فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق خاستگاه مکتب اصفهان در هنر فرش ایران

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق خاستگاه مکتب اصفهان در هنر فرش ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق خاستگاه مکتب اصفهان در هنر فرش ایران


دانلود تحقیق خاستگاه مکتب اصفهان در هنر فرش ایران

هدف مقاله: طبقه بندی و شناخت فرش های دوران صفوی

خاستگاه مکتب اصفهان ناشی از دو مکتب قبل از خود است:مکتب تبریز ( در زمان شاه اسماعیل صفوی و شاه تهماسب صفوی) و مکتب تیموریان ( در زمان تیموریان) که این همه زیبایی،هنر و ذوق یکجا پس از سال 1006 با آمدن شاه عباس به اصفهان روی آورد. به این ترتیب شاه عباس اول وجانشینان وی وارث هنرهای کاملا بالغی شدند که بین هنرمندان ایرانی در مدتی بیش از یک قرن پیشرفت شایسته ای کرده بود ولی استمرار و تکامل افزون تر این هنر معطوف به ایجاد ثبات سیاسی در کشور،علاقه داشتن مفرط به هنرهای صناعی و اسلامی با پشتوانه مذهب تشیع توام با حمایت از هنرمندان وتجارت و ارتباط آن با دنیای خارج به ویژه اروپا داشت.

از این رو،اصفهان نه تنها از نظر تاسیسات شهری و ساخت ابنیه ومساجد به عنوان یکی از بزرگ ترین شهرهای اسلامی قلمداد گردید بلکه به علت تجمع هنرمندان،دانشوران،جهانگردان و سفرنامه نویسان در این شهر به محل و مکتبی تبدیل گشت که بعدها به راه و رسم و سبکی که از خود باقی گذاشت به «مکتب اصفهان» اشتهار یافت.(1)

رویکرد مکتب اصفهان در قالی بافی ایران

این رویکرد با ایجاد کارگاه های بافندگی بزرگ و متمرکز مواجه بود که به موجب آن دگرگونی های کمی و کیفی به همراه داشت. دگرگونی مذکور علاوه بر اینکه در شکل،اندازه و ظاهر فرش ها تاثیر گذاشت تغییراتی در مواد و مصالح فرش هم ایجاد کرد.زیرا اولا بافت فرش های بزرگ پارچه و گران قیمت در خور کاخ ها و تالارهای شاهی و اعیان و اشراف از این به بعد رایج شد.ثانیا از ابریشم و مفتول های زرین و سیمین در برخی از بافته ها استفاده گردید که به حشمت و جلال فرش افزود. به تبع این تحول بنیادی،نقش و نگار فرش ها هم بی تاثیر از این تحول نماند.نقش مایه های سنتی و هندسی جای خود را به طرح ها و نقشه های پیچیده اسلیمی و گردان دادند و سبک طبیعت گرایی " naturalism" به نحو کامل خود نمایی کرد.موضوع مهم در این مکتب فراموش نشدن هیچ یک از طرح ها و نقش مایه های باستانی نظیر: بوته،درخت،شاخه،باغ،گلدان و انواع گل ها و برگ ها است حتی نقش مایه «نیلوفر آبی» عهد ساسانیان با اندکی تغییر به نام «گل شاه عباسی» بسیار معروف و فراگیر شد و تا امروز ادامه یافت.

مشهور ترین نگارگر در بار شاه عباس،رضا عباسی بود که او را نباید با علیرضا عباسی خوش نویس همین دوران اشتباه کرد.طرز کار رضا عباسی و سبک و سیاق نگارگری های وی الهام بخش طراحی فرش همین دوره بوده است زیرا در کارهای رضا عباسی و چهره سازی های او حرکات و وجنات چهره ها کاملا ضبط شده است به همین روال در طراحی فرش هم در این دوره ارتباط بین طرح فرش و هنرهای کتاب آرایی کاهش یافت. در عوض پیکره سازی و تزئینات آن افزون گردید.رضا عباسی و نگارگرانی که از او پیروی می کردند همچون معین مصور،محمد یوسف و محمد قاسم سبکی متفاوت ابداع کردند. بدین ترتیب شیوه رضا عباسی چنان مورد استقبال قرار گرفت که مکتب اصفهان در زمان شاه عباس اول با نام رضا عباسی مترادف گردید.(2)

در این دوران سیاحان و جهانگردان بسیاری به ایران و پایتخت آن،اصفهان آمدند و در سفرنامه های خود به زیبایی و عظمت آن و همچنین از وجود کارگاه های قالی بافی سخن گفته اند.

دلاواله "Della valleh" جهانگرد معروف ایتالیایی دو بار به اصفهان مسافرت کرد وی فریفته این شهر بود و آن را از زیباترین شهرهای دنیا می دانست. او در سفرنامه اش راجع به نگارگری های دیواری که با ورقه های طلا در اصفهان زینت گردیده است مطالب دل انگیزی نوشته است.(3) وجود این دیوارنگاری های طلایی به ویژه در کاخ عالی قاپو اصفهان شاید موجبی بوده است که آن همه فرش های بافته شده با مفتول های سیمین و زرین زمان شاه عباس خلق شوند.شاه عباس دراصفهان وچند شهر دیگر از جمله استرآباد،شیروان،قره باغ،کاشان ،گیلان و مشهد کارگاه های قالی بافی دایر کرده بود ودستور داده بود هر کانون بافت فرش باید فرش را به شیوه خود ببافد تا ویژگی های اصالتی و هنری فرش حفظ شود.(4)

ژان شاردن "Jean chardin" جهانگرد فرانسوی در سفرنامه خود محل کارگاه های شاهی را در شهر اصفهان واقع در جنوب کاخ عالی قاپو پشت میدان بزرگ نقش جهان می داند.وی می نگارد بافندگان خواه در کارخانه شاهی کار بکنند و خواه در خانه های خود.اما به هرحال،سرکارگران شاهی مرتب به کار ایشان نظارت داشتند. نامبرده یاد آور می شود که در کارگاه های شاهی تنها برحسب دستور قالی یا چیز دیگر بافته می شد از این رو کارگران وقت داشتند که به سفارش مردم عادی نیز کار کنند.پشم مورد نیاز کارگاه های شاهی از گله های شاه در اکناف کشور فراهم می کردند و ابریشم از گیلان و کاشان به دست می آمد.(5)

