فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق جامع درباره ترویج و آموزش کارآفرینی (جزوه درسی)

اختصاصی از فی دوو تحقیق جامع درباره ترویج و آموزش کارآفرینی (جزوه درسی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق جامع درباره ترویج و آموزش کارآفرینی (جزوه درسی)


تحقیق جامع درباره ترویج و آموزش کارآفرینی (جزوه درسی)

فرمت فایل word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات  : 106 اسلاید

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن :

 

 - 1-1فصل اول : اهمیت آموزش و ترویج کارآفرینی در توسعه ملی

1-1-1-مفهوم توسعه

امروزه مفهوم توسعه با شمول معنایی و مضمونی خود ابعاد گوناگون و گسترده ای یافته است که بویژه اقتصاد، اجتماع، سیاست و فرهنگ را در بر می گیرد. به دلیل در هم تنیدگی مسایل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در جوامع کنونی و تأثیرات متقابل آنها بر یکدیگر، برتری توسعه در یک زمینه نسبت به زمینه دیگر امری مشکل و در عین حال نادرست به نظر می رسد. از اینرو بسیاری از نظریه پردازان علوم اجتماعی و اقتصادی بر این عقیده اند که توسعه اقتصادی با سایر زمینه های توسعه نه تنها بی ارتباط نیست بلکه پیوندی تنگاتنگ دارد  (هایامی، 1380).

آیا تعریف جهانشمولی از توسعه وجود دارد؟ اگر بگوییم به تعداد اندیشمندان صاحبنظر در این زمینه تعریف وجود دارد سخن نادرستی نگفته ایم.در واقع هر کدام از اندیشمندان به فراخور برداشت خود و آبشخور ذهنی و فلسفی  ونیز متاثر از ویژگی ها و مقتضیات جامعه پیرامون خود تعریفی از مفهوم توسعه ارائه داده اند که بر بعد یا ابعادی از توسعه متمرکز شده است.

گونار میردال» توسعه را عبارت از حرکت یک سیستم یکدست اجتماعی به سمت جلو می داند.

سازمان ملل، توسعه را فرایندی که کوششهای مردم و دولت را برای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر منطقه متحد کرده و مردم این مناطق را در زندگی یک ملت ترکیب نموده و آنها را به طور کامل برای مشارکت در پیشرفت ملی توانا می سازد، می داند.[2]

منصوری در تعریف توسعه می نویسد: توسعه عبارت است ازرشد کمی و کیفی امکانات مادی و رفاهی جامعه. به زعم وی توسعه واقعیتی مادی و ذهنی است که در ابعاد مختلف زندگی اعم ار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اثرات مشخصی بر جای می گذارد.[3]

از دید کامران توسعه عبارت است از رشد کمی و کیفی در تار و پود اجتماع. پس توسعه را باید بهتر شدن روابط تولیدی و افزایش کمی اقتصادی در امر تولید و مصرف جامعه و بالا رفتن شرایط کیفی از نظر اجتماعی( سطح سواد، رفاه عمومی، بهداشت و درمان و غیره) و انسانیتر شدن زندگی و روابط اجتماعی دانست. با این تعریف، توسعه را نمی توان تنها در مفهوم اقتصادی آن محدود ساخت، بلکه مفهومی وسیع و پردامنه دارد. توسعه تنها افزایش ابعاد مادی و کمیتی موجود نیست، بلکه تبدیل کمیت است به کیفیتی مطلوبتر، کارآمدتر، والاتر و انسانیتر. [4]

ال.جی.لبرت می گوید: توسعه در عمل به معنای یک رشته گذار است که درآن یک جامعه و اجزای ترکیب کننده آن با هماهنگی هر چه سریعتر و با هزینه ای هر چه کمتر و با توجه به همبستگی جمعیتها و جمعهای کوچک و بزرگ از مرحله ای کمتر انسانی به مرحله ای انسانی تر می رسند. براین اساس نمی توان تنها در محدوده اقتصاد و به کمک دانش اقتصادی بشر، درک و توجیه کرد. به زعم وی در نهایت توسعه فرایندی است که به ظهور دنیایی نو می انجامد.[5]

«پروکفیلد» در تعریف توسعه می نویسد: « توسعه را می توانیم بر حسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر تقلیل فقر و بیکاری و کاهش نابرابری تعریف کنیم». بنابراین توسعه دارای یک بار ارزشی است و ارزشها بعد ذهنی داشته و تنها از طریق قیاس عینیت می یابند.[6]

«گی روشه»- جامعه شناس کانادایی- تعریف زیر را از توسعه مطرح کرده است: «توسعه عبارت از کلیۀ کنشهایی که به منظور سوق دادن جامعه ای به سوی تحقق مجموعه ای منظم از شرایط زندگی جمعی و فردی صورت می گیرد که در ارتباط با بعضی ارزشها مطلوب تشخیص داده شده است. از دید وی توسعه در حقیقت به مثابه کوششی است به منظور نیل به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته است و یا راه حلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود داشته و تجدید حیات می یابد».[7]

