فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق آداب و آیین های دینی و ملی زرتشتیان

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق آداب و آیین های دینی و ملی زرتشتیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق آداب و آیین های دینی و ملی زرتشتیان


دانلود تحقیق آداب و آیین های دینی و ملی زرتشتیان

 

مشخصات این فایل
عنوان:  آداب و آیین های دینی و ملی زرتشتیان               
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 40

این مقاله درمورد  آداب و آیین های دینی و ملی زرتشتیان می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله آداب و آیین های دینی و ملی زرتشتیان می خوانید :

جشن های ملی
از جشن های ملی، سه جشن نوروز، مهرگان و سده، امروز هم باشکوه ویژه در سطح ملی برگزار می شود، و هر کوشش اهریمنی که در طی سده ها در کنار گذاشتن آن ها به کار رفته با شکست رو به رو شده است. امام محمد غزالی در کیمیای سعادت سفارش می کند که:
ایرانیان جشن نوروز و سده را نگیرند! چراغانی نکنند! لباس نو نپوشند! حتی عزاداری کنند تا مجوس از بین برود! ولی برخلاف خواست نابه جای او، مردم ایران پرست آن جشن را نگاه داشتند.
تا سده هفتم میلادی میان جشن های ملی و دینی، تفاوتی نبود. زیرا دین ایران دین زرتشتی بود. گفت و گو در این باره پس از اسلامی شدن ایران، پیش آمد.
جشن نوروز
نوروز بدون گفت و گو، زیباترین جشن میان جشن های همه ادیان و اقوام و منطقی ترین مبدأ برای آغاز سال است. در این جشن سه جنبه نجومی، ملی و دینی با برجستگی به چشم می خورد.
از دیدگاه نجومی، این روز مقارن با اعتدال ربیعی یعنی هنگامی است که خورشید روی مدار استوا قرار می گیرد و روز و شب برابر است، روزی که طبیعت از خواب زمستانی بیدار می شود و زندگی نو آغاز می کند، روزی که زیبایی آفرینش در والاترین چهره خود آشکار می شود. به گفته ابوریحان بیرونی:
«نوروز نخستین روز از فروردین ماه…. و پیشانی سال نو است، و ششم فروردین ماه نوروز بزرگ (باشد) زیرا که خسروان بد آن پنج روز حق های حشم (خویشان و چاکران) و گروهان بگذاردندی و حاجت ها روا کردندی و آن گاه بد آن روز ششم خلوت کردندی خاصگان را و اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین است که اول روزی است که از زمانه و بدو ملک آغازید گردیدن.»
از دیدگاه ملی و تاریخی آمده است:
هنگامی که جمشید شاه از کارهای سازندگی فارغ شد، مردمان در آسایش، کشور در آبادانی، و همه چیز فراوان بود، به دیوان فرمان داد تا تختی زرین و جواهرنشان برای او بسازند و او را به هوا برند و این روز را آغاز سال نو خواندند. به گفته سراینده بزرگ ملی فردوسی:
چو این کارهای وی آمد به جای            زجای مهی، برتر آورد پای
به فرکیانی یک تخت ساخت                چه مایه برو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی             زهامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان، میان هوا                 نشسته بر او شاه فرمانروا
سر سال نو، هرمز فرودین                بر آسوده از رنج تن، دل زکین
چنین جشن فرخ از آن روزگار              بمانده از آن خسروان یادگار  
ابوریحان بیرونی می نویسد: «به باور پارسیان در این روز جهان هستی یافت و آفرینش آغاز گردید.»
خیام در نوروزنامه می نویسد: «و گویند چون ایزد تبارک و تعالی بد آن هنگام که فرمان فرستاد که ثبات گیرد تا تابش و منفعت او به همه چیزها برسد آفتاب از سر حمل برفت و آسمان او را برگردانید و تاریکی از روشنایی جدا گشت و شب و روز پدیدار شد و آن آغازی شد بر تاریخ جهان را.»
چون بحث از دیدگاه تاریخی است باید اشاره کنیم که پس از اسلام نسبت های تاریخی دیگری به نوروز ـ روز اورمزد فروردین ـ دادند. این نبوغ ایرانی بود که برای پایداری جشن های ملی به آن ها رنگ مذهبی اسلامی و سامی داد.
محمدباقر مجلسی در کتاب «سماء و العالم» نوشت که به روایت امام جعفرصادق در این روز حضرت محمد در دشت غدیرخم برای حضرت علی از مردم بیعت گرفت، و در همین روز حضرت علی به مردم نهروان غالب شد، و در همین روز امام دوازدهم که فعلاً از دیده ها پنهان است، مجدداً ظاهر می شود.

