فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ظهور برنامه کار زنان

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله ظهور برنامه کار زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 واقعیت این است که زنان اسلام گرا اکنون فعالیت هایی بیش از پرسش در مورد نقششان در جنبش ها انجام می دهند. آنها همچنین مدتی است یک بحث جنجالی و دور از دسترس درباره نقش ها، ملاحظات و نگرانی ها، و حقوق زنان، از منظر یک چارچوب اساساً اسلام گرایانه - که هم تفسیرهای مسلط از دیدگاه های اسلامی در مورد زنان و هم دیدگاه مسلط غربی در مورد یک تعریف معتبر جهانی از حقوق زنان را به چالش می کشد – را آغاز کرده اند. به بیان دیگر، فعالان زن اسلام گرا در حال جستجوی پاسخ هایی قانع کننده به سئوالات مطرح شده توسط سازمان های جهانی زنان، با استفاده از اصول و سنت های اسلامی، و نه دنباله روی از سنت غربی، هستند.
فعالان زن اسلام گرا چنین استدلال می کنند که تعریف و تعیین حقوق زنان دقیقاً بخشی از تعریف اسلام از خود و علیه کج فهمی ها از آموزه های اسلامی است. آنها معتقدند که هدف و غایت مفاهیم اسلامی اساساً انقیاد و محدودیت زنان نیست، بلکه این اصول و مفاهیم توسط معیارهای اجتماعی و فرهنگی قبل از ظهور اسلام از حالت اصلی خود خارج شده و علی رغم گسترش اسلام، همچنان مسلط باقی ماندند. از این دیدگاه، کشمکش برای احقاق حقوق زنان، بدین ترتیب یکی از راه های بازگرداندن اسلام به شکل و قالب اصلی آن است. فعالان اسلام گرا معتقدند که اسلام بنیان محکمی را برای شناسایی و برقراری حقوق واقعی زنان فراهم می کند و بدین ترتیب قرار دادن تقاضاهای فمینیست ها در درون یک چارچوب گسترده تر و محکم تر دینی، یک برتری مضاعف را نیز به آن می دهد.
در حال حاضر زمان برای اظهار نظر و گرفتن این نتیجه که یک پارادایم اسلامی جامع نگر برای رسیدگی و حل و فصل مسائل، ملاحظات، و نگرانی های زنان شکل گرفته، فرا نرسیده، اما وجود و پیشرفت تلاش ها برای گسترش چنین پارادایمی قطعی و مشخص است. و اگر چنین پارادایمی شکل گرفته و بطور گسترده مورد پذیرش قرار گیرد، می تواند در جهان عرب و بطور گسترده تر در جهان اسلام مؤثر واقع شود؛ و تأثیر آن قطعاً از تلاش های سازمان های فمینیستی غربی یا مورد حمایت غرب برای ارتقاء حقوق زنان، بیشتر خواهد بود.
هم اکنون موضوعات بسیاری در مورد زنان همچنان وجود دارد. از یک سو، کاملاً روشن است که زنان قوی و تأثیر گذاری در میان فعالان اسلام گرا حضور دارند، و اینکه احتمال پذیرش یک تفسیر از اسلام، که زنان را به یک موقعیت سیاسی و اجتماعی حاشیه ای می راند، از سوی آنان بسیار ناچیز است. از سوی دیگر، زنان اسلام گرا به شدت منتقد برخی ایده ها و درخواست های فمینیستی هستند، بطوری که اطمینان از ایجاد و گسترش یک پارادایم اسلام گرا برای حقوق زنان در پایان، وجو دارد و برخی ملاحظات و روندهای مهم و کلیدی از همین حالا مشخص و بدیهی هستند.

رد فمینیسم
مصاحبه های متعدد ما با زنان فعال در جنبش حزب الله لبنان و نیز اخوان المسلمین مصر یک مورد بسیار مهم را روشن ساخت: آنها فمینیسم غربی را کاملاً رد کرده و حتی مفاهیم آن را مورد اهانت و تحقیر قرار می دهند؛ آنها فمینیسم غربی را نه به عنوان یک کشمکش برای شناسایی و احقاق حقوق زنان، بلکه به عنوان جنبشی برای آزادی زنان از هر نوع محدودیت و قیود اجتماعی و اطاعت از اصول مقدس خانواده و اجتماع می دانند که به فردگرایی افراطی و حتی گسترش شهوترانی و هرزگی منتهی می شود.
زنان طرف مصاحبه ما همگی فعالانی بودند که اکنون موقعیت خوب، مشروعیت، و احترام و جایگاه مناسبی را در درون جنبش های خود بدست آورده و بدین ترتیب احساس خودمختاری و اعتماد به نفسی قابل قبول دارند. با این حال، همه آنها این نظر که آنها در نوک جبهه یک جنبش فمینیستی اسلامی قرار دارند را رد کردند. حتی یکی از زنان فعال در جنبش حزب الله لبنان قویاً معتقد بود که « اسلام و فمینیسم، دو واژه متضاد و مقابل هم هستند.» اما باز با این شرایط هم، این فعالان زن مسلمان سه درخواست مهم را مطرح می کنند و می پذیرند که این موارد برای سازمان های زنان غربی هم بسیار مهم هستند؛ آنها خواستار احقاق حقوق زنان برای آموزش، کار و مشارکت فعالانه سیاسی و اجتماعی هستند. فعالان زن طرف مصاحبه، چندان به بحث در مورد این موضوع که آیا اساساً چیزی به نام فمینیسم اسلامی وجود دارد یا نه، علاقمند نبودند. آنها بدون توجه به تفاوت های موجود میان فعالان زن در غرب، فمینیسم را به سادگی به عنوان پذیرش یک ایده اساساً غربی معنی می کنند، و البته معتقدند که اصطلاح "فمینیسم اسلامی" در واقع قرار دادن یک روکش نازک اسلامی روی همان مفهوم غربی است. در نتیجه آنها هیچ علاقه ای به مطرح شدن این موضوع یا بحث در مورد آن ندارند. اما واقعیت این است که این موضوع در میان زنان مسلمان در محافل آکادمیک مورد بحث قرار می گیرد. به بیان دیگر بحث در مورد فمینیسم اسلامی گاهگاهی در میان دانشگاهیان رونق می گیرد، و در بیشتر موارد به موضوع تفاوت میان آن و فمینیسم غربی هم اشاراتی می شود.

