فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد بررسی مسأله حضانت اطفال در حقوق مدنی ایران و فرانسه

اختصاصی از فی دوو مقاله در مورد بررسی مسأله حضانت اطفال در حقوق مدنی ایران و فرانسه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد بررسی مسأله حضانت اطفال در حقوق مدنی ایران و فرانسه


مقاله در مورد بررسی مسأله حضانت اطفال در حقوق مدنی ایران و فرانسه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:34

 

  

 فهرست مطالب

 

 

چکیده

 واژگان کلیدی

 حضانت در لغت و اصطلاح

معنای حضانت در حقوق ایران و فرانسه

معنای ولایت ابوینی[3] در حقوق فرانسه

ولایت در حضانت طفل و ولایت بر نگهداری اموال او

تعریف علمای حقوق و فقه امامیه از حضانت

حضانت حق است یا تکلیف والدین؟

 حضانت و تعلیم و تربیت در حقوق فرانسه به حق یا تکلیف بودن حضانت

اعراض از حق حضانت

حق تقدم پدر و مادر در حضانت

حضانت طفل در صورت جدایی ابوین یا فوت آنها

موانع یا موارد سقوط حق حضانت

حضانت نگهداری و تربیت طفل است به گونه ای که صحت جسمانی و تربیت وی با توجه به نیازمندیهای حال و آینده او، و وضع و موقعیت والدین طفل تأمین گردد. مسأله حضانت و اولویت هر یک از پدر و مادر برای نگهداری و سرپرستی طفل بیشتر زمانی مطرح می گردد که آنها از هم جدا می شوند، مشهور فقها و به تبع آن قانون مدنی ایران برآنند که مادر برای حضانت فرزند پسر تا 2 سال و برای دختر تا 7 سال شایسته تر است.

در حقوق فرانسه نیز حضانت تحت عنوان «ولایت ابوینی» مطرح شده است که علاوه بر سرپرستی کودک، ولایت بر اموال او را نیز در بر می گیرد. ظاهراً حضانت برای مادر حق و برای پدر حق و تکلیف است؛ اگر چه نظرات مخالف نیز در این زمینه وجود دارد. مهمترین مسأله در بحث حضانت، حفظ مصلحت طفل است که مورد نظر قانونگذار بوده است؛ به همین جهت چنان که ابوین شایستگی و شرایط اخلاقی لازم را دارا نباشد، این حق از آنها سلب و به فرد شایسته ای که دادگاه معین می کند، اعطا می شود.

نگارنده در این مقاله بر آن است که بطور موجز به بررسی حقوق و تکالیف والدین در قبال فرزندان از دیدگاه قانون مدنی ایران و فرانسه، بپردازد و در پایان بـعضی از مفاد اعلامـیه

جـهانـی حقوق کودک را ارزیابی کرده، نتایجی را ارائه نماید.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد بررسی مسأله حضانت اطفال در حقوق مدنی ایران و فرانسه

دانلودمقاله کلیاتی درباره مسأله معاد از مطهری

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله کلیاتی درباره مسأله معاد از مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