باز از امام جعفرصادق و سلمان فارسی نقل شده است که: آدم در آغاز فروردین آفریده شده و آن روز فرخنده ای است برای طلب حاجات و برآورده شدن آروزها و زناشویی و مسافرت. هاتف با توجه به مبارک بودن این روز گفته است:
همایون روز نوروز است امروز و به فیروزی         بر او رنگ خلافت کرد شاه لافتی مأوی
این آمیزش اساطیر ایرانی و سامی محاسن و معایبی داشت. از محاسن آن این که سنن ایرانی و ملی حفظ شدند و از معایب آن این که امروز تفکیک بسیاری از سنن ایران و سامی مشکل است. برای نمونه در سه سده بلافاصله بعد از تسلط اعراب، برای حفظ آرامگاه کورش آن را قبر ام النساء و یا مقبره مادر سلیمان خواندند و یا آتشکده آذرگشسب را تخت سلیمان و تخت جمشید را تخت سلیمان نامیدند. در تغییر نام ها آن گونه زیاده روی شده بود که در قرن چهارم نویسندگانی چون ابن حوقل در کتاب صورت الارض و استخری در مسالک و الممالک و در قرن پنجم ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه عن القرون الخالیه و ابن بلخی در فارسنامه و محمد بن محمود بن احمد طوسی در کتاب عحایب المخلوقات و غرائب الموجود خود را مجبور دیدند که انتساب تخت جمشید را به سلیمان تکذیب کنند.
یکی کردن جمشید و سلیمان، پس از حمله اعراب بی علت نبوده است. جمشید و سلیمان هر دو، شاه پیغمبر بودند، هر دو تخت جواهرنشان ساختند، هر دو کارهای خارق العاده کردند، هر دو به آسمان رفتند (تخت جمشید را دیوان بدوش کشیدند و قالیچه حضرت سلیمان را باد)، هر دو از قدرتی که منشأ خدایی داشت، بهره مند بودند، هر دو بعداً از لطف خدا دور شدند. یکی به سبب غرور و خوردن گوشت و دیگری، به سبب ازدواج با دختران غیرسامی و بی عدالتی. خود این مؤید هوش سرشار ایرانی در حفظ آثار باستانی بود.
از دیدگاه دین، مراسم جشن نوروز همیشه با خواندن جَشَن آغاز می شود و زرتشتیان پیش از دید و بازدید نوروزی به «درمهر» و پرستشگاه های خود می روند و ستایش خداوند را
به جا می آورند.
شاهان هخامنشی در این روز در تالار آپادانا بار عام می دادند، نمایندگان کشورهای خارجی، استادان، گروه های مختلف، به پیشگاه شاه بار می یافتند، هدیه می دادند و هدیه می گرفتند. داریوش کبیر در نوروز هر سال به معبد بابل می رفت و دست رب النوع بابل را می گرفت. شاهان ساسانی با شکوه فراوان، نوروز را جشن می گرفتند. پادشاه با جامه ابریشمی در بارگاه می نشست و موبدان موبد با سینی بزرگی که در آن، نان و سبزی، شراب، انگشتر، شمشیر، دوات و قلم و … بود با اسب و باز به پیش شاه می رفت و شادباشی به این عبارت می گفت:
«شاها، به جشن فروردین به ماه فروردین، آزادی گزین بر داد و دین کیان، سروش آورد ترا دانایی و بینایی و کاردانی، و دیر زیوی با خوی هژبر، شادباش به تخت زرین، انوشه خور به جام جمشید و آیین نیاکان، در همت بلندباش، نیکوکاری و داد و راستی نگاهدار، سرت سبز و جوانی چون خوید، اسبت کامکار و پیروز به جنگ، تیغت روشن و کاری به دشمن، بازت گیرا و خجسته به شکار، کارت راست چون تیر، سرایت آباد و زندگی بسیار باد.»
پس از چیرگی تا زیان، در زمان بعضی از خلفای عباسی، جشن نوروز باشکوه برگزار می شد. مثلاً آمده است که عمربن عبدالعزیز خلیفه اموی و معتضد دو خلیفه عباسی با تقلید از سنت ساسانیان، لباس زربفت می پوشیدند، روی تخت می نشستند و سپس یک تن، خوش صدا و خوش قدم، به نام «امیر نوروزی» با «میمنت» پروای ورود می خواست و شادباش می گفت.
در زمان دیلمیان، غزنویان و سلجوقیان هم جشن نوروز برگزار می شد. همچنین برای پابرجایی نوروز، نشانه های اسلامی، روی آن زدند، برای نمونه محمدباقر مجلسی در کتاب سماء و العالم نوشت که:
به روایت از امام جعفرصادق، حضرت محمد در روز نوروز در دشت غدیرخم، از مردم برای ولایت حضرت علی بیعت گرفت، و در همین روز حضرت علی به مردم نهروان غالب شد.
از زمان ساسانیان رسم بود که 25 روز پیش از نوروز بر روی هفت ستون گلی، غلات یا حبوبات می کاشتند و هر کدام محصولش خوب می شد، باور داشتند که آن محصول در آن سال خوب می شود. خانه تکانی، لباس نو پوشیدن، دید و بازدید و تبادل هدایا از سنتهای این عید است … سفره هفت سین یا هفت شین (گویا درست تر است)، که اشاره به هفت امشاسپندان است … آتش، آیینه، اوستا، گلاب پاشی و نقل سفید، ظرف آب، آویشن، شاخه های سرو و مورد، پلو ماهی. انار و آجیل همه مفاهیم نمادی (سمبلیک) داشتند.
جشن نوروز به بسیاری از کشورهای اسلامی، تا مغولستان در آسیا و مصر و زنگبار در افریقا رفت، اکبرشاه در هندوستان در سال 1584 نه تنها جشن نوروز و مهرگان را باشکوه هرچه بیشتر جشن می گرفت بلکه گاهنامه ایرانی زرتشتی با نام های فروردین، اردیبهشت را جانشین نام ماه های تقویم اسلامی کرد. پادشاهان عثمانی نیز نوروز را جشن می گرفتند.

