فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق جامع و کامل درباره اسلام و اندیشه های آن

اختصاصی از فی دوو تحقیق جامع و کامل درباره اسلام و اندیشه های آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق جامع و کامل درباره اسلام و اندیشه های آن


تحقیق جامع و کامل درباره اسلام و اندیشه های آن

فرمت فایل : word  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 65 صفحه

 

 

 

 

 

مقدمه

ارزش و اهمیت مطالعه دربارة رسول خدا (ص) و اهل بیت علیهم السلام و تربیت آنها، خصوصیات و فضیلتهایشان، ریشة عاطفی و احساسی ندارد، بلکه اجابت امری است که از جانب پروردگار عالم هستی مطرح شده است.

زمانی که به محمدبن عبدالله (ص) وحی کرد که بشریت را از تاریکی های کُفر و شرک برهاند و به سوی نور و ایمان و توحید، هدایت کند و آنگاه که اینچنین به رسول خود امر فرمود:

«برای چیزی اجر و پاداش قرار نمی دهم مگر دوست داشتن اهل بیت» اظهار ارادت و دوستی به معصومین (ع) که در زندگی با دشواریها و سختی ها و شکنجه های فراوان مواجه شدند و صبر پیشه کردند و راز نگه داشتند و جان در طبق اخلاص نهادند، لازم بوده و هست.

در راستای آشنایی با زندگی حضرات معصومین (ع)، به یاری حضرت دوست زندگانی امام دهم حضرت علی النقی را هر چند مختصر بررسی می نماییم.

مشخصات معصوم دوازدهم:

امام دهم، حضرت هادی علیه السلام

نام:                         امام علی (ع)

القاب معروف:            هادی، نقی (ع)

کنیه:                      ابوالحسن سوم (ع)

پدر و مادر:               امام جواد (ع) ، سمانه (س)

وقت و محل تولد:       15 ذیحجه سال 212 هجری در روستای صریّا ، نزدیک مدینه

وقت و محل شهادت:   سوم رجب سال 254 در سن 41 سالگی در شهر سامرّا بر اثر زهری که بادسة «معتّز» توسط معتمد عباسی، به آن حضرت خوراندند، به شهادت رسید.

مرقد شریف:             شهر سامرّا، واقع در عراق

دوران زندگی:           

  • حدود هشت سال قبل از امامت (از ذیحجه سال 212 تا 220 هـ.ق)
  • دوران امامت در زمان خلفای قبل از متوکل، دوازده سال (از سال 220 تا 232 هـ.ق)
  • دوران امامت در سخت ترین شرایط، در زمان خلافت پانزده سالة دیکتاتوری متوکل (دهمین خلیفة عباسی) و سپس خلفای بعد که عبارت بودند از: منتصر، المستعین و المعتّز.

آن حضرت حدود 33 سال امامت کرد.

بخش اول

امام هادی علیه السلام از آغاز تولد

تا آغاز خلافت متوکل عباسی

حضرت سمانه مادر امام هادی علیه السلام

حضرت «سمانه» علیه السلام از اهالی مغرب (حدود بین آفریقا و اندلس) بود که دست تقدیر او را به مدینه آورد و همسر امام جواد علیه السلام گردید. این بانوی با کمال، به قدری در راه کمالات و فضایل معنوی، ممتاز بود که او را «سیّده و اُمّ الفضل» (مادر ارزشها) می نامیدند. در زهد و تقوا در عصر خود بی نظیر بود و بیشتر روزهای سال، روزه سنّتی می گرفت.

هنگامی که سمانه با کاروان مغرب، به مدینه آمد و توسط «محمدبن فرج» به خانة امام جواد علیه السلام راه یافت و همسر آن حضرت گردید، امام جواد علیه السلام در شأن او چنین فرمود:

«نام او سمانه است. او بانویی است که به حقّ مرا می شناسد او از بانوان بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نشود و نیرنگ طاغوت عنود به او راه نیابد. او همواره مورد نظر لطف خداوندی است که هرگز خواب ندارد و همطراز مادران افراد صدّیق و صالح است.»

عالم بزرگوار، سید مرتضی در کتاب «عیون المعجزات» ، در شأن حضرت سمانه می نویسد:

«او از بانوانی بود که در مقام عبادت خدا نهایت خشوع و خضوع را داشت و پیوندش با خدا بسیار گرم و تنگاتنگ بود.»

