
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه9
فهرست مطالب ندارد
پیچیدگی فزاینده جوامع مختلف و گسترش ارتباط و وابستگی چند جانبه صنایع، زمینه مساعدی برای رشد کمی و کیفی فرصتها و تهدیدات محیط، فراهم ساخته است. چنانچه از یک سو رشد وتوسعه تکنولوژی انسان را در جدال با رخدادهای طبیعی قدرتمند ساخته و از سویی دیگر پیچیدگی و ارتباط تنگاتنگ صنایع سبب بروز معضلات همه جانبه در رخدادهای ظاهراً واحد شده است. مقایسه قطع برق یک روستا با مورد مشابه در یکی از شهرهای بزرگ جهان بهخوبی نشانگر درجه آسیبپذیری جوامع پیشرفته است. مقایسه فوق قبل از اینکه مقایسه دونوع جامعه باشد، نشانگر گسترش دامنه هرنوع بحران در جوامع پیچیده است
وظیفه مدیریت بحران اتخاذ تصمیمات موثر براساس اطلاعات صحیح درجهت کاهش خسارات و کنترل سریع بحران است.
باید در تمام برنامهریزیهای بحران جایی را برای موقعیتهای پیشبینی نشده درنظر گرفت.
بحران عبارت است از وضعیتی که نظم سیستم اصلی یا قسمتهایی از آن را مختل کرده و پایداری آن را برهم زند.
غافلگیری اولین عامل مخرب در بحرانهاست.
تصمیمگیریهای مهم همواره از ضروریات بحران در لحظات اول است.
اتخاذ تصمیمهای درست بههنگام بروز بحران به دستهبندی و اقعیتها بستگی دارد.
بحران چیزی جز تجلی برخورد تمام عواملی که یک مرتبه از حالت نظم به حالت بینظمی درآمده، نیست.
هیچ بحرانی شبیه دیگری نیست و درک تشابهات کلیدی برای برنامهریزی بهمنظور رویارویی با آن و تخفیف اثرات سوء بسیار ضروری است.
دولتها و شرکتها به شناخت روشهای برخورد با تغییرات ناگهانی روی آوردهاند و مدیریت بحران بخشی از تمام برنامههای استراتژیک آنها شده است
باید توجه کرد تصمیمگیریهای مهم و عمده همواره از ضروریات بحران در لحظات اول است. تصمیماتی که نهتنها در ابعاد وسیعی تاثیر میگذارد و در حقیقت آینده و گستره بحران را میسازد، بلکه همه در مورد آن قضاوت میکنند. بنابراین، طبیعی است، در مواجهه با بحران اتخاذ تصمیمهای صحیح منوط به دستهبندی حقایق و واقعیتها باشد. حیاتیترین اقدام در آغاز این است که باید بهسرعت فهمید چه چیزی رخ داده است و چه اقدامی در مقابل آن باید انجام داد و پس از آن شرایط چگونه خواهد بود. بیش از 90% تصمیمات حساس در ساعات اولیه بحران صورت میگیرد و عوامل بسیار متعددی باید در مورد افراد و مسائل مرتبط در آنِ واحد در نظر گرفته شود. دقیقاً بغرنجی مسئله در اینجا نهفته است، زیرا بخش عظیمی از این ملاحظات ضروری و همزمان را میتوان در پیشبینیها و برنامه مدیریت بحران قبل از وقوع بحران انجام داد
انواع هوشمندی استراتژیک
پیشبینی فناوری به پایش مستمر پیشرفتهای فناورانه و شرایط آنان میپردازد تا بتوان کاربردهای آینده آنان را بهموقع شناسایی نمود و پتانسیلهای آنها را ارزیابی کرد. پیشبینی فناوری، یک فرآیند سهمرحلهای است (شناسایی اعتبارسنجی انتقال اطلاعات و پیادهسازی) که تصمیمگیرندگان را در یک چارچوب فناورانه منسجم یاری میدهد. در این امر، پیشرفتهای گسترده فناوری و ابعاد اجتماعی-اقتصادی آنان در نظر گرفته میشود اما زیاد به تحلیل جزئیات پرداخته نمیشود.
