فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله مهدویت

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله مهدویت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

مقدمه :
سلام علی آل یس
درود بر آل یاسین ! درود بر تو ای دعوت کننده خلق به سوی خدا و ای مظهر
آیات الهی! درود بر تو ای واسطه خدا و حافظ و نگهبان دینش ! درود بر تو ای جانشین خدا و یاری کننده حق ! درود بر تو ای حجت خدا و راهنمای خدا او ! درود بر تو ای طلاوت کننده و مفسر کتاب خدا ! درود بر تو در همه ساعات شب و روز ! درود بر تو ای وعده ضمانت
شده خدا ! درود بر تو ای پرچم افراشته ای رحمت گسترده حق !
سلام بر تو آنگاه که قیام کنی ! سلام بر تو آنگاه که بنشینی ! سلام بر تو آنگاه که رکوع و سجود کنی ! و سلام بر تو آنگاه که تهلیل و تکبیر گویی !
درود بر تو هنگامی که سپاس گویی و آمرزش گویی ! درود بر تو هنگامی که صبح
و شام کنی ! درود بر تو ای امام امین !
تو را گواه می گیرم و در محضرت شهادت می دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و شریکی ندارد . گواهی می دهم که محمد بنده و فرستاده خداست و علی ، امیر المومنان و حجت اوست و گواهی می دهم تو حجت خدا بر بندگان هستی . مولای من آنروز که پیامبر فرمود : ((شعبان ماه من است)) کسی چه می دانست که نور وجود تو را در آینه جمال می بیند آن هنگام شاید رسول خدا بر ولایت جد مظلومت ابا عبدالله الحسین اشاره داشت که با خونش حیاتی دوباره به اسلام بخشید به ابوالفضل که پرچم دار سپاه حیات بخش حسین شد و به زین العابدین که زیر بار ستم و پای در زنجیر ، پرچم خونین ولایت را بر دوش کشید و سرانجام این امانت الهی دست به دست از امامان معصوم (ع) به دست پاک تو سپرده شد .
اینک ای مولای من ! قرنها است که منتظرانت ندبه می کنند که کجاست آن احیا کننده آثار و نشانه های دین ؟ کجاست آن عزت دهنده دوستان و خوار کننده دشمنان ؟ کجاست آن درگاه خدا که از آن در وارد شوند ؟ کجاست آن نماینده خدا که به سوی او رو کنند ؟ کجاست آن وسیله پیوند میان زمین و اسمان ؟ کجاست صاحب روز پیروزی و بر افرازنده پرچم هدایت ؟ کجاست جوینده خون پاک پیغمبران و زاده پیغمبران ؟ کجاست آن جوینده خون شهید کربلا ؟
آقای من ! قرنهاست که مشتاقان وصالت هر بامداد دعای عهد را نجوا می کنند که : ((خدایا ! آن چهره زیبا و ارجمند ، آن پیشانی درخشان و نورانی را به من بنما و سرمه دیدارش را به یک نگاه بر دیده ام بکش و در فرجش شتاب کن و ظهورش را آسان گردان !
مولای من اگر چه منتظران مقدمت در انتظار ظهورت مادام الغوث ، العجل ،
زمزمه می کنند ؛ اما دلخوش دارند که مشمول دعای تو باشند در آنچه تو از خدا برایشان
می خواهی از خیر و برکت و رحمت .
فصل اول :
مهدویت ، انتظار
تو می‌آیی و واژه‌ی خاکستری انتظار از لغت‌نامه‌ها زدوده خواهد شد و سبزی حضور سبز تو، جهانی را سبز خواهد کرد.
انتظار، واژه ای آشناست در اغلب مذاهب موجود در دنیای امروز. واژه‌ای که گاه در سخت‌ترین شرایط، دراندیشه مردان و زنانی نقش بسته است که دلخسته و ناامید از ظلم و جور و ستم موجود، چشم بسوی آسمان دوخته و طلب یاری و مدد از او کرده‌اند. شکی در این مطلب نیست که جامعه شیعه، بیشترین بحث را در این خصوص داشته است و خواهد داشت و بیشترین اعتقاد در میان جوامع مذهبی دنیای امروزی، در اختیار این گروه مذهبی می‌باشد.