بحث ما درباره مسأله معاد است . مسأله معاد از نظر اهمیت ، بعد از مسأله توحید مهمترین مسأله دینی و اسلامی است . پیغمبران ( و بالخصوص‏ آنچه از قرآن درباره پیغمبر ما استفاده می‏شود ) آمده‏اند برای اینکه مردم‏ را به این دو حقیقت مؤمن و معتقد کنند : یکی به خدا ( مبدأ ) و دیگر به‏ قیامت و یا فعلا به اصطلاح معمول ما معاد مسأله معاد چیزی است که برای‏ یک مسلمان ایمان به آن لازم است ، یعنی چه ؟ یعنی در ردیف مسائلی نیست‏ که چون از ضروریات اسلام است و ایمان به پیغمبر ضروری است ، پس ایمان‏ به آن هم به تبع ایمان به پیغمبر ضروری است . ما بعضی چیزها داریم که باید به آنها معتقد بود ، به این معنا که‏ اعتقاد به آنها از اعتقاد به پیغمبر منفک نیست ، " باید " به این‏ معناست نه به معنی تکلیف ، به معنی این است که انفکاک پذیر نیست که‏ انسان به پیغمبر و اسلام ایمان و اعتقاد داشته باشد ولی به این چیز ایمان‏ نداشته باشد . مثلا روزه ماه رمضان ، می‏گویند که روزه ماه رمضان از ضروریات اسلام است . اگر کسی روزه نگیرد و بدون عذر روزه بخورد ، این‏ آدم فاسق است ولی اگر کسی منکر روزه باشد ، از اسلام خارج است ، چرا ؟
برای اینکه اسلام ایمان به وحدانیت خدا و ایمان به پیغمبر است و امکان‏ ندارد که کسی به گفته پیغمبر ایمان داشته باشد ولی روزه را منکر باشد ، چون اینکه در این دین روزههست از ضروریات و از واضحات است ، یعنی نمی‏شود انسان در ذهن خودش‏ میان قبول گفته‏های پیغمبر و منها کردن روزه تفکیک کند . ولی خود مسأله‏ اعتقاد به روزه داشتن مستقلا موضوع ایمان و اعتقاد نیست ، یعنی در قرآن‏ هیچ جا وارد نشده : " کسانی که به روزه ایمان می‏آورند " . اما گذشته از اینکه مسأله معاد و قیامت مثل روزه از ضروریات اسلام‏ است ( یعنی نمی‏شود کسی معتقد به پیغمبر باشد ولی منکر معاد باشد ) در تعبیرات قرآن کلمه ایمان به قیامت ، ایمان به یوم آخر آمده است ، یعنی‏ پیغمبر مسأله معاد را به عنوان یک چیزی عرضه کرده است که مردم همان‏ طوری که به خدا ایمان و اعتقاد پیدا می‏کنند ، به آخرت هم باید ایمان و اعتقاد پیدا کنند ، که معنی آن این می‏شود که همین طوری که خداشناسی لازم‏ است ( یعنی انسان در یک حدی مستقلا با فکر خودش باید خدا را بشناسد ) در مسأله معاد نیز انسان باید معادشناس باشد ، یعنی پیغمبر نیامده است‏ که در مسأله معاد بگوید چون من می‏گویم معادی هست شما هم بگویید معادی‏ هست ، مثل اینکه من گفتم روزه واجب است شما هم بگویید روزه واجب است‏ . نه ، ضمنا افکار را هدایت و رهبری و دعوت کرده که معاد را بشناسند ، معرفت و ایمان به معاد پیدا کنند .
معاد ، جزء اصول دین
اینکه علمای اسلام معاد را از اصول دین قرار داده‏اند ولی سایر ضروریات‏ را از اصول دین قرار نداده‏اند ، بر همین اساس است . چون خیلی اشخاص از ما این سؤال را می‏کنند ، می‏گویند شهادتین که انسان به آن مسلمان می‏شود دو چیز بیشتر نیست : " اشهد ان لا اله الا الله ، اشهد ان محمدا رسول الله‏
" . دیگر چرا مسأله معاد را جزء اصول دین قرار داده‏اند ؟ خوب ، آدمی که‏ به پیغمبر ایمان داشته باشد ، به هر چه پیغمبر گفته ( اگر برایش ثابت‏ شود که پیغمبر گفته ، مخصوصا اگر ثبوتش به حد ضرورت و بداهت برسد ) ایمان پیدا می‏کند ، پس ما باید بگوییم اصول دین دو چیز بیشتر نیست
( 1 ) : توحید ، نبوت ، معاد فرع و طفیلی نبوت است ، چون ما به نبوت‏
اعتقاد داریم و پیغمبر از معاد خبر داده ، به معاد هم اعتقاد داریم ، همین طوری که چون پیغمبر گفته‏اند نماز واجب است به نماز هم اعتقاد داریم ، نماز هم از ضروریات است ، روزه هم از ضروریات است ، حج هم از ضروریات است . این ایراد وارد نیست ، چون علت اینکه مسلمین معاد را جزء اصول دین‏ قرار داده‏ا ند این بوده که اسلام درباره معاد یک امر علاوه‏ای از ما خواسته‏ ، یعنی نخواسته ما فقط آن را به عنوان یکی از ضروریات اسلام ، به طفیل‏ قبول نبوت قبول کرده باشیم ، خواسته که خود ما هم مستقلا به آن ایمان و اعتقاد داشته باشیم ، ولو مثلا ما به نبوت اعتقاد نداشته باشیم ، به معاد اعتقاد داشته باشیم . این که " ولو " می‏گویم نه اینکه از آن صرف نظر می‏کنم ، می‏خواهم بگویم یک مسأله‏ای است که خواسته ما مستقلا به آن ایمان‏ داشته باشیم و لهذا قرآن استدلال می‏کند بر قیامت ، استدلال نمی‏کند بر روزه‏ ، می‏گوید روزه را پیغمبر گفته ، ولی استدلال می‏کند بر قیامت ، چه آن نوع‏ استدلالی که پایه آن خود توحید است ، و چه آن استدلالی که پایه آن نظام‏ خلقت است .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  11  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله کلیاتی درباره مسأله معاد از مطهری