تعریف اسلام از حقوق زنان
دانشگاهیان و فعالان مسلمان موضوع زنان و حقوق آنان را با نیم نگاهی به مفهوم فمینیسم اسلامی مورد بررسی قرار می دهند، چرا که از نظر آنها فمینیست ها، سکولارهایی هستند که مذهب را مانعی بر سر راه احقاق حقوق زنان می دانند. بیشتر این اندیشمندان مسلمان معتقدند که مسئله حقوق زنان در دنیای کنونی باید توسط اندیشه اسلامی - در حال تقویت و تجدید حیات – و پیگیری یک تفسیر جدید از قرآن و سنت تعقیب شود. آنها این نظریه را به شدت رد می کنند که چنین تفسیری در هر حال بخشی از بدنه کلی حقوق و اندیشه اسلامی است؛ به جای آن معتقدند که در شرایط کنونی و برای رسیدن به تفسیری جدید، آنها فقط از ابزارهایی شبیه به ابزارهای مفسران قدیمی استفاده می کنند. همچنین برخی دانشگاهیان معتقدند که میان آنچه اسلام در مورد حقوق و وضعیت زنان می گوید و راهی که قوای قانونگذاری و مجریه و سیاست های دولتی در کشورهای اسلامی در این زمینه می روند، اختلاف جدی وجود دارد. "امیمه ابوبکر"، یکی از صاحبنظران مباحث مرتبط با حقوق زنان و فمینیسم اسلامی در یکی از نوشته هایش چنین استدلال کرده که بی عدالتی هایی که تاکنون بر زنان مسلمان تحمیل شده، نتیجه نفوذ ایده ها و رسوم قبل از ظهور اسلام هستند که «در طول زمان و تحت شرایط خاص هر دوره، اندیشه ها و تفکرات مذهبی را تحت تأثیر قرار داده و اکنون شکلی شرعی به خود گرفته اند.»(5)
حرف ها و استدلال های دانشگاهیان مذکور و زنان فعالی که ما با آنها مصاحبه کردیم، کاملاً با هم مشابه هستند. هر دو گروه از این نقطه نظر حمایت می کنند که « تفسیر متون دینی باید همراه با زمان و تحولات جدید حرکت کند.» آنها منتقد جدی پارادایم غربی بوده و از ملاحظه آن به عنوان خط کش و معیاری برای اندازه گیری میزان پیشرفت یا کمبود و فقدان آن به شدت امتناع می کنند. اما در عین حال آنها وضعیت زنان در جنبش های خود را مورد انتقاد قرار داده و حضور بیشتر در رده های بالاتر سازمانی و تصمیم گیری را خواستارند. آنها از این موضوع تا حد زیادی ناراحت هستند که برخی اوقات از جانب رهبری جنبش از آنها حمایت صورت می گیرد، اما این حمایت ها به شدت پدر سالارانه هستند.
فعالان مذکور چندان مستعد مشغول شدن به بحث های تئوریک و دنباله دار نیستند اما در عوض معتقدند برای حمایت از این دیدگاه که زنان همیشه نقشی مؤثر در عرصه های عمومی ایفا می کنند، شواهد محکم و غیر قابل انکاری وجود دارد. بسیاری از آنها به عنوان علامت و نشانه ای از احترام جدی به نقش زنان در ایران، این عبارت معروف آیت الله خمینی را تکرار می کنند که « زنان، نماینده و تشکیل دهنده نیمی از جامعه و مسئول تعلیم و تربیت نیم دیگر آن هستند.» آنها اساساً خود را عقب افتاده از زنان غربی تصور نمی کنند، چرا که پیشرفت های خود را با یک استاندارد متفاوت مقایسه می کنند. "ام مهدی"، رئیس شاخه زنان "سازمان حمایت از مقاومت"، بازوی مالی حزب الله لبنان،صراحتاً به ما گفت « ما ابداً به دنبال کسب برابری با مردان نیستیم؛ ما در پی عدالت، و نه برابری هستیم. »
زنان فعال در اخوان المسلمین مصر هم دیدگاهی مشابه را مطرح نمودند. آنها تأکید زیادی روی موضوع "تکمیل نقش ها" میان جنسیت ها دارند، اما در عین حال از این نکته بخوبی آگاه هستند که وضعیت زنان در عمل، از یک جنبش اسلام گرا به یک جنبش دیگر تغییر می کند. آنها معتقدند که اوضاع اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی یک عامل بسیار مهم در شکل دهی به جایگاه زنان به شمار می رود.
اگرچه زنان فعال سیاسی و نیز روشنفکران زن مسلمان مثل هم روی اسلامی بودن یک رهیافت جدید برای حقوق زنان تأکید می کنند، اما این نکته را نیز بخوبی تشخیص می دهند که بسیاری از نگرانی ها و درخواست هایشان با نگرانی ها و تقاضاهای مدافعان حقوق زنان در هر جای دیگری شباهت دارد. ظهور و افزایش آگاهی و هوشیاری زنان در زمینه موضوعات مرتبط با جنسیت و نیز مبارزه با پدرسالاری برای همه این فعالان، در هر نقطه ای از جهان و با هر نوع عقیده ای مهم است. اما زنان اسلام گرا در مرحله ارائه راهکار، راه حل های کاملاً متفاوتی را پیشنهاد می کنند. آنها معتقدند که فمینیسم غربی به شکل افراط آمیزی فردگرایانه و ضد خانواده بوده و بخش بزرگی از دغدغه های آن را موضوع بی ربطی همچون همجنس گرایی تشکیل می دهد. در مقابل، آنها علاقمند به حفظ کلیت اجتماع به صورت دست نخورده و تنها اصلاح صحیح و حساب شده آن بوده و به برابری و عدالت اجتماعی در درون یک چارچوب اسلامی، و به رسمیت شناختن نه فقط برابری ذاتی مردان و زنان، بلکه شناسایی نقش های متفاوت دو گروه معتقدند.
رهیافت سومی هم در زمینه حقوق زنان در کشورهای مسلمان وجود دارد که لازم است در اینجا بدان اشاره شود. این رهیافت هم از جریان اصلی اندیشه های غربی و هم اندیشه های اسلام گرایانه در زمینه حقوق زنان متفاوت بوده و در پی توسعه مفهوم و درکی جدید از حقوق زنان، مشتق شده از اصول اسلامی است. در این راستا برخی سازمان های زنان مسلمان تلاش می کنند نشان دهند که مفهوم غربی حقوق زنان با اصول و آموزه های اسلام سازگار است. البته بسیاری از این سازمان ها از جامعه و محیط غربی سرچشمه گرفته و به کمک های مالی غرب نیز وابسته اند. آنها اغلب از تاریخ اسلام و تفسیر مسلط در آن به شکلی تند و طعنه آمیز انتقاد کرده و معتقدند بازگشت به قرآن و سنت بخوبی نشان می دهد که، به بیان "عزة کرم"، « موضوع برابری میان زنان و مردان به شکلی جدی و کاملاً معتبر در درون اسلام مطرح شده است.»(6) از نظر این گروه، آشتی مفاهیم غربی حقوق زنان با اصول اسلام بسیار مهم و سودمند است، چرا که « فمینیسمی که خودش را با مجموعه تعالیم اسلام توجیه نمی کند، محکوم به عدم پذیرش از سوی یک جامعه مسلمان بوده و بنابراین شکست را از همان ابتدا در درون خود پرورش می دهد.»(7) اما بر خلاف روشنفکران و فعالانی که در بالا مورد بحث قرار گرفتند، این گروه ها در پی توسعه یک مفهوم و درک اساسی و بنیادی از حقوق زنان در اسلام نیستند.