نتایج ارزیابی فناوری از طریق تحلیل پتانسیلهای اجتماعی اقتصادی و زیستمحیطی پیشرفتهای علمی و فناورانه نوین به تصمیمگیریها در حوزه فناوری یاری میرساند. این امر، شامل تاثیرات و شرایط ساختاری آنان است. غالباً این کار برمبنای تجربیات گذشته پایش فناوری انجام میشود. به کمک ارزیابی فناوری میتوان به گزینههایی برای بهرهبرداری بهتر از فرصتهای ناشی از فناوریهای نوین دست یافت. ارزیابی فناوری یا بر یک فناوری خاص متمرکز میگردد (فناوریمبنا) یا اینکه بر مسایل اجتماعی ناشی از بکارگیری یک فناوری متمرکز میشود (مسالهمبنا).
آیندهنگاری فناوری بر مفهومی فوقالعاده گستردهتر استوار است بهطوریکه در راستای بررسی ابعاد اجتماعی اقتصادی و زیستمحیطی فناوریهای جدید به گستره وسیعی از مقولات و ذینفعان میپردازد. فرآیند آن فوقالعاده تعاملی و باز است و ماهیتی پایین به بالا دارد تا بتوان خطشکنیها را شناسایی کرده و به فرضیاتی دست یافت که ما را در تعیین و تدوین استراتژی یاری دهد. بارها از آیندهنگاری فناوری در پشتیبانی از تصمیمگیریهای سیاستی در سطوح ملی و فراملی استفاده شده است.
با توجه به روند روبهرشد دانشمحوری در اقتصاد نوآوریهای ناشی از علوم و فناوری انتخابی قطعی برای تحقق هدف اجلاس لیزبون مبنی بر تبدیلنمودن اتحادیه اروپا به ”رقابتیترین و پویاترین اقتصاد دانشبنیان جهان تا سال ۲۰۱۰“ خواهد بود.
اجلاس لیزبون صراحتاً به نیاز ما مبنی بر دستیابی به هوشمندی و آگاهی قابل اطمینانی نسبت به الگوهای نوآوری اشاره میکند. قالبهای جدید دانش و کاربردهای آنان در محصولات و خدمات توام با فناوریهای دانشی قدرتمند اهمیت مدیریت دانش را افزایش داده است.
ظهور ابزارها و دادهها
امروز شاهد ظهور ابزارها و دادههای ناآشنای سابق که در هوشمندی نقش دارند، هستیم. بهعلاوه، نیاز روزافزون به شفافیت و مشارکت هر چه بیشتر در تصمیمات دولتی در حوزه علوم و فناوری باعث شکلگیری الگوهای نوینی از تصمیمگیری در این حوزه شده است. در اینجا توجه به دو نکته ذیل ضروری است:
اول اینکه دیگر هیچ کانون مرکزی برای نوآوری وجود ندارد. نوآوری در شبکهها و ائتلافها رخ میدهد نه در شرکتهای مشخص یا آزمایشگاههای تحقیق و توسعه. ماهیت توزیعشده نوآوری باعث شکلگیری تصویری بسیار پیچیدهتر و ناپایدارتر در مقایسه با نگرش سنتی به ابداعات و اختراعات موفق شده است.
دوم اینکه امروز اکثر کاربردهای علوم و فناوری (مرتبط با سیاستها) جامعه گستردهتری را تحت تاثیر قرار میدهد. این امر، ما را به جستجو در پی الگوهایی از تحلیل آینده نگرانه وامیدارد که قادر به درنظرگرفتن ماهیت تسهیمشده نوآوری باشند بهطوریکه ذینفعان مختلف جامعه بتوانند بر سر مخاطرات و تصمیمات مذاکره نمایند.
