فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله زندگی نامه فردوسی

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله زندگی نامه فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 



 

تولد و کودکی فردوسی
در چنان روزگارانی پر از شور و امید، به سال ( 329 قمری ـ 320 شمسی ) در آبادی باژ یا به قول دیگر در قریة طابران از حسن کودکی در وجود آمد که به قول معروف منصور نام گرفت. پدرش دهقانی گرانمایه و خداوند خانه و باغ و کشتزاری پهناور بود. او به گرد آوردن و خواندن افسانه ها و روایات تاریخی شوق بسیار داشت.
میهن پرستی بنام بود، و هر زمان نام ایران و پادشاهانش را می شنید از غایت غرور و تعصبی که داشت خون در رگهایش می جوشید.
حسن پس از اینکه پسرش قابلیت آموختن یافت به معلمی سپرد تا زبان پهلوی بدو بیاموزد.در آن زمان گروهی از بزرگان فرزندان خود را به آموختن زبان تازی وادار می کردند تا در دیوان راه یابند،یا به مشاغل معتبر دیگر برآیند.
اما حسن را رأی نیتی دیگر بود.
خواندن روایتها و افسانه های تاریخی و ملی اندیشه های دور و درازی در سر منصور پدید آورد و هر چه سال و سوادش فزون تر می شد شوقش در کار به نظم کشیدن روایات غرور انگیزی که خوانده برد بالا می گرفت.

دقیقی و شاهنامه اش
ابومنصور محمد بن احمد دقیقی آخرین شاعر بزرگ دوره سامانی که همچنان پیرو کیش نیاکان خود و بر آیین زردشتی باقی مانده بود و به اسلام نگرویده بود به فرمان ابوالقاسم نوح بن منصور امیر سامانی ( 366ـ 387 قمری، برابر 356 ـ 376 شمسی ) به منظور زنده کردن نام پادشاهان و حفظ تاریخ و افتخارات ایران به نظم حکایات و روایات تاریخی پرداخت اما یک هزار بیت بیش نسروده بود که در سال 360 قمری به دست بنده ای کشته شد
اشعار دقیقی شرح پادشاهی یافتن گشتاسب و گوشه نشینی لهراسب در پرستشگاه است و ظهور زردتشت و گرویدن شاه و پشوتن و اسفندیار وزیر به آیین وی از آن پس جنگهای مذهبی میان پیروان زردشت و ارجاسب پادشاه ترک را از روی کتاب ادیواتکارزیران ( یادگار زریران ) به نظم آورده است
فردوسی که در سخن پردازی مستعد بود و شور و شوقی پایان ناپذیر به این کار داشت تصمیم کرد کار دراز و دشورای را که دقیقی آغاز نهاده بود به پایان رساند اما دفتری که در آن روایات و افسانه های تاریخی ایران نوشته شده بود و دقیقی از آن بهره برگرفته بود نداشت .

شاهنامه ابومنصوری
اتفاق را یکی از بزرگان بر نیت ابوالقاسم و جستجوی او در به دست آوردن مآخذی درست و دقیق آگاه شد شاهنامه منثور ابومنصوری را به وی داد:
به شهرم یکی مهربان دوست بود
تو گفتی که با من به یک پوست بود
مرا گفت خوب آمد این رای تو
به نیکی گراید همی پای تو
نوشته من این نامه پهلوی
به پیش تو آرم مگر نغنوی
گشاده زبان و جوانیت هست
سخن گفتن پهلوانیت هست
شو این نامه پهلوی بازگوی
بدین جوی نزد مهمان آبروی
چو آورد این نامه نزدیک من
برافروخت این جان تاریک من
این شاهنامه به همت و کوشش ابومنصور محمد بن عبد الرزاق ابن عبد الله فرخ که از بزرگان طوس بود و از حدود سال 320 هجری قمری 311 شمسی ـ در طوس و نواحی آن فرماندهی داشت فراهم آمده بود ابومنصور از سوی ابو علی احمد بن مظفر بن محتاج سپهسالار و والی خراسان حاکم طوس بود این مرد که ایران را به حد پرستش گرامی می داشت وزیر خود را مأمور فرمود که با موبدان و دانشمندان و دیگر کسانی که به تاریخ ایران را به حد پرستش گرامی می داشت وزیر خود را مأمور فرمود که با موبدان و دانشمندان و دیگر کسانی که به تاریخ ایران باستان و سرگذشت شاهان و سرداران کهن آشنایی داشتند انجمن کند و به یاری آنان گروهی از دانایان و تاریخ دانان که شادان پسر برزین از طوس، ماخ ـ از هرات، ماهوی یا شاهوی خورشید پسر بهرام ـ از شاپور و یزدان داد پسر شاپور ـ از سیستان بزرگان آنان بودند کتاب را در محرم سال 346 قمری ـ 336 شمسی ـ به پایان رساند
گفتنی است که ابومنصور در جمادی الاول سال 349 قمری سپهسالار خراسان شد فرمانرواییش چند ماه بیش نپایید و معزول گشت اما دگر بار به سال 350 سپهسالار شد و به سببی خراسان را غارت کرد و به دیالمه پیوست سرانجام چنانکه نوشته اند به تحریک و شمگیر بن زیار 323 ـ اول ـ محرم 357 قمری، برابر 314ـ 347 شمسی امیر گرگان به دست یوحنای طبیب مسموم شد .