مرکزیت و محوریت خانواده
فعالان زن اسلام گرایی که مورد مصاحبه قرار گرفتند همگی اهمیت نقش زنان در حوزه عمومی را مورد تأکید و ستایش قرار دادند، اما پیوسته روی این نکته هم تأکید داشتند که چنین نقش هایی باید همراه و همپای نقش های اصلی زنان به عنوان مادر و همسر در خانه حرکت کند و با آن هماهنگ باشد. "خدیجه سلوم"، رئیس شاخه زنان جنبش حزب الله لبنان در بیروت، به ما گفت « زنان باید بدانند چگونه میان این دو عرصه یک موازنه منطقی ایجاد کنند، چنان که هیچ نقشی در خانواده یا اجتماع فدای نقش های دیگر نشود.» این فعالان معتقدند که زنان موجوداتی متفاوت هستند اما بر این نکته هم تأکید می کنند که این تفاوت به معنای پایین تر بودن جایگاه آنها نیست. از نظر آنان زنان، همانند مردان دارای مجموعه ای از حقوق اساسی برای آموزش، اشتغال، و مشارکت سیاسی هستند و این حقوق باید از جانب قوانین، عرف، و کلیت جامعه مورد شناسایی قرار گیرد. زنان نباید تنها در خانه محدود شوند. درست همان طور که در قوانین کشورها و مهم تر از آن در آموزه های اسلام مقرر شده، زنان باید از حقوق شهروندی و قانونی خود کاملاً آگاه شوند.
این حرف ها صرفاً یک نظریه نیست. فعالان زن در سازمان های اسلام گرا برنامه هایی را برای آموزش حقوق زنان به آنها سازماندهی و اجرا می کنند. برای مثال، "الحیاة النسایا"، سازمان زنان حزب الله لبنان، در دفاتر و حوزه های خود در نقاط مختلف دوره هایی را برای آموزش حقوق قانونی زنان در اسلام و قانون اساسی لبنان به زنان این کشور برگزار می کند. در مکالمات روزمره و خصوصی و نیز در خلال همین دوره های آموزشی، زنان عضو حزب الله پایمال شدن حقوق زنان در بسیاری از موارد را مطرح می کنند، اما در ضمن روی این موضوع هم تأکید می کنند که بر خلاف تصور عامه، اسلام به هیچ روی عامل این بی عدالتی های تحمیل شده بر زنان نیست. از نظر آنان باید معیارها و رسوم فرهنگی و اجتماعی رایج را متهمان اصلی وضعیت نابسامان زنان دانست.

