فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره)

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره)


دانلود تحقیق عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره)

چکیده‏
در این مقاله بر آن شده‏ایم تا «عرفان» را از دیدگاه استاد شهید مطهری بررسی کرده، به تبیین نگرش‏ها وگرایش‏های عرفانی او بپردازیم؛ چه این‏که استاد، عرفان را از نوع شناخت شهودی و مبتنی بر سیر و سلوک عملی‏ دانسته تا انسانِ عارفِ سالک، از مرحله «فهمیدن» به منزل «رسیدن و دیدن» تکامل یافته، به مقام توحید درمراتب گوناگون نائل شود که عرفان را با توحید ناب و انسان کامل نسبتی تام و تمام خواهد بود و در این جهت برخی‏ازاصول عرفانی از وحدت شخصی وجود، سلوک و شهود، ریاضت و عشق و محبّت بررسی شده و استاد، مقوله«وحدت وجود» را در مقام تصوّر و تصدیق از نوع سهل و ممتنع دانسته، معتقد است: بسیار اندکند کسانی که به‏حقیقت معنا و ماهیت آن‏ می‏پردازند.

به اعتقاد استاد، عرفان با تصوّف فرق دارد و اوّلی را مقوله‏ای فرهنگی و دومی را اجتماعی می‏داند و به‏شدّت برنظریه اصالت، استقلال و غنای عرفان اسلامی و زایش و رشد و بالندگی عرفان اسلامی از دامن فرهنگ و آموزه‏های‏ قرآنی ـ روایی تأکید دارد و نظریه بیگانه بودن عرفان با آموزه‏های اسلامی یا التقاطی و تلفیقی بودن عرفان اسلامی با عرفان‏های هندویی، مسیحی و... را نقد کرده، نمی‏پذیرد؛ اگر چه تأثیر و تأثّر فرهنگ‏های اخلاقی ـ عرفانی را با عرفان‏ اسلامی قبول دارد.

و نیز در این مقاله بر آن شدیم تا به تجلیّات و نماد و نمونه‏ای از گرایش‏های عرفانی استاد شهید مطهری و تحوّل‏تکاملی اندیشه، انگیزه و عمل وی از حکمت به عرفان به‏ویژه در اواخر عمر گرانبهایش اشاراتی داشته‏ باشیم.

واژگان کلیدی: عرفان، وحدت وجود، ریاضت، عشق و محبّت، اخلاق، حکمت و فلسفه و....


مقدّمه‏
تفسیری که از شاکله و شخصیت استاد شهید مطهری در اذهان خاص و عام وجود دارد، این است که او راشخصیت فلسفی و حکمی می‏دانند و همین بُعد وجودی استاد، ظهور بیش‏تری دارد و اکثر نوشته‏ها و گفته‏های آن‏ متفکّر بزرگ نیز از خردورزی و عقل‏گرایی او در تبیین اندیشه و بینش و حتّی گرایش‏های دینی حکایت می‏کند که‏ حکمت اندیشی و فلسفه‌ورزی او بر هیچ اهل معرفتی پوشیده نیست؛ امّا به این معنا نیست که در عرصه‏ها و ساحت‏های دیگر از مطالعات، اظهارنظر و تضلّع ویژه بهره‏مند نبوده است؛ بلکه شخصیت جامع‏الاطراف شهید مطهری جواز ابراز اندیشه و اظهار رأی صائب و ثاقب وی را در ابعاد گوناگون تفکّر دینی نیز منطقی و معقول می‏نماید؛ به‌ویژه این‏که گرایش‏های علمی و عملی استاد شهید به مقوله عرفان پژوهی در اواخر عمر شریفش، موارد معیار سنجش، و ارزیابی، استخراج و تبیین دیدگاه‏های عرفانی او را نیز مطلوب، بلکه ضرور می‏کند؛ افزون بر این‏که از صاحب نظری و کارشناسی ژرف‏اندیش، با گستره علمی و مطالعاتی فراوان، نیازشناسی، زمان‏شناسی و درک و درد دینی‏که استاد داشت، انگیزش بیش‏تری را فراروی ما می‏نهد تا نگرش‏ها و گرایش‏های عرفانی ـ سلوکی وی را بیش از پیش ‏مورد کاوش معرفتی قرار دهیم و این ساحت معرفتی شهید مطهری نیز به اصحاب معرفت و ارباب فضیلت و دانش‏پژوهان و حقیقت جویان معرّفی شود؛ چه این‏که در آثار و اثمار گونه‏گون گفتاری و نوشتاری یا بیانی و بَنانی آن متفکّر اسلام‏شناس، مواضع گوناگونی یافت می‏شود که زمینه‏ها و بسترهای کافی را در حصول و تبیین این وجه شخصیتی وی ‏در اختیار ما می‏نهد. بدیهی است ذهن و زبان و قلم استاد به تفکیک قلمرو و گستره هر کدام از فلسفه و عرفان و حکمت عقلی وشهودی به‏طور کامل آشنا بود و التزام عملی استاد در رهاوردهای علمی‏اش در امتیاز مقوله‏های حکمی ـ عرفانی ‏کاملاً مشهود است؛ امّا چه توان کرد که اشتراکات فراوان در حوزه‏های نظری هر کدام از معرفت فلسفی و عرفانی و این‏که زبان عرفان «فلسفه» و «فلسفی» است (مطهری، 1362: ص 190)، زمینه‏های لازم را در نوع نگرش‏ها وگرایش‏های استاد به‏صورت جامع فراهم ساخت؛ به ویژه آن‏که راه برهان و عرفان و معرفت استدلالی و ذوقی را مانعةالاجتماع ندانسته، هر دو را دارای ارزش معرفتی قلمداد می‏کرد و حتّی معتقد بود که ترجیح یکی بر دیگری، از نظر علمی و معرفتی بیهوده است:

... به نظر ما، سخن از ترجیح آن راه بر این راه بیهوده است. هر یک از این دو راه، مکمّل دیگری است و به هر حال، عارف، منکر ارزش ‏راه استدلال نیست (مطهری, 1360: ص 146 ـ 154).

به همین میزان، دو هدف ما را بر آن داشت تا به تبیین اجمالی نگرش‏ها و گرایش‏های عرفانی استاد شهید اهتمام ‏ورزیم: 1. اندیشه‏ها و نگرش‏های عرفانی استاد از لابه‏لای آثارش استخراج و به آگاهان جامعه به‏ویژه نسل جوان وروشنفکر معرّفی شود و تبیین‏های عرفانی و اصول و معیارهای اندیشة آن شهید فرزانه و پاسخگویی‏هایی که به‏برخی سؤالات و شبهات در حوزه عرفان، ادبیات عرفانی و شخصیت‏های عرفانی ـ ادبی داده, مغفول و مهجور نماند و این ساحت پربرکت معرفتی استاد نیز در جامعه علمی حضور و ظهور داشته باشد.

  1. روح و روحیه عرفانی و گرایش‏های سلوکی و درد سیر و سلوکی استاد شهید در لابه‏لای معارف فلسفی وعقلانی‏اش پوشیده نماند و فقط تفسیر تک‏بعدی و تک‏ساحتی از شخصیت علمی و عملی استاد نداشته باشیم. افزون ‏بر این، گرایش‏های عرفانی ـ سلوکی در عرفان عملی که استاد شهید در اواخر عمر شریفش یافته و تحوّلی در شخصیت وی شمرده شده است نیز مطرح می‏شود تا مورد توجّه جدّی قرار گیرد. از سوی دیگر، اعتقاد خاصّ استاد به عرفان اصیل اسلامی که آن‏را دارای اصالت، استقلال و غنایی ویژه می‏دانست، تبیین، تحکیم و از آن دفاع شود و به‏ویژه در برابر اندیشه‏هایی که عرفان را غیراصیل، غیرمستقل و حتّی بیگانه و وارداتی می‏دانند و برخی نیز با کمی‏ تسامح، آن ‏را تلفیقی و التقاطی قلمداد می‏کنند، لازم می‏نُماید که نگرش‏ها، بینش‏ها، اعتقادات و حتّی نظریه استاد در اصالت، استقلال و جامعیت عرفان اسلامی به‏طور کامل تبیین و آشکار شود.