فردوسی در اشاره به چگونگی تألیف شاهنامه منثور ابومنصوری فرموده است:
یکی نامه بد از گه باستان
فروان بدو اندر آن داستان
پراکنده در دست هر موبدی
از او بهره ی برده هر بخردی
یک پهلوان بود دهقان نژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد
پژوهنده روزگار نخست
گذشته سخنها همه باز جست
زهر کشوری موبدی سالخورد
بیاورد و این نامه را گرد کرد
بپرسیدشان از نژاد کیان
و زان نامداران و فرخ گوان
که گیتی به آغاز چون داشتند
که ایدون به ما خوار بگذاشتند
چگونه سرآمد به نیک اختری
برایشان همه روز کند آوری
بگفتند پیشش یکایک مهان
سخنهای شایان و گشت جهان
چو بشنید از ایشان سپهند سخن
یکی نامور نامه افکند بن
چنان یادگاری شد اندر جهان
بر او آفرین از کهان و مهان
چو این دفتر از داستانها بسی
همی خواند خواننده بر هر کسی
چنان دل نهاده بر این داستان
همه بخردان و همان راستان
فردوسی و شاهنامه
فردوسی به سال 365 قمری برابر 355 شمسی به سرودن شاهنامه آغاز کرد سی و شش ساله و بالیده بود سری پر شور و دلی سرشار از عشق وطن داشت دانشوری روشندل و رای مند و با همت بود و از پیشبرد این کار از هیچ رنج و دشواری و تلخکامی پروا نمی کرد به آنچه می اندیشید اعتقاد راستین داشت آتش شوق وطن پرستی سراسر وجودش را چنان گرم کرده بود که سر از پا نمی شناخت دولتمند و بی نیاز بود سرایی گشاده و دلخواه داشت که به باغی گسترده دامن و زیبا و پر درخت و سایه افکن پیوسته بود به هر چه می خواست دسترس داشت و برای فراهم آوردن روزی در تنگنا نبود از اینها گرانبهاتر همسری زیبا و خوش گفتار و یگانه و فرشته خو در خانه داشت که چون پروانه گرد وجودش می گشت و هر چه می گفت فرمان می برد و گفتنی است که زن فرمانبر پارسا آرام بخش زندگی است فردوسی ضمن توصیف شبی تیره از مهربانیها و نکو خویی ها و فرمانبرداریهای همسرش چنین یاد کرده است:
شبی چون شبه روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
نبد ایچ پیدا نشیب از فراز
ذلم تنگ شد زان درنگ دارز
بدان تنگی اندر بجستم ز جای
یکی مهربان بودم اندر سرای
خروشیدم و خواستم زو چراغ
درآمد بت مهربانم به باغ
مرا گفت شمعت چه باید همی
شب تیره خوابت نیاید همی
بدو گفتم ای بت نیم مرد خواب
بیاور یکی شمع چون آفتاب
برفت آن بت مهربانم زباغ
بیاورد رخشنده شمع و چراغ
می آورد و نار و ترنج و بهی
ز دوده یکی جام شاهنشهی
باری فردوسی پس از به دست آوردن شاهنامه ابومنصوری و بهره گیری از مأخذ و منابعی دیگر به نظم شاهنامه آغاز کرد نیک مردانی پاکیزه و سرشت و نکوخواه پیوسته وی را به پایان رساندن کار بزرگ و دشواری که در پیش گرفته بود تشویق و به گونه گون یاریها و تیمار داریها خوشدل و قوی دل می کردند .
فردوسی مهربانیها و دلجوییهای پاکیزه خوترین آنان را چنین وصف کرده است :
بدین نامه چون دست کردم دراز
یکی مهتری بود گردن فراز
جوان بود و از گوهر پهلوان
خردمند و بیدار و روشن روان
خداوند رای و خداوند شرم
سخن گفتن خوب و آوای نرم
مرا گفت کز من چه آید همی
که جانت سخن بر گراید همی
به چیزی که باشد مرا دسترس
بکوشم نیازت نیارم به کس
همی داشتم چون یکی تازه سیب
که از بد نیاید به من بر نهیب
به کیوان رسیدم ز خاک نژند
از آن نیکدل نامور ارجمند
اما از شور بختی خورشیدی زندگی این رادمرد پاکیزه گوهر نیک منش به ناگاه در افق تیره و شوم مرگ پنهان شد فردوسی در سو گش مویه کرد خورشید و گفت:
چنان نامورد گم شد از انجمن
چو از باد سرو سهی در چمن
دریغ آن کمربند و آن کردگاه
دریغ آن کیی برزو و بلای شاه
نه زو زنده بینم نه مرده نشان
به چنگ نهنگان مردم کشان
گرفتار دل زو شده نا امید
روان لرز لرزان به کردار بید
چنان پشتیبان و مهربانی به خاک رفت اما نیکمردان دیگر از یاریش باز نایستادند و رهایش نکردند اتفاق را پس از مرگ آن بزرگ مرد از بخت بد روزگار فردوسی اندک اندک به ناهمواری و تیرگی و تنگی گرائید بر اثر خشکسالیهایی پیاپی و بی حاصل ماندن گشترازش درآمدش نقصان یافت و بیم تنگ مایگی و درماندگی در فراهم ساختن روزی و سرانجام ترس نیازمندی او را پیوسته ناشاد و پراکنده خاطر می داشت .
علی دیلمی و حیی قتیب یا حسین قتیب ـ در این روزگاران درد انگیز از بزرگترین حماسه سرای گیتی حمایت می کردند .
علی دشواریهای زندگیش را آسان می کرد و حسین قتیب از پرداختن مالیات معافش داشته بود تا به نظم آوردن شاهنامه را با آسودگی خاطر ادامه دهد:
از آن نامور نامداران شهر
علی دیلمی بود کاو راست بهر
که همواره کارم به خوبی روان
همی داشت آن مرد روشن روان
و:
حسین قتیب است از آزادگان
که از من نخواهد سخن رایگان
از اویم خور و پوشش و سیم و زر
از او یافتم جنبش و پا و پر
نیم آگه از اصل و فرع خراج
همی غلطم اندر میان دواج
فردوسی سالها با بیم و امید همچنان شب و روز شمع جان را می سوخت و حماسه می آفرید هر چه زمان بیشتر می گذشت فرسوده تر و رنجورتر و تنگ مایه تر می شد محصلان مالیات بر او سخت می گرفتند و چندانکه از بی انصافی ایشان می خروشید و فغان بر می آورد سود نمی بخشید از تنگ دستی شیرازة زندگیش گسسته و لبانش به شکوه باز شده بود و از شوریدگی بخت ناله می کرد:
بر آمد یکی ابر و شد تیره ماه
همی شیر بارد ز ابر سیاه
نه دریا پدید است و نه دشت و باغ
نبینم همی بر هوا پر زاغ
حواصل فشاند همی هر زمان
چه سازد همی این بلند آسمان
نماندم نمک سود و هیزم نه جو
نه چیزی پدید است تا جو درو
بدین تیرگی روز و هول خراج
زمین گشت از برف چون گوی عاج
من اندر چنین روز و چندین نیاز
به اندیشه در گشته فکرم دراز
همه کارها شد سر اندر نشیب
مگر دست گیرد حسین قتیب
بر اثر ناهمواریهای روزگار آثار فرسودگی و پیری زود هنگام در فردوسی این بزرگ مرد تاریخ بشریت پدیدار شد در شصت و سه سالگی پاهایش از رفتار درست و آسان و گوشهایش از شنیدن باز ماند:
دو گوش و دو پای من آهو گرفت
تهی دستی و سال نیرو گرفت
ببستم بدینگونه بدخواه دست
بنالم ز بخت بد و سال سخت
چو شصت و سه سالم شد و گوش کر
زگیتی چرا جویم آیین و فر
مرگ فرزند
درد انگیزتر از سپری شدن دوران سرشارب از فرهی و خرمی جوانی و درآمدن پیری مرگ جانکاه یگانه پسر سی و هفت ساله اش بود که در سال 394 اتفاق افتاد با اینکه این پسر درشت خوی و سرکش بود و همواره با پدر به ناهمواری و پرخاشگری سخن می گفت به قهر و خشم کانون گرم خانواده را رها کرده و به سفر رفته بود و هم در غربت جان سپرده بود فردوسی در سوگش چندان گریست و نالید و خروشید که بس دلها از غم او به درد آمد .
فردوسی چندانکه در حماسه سرابی توانا بود در سرودن مرثیه زبر دست بود ابیات غم انگیز و جانسوزی که از قول تهمینه مادر سهراب در مرگ پسرش سروده و مضامینی که در سوگ اسفندیار و فرامرز آفریده بی نظیر است و به دیده اشک می‌آورد اما ساده ترین و حزن انگیزترین مرثیت را بر مرگ یگانه پسرش سروده گرچه مفصل نیست آشکار است که از دلی سوخته و خاطری پریشان و نا امید تراویده است .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  52  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زندگی نامه فردوسی

دانلودمقاله هفت پیکر

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله هفت پیکر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

ای جهان دیده بود خویش از توهیچ بودی نبوده پیش از توهفت گنبد و

 

بهرامنامه نامهای دیگر این کتاب است . دربحرخفیف مجنون مقطوع

 

با 5136 بیت به سال 593 سروده شده است.

 

این منظومه تاریخ و افسانه را در خود دارد. قصه ای زیبا و جدی

است اما جنبه های تاریخی ان را نباید جدی گرفت.