تحولات در سازمان های زنان
مصاحبه های ما، بویژه با زنان عضو جنبش حزب الله لبنان و اخوان المسلمین مصر، نشان می دهد که سازمان های زنان در هر دو مورد به سرعت در حال تغییر و تحول هستند. هر دو سازمان در ابتدا تنها به عنوان بخشی از بازوی خیریه جنبش متبوع خود کار را آغاز نمودند، اما از آن هنگام به بعد تا حد زیادی فعالیت های خود را گسترش داده اند. همزمان با کسب تجربه بیشتر در این جنبش ها، زنان پرسش سئوالات پیچیده تر و چالش برانگیزتر و همچنین اعمال فشار روی رهبران برای تغییر برخی رفتارها و روش ها را نیز شروع کردند. اما این بدان معنی نیست که این زنان به منتقدان جدی و اساسی سازمان های متبوع خود تبدیل شده باشند. در حقیقت، در طی مصاحبه ها آنها تمایل داشتند عواملی خارج از سازمان های خود را مورد سرزنش قرار دهند. زنان عضو اخوان المسلمین مصر به عنوان دلیل اصلی مترقی و پیشرو نبودن سیاست ها و ساختارهای سازمانی جنبش- و از جمله سازمان های زنان- دائماً به فشارهای سیاسی دولت مصر اشاره می کردند. رهبران مؤنث جنبش حزب الله نیز به نوبه خود، دلیل اصلی عدم حضور نامزدهای زن در فهرست های انتخابات پارلمانی حزب الله را معیارها و مسائل سیاسی و فرهنگی معرفی می کردند. با این حال، مصاحبه شوندگان تلویحاً به ما گفتند که زنان بخوبی می دانند هنوز تا جایگاه اصلی خود فاصله زیادی دارند.
در نتیجه، جنبش های زنان برای فراهم کردن زمینه حضور گسترده تر زنان در عرصه های عمومی از داخل نیز تحت فشار هستند. این سئوال که چرا در فهرست های انتخابات پارلمانی حزب الله نامی از فعالان زن برده نمی شود، تا کنون بحث های داغی را در درون خود این جنبش موجب شده است. زنان این تقاضای خود را کاملاً مشروع می دانند. این بحث ها بویژه از هنگامی اوج گرفته که رهبران جنبش حزب الله لبنان از موضع رسمی اعلام کرده اند که هیچ مانع مذهبی یا ساختاری برای معرفی نامزدهای زن وجود ندارد. زنان عضو اخوان المسلمین اندکی فراتر رفته و نه تنها نمایندگی بهتر برای زنان، بلکه تکمیل سازمان زنان در درون بدنه اصلی جنبش را هم خواستار شده اند.
مسائل مطرح شده در این مصاحبه ها روشن می کند که زنان برای ایجاد تغییر در درون جنبش های اسلام گرا، مشغول اعمال فشار هستند. همچنین این نکته نیز در خلال این مصاحبه ها روشن شد که آنها احساس می کنند جنبش های متبوعشان فضای لازم برای سازماندهی، تحلیل، و به چالش کشیدن معیارهای اجتماعی و ارزش های فرهنگی - به عنوان عوامل اصلی موقعیت نامناسب زنان - و حتی تقاضا برای ایجاد تغییرات در درون جنبش را فراهم کرده اند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ظهور برنامه کار زنان

پایان نامه بررسی تحولات سیاسی،اجتماعی، فرهنگی ساری از سقوط آل زیار تا ظهور مرعشیان

اختصاصی از فی دوو پایان نامه بررسی تحولات سیاسی،اجتماعی، فرهنگی ساری از سقوط آل زیار تا ظهور مرعشیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی تحولات سیاسی،اجتماعی، فرهنگی ساری از سقوط آل زیار تا ظهور مرعشیان


پایان نامه بررسی تحولات سیاسی،اجتماعی، فرهنگی ساری از سقوط آل زیار تا ظهور مرعشیان

فایل : word

قابل ویرایش و آماده چاپ

تعداد صفحه :143

 

فهرست مطالب

 

 

 

عنوان

صفحه

 

چکیده ..........................................................................................................................

مقدمه ...........................................................................................................................

فصل اول: کلیات..........................................................................................................

1-1بیان مسأله .............................................................................................................

1-2سؤال های پژوهش ..............................................................................................

1-3 فرضیه ..................................................................................................................

1-4 تعریف واژگان .......................................................................................................

1-5 اهمیت تحقیق........................................................................................................

1-6 محدودیت و مشکلات تحقیق ..............................................................................

1-7 روش تحقیق .........................................................................................................

1-8 پیشینه تحقیق .......................................................................................................

1-9 قلمرو تحقیق .......................................................................................................

1-10 بررسی منابع ......................................................................................................

فصل دوم: جغرافیای تاریخی ساری ........................................................................

2-1- جغرافیای تاریخی مازندران .............................................................................

2-1-1- وجه تسمیه طبرستان ...................................................................................

2-1-2- وجه تسمیه مازندران ....................................................................................

2-2- جغرافیای طبیعی ساری ....................................................................................

2-3- وجه تسمیه ساری ............................................................................................

2-4- ساری از دیدگاه کتب پیشینیان ........................................................................

2-4-1- ساری در دوران پیش از اسلام ....................................................................

2-4- 2- ساری در دوره اسلامی ..............................................................................

2-5- ساری از دیدگاه سیاحان و جهانگردان ..............................................................

1

3

4

5

5

6

6

8

8

8

9

9

10

15

16

18

21

23

28

30

30

33

37

فصل سوم: اوضاع سیاسی ساری از سقوط آل زیار تا دوره ی مرگ اسپهبد علی علاءالدوله

3-1- پیشینه تاریخی ساری ........................................................................................     

-2- ساری در عهد سلجوقیان .....................................................................................

3-3- پادشاهی اسپهبدان باوندی در ساری (نوبت دوم از سال 466- 606 ﻫ ق).......         

3- 3- 1- اسپهبد شهریار چهارم حسام الدوله نخست باوند - ( 466- 503 ﻫ ق / 1073م - 1109م)           .....................................................................................................................

3-3-1-1- نبرد سلجوقیان در ساری (جنگ مذهبی آمل و ساری) ......................