ولادت و نامگذاری امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام در روستای (و به تعبیر دیگر در مزرعة) «صریّا» که در یک فرسخی مدینه قرار داشت و امام کاظم آن را احداث نموده بود، در روز سه شنبه نیمه ذیحجّه دیده به جهان گشود. [1]  

امام جواد علیه السلام نام او را «علی» نهاد. هم نام اجداد پاکش امیر مؤمنان علی علیه السلام و علی بن الحسین، امام سجاد و علی بن موسی الرضا علیه السلام و چه نام گذاری شایسته ای. چرا که شجاعت و بلاغت و سخنوری امیر مؤمنان را داشت و در عبادت و تقوا و بندگی همچون سیّد ساجدان بود و در کمالات و سیاست و تدبیر، بسان حضرت رضا بود.

کنیة او را «ابوالحسن» نهاد چرا که یادآور شهامت و صبر ابوالحسن اول امام کاظم علیه السلام بود و علم و حلم ابوالحسن دوم حضرت رضا علیه السلام را داشت.

امام هادی علیه السلام لقب های متعددی مانند: نقی، هادی، امین، طیّب، فقیه، مؤتمن، متوکل، عالم و داشت، که هر یک از این لقب ها بیانگر یکی از صفات ارزشمند او است و او به طور کامل از آن صفات بهره مند بود. [2]  

شباهت به پدر

هنگامی که امام جواد علیه السلام (در سال 202 هـ.ق به دعوت اجباری «معتصم» ، می خواست از مدینه به سوی بغداد حرکت کند، پس از آنکه به جانشینی امام هادی علیه السلام تصریح کرد. او را (که در آن هنگام هفت سال داشت) در آغوش گرفت و فرمود: «چه دوست داری تا از عراق برای تو هدیه و سوغات بیاورم؟»

حضرت هادی علیه السلام عرض کرد: «شمشیری که گویا آتش شعله ور است».

سپس امام جواد علیه السلام به پسر دیگرش موسی توجه کرد و فرمود: «تو چه دوست داری تا از عراق برایت به عنوان هدیه بیاورم؟»

موسی عرض کرد: یک اسب برایم بیاور (و به قولی گفت: فرش خانه ای )!

امام جواد علیه السلام فرمود: «ابوالحسن حضرت هادی، به من شباهت دارد و مانند من است ولی موسی به مادرش شباهت دارد.» [3]

در مورد چهرة ظاهری امام هادی علیه السلام نوشته اند: او قامتی معتدل، چهره ای سفید متمایل به سرخی، چشمهایی درشت، ابروانی گشاده، سیمایی شاداب و دلی آرام داشت. و در کتاب فصول المهّمه نقل شده آن حضرت گندمگون بوده. [4]

او همچون پدرانش، قامتی پر شکوه، وقار و هیبتی چشمگیر داشت، به گونه ای که خود به خود حاضران و بینندگان را به خضوع و تعظیم در برابرش فرا می خواند لذا در وصفش این چنین گفته شده است.

«او پاکیزه ترین و خوشبوترین انسانها از نظر روح و روان و راستگوترین لهجه را داشت. از نزدیک نمکین ترین و از دور کاملترین انسانها بود. هر گاه سکوت می کرد هیبت و شکوهش آشکار و چیره می شد و هر گاه سخن می گفت بها و مقامش چشمگیر می گردید. نشانة خاندان رسالت از سیمایش می درخشید، چرا که او میوة درخت رسالت و شاخه ای از باغستان نبوّت و گزیده ای از دودمان پیامبر اکرم (ص) بود.» [5]

آغاز امامت امام هادی و تصریح امام جواد علیه السلام به آن

قبل از آنکه امام هادی علیه السلام به امامت برسد، پدرش امام جواد (ع) در فرصت های مناسب به امامت و جانشینی او تصریح نموده بود. از جمله در آن هنگام که در سال 220 هجری از مدینه به سوی بغداد می رفت، یکی از یارانش به نام «اسماعیل بن مهران« پرسید: «امام بعد از شما کیست؟»

آن حضرت در پاسخ فرمود:

«امر امامت بعد از من، به عهدة پسرم علی (امام هادی) می باشد.» [6]

وصیت امام جواد علیه السلام به امامت امام هادی علیه السلام

هنگامی که امام جواد (ع) بر اثر زهری که به دستور معتصم عباسی به او خوراندند، مسموم و بستری شد، احساس کرد در سفر آخرت قرار گرفته، لذا در مورد جانشین خود وصیّت کرد.