این امر بیشتر خود را از طریق افزایش سوابق ارتباطی ”علوم و حکومت“ در سالهای اخیر، و تقاضا برای ارتقای سطوح مشارکت و شفافیت در تنظیم فراخوانها و برنامههای کلان علوم و فناوری نشان داده است. بهعلاوه این نگرش عمومی تقویت شده است که باید سیاستگذاران تقریباً همیشه قادر به شرح و توضیح و توجیه تصمیمات خود باشند.
در مجموع این روندها باعث افزایش پیچیدگی و عدمقطعیتها در مورد تاثیرات علوم و فناوری در جامعه شده است و مخاطراتی را برای تصمیمگیرندگان ایجاد کرده است. در نتیجه این امر باعث دشوارترشدن هرچهبیشتر وظیفه سیاستگذاران در اتخاذ سیاستهای نظاممند شده است.
با توجه به شکلگیری اقتصاد دانشبنیانِ نوآوریمحور سرعت پیشرفتهای فناوری و نقش آن در جامعه و اقتصاد دیگر فرصت چندانی برای تصمیمگیریهای سیاسی باقی نمیگذارد.
این واقعیتی اساسی در حوزههای به سرعت در حال پیشرفت است (بالاخص با توجه به خطشکنیهای فناورانه و پیشرفتهای غیرقابلپیشبینی). هوشمندی استراتژیک سیاستی دربردارنده ابزارهایی است که امکان پیشبینی خطشکنیها را در قالب کارکردی بهنام ”هشداردهی بهموقع“ فراهم میکند.
هوشمندی استراتژیک سیاستی، روشهای متنوعی را برای پاسخگویی به نیازهای سیاستگذاری در اختیار میگذارد. این تنوع نشانگر قوت این مفهوم است بطوریکه باعث انعطافپذیری و افزایش استقلال عمل میشود. بهعنوان مثال پیشبینی فناوری مایل به تمرکز بر یک چارچوب فناورانه منسجم و خاص است؛ بنابراین، بیشتر در واحدهای کوچک، مستقل و تخصصی یک سازمان بزرگتر بکار میرود. بههمین جهت بخش خصوصی بسیار بیشتر از بخش دولتی از آن استفاده کرده است.
ارزیابی فناوری معمولاً به یک فناوری خاص یا مسایل ناشی از کاربرد یک فناوری میپردازد. مدت مدیدی است که از این ابزار برای پشتیبانی از سیاستگذاران (بهویژه در سطح مجلس) استفاده میگردد. بهعلاوه، بیشتر تجربیات ارزیابی فناوری توسط نهادهای رسمی ملی و منطقهای و در حوزههای فناورانه خاص (همچون بهداشت و سلامت) انجام شده است (معمولاً در دانشگاهها). در بعضی موارد از ارزیابی فناوری برای پاسخگویی به نیازهای دولت در تصمیمات سیاسی استفاده میشود.
اما تجربیات آیندهنگاری فناوری توسط عناصری در سطوح منطقهای و ملی، حتی در سطح کل اروپا، انجام شده است. این تجربیات بیشتر در قالب طرحهای ابتکاری خاصی سازماندهی شده و به جای پرداختن به الگوهای تصمیم سازی موجود ذینفعان مختلف را بهگونهای اختصاصی (متناسب با شرایط) گرد هم میآورد.
تنوع قواعد
این تنوعِ سبکِ عملکرد، حائز اهمیت است چون از نهادینهشدن ورودی هوشمندی استراتژیک سیاستی به نظام سیاستی (وابستگی به یک ذینفع خاص یا منافع سیاسی) جلوگیری مینماید.
فرای نیاز به نهادی (نهادهای درگیر) روندهای مشترکی برای پیادهسازی هوشمندی استراتژیک سیاستی در هر یک از زمینههای آن وجود دارد:
اول اینکه تمامی فنون باورِ پیشبینیپذیریِ مطمئنِ آیندهی میانمدت و بلندمدت را رها کردهاند. این امر به طور ویژه در مورد پیشبینی فناوری دیده میشود بطوریکه دیگر شاهد پیشبینی کمـی مشخصات کلیدی یک فناوری خاص از طریق تعمیم روندهای فناوری نیستیم؛ بلکه پیشبینی فناوری به ارایه عواملی میپردازد که بر چگونگی توسعه فناوریها در یک حوزه خاص حاکمند و ضمن ارایه توصیههایی، شاخصهای پیادهسازی را مشخص میسازد.