 

در یکی از شعرهای نظامی به نام در چگونگی هفت گنبد داریم:

 

بیستونی زناف ملک(کلک)انگیخت کان چه فرهادکردازاوبگریخت

 

درچنان بیستون هفت ستون هفت گنبد کشید بر گردون

 

- در ناف مملکت یا به فرمان ناف قلم و نگارش کلک ،کوه بیستونی به

 

نام هفت پیکر ساخت که بیستون فرهاد از عظمت ان ترسان و گریزان

 

بود.

 

- در ان کاخ بیستون مانند که بر هفت ستون استوار بود هفت گنبد تا به گردون بر افراشت و درجای دیگر می گوید:

 

رنگ هر گنبدی ستاره شناس بر مزاج ستاره کرده قیاس

 

- مطابق علم نجوم قدیم ، برای هر یک ازاخترسیا رنگ مخصوصی

 

مناسب ومعین است و به همین مناسبت قد ما رنگها را هفت گانه قائل

 

شده اند.

 

کرده هردختری به رنگ وبه رای گنبد ی راز هفت گنبد جای

 

- ( هفت گنبد به رنگ و طبع هفت اختر بر کشید و دختر هفت شاه از

هفت کشور در انجا بودند ) هردختری درگنبدی با رنگ مطابق ورآ ی

 

وافسانه ای موافق رنگ ان گنبد جای کرده بود. و ان دختر همه چیز را

 

به رنگ خانه خویش قرار داده بود. و در هر روز در گنبد قسم ان روز

 

رخت می نهاد.

 

عدد هفت

 

هفت نام خداوند: هفت اسم اول خداوند که اسماء الهی نامیده می شوند:

 

حی، عالم، مرید، قادر، سمیع، بصیرو متکلم. این هفت اسم، اصول

 

همه اسماءاست و حی را امام الامه می نامند.

 

هفت بطن: هفت مفهوم که برای ایات قرانی قایلند در حدیث نبوی

 

است: ان القران ظهرا و بطنا و لبطنه بطنا الی سبعه البطن

 

قراء هفتگانه: قراء معروف قران درزمان پیامبر7 تن بودند:حضرت

 

علی(ع) ابی، بن کعب، زیدبن ثابت، ابن مسعود، عثمان بن عفان،ابو-

 

الدار داء، ابو موسی اشعری.

 

هفت پادشاه جن: مذهب، مره، احمر، برقان، شمورش، ابیض، میموم.

 

هفتوت: لغزش، خط، قصور، تقصیر، سهو، جرم، گناه.

 

هفت سلطان (هفت سین سلطان): سلطان خراسان (ع)، سلطان ابراهیم

 

ادهم، سلطان با یز ید بسطامی، سلطان ابو سعیدابا لخیر، سلطان سنجر

 

سلطان اسماعیل سامانی، سلطان محمود غزنوی.

 

از شیطان: هفت چیزدرحال نمازاز شیطان است: وسواس، چرت زدن

 

روی ازقبله برگرداندن، خون دماغ، خمیازه، خارش بدن،باچیزی بازی

 

کردن.

 

هفت قلعه خبیبر:قلعه تنبور، قلعه دزکلاب، قلعه فرامرز، قلعه مهیروان

 

قلعه زیدان، قلعه اب شیرین، قلعه دیر اب.

 

هفت علت:علت هرمحدثی هفت است، و تاهرهفت علت نباشدان محدث

 

موجود نشود:1- علت فاعله اعنی صانع 2- علت التی 3-علت هیولانی

 

4- علت صوری 5- علت مکانی 6-علت زمانی 7-علت تمامی.

 

هفت کار: چیزی که دارای هفت رنگ باشد.

 

هفت هنر: هنر در غالب هفتگانه: ابتدا نقاشی، دوم مجسمه سازی، سوم

 

خط، چهارم رقص، پنجم موسیقی، ششم تئاترو هفتم سینما

 

هفت دلت: هفت مجموع کامل از چیزی: هفت دلت صندلب، مجموعه

 

های کامل بسیار از چیزی.

 

هفت ذرع: هفت گز، این ترکیب در تداول به صورت واحدی برای

 

اندازه گیری طول به کار می رود: هفت ذرع کفن.

 

هفت نت موسیقی: دو، ر، می، فا، س، لا، لی.

 


جامعیت عددهفت ازاین منظرپیش ازانکه به حقیقتی در عالم واقع رجوع

 

نماید نشانگراندیشه کمال مطلق به عنوان یک ضرورت اجتناب پذیر در

 

ساختار ادراک و معرفت ادمی است که تلائم وتلازم ان با عدد هفت

 

خود موضوع کندوکاوی عمیق وسرشارازشگفتی است.

 

عددهفت دراین عرصه تمام کننده وکامل کننده است که هرچرخه ی

 

تکاملی را به اوج خود نایل می سازد.

 

عدد هفت ازنگاهی دیگربا پشتوانه ی عظیم ماورایی،خود راازاسارت

 

زنجیره ی بی انتهای اعداد طبیعی که درسیطره ی کامل کمیت به

 

سرمی برند رهاینده وگویا ی رازهای بی شماری می گردد.

 

هفت دریچه ای ازفلک به ملکوت می گشاید.جهان در هفت روز

 

افریده شد. روز اول اسمانها وزمین تهی وبائر در تاریکی افریده

 

شد.خدا روشنایی خواست وروشنایی شدودید که نیکوست.تاریکی

 

راازروشنایی جدا کرد وروز وشب به وجود امد.

 

روز دوم خدا گفت: فلکی باشد در میان انها را از ابها جدا کند و ابهای
زیر فلک از بالای فلک جدا شد و چنین شد و خدا فلک را اسمان

 

نامید.

 

روز سوم: ابهای زیر اسمان را یک جا جمع کرد و خشکی ظاهر شد

 

و بناتات ودرختان و تخم و میوه انها را افرید.

 

روز چهارم: نیرها را در اسمان افرید تا به زمین روشنایی دهد یکی

 

برای روز یکی برای شب و ستارگان را در اسمان نهاد.

 

روز پنجم: ابها را از جانوران پر کرد و پرندگان بالای زمین در روز

 

بر فلک اسمان پرواز کنند. نهرگان بزرگ و جانداران خزندهرا که

 

ابها از اجناس انها پر شدو پرندگان بال دار را افرید و گفت بارور و

 

کثیر شوید.

 

روز ششم:جانوران زمینی، حشرات و حیوانات زمین واجناس انها.

 

دید که نیکواست و خواست تا ادم را به صورت خود بیا فرید تا به

 

جانوران و زمین حکومت کند و ایشان را نر و ماده افرید و برکت داد

 

و گفت بارور و کثیر شوید و به ماهیان دریا و پرندگان اسمان و همه

 

جانورانی که بر زمین میخزند حکومت کنید. خوراک انهارا از تخم

 

گیاهان و حشرات و جانوران تأمین کرد.

 

روز هفتم: ازهمه کار خود که ساخته بود فارغ شد و ارام گرفت پس

 

روز هفتم را مبارک خواند و ان را تقدیس کرد.

 

هفت مرحله بین هستی و تباهی

 

عارفان بزرگ عشق و وصال حق را در هفت مرحله و هفت وادی

 

نشان می دهندکه مرحله هفتم خود می تواند هفت مرحله داشته باشد.