«خیرانی» می گوید: پدرم که خدمتکار خانة امام جواد علیه السلام بود می گفت شخصی به نام «احمدبن محمدبن عیسی» هر شب هنگام سحر به خانة امام جواد علیه السلام می آمد تا از وضع بیماری آن حضرت با خبر گردد. اکنون ماجرا را از زبان پدر خیرانی بشنوید:

«بین امام جواد (ع) و من شخصی (به عنوان رسول) واسطه بود. وقتی او به خانة امام جواد علیه السلام می آمد، احمد (نامبرده) می رفت. روزی من با رسول خلوت کردم، رسول گفت: «آقایت (امام جواد) به تو سلام می رساند و می فرماید:

«من از دنیا می روم و بعد از من، مقام امامت به پسرم علی (امام هادی) می رسد و او بعد از من همان حقّ را بر گردن شما دارد که من بعد از پدرم بر شما داشتم.»

سپس رسول رفت، با اینکه سخن من با او محرمانه بود، احمد (نامبرده) که در گوشه ای پنهان شده بود، سخن ما را شنید و به من گفت: «رسول به تو چه گفت؟» گفتم: سخن خیری گفت.

احمد به من گفت: سخن رسول را شنیدم، آن را از من پنهان مکن (پس آنچه شنیده بود بیان کرد)، من به احمد گفتم: این که سخن محرمانه ما را شنیدی برای تو روا نبود، زیرا خداوند می فرماید: «وَ لا تَجَسَّسُوا» تجسّس نکنید.

اکنون که شنیده ای، این گواهی را پیش خود نگهدار و مکتوم بدار تا هنگامی که به آن گواهی، احتیاج شد، گواهی ده.

هنگامی که صبح شد، من (خیرانی) همان خبر رسول را در ده ورقه نوشته و مُهر کردم و مخفیانه به ده نفر از بزرگان قوم دادم و به هر یک از آنها گفتم: «اگر من قبل از آنکه این ورقه را از شما مطالبه کنم. از دنیا رفتم آن را باز کنید و مضمونش را به اطلاع مردم برسانید.» هنگامی که امام جواد از دنیا رفت، من طبق دعوت «محمدبن فرج» (از اصحاب مورد اطمینان امام رضا و امام جواد و امام هادی) به خانة او رفتیم، دیدیم دوستان در خانة او تشکیل جلسه داده اند.

در آن جلسه، ورقه ها را از آن ده نفر دریافت کردم و نوشتة آن ورقه ها را برای حاضران خواندم. حاضران گفتند: «خوب بود که گواه دیگری نیز می داشتی.» من گفتم: خداوند آن گواه را نیز درست کرد. آن هنگام به ابو جعفر اشعری (همان احمد نامبرده) که در آنجا حاضر بود گفتم: «آنچه از رسول امام شنیدی، اکنون گواهی بده.»

 

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق جامع و کامل درباره اسلام و اندیشه های آن

تحقیق کامل درباره اخلاق در اسلام

اختصاصی از فی دوو تحقیق کامل درباره اخلاق در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق کامل درباره اخلاق در اسلام


تحقیق کامل درباره اخلاق در اسلام

فرمت فایل : word  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 32 صفحه

 

 

 

 

مقدمه:

اگر انسان مقایسه‌ای بین وضع انحطاط اخلاقی مسلمانان امروزه و رهبریهای‌ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در مورد اخلاق داشته باشد، متوجه می‌شود که تا چه اندازه ‌میان آن برنامه و این روش ‌رفتار فاصله و بیگانگی وجود دارد!
با دقت در این وضع اسفبار به این نکته پی می‌بریم که مشکلات و گرفتاریهای ‌کنونی ممالک اسلامی بر اثر نقشه‌های وسیع استعمار است که در نتیجه آن‌، هستی مسلمانان را یعنی راه و روش اسلامی و دین و فضیلت را از آنها ربوده‌اند.

  در نتیجه همین نقشه‌هاست که میان قرآن و سنّت و جوانان ما فاصله و شکاف عجیبی به وجود آمده است‌، به اندازه‌ای که دیگر برای مسلمانان باقی ‌نگذاشته‌اند و هیچ‌کس در صدد انتقام از استعمار، این قاتل جنایت‌پیشه که با چنگال وحشیانه و خون‌آلودش عزت و شرافت‌، دنیا و آخرت‌، استقلال واقتدار مسلمانان را از بین برده است‌، نیست‌.
کار به جایی رسیده است که مسلمانان تصور می‌کنند علّت عقب‌ماندگی آنان دینشان است و علّت منتشر شدن فساد اخلاقی در جامعه راه و رسم دینی ‌آنان است‌، به همین دلیل افراد مریض جامعه با سرعت هرچه تمام‌تر از درمان ‌خود می‌گریزند و به همان اندازه به سوی نابودی و هلاکت پیش می‌روند.

