
مقدمه
بسیاری از احوال و بیماریهایی که افراد به سبب آنها جویای معالجه های طب بدیل میشوند ظاهرا محصول خود عصر مدرن هستند. بیخوابی، اضطراب، تشنج، افسردگی، رخوت و خستگی و دردهای مزمن (که ناشی از نارحتی مفاصل، سرطان و سایر بیماریها هستند) همگی در جوامع صنعتی رو به افزایش میروند. هرچند که این احوال و شرایط دیرگاهی است که وجود داشتهاند، اما ظاهرا اکنون سببساز آشفتگی و اختلال بیشماری در سلامتی مردم هستند تا گذشته. پیمایشهای اخیر آشکار ساخته اند که امروزه فشار عصبی رایجترین علت غیبت از کار است و از این نظر بر سرماخوردگی پیشی گرفته است. بنا به پیشبینی سازمان بهداشت جهانی، طی بیست سال آینده افسردگی شایعترین بیماری جهان خواهد بود. کنایه در این است که ظاهرا این پیامدهای مدرنیته جزو ناراحتیها و امراضی هستند که پزشکی متعارف برای معالجه آنها با بیشترین دشواریها و معضلات روبرو است. با اینکه احتمال نمیرود که طب بدیل، روشهای درمانی رسمی را از بیخ و بن براندازند، اما نشانههایی وجود دارد که نقش این روشهای بدیل همچنان رو به رشد است. (گیدنز، 1387، 211)
شالوده اجتماعی سلامتی
سده بیستم شاهد افزایش نمایانی در امید به زندگی مردمانی بود که در کشورهای صنعتی زندگی میکردند. بیماریهایی مثل فلج اطفال، مخملک و سل عملا ریشه کن شدهاند. در مقایسه با سایر نقاط جهان، معیارها و سطح سلامتی و رفاه در کشورهای صنعتی بسیار بالاست. بسیاری از این پیشرفتهای سلامتی و بهداشت عمومی به توانایی بهداشت مدرن نسبت داده شده است. تصور عمومی این است که پژوهشهای پزشکی موفقیتهای زیادی در کشف علل زیستشناختی بیماریها و یافتن روشهای درمانی موثر برای کنترل آنها داشتهاند و همچنان خواهند داشت. همراه با رشد دانش و تخصص پزشکی، میتوانیم شاهد دست آوردهای مداوم و ارزشمندی در سلامتی و بهداشت عمومی باشیم.
هرچند که این دیدگاه به سلامتی و بیماری نفوذ و رواج فوق العادهای داشته است، اما برای جامعهشناسان چندان متقاعد کننده نیست. زیرا این دیدگاه نقش مهم تاثیرهای اجتماعی و محیطی را بر الگوهای سلامتی و بیماری نادیده میگیرد. دستاوردهای کلی سلامتی و بهداشت عمومی در سده گذشته نمیتواند این واقعیت را بپوشاند که سلامتی و بیماری در کل جمعیت توزیع یکنواختی ندارند. پژوهشها نشان دادهاند که گروههای معینی از مردم نسبت به سایرین از سلامتی بسیار بیشتری بخوردارند. این نابرابریهای سلامتی به الگوهای کلانتر اقتصادی و اجتماعی مربوط میشود.
جامعه شناسان و متخصصان شیوعشناسی اجتماعی – دانشمندانی که به مطالعه توزیع و سرایت بیماریها و امراض در جمعیت میپردازند – سعی داشتهاند که پیوند میان سلامتی و متغییرهایی مثل طبقه اجتماعی، جنسیت، نژاد، سن و جغرافیا را تبیین کنند. هرچند که اکثر دانش پژوهان وجود همبستگی میان سلامتی و نابرابریهای اجتماعی را تصدیق میکنند، اما هیچ توافقی درباره ماهیت این رابطه یا اینکه چگونه باید نابرابریهای سلامتی را حل و فصل کرد، وجود ندارد. یکی از محورهای اصلی بحث و مشاجره به اهمیت نسبی متغییرهای فردی (مثل زندگی، رفتارها، برنامه غذایی و الگوی فرهنگی) در مقایسه با عوامل محیطی یا ساختاری ( مثل توزیع درآمد و فقر) مربوط است. (گیدنز، 1387، 212 – 213)
طبقه و سلامتی
پژوهش درباره طبقه و سلامتی از وجود رابطه واضحی بین الگوهای مرگ و میر و بیماری و طبقه اجتماعی فرد پرده برداشته است. دو مطالعه کشوری درباره سلامتی در بریتانیا – یکی گزارش بلاک در 1980 و دیگری توزیع سلامتی در 1987 – نقش مهمی در مطلع ساختن عموم مردم از دامنه نابرابریهای طبقاتی در سلامتی داشتند. نتایج این دو پژوهش برای بسیاری از مردم تکان دهنده بود هرچند که در کل جامعه روندی به سمت سلامتی بیشتر وجود دارد، اختلافهای مهمی بین طبقات گوناگون دیده میشود که بر شاخصهای سلامتی و بهداشت موثر است، از وزن نوزادان به هنگام تولد تا فشار خون یا خطر ابتلا به بیماریهای مزمن. افرادی که موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی بالاتری دارند به طور متوسط، سالمتر، بلندقدتر و نیرومندترند و بیش از افراد طبقات پایینتر عمر میکنند. این تفاوتها از نظر مرگ و میر نوزادان (نوزادانی که در سال اول تولد میمیرند) و مرگ و میر کودکان بیشتر به چشم میخورد، اما در هر حال فقیرترها در همه سنین بیش از افراد ثروتمندتر در معرض خطر مرگ قرار دارند.
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.
تحقیق آماده با موضوع جامعه شناسی پزشکی و سلامت 19 صفحه word