استاد شهید، «اصالةالفطره‏ای» است (ر.ک: رودگر، 1380: ص 27) و «فطرت را ام‏المعارف می‏داند (مطهری، 1375: ص 250) و در تعبیری روشن و شفّاف و مستدل و مبرهن می‏فرماید:

از نظر ما، راز تکامل را در «فطرت» انسان باید جست‌وجو کرد.

عرفانی که شهید مطهری از آن سخن می‏گوید و در بطن و متن آموزه‏های قرآنی و حدیثی و سنّت و سیره علمی وعملی معصومان‏علیهم السلام ریشه دارد و هماره فطرت انسان به چالش کشیده می‏شود، تا «لیستادوهم میثاق فطرته» تحقّق ‏یابد، شناخت آن نوع از عرفان رنگ و بوی دیگری دارد که به انسان درد خدا و درد خلق و گرایش به درون و برون را توأمان عنایت می‏کند؛ بدین‏سبب، از خودآگاهی عرفانی به‏صورت راز سیر و سلوک یا عرفان عملی و نیل به مقام‏توحید و کمال سخن به میان می‏آورد (مطهری، 1378: ج 2، ص 324 ـ 324)؛ پس معرفت به خود، محاسبه خود و مراقبت از خویشتن، سرمایه‏های اصلی عرفان اسلامی هستند.

...

 

 

25 صفحه فایل Word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره)

دانلود مقاله عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز


دانلود مقاله عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز

 

مشخصات این فایل
عنوان: عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 41

این مقاله درمورد عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز می خوانید :

اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی»
سئوال: بین عرفان اسلامی و عرفان محض خلط فرمودید، بعضی از مسائل عرفانی را خود عرفای اسلامی قبول ندارند اگر شما با عرفان محض مخالفید، حرفی نیست. اما شما نقدتان را بر عرفان اسلامی که مورد تأیید کسانی مثل علامه طباطبایی و حضرت امام هم هست، بفرمایید.
آقای یثربی: تا آنجایی که دیدم، معتقدم که اینها در اولویت متشرع به دین مقدس اسلام بودند، خود امام فرمود، من نمی‌گویم همه اش خوب است شما هم نگویید همه‌اش بد است. یک تسامحی را می‌خواهیم، مرحوم علامه که حتی در حد امام هم نیست. جاهای زیادی نقل کردند، در مقدمه المیزان اصلا می‌گوید اینها با این روش فهم وحی باعث هرج و مرج می‌شوند. فکر می‌کنم این مطلب را در سوره مائده نقل کردند. در زندگی‌شان هم اینطور نبودند. یک متشرع، یک متعبد، خلاصه یک الگو بودند. باز هم عرض کردم در اصول ما نباید به این فکر کنیم که چه کسانی پیرو چه مرامی بودند. هرچند بنده نسبت به امام و علامه و حسن زاده آملی ارادت خالصانه دارم. ولی بالاخره به همه‌مان باید به عنوان یک انسان نگاه کرد، اگرچه آنها خیلی بزرگوار هستند ولی اشتباه همیشه به سراغ کوچکترها نمی‌رود. من هم نمی‌گویم ایشان اشتباه می‌کنند. ولی شما به عنوان مکلف موظف هستید تحقیق کنید. اگر به آنچه که آنها رسیدند که آن درست است، ولی این را هم باید درست تشخیص بدهیم که اینها را باید بیشتر به حساب دین بگذاریم تا عرفان، چون در دین همه اینها هست. شما مطمئن باشید آن کسی که با صدق و اخلاص همسری را که دیروز عقد کرده است، در روز اول دامادی‌اش صبح دستش را می‌بوسد و خداحافظی می‌کندو می‌گوید اگر نیامدم حلالم کن، اگر بچه‌ای به دنیا آمد در راه من قرارش بده، مطمئن باشید این به چیزهایی می‌رسد که «لاعین رأت ولا اذن سمعت» اما در آن زوایای هپروتی‌ها من بعید می‌دانم آدم به جایی برسد. یکی از انگیزه های این افراد اباحه گری است، چون تشرع یک مقدار سخت است، فکر می‌کنند آدم آب جو را می‌خورد و تریاک می‌کشد وبا یک یاعلی گفتن عارف می‌شود. اگر دیندار نبود لااقل عارف هست. این راه اشتباه است. شریعت عرفان، دستورات عرفان هزار برابر دین است، تو باید متشرع کامل باشی تا هزار عملریاضتی هم انجام بدهی تا بجایی برسی. مجانی نیست که طهارت نگیری و به حقیقت برسی.

آقای موسوی: چند نکته به نظرم رسید که شاید حاج آقا به این شکل زیرآب عرفان را زدند. البته من از حرفهایشان فهمیدم که ایشان عرفان را قبول دارند اما به صورت عمومی و کوچه بازاری قبول ندارند. البته این درست است. خیلی ها هم به این مسئله معتقدند، چون مراتب فهم و لایه لایه بودن متون دینی را نمی‌شود انکار کرد که حتی قرآن هم هفت بطن یا بیشتر دارد. یا اینکه « ما عرفناک حق معرفتک یا ما عبدنا حق عبادتک اینکه عارف هرچه خدا را عبادت کند، انسان هرچه خدا را عبادت کند و هرچه خدا را بشناسد باز باید اظهار عجز بکند از اینکه ممکن است خیلی چیزها از دستش رفته باشد. و این که غرب را مثال زدند این هم درست نیست، چون غرب دین را کنار زده اصاله التجربه را اثبات کرد. البته آن هم در حد خودش خوب بود، اما عرفان می‌خواهد بگوید سخنی فوق عقل یعنی وحی است. به قول حسن زاده آملی: مرده باد آن عرفانی که بخواهد در مقابل وحی باشد.
امام هم بر خیلی ها نقد دارند، امام در بیست و هفت سالگی کتاب مصباح الهدایه را می‌نویسد که یک کتاب عرفانی فوق العاده قوی است که حتی بسیاری از غوامض عرفان را حل کردند. یا مثلا همین قضیه عرفان و حماسه که درباره ابا عبدالله الحسین است. پس منظور از عرفان نمی‌‌تواند فقط صوفی گری امثالهم باشد. عرفان آن طرف امر هم هست. عرفان یک شناخت است. شناخت یک امر توسعه مند است. نمی‌توانیم این را منحصر بکنیم به تارک دنیا و امثال اینها، بعد مسئله دیگر اینکه شریعت، طریقت حقیقت، اینها لایه به لایه و ذومراتب است، حتی در مورد احکام هم گاهی اوقات این مراتب هست مثلا با طی مراتبی گفتند خمر حرام است. دلیل نمی شود که ما ریشه مسئله را بزنیم. البته از یک نظر به شما حق می دهیم. چون که متأسفانه در دانشگاههای ما بیشتر عرفانهای سرخپوستی، بودایی و زرتشتی و هندویی و امثال اینها تدریس می‌شود. این عرفان نمی‌تواند این تبع را راضی کند و باید مخالفت شود. اما این مسئله چه ربطی دارد به اینکه اسلام را از مفاهیم بلند وحی و مباحث خیلی عمیق استنباط کنیم. این را رد کنیم. حالا قطب و دراویش و امثال اینها یک سری کارهای اشتباهی می‌کنند. حتی شیطان، که چند هزار سال خدا را عبادت کرد، معلم فرشته‌ها بود. اینقدر ترقی کرد، یک عمل او را بدبخت کرد.الان نازی‌ها و روحیه استکباری که «من بهترم»، حتی حالا شاید میان ما طلبه ‌ها و دانشگاهی‌ها پیش بیاید، که یک نفر چون کمی سوادش بالا رفت، هیچ کس را قبول نداشته باشد و خودش را دانای مطلق بداند.
آقای یثربی: همه اینها قبلا بحث شد دیگر تکرار نمی‌کنم. اما از این مطلب دفاع می‌کنم که در دانشگاههای ما فعلا هم عرفان اسلامی تدریس می‌شود بعضی جاها هم همین عرفان نظری بنده تدریس می‌شود و از عرفان سرخپوستی تدریس نمی‌شود ولی در بازار ما هست.در انتشارات ما از این نوع وجود دارد.
آقای اسعدی: نکته‌ای را که دوستان بزرگوار فرمودند که در رابطه با یا علی گفتن، گفتند که عادت شده است، من یک عرضی خدمتشان داشتم که اینکه آیه شریفه قرآن می‌فرماید: «انما انا بشر مثلکم» . این ناظر به این است که در جنبه انسانی و مسائل نیازهای انسانی «انا بشر مثلکم» است اما این با این قضیه‌ی که رد آیات دیگر قرآن هست که معصومین و مقربان درگاه الهی، اینها به صورت شهدا، عندالله هستند این منافاتی با «انا بشر مثلکم» ندارد. لذا هیچ اشکالی ندراد که ما به عنوان اینکه بخواهیم از خدا استعانت بجوییم از معصومین استعانت بجوییم. یا علی بگوییم، یا محمد بگوییم، یا رسول الله بگوییم. یا امام زمان بگوییم و به نظر من هیچ اشکالی ندارد که خیلی هم راه مطلوبی است و به ما هم توصیه کردند که از این وسیله استفاده بکنیم.