اما اگر شخص با اطلاعی در مورد اسلام منصفانه قضاوت کند، اعتراف ‌خواهد نمود که اسلام کاملاً غنی است و از هر نوشته آسمانی و زمینی‌، کلمات حکما و دانشمندان و آدابی که نوشته‌اند و قصیده‌ها و اشعاری که سروده‌اند بی‌نیاز است‌، زیرا اسلام در زمینه اخلاق و آداب دارای معادن غنی و سرشاری است که اگر همه سخنان حکمت‌آمیز دانشمندان‌، اشعار شعرا، نثر ادبا و میراثهای تمام پیامبران و فلاسفه را یکجا جمع کنند در قسمت اخلاقیات باز هم ‌نسبت به آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام ناقص است‌، البته با صرف ‌نظر از میراث اخلاقی عظیمی که علما و صلحا برای مسلمین به یادگار گذاشته‌اند.
هنگامی که پیامبر اکرم‌ صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «برانگیخته شدم تا فضایل اخلاقی را به سر حدّ کمال برسانم‌» حقیقتی را در دین مقدّس اسلام آشکار نمودند که تا آن زمان مخفی مانده بود و آن حقیقت چیزی نیست مگر ارتباط محکمی که میان ‌دین و اخلاق وجود دارد، به طوری که حتی کوچک‌ترین جزء شعائر اسلامی ‌دارای فضیلتی اسلامی می‌باشد. به عبارت دیگر دین به تنهایی و جدای از اخلاق نمی‌تواند دین کامل و مستحکمی باشد، همین‌طور است اخلاق بدون‌ دین‌، در این کتاب خواهیم گفت که موارد اخلاقی بر قسمتی از احکام اسلامی عرضه می‌شوند تا مشخص شود که چه اتصال و پیوند ناگسستنی میان اسلام و فضایل اخلاقی وجود دارد.

بنابراین کسی که دارای فضایل اخلاقی نباشد دین ندارد، حتی اگر نماز بخواند، روزه بگیرد، زکات بدهد و حج برود و در مقابل‌، کسی که دین ندارد دارای هیچ فضیلت اخلاقی نیست‌، حتی اگر با سخاوت باشد، بذل و بخشش ‌نماید، ثروت خود را با مردم تقسیم کند و با وفا و با صفا باشد. آری‌، همان‌گونه که جسم بی‌جان ارزشی ندارد، صفات اخلاقی نیز تا زمانی‌که دارای روح نباشند فاقد هرگونه ارزشی می‌باشند، زیرا فقط دانستن صفات‌ خوب و صفات بد برای انسان سودی ندارد، هرچند انسان در دسته بندی و تقسیم نمودن آنها دارای تخصّص باشد و بداند کدام صفت به قوّه شهوت و کدام صفت به قوّه غضب مربوط می‌شود و... چرا که فقط آشنایی با انواع ‌داروها و چگونگی استفاده از آنها برای شخص مریض سودی ندارد.
آنچه برای انسان مفید است ملکه و نیرویی است که بر اثر تکرار و تمرین در انسان به وجود می‌آید به طوری که صفات پسندیده در روح انسان ثبت و صفات زشت از روح و روان وی دور شود، به عنوان مثال‌: چنانچه سخاوت و بخشش آرزوی انسان باشد و شجاعت در طبیعت او نقش بسته باشد باید در هر مورد مناسبی سخاوت کند و در اموری که به شجاعت نیاز دارند بی‌باکانه اقدام ‌نماید.

