مقدمه:
شورای عالی انقلاب فرهنگی سه وظیفه عمده ومحوری را به عهده شورای فرهنگ عمومی نهاده است که عبارت است از :
1_ سیاستگذاری ، هدایت ونظارت برفرهنگ عمومی کشور.
2_ مطالعه دائمی وارزیابی وضع فرهنگ عمومی کشور .
3_تهیه وتدوین طرحهای برای هماهنگکردن کوششهای فرهنگی، هنری و تبلیغی درکشور.
شورای فرهنگ عمومی پس از بررسیهای کارشناسانه جهت انجام وظایف فوق، تشکیل شورای فرهنگ عمومی استانها را امری ضروری وحتمی دانست وبرای تسهیل در انجام وظایف خود دو وظیفه از سه وظیفه فوق را به شورای فرهنگ عمومی استانها محول نمود که عبارت است از:
1_ مطالعه وتجربه و تحلیل و ارزیابی وضعیت فرهنگ عمومی استان
2_ تهیه وتدوین طرحهایی برای فرهنگکردن کوششهای فرهنگی، هنری و تبلیغی درسطح استان
لازم به ذکراست که شورای فرهنگ عمومی با توجه به بند 12 اولویتها وسیاستهای کلی اصول سیاست فرهنگی کشور( که به منزله اصول راهنمای کارگزاران فرهنگی و مجموعه علائم نشانهها ودستورالعملهایی است که مسیرحرکت را نشان میدهد) یعنی تمرکز درسیاستگذاری را برای خود حفظ نموده و از شورای فرهنگ عمومی استانها انتظار دارد تادر این زمینه ازنظرها و بررسیهای علمی وکارشناسی و پیشنهاد آنها استفاده مطلوب نماید.
دراین برهه اززمان اعضای شورای فرهنگ عمومی استانها باترکیب بسیار عالی آن متولیانی هستند که میتوانند بسترسازی مناسب، زمینه هایهمکاریتمامی روشنفکران و اندیشمندان متعهد و معتقد به فرهنگ اصیل خودی که چیزی جزفرهنگ انسانساز وحیات بخش اسلامی نیست، اعم ازدانشگاهیان. حوزویها راگردیک محمل پویا جمع نمایند و احکام وفرامین وقوانین الهی اسلام را با درک شرایط زمان ومکان تارک این عصربنشاند ودرحقیقت اسلام 1400 سال پیش راکه بدون زنگار و تخدیر وتحریف وخرافه وموهوم وتفسیر به رأی بود را شناسایی وبه زبان روز و بدون دخالت ایدههای شخصی یا موضعگیریهای گروهی آنرا تحلیل، تدوین و ارائه نمایند.
ذکر این نکته لازم است که بحمدالله انگیزههای مثبت و فراوانی درجهت احیای روحیه مطالعه و تحقیق دراستانها و مناطق مختلف وجود دارد که اگر زمینههای بهرهبرداری از این استعدادهای بالقوه با درایت وآگاهی همراه بامسیرو صبر وحوصله وشکیبایی فراهم آید، نهادیکردن تحقیق وپژوهش ودر نتیجه برنامه ریزی وسیاستگذاری درعرصههای گوناگون فرهنگ عمومی مناطق مختلف کشور امری بدیهی و عین سخت و خطر بودن آسان مینماید.
باعنایت به مقدمه کوتاهی که بیان شدبه نظرمیرسد برای فعالیت درزمینه فرهنگ عمومی کشور ابتدا باید تعریف روشن و مشخصی ازواژه فرهنگ عمومی داشته باشیم .
الف : تعریف فرهنگ عمومی
یکی از ضروریترین مباحث درباره فرهنگ عمومی تعریف این واژاه و روشن شدن حدود و ثغور آن است. آنچه را که تا به حال درجلسات یا نوشتههای مختلف شنیده و دیدهایم حاکی از آن است که در ارائه یک تعریف از فرهنگ عمومی مشکلاتی وجود دارد که برای ترسیم فعالیتها درحوزه آن اگرتعریف مشخص ارائه نگردد ودور نمای آن نیز معین نشود پیمودن این مسیر ناممکن یا حداقل دشوار می نماید.
درگردهمایی شناخت فرهنگ عمومی که دردیماه 73 درتهران برگزار شد یکی از میهمانان شرکت کننده درمیزگرد درمورد فرهنگ عمومی میگوید:
عنوان کلمه فرهنگ عمومی باتوجه به ضوابطی که معمولا ما دراینجا داریم که مقدار زیادی از اینها ترجمه شده است. واقعیت این است که من نمیدانستم این عنوان را چه معنی بکنم؟ وواقعا منظور چیست؟ و اگر تعریفی ازآن بکنیم حداقل تقابل آن چه خواهد بود؟
تقابل آن فرهنگ خصوصی است؟ یا چیز دیگری؟ وآیامنظور فولکلوراست؟که به عنوان فرهنگ عامیانه یا دانش عامیانه بیان شده و یا معنا ومفهوم دیگری دارد؟ آیا منظور فرهنگ غیر مادی است؟ ولی من ازسخنرانی که جناب مهندس میرسلیم کردند و همچنین شعاری که روبرو نوشته شده ( وجدان کاری وانضباط اجتماعی باید به صورت فرهنگ عمومی درآید) استنباطم این است که منظور عمومیت یافتن فرهنگ است چون حقیقت مطلب این است، با این جزوه درسی که به اطلاع متولی آن هستم نمیدانم فرهنگ عمومی یعنی چه؟ تا الان هم که اینجا نشستهام صمیمانه نمیدانم منظور چیست؟ آیا منظور فرهنگ است؟ ولی استنباط من این بود که مقدار زیادی ازضوابط فرهنگی را عمومیت بدهیم .