جشن مهرگان
دومین جشن بزرگ ملی ـ دینی ایرانیان «مهرگان» بود که در روز 10 مهر، روزی که نام روز و ماه یکی بود، جشن گرفته می شد و مانند نوروز سه جنبه نجومی (طبیعی)، تاریخی، و دینی داشت.
از نظرنجومی، مهرگان چند روز پس از اعتدال پاییزی جشن گرفته می شود (اعتدال پاییزی اول مهر صورت می گیرد) و جشن برداشت محصولات کشاورزی است.
از نظر تاریخی، در این روز نیروی داد و راستی به سرکردگی کاوه آهنگر بر آرتش دروغ و ستمگری اژی دهاک پیروز شد و فریدون به شاهی رسید. مبارزه راستی و دروغ، داد و ستم در ایران ریشه دینی دارد و همه جشن های ملی هم به گونه ای این مبارزه و پیروزی نهایی حق بر ناحق را نشان می دهد. ولی، در تاریخ مهرگان این جنبه درخشندگی ویژه ای دارد.
ابوریحان بیرونی در کتاب «آثارالباقیه» می نویسد:
در روز «مهرگان» فرشتگان به یاری کاوه آهنگر شتافتند و فریدون به تخت شاهی نشست و ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد و مردمان را از گزند او برهانید.
از نظر دین، در فرهنگ ایرانی مهر یا میترا به معنای فروغ خورشید و مهر و دوستی است. همچنین مهر نگهبان پیمان و هشداردهنده به پیمان شکنان است.
جشن مهرگان همانند نوروز از فروغمندترین نمودهای فرهنگ ایرانی است. مهر یکی از خدایان پیش از زرتشت بود که پس از زرتشت به فرشته آفریده اهورامزدا درآمد. روشنایی و مهر، همیشه با روشنایی بی پایان خدایی یکی بوده اند.
چون نور که از مهر جدا هست و جدا نیست        عالم همه آیات خدا هست و خدا نیست
ما پرتو حقیم و هم اوییم و نه اوییم            چون نور که از مهر جدا هست و جدا نیست
به روایتی تاجگذاری اردشیر بابکان هم مقارن با جشن مهرگان بود. بدون دودلی، پادشاهان هخامنشی، اشکانی و ساسانی جشن مهرگان را بزرگ می داشتند، در روزگار ما به مناسبت آغاز سال تحصیلی و گشایش آموزشگاه ها در آغاز مهر، جشن مهرگان جشن فرهنگی اعلام شده بود. همچنین می توان آن را به عنوان جشن کشاورزان، جشن ملی نگاهداشت. زرتشتیان ایران همیشه این جشن را باشکوه ویژه ای برگزار کرده و می کنند.
بنی امیه با تعصب ضد ایرانی در روز مهرگان، زرتشتیان را مجبور می کردند هدایایی تقدیم کنند و مقدار این هدایا را جرجی زیدان در کتاب تمدن اسلامی، پنج تا ده میلیون درهم ذکر کرده است.
ابومسلم خراسانی، برمکیان و دولت مردان زمان عباسیان، در گرفتن جشن مهرگان
پافشاری داشتند.
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان         مهر افزا ای نگار مهرچهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر        مهربانی به، به روز مهر و جشن مهرگان
جشن سده
جشن سده، جشن پیدایش آتش است. سد روز از پایان تابستان گذشته و یا سد شب و روز به نوروز مانده است و کهن بودن آن به پایه جشن های نوروز و مهرگان می رسد.
از نظر نجومی (طبیعی)، نیاکان ما در روزگاران بسیار کهن، سال را به دو پاره (فصل) بخش می کردند. تابستان که هفت ماه به درازا می کشید، در نخستین روز فروردین ماه آغاز و آخرین روز مهرماه پایان می یافت. زمستان از آغاز آبان ماه شروع می شد و تا پایان اسفند به طول می انجامید. جشن سده، سدمین روز از آغاز زمستان و یا سد روز و شب (پنجاه روز و پنجاه شب) به اول تابستان بود.