انتظار را گفته‌اند که سنتز تضاد بین «واقعیت» و «حقیقت» است. «واقعیت» یعنی آنچه هست و «حقیقت» یعنی آنچه نیست ولی باید باشد. گفته‌اند که انتظار، کوبیدن جاده «آنچه هست» تا «آنچه باید باشد».
انتظار برای تحقق حکومت واحد جهانی، در میان شیعیان؛ بویژه مردم ایران اندیشه‌ای کاملاً مأنوس، آشنا و جا افتاده است و شواهد تاریخی و نمودهای اعتقادی و فرهنگی نشان می‌دهد که این تفکر با زندگی و سنت‌های روزمره اجتماعی مردم این سامان آمیخته شده است. مردمی که بی صبرانه منتظر آمدن منجی خود هستند تا در زیر سایه اقتدار و قدرت او، حکومت اسلام تشکیل دهند. حکومتی که بی‌شک بساط ظلم و ستم متجاوزان به حریم امن الهی را در هم خواهد کوبید و جهان را تقدیم طالبان اصلی آن خواهد نمود. چرا که بشارت و وعدة آن را در قرآن خوانده‌اند که:
« و نرید انّ منّ علی الّذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثون »
این که مستضعفین در انتظار روزی هستند که بساط ظلم و جور را برچینند، شاید یکی از مهم‌ترین دغدغه‌ها و نگرانی‌های استکبار جهانی و در راس هرم آن، صهیونیزم بین‌الملل است.
تعابیر بسیار بلندی از همه انبیاء از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسیده و تقریباً جزء اجتماعی‌ترین موضوعات، بین همة ادیان الهی و ابراهیمی بشارت موعود و وعدة منجی است و همه گفته‌اند که کار نیمه تمام انبیاء (ع) و ادیان به دست این مرد بزرگ کامل خواهد شد. گفته‌اند که بزرگترین تکلیف تاریخ کار بزرگترین مرد تاریخ است. حتی مکاتبی که الوهیت زدایی و الهیت زدایی شده‌اند باز به نوعی و به نحوی به این مسئله اندیشیده‌اند و گر چه نام ایشان را نبرده‌اند، اما همه بشارت ایشان را داده‌اند و حتی مکاتب الحادی همچون مارکسیسم نتوانسته‌اند به مسئلة آخرالزمان بی‌تفاوت بمانند. بودیزم، مسیحیت و یهودیت نیز که غالب بشریت را زیر پوشش دارند در این خصوص وعده داده‌اند.
البته اندیشه‌ای که به نام مهدویت تعبیر می‌کنیم در سایر ادیان به اسمهای گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است. هر چند بدیهی است که گوناگونی تعابیر و متفاوت بودن تنها در اسم است. چرا که اگر ادیان را دقیق و همه جانبه مطالعه کنیم، درمی‌یابیم که اختلافات یاد شده صرفاً اسمی و لفظی است و چیزی که به نام وجه اشتراک ادیان مطرح شده بسیار عمیق و دارای استحکام است. تعبیر قرآن از این وجه مشترک در مصداق بودن ادیان بر یکدیگر است . که در پدیده‌های گوناگون به یک زبان سخن گفته‌اند .
در بین بودائیان، زرتشتیان، یهودیان و مسیحیان از منجی به نام‌های گوناگون یاد شده است. البته این بحث مربوط به دوره خاصی نبوده بلکه اعتقاد به چنین پدیده‌ای در طول تاریخ، تأثیرگذاری خاصی در هویت، فرهنگ و تحولات اجتماعی نیز داشته است که همین نیز موجب گسترده بودن این اعتقاد شده است .