دانلودمقاله کلیاتی درباره مسأله معاد از مطهری

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله کلیاتی درباره مسأله معاد از مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

بحث ما درباره مسأله معاد است . مسأله معاد از نظر اهمیت ، بعد از
مسأله توحید مهمترین مسأله دینی و اسلامی است . پیغمبران ( و بالخصوص‏
آنچه از قرآن درباره پیغمبر ما استفاده می‏شود ) آمده‏اند برای اینکه مردم‏
را به این دو حقیقت مؤمن و معتقد کنند : یکی به خدا ( مبدأ ) و دیگر به‏
قیامت و یا فعلا به اصطلاح معمول ما معاد مسأله معاد چیزی است که برای‏
یک مسلمان ایمان به آن لازم است ، یعنی چه ؟ یعنی در ردیف مسائلی نیست‏
که چون از ضروریات اسلام است و ایمان به پیغمبر ضروری است ، پس ایمان‏
به آن هم به تبع ایمان به پیغمبر ضروری است .
ما بعضی چیزها داریم که باید به آنها معتقد بود ، به این معنا که‏
اعتقاد به آنها از اعتقاد به پیغمبر منفک نیست ، " باید " به این‏
معناست نه به معنی تکلیف ، به معنی این است که انفکاک پذیر نیست که‏
انسان به پیغمبر و اسلام ایمان و اعتقاد داشته باشد ولی به این چیز ایمان‏
نداشته باشد . مثلا روزه ماه رمضان ، می‏گویند که روزه ماه رمضان از
ضروریات اسلام است . اگر کسی روزه نگیرد و بدون عذر روزه بخورد ، این‏
آدم فاسق است ولی اگر کسی منکر روزه باشد ، از اسلام خارج است ، چرا ؟
برای اینکه اسلام ایمان به وحدانیت خدا و ایمان به پیغمبر است و امکان‏
ندارد که کسی به گفته پیغمبر ایمان داشته باشد ولی روزه را منکر باشد ،
چون اینکه در این دین روزه
هست از ضروریات و از واضحات است ، یعنی نمی‏شود انسان در ذهن خودش‏
میان قبول گفته‏های پیغمبر و منها کردن روزه تفکیک کند . ولی خود مسأله‏
اعتقاد به روزه داشتن مستقلا موضوع ایمان و اعتقاد نیست ، یعنی در قرآن‏
هیچ جا وارد نشده : " کسانی که به روزه ایمان می‏آورند " .
اما گذشته از اینکه مسأله معاد و قیامت مثل روزه از ضروریات اسلام‏
است ( یعنی نمی‏شود کسی معتقد به پیغمبر باشد ولی منکر معاد باشد ) در
تعبیرات قرآن کلمه ایمان به قیامت ، ایمان به یوم آخر آمده است ، یعنی‏
پیغمبر مسأله معاد را به عنوان یک چیزی عرضه کرده است که مردم همان‏
طوری که به خدا ایمان و اعتقاد پیدا می‏کنند ، به آخرت هم باید ایمان و
اعتقاد پیدا کنند ، که معنی آن این می‏شود که همین طوری که خداشناسی لازم‏
است ( یعنی انسان در یک حدی مستقلا با فکر خودش باید خدا را بشناسد )
در مسأله معاد نیز انسان باید معادشناس باشد ، یعنی پیغمبر نیامده است‏
که در مسأله معاد بگوید چون من می‏گویم معادی هست شما هم بگویید معادی‏
هست ، مثل اینکه من گفتم روزه واجب است شما هم بگویید روزه واجب است‏
. نه ، ضمنا افکار را هدایت و رهبری و دعوت کرده که معاد را بشناسند ،