بخشی از فهرست مطالب مقاله عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز

مقدمه    3
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی    4
رابطه عرفان و دین با تقابل دین و سیاست در غرب    7
بنیادی نبودن دعوای علم و دین در اسلام    9
تصویری از سابقه عرفان در غرب و مقایسه آن با اسلام    10
جهاد، عقلانی‌ترین ریاضت    11
اسلام، معنویت متکی بر اصول و مبانی عقلانی    12
پرسش و پاسخ    13
ناکارآمدی عرفان در پاسخ به نیازهای معنوی روز    13
اسلام، بهترین گزینه برای پاسخ به مسائل معنوی جامعه    14
چند وجه تمایز اسلام با مسیحیت    16
نگاهی گذرا بر برتری اسلام بر عرفان    19
انگیزه‌های روآوردن به عرفان    21
1ـ سرگرمی رازجویانه    21
2ـ انگیزة سیاسی    22
3ـ عوام فریبی    23
4ـ مصلحت نظام    23
گرایش مطلوب در بین گرایشهای عرفانی    25
واقعی بودن تفکیک بین دین و عرفان    27
ملامتی‌گری، روح واحد در گرایشهای مختلف عرفانی    28
انتساب نابجای عارف نسبت به فقیه    31
عرفان زیرمجموعه دین است نه منبع و مفسر دین    32
عرفان، از ادعا تا عمل    34
ضعیف السند بودن روایات عرفانی    35
اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی»    37
 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز

دانلود تحقیق نقش اخلاق و عرفان در نظام سیاسى اسلام

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق نقش اخلاق و عرفان در نظام سیاسى اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 تحقیق نقش اخلاق و عرفان در نظام سیاسى اسلام در 30 صفحه با فرمت ورد شامل بخش های زیر می باشد:

مقدمه

چیستى اخلاق

ماهیت و حقیقت عرفان

نقش اخلاق و عرفان در سیاست

مؤلفه‏هاى نظام سیاسى اسلام بر اساس آراى شهید مطهرى

ولایت

نتیجه‏گیرى و برداشت

پی ‏نوشت‏ها

 

 

 

 

مقدمه

بدون تردید، تبیین و تحلیل دیدگاههاى استاد شهید مطهرى در مورد «نقش اخلاق و عرفان در سیاست» یا «ارائه تصویر و تفسیرى روشن از حکمت عملى در دو ظرفیت»؛ یعنى «اخلاق» که انسان را به تکامل روحى و درونى مى‏رساند، و «سیاست مُدُن» یا مدیریت و حکومت بر جامعه، که به «تکامل اجتماعى» و اداره جامعه انسانى برمى‏گردد و پیوند آن دو ظرفیت به «حکمت نظرى»، که از «هست»ها و «است»ها سخن مى‏گوید و آن دیگرى از «باید»ها و «شاید» و «نشاید»ها بحث مى‏کند [2]، هم کارى است سترگ و البته شدنى و هم نیاز به نگرش همه‏جانبه به اندیشه‏ها و بینش‏هاى استاد شهید مطهرى دارد و اگر حکمت و حکومت را در تعامل و ارتباط با یکدیگر مورد شناخت و سنجش قرار دهیم و آنها را با عرفان و حکمت حضورى و شهودى یا معرفت ذوقى و باطنى گره بزنیم، در عین شیرینى و دلنشینى، کار را دشوارتر مى‏نماید که چگونه «اخلاق» که عمدتاً یک مقوله فردى و نوعى تزکیه نفس و ارتباط با خداست و درون‏گرایى در آن متجلّى است یا حداقل تفسیر و برداشت اولیه ما از آن چنین است و «عرفان» که اساساً سیر و سلوک باطنى و تهذیب، ریاضت و دنیاگریزى، جامعه‏گریزى و انقطاع از برون و اتصال به درون و رهایى از خلق و وصل به خالق است و یا دست کم چنین برداشت و تحلیلى از آن در ذهنها وجود دارد، با «حکومت»، «سیاست» و مدیریت جامعه که همانا پرداخت به امور مردم در همه ابعاد مى‏باشد در هم تنیده و به هم پیوسته باشند و اساساً چگونه است که در دل حکومت و حکمت سیاسى، حکمت عملىِ «اخلاق» و حکمت شهودى و ذوقىِ «عرفان» نقش‏آفرین باشد؟ آیا درون‏گرایى با برون‏گرایى با هم قابل اجتماع‏هستند؟

آیا حکومت و تدبیر جامعه که نوعى دنیازدگى و گرایش به امور طبیعى و مادیت است با اخلاق که مقوله‏اى است فردى و تهذیبى و عرفان که امرى است باطن‏محور، درون‏گرا و سلوکى که به نوعى دنیازدگى، خلق‏گریزى، تفرد، تزهّد و تجرد و تجرید براى تعالى نفس و تکامل منتهى مى‏شود، با هم سازگار و مرتبطاند؟ به خصوص اگر به کارکردهاى اخلاق و عرفان با حکومت و سیاست و واقعیت تلخ شکاف و فاصله اخلاق و عرفان با حکومت، آن هم در جامعه و جهان کنونى بنگریم و دیوار فرهنگى، روانى و حتى عملى و عینى که میان هر کدام از آنها وجود دارد، اندک توجهى بیفکنیم، خواهیم دید که مسأله با پیچیدگى و ابهام بیشترى مواجه است و سؤال عمیق‏تر وشبهه بیشتر و پیچیده‏تر مى‏شود و این همان مقوله‏اى است که در این مقاله به دنبال حلّ و فصل آن، بر محور و مدار اندیشه‏هاى استاد مطهرى بر آمدیم و در صدد برتابیدن اخلاق و عرفان با حکومت و سیاست و حکمت سیاسى بر مدار بینش ناب اسلامى آن استاد شهید هستیم؛ لذا در چند محور به پاسخ چنین سؤالها، شبهات و تحلیل وتبیین‏هایى مى‏پردازیم:

الف. اخلاق و عرفان در افق اندیشه استاد مطهرى.

ب. سیاست و حکومت از منظر استاد مطهرى.

ج. تعامل اخلاق و عرفان (حکمت اخلاقى و سلوکى) با حکومت و سیاست (حکمت سیاسى و حکومتى).