«فلچر» مفهوم توسعه را یک مفهوم دارای ارزش و بار ایدئولوژیک و سیاسی دانسته است و در این باره   می نویسد: به هر حال توسعه می تواند به معنی بالفعل کردن پتانسیل های مطلق (موجود) باشد. به طور مثال رشد و بلوغ یک تخم، یک سلول گیاهی، یک انسان یا حیوان. این معنی و مفهوم در رابطه با انسان و موقعیت اجتماعی او مصداق بیشتری دارد.  ارائه چنین تعریفی از توسعه از سوی فلچر می تواند زمینه مناسبی برای درک اهمیت و ضرورت برنامه ریزی برای تغییر در اجتماع انسانی باشد؛ چرا که چنین تعبیری از توسعه یعنی اجتماع و افراد آن، توانایی و قابلیت های بیولوژیک، روانی و جامعه شناختی دارند که می توانند به سطح بالفعل برسند و انسان باید به توسعه این قابلیت ها همت گمارد.

در مجموع توسعه فرایندی است مشتمل بر تغییر که به منظور شکوفایی و تحقق ظرفیت های نهفته در درون افراد اجتماع و تبدیل بالقوه ها به بالفعل صورت می گیرد.[8] در عین حال که مفهوم توسعه مفهوم ذهنی و ارزشی بوده و نمی توان یک تعریف واحد برای آن ارائه داد.

در نظریه های جدید توسعه، از آن به عنوان مفهومی فراتر از رشد اقتصادی یاد میشود. زیرا توسعه جریانی چند بعدی است که در خود تجدید سازمان و سمت گیری متفاوت کل نظام اقتصادی-اجتماعی را به همراه دارد. توسعه علاوه بر بهبود در میزان تولید و درآمد، شامل دگرگونی اساسی در ساختارهای نهادی، اجتماعی، اداری و همچنین ایستارها و وجهه نظرهای عمومی مردم است. توسعه در بسیاری از موارد حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را نیز دربر می گیرد. بر همین اساس برای تعیین اهداف توسعه، باید ابعاد وجودی انسان شناخته شود و بر مبنای آن عمل شود. در سالهای پس از دهه 1960، اگرچه بحث نوگرایی در توسعه مطرح شد، این امر تنها به دلیل تحول در ساختار اقتصاد کشورهای مرکز بود و در پی آن لازم بود جوامع سنتی روستایی-کشاورزی جهت انتشار رفتار مادگرایانه و مصرف گرایی به جوامع مدرن شهری و صنعتی تغییر شکل دهند. زیرا در آن زمان تصور می شد که توسعه، انتقال سرمایه، تکنولوژی و تجربه از کشورهای توسعه یافته به سایر کشورهاست. این اندیشه وجود داشت که توسعه همان قدرت محرکه ورای رشد اقتصادی است، در حالی که این طور استدلال می شد که این رشد اقتصادی بوده که جوامع توسعه یافته را به موقعیت کنونی رسانده است. (پاپلی یزدی و ابراهیمی، 1386).

به نظر جامعه شناسان و متخصصان علوم سیاسی نیز توسعه وجهی از نوسازی است که موجب تاسیس نهادهای اجتماعی و سیاسی می شود (کاظمی پور، ۱۳۷۹) به عبارتی توسعه حرکتی است به سوی یک حالت ارزشی که ممکن است در یک ساختار اجتماعی بدست آید (کلوی، 1376).

 بطور کلی با بررسی مفاهیم و نظریه های ارائه شده در باب توسعه تا پایان دهه 1970 ، می توان دو دیدگاه عمده را تشخیص داد که عبارتند از: توسعه از برون و توسعه از درون.

الف) توسعه از برون[1] : این دیدگاه که در دهه 1960 میلادی    ، افکار نظریه پردازان توسعه را به خود متوجه ساخته بود، توسعه را بیشتر معادل رشد قلمداد می کرد و توسعه نیافتگی را ناشی از مناسبات قدرت داخلی و انعطاف پذیری اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ، نهادی و ساختی داخل (موانع نهادی داخلی) می دانست و بر این باور بود که اگر کشورهای جهان سوم می خواهند مسیر توسعه را بپیمایند لازم است با الگو قرار دادن غرب و پذیرش فرهنگ و مدل های توسعه ای آنها، راه توسعه را تسهیل کنند. نمونه این نوع نگرش به برنامه های توسعه را می توان در برنامه های مارشال و ترومن برای کشورهای جهان سوم ملاحظه نمود.


 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق جامع درباره ترویج و آموزش کارآفرینی (جزوه درسی)
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.