معرفت و ایمان به معاد پیدا کنند .
معاد ، جزء اصول دین
اینکه علمای اسلام معاد را از اصول دین قرار داده‏اند ولی سایر ضروریات‏
را از اصول دین قرار نداده‏اند ، بر همین اساس است . چون خیلی اشخاص از
ما این سؤال را می‏کنند ، می‏گویند شهادتین که انسان به آن مسلمان می‏شود دو
چیز بیشتر نیست : " اشهد ان لا اله الا الله ، اشهد ان محمدا رسول الله‏
" . دیگر چرا مسأله معاد را جزء اصول دین قرار داده‏اند ؟ خوب ، آدمی که‏
به پیغمبر ایمان داشته باشد ، به هر چه پیغمبر گفته ( اگر برایش ثابت‏
شود که پیغمبر گفته ، مخصوصا اگر ثبوتش به حد ضرورت و بداهت برسد )
ایمان پیدا می‏کند ، پس ما باید بگوییم اصول دین دو چیز بیشتر نیست ( 1
) : توحید ، نبوت ، معاد فرع و طفیلی نبوت است ، چون ما به نبوت‏
اعتقاد داریم و پیغمبر از معاد خبر داده ، به معاد هم اعتقاد داریم ،
همین طوری که چون پیغمبر گفته‏اند نماز واجب
پاورقی :
. 1 حالا دو اصل دیگر [ عدل و امامت ] را که شیعه می‏گویند ، آن به جای‏
خود مسأله علیحده‏ای است .
است به نماز هم اعتقاد داریم ، نماز هم از ضروریات است ، روزه هم از
ضروریات است ، حج هم از ضروریات است .
این ایراد وارد نیست ، چون علت اینکه مسلمین معاد را جزء اصول دین‏
قرار داده‏ا ند این بوده که اسلام درباره معاد یک امر علاوه‏ای از ما خواسته‏
، یعنی نخواسته ما فقط آن را به عنوان یکی از ضروریات اسلام ، به طفیل‏
قبول نبوت قبول کرده باشیم ، خواسته که خود ما هم مستقلا به آن ایمان و
اعتقاد داشته باشیم ، ولو مثلا ما به نبوت اعتقاد نداشته باشیم ، به معاد
اعتقاد داشته باشیم . این که " ولو " می‏گویم نه اینکه از آن صرف نظر
می‏کنم ، می‏خواهم بگویم یک مسأله‏ای است که خواسته ما مستقلا به آن ایمان‏
داشته باشیم و لهذا قرآن استدلال می‏کند بر قیامت ، استدلال نمی‏کند بر روزه‏
، می‏گوید روزه را پیغمبر گفته ، ولی استدلال می‏کند بر قیامت ، چه آن نوع‏
استدلالی که پایه آن خود توحید است ، و چه آن استدلالی که پایه آن نظام‏
خلقت است .
استدلالهای قرآن بر معاد
دو نوع استدلال در قرآن هست . یک نوع استدلال بر معاد ، بر اساس توحید
است که قرآن می‏گوید ممکن نیست خدا خدا باشد ولی معادی نباشد ، یعنی اگر
معاد نباشد خلقت عبث است . این خودش یک استدلال است . قرآن خواسته‏
روی این مطلب استدلال کند : " « ا فحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم‏
الینا لا ترجعون »" ( 1 ) . البته ما روی این استدلالها بعد بیشتر صحبت‏
می‏کنیم ولی حالا این مدعای خودمان را که " معاد از اصول دین است "
می‏خواهیم بگوییم روی چه حساب است . قرآن در واقع این طور می‏گوید : یا
باید بگویید خدایی نیست ، پس خلقت و آفرینش عبث و باطل و بیهوده‏
است ، دنبال حکمت در خلقت نباید رفت و مانعی نخواهد داشت که خلقت‏