 

چیستى اخلاق

 

استاد شهید مطهرى، اخلاق را مبنایى مى‏داند براى «چگونه زیستن» [3] و بر این باور است که اخلاق پاسخى است بر چگونگى زندگى نیک و براى انسان و «چگونگى عمل»، افعال اخلاقى یا افعالى که داراى تعالى و ارزش باشند. البته استاد «چگونه باید زیست» را در کنار «براى اینکه با ارزش و مقدس و متعالى زیست کرده باشیم» قرار مى‏دهد [4] و لذا همه نظام‏ها و روش‏هاى اخلاقى را که مدعى نظام‏مندى اخلاقى هستند، داراى نظام اخلاقى نمى‏داند و به نقد آنها مى‏پردازد. به هر حال، استاد شهید نگرشى جامع و بنیادین با تئورى تبیین شده و کامل براى اخلاق، علم اخلاق و فلسفه اخلاق دارند که دقیقاً با تعاملات اجتماعى و تأملات حکومتى و سیاسى سازگار است؛ یعنى استاد معتقدند سرّ ناسازگارى اخلاق و سیاست یا حکمت اخلاقى و حکمت حکومتى، در طراز تلقى و تفسیر و نگرش ما از این دو مقوله است و اگر به بازسازى اندیشه‏هاى آسیب دیده خویش پیرامون هر کدام از اخلاق و سیاست بپردازیم و آنها را در خانواده «حکمت عملى» ببینیم بسیارى از پرسشها و شبهات براى مامطرح نخواهد بود چه اینکه تعالى و تکامل فردى و درونى لاجرم با تعالى و توسعه اجتماعى در هم تنیده‏اند و انسان بریده از جامعه نیست و جامعه محتاج حاکمیت اخلاق و ارزشهاى اخلاقى است و اگر از غایات مهم بعثت پیامبر اکرم(ره) تتمیم و تکمیل خلقهاى فاضل و صفات اخلاقى بوده است، در حقیقت سرحلقه و ریشه همه تحولات اجتماعى و نظام‏هاى حکومتى دینى در اداره جامعه بشرى را شکل مى‏ داد...

.

.

.



نقش اخلاق و عرفان در سیاست

 

بنا بر مطالب پیشگفته، در باره ماهیت اخلاق و عرفان و عدم تعارض آنها با حکومت و جامعه، آن هم بر محور اندیشه‏هاى استاد مطهرى، باید متذکر شویم که استاد مطهرى چون رهیافتى جامع‏نگرانه و همبسته نسبت به معارف و تعالیم اسلامى دارند و نظام عقیدتى، اخلاقى - عرفانى و احکامى و فقهى را بهم پیوسته و در هم تنیده مى‏دانند و براى اسلام دو بُعد و فلسفه قائل است: 1. فلسفه فردى که در تزکیه و تهذیب نفس و تکامل درونى و وجودى انسان است. 2. فلسفه اجتماعى که در عدالت اجتماعى متجلّى است. براى هر کدام، مؤلفه‏هایى شمرده‏اند چون:

الف. فلسفه فردى که عبارتند از: تعلیم کتاب و حکمت، تربیت دینى، اخلاق الهى، عرفان‏وحیانى.

ب. فلسفه اجتماعى، چون: عدالت‏محورى، آزادى‏گرایى و حق‏مدارى. [41]

ایشان میان اخلاق و عرفان و تربیت یا رسالت فرهنگى اسلام با عدالت و حقیقت‏وحرّیت یا رسالت اجتماعىِ اسلام التیام بخشیده‏اند و حاکمیت حکمت اخلاقى - معنوى و عرفانى - سلوکى را بر حکمت فقهى - حقوقى و سیاسى - اجتماعى تحقّق‏پذیردانسته‏اند.

استاد شهید مطهرى که از نظریه‏پردازان حکومت اسلامى و از مجاهدان و انقلابیون و قائل به تئورى ولایت فقیه بوده‏اند، بیش و پیش از همه، اهتمام خویش را در تبیین نظرى و تئوریک مقوله‏هاى حکومتى و سیاسى یا نظام سیاسى اسلام به کار گرفته‏اند و پشتوانه فلسفى انقلاب اسلامى، جمهورى اسلامى و حتى آفات نظرى و عملى انقلاب اسلامى را طرح و هشدار داده‏اند و میان معرفت، معنویت، سیاست و حکومت، هیچ تنازع و تعارضى ندیده‏اند و در نتیجه با نگرش اخلاقى بینش عرفانى مؤلفه‏هایى چون: آزادى، عدالت، و ولایت را در نظام سیاسى اسلام عنوان کرده‏اند. اگر چه از روحانیت، دیانت، مشروعیت و ... در نظام سیاسى اسلام نیز دادِ سخن سر داده‏اند و پُر پیداست که بحث‏هاى استاد مطهرى در این زمینه کامل نبوده است...

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق نقش اخلاق و عرفان در نظام سیاسى اسلام

دانلود تحقیق کامل درمورد عرفان و انتظار بشر از دین

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق کامل درمورد عرفان و انتظار بشر از دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد عرفان و انتظار بشر از دین


دانلود تحقیق کامل درمورد عرفان و انتظار بشر از دین

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 33

 

عرفان و انتظار بشر از دین

چکیده‌

انتظار بشر از دین‌ از مباحث‌ زیربنایی‌ است‌ که‌ در سال‌های‌ اخیر مورد توجه‌ اندیشه‌وران‌ قرار گرفته، و نگارنده‌ درصدد است‌ تا این‌ مسأله‌ را از منظر عارفان‌ و عرفان‌ نظری‌ بررسی‌ کند؛ البته‌ عنوان‌ انتظار بشر از دین، در منابع‌ عرفانی‌ یافت‌ نمی‌شود؛ ولی‌ مفاهیمی‌ مانند شریعت، طریقت، حقیقت، رسالت، نبوت، ولایت‌ و انسان‌ کامل‌ می‌توانند دیدگاه‌ معینی‌ را در این‌ حوزه‌ به‌ ارمغان‌ آورند. مهم‌ترین‌ نیاز بشر به‌ دین‌ در عرفان‌ اسلامی، معرفت‌ ذات‌ حق‌ تعالی، اسما، صفات، احکام، اخلاق، تعلیم‌ به‌ حکمت‌ و قیام‌ به‌ سیاست‌ است.

در ادامه مقاله، دیدگاه‌ عارفانی‌ چون‌ محیی‌الدین‌ بن‌ عربی، حمزه‌ فناری، عزیزا نسفی، عبدالصمد همدانی، سیدحیدر آملی‌ درباره انتظار بشر از دین‌ مطرح، و در پایان‌ به‌ مقایسه دین‌ اسلام‌ و عرفان‌ نظری‌ اشاره، و عدم‌ مطابقت‌ کلی‌ این‌ دو حوزه‌ تبیین‌ شده‌ است؛ گرچه‌ اهداف‌ عرفان‌ که‌ سیر و سلوک‌ و قرب‌ الاهی‌ است، از دین‌ اسلام‌ ظهور می‌یابد.

عارفان‌ اسلامی‌ در منابع‌ عرفانی‌ خود، مسأله‌ یا بحثی‌ را با عنوان‌ نیاز انسان‌ به‌ دین‌ یا انتظار بشر از دین‌ نگشوده‌اند؛ ولی‌ ذیل‌ عناوینی‌ چون‌ شریعت، طریقت، حقیقت‌ یا رسالت، نبوت‌ و ولایت‌ و نیز انسان‌ کامل‌ و حقیقت‌ محمدیه، مطالب‌ ارزنده‌ای‌ نگاشته‌اند که‌ به‌ مباحث‌ ما ارتباط‌ محکمی‌ دارد. در این‌ نوشتار، افزون‌ بر تبیین‌ پاره‌ای‌ از مفاهیم‌ عرفانی، به‌ اختصار، دیدگاه‌های‌ برخی‌ از چهره‌های‌ برجستة‌ عرفان‌ اسلامی‌ را بیان‌ خواهیم‌ کرد.