دوم اینکه امروز در هر زمینه به طور شفاف، این واقعیت در نظر گرفته شده است که دیگر پیشرفتهای فناوری صرفاً برمبنای قوانین خللناپذیر علوم و مهندسی تعریف نمیشود بلکه توسط زمینه کاربرد فناوری مشخص میشود یعنی اینکه چگونه گروههای مختلف، فرصتها و مخاطرات یک فناوری جدید را درک کرده و برای آن مفهومسازی مینمایند.
سوم اینکه، عمدهترین تغییری که در هر یک از زمینههای هوشمندی استراتژیک سیاستی رخ داده را میتوان در برخورد پیشدستانه با مسیر پیشرفت یک فناوری نوین مشاهده کرد. به عنوان نمونه امروز پیشبینی فناوری در حال تغییردادن جایگاه خود به سمت پشتیبانی از فرآیند انتقال فناوری از طریق تسهیل گفتگوی بین تامینکنندگان و کاربران بالقوه فناوری است.
ارزیابی فناروی نیز به جای اینکه صرفاً به پیامدهای منفی بالقوه فناوریهای خاص بپردازد، در حال تکامل به سمت شناسایی انتخابهای اجتماعی و سیاسی مرتبط با پیشرفتهای فناورانه است؛ بطوریکه امروز، ترکیبی از پایش کلاسیک فناوری با روشهای ارزیابی آینده نگرانه است. آیندهنگاری فناوری نیز در حال مبدلسازی خود به فرآیند اصلی یاریرسان به سیاست گذاران در سطوح ملی و فراملی است.
این سه روند به این جا منتهی شده است که سهم پیشبینی فناوری، ارزیابی فناوری، و آیندهنگاری فناوری در سیاستگذاریها کاملاً شفاف شده و دیگر به صورت عناصر مجزا به آنان نگریسته نشود بلکه در چشمانداز جامعی به نام ”هوشمندی استراتژیک سیاستی“ بکار گرفته شوند.
روششناسی هوشمندی استراتژیک سیاستی
قبل از پرداختن به بعضی ابعاد روششناسانه و علمی موضوع نمیتوان متوقع بهرهبرداری کامل از پتانسیل هوشمندی استراتژیک سیاستی بود. اگرچه تنوع مهم است اما پرداختن به بحثهای کاملاً مستقل و مجزا راجع به هر یک از مفاهیم ارزیابی فناوری، پیشبینی فناوری و آیندهنگاری فناوری میتواند خلف نظر و نامطلوب باشد. زیرا:
اولاً باید از همافزایی بین این سه روش استفاده شده و به دنبال ”تناسب روششناسانه“ آنان (استفاده در جایگاه مناسب) باشیم. واقعاً باید به ارزیابی و آزمون جدی سه روش پیشبینی فناوری، ارزیابی فناوری و آیندهنگاری فناوری بپردازیم تا دریابیم چگونه میتوان به شکلی بهتر اهداف و نیازهای سیاستگذاران را برآورده نمود و محدودیتهای روششناسانه بیمورد را به آنان تحمیل نکرد. بهبود روشهای هوشمندی استراتژیک در سیاستگذاریها بدان معنا است که باید مستمراً به پایش و مقایسه این روشها بپردازیم. بهعلاوه باید در اینجا به موضوع تضمین کیفیت و ایجاد واسطی بهتر برای ارتباط با نیازهای کاربران نیز پرداخت.
ثانیاً باید برای درک بهتر فرآیندهای تصمیمگیری در اقتصاد دانشبنیان، تحلیل تعامل بین فرآیندهای نوآوری و ساختارهای نهادی، و پیونددهی این یافتهها با هوشمندی استراتژیک سیاستی، اقداماتی اساسی انجام گیرد. توجه به این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که کارهای انجامشده در زمینه هوشمندی استراتژیک سیاستی بیشتر به حوزههای سیاستی پرداخته است بطوریکه همچنان ارتباط آن با تصمیمات سیاستی در هالهای از ابهام به سر میبرد.