بر عبث و بیهوده باشد ، و یا اگر خدایی هست که جهان را آفریده است‏
معادی هم باید باشد ، معاد متمم خلقت است ، مکمل خلقت است ، جزئی از
خلقت است که با نبودن آن خلقت ناقص است ، خلقت عبث و بیهوده است‏
.
پاورقی :
. 1 مؤمنون / 115 : [ آیا چنین پنداشتید که ما شما را عبث آفریده‏ایم و
به سوی ما بازگشت نخواهید کرد ؟ ] .
یک سلسله استدلالهای دیگر هم در قرآن هست که همان نظام موجود و مشهود
را دلیل بر قیامت قرار می‏دهد . در اول سوره حج و مؤمنون هست که ایها
الناس ! اگر در بعث و در قیامت شک و ریب دارید ، پس ببینید خلقت‏
خودتان را ، بعد خلقت خود ما را می‏گوید که شما را از نطفه آفریدیم ،
نطفه را از خاک آفریدیم ، بعد نطفه را به علقه و علقه را به مضعه تبدیل‏
کردیم ، بعد برای مضعه استخوان قرار دادیم ، بعد گوشت پوشاندیم ، بعد
شما را به صورت طفل در آوردیم ، " « ثم انکم بعد ذلک لمیتون 0 ثم انکم‏
یوم القیامة تبعثون »" ( 1 ) همچنین کأنه همین راهی را که تا حالا
آمده‏اید ادامه می‏دهید تا منتهی می‏شود به قیامت .
پس سر اینکه معاد را جزء اصول دین قرار داده‏اند ، نه صرف [ این بوده‏
که معاد ] یکی از ضروریات دین و از توابع نبوت بوده است ، بلکه یک‏
مسأله‏ای بوده که راه استدلال بر آن لا اقل تا اندازه‏ای باز بوده و قرآن‏
می‏خواسته است که مردم به مسأله قیامت [ به عنوان یک مسأله مستقل‏
اعتقاد پیدا کنند ] .
پیوستگی زندگی دنیا و آخرت
انسان در آن دنیا آنچنان است که اینجا خودش را بسازد ، اینجا اگر
خودش را کامل بسازد آنجا کامل است ، اگر ناقص بسازد ناقص است ، اگر
خودش را کور قرار بدهد آنجا کور است و اگر خودش را کر قرار بدهد آنجا
کر است و اگر خودش را از صورت انسانیت خارج کرده باشد و به صورت‏
حیوانی از انواع حیوانات دیگر در آورده باشد ، در آنجا به صورت همان‏
حیوان محشور می‏شود . این هم مسأله سوم ، یعنی رابطه و پیوستگی بسیار شدید
میان زندگی دنیا و زندگی آخرت ، که فرمود : " « الدنیا مزرعة الاخرش »
" ( 2 ) . تنها این جمله نیست ، هزارها جمله [ هست ] ، اصلا هر چه‏
درباره معاد آمده در همین زمینه " « الدنیا مزرعة الاخرش » " آمده است‏
. اساسا نظام آنجا با نظام اینجا فرق می‏کند . اینجا نظام ما نظام اجتماعی‏
است ، به این معنا که افراد واقعا در سعادت و شقاوت یکدیگر شریک و
مؤثرند ، یعنی عمل خوب من می‏تواند شما را خوشبخت
پاورقی :
. 1 مؤمنون / 15 و . 16
. 2 حدیث نبوی ، کنوز الحقایق ، مناوی ، باب دال .
کند و عمل بد من تأثیر دارد در بدبختی شما و افراد یک اجتماع سرنوشت‏
مشترک دارند . ولی در آنجا اصلا سرنوشت مشترک نیست ، اهل سعادت با
هم‏اند و اهل شقاوت هم با هم ، ولی آن با هم بودن غیر از اشتراک داشتن‏
در سعادت است ، اساسا اشتراکی در کار نیست ، هر کسی در وضع خودش هست‏
بدون آنکه تأثیری در وضع دیگری داشته باشد .