کروزینسکی "krusinski" کشیش لهستانی که از 1116 تا 1142 هجری در ایران می زیست درباره این کارگاه های شاهی می گوید که نه تنها آنچه مورد نیاز دربار و درباریان است تولید می کنند بلکه به میزان بسیار بر ثروت خزانه شاهی می افزایند.زیرا گران بها ترین پارچه ها و قالی های ابریشمین زربفت و سیم بفت کشتی کشتی،همراه سوداگران دولتی برای فروش به اروپا و از آن هم بیشتر به هندوستان فرستاده می شود.(6)

شهرت فرش هایی که تحت تاثیر مکتب اصفهان بافته شد سوای کیفیت برتر بافت آن که حاصل دقت و مهارت بافندگان واستادکاران است از کمال رنگ آمیزی هم برخوردار است.راجر سیوری " Rager Sauory" پژوهشگر ایران شناس که تحقیق گران قدری درباره تاریخ صفوی به انجام رسانده است از موضوع رنگ فرش ایران در این دوران غافل نبوده است او می گوید:رنگ های اصلی آبی (لاجوردی و نیلی)،قرمز (لاکی و حنایی) از یادگارهای دوران صفوی و بهتر است گفته شود نمونه های همکاری نقاشان با این صنعت است.هنرمندان تصویرگر تا پیش ازقدرت یابی صفویان در مراکز هنری و شهرهای مختلف روزگار می گذراندند و استعداد بی همتای خود را در زمینه رنگ و طرح بر صفحات کتاب ها و پرده های نقاشی آشکار ساخته بودند.این بار تجربه و توان خود را در اختیار استادان بافنده فرش گذارده وبدین گونه فرآورده های پایداری به وجود آمد که توانست به بازارهای جهان راه یابد و پایه های یک اقتصاد سازنده را در کشور فراهم سازد.(7)

جهانگرد انگلیسی به نام ریشارد هکلوت Richard Hakluyt"" که در عصر صفویان می زیست در کتاب خود به نام « جهانگردان» در نامه ای به یکی از بازرگانان هم وطن خود می نویسد:« در ایران فرش هایی از پشم زبر که در اطراف دارای رشته های نخی است خواهی دید این فرش ها بهترین انواع فرش عالم و رنگ آن بهترین و زیباترین رنگ هاست. تو باید به این کشور بروی و به انواع وسایل باید متوسل بشوی تا بتوانی از مردم آنجا طرز رنگ کردن [خامه] قالی را یاد بگیری زیرا این ها به طوری رنگ شده که باران و سرکه و شراب در رنگشان تاثیر نمی کند وچون تو این علم را از آن ها آموختی به اسرار آن دست یافتی خواهی توانست در رنگ کردن قماش آن را به کار بری و به دوام آن اطمینان داشته باشی.(8)

در زمینه رنگ و رنگرزی در زمان شاه عباس شاردن در سفرنامه اش زیر عنوان رنگرزان و صباغان می نویسد: صنعت رنگرزی در ایران بیشتر از اروپا توسعه و ترقی یافته است چون رنگ های این کشور دارای روشنی و جرم بیشتر می باشد و چندان زود زایل نمی شود.(9)

در زمینه مواد اولیه قالی بافی ژان باتیست تاورنیه "Tavernier" بازرگان فرانسوی که در زمان شاه عباس به ایران سفر کرده است پشم ایران را بهترین پشم می داند و از آن با صفت های «بسیار زیبا،نادر و قیمتی» یاد می کند و افتخار می کند که برای اولین بار آن را به پاریس صادر کرده است.(10)

در زمان شاه عباس فرش به عنوان بزرگ ترین کالای تجاری شناخته شد و تولیدات فرش تنها محدود به استفاده دربار نبود بلکه این کالای هنری برای فروش به اروپا و هندوستان صادر می گردید و سود سرشاری را نصیب خزانه شاهی می کرد.گزارش برخی از سفرنامه نویسان موید این موضوع است.

طبقه بندی فرش های شاه عباسی مکتب اصفهان

شناخت علمی فرش های نفیس تاثیر  پذیرفته از مکتب اصفهان که بین سال های 1006 تا 1135 هـ.ق در ایران به ویژه در اصفهان بافته شده است مستلزم نوعی گروه بندی و طبقه بندی از این فرش هاست. اصولا  عمل دسته بندی و طبقه بندی فعالیتی ذهنی و امری انتزاعی است. بدین معنی که ذهن انسان به طور طبیعی بین اشیای پیرامون  خویش شباهت ها و تفاوت هایی می بیند و آن ها را به خوبی براساس تشابهات و تفاوت هایی که دارند با هم مرتبط یا از هم متمایز می سازد.

ناگفته پیداست انتخاب «ترتیب تاریخی» که ضمنا در داخل یک «منطقه جغرافیایی»  سامان یافته باشد بهترین نوع روش طبقه بندی این نوع گزینه ها است ولی چون فرش هایی که دارای کتیبه باشد بهترین نوع روش طبقه بندی این نوع گزینه ها است ولی چون فرش هایی که دارای کتیبه ـتاریخ» هستند بسیار اندک اند و از طرفی چون محل بافت برخی بافته ها در ابهام است بدین جهت الزاما روش این طبقه بندی براساس سه گروه به شرح زیر قرار می گیرد:

گروه اول-براساس محوریت «طرح و نقش»

اساس این گروه،طرح و نقش فرش هایی است که در این دوران بافته شده اند.طرح های:گلدانی،جانمازی،لچک و ترنج،درختی،باغی،حیوان دار،شکارگاه و بندی از اهم آن ها است.هریک از طرح های مذکور به زیر مجموعه هایی مانند،یک طرفه،دوطرفه،سراسری،تکراری،کتیبه دار،ستون دار،ترنج دار،قندیل دار،طره دار،حیوان دار و... تقسیم می شوند.چون ذکر یکایک این طرح ها همراه با تشریح ویژگی ها و اوصاف آن ( که همگی قبل از زمان شاه عباس وجود داشته است) خارج از مجال و فرصت این مقاله است بدین جهت در این گروه فقط به ذکر معروف ترین طرح زمان شاه عباس (معروف به طرح اصفهان یا لچک و ترنج شاه عباس) که پایه  اساسی و شاخصه مکتب  اصفهان است اکتفا می شود.