مقام‌ نبوت، خبر و اطلاع‌دادن‌ از حقایق‌ الاهیه‌ و معارف‌ ربانی‌ از حیث‌ ذات، صفت‌ و اسم‌ است. این‌ مقام، بر دو قسم‌ نبوت‌ تعریف‌ و نبوت‌ تشریع‌ منشعب‌ شده‌ است. نبوت‌ تعریف، معرفت‌ ذات، صفات، اسما و افعال، و نبوت‌ تشریع، نبوت‌ تعریف‌ افزون‌ بر تبلیغ‌ احکام، تأدیب‌ به‌ اخلاق، تعلیم‌ به‌ حکمت‌ و قیام‌ به‌ سیاست‌ است، و این‌ قسم‌ از نبوت‌ را رسالت‌ نیز می‌گویند.2 مقصود از نبی، انسان‌ کاملی‌ است‌ که‌ از جانب‌ خداوند مبعوث‌ شده‌ تا بندگان‌ او را به‌ نیازمندی‌های‌ آنان‌ آگاه، و از گناه‌ دور کند؛ چنان‌که‌ حق‌تعالی‌ می‌فرماید:

لقد من‌ا علی‌ المؤ‌منین‌ اذ بعث‌ فیهم‌ رسولاً‌ یتلوا علیهم‌ آیاته‌ و یزکیهم‌ و یعلمهم‌ ... لفی‌ ضلال‌ مبین.3

نیز می‌فرماید:

ولولا فضل‌ا علیکم‌ و رحمته؛4‌  ‌ اگر [به‌ واسطة‌ بعثت‌ انبیا و فرستادن‌ کتاب‌های‌ آسمانی‌ و ادای‌ تکالیف] فضل‌ و رحمت‌ خداوند بر شما نمی‌بود، هرگز هیچ‌ یک‌ از شما پاک‌ نمی‌شدید:

ما زکی‌ منکم‌ من‌ احد ابداً؛5

‌یعنی‌ در غیر این‌ صورت، هیچ‌ یک‌ از شما از تاریکی‌ و گمراهی‌ و بدبختی‌ دنیا و آخرت‌ رهایی‌ نمی‌یافتید.

عارفان‌ اسلامی‌ در تقسیم‌بندی‌ دیگری، نبوت‌ را به‌ دو قسم‌ «نبوت‌ مطلقه» و «نبوت‌ مقیده» تقسیم‌ کرده‌اند. نبوت‌ مطلقه، عبارت‌ از آگاهی‌ بر حقایق‌ الاهی‌ و دقایق‌ ربانی‌ است؛ آن‌گونه‌ که‌ تحقق‌ دارند؛ بنابراین، نبوت، مستلزم‌ آگاهی‌ از حقایق‌ ممکنات، اعم‌ از موجود و غیرموجود و ماهیات‌ معدومه‌ و اعیان‌ ثابته‌ است‌ و نبوت‌ مقیده، اخبار از حقایق‌ الاهی‌ یعنی‌ معرفت‌ ذات‌ حق‌تعالی، اسما، صفات‌ و احکام‌ الاهی‌ است. نبوت‌ مطلقه‌ و مقیده، برای‌ هیچ‌ کس‌ جز کسی‌ که‌ مستحق‌ و سزاوار خلافت‌ الاهی‌ باشد، میسر نخواهد شد و چنین‌ کسی‌ باید بالفعل‌ و در عمل، خلیفه‌ باشد؛ بنابراین، نبوت‌ مطلقه‌ و مقیده، به‌ حقیقت‌ محمدیه‌ باز می‌گردند. انبیا، علوم‌ الاهی‌ را فقط‌ از وحی‌ خاص‌ الاهی‌ دریافت‌ می‌کنند؛ زیرا بر قصور و ناتوانی‌ عقل‌ از ادراک‌ آن‌ امور عالمند.6 نتیجة‌ سخن‌ آن‌ که‌ از این‌ بحث‌ مختصر در باب‌ نبوت‌شناسی‌ روشن‌ شد که‌ انتظار بشر از دین‌ از دیدگاه‌ عارفان‌ اسلامی، آگاهی‌ از معرفت‌ ذات، صفات، اسما، افعال، احکام، اخلاق، تعلیم‌ به‌ حکمت‌ و قیام‌ به‌ سیاست‌ است.

درباره ولایت‌ نیز مطالب‌ عمیقی‌ در عرفان‌ نظری‌ مطرح‌ شده‌ است‌ که‌ در حد‌ ارتباط‌ با این‌ مسأله‌ بدان‌ خواهیم‌ پرداخت.

ولایت‌ از حیث‌ اولیا، به‌ سه‌ قسم‌ ولایت‌ الاهی، بشری، و ملکی‌ تقسیم‌ می‌شود.

ولایت‌ بشری‌ نیز به‌ دو قسم‌ ولایت‌ عامه‌ و خاصه‌ یا مطلقه‌ و مقیده‌ انشعاب‌ می‌یابد. ولایت‌ عامه، در عرفان‌ به‌ سه‌ معنا به‌کار رفته‌ است: نخست‌ به‌معنای‌ تولی‌ و تصد‌ی‌ بعضی‌ از مردم‌ بر بعضی‌ دیگر، و معنای‌ دوم، یعنی‌ ولایت‌ عموم‌ مؤ‌منان‌ صالح‌ بر حسب‌ مراتبشان، و سومین‌ معنای‌ ولایت‌ عامة‌ بشری، ولایت‌ مطلقه‌ است؛ اما ولایت‌ خاصه، مقامی‌ است‌ که‌ عارفان‌ در اثر سیر و سلوک‌ معنوی‌ و گذراندن‌ سفر از خلق‌ به‌ حق‌ به‌ مقام‌ فنای‌ در حق‌ رسیده، جهات‌ بشری‌ را کنار می‌گذارند و حق‌تعالی‌ به‌ صفات‌ و تعینات‌ ربانی‌ در آنان‌ تجلی‌ می‌کند و صحیفة‌ دل‌ را از رذایل‌ و خبائث‌ نفسانی‌ تطهیر می‌سازند و به‌ جناب‌ حق‌ توجه‌ کامل‌ می‌یابند. از اغیار بریده، دل‌ به‌ آستان‌ دوست‌ آرمیده، به‌ میزان‌ تقربشان‌ به‌ حق، از حقایق‌ حضوری‌ شهودی‌ و علوم‌ غیبی‌ اطلاع‌ می‌یابند. در این‌ مرحله، ولی‌ا با الهام‌ و ارشاد غیبی‌ و وحی‌ الاهی‌ با حق‌تعالی‌ پیوند شدیدی‌ برقرار ساخته، صاحب‌ کرامت‌ و خرق‌ عادت، و مبدأ افعال‌ الاهی‌ می‌شود و حق‌تعالی‌ با چشم‌ او می‌بیند و با گوش‌ او می‌شنود و با دست‌ او انجام‌ می‌دهد و این، همان‌ وصول‌ به‌ مقام‌ قرب‌النوافل‌ است‌ که‌ هیچ‌ گاه‌ منقطع‌ نمی‌شود و همیشه‌ دوام‌ می‌یابد؛ زیرا ولایت، باطن‌ نبوت، و نبوت، ظاهر ولایت، و ولایت، فوق‌ نبوت‌ و رسالت‌ است‌ و مقصود از ختم‌ ولایت‌ عامه‌ و خاصه‌ نیز ختم‌ زمانی‌ نیست؛ بلکه‌ ختم‌ احاطه‌ای‌ است؛ یعنی‌ خاتم‌ اولیا از حیث‌ اطلاق‌ و احاطه، بر جمیع‌ ولایات‌ احاطه‌ دارد و نزدیک‌ترین‌ سالکان‌ به‌ حق‌ تعالی‌ است، نه‌ این‌که‌ ولی‌ دیگری‌ تحقق‌ نیابد. نزد شیعه، خاتم‌ ولایت‌ مطلقه، حضرت‌ علی7 و خاتم‌ ولایت‌ خاصه، حضرت‌ مهدی‌ - عجل‌ا تعالی‌ فرجه‌ - است.7 سیدحیدر آملی‌ در تفسیر «ولی» می‌گوید:

مقصود از ولی‌ کسی‌ است‌ که‌ خدای‌ سبحان، متولی‌ امر او شده‌ و از عصیان، محافظتش‌ کند و او را به‌ نفس‌ خود وانگذارد. چنین‌ کسی‌ از حیث‌ کمال، به‌ مقام‌ رجال‌ و مردان‌ حق‌ نائل‌ شده‌ است. خدای‌ متعالی‌ دربارة‌ اینان‌ می‌فرماید: و هو یتولی‌ الصالحین، و در جای‌ دیگر می‌فرماید: رجال‌ لاتلهیهم‌ تجارة‌ و لابیع‌ عن‌ ذکر ا ...؛ ولی‌ از جهتی‌ محبوب‌ است‌ و از جهتی‌ محب. چنان‌چه‌ در مقام‌ محبوبی‌ باشد، ولایت‌ او کسبی‌ و موقوف‌ به‌ چیز دیگری‌ نیست؛ بلکه‌ ازلی، ذاتی، وهبی‌ و الاهی‌ است؛ اما اگر ولی، در مقام‌ محبی‌ باشد، ناگزیر از آن‌ است‌ که‌ به‌ صفات‌ الاهی، متصف، و به‌ اخلاق‌ ربوبی، متخلق‌ باشد تا عنوان‌ ولی‌ بر او صدق‌ کند و گرنه‌ ولی‌ نخواهد بود.8