 

نخستین حرف ان «ه» وبعد از ان «ف» فرسایش و بالاخره «ت»

 

تباهی و نابودی است. بین هستی و تباهی حرف اول و یکی مانده به

 

اخر انها «ه»و«ت» است ولی جا به جا .

 

هفت در لغت

 

به معنی کولی بسیار و زمین هموار، نشیب و باران زود بارنده و نیز

 

به معنی:از سبکی پریدن و سخن بسیار و بی اندیشه گفتن. هفت، فتح

 

اول و سکون ثانی و فوقانی، عددی است معروف (عددی میان 6و8 ،پنج بعلاوه دو)

 

هفت در ریاضی

 

عدد هفت از نظر ریاضی جزء اعداد اول است و غیرازصفر و یک

 

و خودش به هیچ عدد قابل تقسیم نیست.

 

هفت عدد قلیل و کثیر

 

صاحب کتاب بهار عجم در مورد هفت گفته: عدد معروف و گاه هفت

 

گویند و اراده عدد قلیل کنند چنانچه از هفتادو اراده عدد کثیر و چون

 

اکثر عادات الله در خلق امورعظیمبه عدد هفت جاری شده مانند: هفت

 

اسمان و هفت زمین و هفت اختر و هفت کشور و روزهای هفته پس

 

ازاطلاق ان به مطلق عدد کثیراز جهت عظمت و بزرگی عدد مذکور

 

باشد.

 

هفت یعنی کمال

 

عدد شش نزد حکما عددی تام است وقتی اصل عدد را که یک است با

 

ان جمع کنیم هفت که عدد کامل است به دست می اید.

 

هفت صفت پروردگار

 

حیات، علم، سمع، بصر، کلام، ارادت، قدرت

 

هفت در قالب توجیه انسان

 

زنده، دانا، شنوا، بینا، گویا، خواهنده، توانا

 

هفت مرحله در جستجوی قران

 

نخست علم قرائت، پس از ان در شناخت لغات قران و انگاه در مورد

 

جملات قران در مرحله شرحی در خصوص سوره ها است وپنجمین

 

مرحله هنراحکام شریعه است که غالبا" ان را ایات الاحکام گذاشته-

 

اند. بعد ازان کتابهایی که درتقسیم مطالب قران است ودست اخرکتبی

 

در تحریف قران.

 

هفت نوع لفظ

 

غریب،معرب ،مجاز،مشترک،مترادف،استعاره، تشبیه

 

ماده ملک نیز به هفت معنی امده است : قدرت ،غنی، حکم،خداوند

 

ودارا،ضبط وحفظ ، قیوم واساس،عدل ووسط .

 

هفت شرط معجزه

 

اول فعل خدا باشد یا قائم مقام فعل باشد. دوم خارق عادت باشد، سوم

 

متعذر باشد، سحر و شعبده یعنی به واسطه یک مکان معارضه در ان

 

است. چهارم مقرون به تحدی باشد. ششم انچه ظاهر می سازد مکذب

 

او نباشد. هفتم متقدم به دعوی نباشد بلکه مقارن باشد او را با تأخیر

 

باشد به زمان اندکی.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 41   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هفت پیکر