از نظر تاریخی، نسبت این جشن به هوشنگ شاه داده شده است. در شاهنامه آمده است که روزی هوشنگ شاه با همراهانش در کوهی می رفتند ناگهان چیزی دراز، تیره تن، و سیاه رنگ دید که ماری بود و هوشنگ باهوش و هنگ، سنگی گرفت و سوی مار پرتاب کرد که آن را بکشد. سنگ به سنگ دیگری برخورد کرد و چون هر دو سنگ چخماق بودند، فروغ (جرقه ای) پدیدار شد، به بوته گرفت و مار فرار کرد. از این رویداد هوشنگ شاه شادمان شد و خداوند را نیایش کرد که راز آتش را به او آشکار کرده است. شادمان و پیروز، هوشنگ شاه آتش را از همان هنگام قبله قرار داد، آن روز را جشن اعلام کرد و این سنت تا امروز برجاست. به گفته فردوسی:
برآمد به سنگ گران سنگ خرد            هم آن و هم این سنگ گردید خرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ        دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پیش جهان آفرین             نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد         همین آتش آن گاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد        «سده» نام آن جشن فرخنده کرد
از نظر دینی، این جشن به یادآورنده اهمیت نور، آتش و انرژی است. نوری که از خداوند جداست و از خداوند جدا هم نیست. قبله ای که در همه جا هست، هرجا نور است، خدا آن جاست. فروغ خورشید، ماه، آتش، چراغ و نیز روشنایی درونی دل و جان، همه نشان هایی از فروغ اهورامزدا هستند، بهشت در اوستا به نام روشنایی بی پایان خوانده شده است.
آیین جشن سده
حکیم عمرخیام در کتاب نوروزنامه می نویسد:
«هر سال تا به امروز جشن سده را پادشاهان نیک عهد در ایران و توران به جای می آوردند، بعد از آن به امروز، زمان این جشن به دست فراموشی سپرده شد و فقط زرتشتیان که نگهبان سنن باستانی بوده و هستند این جشن باستانی را برپا می داشتند.»
هرچند نوشته شده است که مردآویج زیاری به سال 323 هجری (سده دهم میلادی) این جشن را در اصفهان باشکوه برگزار کرد. همچنین در زمان غزنویان این جشن دوباره رونق گرفت و عنصری شاعر نامدار ایران در یکی از جشن های سده در برابر سلطان محمود قصیده ای درباره سده خواند که آغاز آن این است:
سده جشن ملوک نامدار است             زافریدون و از جم یادگار است
در ایران باستان، و در میان زرتشتیان ایران، این جشن نزدیک غروب آفتاب، با آتش افروزی آغاز می شد و امروز هم با همان سنت کوه هایی از بوته و خار و هیزم در بیرون شهر فراهم شده، در حالی که موبدان لاله به دست اوستا زمزمه می کنند، بوته ها را روشن کرده و مردمی که در آن جا جمع شده اند نماز آتش نیایش خوانده، و سپس دست یکدیگر را گرفته به دور آتش می چرخند، شادی و پایکوبی می کنند.
این مراسم وسیله انجمن زرتشتیان کرمان سده هاست که بیرون از شهر انجام شده و همه مردم زن و مرد، زرتشتی و مسلمان، کلیمی در آن جا گرد آمده و در شادی شکرت می کنند. در تهران این جشن بیست و پنج سال است که باشکوه وسیله سازمان فروهر در باغ ورجاوند برگزار می شود. در شیراز پنج سال این جشن به همت همسرم پریچهر و با یاری زرتشتیان، آرتشیان و مردم شیراز، برابر کعبه زرتشت، نزدیک تخت جمشید برگزار شد.
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله آداب و آیین های دینی و ملی زرتشتیان 