طرح لچک وترنج شاه عباسی یا طرح اصفهان

این طرح در اساس از لچک و ترنج و ترکیب گل و بوته های معروف به شاه عباسی و شاخه و برگ و گاهی نگاره های اسلیمی و ختایی تشکیل شده است و بر روی نقش ترنج تکیه فراوان می شود.

فرش های شاه عباسی انواع زیادی دارند از جمله:شاه عباسی ترنج دار،شاه عباسی ترنجی طره دار،شاه عباسی تصرفی،شاه عباسی حیوان دار،شاه عباسی لچک و ترنج،شاه عباسی شیخ صفی و انواع دیگری که خود زیر مجموعه طرح های مذکور قرار می گیرند.

اصولا «ترنج» نگاره قراردادی است که در میان نقش مایه های فرش جای ویژه دارد. در درون،ترکیبی از آذینه های شاه عباسی و در اساس برگ،گل و اسلیمی است.در شکل کلی خود:چهار گوشه،لوزی،بیضی، یا گرد،همچون خورشید یا ستاره و گل های چندپر است.در تصویر شماره یک عمومی ترین طرح شاه عباسی لچک وترنج (یا طرح اصفهان) نشان داده می شود.(12)

این فرش که در دوران معاصر در شرکت فرش بافته شده است واجد چهار قرن سابقه تاریخی است.امتیاز این قالی به شاخ و پیچ های بسیار ظریفی است که در متن لاکی روناسی آن نمودار است و منحصرا در فرش های ممتاز نظیر آنها را می توان یافت.زمینه ترنج تو در تو وسط سرمه ای است و با هشت قاب در متن لاکی تداخل یافته و به ترنج «هشت پر مداخل» موسوم است. این ترنج با واسط دو گل شاه عباسی به سر ترنج ها می پیوندد.زمینه حاشیه بزرگ سرمه ای است و با گل های شاه عباسی زینت یافته است.از این نقشه که اصل طرح اصفهان را نمایش می دهد با تغییرات و ترکیبات دیگری نه تنها در اغلب شهرهای ایران بلکه خارج از کشور در هندوستان و پاکستان (اگر به کذب نام دیگری بر آن نگذاشته باشند) می بافند.

در طرح اصفهان معروف ترین گل،گل شاه عباسی است که ممکن است در طرح های دیگر از آن استفاده شود. در تصویر شماره 2،گل شاه عباسی نشان داده می شود(13) که تحول یافته نیلوفر آبی زمان ساسانیان است.گل شاه عباسی به صورت گل های چهار پر،هشت پر،چند گل بر یک بوته،تنها و یا پیوسته به اسلیمی و ختایی تزیین یافته است.گل های شاه عباسی در ابتدا ریز بود ولی با گذشت زمان بزرگ تر شد و هر با نوآوری،در دسته ای از نقش ها چهره ای تازه به خود گرفت در طرح های اصفهان به طور معمول همراه گل های شاه عباسی به ختایی نیز بر می خوریم و در ترکیب گل های شاه عباسی و ختایی،ختایی همچون ریسمانی به نظر می رسد که این گل ها را به آن بسته اند.(14)

گروه دوم-براساس محوریت «تلقی نادرست»

در این گروه فرش هایی که نام گذاری آن ها بر مبنای «برداشت و تلقی نادرست» بنا به دلایلی که القاء کننده معنی یا محلی خاص بوده است صورت گرفته است مانند پلونزی،پرتقالی و هندی که ذیلا توضیح داده می شود:

الف-فرش های معروف به پلونزی (لهستانی):

گونه ای از فرش های ابریشمی پر جلوه ترکیب شده با مفتول های سیمین و زرین که بیشتر در عصر شاه عباس اول و دوم و شاه صفی در اصفهان و کاشان بافته شد و چون کشور لهستان از نخستین مشتری های خرید آن بود به غلط به نام «لهستانی» معروف گردید.این فرش ها گروه بزرگ (بین دویست تا سیصد تخته فرش) را تشکیل می دهند که با رنگی ملایم با نقوش گل و بوته و شاخ و برگ پیچان طراحی و بافته شده اند.در سال 1878 میلادی چند تخته از همین فرش های زربفت ابریشمی متعلق به دربار چارتوریسکی "Court of Czartoryski  " در نمایشگاه بین المللی پاریس به نمایش گذاشته شد.این فرش ها هم اکنون در موزه شهر کراکور "Krakow Museum  " نگهداری می شوند.در کارت شناسایی این فرش ها محل بافت آنها لهستان قید شده بود و از آن تاریخ این گروه از فرش ها به نام فرش های لهستانی " Poloainse Carpets " معروف شده اند.این نام گذاری غلط به این علت بود که تصور می شد این گونه فرش ها در لهستان بافته شده اند،چون لهستان در قرن هفدهم محل تولید و بافت فرش بود و همچنین در قرن هجدهم شمال و منسوجات ابریشمی زربفت در کارگاه مازارسکی " Mazarski " واقع در اسلوچ " Sluch " تولید می شد.این تصور غلط تا 1912 میلادی همچنان پابرجا بود.در این سال،تعدادی از فرش های لهستانی در نمایشگاه بزرگ مونیخ به نمایش در آمد که ایرانی بودن آن ها توسط پرنس رو پرشت "Ruppercht Prince " مسلم شده بود؛ زیرا مدارک بسیار مستند نشان می داد که این چند تخته فرش به سفارش سیگیسموند واسا "Sigismund Wasa  " در اوایل دهه اول قرن هفدهم میلادی در ایران بافته شده و به عنوان جهیزیه ازدواج دخترش،آناکاتارینا "Anna Katharina  " با فیلیپ ویلیام "Philip William,Elector Palatine of the Rhine  " به آلمان آمده و سپس به دربار ویتل باخ " " House of Wittlelsbachبه

شامل 15 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق خاستگاه مکتب اصفهان در هنر فرش ایران

دانلود تحقیق در مورد مکتب حضرت امیر علیه السلام

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق در مورد مکتب حضرت امیر علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق در مورد مکتب حضرت امیر علیه السلام


دانلود تحقیق در مورد مکتب حضرت امیر علیه السلام

دانلود تحقیق در مورد مکتب حضرت امیر علیه السلام 

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحات: 18

 

 

 

 

حرف اول

چندی پیش دریکی از مقالات که پیرامون آیه شریفه  «و ما علی الرسول الا البلاغ» به رشته تحریر درآمده بود خواندم که رسالت اندیشمندان و عالمان عرصة دین چیزی جز ابلاغ معارف الهی نیست و تکلیف آنان فقط عرضه این معارف عمیق است و در قبال پذیرش یا عدم پذیرش آن از سوی عموم مسؤولیتی ندارند.