دانلودمقاله هنر

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله هنر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
مقدمه
در شرایط حساس کنونی، و با توجه به احیاء معاونت پرورش در وزارت آموزش و پرورش که قطعاً قبل از آن با حذف امور تربیتی جایگاه هنر هم در آموزش و پرورش به فراموشی سپرده شده بود، ولی تصمیم انقلابی دولت نُهم که جاری و ساری ساختن صدقة جاریة شهیدان رجائی و باهنر را به همراه داشت قطعاً با طرح مقولة هنر و آفرینشهای هنری که بطن، و اساس و پایة فعالیتهای امور تربیتی به حساب می آید در سطوح مختلف تحصیلی و در جامعه انقلابی ما تبدیل به مسئله ای فوری و فوتی گردیده که شاید پس از گذشت چندین سال از تعطیلی و به دست فراموشی سپرده شدن امور تربیتی این تنها فرصت تاریخی بسیار مغتنم و عزیزی باشد برای پرداختن به هنرآموزی و پرورش ذوق و استعداد فرزندان کشور و آشنایی آنان با میراثهای گرانبها و ارزشهای معنوی والا و انقلابی که ریشه در اندیشه های ناب و روح بخش معمار بزرگ انقلاب و مردان بزرگواری همچون شهیدان رجائی و باهنر و هزاران شهید گلگون کفنی که زیباترین جلوه های هنر را با ایثار جان خود به نمایش گذاشتند و برماست که امروز با برافروخته و شعله ور شدن مجدد چراغ نورانی و فروزان امور تربیتی بتوانیم آنگونه که بایسته و شایسته انقلاب اسلامی می باشد و با بهره گیری از هنر این چراغ را نورانی تر و فروزان تر از گذشته نگاه داریم و بر غنای هنر در توسعه فعالیتهای آن بیافزاییم.
چرا که هنر حدیث شریف زندگی دیروز است که امروز هم می تواند صدر اسرافیلی باشد برای قطع وابستگی های ناخواسته ما، زیرا آنچه از این صبح عالمتاب باقی است می تواند تکیه گاهی استوار و مطمئن برای تحرک و پویایی و خلاقیت و سرافرازی باشد و مطمئن هستم که با توجه به تغییر و تحولاتی که امروزه در صحنه علمی دنیا به وقوع پیوسته بگونه ای که عصر امروز را عصر انفجار دانش و اطلاعات و تکنولوژی نام نهاده اند.
تکنولوژی نهفته در هنرهای اصیل و سنتی برگرفته از ارزشهای اصیل و والای انسانی ریشه دار در فرهنگ ارزشمند و ناب انقلابی و اسلامی ما می تواند پایه و اساس خودکفایی باشد چرا که هنرهای اصیل سرچشمه ای خدایی دارند و در حقیقت همان «بار امانتی» است که حضرت احدیت به آدمی عنایت فرموده است.
تصور بنده این است که این مقدمة هر چند مختصر می تواند زمینه ای باشد برای توجه جدی تر به مسئله هنر و نقش آن در توسعه فعالیتهای امور تربیتی چه در مقطع ابتدایی که پایگاه و زیربنای هر آموزشی است و چه در مقاطع آموزشی دیگر به هر حال آنچه مسلم است جایگاه هنر و حاصل آن در دیروز و امروز، در دنیای شتر و کاروانهای قدیمی یا دنیای اطلاعات و ارتباطات و موشک و... یکی است زیرا که آموزش هنر، باروری و شکوفایی احساس و ذوق است و هر جامعه ای که آن را نادیده بگیرد به طور یقین گرفتار عواقب سوء آن خواهد شد شواهد گوناگون، نشان می دهد که هنر و تربیت، موازی و هم جهت می باشند و راهی مطمئن و ارزشمند برای انتقال مفاهیم پیچیدة دینی، اخلاقی، ارزشی و معنوی آنهم با روشهای جذاب، عمیق و آرام و ژرف که نهایتاً تبدیل به پایه ای محکم برای پرورش انسانهای متعالی و متکامل که روند تعلیم و تربیت را به طوری صحیح و اصولی پیموده و به عالیترین اهداف غایی و آرمانی نظام تعلیم و تربیتی ما که همانا چیزی نیست جز قرب الی الله نائل گردند و در پایان این مقدمة نسبتاً طولانی، آنرا با سخنی از آلبرت اینشتین به پایان می برم ایشان می فرماید:
امروزه گاه صرفاً مدرسه را محملی برای انتقال صرف اندوخته های علمی و اطلاعات بشری به ذهن فراگیران می دانند حال آنکه اندوخته های علمی چیزی مرده است و ما با زندگان سروکار داریم و ما باید راه و رسم چگونه زیستن و چگونه اندیشیدن را به آنان بیاموزیم.
والسلام- سید محمدحسینی دقیق- آذرماه 86
تشریح در***** اهمیت و جایگاه هنر در جامعه و نظام آموزشی
اگر تاریخ را ورق بزنیم و جوامع مختلف را مورد کنکاش قرار دهیم، نهادهای متعددی را در آن جوامع خواهیم یافت که کارشان آموزش آمیزه های دینی و مذهبی مبتنی بر جهان بینی و ایدئولوژی حاکم بر آن جوامع می باشد و نتیجه می گیریم که آموزش دینی و فعالیتهایی که در ارتباط با آن در جوامع مختلف صورت می گیرد همزاد انسان و یک نیاز قطعی و واقعی برای او بشمار می رود و انتقال آن به نسل های آینده نیز در زمره انتقال میراث فرهنگی جوامع است لذا در جامعه اسلامی ما توجه به امور پرورشی و فعالیتهای مرتبط با آن می تواند به عنوان یا مسأله ویژه مورد توجه قرار گیرد زیرا این مسأله حتی یک گردش عمومی برای اولیاء نیز محسوب می شود و اولیاء نیز مایلند دین و آمیزه های دینی و ارزشهای فرهنگی و تربیتی خود را مثل هر میراث فرهنگی دیگر به فرزندان خود منتقل نمایند.
ماده 26 اعلامیه حقوق بشر این اولویت را در انتخاب نو ع تربیت: برای اولیاء به رسمیت می شناسد. علاوه بر آن در جوامع معلمان بیشماری هستند که آموزش آمیزه های دینی و تربیتی را به عنوان رسالتی اصلاح طلبانه دنبال می نمایند. علاوه بر آن که کنجکاوی دربارة دین و گرایش به آن و علاقمندی به فعالیتهای متنوع فرهنگی و تربیتی یک رغبت قطعی و فطری در کودکان شناخته شده است که این علاقه و رغبت عموماً در سالهای پایانی دبستان بروز و شدت بیشتری پیدا می کند با این وجود آموزش دینی و قرآن و بهره مندی از فعالیتهای متنوع و جذاب بمنظور ایجاد یک نظام تربیتی قوی و مؤثر و پایدار از مسائلی بسیار مهم و دارای اولویت می باشد که بسیار مهم و شایستة التفات است که لاجرم باید به آن پرداخته شود و برای پرداختن به آن لازم است به سئوالاتی از قبیل ذیل پاسخ دهیم
کودکان ما مفاهیم دینی را چگونه می فهمند، تربیت دینی و فعالیتهای تربیتی متناسب با آن در سنین مختلف و مقاطع مختلف تحصیلی باید دارای چه خصوصیاتی باشد، کدام مفاهیم برای آموزش به دانش آموزان دبستانی یا راهنمایی و یا متوسطه .......... مناسب است؟ آیا فعالیتها و برنامه های فعلی نظام آموزش ما آنگونه که بایسته و شایسته است توانسته است در ایجاد نظامی پایدار آموزش و تربیتی را پی ریزی نماید؟
قطعاً برخورداری از یک نظام تربیتی مطلوب، پویا در نظام آموزشی ما آنگونه که شایسته نظام مقدس جمهور اسلامی ما میباشد نیازمند پاسخگویی به سئوالات مذکور می باشد.
از طرفی دیگر توجه به ویژگیهای ورحی، روانی و رفتاری فراگیران در مقاطع مختلف بمنظور پاسخگویی به سئوالات فوق و پی ریزی یک برنامه مدون آموزشی موفق در فعالیتهای تربیتی امری اجتناب ناپذیر است که فراگیران با ورود به دورة ابتدایی مواجه با یک تحول اساسی می شوند. از نظر ظرفیت و توانائیهای ذهنی، برای کسب بسیاری از مسایل آموزشی و تربیتی که قبل از ارتباط مستقیم با مدرسه پیدا نکرده بودند آمادگی پیدا می کنند و همچنین تحولات عظیمی در ذهن آنها نسبت به مسائل اجتماعی ایجاد می شود و با ورود فراگیران به عرصه آموزش رسمی (مدرسه) و دور شدن از محیط محدود دورة زندگی در محیط خانواده آمادگی بیشتری برای سازگاری با محیط و قبول قواعد و مقررات اجتماعی، آنان را وارد مرحله جدیدی از زندگی می کند که همه و همه حاکی از فرآیند تحولی است که عمدتاً به دلیل ورود فراگیران به دوره های مختلف تحصیلی و پاگذاشتن به محیط آموزش و پرورش رسمی ایجاد می گردد.
از طرفی دیگر دوره های تحصیلی مختلف هر کدام متناسب با ویژگی های سنی، ذهنی، رفتاری، اخلاقی و اجتماعی ..... فراگیران دورة شکوفایی بسیاری از استعدادهای دانش آموزان است. شامل استعدادهای هنری، علمی، ادبی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، زیستی، اخلاقی و...... و بسیار از خلاقیت ها در این دوره شکل می گیرد خصوصاً دورة ابتدایی که از اهمیت ویژه ای در میان دوره های تحصیلی ما برخوردار است.