اینها اموری است قطعی و مسلم و پیغمبران آمده‏اند برای اینکه مردم را
به این مطلب دعوت کنند ، مخصوصا این قسمت اخیر چون جنبه تربیتی‏
زیادتری دارد و بیشتر به مسأله دعوت مربوط است . ما می‏بینیم که در درجه‏
اول قرآن و بعد سایر آثار دینی ما اصرار فراوانی روی این مطلب دارند که‏
آن دنیا دار الجزاء است ، خانه پاداش و خانه کیفر است ، پس شما
مراقب عمل خودتان در اینجا باشید . حتی قرآن تعبیری دارد که عده‏ای این‏
تعبیر را حمل بر هیچ گونه مجاز گویی نمی‏کنند و عین حقیقت می‏دانند .
تعبیر این است که قرآن می‏گوید آنچه که شما در این دنیا عمل می‏کنید ، عمل‏
شما پیش فرستاده شما به دنیای دیگر است . عده‏ای می‏گویند این تعبیر
بلاغتی است ، تعبیر مجازی است ، عمل ما که آنجا فرستاده نمی‏شود ، عمل من‏
یعنی کار ، این کار یک حرکت است و این حرکت هم همین جا فانی و تمام‏
می‏شود . ولی عده‏ای معتقدند که هر چه در این دنیا پیدا بشود ، صورتی در
دنیای دیگر پیدا می‏کند که همین خودش یک حقیقتی در دنیای دیگر پیدا
می‏کند و این تعبیر قرآن راست است که هر چه ما در اینجا عمل می‏کنیم چیزی‏
در آن دنیا ایجاد کرده‏ایم ، پس چیزی را از این دنیا به آن دنیا
فرستاده‏ایم .
تعبیر قرآن
این تعبیر قرآن را ببینید آیات معاد اساسا برای موعظه هم خیلی خوب‏
است در اواخر سوره حشر می‏فرماید : " « یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله‏
" ای اهل ایمان ! تقوای الهی داشته باشید ، از خدا بپرهیزید ( همیشه‏
گفته‏ایم که کلمه " تقوا " معنایش پرهیز نیست ولی ما تعبیر دیگری‏
نداریم ) ، که معنایش این است که خودتان را از غضب الهی ، از مخالفت‏
فرمان الهی دور نگه دارید . " « و لتنظر نفس ما قدمت لغد »" خیلی‏
تعبیر عجیبی است ، " « و لتنظر »" امر است : " و باید هر نفسی و هر
کسی نظر کند و دقت کند در
آنچه برای فردا می‏فرستند " . این صریح‏ترین تعبیری است که می‏شود در این‏
زمینه کرد . وقتی به ما می‏گوید بیایید در کار و عمل خودتان مراقب باشید
، به این تعبیر می‏گوید : درباره این چیزهایی که برای فردا پیش می‏فرستید
، در مورد این پیش فرستاده‏های خودتان دقت کنید ، دقیق باشید . درست‏
مثل آدمی که در یک شهری هست و برای شهر دیگری که بعدها می‏خواهد برود در
آنجا سکنی اختیار کند ، کالایی قبلا تهیه می‏کند و می‏فرستد ، به او می‏گویند
در این چیزهایی که قبل از خودت داری می‏فرستی ، یک دقت خیلی کاملی بکن‏
. بعد دو مرتبه می‏فرماید : " « و اتقوا الله »" باز بار دیگر از خدا
بترسید ، از نافرمانی الهی پرهیز کنید " « ان الله خبیر بما تعملون »"
( 1 ) . چون اول به تعبیر پیش فرستاده گفت ، دو مرتبه به تعبیر خود عمل‏
می‏گوید : خدا آگاه است به اعمال شما ، یعنی آنچه را شما می‏فرستید ، خدا
که آگاه است ، پس خودتان هم آگاهی کامل داشته باشید که خوب بفرستید .