3-3-1-2- اسپهبد قارن سوم نجم الدوله باوند (503- 509 ﻫ ق) .........................          

3-3-1-3- اسپهبد رستم دوم فخرالملوک باوند (509- 511 ﻫ ق/ 1115م- 1117م)

3-3-1-4- اسپهبد علی علاءالدوله (یکم) باوند (511- 536 ﻫ ق) ..........................

3-3-1-5- بازگشت اسپهبد علاءالدوله علی باوندی به طبرستان .............................

3-3-1-6- روابط سلطان محمود سلجوقی با اسپهبد علی علاءالدوله .......................

3-3-1-7- روابط سلطان سنجر سلجوقی با اسپهبد علی علاءالدوله باوندی          .............

3-3-1-8- مرگ اسپهبد علی علاءالدوله (536 ﻫ ق) .................................................

4 ـ 1 ـ فصل چهارم ـ اوضاع سیاسی ساری از دوره اسپهبد رستم سوم شاه غازی نصیرالدوله باوند تا

ظهور مرعشیان ..............................................................................................................             

4-1-1 ـ اسپهبد رستم سوم شاه غازی (یکم) نصیرالدویه (یکم) باوند (536- 558 ﻫ ق)

4-1 2 - جدال شاه غازی با مرداویج (تاج الملوک).................................................

4-1ـ 3- جدال شاه غازی با اسماعیلیان ......................................................................

4 ـ 1 ـ 4- جنگ شاه غازی با ترکمانان غز .................................................................

4 ـ 1 5 ـ جدال شاه غازی با کیکاووس و فخرالدوله (553 ﻫ ق)............................

4 ـ 1 ـ 6 ـ جدال شاه غازی با سلطان محمود سلجوقی ...........................................

4 ـ 1ـ 7 ـ مرگ شاه غازی (558 ﻫ ق)          ...................................................................   

4 ـ 2 ـ اسپهبد حسن یکم شرف الملوک (یکم) علاءالدوله دوم (558- 568 ﻫ ق)

4 ـ 2 ـ 1 ـ شورش مردم لاریجان علیه باحرب (563 ﻫ ق)        ........................................

4 ـ 2 ـ 2 ـ پناه گرفتن سلطان شاه خوارزمی به طبرستان (568 ﻫ ق ) ........................         

4 ـ 2 -3- آمدن مؤیدآی ابه به طبرستان (568 ﻫ ق ) .................................................

4 ـ 3 ـ اسپهبد اردشیر یکم حسام الدوله دوم باوند (568- 602 ﻫ ق) .....................          

4 ـ 3 ـ 1 ـ جدال اسپهبد اردشیر حسام الدوله با مؤید آی ابه (568 ﻫ ق) .................

4 ـ 3 ـ 2- روابط اسپهبد اردشیر حسام الدوله با حکام خارج از طبرستان...................

4 ـ 4 ـ ساری در دوره ی خوارزمشاهیان، مغولان          ......................................................

4-4-1- ساری در جنگ با خوارزمشاه و سقوط آن ....................................................

4-4-2- مرگ اسپهبد اردشیر حسام الدوله (602 ﻫ ق) ...............................................

34-4-3- اسپهبد رستم چهارم شاه غازی دوم شمس الملوک (یکم) باوند (602 ﻫ ق- 606 ﻫ ق/1205م- 1209م) .....................................................................................          

4-4-4- مغولان در مازندران و ساری ....................................................................

4- 5- ساری در دوران سلسله کینخواریه (باوندیان دوره ی سوم) ........................

فصل پنجم : اوضاع اجتماعی و فرهنگی ساری          ...................................................

5-1- نژاد و قومیت ..................................................................................................

5-2- خط و زبان ....................................................................................................

5-3- مذهب ...........................................................................................................

5-4- طبقات اجتماعی مردم طبرستان و ساری .......................................................         

5-5- مشاهیر ساری.................................................................................................

5-5-1- شیخ شهر آشوب ......................................................................................

5-5-2- ابن شهر آشوب         ...........................................................................................

5-5-3- شیخ احمد طبرسی ...................................................................................

5 ـ 5 ـ 4 ـ شیخ علی طبرسی ................................................................................                

5-5-5- سید ابوالفضل حسینی ساروی   ...............................................................

. 5-5-6- سید شرف الدین المنچب بن الحسین ساروی .......................................

5-5-7- گرد بازو ....................................................................................................

5-5-8- تاج الملوک ...............................................................................................        

5-6- آثار و بناهای تاریخی ....................................................................................        

5-6-1- مسجد زنگو         ..........................................................................................    

5-6-2- خانقاه         .......................................................................................................

5-6-3- خانقاه و گنبد دلارام ..................................................................................         

5-6-4- خانقاه و گنبد زاهده خاتون .......................................................................         

5-6-5- قصر حسام الدوله اردشیر باوندی .............................................................         

5-6-6 ـ قصر اسپهبد حسام الدوله شهریار بن قارن ...............................................         

5-6-7- گاو پوستی (مدرسه و دخمه اسپهبدان باوندی در ساری) .........................        

5-6-8- قلعه توجی .................................................................................................

5-6-9- برج رسکت ...............................................................................................         

نتیجه گیری ...............................................................................................................      

ضمایم          .......................................................................................................................

فهرست منابع و مآخذ ..............................................................................................   

      

چکیده:

 

در دوره سلجوقی، مردم ساری که از ستیزه های حاکم وقت ساری به تنگ آمده بودند به شاهزادگان محلی باوندی دل بستند . از این رو ساری به دست شهریار حسام الدوله باوندی که در بخش جنوبی ساری (پریم) حکومت داشت آزاد شد. مرکز حکومت باوندیان از پریم به ساری منتقل شد.