در چنین صورتی انسان می‌تواند باور کند که فضیلت اخلاقی در او وجود دارد یا صفات پست از او برطرف شده است‌. ولی برای رسیدن به این مرحله ‌پیمودن گردنه‌ها و پستی‌ها و بلندیهای زیادی لازم است‌. تنها امری که می‌تواند برای دستیابی به چنین ملکه و نیرویی به ما کمک کند یادآوری‌، تذکر و استمرار در عمل است‌، زیرا روح انسان مانند کاغذ سفیدی است که عوامل فراوانی مانند محیط‌، اوضاع و احوال زمانه و تعلیم و تربیت در آن نقاشی می‌کنند و صفات بسیاری در آن ترسیم می‌نمایند، البته نقش بستن و ملکه شدن صفات ‌فراوان در روح انسان کار ساده‌ای نیست و به تکرار و مداومت فراوان احتیاج ‌دارد، حال اگر صفت زشتی در روح انسان نقش ببندد کار بسیار مشکل می‌شود، زیرا ابتدا باید آن ملکه ناپسند و عادت زشت را از خود دور سازد، سپس به ‌جای آن‌، صفت پسندیده‌ای در خود ایجاد نماید.
البته یادآور می‌شویم که هر اندازه انسان برای به دست آوردن صفات‌ پسندیده و ترک صفات ناپسند متحمل سختی شود، (آنگونه که برخی تصوّرمی‌کنند) کار بیهوده یا کم فایده‌ای انجام نداده‌، زیرا میزان پیشرفت بشر و باقی ‌ماندن نام نیک‌، به غیر از فضایل اخلاقی مطلب دیگری نیست‌. برخلاف ‌مطالبی مانند شرافت نسب‌، داشتن پست‌، مقام‌، ریاست و ثروت فراوان‌، حتی ‌علم و دانش بسیار، که این موارد تا زمانی که با اخلاق نیک و پسندیده همراه ‌نباشند برای انسان موجب ارزش و پیشرفت نمی‌شوند، شاید برای مدت ‌کوتاهی مردم به خاطر احتیاجی که به او دارند در مقابل او کرنش کنند و به اواحترام گذارند، ولی همه این امور زوال‌پذیر بوده و دوام و بقایی ندارند.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق کامل درباره اخلاق در اسلام

دانلود تحقیق تعلیم و تربیت در اسلام

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق تعلیم و تربیت در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق تعلیم و تربیت در اسلام


دانلود تحقیق تعلیم و تربیت در اسلام

 

مشخصات این فایل
عنوان: تعلیم و تربیت در اسلام
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 30

این مقاله درمورد تعلیم و تربیت در اسلام می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله تعلیم و تربیت در اسلام می خوانید :

لزوم توأم بودن عقل و علم
مسأله دیگر اینست که عقل و علم باید با یکدیگر توأم باشد ، و این نکته‏ بسیار خوبی است . اگر انسان تفکر کند ولی اطلاعاتش ضعیف باشد ، مثل‏ کارخانه‏ای است که ماده خام ندارد یا ماده خامش کم است ، قهرا نمی‏تواند کار بکند یا محصولش کم خواهد بود . محصول بستگی دارد به اینکه ماده خام‏ برسد . اگر کارخانه ماده خام زیاد داشته باشد ولی کار نکند باز فلج است‏
و محصولی نخواهد داشت . حضرت در آن روایت می‏فرماید : « یا هشام ثم بین ان العقل مع العلم » عقل و علم باید توأم باشد . عرض کردیم علم ، فراگیری است ، به منزله‏ تحصیل مواد خام است ، عقل ، تفکر و استنتاج و تجزیه و تحلیل است
. آنگاه حضرت استناد می‏کنند به آیه : " « وتلک الامثال نضربها للناس وما یعقلها الا العالمون »" ( 3 ) . ببینید عقل و علم چگونه با هم توأم شده‏ است .
آزاد کردن عقل از عادات اجتماعی
مطلب دیگر مسأله آزاد کردن عقل است از حکومت تلقینات محیط و عرف و عادت و به اصطلاح امروز از نفوذ سنتها و عادتهای اجتماعی و به تعبیر عربهای امروز از ایحاءات اجتماع ( و حیهای اجتماعی ) . حضرت اینجور می‏فرماید : « یا هشام ثم ذم الذین لا یعقلون فقال : " واذا قیل لهم‏
ی‏فرماید : « یا هشام ثم ذم الذین لا یعقلون فقال : " « واذا قیل لهم‏» اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه آباءنا او لو کان‏ آباءهم لا یعقلون شیئا و لا یهتدون » " ( 1 ) .
قرآن اساسش بر مذمت کسانی است که اسیر تقلید و پیروی از آباء و گذشتگان هستند و تعقل و فکر نمی‏کنند تا خودشان را از این اسارت آزاد بکنند . هدف قرآن از این مذمت چیست ؟ هدف قرآن تربیت است . یعنی در واقع می‏خواهد افراد را بیدار کند که مقیاس و معیار باید تشخیص و عقل و
فکر باشد نه صرف اینکه پدران ما چنین کردند ما هم چنین می‏کنیم . من یک‏
وقتی آیات قرآن راجع به تقلید و پیروی کورکورانه از پدران را استخراج‏ کردم دیدم آیات خیلی زیادی است ، و چیزی که برای من جالب بود این بود که هیچ پیغمبری مردم را دعوت نکرد الا اینکه مواجه شد با همین حرف که : « انا وجدنا آباءنا علی امة وانا علی آثارهم مقتدون » ( 2 ) که تو چرا می‏خواهی ما را از سنتهای گذشته پدرانمان منصرف بکنی . با اینکه اقوام‏ پیغمبران  خیلی از نظر سنن مختلف بودند و هر پیغمبری در میان قوم خود مسائلی را طرح کرده که با وضع زندگانی آنها مربوط بوده ، با یک اشکالاتی مواجه بوده‏ که مخصوص آن قوم بوده ، ولی یک اشکال عمومی در میان همه اقوام بوده و همه پیغمبران دچار آن بوده‏اند و آن مصیبت تقلید از آباء و اجداد و گذشتگان و به قول امروزیها سنت گرائی بوده است ، و پیغمبران برعکس ، عقل مردم را بیدار می‏کردند و می‏گفتند فکر کنید ، حالا پدرانتان هر طور بودند : « او لو کان آباءهم لا یعقلون شیئا و لا یهتدون »آیا اگر پدرانتان‏
عقلشان به جایی نمی‏رسید و چیزی نمی‏فهمیدند باز هم شما باید از آنها پیروی‏ بکنید ؟ ! .