درباب این مقاله، اگر چه آیات قرآن مؤید این مطلب هستند که خداوند هر که را بخواهد هدایت می‌کند، اما اصل مسأله تبلیغ منافاتی با این ندارد که از شیوه‌های صحیح و کارآمد تبلیغ که متناسب با سطوح مختلف فکری جامعه است بهره بگیریم. هر یک از افراد در فضایی رشد می کنند که مقتضیات خاص خود را دارد و به طبع آن، اولویت ها و دغدغه‌های ذهنی آنان پیرامون مباحث دینی با یکدیگر متفاوت است و همین تفاوت هاست که رسالت مبلغین را سخت تر می کند. درحالیکه یکی به دنبال کسب معارف قرآن است و از تفاسیر آن استفاده می کند، دیگری در جستجوی مسیری برای تهذیب و تزکیه نفس است و در این بین هستند کسانی که ذهنشان در گیرودار سؤالات بی جواب پیرامون مباحث اعتقادی در حوزه دین است.

مکتب حضرت امیر علیه السلام با سابقه ای که در زمینه ارائه معارف دینی به صورت تخصصی دارد، با وقفه ای طولانی که در روند آن بوجود آمد، همت گمارده است تا فصل جدیدی از فعالیت های خود را در نشر فرهنگ تشیع آغاز کند که د


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق در مورد مکتب حضرت امیر علیه السلام

دانلود پاورپوینت مکتب هنری کوبیسم 31 اسلاید

اختصاصی از فی دوو دانلود پاورپوینت مکتب هنری کوبیسم 31 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت مکتب هنری کوبیسم 31 اسلاید


دانلود پاورپوینت مکتب هنری  کوبیسم  31 اسلاید

دانلود پاورپوینت مکتب هنری  کوبیسم 31 اسلاید

 

 

 

درباره کوبیسم


کوبیسم

لغت کوبیسم که در این مقاله به کار رفته تنها نشان دهنده سوژه مورد بحث بوده و معنای لغوی آن یعنی حجم به هیچ وجه توضیح دهنده تحولی که در نقاشی به وقوع پیوست نیست. در اینجا هدف ارائه تعریفهای مختلف در این زمینه نیست. از نظر ما پرداختن به نوعی از هنر که در چارچوب هنر تعریف شده نمی گنجد به خودی خود ارزشمند و لذت بخش است. حتی اگر ما در این تلاش شکست بخوریم چیزی را از دست نداده ایم و تنها در مورد کاری سخن گفته ایم که مشتاقانه اوقات خود را وقف آن نموده ایم. 
برای مشخص شدن اهمیت کوبیسم باید به زمان گوستاوکوربه بازگردیم. این نقاش پس از آنکه دیوید و اینگرس به دوران ایده آلیسم مادی پایان دادند به جای هدر دادن وقتش با تکرارهای بیهوده در جهت رسیدن به رئالیسمی که می توان آن را در تمام کارهای مدرن مشاهده کرد شروع به تلاش نمود با این حال او همچنان از روشهای تصویری متداول استفاده می کرد. او به این نکته توجه نداشت که برای کشف یک رابطه حقیقی لازم است هزاران موضوع سطحی و ظاهری فدا گردد. او بدون کمترین تلاش فکری هرآنچه را که شبکیه چشمش به او می گفت می پذیرفت. او به این نکته توجه نداشت که آنچه ما از دنیا مشاهده می کنیم نتیجه تفکرات ماست و اینکه چیزهایی که بیشترین تاثیر را روی مادارند لزوماٌ از نظرحقایق تجسمی غنی ترین نیستند. واقعیت چیزی عمیق ترو پیچیده تر از دستورالعمل های آکادمیک است. کوربه مانند کسی بود که برای اولین بار به اقیانوس می نگرد اما به جای آنکه به عمق آن توجه کند مسحور امواج آن می گردد. با این حال ما نمی توانیم وی را سرزنش کنیم چراکه خوشحالی امروزمان را به او مدیونیم.
ادوارد مانه در جایگاهی بالاتر قرار دارد . رئالیسم او نیز در سطحی پایین تراز ایده آلیسم اینگرس است و المپیای هر کس که سزان را درک کند به درک معنای کوبیسم نیز نزدیک خواهد بود. می توان اینطور گفت که تفاوت این مکتب با مکاتب قبلی در شدت و قوت آن است.برای درک این حقیقت لازم است روند پیدایش توسعه رئالیسم را از نظر بگذرانیم. روندی که با رئالـیسم سطحی کوربه آغاز و به رئالـیسم ژرف سزان ختم می گردد. او در مقایسه با " اودالیسک " سنگین تر است. علت علاقه ما به این نقاش به خاطر آن است که شهامت این را داشت تا مرزهای سنتی را زیر پا بگذارد .آنچه در مورد او اهمیت دارد شیوه کار او است نه موضوعات آنها و همین شیوه زیبا و واقع گرایانه در چگونگی بیان آثارش وی را در زمره نقاشان برجسته رئالیسم قرار می دهد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت مکتب هنری کوبیسم 31 اسلاید

دانلود مقاله کامل درباره مکتب تربیتی امام خمینی (ره)

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله کامل درباره مکتب تربیتی امام خمینی (ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره مکتب تربیتی امام خمینی (ره)


دانلود مقاله کامل درباره مکتب تربیتی امام خمینی (ره)

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :56

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

هر یک از مکاتب تربیتی بر نگرشی خاص از هستی و انسان مبتنی هستند و وجوه امتیاز هر یک از این مکاتب را باید در تفاوت نگرش آنها به هستی و انسان جستجو کرد. با رجوع به اندیشه هایی که با عنوان مکتب تربیتی در روزگاری شهرت داشته اند، اهمیت و جایگاه دیدگاه های هستی شناختی و انسان شناختی نمایان می شود. در سایه آگاهی از دیدگاه مبنایی این مکاتب، درمی یابیم که داوری ادیان الهی به ویژه اسلام درباره انسان منشأ وجود تفاوت هایی در مکتب های تربیتی دینی نسبت به دیگر مکاتب بشری است. دانشمندان مسلمان، اعم از فیلسوفان و عارفان و متکلمان و اخلاقیون، در مواضع گوناگونی آرای خویش درباره هستی و انسان را ابزار داشته اند و همواره به سبب ایمان به اسلام کوشیده اند که در نظریات خود از تعارض با آموزه های قرآنی و روایی بپرهیزند.