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله کلیاتی درباره مسأله معاد از مطهری

تحقیق در مورد مسأله انسان

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد مسأله انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مسأله انسان


تحقیق در مورد مسأله انسان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه51

 

مسأله انسان، مسألة بی نهایت مهمی است. تمدن امروز مبنای مذهب خود را بر اومانیسم «گذاشته»، یعنی «اصالت انسان» و انسان پرستی. قضیه اینست که مذاهب گذشته و ادیان، شخصیت انسان را خرد کرده و انسان را وادار می کردند تا قربانی خدایان بشود. انسان را وادار می کردند که اراده اش را در برابر اردة خدا عاجز شمارد. او را وادار می کردند تا با نیایش و دعا و التماس از خدا چیزی طلب نماید. بهمین جهت اومانیسم، مذهبی است که از رنسانس به بعد، در برابر مذاهب خدائی، مذاهبی که بر غیب و ماوراء الطبیعه بنا شده، قرار دارد و هدفش اصالت دادن به انسان است، اینست استدلال اومانیسم. ریشه های اومانیسم در آتن می باشد ولیبه عنوان یک مذهب جهانی، زیر بنای تمدن امروز مغرب زمین قرار گرفته است، و تحقیقاً عکس العملی است در برابر مذهب اسکولاستیک و مذهب مسیحیت قرون وسطی. هدف من اینست که امشب تا آنجا که فرصت هست و قدرت دارم بدین موضوع رسیدگی کنم تا ببنم مثلاً مذهب ما، که مذهب اسلام است، دربارة انسان به عنوان چگونه پدیده ای اندیشیده؟ آیا انسان را به عنوان یک موجود عاجز که هدفش غایت و ایدآلش اینست که در برابر خدا عاجز باشد، دانسته، و آیا اسلام، انسانیت را به عنوان یک اصالت نمی گیرد؟ و ایا اعتقاد به اسلام لازمه اش عجز انسان است، و یا بر عکس، اعتقاد به اسلام و اعتقاد بع حقیقت اسلام، خود یک نوع اصالت بخشیدن به انسان است و ارزش قائل شدن به فضائل او؟ این، بحث امشب من است.

برای شناختن اینکه «اومانیسم» در مذاهب چیست، یا اینکه انسان را در مذاهب چگونه

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مسأله انسان

بررسی مسأله حضانت اطفال در حقوق مدنی ایران و فرانسه

اختصاصی از فی دوو بررسی مسأله حضانت اطفال در حقوق مدنی ایران و فرانسه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی مسأله حضانت اطفال در حقوق مدنی ایران و فرانسه


بررسی مسأله حضانت اطفال در حقوق مدنی ایران و فرانسه

 

فرمت : Word

تعداد صفحات : 27

 

چکیده

حضانت نگهداری و تربیت طفل است به گونه ای که صحت جسمانی و تربیت وی با توجه به نیازمندیهای حال و آینده او، و وضع و موقعیت والدین طفل تأمین گردد. مسأله حضانت و اولویت هر یک از پدر و مادر برای نگهداری و سرپرستی طفل بیشتر زمانی مطرح می گردد که آنها از هم جدا می شوند، مشهور فقها و به تبع آن قانون مدنی ایران برآنند که مادر برای حضانت فرزند پسر تا 2 سال و برای دختر تا 7 سال شایسته تر است.