امام صادق و مرد سنتگرا
داستان معروفی است که حضرت صادق تشریف بردند به منزل یکی از دوستانشان یا یکی از شیعیانشان که خانه بسیار کوچک و محقری داشت . گویا او آدمی بوده که حضرت می‏دانسته‏اند وضعش اقتضا می‏کند که خانه بهتری‏ داشته باشد . حضرت فرمودند تو چرا در این خانه زندگی می‏کنی ؟ « من‏ سعادشالمرء سعة داره » ( 1 ) . گفت یا ابن رسول الله ! این خانه پدری و
آباء و اجدادی من است و دلم نمی‏خواهد از اینجا بروم . چون پدر و جدم‏ اینجا بوده‏اند ، نمی‏خواهم از اینجا بروم . حضرت فرمودند : گیرم پدرت‏ شعور نداشت ، آیا تو هم باید اسیر بی‏شعوری پدرت باشی ؟ ! برو برای‏ خودت یک خانه خوب تهیه کن .   
اینها واقعا نکات عجیبی است . انسان از جنبه تربیتی توجه نمی‏کند که‏ قرآن اینها را که می‏گوید برای چه می‏گوید؟ می‏خواهد امت را اینگونه بسازد. پیروی نکردن از اکثریت
باز حضرت [ امام موسی کاظم علیه السلام ] موضوع دیگری ذکر می‏کنند ، می‏فرمایند : « ثم ذم الله الکثرش ، فقال : " وان تطع اکثر من فی الارض‏ ی‏فرمایند : « ثم ذم الله الکثرش ، فقال : " « وان تطع اکثر من فی الارض‏» یضلوک عن سبیل الله » " ( 1 ) .
خلاصه آزادی از حکومت عدد ، و اینکه اکثر و اکثریت نباید ملاک باشد ، و نباید انسان اینجور باشد که ببیند اکثر مردم کدام راه را می‏روند [ همان‏ راه را برود ، و بگوید ] آن راهی که اکثر مردم می‏روند همان درست است . این مثل همان تقلید است . همان‏طور که انسان طبعا به سوی تقلید از دیگران‏ کشیده می‏شود ، طبعا به سوی اکثریت نیز کشیده می‏شود ، و قرآن مخصوصا همان‏
چیزی را که انسان طبعا به سوی آن کشیده می‏شود انتقاد می‏کند ، می‏فرماید : " اگر اکثر مردم زمین را پیروی کنی تو را از راه حق منحرف می‏کنند " . دلیلش اینست که اکثر مردم پیرو گمان و تخمین‏اند نه پیرو عقل و علم و یقین ، و به تارهای عنکبوتی گمان خودشان چسبیده‏اند .
این است که در کلمات امیرالمؤمنین هست : « لا تستو حشوا فی طریق‏ الهدی لقلة اهله » ( 2 ) هرگز در راه هدایت ، به دلیل اینکه در آن راه و جاده افراد کمی هستند وحشتتان نگیرد . یکوقت دو تا راه ر پیش رو دارید . یکی را می‏بینید که انبوه جمعیت در آن موج می‏زند . راه دیگر را نگاه‏
می‏کنید می‏بینید عده کمی در آن هستند . گاهی انسان وحشتش می‏گیرد . فرض‏ کنید به سوی مقصدی داریم می‏رویم . به یک دو راهی می‏رسیم . اکثریت مردم‏ و انبوه جمعیت را می‏بینیم که راهی را انتخاب کرده‏اند . اقلیتی هم راه‏ دیگر را در پیش گرفته و می‏روند . آدم وحشتش می‏گیرد ، می‏گوید ما هم از همان راه اکثریت می‏رویم ، هر چه به سر آنها آمد به سر ما هم می‏آید .
می‏فرماید : نه ، راه‏شناس باشید ، اکثریت یعنی چه ؟ ! .