این اندیشمندان،‌ در عین پویش و کوشش عقلانی برای دستیابی به آرایی استوار. از منبع وحی و متون دینی نیز الهام گرفته اند و بی شک، تعالیم دینی در بنیان و پیکره نظام اندیشه ایشان جایگاهی اساسی داشته است.

در میان دیدگاه های عالمان مسلمان می توان آرایی کم و بیش مشابه و حتی یکسان را درباره جهان و انسان سراغ گرفت. مبدأ این شباهت و هماهنگی، تفکر دینی و تأثیر پذیری قرآنی ایشان است. البته گاه آرایی متفاوت و تصاویری به کلی ناهمسان از هستی و انسان نیز در میان این آراء دیده می شود. نکته شایان توجه این است که اگر به تصویری کلی و جامع از نظام های فکری رایج میان عالمان مسلمان نظر کنیم، درخواهیم یافت که بسیاری از امور مشابه در حقیقت تفاوتی بنیادین با یکدیگر دارند. این تفاوت تا بدان جاست که حتی توحید- یعنی سنگ بنای دین و دین باوری- نیز در نزد ایشان تفسیری واحد ندارد، اگر چه همه موحدند. توحید یک عارف با توحید یک متکلم تفاوت بسیار دارد و حتی توحید فیلسوفان نیز با هم یکی نیست. فلاسفه مشایی و حکیمان متأله، به خدا و انسان و جهان یکسان نمی نگرند. این نکته درخور توجه، ما را به یک روش در شناخت آرا و تفکرات رهنمون می سازد و آن نگاهی جامع به نظریات اندیشمندان مختلف است.

برای دستیابی به دیدگاه تربیتی یک عالم، نمی توان به بررسی سخنان صریح او در وادی تربیت بسنده کرد، زیرا بسا مواردی که معنای حقیقی آثار تربیتی تنها با شناخت بنیان های فکری او دریافتنی باشد. تلاش برای شناخت مکتب تربیتی امام خمینی (ره) نیز اگر بخواهد قرین توفیق باشد، باید از کاوش در مبانی انسان شناختی و جهان شناختی ایشان آغاز گردد. با آگاهی از این مبانی، جایگاه و اهمیت دیدگاه ها و توصیه های اخلاقی و تربیتی ایشان آشکار می شود.

پیش از ورود به بررسی دیدگاه های مبنایی امام خمینی (ره)، ذکر چند نکته لازم به نظر می‌آید.

1- در میان علمای مسلمان، فیلسوف تربیتی و مربی در اصطلاحی که امروز رایج است وجود ندارد، در نتیجه نمی توان در ترسیم مکتب تربیتی هر یک از ایشان، به پاسخ هایی صریح درباره همه مسائل مطرح در تعلیم و تربیت دست یافت. به این تربیت باید کوشید پس از شناخت مبانی فکری آنها، با بررسی نظر تربیتی خاصی که در برخی مواضع ابزار داشته‌اند، به استنباط نظریات آنها در دیگر موارد پرداخت، تا از این رهگذر به تصویری نسبتاً جامع از مکتب تربیتی اندیشمند موردنظر دست یافت. طبیعی است که این کوشش در تحقیقات مختلف، نتایجی کاملاً یکسان به بار نمی آورد.

2- دیدگاه های عالمان مسلمان درباره هستی و انسان را می توان به مکاتب کلامی، فلسفی، عرفانی و مکتب محدثین تقسیم کرد. در هر یک از این شاخه ها وجوه اشتراک فراوانی را در میان اندیشمندان می توان یافت، ولی این حقیقت مانع از آن نیست که هر اندیشمند، در عین حال دیدگاهی خاص خود داشته باشد و یا اینکه در مواردی نظر او مشابه اندیشمندان حوزه ای دیگر باشد؛ مثلاً یک فیلسوف از جهاتی همچون عارفان بیندیشد و یا متکلمی از مرزهای فلسفه عبور کند.

3- با توجه به مطالب گذشته، محصور داشتن مکتب فردی امام خمینی (ره) در یکی از شاخه‌های فلسفی، عرفانی و یا فقهی دشوار است و اساساً شاید ویژگی مهم ایشان جمع سازوار و هوشمندانه ای است که میان عناصری از فقه، فلسفه و عرفان پدید آورنده اند. عناصر اندیشه ایشان را می توان مورد بررسی تاریخی قرار داد و مبدأ و منشأ هر یک را شناسایی نمود، لکن نوشته حاضر در پی تحقیق تاریخی درباره این آرا و نظریات نیست؛ ولی در یک قضاوت کلی می توان دیدگاه های انسان شناختی و هستی شناختی ایشان را عرفانی قلمداد نمود. دستیابی به این منظور عرفانی برای ایشان با گذر از معبر فلسفه و به ویژه حکمت متعالیه صورت گرفته است و تجلی این نظر گاه در سطح اندیشه اجتماعی، پیوندی عمیق با فقه یافته است، به گونه ای که نمی توان از تأثیر و تأثر فقه و عرفان امام (ره) بر یکدیگر چشم پوشید.

نکته اخیر در چگونگی شکل گیری دیدگاه های تربیتی ایشان بسیار با اهمیت است، زیرا آرا تربیتی حضرت اما (ره) همچنان که از مبانی انسان شناختی و هستی شناختی جدایی ناپذیر است، از دیدگاه های حکومتی ایشان نیز غیرقابل تفکیک است و نظرهای حکومتی ایشان در نظریه ولایت فقیه- که دیدگاهی فقهی است- عرضه شده است.