حال بمنظور بهره مندی از این استعدادها و جهت دهی مناسب به آن نیازمند یک نظام تربیتی قوی، مطلوب و پویا متناسب با هدفهای غایی و آرمانی نظام تعلیم و تربیتی کشورمان می باشیم بدین منظور احیاء مجدد معاونت پرورشی و نهاد امور تربیتی را به فال نیک گرفته و امیدوارم که امور تربیتی بتواند با بهره مندی از هنر فعالیتهای تربیتی را گسترش داده و گامهای مؤثر و بلندی را در جهت زنده نگه داشتن ارزشهای والای انسانی و مذهبی و انقلابی و پرورش انسانهای منطبق بر معیارهای ایدئولوژیکی و جهان بینی توحیدی آنها را در مسیر رشد و تعالی و تکامل قرار داده و در آینده ای نه چندان دور شاهد پرورش یافتن انسانهایی والا، توانمند، خلاق، متکبر، و... در نظام تعلیم و تربیت کشورمان باشیم. ان شاء الله و امیدوارم که بنده هم توانسته باشم با زبان الکن و قلم ناتوانم حق مطلب را در امر بهره مندی از هنر در توسعه فعالیتهای امور تربیتی ادا نموده باشم.
با توجه به مطالبی که ذکر آن گذشت که همه و همه حاکی از اهمیت ایجاد یک نظام تربیتی پایدار در آموزش و پرورش می باشد در ادامه به ذکر راههایی که می تواند بهره مندی از آن تحت مقوله هنر در بالا بردن ظرفیت های نظام تربیتی و امور تربیتی *** نماید اشاره می نمایم.
چگونه می توان یک نظام تربیتی مطلوب مبتنی بر هنر و فعالیتهای هنری بوجود آورد
الحمدالله به برکت انقلاب اسلامی، ما ملتی داریم با سرمایه های معنوی با ارزش و توانمندیهای بسیار. اما نکته قابل تأمل این است که ما با وجود داشتن چنین سرمایه های با ارزش که قطعاً پشتوانه بسیار خوبی برای هر نظام آموزشی محسوب می شود تا چه اندازه توانسته ایم از این سرمایه ها و توانمندیها استفاده کنیم.
برای روشن شدن موضوع *** از آثار بهرامپور از کتاب نقدی بر ناکارآمدی آموزش و پرورش نقل می نمایم.
ایشان می فرمایند «دولتی زیرک و باهوش که برای تحصیل به کانادا رفته بود می گفت: اگر بخواهیم سرمایه های معنوی خودمان را با غرب مقایسه کنیم باید به آنها نمره 10 و به خودمان نمره 100بدهیم ولی فرق ما با آنها در این است که ما از 100 سرمایه به اندازه یکی استفاده می کنیم و آنها از 10 سرمایه به اندازه ی 9 استفاده می نمایند.»
پس ما باید فرصت های طلایی که می تواند در جهت کسب علم و دانش و فراهم شدن زمینه برای پرورش مهارتهای فکر کردن، مهارت های اجتماعی شدن و مهارت های فنی جهت آماده شدن برای ورود به عرصة زندگی واقعی را فراهم می نماید غافل نشده و آنرا هدر ندهیم و شاید یکی از بهترین راههایی که می تواند زمینة جلوگیری از هدر رفتن چنین فرصت هایی طلایی را بگیرد فراهم نمودن شرایط برای حضور قدرتمند و در صحنه فعالیتهای امور تربیتی و بهره مندی از هنر در توسعة آن به عنوان یک از مقوله های بسیار مهم و جدی و مورد توجه و علاقه وافر بچه ها (فراگیران) دانست.
برای تأکید و توجه بیشتر به این مهم سئوالی را مطرح می نمایم.
چرا هنر؟
قطعاً امروزه کار معلم تنها انتقال یک سلسله مفاهیم به دانش آموزان از طریق نشانه های گفتاری و نوشتاری نیست بلکه مهمترین وظیفة او این است که بداند چه چیزی را به چه کسی و با چه روشی می باید ارائه نماید.
از این رو معلم خوب کسی نیست که تنها یک مطلب را خوب بداند بلکه معلم خوب و شایسته کسی است که بتواند مطلب را متناسب با سن و ویژگیهای اختصاصی در نثرآموزان آنهم با زبانی متناسب حال او ارائه نماید.
که در این راه با بهره مندی از هنر می توانیم گامهای بلند و مؤثری برداریم. چرا که هنر یکی از قلمروهای بسیار مهم و گنجینة فرهنگی، و... هر جامعه ای محسوب می شود و فرهنگ و ارزشهای دینی و معنوی هر جامعه ای در درجة اول در آثار هنری خلق شده از سوی افراد آن جامعه متجلی می شود و انسان به یاری ادبیات و هنر است که نتوانستن های خود را در ساحت واقعیت جبران می کند و به آنچه که باید باشد و نیست رنگ عینیت و تجلّی محسوس می بخشد قطعاً هنر انسان را از دایرة تنگ تفرّد و درون گرایی محض خارج کرده و در مسیر تعامل و تکامل اجتماعی و انسانی قرار می دهد و پرواضح است انسانهایی که دستی در هنر ندارند معمولاً دارای افق اندیشة وسیع تر و ژرف تری نسبت به مسائل جهان دارند و می توانند آزادانه از مرز دنیای واقع فراتر رفته و در اوج زیبایی خود ساخته به پرواز درآیند و در این رهگذر رویاهای ناممکن را ممکن سازند.
علاقمندی به هنر و فراهم نمودن زمینة بهره گیری از آن برای دانش آموزان باعث گسترش حس زیباشناختی آنان، تبلیغ ارزشهای معنوی، آشنایی با الگوهای رفتار انسانی والا گسترش باورها و نگرش های مثبت و به طور کلی آزادی انسان از فشارهای ناشی از زندگی مادی می گردد.
و از طرفی دیگر اگر ما بتوانیم با بهره گیری از هنر دانش آموزان را علاقمند به امور دینی و مذهبی و فعالیتهای تربیتی نمائیم قطعاً دریچه هایی شفاف به دنیای اطراف دانش آموزان باز می شود که با پیشرفت کار آموزش این پنجرة شفافیت و نورانیت آن بیشتر می شود و با وجود چنین دریچه هایی دانش آموزان دنیا و زیبایی های آنرا بهتر می بینند و نتیجتاً علاقه مندی بهتر و بیشتری به هنر پیدا می کنند چرا که اعتقاد داریم که مبانی دینی ما منطبق بر حکمتهای جهان هستی و منطبق بر فطرت انسانی است و قطعاً آگاهی بیشتر از حکمتهای جهان هستی باعث رشد دینداری خواهد شد و در پایان این قسمت از نوشته ام به نسخی از استاد جعفر سبحانی اشاره می نمایم.
ایشان می فرمایند : «علم و دانش، مطالعه و بررسی آثار دانشمندان *** در قوانین آفرینش، مایه شکفته شدن عقل و خرد می گردد. چنانچه ممارست با گناه و همنشینی با بدکاران، دیدن مناظر معصیت، مایه ضعف شنوایی و بینایی فرد گردیده و زشتی بسیاری از کارها را از میان می برد.
اشاره مختصر به جایگاه هنر در فعالیتهای تربیتی ****** مذاهب
در مذاهب دیگر بهره گیری از هنر نیز مدخلی است برای آموزش و ایجاد علاقمندی به دین و فعالیتهای تربیتی بگونه ای که آقای «عادل توفیق عطاری» در کتاب «القربیه الیهودیه فی فلسطین المتحله و الدیاسپورا» نوشته:
«قهرمانان توراتی مثل قصه حضرت داود، طالوت و جالوت ما مدخلی برای آموزش دین و ارزشهای دینی است یا جشن زیبای بابانوئل دوست داشتنی، یک مدخل برای ایجاد علاقمندی به دین است همچنان که سرودهای کودکانه، این نقش را در مسیحیت بازی می کند.»
قطعاً مربیان امور تربیتی و معلمان باتجربه و آگاه و علاقمند با بهره گیری از هنر و ابزارها و شیوه های هنری متناسب با نیاز و علاقه و رغبت فراگیران خود می توانند در دستیابی به اهداف آموزشی و تربیتی در دوره های مختلف تحصیلی بگونه ای عمل نمایند که اهدافی را که در احیاء معاونت محترم پرورش و توسعه فعالیتهای امور تربیتی مدنظر قرار گرفته برآورده نمایند. در ادامه به تعدادی از شیوه های نو، جذاب و کاربردی بهره گیر از هنر در توسعه فعالیتهای تربیتی اشاره می نمایم.
متعالی بودن هنر در گذشته و حال
ارجمندی و متعالی بودن هنر گذشته و امروز را، می توانیم در یک بررسی کوتاه و در لابه لای سرمایه های فراموش شده تاریخ دور و نزدیک ببینیم، لازم می دانیم به یکی از وقایع ناخوشایند که در برنامه های آموزشی جهان سوم وجود دارد اشاره نمایم و آن نادیده گرفتن زمینه های آموزش سنتی و تجربی دانش و هنر آن کشورهاست مثلاً همین نادیده گرفتن تجربة آموزشی بسیار ارزندة «حوزه ای» خودمان و جایگزینی روشهای بیگانه **، مالک شیوه های برتر از همان فریبهای استعماری است زیرا آنچه را امروزه به عنوان روشهای آموزشی برایمان سوغات آورده اند دریافتهای ناقص و حفظ کردنی و نظری به دنبال دارد که جایی برای جستجو و تکاپو و تحقیق و فکر کردن و آشنایی به فرآیند تفکر منطقی و حل مسأله برای فراگیران ما باقی نمی گذارد.
برای روشن تر شدن موضوع و اهمیت پرورش در فرآیند آموزش لازم می دانیم به موضوعی که شاید خیل از اوقات ذهن من و بسیاری امثال چون بنده را به عنوان معلم درگیر نموده اشاره نمایم.
امروزه با پیشرفتهای سریع علمی بسیاری از نظامهای آموزشی دنیا به دنیال شیوه ها و روش هایی هستند که یادگیری بهتر را تحت عناوین روشهای نوین و فعال تدریس ارائه نمایند. امّا بنده نظرم این است که تدریس پویا وفعال در کلاسهای درس ما همان چیزی است که امروز در اهداف کنفرانس امور تربیتی و احیاء معاونت پرورشی نهفته است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هنر