تفاوت‌ نبی‌ و رسول‌ و ولی‌ این‌ است‌ که‌ نبی‌ و رسول، دارای‌ تصرف‌ در خلق‌ بر حسب‌ ظاهر و شریعت‌ هستند؛ اما ولی‌ بر حسب‌ باطن‌ و حقیقت‌ در آنان‌ تصرف‌ می‌کند؛ به‌ همین‌ جهت، ولایت، از نبوت‌ بزرگ‌تر است.9 جملة‌ عارفان، نائل‌ شدن‌ به‌ مقام‌ ولایت‌ خاصه‌ را بهره‌مندی‌ از شریعت‌ و دین‌ معرفی‌ کرده‌اند که‌ رسیدن‌ به‌ مقام‌ قربِ‌ نوافل‌ و تعینات‌ ربانی‌ و تطهیر نفس‌ از خبائث، فقط‌ از طریق‌ دین‌ و دینداری‌ و سیر و سلوک‌ برگرفته‌ از شریعت‌ میسر است؛ بنابراین، یکی‌ از انتظارات‌ عارفان‌ از دین، کسب‌ مقام‌ ولایت‌ خاصه‌ است.

عنوان‌ دیگری‌ که‌ شناخت‌ آن‌ در مسألة‌ انتظار بشر از دین‌ ضرورت‌ دارد، عنوان‌ شریعت‌ است. عارفان‌ اسلامی‌ به‌ اتفاق‌ آرا به‌ لزوم‌ و ضرورت‌ شریعت‌ فتوا داده‌ و بیان‌ شریعت‌ را از مهم‌ترین‌ انتظارات‌ منطقی‌ عارفان‌ از دین‌ شمرده‌ و بر این‌ اساس‌ فرموده‌اند:

ان‌ الشرع‌ وضع‌ الهی‌ و ترتیب‌ ربانی‌ واجب‌ علی‌ الانبیأ و الاولیأ: القیام‌ به‌ والامر باقامته‌ اعنی‌ واجب‌ علیهم‌ تکمیل‌ مراتبه‌ الثلاثة‌ الجامعة‌ لجمیع‌ المراتب،10

‌و طریق‌ رسیدن‌ به‌ مقام‌ محبت‌ و معرفت‌ را همانا شریعت‌ می‌دانند:

واعلم‌ ان‌ الطریق‌ الحق‌ الذی‌ طلب‌ ا سبحانه‌ بمثل‌ قوله‌ «اجبت‌ او اردت‌ ان‌ اعرف‌ فخلقت‌ الخلق» ان‌ یعرفوه‌ به‌ هو ماجأت‌ به‌ السنة‌ التشریع‌ المنزلة‌ علی‌ الرسل‌ صلوات‌ ا علیهم‌ اجمعین؛11

بنابراین‌ هر گاه‌ که‌ اقامت‌ دین‌ کنی‌ به‌ انقیاد اوامر و احکام‌ او که‌ عبارت‌ از شرع‌ است، کمال‌ تو حاصل‌ گردد و از سُعدا باشی،12 و اما منصب‌ تشریع‌ و قانونگذاری‌ و نیز نسخ‌ پاره‌ای‌ از احکام‌ شریعتی‌ که‌ پیش‌تر وضع‌ شده‌اند فقط‌ به‌ وسیلة‌ رسول‌ و نبی‌ انجام‌ می‌پذیرد،13 و سر‌ این‌که‌ نبوت‌ تشریع‌ و رسالت‌ در نبی‌ اکرم6 انقطاع‌ پذیرفته، این‌ نکته‌ است‌ که‌ رسول‌ اکرم‌ صاحب‌ مقام‌ جمعی‌ است‌ و مجالی‌ برای‌ تشریع‌ هیچ‌ یک‌ از آفریدگان‌ پس‌ از او باقی‌ نمی‌ماند؛ به‌ همین‌ جهت‌ شریعت‌ او جاودان‌ و حاکم‌ بر دیگر شرایع‌ است14 و همچنین‌ صاحب‌ شریعت‌ اسلامی، جامع‌ تمام‌ کلمات‌ الاهی‌ است؛ به‌ همین‌ دلیل، شریعت‌ اسلام‌ کامل‌ترین‌ شرایع‌ به‌ شمار می‌رود؛15 زیرا حکمت‌ أخذ شریعت، کمال‌ انبیا و غایت‌ صفای‌ بواطن‌ و ظهور تجلی‌ حق‌ بر آن‌ها است‌ که‌ توان‌ درک‌ فرشته‌ و احکام‌ الاهی‌ و کشف‌ اعیان‌ ثابته‌ را می‌یابند.16 شایان‌ ذکر است‌ که‌ گر چه‌ شریعت‌ و رسالت‌ ختم‌ شده، باب‌ کسب‌ معارف‌ و حقایق‌ الاهی‌ بدون‌ تشریع‌ بر بندگان‌ صالح‌ باز است؛ چنان‌که‌ باب‌ اجتهاد در احکام‌ فرعی‌ نیز بسته‌ نشده‌ است؛17 به‌ همین‌ دلیل، نبوت‌ و رسالت‌ نزد عارفان‌ به‌ دو قسم‌ منشعب‌ شده‌ است: قسمی‌ که‌ به‌ تشریع‌ تعلق‌ دارد و قسمی‌ که‌ به‌ اخبار از حقایق‌ الاهی‌ و اسرار غیوب‌ و ارشاد باطنی‌ عباد مرتبط‌ است‌ و آن‌چه‌ انقطاع‌ می‌یابد، قسم‌ نخست‌ از نبوت‌ و رسالت‌ است.18 محیی‌الدین‌ بن‌ عربی‌ علت‌ اختصاص‌ شریعت‌ به‌ انبیا را غیراکتسابی‌ خواندن‌ و وهبیه‌ دانستن‌ نبوات‌ و شرایع‌ دانسته‌ است.19 او در تبیین‌ گسترة‌ شریعت، به‌ ارشاد انسان‌ جهت‌ اصلاح‌ قلوبشان‌ و تفریق‌ خواطر محموده‌ و مذمومه‌ و بیان‌ مقاصد شرع‌ اشاره‌ می‌کند20 و ضمن‌ پذیرش‌ حُسن‌ و قبح، و ذاتی‌ بودن‌ آن‌ دو برای‌ اشیای‌ حَسَن‌ و قبیح، به‌ توانایی‌ ادراک‌ انسانی‌ برای‌ پاره‌ای‌ از حُسن‌ و قُبح‌ها از حیث‌ کمال‌ و نقص‌ یا غرض‌ یا ملائمت‌ و منافرت‌ با طبع، و عدم‌ توانایی‌ ادراک‌ پاره‌ دیگری‌ از حسن‌ و قبح‌ها اعتراف‌ می‌کند و برای‌ شناخت‌ دستة‌ دوم‌ از حسن‌ و قبح‌ها، شریعت‌ را لازم‌ و ضرور می‌داند.21 ابن‌ عربی، افزون‌ بر ضرورت‌ شریعت‌ در مقام‌ ثبوت، به‌ لزوم‌ شریعت‌ در مقام‌ اثبات‌ نیز پرداخته، تصریح‌ می‌کند که‌ شریعتِ‌ اسلام، کافی‌ و غنی‌ است‌ و انسان‌ها در شناخت‌ آن‌ به‌ فقیهان‌ و عالمان‌ شرع‌ نیازمندند و اگر انسانی‌ بمیرد و اصطلاحات‌ مربوط‌ به‌ جوهر و عرض‌ و جسم‌ و جسمانی‌ و روح‌ و روحانی‌ را نداند، حق‌ تعالی‌ از او پرس‌وجو نمی‌کند؛ اما از تکالیف‌ شرعی‌ او خواهد پرسید.22 بر این‌ اساس، اطاعت‌ و پذیرش‌ عقل‌ از احکام‌ شرعی، لازم‌ و ضرور است.23

