در طول تاریخ شاید نتوان مسائلی را پیدا کرد که به اندازه مباحث اعتقادی ، فکر بشر را به خود مشغول کرده باشد . مطالب بسیاری بوده است که در مقطع زمانی و مکانی خاصی اوج گرفته و پس از مدتی ، فروکش کرده و یا برای همیشه به بایگانی تاریخ پیوسته است . در حالی که مباحث و گفتگوهایی که در طی قرون متمادی بر سر مبدأ و معاد و دیگر امور مذهبی در گرفته است و نسز انبوه عظیم کتب و نوشته جاتی که از قدیمی ترین ایام تا به امروز در این مباحث به رشته تحریر کشیده شده است ، همگی گواه این مدعایند که تفکر پیرامون مسایل اعتقادی ، نه یک بحث مقطعی بلکه یکی از خصایص ذاتی فکر و روح آدمی است . نیک می دانیم که هر یک از ادیان و مکاتب و ار آن جمله آیین اسلام ، خدای خویش را با اوصاف خاصی می شناساند و افعال ویژه ای را به او نسبت می دهد . تفاوت دیدگاه خداشناسان در باب اوصاف و افعال آنچه او را « خدا » می نامند ، خداشناسی های کاملاً متفاوتی را پدید آورده و تصاویر گونه گونی را از معبود آنان ارائه داده است . از سوی دیگر ، عمده ترین طریق شناخت خداوند ، آشنایی با اوصاف و افعال اوست و هر اندازه که این آشنایی عمیق تر و جامع تر باشد ، خداشناسی کامل تری به بار می آورد . بر این اساس ، هر انسان خداباوری – به حکم خرد و وجدان – فرض است که از رهگذر کسب معرفتی درست و عمیق از اوصاف خداوند ، بر عمق و غنای خدا شناسی خویش بیفزاید .
¨انواع صفات خداوند:
¨صفات الهی را می توان در یک تقسیم بندی کلی بر دو قسم دانست :
¨1- صفات ثبوتی
¨2- صفات سلبی
¨ صفات ثبوتی
¨یعنی صفاتی که در آنها کمال خاصی را در نظر گرفته و به نحو مثبت ایجابی به خداوند نسبت می دهیم ، مانند اینکه می گوییم : خدا عالم است ، خدا قادر است ... در اینجا علم ، قدرت ، عدالت ... جزو صفات ثبوتی و همگی از کمالات بشمار می روند . صفات سلبی
¨ به صفاتی می گویند که ذات خدا را از هر گونه عیب و نقص مبرا می سازد . از قبیل اینکه خدا : جسم نیست ، مرکب نیست ، عاجز نیست و ... و همان طور که می بینیم در صفات سلبی ابتدا نقص خاصی را در نظر می گیریم و سپس این نقایص را از او سلب و منتفی می کنیم .
صفات ثبوتی خود بر دو نوع هستند :
¨صفات فعل
¨صفات ذات
صفات فعل
¨صفاتی هستند که آنها را از افعال خداوند انتزاع کرده و به او نسبت می دهیم . مانند از افعال خلق کردن و یا روزی دادن توسط خداوند ، صفات خالقیت و رازقیت را انتزاع می کنیم و او را خالق و رازق می خوانیم .
¨ صفات ذات
¨صفاتی هستند که با قطع نظر از افعال خداوند ، خود ذات الهی را متصف به این صفات می دانیم و به عبارت دیگر صرف نظر از اینکه خداوند فعلی را انجام بدهد و یا نه ، می توان برای ذات او این صفات را قائل شد مانند علم ، قدرت ، وحدانیت و نظایر آن ( بر خلاف صفات فعل که اگر افعال خلق کردن و روزی دادن از او سر نزند نمی توان عناوین خالق و رازق را به او اطلاق کرد )
یکی از مهمترین کمالات و صفات خداوند ، صفت علم است. در بینش اسلامی،خدا به همه امو عالم و از هر چیزی اگاه است.همان (علم) معنایی روشن دارد که هر یک از ما میتوانیم ان را در درون خود تجربه کنیم . با این حال ، برای انتساب این معنا به خداوند ، لازم است آن را از همه قیود و محدودیت های فلسفی که شایسته مقام الهوی پروردگار نیست، بپیراییم . بر این اساس، می توان گفت که علم الهی ، علمی است مطلق نامحدود ، ازلی و ابدی که به هیچ گونه ابزارومقدمه و واسطه نیاز ندارد؛ خطا نا پذیر است و مستلزم تآثیرپذیری ذات الهی از غیر خود نیست .