دانلودمقاله چاپ برجسته

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله چاپ برجسته دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


برای خلق نقوش برجسته تنها از پارچه استفاده نمی شود بلکه کاغذ هم برای این منظور بکار می رود. کاغذ مرطوب را می توان با قراردادن زیر فشار برجسته کرد. (همچنین کاغذ را می توان بصورت اشکال سه بعدی درآورد، چنانکه بعداً خواهیم دید.) برای برآمده کردن برجستگی های منسوج از سطح صاف کاغذ، نور نقش مهمی بازی می کند. هنرمندان از این خصوصیت نور استفاده می کنند- چاپ بدون استفاده از رنگ در خلق نقوش برجسته، تنها با بکار گرفتن فن برجسته کردن، چنانکه در کار جوزف آلبرز، " ساخت خطی برجسته"، دیده می شود قابل حصول است.
اگر یک صفحه بدون جوهر که دارای خطوط و اشکال حکاکی شده است را از یک ماشین پرس سیاه قلم کاری با کاغذ مرطوب بگذرانیم، کاغذ متراکم شده و مناطق برجسته ای تشکیل خواهد داد. با هر فرایند چاپ توگرد- چه گراور، چه سیاه قلم، چه چاپ خشک و یا قلم زنی- و انواعی از تکنیکهای مشابه این کار صورت خواهد گرفت. نگارۀ حکاکی شده بعنوان رنگ کاغذ چاپ خواهد شد. می توان رنگ را روی برجستگی منتقل کرد.
قالب مادۀ صفحۀ چاپ حکاکی شدۀ آلومینیمی برای برجسته کردن کاغذ "کن تیلر" و یک مهندس برنامه ریزی با همکاری با ژوزف آلبرز برای هر خط و ضخامت مناسب کاغذ با استفاده از کامپیوتر نیمرخ های دقیقی می سازند. مهندس برنامه ریز طراحی اولیۀ آلبرز را به یک نوار مایلار دیجیتالی تبدیل می کند. سپس نوار، یک فرز حکاکی اتوماتیک را که سرهای برشی اش بطور خاصی طراحی شده هدایت می کند تا صفحات چاپ را بصورت تصویر آیننه ای طراحی های اصلی جدا کند. سری با کسب اجازه از جمی نی.

ساخت های خطی "ژوزف آلبرز" در کارگاه جمی نی برجسته می شود.

 


جوهر زدن به صفحۀ حکاکی شده در قسمتهای برجسته.

 


قراردادن کاغذ آرک 300 گرمی مرطوب پشت بند آبرنگ، روی صفحۀ چاپ جوهری.

بررسی "برجسته کاری سفید روی زمینۀ خاکستری" کار آلبرز در زیر دستگاه پرس هوا. حرارت و فشار بطور مداوم نگاره را در تار و پود کاغذ نقش می کنند. نتیجۀ کار خطوط برآمدۀ ظریفی است بر روی یک سطح صاف کاغذی.

 

"ساخت برجستۀ خطی" کار جوزف آلبرز. برجسته کاری بدون جوهر در جاهای گود. .

" آینه " کار روی ایختنشتاین. چهاررنگ، سیلک اسکرین عکسی برجسته. "28 "28 با کسب اجازه از جمی نی.

 


یک ماشین (پرس) برجسته کاری هیدرولیک دیگر.

 


کولا گراف
کولاگراف هم اساساً یک فرایند چاپ گود است اما بر خلاف حکاکی و سیاه قلم کاری که در آنها قسمتهای مورد نظر حکاکی یا کنده می شوند، صفحۀ کولاگراف شکلی افزایشی است که شبیه یک کولاژ ساخته می شود. در کولاگراف ممکن است از عناصر زیادی استفاده شود، حتی از قطعات صفحات سیاه قلم کاری. در واقع "گلن آلپس" این شکل را در سالهای 1950 با توجه به کیفیتهای شبیه کولاژ چاپ آن، نامگذاری کرد. مقدار زیادی از کارهای صفحه را می توان بصورت دستی انجام داد. این صفحه چاپ را می توان جوهری کرد یا بدون جوهر مانند برجسته کاری از دستگاه پرس گذراند.
با وجود اینکه هنرمندان صفحات مشابهی را بارها تجربه کرده اند، کولاگراف یک وسیلۀ چاپ نسبتاً مدرن است. "پیر روش" در اواخر سالهای 1800، در پاریس تکنیکی را توسعه داد بنام جیپزوگراف که در آن سطح نگارۀ خود را (روی صفحۀ چاپ) با سنگ گچ می ساخت و جیپزوگرافهای دورنگ چاپ می کرد (یکی از اینها "آلک مارینز" بود). اما کولاژها و مجموعه های نامربوط "براک", "پیکاسو" "شوایتر" و "گری" در اوایل قرن بیستم الهام دهندۀ واقعی این نوع چاپ بود. پیروان سبک دادائیسم و سورآلیسم هم در متن کارهای خود بصورتی گسترده اشکال کولاژ را تجربه کردند. "پل کلی" هم در سالهای 1920 هنگامی که کرباس، ابریشم، حلب و مواد دیگر را بکار می برد از همین روش استفاده می کرد. و چنانکه قبلاً هم متذکر شدم، "رولف نش" صفحات فلزی را (در سالهای 1930) اختراع و آنها را نوآوری هایی را می داد که بیست تا سی سال دیگر برای به واقعیت پیوستنشان فرصت لازم بود. "میخائیل پونس دو لئون" با کار کردن با نش در سالهای 1950، تاثیر نش را منعکس کرد و صفحات کولاژ فلزی و ضخیمی که بسیار پیچیده بودند خلق کرد. صفحاتی که نگارۀ آنها بقدری گود بود که او می بایست برای چاپشان از پرس هیدرولیکی که بر هر اینچ مربع 45 کیلو فشار وارد می آورد، استفاده کند.
"گلن آلپس" در واشنگتن، "دین میکر" در ویس کونسین، "جیمز استگ" در لئوزیانا، "ادوارد استاسک" در هاوایی و "کلررومانو" و "جان راس" در نیویورک این تجارب را ادامه دادند و قابلیت کولاگراف را بیشتر کردند و دانشجویان را دربکارگیری این روش ترغیب نمودند و به این روش نو، حوزه ای تکنیکی، شهرت و محبوبیت بخشیدند.