 

باوندیان در این مرحله از حکومت خود در ساری به سلسله اسپهبدیه شهرت یافتند . نسل دوم شاهان باوندی توانستند صد و چهل سال حکومت کنند. این دوره ی حکومت آنان مقارن با حکومت های سلجوقی و خوارزمشاهی بود. آنها غالباً به صورت دست نشانده و در مواقعی هم کاملاً مستقل عمل می کردند و درگیری های منطقه ای نیز در طبرستان (مازندران) داشتند.

 

شهر ساری به سالهای 568 و 578 ﻫ.ق به دفعات مورد حمله ی موید آی ابه و سلطان تکش خوارزمشاه قرار گرفت که این حملات کشتار و ویرانی بسیار به بار آورد.

 

پس از قتل اسپهبد رستم شاه غازی دوم شمس الملوک وفات ( 606 ﻫ.ق) بدست ابوالرضا حسین مامطیری، این سلسله پس از 140 سال منقرض شد و سلطان محمد خوارزمشاه به سادگی مازندران را تسخیر کرد. تا مقارن حمله مغول مازندران تحت سیطره ی خوارزمشاهیان اداره می شد که در این زمان پناه گرفتن سلطان محمد خوارزمشاه به مازندران باعث یورش مغولان به این منطقه شد و مازندران به مخروبه ای تبدیل شد و ساری هم محل آمد و شد مغولان گردید تا اینکه در سال 635 ﻫ.ق اسپهبد اردشیر پسر شهریار کینخوار، قیام کرد و ممالک مازندران را تصرف کرد و سومین و آخرین شاخه باوندی را تأسیس کرد. او به خاطر آن که ساری در معرض یورش مغولان بود، مرکز حکومتی خود را به آمل منتقل کرد. این شاخه، با قتل فخرالدوله حسن بدست کیا افراسیاب چلاوی در سال 750 ﻫ.ق پایان یافت و سپس برای مدت کوتاهی خاندان کیاهای جلالی در ساری و پیرامون آن حکومت کردند که در جنگ با مرعشیان شکست خوردند و ساری به تصرف مرعشیان در آمد . بدین ترتیب حکومت سادات مرعشی در طبرستان شکل گرفت.

 

در این پژوهش علاوه بر موضوعات سیاسی به موضوعات اجتماعی و فرهنگی نیز اشاره شده است.

 

نژاد مردم ساری، از طایفه تپوری و خط و زبان آنان طبری است که از جمله زبانهای کهن ایرانی (فارسی) می باشد ، مذهب مردم و پادشاهان باوندی ساری، شیعه بوده . مشاهیر و دانشمندان آنان نسبت به دوره های قبلی از شهرت و اعتبار برخوردار بودند. در این دوره آثار و بناهای تاریخی چندانی وجود ندارد، اطلاعاتی که ما از بناهای این دوره در دست داریم مطالبی است که ابن اسفندیار در کتاب خود به آن اشاره کرده است .

 

واژگان کلیدی : طبرستان ـ مازندران ـ ساری ـ باوندیان ـ اسپهبدیه .

 

41

42

53

54

 

54

55

58

60

61

64

65

66

69

 

71

72

72

74

75

77

78

79

81

82

83

84

 

86

86

88

88

91

93

 

94

97

98

104

105

107

110

111

113

113

113

115

115

117

117

117

118

118

118

119

 

119

119

120

121

121

122

122

125

130

136

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی تحولات سیاسی،اجتماعی، فرهنگی ساری از سقوط آل زیار تا ظهور مرعشیان

تحقیق در مورد رجعت در اندیشه شیعی

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد رجعت در اندیشه شیعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد رجعت در اندیشه شیعی


تحقیق در مورد رجعت در اندیشه شیعی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:html

 

 

 

 

رجعت در اندیشه شیعى

رجـعـت یـکى از مسائل پیچیده مربوط به دوران ظهور حضرت مهدى (عج ) است ,بر اساس این عـقـیـده گروهى از مومنین به این جهان بازمى گردند تا ظهور دولت حق را مشاهده کنند و از شـکـوفـایـى آن لذت ببرند, و نیز گروهى از منافقین بازگردانده مى شوند تا کیفر دنیوى اعمال ناشایست خویش را بچشند.
رجعت یکى از عقاید ویژه مذهب تشیع است که از دیرباز, شیعه امامیه بر آن بوده اند و بدان معروف گـشـتـه انـد و بـه واسطه اعتقاد به آن مورد طعن دشمنان قرارگرفته اند, بحثها و گفتگوهاى فراوانى در این باره میان بزرگان شیعه و مخالفین آنهارخ داده که تاریخ آن را ثبت و ضبط نموده است ((1)) . در این زمینه روایات بسیارى از خاندان نبوت به دست ما رسیده است .
طبق گفته علامه مجلسى نـزدیـک بـه دویـسـت روایـت در این باب وجود دارد, وى بیشتر آنها رادر کتاب بحارالانوار باب رجعت گرد آورده است ((2)) . در قرآن مواردى وجود دارد که امکان رجعت را در این امت به ثبوت مى رساند.

