواد غذایی حیاتی دریافت نمی کنند. همچنین اغلب دچار کمبود کلسیم هستند، زیرا زمانی که به نوجوانی می رسند میزان مصرف شیر را کاهش می دهند. تقریبا نیمی از توده استخوانی زنان در طی نوجوانی تشکیل می شود و مصرف کم کلسیم در این زمان ممکن است بعدها منجر به پوکی استخوان شود.
همچنین دختران آهن کافی دریافت نمی کنند چون هم از طریق خونریزی قاعدگی آهن از دست می دهند و هم این که ممکن است دارای رژیم غذایی جهت لاغری باشند یا این که رژیم غذایی متنوعی نداشته باشند و یا غذاهای غنی از آهن مانند گوشت قرمز به اندازه کافی مصرف نکنند که در این صورت مبتلا به کم خونی می شوند. همچنین یک مطالعه نشان داده که حتی فقر آهن خفیف می تواند منجر به نمرات امتحانی پایین تر در ریاضیات شود و این می تواند یک توضیح احتمالی برای این نکته باشد که چرا دختران نوجوان از لحاظ ریاضیات از پسران ضعیف ترند.
به این دلایل مشخص می شود که بر عهده والدین است که یک رژیم غذایی مناسب برای دختران (و پسرانشان) تهیه کنند. رژیمی که حداقل پنج نوبت در روز میوه و سبزیجات و سه لیوان یا ۲۵۰ سی سی شیر در آن وجود داشته باشد.
● برای این که نوجوان شما تغذیه مناسب داشته باشد به نکات زیر توجه کنید:
۱- کار را ساده کنید: مواد غذایی مانند برش های میوه، پنیر، ماست و پاپ کورن بدون کره را در دسترس آنان قرار دهید.
۲- نوشابه مصرف نکنید و حتی آن ها را در خانه نگهداری نکنید.
۳- دختران را در آشپزخانه بخوانید و آن ها را مسوول خرید بعضی از مواد غذایی و سبزیجات مصرف خانواده کنید تا یاد بگیرند چگونه انتخاب غذایی خوب و مناسبی داشته باشند.
۴- اگر شام خانواده با عجله صرف می شود باز هم باید مغذی باشد وقتی بیرون غذا می خورید دخترتان را تشویق کنید انتخاب های غذایی مناسب مانند سالاد و سبزیجات پخته داشته باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ارتباط بین خودباوری مثبت دختران و ورزش

تحقیق درباره بررسی علل فرار دختران

اختصاصی از فی دوو تحقیق درباره بررسی علل فرار دختران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی علل فرار دختران


تحقیق درباره بررسی علل فرار دختران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:57

فهرست:

مقدمهفصل اول: کلیات تحقیق

اهمیت مسئله

تعریف علمی واژه‌ها

نوجوانی

کجروی یا انحراف

فصل دوم: فرار دختران از خانه

مقام زن در جهان‌بینی اسلامی

فرار دختران

نقش عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی در انحراف

نقش مسائل اجتماعی در انحراف

تراکم جمعیت

محل سکونت

مناطق جرم‌خیز

مهاجرت

ماهیت زندگی شهری

دوستان و رفقا

تأثیر عوامل فرهنگی بر انحراف

تأثیر عوامل اقتصادی بر انحراف

خانواده و انحراف

خشونت والدین و اثرات آن

فساد و آلودگی والدین

فصل سوم: علل فرار

چه کسانی از خانه فرار می‌کنند؟

شرایط عمومی افراد فراری

از نظر خانوادگی

از نظر اجتماعی

اقسام فرار

علل فرار

فقدان یکی یا هر دو والدین

جدایی و طلاق

وجود ناپدری یا نامادری

فقر عاطفی

شکست تحصیلی و نگرانی از سرزنش یا تنبیه والدین

سخت‌گیری و وجود شرایط تنبیه

تمایل به دیدن نقاط دیدنی

فصل چهارم: نحوة ارائة خدمات به دختران فراری

نحوة ارائة خدمات در ایران به افرادی که از خانه فرار می‌کنند

مرکز بازپروری زنان و دختران آسیب‌دیدة اجتماعی

خانة سلامت

اهداف

شرایط پذیرش

نحوة پذیرش

کمیتة امور آسیب‌دیدگان اجتماعی استان

شرایط و مراحل ترخیص و تحویل به خانواده یا بستگان

شرایط و مراحل زندگی مستقل

شرایط ترخیص از طریق ازدواج

شرایط ترخیص از طریق ادامة تحصیل

فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری

توصیه و پیشنهادات برای مسئولین

چند توصیه به والدین

 

همه روزه شاهد درج عکسهایی از کودکان و نوجوانان در جراید رسمی کشور هستیم که بدون اطلاع والدین، خانه و کاشانة خود را ترک نموده و به دیگر سخن اقدام به فرار از خانه نموده‌اند و چشمان مضطرب خانواده‌ای را بی‌صبرانه در انتظار بازگشت خویش به دور انداخته‌اند. البته این تنها بخش کوچکی از جامعه آشنا با مطبوعات را شامل شده که دسترسی به جراید داشته و با درج آگهی در آن، ملتمسانه مردم را در یافتن فرزند خویش به استمداد طلبیده‌اند در صورتیکه بسیاری از خانواده‌های بحران زده آشنایی چندانی با جراید نداشته تا بنابر دلایلی! «بالاخص در ترس از آبرو» از درج آگهی در مطبوعات خودداری نموده‌اند. بعلاوه هیچ آمار دقیقی از تعداد فراریان از منزل در ایران وجود ندارد و مسئولین اداره آگاهی نیز از ارئه آمار به دلایل مختلف طفره رفته‌اند. همچنین مشخص نیست از میان فراریان نوجوانان، چه تعدادی دوباره پس از برخورد با مشکلات خود به منزل مراجعت می‌کنند؟ یا آنکه بوسیلة نیروهای انتظامی دستگیر شده و به والدین تحویل می‌گردند؟ یا با در پیش گرفتن کاری شرافتمندانه مستقل از والدین خانواده به زندگی خود ادامه می‌دهند؟ وتعداد زیادی نیز پس از ارتکاب جرمی دستگیر شده و پس از تشکیل پرونده تحویل کانون اصلاح و تربیت گردیده تا اقدامات تعلیمی و تربیتی لازم در مورد آنان صورت گیرد و این تنها قسمتی است که در صورت همکاری مقامات زیربط در آگاهی آمار دقیقی دارد که متأسفانه ارائه نگردیده است

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی علل فرار دختران