 


چاپ کولاگراف.
توسط لیدا هیلتون
جوهر، که با کریسکو پخش شده است (برای سیالتر شدن)، روی یک ورق مخلوط می شود.

جوهر با غلتک پخش می شود طوریکه غلتک بتواند رنگ را بصورت یکنواخت بکار گیرد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   19 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله چاپ برجسته

دانلودمقاله وظایف و اختیارات ولایت فقیه در رهبری جمهوری اسلامی ایران

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله وظایف و اختیارات ولایت فقیه در رهبری جمهوری اسلامی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

خبرگزاری مهر: ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی مترقی ترین اصل از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که بر اساس شرایط مندرج در همین قانون از سوی نمایندگان مردم در مجلس خبرگان انتخاب و بر اساس نص این میثاق ملی ، رهبری را برعهده می گیرد. متن زیر مروری بر اصول مربوط به اختیارات و وظایف رهبری در قانون اساسی دارد. ضمن اینکه تغییرات انجام شده در این اصول طی بازنگری سال 68 نیز ضمیمه گشته است.
دراصل دوم آمده است:
جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:‏
1 - خدای یکتا (لا اله ‏الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
2 - وحی‏ الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
3 - معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا.
4 - عدل خدا در خلقت و تشریع.
5 - امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام.
6 - کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا، که از راه‏‏:
الف - اجتهاد مستمر فقهای جامع‏الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلام‏الله علیهم اجمعین،
ب - استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها،
ج - نفی هر گونه ستمگری و ستم‏کشی و سلطه‏گری و سلطه‏پذیری،
قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین میکند.
در اصل 5 آمده است:
در زمان غیب حضرت ولی عصر "عجل الله تعالی فرجه" در جمهوری اسلامی ایران و ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهده ‏دار آن میگردد.
( اصل پنجم قبل از بازنگری سال 68 : در زمان غیبت حضرت ولی عصر، عجل‏الله تعالی فرجه، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با قتوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است، که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند و در صورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجد شرایط بالا طبق اصل یکصد و هفتم عهده‏دار آن میگردد. )
در اصل 57 آمده است:
قوای حاکم در جمهور اسلامی ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال میگردند. این قوا مستقل از یکدیگرند.
( اصل پنجاه و هفتم قبل از بازنگری سال 68 : قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از‏: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه که زیر نظر ولایت امر و امامت امت، بر طبق اصول آینده این قانون اعمال میگردند. این قوا مستقل از یکدیگرند و ارتباط میان آنها به وسیله رییس جمهور برقرار میگردد. )
دراصل 60 آمده است:
اعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیما بر عهده رهبری گذارده شده، از طریق رییس جمهور و وزراء است.
( اصل شصتم قبل از بازنگری سال 68: اعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیما بر عهده رهبری گذارده شده، از طریق رییس جمهور و نخست‏وزیر و وزراء است. )
دراصل 91آمده است:
به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات، مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل میشود.
1 - شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز. انتخاب این عده با مقام رهبری است.
2 - شش نفر حقوقدان، در رشته‏های مختلف حقوقی، از میان حقوقدانان مسلمانی که به وسیله رییس قوه قضاییه به مجلس شورای اسلامی معرف میشوند و با رأی مجلس انتخاب میگردند.
( اصل نود و یکم قبل از بازنگری سال 68: به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای ملی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل میشود:
1 - شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز. انتخاب این عده با رهبر یا شورای رهبری است.
2 - شش نفر حقوقدان، در رشته‏های مختلف حقوقی، از میان حقوقدانان مسلمانی که به وسیله شورای عالی قضایی به مجلس شورای ملی معرفی میشوند وبا رأی مجلس انتخاب میگردند. )
در اصل 107 آمده است:
پس از مرجع عالیقدر تقلید و رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت‏الله‏العظمی امام خمینی " قدس سره‏الشریف " که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقهاء واجد شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم بررسی و مشورت میکنند هر گاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب میکنند و در غیر این صورت یکی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی مینمایند. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسئولیت‏های ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت.
رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.
( اصل یکصد و هفتم قبل از بازنگری سال 68 : هر گاه یکی از فقهای واجد شرایط مذکور در اصل پنجم این قانون از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شده باشد، همانگونه که در مورد مرجع عالیقدر تقلید و رهبر انقلاب آیت‏ الله‏ العظمی امام خمینی چنین شده است، این رهبر، ولایت امر و همه مسئولیتهای ناشی از آن را بر عهده دارد، در غیر این صورت خبرگان منتخب مردم درباره همه کسانی که صلاحیت مرجعیت و رهبری دارند بررسی و مشورت میکنند، هر گاه یکی مرجع را دارای برجستگی خاص برای رهبری بیابند او را به عنوان رهبر به مردم معرفی مینمایند، وگرنه سه یا پنج مرجع واجد شرایط رهبری را به عنوان اعضای شورای رهبری تعیین و به مردم معرفی میکنند. )
دراصل 109 آمده است:
شرایط و صفات رهبر:
1 - صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه.
2 - عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام.
3 - بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.
در صورت تعدد واجدین شرایط فوق، شخصی که دارای بینش فقهی و سیاسی قوی‏تر باشد مقدم است.

( اصل یکصد و نهم قبل از بازنگری سال 68 : شرایط و صفات رهبر یا اعضای شورای رهبری:
1 - صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتاء و مرجعیت.
2 - بینش سیاسی و اجتماعی و شجاعت و قدرت و مدیریت کفای برای رهبری.
دراصل 110 آمده است:
وظایف و اختیارات رهبر:
1 - تعیین سیاستها کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
2 - نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام.
3 - فرمان همه‏پرسی.
4 - فرماندهی کل نیروهای مسلح.
5 - اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای.
6 - نصب و عزل و قبول استعفای‏ :
الف - فقهای شورای نگهبان.
ب - عالیترین مقام قوه قضاییه.
ج - رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
د - رییس ستاد مشترک.
ه - فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
و - فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی.
7 - حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه.
8 - حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.
9 - امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون میآید، باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری برسد.
10- عزل رییس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی بر اساس اصل هشتاد و نهم.
11 - عفو یا تخفیف مجازات محکومیت در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رییس قوه قضاییه.
رهبر میتواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند.
( اصل یکصد و دهم قبل از بازنگری سال 68: وظایف و اختیارات رهبری:
1 - تعیین فقهای شورای نگهبان.
2 - نصب عالیترین مقام قضایی کشور.
3 - فرماندهی کلی نیروهای مسلح به ترتیب زیر:
الف - نصب و عزل رییس ستاد مشترک.
ب - نصب و عزل فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
ج - تشکیل شورای عالی دفاع ملی، مرکب از هفت نفر از اعضای زیر:
- رییس جمهور.
- نخست‏وزیر.
- وزیر دفاع.
- رییس ستاد مشترک.
- فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
- دو مشاور به تعیین رهبر.
د - تعیین فرماندهان عالی نیروهای سه گانه به پیشنهاد شورای عالی دفاع.
ه - اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای به پیشنهاد شورای عالی دفاع.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 16   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله وظایف و اختیارات ولایت فقیه در رهبری جمهوری اسلامی ایران