اصطلاح‌ دیگری‌ که‌ در بحث‌ انتظار بشر از دین‌ کارگشا است‌ و عارفان‌ بدان‌ پرداخته‌اند، انسان‌ کامل‌ است. انسان‌ کامل‌ نزد عارفان، کَون‌ جامعی‌ است‌ که‌ بر مراحل‌ دو گانة‌ فیض‌ مقدس‌ (عالم‌ ارواح، عالم‌ مثال، عالم‌ اجسام) و فیض‌ اقدس‌ (تعین‌ اول‌ و تعین‌ دوم) مشتمل‌ است. انسان‌ کامل‌ نزد اهل‌ معرفت‌ از جهت‌ حق‌ در دایرة‌ حضرت‌ عمائیة‌ یافت‌ می‌شود و جامع‌ بین‌ مظهریت‌ مطلقه‌ و مظهریت‌ اسما، صفات‌ و افعال‌ است؛ چنان‌که‌ جامع‌ بین‌ حقایق‌ وجوبیه‌ و امکانیه‌ و نِسَب‌ اسمای‌ الاهیه‌ و صفات‌ خلقیه‌ شمرده‌ می‌شود. انسان‌ کامل‌ مقامی‌ دارد که‌ هیچ‌ موجودی‌ از موجودات‌ جهانِ‌ امکان، هموزن‌ او نیست‌ و هیچ‌ امری‌ از کائنات‌ در ردیف‌ او قرار ندارد؛ چنان‌که‌ امام‌ رضا7 می‌فرماید:

الامام‌ واحد دهره‌ لایداینه‌ احد و لایعادله‌ عالم‌ و لا یوجد بدل‌ و لا له‌ مثل‌ و هو بحیث‌ النجم‌ من‌ ایدی‌ المتناولین‌ این‌ العقول‌ من‌ هذا و این‌ الاختیار من‌ هذا.

انسان‌ کامل، قطبی‌ است‌ که‌ افلاک‌ وجود از آغاز تا انجام، برگِرد او در حال‌ دورانند.24

به‌ طور کلی، انسان‌ کامل، نسخة‌ جامعی‌ است‌ از آن‌چه‌ در عالم‌ کبیر و حضرت‌ الاهی‌ وجود دارد؛ بنابراین‌ هم‌ حادث‌ و هم‌ قدیم، هم‌ حق‌ و هم‌ خلق، و کَون‌ جامع‌ و اکمل‌ مجالی‌ خداوند و مظهرِ‌ اسم‌ اعظم‌ است؛ البته‌ به‌ لحاظ‌ بدن‌ عنصری‌ از بسیاری‌ موجودات‌ و جمیع‌ انبیا متأخر است؛ اما به‌ لحاظ‌ وجود کلی‌ سِعی‌ و انبساطی‌اش‌ بر همه‌ مقدم‌ بوده، همة‌ انبیا در شریعت‌ و ولایت‌ خود وارث‌ اویند. انسان‌ کامل، خلیفة‌ حق‌ است‌ که‌ تمام‌ حقایق‌ در او ظهور می‌کنند؛ به‌ همین‌ دلیل، عین‌ ثابت‌ او، نخستین‌ ظهور در نشئة‌ اعیان‌ ثابته‌ است.

عارفان، مبحث‌ انسان‌ کامل‌ را در عرفان‌ نظری‌ و در بحث‌ انواع‌ مظاهر و ظهورات‌ و مبحث‌ اسما و تجلی‌ و اعیان‌ ثابته‌ و حضرات‌ خمس‌ پیگیری‌ کرده؛ همان‌گونه‌ که‌ در عرفان‌ عملی‌ نیز بدان‌ پرداخته‌اند. اهل‌ معرفت‌ در عرفان‌ نظری، نیازمندی‌ بشر و عالم‌ تکوین‌ به‌ انسان‌ کامل‌ را تکوینی‌ دانسته‌اند؛ زیرا تجلی‌ و ظهور حقیقتِ‌ وجود مطلق، ضرورت‌ دارد و تجلیات‌ نیز بر اساس‌ استعدادهای‌ موجودات‌ در اعیان‌ ثابته‌ تفاوت، و به‌ صورت‌ مراتب‌ تشکیکی‌ تحقق‌ می‌یابند و برای‌ تکمیل‌ حلقات‌ این‌ سلسله، حلقه‌ و مرتبة‌ انسان‌ کامل‌ که‌ عبارت‌ از جمع‌ جمیع‌ مراتب‌ الاهیه‌ و کونیه‌ اعم‌ از عقول، نفوس‌ کلیه، جزئیه‌ و مراتب‌ طبیعیه‌ است، ضرورت‌ دارد؛ پس‌ نه‌ تنها دیگر انسان‌ها، بلکه‌ تمام‌ مراتب‌ تجلیات‌ هستی، نیاز تکوینی‌ به‌ انسان‌ کامل‌ دارند.

در عرفان‌ عملی‌ نیز نیازمندی‌ انسان‌های‌ سالک‌ به‌ انسان‌ کامل‌ مشهود است؛ زیرا انسان‌ برای‌ حرکت‌ به‌ سوی‌ کمال‌ باید مراحل‌ و منازل‌ و مقاماتی‌ را بپیماید و در این‌ سیر و سلوک، به‌ ابزار و راهنمایان‌ و مددکارانی‌ نیاز دارد که‌ انسان‌ کامل، مرتبة‌ اعلای‌ این‌ راهنمایان‌ است؛ چنان‌که‌ دانستن‌ قطب‌الاقطاب‌ و ختم‌ ولایت‌ و انسان‌ کامل، از مهم‌ترین‌ وظایف‌ اهل‌ سلوک‌ شمرده‌ می‌شود؛25 البته‌ از نظر محیی‌الدین‌ در کتاب‌ عقله‌المستوفز، مقام‌ انسان‌ کامل‌ و خلافت‌ الاهی‌ در انحصار مردان‌ نیست؛ بلکه‌ زنان‌ نیز می‌توانند به‌ این‌ مقام‌ برسند؛ زیرا معیار کمال، انسانیت‌ است‌ نه‌ حیوانیت‌ و ذکوریت؛ بنابراین‌ همان‌طور که‌ کمال‌ در مردان‌ ظهور می‌یابد، در زنان‌ نیز ظاهر می‌شود

 

 

پی‌نوشت‌ها:

.1 عضو هیأت‌علمی‌ پژوهشگاه‌ فرهنگ‌ و اندیشه‌ اسلامی.

.2 سیدحیدر آملی: المقدمات‌ من‌ نص‌ النصوص، تصیح‌ هنری‌ کربن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی، ص‌ 167 و ص‌ 271.

.3 آل‌عمران‌ (3): 164.

.4 نسأ (4): 83.

.5 نور (24): 21.

.6 داوود قیصری: شرح‌ فصوص‌ الحکم، به‌ کوشش‌ سیدجلال‌الدین‌ آشتیانی، انتشارات‌ علمی‌ و فرهنگی، 1357 ش، ج‌ 1، ص‌ 132 و 133 و ج‌ 2؛ تاج‌الدین‌ خوارزمی: شرح‌ فصوص‌ الحکم، انتشارات‌ مولی، 1368، ص‌ 32؛ سیدحیدر آملی: المقدمات‌ من‌ نص‌ النصوص، ص‌ 174 و ص‌ 270؛ همو: اسرار الشریعه، ص‌ 90.