براساس قرآن کریم گروههایى با افرادى پس از مرگ زنده شده و تا مدتى به حیات مجدد خود ادامه داده اند.
در ادامه مقاله به این موارد اشاره خواهیم کرد.
البته اغلب این شواهد صرفا امکان قضیه را مى رساند, ولى دو مورد در قرآن کریم صراحتارجعت اشاره دارد: در سوره نمل مى خوانیم : ویوم نحشر من کل امه فوجا ممن یکذب بیاتنا (النمل , 27 : 83).
روزى خواهد آمد که از هر گروهى دسته اى را برمى انگیزیم , از کسانى که آیات ما رامورد تکذیب قرار مى دهند.
ایـن آیه صراحت دارد که دسته هایى از ستمکاران برانگیخته مى شوند, نه همه آنها,و منظور از آن برانگیخته شدن در روز قیامت نیست , چون حشر قیامت , رستاخیزى همگانى است : وحشرناهم فلم نغادر منهم احدا (الکهف , 18 : 47) آنها را برانگیختیم , هیچ کس را فروگذار ننمودیم و نیز در قرآن کریم آمده است : وکل اتوه داخرین همه نزد او آیند, در حالى که خوار و زبونند.
و همچنین آیه ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین دلالت بر رجعت دارد, زیرا از دومرگ و دو زنده شدن خبر مى دهد, میراندن نخست , پس از حیات نخست , ومیراندن دوم , پس از حیات در رجعت .
 

آرا دانشمندان شیعه درباره رجعت

شیخ ابوجعفر صدوق (متوفاى 381 ه ق ) در کتاب اعتقادات مى گوید: عقیده ما درباره رجعت آن است که آن را حق مى دانیم .
سـپـس شواهدى را بر امکان آن , از قرآن ارائه مى کند و به داستان گروهى که از دیارخود بیرون شـدند تا به گمان خود, خود را از خطر مرگ (طاعون ) رهایى دهند, امافرمان مرگ آنان رسید, و سپس زنده گردیدند اشاره مى کند.
(البقره , 2 : 243) و نـیـز به داستان مردن و زنده شدن عزیز اشارت دارد, که در آیه 259 همان سوره آمده است , و هـمـچـنـین به زنده شدن قوم موسى (ع ) پس از آنکه صاعقه آنان رافراگرفت (البقره , 2 : 56) و اصـحـاب کـهـف کـه زنده شدند و سپس به جایگاه خودبازگشتند (الکهف , 18 : 18 تا 25) اشاره مى کند.
پس از آن اضافه مى کند: رجعت در امم سالفه نیز واقع گردیده و در این امت نیز واقع مى گردد, چـنـانکه از پیغمبر اکرم (ص ) روایت شده : هرآنچه در امتهاى گذشته انجام گرفته , در این امت نیز انجام مى گیرد.
صدوق به این آیات قرآنى نیز استدلال مى کند: ویوم نحشر من کل امه فوجا ممن یکذب بیاتنا وحشرناهم فلم نغادر منهم احدا پـایـه اسـتدلال با قرآن درباره امکان و وقوع رجعت , بر همین اساس استوار است ,چنانکه خواهیم آورد.

شیخ ابوعبداللّه مفید (متوفاى 413 ه ق ) در جواب پرسش از مساله رجعت مى گوید: خـداونـد, پـیـش از روز رستاخیز, گروهى از این امت را بازمى گرداند و عقیده به رجعت یکى از ویـژگیهاى مذهب اهل بیت به شمار مى رود.. خداوند از روزرستاخیز بزرگ خبر داده : همگى را بـرمـى انگیزیم و هیچ کس را فروگذار نمى کنیم وحشرناهم فلم نغادر منهم احدا... ولى درباره رجعت مى گوید: از هر گروهى دسته اى را برمى انگیزیم ویوم نحشر من کل امه فوجا. پس , چنانکه خداوند خبر داده دو رستاخیز اکبر و اصغر داریم .
و نـیـز خـداونـد از سـتـمـکاران گزارش مى دهد که در روز قیامت گویند: خداوندا, دو بارما را میراندى و دو بار ما را زنده گردانیدى ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین .
گروه ستمکاران از دو مرگ و دو زندگى سخن مى گویند: آنها در این جهان بوده ,مى میرند و در رجعت زنده شده سپس مى میرند, و براى روز رستاخیز زنده مى گردند.
.. پس دو بار میرانده شده و دو بار زنده گردیده اند. ولى دیگران در تفسیر آیه دچار اشکال گردیده اند, زیرا مرگ نخست را پیش اززندگى این جهان گفته اند, در صورتى که نبود پیش از بود را میراندن نمى گویند ((3)) .

 سید مرتضى , علم الهدى (متوفاى 436 ه ق ) درباره حقیقت رجعت مى گوید: آنـچـه شـیعه امامیه برآنند, آن است که خداوند, در موقع ظهور حضرت مهدى (عج )گروهى از مـومـنـان را برمى انگیزد تا از ظهور دولت حق بهره برده و به نصرت و یارى آن نائل گردند و نیز گروهى از دشمنان را برگردانده تا از آنان انتقام گرفته شود, ومومنان از آن لذت ببرند.
دلیل بر صحت این گفتار, همانا امکان آن و مقدور بودن آن براى خداوند است , زیراامرى ممتنع و مستحیل نیست , چنانکه گروهى از مخالفین آن را مستحیل دانسته اند.
پس هرگاه , مساله رجعت امرى ممکن باشد, دلیل بر اثبات آن , اجماع شیعه امامیه و اتفاق آرا آنان بر این مساله است .
و اتفاق آرا شیعه حکایت از راى معصوم دارد که هر آینه حق و صواب است .
البته , رجعت , با مساله اختیار در تکلیف منافات ندارد همانگونه که با ظهورمعجزات منافات ندارد, زیرا در هیچ کدام سلب اختیار نگردیده موجب الجا نمى گردد.
برخى رجعت را تاویل برده , مى گویند: مقصود از آن , بازگشت دولت حق , و حاکم شدن دین خدا بر خلق است , نه رجعت اشخاص پس از مرگ .
ایـن گروه از شیعه از این رو دست به چنین تاویلى زده اند که نتوانسته اند در مقابل انکار منکرین دلیل قاطع اقامه کنند, و شبهات آنان را در زمینه ممتنع جلوه دادن رجعت جواب گویند.
بـایـد گـفت : رجعت تنها با روایات که جنبه اخبار آحاد دارد ثابت نگردیده , بلکه باپشتوانه اجماع طائفه , این امر به اثبات رسیده است .
چنین امرى , با این صراحت , قابل تاویل نیست ((4)) .