در حقوق فرانسه نیز حضانت تحت عنوان «ولایت ابوینی» مطرح شده است که علاوه بر سرپرستی کودک، ولایت بر اموال او را نیز در بر می گیرد. ظاهراً حضانت برای مادر حق و برای پدر حق و تکلیف است؛ اگر چه نظرات مخالف نیز در این زمینه وجود دارد. مهمترین مسأله در بحث حضانت، حفظ مصلحت طفل است که مورد نظر قانونگذار بوده است؛ به همین جهت چنان که ابوین شایستگی و شرایط اخلاقی لازم را دارا نباشد، این حق از آنها سلب و به فرد شایسته ای که دادگاه معین می کند، اعطا می شود.

نگارنده در این مقاله بر آن است که بطور موجز به بررسی حقوق و تکالیف والدین در قبال فرزندان از دیدگاه قانون مدنی ایران و فرانسه، بپردازد و در پایان بـعضی از مفاد اعلامـیه جـهانـی حقوق کودک را ارزیابی کرده، نتایجی را ارائه نماید.

حضانت، حق، تکلیف، سقوط حضانت، ولایت ابوینی، تعلیم و تربیت خانواده هسته اولیه و شالوده جامعه بشری است؛ به همین جهت حمایت از خانواده و تأمین حقوق افراد آن، از سوی دولتها و قانونگذاران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این راستا باید دولت ها برای حفظ و تأمین نظم اجتماع و سلامت جامعه، بر روابط افراد در چهار چوب خانواده نظارت داشته باشد و آن گاه که ظلمی بر کسی ـ بخصوص کودکان ـ می رود، اعمال قدرت نمایند.

البته صرفاً با وضع قوانین نمی توان حقوق افراد، بویژه کودکان را که موضوع بحث است، تأمین نمود؛ بلکه برای رسیدن به جامعه مطلوب علاوه بر قانون، باید زمینه اجرایی قانون را نیز فراهم ساخت.

دولت (حکومت) نیز باید ضمن حفظ حریم خصوصی خانواده و تأیید حقوق افراد، بنا به وظیفه خویش از ایشان حمایت کند. و با آگاهی دادن به جامعه و بالا بردن سطح فرهنگ جامعه، شناساندن ارزش های اخلاقی و اجتماعی، زمینه اجرای قوانین حمایتی را فراهم سازد.

  حضانت در لغت و اصطلاح

 حضانت کلمه ای عربی و در لغت به معنای پروردن است و در اصطلاح عبارت است از نگهداری مادی و معنوی طفل توسط کسانی که قانون مقرر داشته است (لنگرودی، 1368، ج 1، ش1720). معانی دیگر همچون «زیر بال گرفتن، در برگرفتن، در دامان خود پروراندن و پروراندن» نیز برای حضانت ذکر شده است ( معین ، 1371، ج 1، ص1360).

وجه تسمیه حضانت برای پروراندن و امر نگهداری طفل این است که «الحضن» در لغت عربی، زیر بغل تا تهیگاه یا سینه و فاصله دو بازو را گویند و چون مادر، طفل را در بین بازوان و سینه (آغوش) قرار می دهد، گفته می شود که حضانت نموده است (معلوف، 1374، ص 139).

 معنای حضانت در حقوق ایران و فرانسه

در قانون مـدنی ایران و قانون حمایت خـانواده کلـمه «حضانت» تعریف نشـده است. ولی از عنوان باب دوم کتاب هشتم در قانون مدنی ایران که نوشته شده در «نگاهداری و تربیت اطفال» و ذکر کلمه «حضانت» در برخی از مواد مربوط به این باب که در آنها صریحاً به جای عنوان باب به کار رفته است، معلوم می شود که حضانت از نظر قانون مدنی ایران، عبارت است از «نگاهداری و تربیت اطفال» در ماده 12 آیین نامه اجرای قانون حمایت خانواده مصوب تیرماه 1346 مقرر شده: «میزان نفقه و هزینه حضانت و تربیت اطفال...» «حضانت» و «تربیت» را دو امر جداگانه تلقی نموده اند؛ در حالی که در ماده 13 قانون مزبور همانند قانون مدنی، کلمه حضانت به معنای اعم نگاهداری و تربیت طفل به کار رفته است[2].


دانلود با لینک مستقیم


بررسی مسأله حضانت اطفال در حقوق مدنی ایران و فرانسه