آنچه در علم الهی بیش ازهمه اهمیت دارد، مساله گستردگی بی منتهای دانایی خداوند است.خدا،هم به ذات خویش علم دارد،وهم بر همه موجودات هستی ،چه پیش از افرینش آن ها و چه پس از آن اگاه است
علم پیشین خداوند و اختیار انسان:
¨همان گونه که اشاره کردیم ،علم خداوند نامحدود وبی پایان است و همه حوادث رادر گذشته ، حال و آینده جهان دربرمیگیرد . بنا بر این ، خداوند درازل از همه اموری که در آینده و تا ابد ، واقع می شوند آگاه است و از آن جمله می دانند که آدمیان در آینده به چه کارهایی دست می زنند و از چه کارهایی خود داری می کنند . معلوم بودن آینده بشر در پیشگاه خداوند ، از دیر باز به عنوان دلیلی به سلب اختیار از آدمی تلقی شده و گروهی چنین پنداشته اند که علم پشین الهی به افعال آتی انسان ها با اختیار آنها سازگاری ندارند.
علم الهی در منظر قران روایات:
¨درآایات فراوانی از علم و دانایی خداوند سخن گفته شده است . از صیغه های فعلی مصدر علم، مانند « علم» (دانست) و « یعلم» (می داند) که بگذریم، صفت « علیم » ( بسیار دانا ) و فروع آن مانند « سمیع » ( شنوا ) و « بصیر» ( بینا ) ، ده ها بار درتوصیف خداوند به کار رفته اند. افزون براین،درپاره ای آیات شاهد اوصاف خاص تری ، مانند« عالم الغیب» و « علام الغیوب » هستیم. با توجه به گستردگی فراوان این آیات ، به ذکر دو نکته اکتفا می کنیم . اثبات علم الهی
¨چنین می نماید که قران کریم اتصاف خداوند را به وصف دانایی و اگاهی ، بی نیاز از اقامه برهان و دلیل می داند. با این حال ، در پاره ای آیات،تعبیری به کار رفته است که می تواند الهام بخش نوعی استدلال بردانایی خداوند باشد ؛« الا یعلم من خلق و هو اللطیف الخیر ؛ آیا کسی که آفریده است نمیداند؟ با این که او خود باریک بین اگاه است ( 1)» .
¨بودن خدا را با دو برهان ثابت می کنیم :
¨نظم جهان یکی از شواهد علم الهی است . در برهان نظم نشان داده شد که منظم بودن پدیده های جهان دلالت بر وجود صانع با شعور می کند . اگر مبدا جهان عالم و آگاه نبود هرگز نمی توانست چنین نظامی خلق کند
¨انسان خود را عالم به بعضی امور می بیند و همین امر نشان می دهد که خالق بشر ، جاهل نیست زیرا اگرما عالم باشیم و او جاهل ، در این صورت لازم می آید که مخلوق از خالق خود کاملتر باشد و این محال است
دانایی مطلق و نامحدود خداوند:
¨قران کریم ، در کنار توصیف خداوند به علم و اگاهی، بر نا محدود بودن دانش او تاکید می ورزد. شاید یکی از علل این تاکید آن باشد که آموزه ی علم نامتناهی خداوند، افزون بر آن که بیان گر یکی از حقایق بنیادین در باب اوصاف الهی است و نقش مهمی در تکمیل و تعمیق خدا شناسی ما ایفا می کند ، آثار تربیتی و معنوی ارزشمندی نیز دارد. ایمان به دانش بی کران خداوند و اگاهی او بر همه امور،تاثیر عمیقی در تقویت روحیه توکل آدمی می گذارد و او ر ابرای راز و نیاز خالصانه برمی انگیزد. هم چنین ، ا عتقاد به این اصل که خدا از همه اعمال آشکار و نهان انسان وحتی انگیزه ها و نیات او، اگاهی دارد،
در برخی آیات نیز از اگاهی خداوند از مکنونات آدمی اسرار ضمیر او سخن به میان آمده است :
¨بگو « اگر آنچه در سینه های شماست نهان دارید یا آشکارش کنید ،خدا آن را می داند و [نیز] آن چه را در آسمان ها و آن چه را در زمین است می داند » (1 ).
¨گستردگی علم الهی و متناهی بودن ان ، در اموزه های روایی ما نیز انعکاس یافته است.
¨قدرت الهی :
¨ازدیگراوصاف خداوند ، صفت قدرت وتوانایی است. قدرت نیزازجمله اوصافی است که ما مرتبه محدود و ضعیفی ازآن را در خود می یابیم . ازاین رو، مفهوم قدرت – و نیز مفهوم« عجز»- تا حد زیادی برای ما روشن است. البته ،نباید این نکته را فراموش کنیم که گاه قدرت، به معنایی غیراز آنچه در بحثهای اعتقادی مورد نظربه کار می رود ، دارد .برای مثال گاه درحوزه مباحث طبیعی و فیزیکی، قدرت درمعنایی معادل با نیرو یا انرژی استعمال می شود. برای درک بهترتمایزمعنایی مختلف و پرهز از در آمیختگی آن ها ، می توان گفت که در بحث ما ، مقصود از موجود قادر موجودی است که اگر بخواهد، فعلی را انجام می دهد و اگر بخواهد ، آن را ترک می کند
شامل 31 اسلاید powerpoint دانلود پاورپوینت صفات خداوند