4- تعلیم و تربیت، به عنوان یک شاخه پژوهشی دانشگاهی مستقل، در پیشینه فرهنگی مسلمین جایگاهی ندارد؛ اگرچه فیلسوفان، عارفان و اخلاقیون به بخش های مهمی از مباحث فلسفه تعلیم و تربیت پرداخته اند. برای آنکه بتوان دیدگاه های یک اندیشمند را در قالب مسائل و مباحث امروزین فلسفه تعلیم و تربیت درآورد، بحث های تطبیقی بسیار مفید است. ولی در تحقیق حاضر- جز در مواردی که مقایسه آرا ما را در فهم جایگاه و اهمیت یک نظر یاری می رساند- از مباحث تطبیقی خودداری خواهد شد.

«انسان»

انسان از دیدگاه امام خمینی (ره) و بسیاری دیگر از اندیشمندان مسلمان، دارای ویژگی های زیر است:

  • انسان موجودی وابسته و فقیر در برابر حقیقتی متعالی و بی پایان یعنی خداست؛
  • موجودی آگاه است؛
  • موجودی مختار است؛
  • موجودی کمال جوست و کمال جویی او نامحدود است[1]؛
  • تربیت پذیر است و انبیا برای تربیت او فرستاده شده اند؛
  • بدون دستگیری وحی، در رسیدن به کمالات خویش توفیقی نخواهد داشت[2]؛

7- موجودی مسئول است.

در میان اوصاف فوق، وصف نخست، یعنی فقر وجودی صفت ویژه انسان نیست[3]؛ زیرا همه هستی مخلوق، فقیر و وابسته به خداست[4] و انسان به عنوان جزئی از هستی مخلوق، وجودی فقیر و وابسته دارد، تنها تفاوت این است که انسان می تواند بر فقر خویش آگاهی یابد[5]. این آگاهی، او را به تکاپویی از سر بصیرت به سوی کمال مطلق می کشاند؛ یعنی او را تکویناً به حقیقت مطلق هستی متوجه است، با توجهی آگاهانه به سوی کمال مطلق سوق می دهد. این رتبه از آگاهی، یعنی شناخت فقر خویشتن و اگاهانه به سوی حق شتافتن، نقطه اوج ویژگی دوم انسان است.

ویژگی سوم یعنی مختار بودن انسان تعیین کننده جهت حرکت اوست. جه حرکت انسان وابسته به شناختی است که او از خود دارد. اگر او به فقر همه جانبه خویش در برابر خدا معترف باشد، جهت حرکت او به سمتی است و اگر از فقر خویش غافل باشد جهت دیگری را برای حرکت خود برمی گزیند. طبیعی است اگر موجودی که خود را قیر می یابد به مبدأ غنا توجه کند. به عبارت دیگر اگر انسان در ویژگی اول و دوم خویش به رتبه «فقر آگهی» رسید، دارا بودن قوه اختیار باعث حرکت کمالی شتابدار او می شود؛ یعنی ویژگی چهارم او (کمال جویی نامحدود) را در بالاترین و بهترین شکل ممکن تحقق می بخشد. لکن اگر قوه آگاهی انسان، او را به استشعار نسبت به فقر خویش رهنمون نشود، آنگاه فقر وجودی و تکوینی انسان، او را در حد دیگر موجودات، طالب کمال خواهد کرد و به سوی آن هدایت خواهد نمود، با این تفاوت که در این فرض، اختیار او در دام «اشتباه کمال» گرفتار خواهد آمد، یعنی اموری را برمی گزیند که کمال حقیقی نیستند و تلاش او راه دستیابی به آنها فرجامی ناخوشایند خواهد داشت. این کمال غرحقیقی را کمال موهوم می خوانیم[6].

انسان همواره در معرض خطر گزینش کمال موهوم است. این خطر با خصیصه تربیت پذیری که در نهاد انسان نهاده شده است، قابل پیشگیری است. تربیت پذیری انسان می تواند وسیله‌ای باشد تا از خطا برهد. این ویژگی آنگاه برای انسان مفید واقع می شود که مربی او از منبع علم مطلق بهره مند باشد و با اتکا به چنین علمی از اشتباه در مصداق کمال منزه باشد. مجموعه ویژگی های انسان همچون آگاهی، فقر آگهی، اختیار و نیازمندی به دین، از او موجودی مسئول می سازد، زیرا اگر انسان در توجه خویش به کمال از آگاهی و اختیار خویش بهره نگیرد و موجودی مسئول نباشد. گویی در کیفیت خلقت او امری غیرحکیمانه رخ می دهد و ویژگی های آگاهی، اختیار و تربیت پذیری او عبث و بیهوده خواهد بود.

با این توضیحات، به خوبی درمی یابیم که چگونه ویژگی های انسان مرتبط با هم و معنابخش به یکدیگرند. برای آنکه ارزش و جایگاه اینگونه آرای انسان شناختی بیشتر آشکار شود، بحثی مختصر درباره «نامتناهی بودن کمال جویی انسان» و «فقر آگهی» او می‌آوریم.

یکی از ویژگی های انسان جدید، یعنی انسان پس از عصر روشنگری در اروپا، حصارشکن بودن اوست. انسان جدید همواره خواسته است خود را از همه باورهایی که او را مقید می کنند برهاند و به این وسیله، راه را بر تحقق هویتی بی حد و مرز از خویشتن بگشاید. پس همواره کوشیده است تا اراده خویش را گسترده سازد. این دیدگاه در ارزش های انسان امروز تجلی یافته است، چنانکه انسان غربی بر توجه داشتن خویش به آینده می بالد و آینده گرایی و تجدد طلبی را ویژگی ارزشمند خود قلمداد می کند و در مقابل، انسان شرقی را گذشته نگر و سنت گرا می خواند.

خصلت نوگرایی چون در انسان غربی نهادینه شد، پیامد شگرفی را با خود به همراه داشت و آن پیشرفت پرشتاب و گیج کننده ای است که هر روز بر ابعاد ان افزوده می شود و به گونه ای هوش ربا، حدود پیشرفت و توسعه را فراختر و بیکرانه تر جلوه می دهد، و این البته گسترش مرز مادی انسان است.

انسان غربی با داشتن چنین تجربه ای، به تخطئئه تفکر دینی می پردازد و دین را عامل تقید و بازماندن از پیشرفت می شمارد و توفیق در پیشرفت مادی خویش را مرهون روگردانی از دین می داند. بازگردانی دین نسبت به انسان، به دو صورت بیان شده است:

1- باور دینی به معنای پذیرش وجود اراده‌ ای مافوق است، که همواره اراده انسان را تحدید و تهدید می کند. وجود اراده ای حاکم بر اراده انسان، اتکای او بر خویشتن را متزلزل می‌نماید و زمینه عدم اطمینان به خود و آینده را فراهم می آورد. در نتیجه، انسان دین باور همواره چشم به راه تصرف قوای فوق طبیعی در طبیعت و حیات است و از برنامه ریزی و آینده نگری دوری می کند.