تأثیر ناپذیری از قضاوت دیگران
مسأله دیگر که باز مربوط به تربیت عقلانی است این است که قضاوتهای‏ مردم درباره انسان نباید برای او ملاک باشد . اینها یک بیماریهای عمومی‏ است که اغلب افراد کم و بیش گرفتارش هستند . مثلا انسان یک لباسی را برای خودش انتخاب کرده و تشخیصش اینست که رنگ خوبی را انتخاب کرده‏ . بعد یکی می‏آید می‏گوید : این رنگ مزخرف چیست که انتخاب کرده‏ای ؟ !
آن یکی و آن دیگری نیز همین را می‏گویند . کم کم خود آدم اعتقاد پیدا می‏کند که بد چیزی است . تازه آنها هم که می‏گویند ، گاهی برای اینست که‏ عقیده انسان را تغییر بدهند نه آنکه از روی عقیده خودشان می‏گویند . اینکه‏ انسان در مسائلی که مربوط به خودش است تحت تأثیر قضاوت دیگران قرار بگیرد [ صحیح نیست ] و به ما گفته‏اند : هرگز تحت تأثیر قضاوت و تشخیص‏
دیگران نسبت به خودتان قرار نگیرید .
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله تعلیم و تربیت در اسلام

پرورش عقل
دو نوع علم
سیستم آموزشی قدیم و پرورش عقل
غیبگو و پادشاه
شباهت مغز و معده
مفهوم اجتهاد
دعوت اسلام به تعلیم و تعلم
کدام علم ؟
عقل باید غربال کننده باشد
انتقاد ابن خلدون
نقد سخن
آخربینی
لزوم توأم بودن عقل و علم
آزاد کردن عقل از عادات اجتماعی
امام صادق و مرد سنتگرا
تأثیر ناپذیری از قضاوت دیگران
آخوند مکتبی و شاگردان
روح علمی
منابع :


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تعلیم و تربیت در اسلام

تحقیق در مورد معماری جهان اسلام

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد معماری جهان اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد معماری جهان اسلام


تحقیق در مورد معماری جهان اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه15

 

                      نظریه گشتالت در معماری اسلام    

 

         نخستین بار با نظریه گشتالت در کتاب فلسفه هنر و معماری آشنا شدیم.پس از مطالعه کتاب برای آشنایی بیشتر با این نظریه و کاربرد آن اقدام به مطالعات بیشتری در کتابهایی چون معنی زیبایی، زیبا شناختی در معماری و آفرینش نظریه معماری و...پرداختیم و سری به سایتهای مختلف زدیم.تقریبا در تمام منابع مورد مطالعه کاربرد این نظریه  در بناهای مدرن و امروزی بررسی شده بود.با توجه به اینکه نظریه گشتالت یک نظریه نو پا می باشد ،آنچه در ذهن ما سوال برانگیز بود کاربرد متعدد این نظریه در آثار معماری گذشتگان بود. این موضوع ما را بر آن داشت که به کاربرد این نظریه در آثار معماری گذشتگان به ویژه در معماری اسلامی بپردازیم.