عـلامه معاصر شیخ محمدحسین کاشف الغطا (متوفاى 1373 ه.ق ) در رد کسانى که مساله رجعت را از ارکان مذهب تشیع شمرده و بر آنان طعنه زده اند, مى گوید: عـقـیـده بـه رجعت , لازمه مذهب تشیع نیست , انکار آن زیانى ندارد, گرچه این مساله براى آنان روشـن و بـدیـهـى است , ولى ملازمه اى میان تشیع و عقیده به رجعت وجودندارد... و این مساله هـمـانـنـد برخى از اخبار غیبى مشهور است که پیش از قیام قیامت صورت مى گیرد, مانند فرود آمدن حضرت مسیح (ع ), و ظهور دجال , و خروج سفیانى , و نظائر آن که درباره نشانه هاى قیامت گفته اند.
این گونه امور, ربطى به اساس تدین ندارد, و از ریشه هاى اسلام به شمار نمى رود,انکار آن موجب خروج از دین نمى گردد, و نیز اعتراف به آن , صرفا موجب دخول در دین نمى باشد.
 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رجعت در اندیشه شیعی

نشانه های قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام

اختصاصی از فی دوو نشانه های قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نشانه های قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام


نشانه های قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام

نشانه های قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام

  

در اخبار و روایات اسلامی و شیعی به نشانه های قبل از ظهور اشاره شده است و برخی از این نشانه ها قطعی و مسلم است و برخی دیگر مشروط. برخی عام است و برخی خاص.

باید توجه داشت اینگونه روایات نعوذبالله خرافه گویی نمی گویند گزافه گویی نمی کندد و پیشگوییهایی نیستند که برخی درست از آب درآیند و بعضی دروغ.

حقائقی است که از مبدا وحی سرچشمه گرفته و توسط امامان معصوم علیهما السلام و راویان مورد وثوق دست به دست گشته و در منابع معتبر درج گردیده و به دست ما رسیده است.

باید دانست که وقت ظهور آن حضرت معلوم نیست ، و حتی مطابق روایات کسانی کهوقت ظهور را تعیین کنند، دروغگو شمرده شده اند.

ولی نشانه هایی به عنوان علائم در روایات بسیار آمده که مربوطبه مدت اندکی قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است ، این نشانه ها بسیارزیادند که معروفترین و جامعترین آنها این است که هرج و مرج در همه چیز دنیا مشهودمی گردد. سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد گردد.

این موضوع در ضمن یک روایت جامع بطور مشروح بیان شده و امامصادق علیه السلام آن را در ۱۱۹ ماده بیان کرده است و اینک ترجمه روایت:

حضرت امام صادق علیه السلام به یکی از یارانش فرمود:

۱)هرگاه دیدی: حق بمیرد و طرفدارنش نابود شوند.

۲) ودیدی که: ظلم همه جا را گرفته.


دانلود با لینک مستقیم


نشانه های قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام

دلایل حتمی ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟ دلایل فرعی(غیر حتمی) ظهور ایشان چیست؟

اختصاصی از فی دوو دلایل حتمی ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟ دلایل فرعی(غیر حتمی) ظهور ایشان چیست؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دلایل حتمی ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟ دلایل فرعی(غیر حتمی) ظهور ایشان چیست؟


دلایل حتمی ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟ دلایل فرعی(غیر حتمی) ظهور ایشان چیست؟

دلایل حتمی ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟ دلایل فرعی(غیر حتمی) ظهور ایشان چیست؟

 
    


نشانه های حتمی و یقینی ظهور
شیخ طوسی در کتاب الغیبه از امام صادق(ع) نقل می کند:
«
خمس قبل قیام القائم من العلامات: الصیحه و السفیانی و الخسف بالبیداء و خروج الیمانی و قتل و نفس الزکیه؛ پنج رویداد پیش از به خاستن قائم(عج)، از نشانه به شمار می رود:
برخاستن ندایی از آسمان، خروج سفیانی، شکافته شدن زمین در منطقه بیداء، خروج مردی از یمن و کشته شدن نفس زکیه». آن حضرت در باره حتمی بودن این علائم می فرماید: « امور حتمی که قبل از قیام قائم(عج) به ناگریز خواهد بود(عبارت است از:) خروج سفیانی، خسف در بیداء، قتل نفس زکیه و منادی که از آسمان ندا سر خواهد داد.»(الغیبه نعمانی، ص264، ج26(
به طور خلاصه این علائم را چنین می توان توضیح داد:
.1
خروج سفیانی؛ پیش از قیام حضرت مهدی(عج)، مردی ازتبار ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و با تصرف بخش هایی از سرزمین اسلام، برای یافتن و کشتن شیعیان جایزه تعیین می کند.(ر.ک: بحارالانوار، ج52، ص182(
.2
خسف در بیداء؛ «خسف» یعنی فرورفتن و «بیداء» نام سرزمینی بین مکه و مدینه است. سفیانی در آستانه ظهور حضرت مهدی(عج) خروج می کند و هنگامی که از ظهور ایشان با خبر می گردد، سپاهی عظیم به سوی مدینه و مکه می فرستد و چون به سرزمین بیداء می رسند، خداوند آنان را در کام زمین فرو می برد و هلاک می شوند.(ر.ک: کنزالعمال، ج14، ص272، ینابیع المؤده، ص427(


دانلود با لینک مستقیم


دلایل حتمی ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟ دلایل فرعی(غیر حتمی) ظهور ایشان چیست؟