.7 داوود قیصری: شرح‌ فصوص‌ الحکم، الفصل‌ الثانی‌ عشر من‌ المقدمة‌ فی‌ النبوة‌ و الرسالة‌ و الولایة، ص‌ 146؛ خواجه‌ عبدا انصاری: شرح‌ منازل‌ السائرین، باب‌ الغرق‌ تصحیح‌ محسن‌ بیدارفر، ص‌ 492 - 495؛ سیدحیدر آملی: المقدمات‌ من‌ نص‌ النصوص، ص‌ 167 - 169؛ همو: جامع‌ الاسرار، ص‌ 386 - 387؛ روح‌ا موسوی‌ خمینی‌ [امام]: مصباح‌ الهدایه‌ الی‌ الخلافة‌ و الولایة، ص‌ 50 به‌ بعد؛ سیدحیدر آملی: اسرار الشریعه، ص‌ 101؛ محیی‌الدین‌ بن‌ عربی: الفتوحات‌ المکیة، عثمان‌ یحیی، ابراهیم‌ مدکور، المکتبة‌العربیه، باب‌ الثانی‌ و الخمسون‌ و مائه، ج‌ 14، ص‌ 514 همو: التجلیات‌ الالهیة، تصحیح‌ عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی، ص‌ 299 - 301.

.8 سیدحیدر آملی: المقدمات‌ من‌ نص‌ النصوص، ص‌ 270.

.9 همان، ص‌ 168 و 169.

.15 محیی‌الدین‌ بن‌ عربی: الفتوحات‌ المکیة، ج‌ 2، ص‌ 309 و نیز ج‌ 3 ص‌ 357.

.16 تاج‌الدین‌ خوارزمی: شرح‌ فصوص‌ الحکم، ص‌ 589.

.17 همان‌ ص‌ 483.

.18 داوود قیصری: شرح‌ فصوص‌ الحکم، ج‌ 1 ص‌ 243؛ محیی‌الدین‌ بن‌ عربی: الفتوحات‌ المکیة، ج‌ 3، ص‌ 391.

.19 محیی‌الدین‌ بن‌ عربی: الفتوحات‌ المکیة، ج‌ 4، ص‌ 121.

.23 همان، ص‌ 263.

.24 عبدا جوادی‌ آملی: تحریر تمهید القواعد، ص‌ 47، 547 و 561؛ عزیزالدین‌ نسفی: الانسان‌ الکامل‌ الجیلی، ج‌ 2، ص‌ 75؛ روح‌ا موسوی‌ خمینی‌ [امام]: مصباح‌ الهدایه‌ الی‌الخلافة‌ والولایة، ص‌ 35؛ محمد بن‌ حمزه‌الفناری: مصباح‌ الانس، تحقیق: محمد خواجوی، انتشارات‌ مولی، ص‌ 622؛ عبدالرحمن‌ حاج: نقد النصوص‌ شرح‌ نقش‌ فصوص، ص‌ 61 و 62.

.25 ر.ک‌ محیی‌الدین‌ بن‌ عربی: الفتوحات‌ المکیه، ج‌ 1، ص‌ 118 و 153 و 389؛ عبدالرحمن‌ حاج: نقد النصوص‌ فی‌ شرح‌ نقش‌ فصوص، ص‌ 30 - 61 داوود قیصری: شرح‌ فصوص‌ الحکم، ج‌ 2، ص‌ 409.

.26 ر.ک: محسن‌ جهانگیری: محیی‌الدین، ص‌ 328.

.27 روح‌ا موسوی‌ خمینی‌ [امام]: مصباح‌ الهدایه‌ الی‌الخلافة‌ والولایة، ص‌ 83.

.28 محمدجواد حسینی‌ عاملی: مفتاح‌ الکرامه‌ فی‌ شرح‌ قواعدالعلامه، ص‌ 56 - 60 و ص‌ 65.

.29 محیی‌الدین‌ بن‌ عربی: الفتوحات‌ المکیه، ج‌ 3، ص‌ 187 - 193.

.30 محمدبن‌ حمزه‌ الفناری: مصباح‌ الانس، ص‌ 17 - 27.

.31 عزیزالدین‌ نسفی: الانسان‌ الکامل، تصحیح: ماریژال‌ موله، تهران، کتابخانه‌ طهوری، ص‌ 93 و 94.

.32 ر.ک: مولا عبدالصمد همدانی: بحرالمعارف، ترجمة‌ حسین‌ استاد ولی، حکمت؛ 137 ش، بخش‌ نبوت‌ و ولایت.

.33 سیدحیدر آملی: اسرار الشریعة، انتشارات‌ علمی‌ و فرهنگی، ص‌ 45.

.34 همان، ص‌ 24.

.35 همان، ص‌ 23، و 36 و 37.

.36 همو: المقدمات‌ من‌ نص‌النصوص، ص‌ 279

.37 همو: جامع‌ الاسرار و منبع‌الانوار، تصیح‌ هنری‌ کربن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی، انستیتو ایران‌ و فرانسه، پژوهش‌های‌ علمی، ص‌ 36 و 37.

.38 همان‌ ص‌ 66 و 67.

.39 همو: المقدمات‌ من‌ نص‌النصوص، ص‌ 373.

.40 همو: جامع‌ الاسرار و منبع‌ الانوار، ص‌ 344 و 345.

.41 همان: ص‌ 344 همو: اسرار الشریعة، ص‌ 5.

.42 همان، ص‌ 346 و 347؛ همان، ص‌ 31.

.43 همان، 346 و 347؛ همان، 6.

.44 همو: اسرارالشریعة، ص‌ 35.

.45 همان، ص‌ 93 و 94؛ همو: جامع‌ الاسرار، ص‌ 346 ، 347؛ همو: المقدمات‌ من‌ نص‌النصوص، ص‌ 168.

.46 همو: اسرارالشریعة، ص‌ 95 - 102.

.47 همو: المقدمات‌ من‌ نص‌النصوص، ص‌ 250 و 251.

.48 همو: اسرار الشریعة، ص‌ 39 - 42؛ همو: جامع‌ الاسرار، ص‌ 372 و 373.

.49 همو: جامع‌ الاسرار، ص‌ 370.

.50 همو: اسرار الشریعه، ص‌ 39 - 42؛ همو: جامع‌ الاسرار، ص‌ 372.

.51 سیدحیدر در کتاب‌ المقدمات‌ من‌ نص‌ النصوص، صفحة‌ 348 تا 350 جهت‌ اثبات‌ ناتوانی‌ عقل‌ به‌ حقیقت‌ توحید اشاره‌ می‌کند که‌ به‌ دست‌ عقل‌ و فهم‌ و تصرف‌ فکر و وهم‌ و به‌ احاطه‌ اشارت‌ و عبارت‌ نمی‌آید؛ گرچه‌ وصولی‌ به‌ مرتبه‌ توحید برای‌ اهل‌ معرفت‌ میسر است. نیز در جامع‌ الاسرار، ص‌ 371 به‌ ناتوانی‌ عقل‌ بشر از سر‌ موت‌ و سر‌ جبرئیل‌ و سر‌ ملک‌ الموت‌ اشاره‌ می‌کند.

.52 همو: جامع‌ الاسرار، ص‌ 69.

.53 همان، ص‌ 41.

.54 فریدالدین‌ عطار: تذکرة‌الاولیأ، ج‌ 1، ص‌ 133.

.55 محمد بن‌ منور: اسرارالتوحید، امیرکبیر، ص‌ 297.

.56 ابن‌سینا: الاشارات‌ و التنبیهات، نشر کتاب، قم، 1377 ش، نمط‌ نهم، مقامات‌ العارفین.

.57 مقدمه‌ قیصری‌ بر شرح‌ تائیة‌ ابن‌فارض، برگرفته‌ از دکتر سیدیحیی‌ یثربی: عرفان‌ نظری، قم، انتشارات‌ دفتر تبلیغات، ص‌ 215.

.58 همان، ص‌ 218.

.59 همان، ص‌ 233.

.60 عبدا جوادی‌ آملی: تحریر تمهید القواعد، ص‌ 55.

.61 همان، ص‌ 91 و 92.

.62 همان، ص‌ 149.

.63 کمال‌ الدین‌ عبدالرزاق‌ القاسانی: اصطلاحات‌ الصوفیة، ج‌ 2، تحقیق‌ الدکتور محمد کمال‌ ابراهیم‌ جعفر، انتشارات‌ بیدار، چاپخانه‌ امیر، قم، 1370، ص‌ 144؛ سید حیدر آملی: جامع‌ الاسرار و منبع‌ الانوار، ص‌ 343 - 350.

 این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید  


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد عرفان و انتظار بشر از دین