گشتالت را علم روانشناسی شناخت فرم و شکل معنا می کنند که از سال 1920 در بین روانشناسان آلمانی مطرح شد. نظریه گشتالت بیان می کند که مغز انسان برای درک موضوعات پیچیده ای که از اجزای گوناگون تشکیل شده اند،  این روش را در پیش می گیرد که تمام اجزاء را درقالب یک موضوع واحد جمع بندی کند و در ابتدا یک درک کلی از آن موضوع حاصل کند. هرچقدر که اجزای این مجموعه وابستگی و ارتباط منطقی تری با یکدیگر داشته باشند، گشتالت آن مجموعه مستحکم تر است و درک پیچیدگی آن نیز با تلاش کمتر و راحت تر صورت می پذیرد.

جرج سانتایانا زیبایی شناسی را به 3 دسته تحت عنوان "زیبایی شناسی فرمی، حسی و نمادین" تقسیم کرده که هنوز هم معتبر است .
- در مورد زیبایی شناسی حسی به دلیل اینکه تحلیل های موجود بشدت ذهنی و درونی ‌اند دانش کمی وجود دارد که به معنای کم اهمیت بودن آن نیست بلکه نشان دهنده ‌ی عدم وجود دانش کافی در مورد آن است .
- موضوع زیبایی شناسی فرمی ، ارزشهای اشکال و سازه های محیط است .
- زیبایی شناسی نمادین با معانی تداعی کننده و لذت بخش محیط سروکار دارد.

موضوع زیبایی شناسی فرمی نقش و تاثیراشکال ، تناسبات ، ریتم ، مقیاس ، پیچیدگی رنگ و سایه روشن محیط ساخته شده و طبیعی و لذتی است که مردم از الگوهای مختلف جهان به خاطر مقاصد ابزاری یا معانی تداعی کننده آنها .

نظریه گشتالت و جزء بینی :

دریافت پیامهای بینایی اصولاً از دو طریق جزء بینی و یا به صورت گشتالت است .جزء بینی مثل دیدن تلویزیون و یا خواندن کتاب و گشتالت نیز که به صورت کلی بینی و یک روند کل به جزء است در معماری کاربرد دارد .

قانون برجستگی یا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد معماری جهان اسلام

مقاله در مورد مسجد کبود تبریز،فیروزه اسلام

اختصاصی از فی دوو مقاله در مورد مسجد کبود تبریز،فیروزه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد مسجد کبود تبریز،فیروزه اسلام


مقاله در مورد مسجد کبود تبریز،فیروزه اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه21

 

 مسجد کبود تبریز،فیروزه اسلام

بنای تاریخی مذهبی مسجد کبود از آثار ارزشمند دوره قراقویونلو می باشد که به دستور جهانشاه که شهر تبریز را پایـتخت خود قرار داده بود و به ســــرکــــاری عزالدین قاپوچـی بنا گردیــده و با استنــــاد به کتــیبه برجسته ســـر درب به سال 870 ه.ق ساختمان آن به اتمام رسیده است.

سلــطنت جهــانشاه از سال 839 ه.ق آغـاز و تا 872 ه.ق ادامـه داشت که وی به دست اوزون حسن از طایفه آق قویونلو کشته شد و بساط اقتدار حـکومتی وی که از آسیای صغیر تا خلیج فارس و هــرات و ماوراالنهر گــسترده شده بـود برچیده شد.بنای اصـلی در مقام مـسجد مقـــبره، دارای صحـن وســیعی بـوده کــه در آن مجـــموعه ای از ســـاختمان ها از جمــله مدرســه و حمام و خــانقاه و کتابــخانه و... ساخته شده بود که متأسفانه آثاری از آنها به جا نمانده است.

مسجد کبود (به ترکی آذربایجانی: Göy məscid - گوی مچید)، یا مسجد جهانشاه، از بناهای تاریخی تبریز است.

تنوع و ظرافت کاشی کاری و انواع خطوط به کار رفته در آن و بخصوص به دلیل رنگ لاجوردی کاشی‌کاری‌های معرق آن سبب شده‌است که به «فیروزهٔ اسلام» شهرت یابد.

زلزله سال ۱۱۹۳ هجری قمری آسیب فراوان به مسجد زده و در اثر آن گنبدهای مسجد فرو ریخت. تعمیرات و دوباره‌سازی مسجد به منظور حفاظت و بازسازی بخش‌های باقیمانده شامل طاق‌ها و پایه‌ها از سال ۱۳۱۸ آغاز شد و در ۱۳۵۵ کارهای ساختمانی آن به اتمام رسید بازسازی گنبد اصلی توسط مرحوم استاد رضا معماران انجام شد. بازسازی کاشیکاری داخلی و خارجی هنوز ادامه دارد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد مسجد کبود تبریز،فیروزه اسلام