یکی دیگرازمیهمانان این گردهمایی میگوید:
مسلماماٌ واژه فرهنگ عمومی نداریم و همانطور که جناب آقای .... هم اشاره کردند ما اصطلاحاتی تحت عنوان فرهنگ عامه یا عامیانه داریم. لیکن فرهنگ عمومی چه معنایی میدهد ؟ .... بنابراین من فکر میکنم که تعریف فرهنگ عمومی راه به جایی نخواهد برد.... ماچنین واژهای را اصلاٌ نداشتیم وضرورتی هم نیست که به تعریف آن بیندیشیم. از طرف دیگر قدر مسلم اینکه فرهنگ عمومی همان فرهنگ عامیانه هم نیست، خود مسئولین هم در طرح این موضوع امتناع دارند و خیلی نمیخواهند که فرهنگ عمومی را فلکولور ببینند.
اگر به جلسات اولیه شورای فرهنگ عمومی استانها نیز مراجعه نمائیم همین سوالاتی که دربالا مطرح است دربین اعضاء شورا نیز مطرح بود و هرکس که برداشتی از فرهنگ عمومی داشت بادیدگاه خود بیان مینمود و درنهایت هم تأکید میشد تا مفهوم فرهنگ عمومی مشخص نشود. قطعاٌ سازمانها یا نهادهایی که قرار است درحوزه فرهنگ عمومی فعالیت نمایند نمیدانند متصدی چه وظیفه و مسئولیتی هستند و ازچه راههایی باید به استمرار فعالیت بپردازند وبه تعبیر دیگر« سپردن هرنوع وظیفهای درحیطه فرهنگ عمومی به هردستگاه فرهنگی، بدون به نتیجه رسیدن این بحث (تعریف فرهنگ عمومی )موجب ابهام وسردرگمی درمحدوده وظایف و مسئولیتهایی که از این طریق متوجه آن دستگاه خواهد شد میگردد و مشکلی را چندان حل نخواهد کرد) برای روشن شدن دامنه این بحث درابتدا بخشهایی ازبیانات مقام معظم رهبری درباره فرهنگ عمومی را مطرح مینمائیم:
« آن نکتهای که به نظر من خیلی مهم است این است که ما فرهنگ اسلامی را، فرهنگ کشور را که حالا شورای عالی انقلاب فرهنگی هدفهای آن راتعقیب میکند، منحصر نکنیم به فرهنگ آموزشی، تحصیلی، کلاسی ومدرسهای بلکه یک بخشی از این فرهنگ، فرهنگ عمومی است...
همین که ما مشاهده میکنیم درجامعه ما فرضاٌ با وجود دستگاههای اداری کارهای مردم روان انجام نمیگیرد، پیچ وخم ادارات ودستگاههای دولتی امروز وفردا میکنند و دردمندانه ودلسوزانه باکار مردم برخورد نمیکنند... این به خاطر یک نقص وبیماری فرهنگی است. اینکه ما مشاهده میکنیم افراد کارآمد فکریمان دردستگاهها وکارگاهها ودر مراکزتحقیق به نوآوریهایی که برای یک محقق، نان،آب وشهرتی ندارد اما زحمت زیادی دارد کمتر تن میدهند. و به کارهای آسانتر و سهلترتسلیم میشوند این یک بیماری فرهنگی است حقیقتاٌ یکی ازکارهای مهم .... نگرش به فرهنگ عمومی وپیداکردن و شناختن بیماریهای فرهنگی امروز و پیداکردن علایج این بیماری با دید منصفانه و البته درد مندانه و انقلابی و توصیه آن به دستگاههای گوناگون میباشد همچنین معظم اله در بحث دیگری میفرمایند:
« مسائل فرهنگ عمومی مهم است ... ما یک جامعه بزرگی هستیم نزدیک به 60 میلیون آدم که از این 60 میلیون تعدادی در حال تربیتاند، تعدادی از مرحله رشد تربیتی گذشته و وارد بازار زندگی شدند، همه اینها به طور مداوم احتیاج دارند به دمیدن فکر درست و فرهنگ درست و اخلاق درست ... آنچه که فعلاً در مقوله فرهنگ مورد نظر من است اخلاق است چه اخلاق فردی و چه اخلاق جمعی اخلاق اجتماعی و اخلاق زندگی ... اگر به فرهنگ عمومی به معنای تصحیح عادات و اخلاق و ملکات و روشهای زندگی مردم که اینها از بخشها و از قلمهای عمده فرهنگ یک کشور هست بپردازیم مشکل ... حل خواهد شد ... چرا ما به این نمیپردازیم؟ ببینید آقا این را که عرض میکنم یک مسئله اخلاق نیست که عرض میکنم، نصیحت نمیکنم، این یک چیزی است که توقع بنده و توقع نظام از شماست، بالاخره به چه زبانی باید این توقع را از شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد. »
شامل 14 صفحه word
دانلود تحقیق کلیاتی درباره فرهنگ عمومی