2- دین باوری و دینداری، به معنای پذیرش الگویی از پیش تعیین شده برای سلوک فردی و اجتماعی انسان است و این مانع از نوگرایی و افق شکنی انسان است. این خصوصیت اگرچه ظاهراً در ادیان دارای شریعت، راسختر و گسترده تر است، ولی محدود به ان نیست، زیرا دیگر ادیان نیز کمال انسان را پیشاپیش تعریف می کنند و مجال نواندیشیی در ترسیم اهداف زندگی را از او می گیرند.

این دو تقدیر از بازدارندگی دین باوری، هر دو پاسخی محکم و کافی در اندیشه امام خمینی و اساساً در تفکر اصیل اسلامی دارد.

اشکال نخست را با دو مقدمه می توان پاسخ گفت:

1- بی شک انسان بدون خدا ادعای احاطه علمی و عملی بر عناصر و عواملی طبیعی را نمی تواند داشته باشد، زیرا تجربه بهترین گواه مخدوش بودن این ادعاست. چه بسیار از برآوردهای علمی و پیش بینی های آزمایشگاهی، که به دلیل عدم احاطه بر همه عوامل مؤثر در طبیعت به خطا می رود؛ و چه بسیار اقدامات عملی انسان، که علیرغم ابتنا بر یافته های علمی ناکام می ماند. این همه، ناشی از ناتوانی بشر در شناخت همه جانبه طبیعت است. همه بزرگان علم و دانش معترفند که معلومات بشر در برابر مجهولات او ناچیز است و اساساً گشوده شدن باب هر دانشی، به معنای رویارویی انسان با مجهولات تازه و پرشمار دیگری است.

2- اکنون اگر هدف انسان تصرف در طبیعت باشد، بی شک ناکامی های او در شناخت و تصرف در طبیعت و آگاهی روافزون او از کم عمق بودن دانش و توانایی اش، بر عدم اطمینان و اتکای او بر خویشتن دامن می زند و آینده را در نزد او تیره و مبهم جلوه می دهد. موفقیت در عمل، برای او به گونه ای معنا شده است که رسیدن به آن امری قطعی و بدون تخلف نیست، لذا همواره در انتظار ناکامی به سر می برد. نهایت اینکه می کوشد با در نظر آوردن آثار و فواید موفقیت (در اصطلاح خودش)، شادابی و امید را برای خود تأمین کند.

اما در اندیشه اسلامی، موفقیت چنان تعریف می شود که راه را بر یأس و تیره انگاشتن آینده می بندد و زمینه اطمینان خاطر و اتکا به نفس را فراهم می آورد. موفقیت از دیدگاه اسلام تنها در زندگی روزمره تأثیر نمی کند، بلکه دامنه آثار این نظر تا تعریف مفاهیمی همچون سعادت گسترده می شود و در دست یافتنی بودن زندگی توأم با سعادت، عمیقاً مؤثر واقع می شود.

برای توضیح این دیدگاه سخن پرآوازه امام خمینی (ره) رساست که: «ما مأمور به وظیفه ایم نه نتیجه». در این جمله کوتاه، جلوه های بسیاری از آرای مبنایی امام (ره) را می توان یافت. در این سخن، مسئول بودن انسان به روشنی نمایان است؛ اما انچه که در تکون این سخن تأثیر اساسی دارد، این داوری است که خداوند بر امور این عالم و از جمله رفتارهای ما ناظر است و در پاداش و کیفر ما معیار نسبتی است که میان خود و خدا برقرار می کنیم، نه آنکه پیروزی ظاهری معیار ارزیابی ما در پیشگاه خداوند باشد. این سخن همچنین بر عدالت خداوند متکی است و آرامش حاصل از اعتقاد به این سخن، ناشی از آن است که خداوندی علیم و عادل بر عمل و انگیزه ما نظر دارد و هنگامی که انگیزه ما رسیدن به کمال مطلق باشد و از اتقان در کار فروگذاری نکرده باشیم، دیگر جایی برای دلهره و اضطراب نمی ماند و توفیق در کار، قطعی و بدون تخلف است.

شکست در این دیدگاه بی معناست و پیروزی و شکست ظاهری، معیار موفقیت نیست. امام حسین (ع) به همان میزان موفق است که پیامبر اکرم (ص) در اوج پیروزی های نظامی بر کفار. بی شک هرگاه اراده خداوند دانای دادگر شکستی ظاهری را برما روا می دارد، در حقیقت راه رسیدن به کمال را بر ما می گشاید. شکست ظاهری آزمایش خداست و پیروزی‌ها نیز همه از خداست و اینگونه آزمایش هاست که به خلوص انسان کمک می کند و امکان صعود او را مهیا می سازد.

دومین اشکالی که نسبت به دین باوری مطرح شد نیز، در انسان شناسی امام خمینی (ره) پاسخ شایسته ای دارد.

امام (ره) مکرراً در سخنان خویش بر پایان ناپذیری کمال خواهی در انسان تأکید نموده اند. اگر غایت و مقصد انسان قرب خداوندی باشد که خود نامتناهی است، به هیچ روی نمی‌توان این تعیین پیشین مقصد را به معنای محدودسازی انسان در قید و بند انگاشت؛ زیرا این غایت از پیش تعیین شده، خود چنان است که انسان در یافتن معرفت و تقرب نسبت به خداوند هیچ گاه نمی تواند به کنه ذات او دست یابد و هرگز نمی تواند از تکاپو برای سلوک در راه او و معرفتی برتر نسبت به او باز ایستد. این تکاپوی جاودان البته به معنای دست نایافتنی بودن مقصد نیست، بلکه به معنای بی انتها بودن مدارج معرفت و تقرب است. بی انتهایی مدارج، راه را برای توسعه وجودی انسان باز می گذارد و از سکون و ایستایی او جلوگیری می کند.

به این ترتیب، درمی یابیم که تعالیم اسلام درباره انسان چگونه می تواند مبنای مکتبی تربیتی قرار گیرد، که در عین استواری و روشنی، واجد پویایی و بالندگی باشد و از تحجر و واپسگرایی نیز مبرا باشد.