با توجه به تمامی مسایل و موارد فوقالذکر، باید اولین گام برای آینده، انسجامبخشی و پیونددهی بهتر هوشمندی استراتژیک سیاستی باشد بهگونهای که به ایجاد شبکهای توزیعشده در کل اروپا منتهی گردد. این امر میتواند به تولید بهموقع اطلاعات از منابع مستقل و غیرهمگن انجامیده و امکان پوششدهی گستردهتر مقولات و نیازها را فراهم سازد.
بهعلاوه میتواند زمینهساز ایجاد ارتباطات مناسبی در راستای برآوردن الزامات سیاستگذاری در اقتصاد دانشبنیان باشد. در توضیح نقش نوین هوشمندی استراتژیک سیاستی باید گفت که کارکرد مهمی از این شبکه توزیعشده میبایست کنترل کیفیت ارزیابی اعضاء و پایش و بهبود روش کار باشد. چنین شبکه توزیع شدهای میتواند پاسخگوی چالش دیگری در زمینه الزامات بخش خصوصی برای مشارکت در خلق هوشمندی استراتژیک سیاستی (بالاخص در مورد پیشبینی فناوری) باشد. یک شبکه توزیعشده نباید صرفاً به پیشبرد رشد علمی و روششناسانه در این زمینه بپردازد بلکه باید به شکلگیری چهرهای دقیقتر و جدیتر از هوشمندی استراتژیک سیاستی نیز منجر گردد.
به هر تقدیر، مفاهیم نوینی همچون هوشمندی استراتژیک نیازمند یادگیری از کاربران خود است. باید اراده و خواست شفافی (توام با درجه مشخصی از استقلال نسبت به ذینفعان مختلف) وجود داشته باشد تا این امر به ثمر بنشیند.
نباید نتایج هوشمندی استراتژیک سیاستی را به عنوان مجموعهای از ”پیشبینیها“ تلقی نمود؛ کاربران نیز نباید پیشگوییهای خودخواهانه و شخصی خود را وارد آن کنند. باید هوشمندی استراتژیک سیاستی را در دل فرآیند گستردهتری از تصمیمگیری و سناریوپردازی جای داد. بهعلاوه نباید آن را برمبنای درست یا نادرستبودن نتایج آن ارزیابی نمود بلکه باید عملکرد آن را در سهم آن در انجام مباحث سیاستی آگاهانه شایسته و قانونی جستجو کرد.
در مجموع باید گفت که هوشمندی استراتژیک سیاستی، ابزاری است که ما را در پاسخگویی به چالشهای تصمیمگیری در اقتصاد دانشبنیان یاری میدهد. بهعلاوه، پشتیبانیهای مشخصی از سیاستگذاریها مینماید که فقط در زمینه پیشنیازهای دستیابی به درجه مناسبی از هوشیاری سیاستی است.
امروز، اتحادیه اروپا با چالشهای متعددی روبرو است: یکپارچهسازی دولتهای عضو جدید پیادهسازی ”ناحیه تحقیقاتی اروپا“ جستجو برای یافتن سبکهای نوینی از اداره و بهبود تاثیرات اقتصادی علوم و فناوری. این گزارش بر آن است تا نشان دهد که مفهوم هوشمندی استراتژیک (در همین حد امروز) نه فقط باعث افزایش توان روشمندانه ما در پرداختن به مسایل میشود بلکه انعطاف کافی برای ارتباط با دیگر اشکال تعامل وفق با الگوهای حکومتی جدید و آزادیعمل در مواجه با تغییرات سریع و دورازچشممانده فناوری و پیشرفتهای اجتماعی فراهم میکند.
منبع: ayandeh.com <!--[if !vml]--><!--[endif]-->
جستجو
Top of Form
Bottom of Form
تحقیق در مورد استراتژی هوشمند