ـ آیین ها و رسم های دینی
آیین سدره پوشی
آیا پوشیدن سدره و کشتی باید اجباری باشد؟
آیین پیوکانی
همبستگی
نام و بقای خانواده
آیین بدرود با درگذشتگان
آیین ارج گذاری به روان جاودان
2ـ جشن های دینی و میهنی (ملی)
جشن های دینی
گاه انبارها
جشن های ماهانه
جشن های ملی
جشن نوروز
جشن مهرگان
جشن سده
جشن تیرگان
جشن یلدا
جشن های فروردین
3ـ نماز زرتشتیان                                  

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق آداب و آیین های دینی و ملی زرتشتیان

دانلود مقاله آتشکده زرتشتیان

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله آتشکده زرتشتیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله آتشکده زرتشتیان


دانلود مقاله آتشکده زرتشتیان

اوج کمال انسانی سعی در نجات مشخصی نیست، زاهد و عابد و صوفی که نیل به کمال را در تزکیة نفس می‌جویند و از ما سوی قطع تعلق می‌کنند فقط گلیم خویش را از موج بدر می‌برد اما به کمال راه پیدا نمی‌کنند. کمال انسان حتی در آن همه انسان مثل فقیه و حکیم و واعض در نجات انسانهای دیگر اهتمام کند، غریق را از آب بیرون آورد و در ارشاد و دستگییر راه گم کردگان سعی بجا آورد، نیست. در آن است که از «خودی» خود قدم به بیرون گذارد، در ورای عالم محدود انسان ها با تمام انسانها، با کل کاینات و با جمیع عالم اتصال و اتحاد بیاید با آتش ونور، خاک و گیاه، با حیوان وانسان، با خورشید، ستاره و آسمان وحدت هویت پیدا کند، با ابر وباد و کوه و رود و رعد وباران احساس پیوند نماید، در وجود خود انسان را با عالم وعالم را با انسان قابل تبدل بیابد و بدین گونه به آن مرتبه از کمال که اکمل از آن قابل تصور نیست می‌رسد.

- پیدایش آتش

یافتن آتش بزرگترین پدیده زندگی آدمی است و پیشرفت تمدن انسان مدیون آتش است. از این رو آتش نزد همه اقوام و ملل از دورانهای دور تاریخی مقدس بوده است. بویژه نزد اقوام هند و اروپایی که در منطقه ای با زمستانهای سرد زندگی می‌کردند، نخستین آشنائیهای ملت‌های مختلف با آتش به صورتهای گوناگون بوده و به همین جهت اسطوره های بسیار در پیدایش آتش بوجود آمده است. برخی آن را به شکل آذرخش در آسمان دیده اند و آتش را عطیه ای آسمانی پنداشته اند، برخی دیگر آن رابه شکل توده سوزان سنگهای آسمانی دیده اند که از آسمان فرو افتاده و جنگلی را به آتش کشیده است. برخی دیگر آن را در آتشفشانها و گازهای شعله ور نفتی و به صورت آتشی که از زمین می جوشد دیده اند. قوم ایرانی نیز گویا نخستین بار آن را درتلاش زندگی یافته است. باری، داستانی که فردوسی آورده چنین است که هوشنگ شاه پیشدادی روزی به هنگام شکار که با گروهی همراه بوده، مار سیاه بزرگی بر سر راه می بیند، سنگی با شدت به سویش پرتاب می کند. بر اثر اصابت سنگ برسنگ، جرقه می جهد و خارو خاشاک اطراف آن به آتش کشیده می‌شود. مار می‌گریزد و شاه و همراهان به گردآتش به جشن و سرور تا شب هنگام پرداخته و نمی گذارند آتش هیچگاه خاموش شود، از آن گاه آن جشن را سده نام نهاده و هر ساله به پاس حرمت آتش ویادگار آن ، برپایش می کنند و آن را پدیده و هدیه اورمزدی دانسته وقبله گاه خود قرار می دهند:

 

شامل 40 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آتشکده زرتشتیان