«فطرت»

یکی از مباحث مهمی که درباره شناخت انسان صورت گرفته است بحث فطرت است. «فطرت حالت و هیئتی است که (خداوند) خلق را بر آن قرار داده (است)»[7] فطرت را می‌توان ویژگی مشترک برخی از اوصاف انسان دانست. این ویژگی مشترک را می توان اینگونه خلاصه کرد.

- همه افراد بشر در آن مشترکند، عالم و جاهل و شهری و روستایی، سفید و سیاه، غربی و شرقی و زن و مرد و... .

- اکتسابی نیست.

- «هیچ یک از عادات و مذاهب و طریقه های گوناگون در آن راهی پیدا نکند و خلل و رخنه ای در آن از آنها پیدا نشود، اختلاف بلاد و اهویه و مأنوسات و آراء و عادات که در هر چیزی، حتی احکام عقلیه، موجب اختلاف و خلاف شود، در فطریات ابداً تأثیری نکند»[8].

- اختلاف افهام و ضعف و قدرت ادراک لطمه ای بر آن وارد نیاورد[9].

به این ترتیب اگر صفتی از اوصاف انسان همگانی نباشد، اکتسابی باشد و عادات، مذاهب، شرایط محیطی، قوت و ضعف ادراک و امثال آن در آن صفت تأثیر کند و آن را از بین ببرد، آن صفت را نمی توان فطری دانست.

فطریات انسان از این قبیل اند:

- آگاهی به وجود مبدأ علیم و حکیم و قدیر.

- آگاهی به توحید.

- عشق به کمال مطلق.

- آگاهی به جهان آخرت.[10]

- آگاهی نسبت به وجود انبیاء و ضرورت ارسال رسل.

وجود اوصاف فطری در انسان به معنای بی نیازی انسان از تربیت نیست. زیرا کار انبیاء، مربیان و معلمان اخلاق، حفظ صفا و سلامت فطرت انسان ها از گزند انحرافات و فساد است. «نفس در بدو فطرت، خالی از هر نحو کمال و جمال و نور و بهجت است. چنانکه خالی از مقابلات انها نیز هست. گویی صفحه ای است خالی از مطلق نقوش، نه دارای کمالات روحانی و نه متصف به اضداد آن است. ولی نور استعداد و لیاقت برای حصول هر مقامی در او ودیعه گذاشته شده است.»[11] انسان چون تحت تعلیم و تربیت انبیاء و مربیان قرار می گیرد، استعدادهای فطری خویش را به فعلیت می رساند. بنابراین تربیت مانع از آن می‌شود که امور طبیعی محیطی و امثال آن و نیز اعمال اختیاری ناصواب فطرت انسان را بپوشاند و به فعلیت رسیدن کمالات او را ناممکن سازند.

«نفوس انسانیه در بدو فطرت و خلقت جز محض استعداد و نفس قابلیت نیستند و عاری از هر گونه فعلیت در جانب شقاوت و سعادت هستند و پس از وقوع در تحت تصرف حرکات طبیعیه جوهریه و فعلیه اختیاریه، استعدادات متبدل به فعلیت شده و تمیزات حاصل می‌گردد.»[12] اعتقاد به وجود اوصاف فطری در انسان در کنار اعتقاد به ضرورت تعلیم و تربیت برای تحقق استعدادهای انسان، زمینه مساعدی را برای نشاط فعالیت تربیتی مربیان و نهادهای تربیتی فراهم می سازد و اهتمام آنان به دوران کودکی را افزایش می دهد. چرا که اهتمام تربیتی در دوران کودکی به منزله پیشگیری از تحقق موانع رشد و کمال خواهد بود و فعالیت های تربیتی مربیان خردسالان با فعالیت نهادهای بهداشتی تلقی خواهد شد و این همواره بر همه مربیان آشکار بوده است که پیشگیری به مراتب عملی تر و آسان تر از درمان است. در اندیشه تربیتی امام خمینی (ره) اولویت دادن به سنین کودکی، نوجوانی و جوانی یک اصل تربیتی است.

کلیاتی درباره دیدگاه های سیاسی و اجتماعی امام (ره):

دیدگاه های سیاسی و اجتماعی امام نیز همچون دیگر آرائشان تحت تأثیر نگرش فلسفی و دینی ایشان است. اجتماع انسانی و مناسبات و نظام هایی که بر آن حاکم است، در اندیشه و عمل اعضای خود تأثیرگذار است. مهمترین تأثیری که اجتماع بر اعضای خود می گذارد تعیین نگرش او درباره غایت وجود انسان است. اجتماع بر اسا ارزش هایی که دارد آرزوهایی را در جان انسان ها شکل می دهد و عمل آنها را در جهت تحقق بخشیدن آن آرزوها مصروف می دارد و به این وسیله در سرنوشت، سعادت و شقاوت آنان تأثیر می‌کند. دین از آنجا که سعادت همه جانبه بشر را منظور دارد نظامات اجتماعی را نیز تحت هدایت خود قرار می دهد و همزمان به مصالح فرد و اجتماع توجه می کند و تأمین همه نیازهای او در تمام ابعاد را بر عهده می گیرد، در حالی که مکاتب مادی تنها به بعد مادی حیات انسان می پردازند.[13]

تنظیم شایسته مناسبات انسانی زمانی به وقوع می پیوندد که ارزش ها و امتیازات اجتماع به گونه ای باشد که انسان ها بر اساس تقوا و پاکی ارزیابی شوند و جامعه از امتیازات پوچ و بی اساس خالی باشد.[14] در جامعه ای که با مفاسد و مظالم مبارزه می شود انسان ها از آلوده شدن و انحراف فطرت خداجوی خود مصون می مانند[15] و زمینه برای تحقق هدف آفرینش از خلقت انسان فراهم می شود. در جامعه اسلامی مناسبات افراد جامعه با یکدیگر بر اساس عدالت استوار است و مبارزه با ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی فریضه ای است بر گردن مسلمین و عبادتی ارجمند است.[16] افزون بر رعایت عدالت در خصوص روابط داخلی جامعه رابطه جامعه اسلامی با دیگر جوامع نیز باید به گونه ای باشد که با اهداف خلقت و مقاصد شریعت سازگار باشد.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مکتب تربیتی امام خمینی (ره)