در اسلام اعتقاد به امام مهدی(عج)شرایطی با عنوان انتظار و یا دوران پیش از ظهور را فراهم کرده است که خود بستر و زمینه‌ساز بسیاری از تحولات است و همین‌طور در دین مسیح اعتقاد به بازگشت حضرت عیسی در استمرار تعالیم آسمانی مسیح تأثیر داشته است. در دین یهود اعتقاد به سرانجام عالم، هر چند با برخی مسائل پیچیده درآمیخته است که صرفاً نمی‌توان آن را اعتقادی ارزیابی کرد، لکن همین مسئله موجب پیدایش تئوریهای گوناگونی شده است در آئین زرتشت «سوشیانت» همان منجی و نجات‌دهنده جهان آخرالزمان است که در فرهنگ و ادب و رسوم زرتشتی ادبیات خاص خود را زمینه‌سازی کرده است و….
در دین بودا نظریه‌ای وجود دارد که به بودای آینده معروف است این تعبیر مفهوم تکاملی از بوداست که در درجه اشراق الهی به مرتبت بالایی رسیده و مظهر نور حق شده است. این وجود بودایی هم زنده است و هم روزی خواهد آمد تا به رسالت خود عمل کند. در آئین بودیزم این یک نظریه مهم و همچنین به لحاظ ناظر بودن به سرانجام و آخرالزمان دارای اهمیت ویژه‌ای است در واقع بودای آخر و در عین حال آخرین بودا است که بودائیان از آن به «گواتمابودی شکیامونی» نام می‌برند.
بودائیان می‌گویندکه در دین خود چهار حقیقت شریف دارند که آخرین بودا به همه آنها می‌رسد. گام‌های او بسیار وسیع و فراگیر خواهد بود و تحت تاثیر پدیده‌های جهانی نیست و جامع همه خیرات است. بنابراین اگر در این محورهای مطرح شده دقیق توجه کنیم ویژگی منجی بودائی را نیز شبیه با منجی شیعه و حتی سایر ادبیان خواهیم یافت.
به همین شکل در مکتبهایی همچون مارکسیست عقیده بر این است که تفکر آینده‌نگری در انسانی ترسیم شده است غیر از انسان موجود در روزگار کنونی. «می‌گویند نخستین انسان اخلاقی، در دوره‌ای خاص ظاهر خواهد شد که متعلق به آینده است.» در اندیشه اگزیستانسیالیستها، اندیشه‌های وجودگرا، فلسفه‌های وجودگرا که بعدها به هیدگر و گادامر و دیگران گره می‌خورد، معتقد هستند که بالاخره نمی‌توان به آینده فکر نکرد. حالا این اندیشه‌ها هر چند افقهای متفاوتی دارند، لکن در تبار به مسیحیت برمی‌گردند.
مهدویت در اسلام نیز مبتنی بر اصول و دلایل خاص است. وجود جور و ستم، رسیدن به جامعه ایده‌آل در زمینه‌های گوناگون، فراهم شدن اجرای عدالت و رشد رفاه بطور مساوی، مسائلی است که در اسلام مورد بحث قرار گرفته است.
آنچه که اعتقاد به مهدویت در اسلام را با سایر ادیان و مکاتب جدا ساخته است نگاه پویا و مستمر به ولایت الهی است که در نظام هدفمند خلقت از عصر آدم تا عصر کنونی ترسیم شده است.
یکی از مباحثی که می‌توان پیرامون مهدویت مطرح کرد تقسیم آن به مهدویت عامه و خاصه است. بعبارت دیگر مهدویت را هم می‌توان مانند نبوت در دو مرحله بحث نمود؛ چنانچه مباحث پیرامون اصل وجوب نبوت و ضرورت نصب ارسال رسل و صفات نبی و خصوصیات او در این مرحله بحث می‌شود. در نبوت خاصه بحث درباره شخص نبی و پیام آور است.
مباحث مربوط به مهدویت را هم می‌توان به مباحث مربوط به مهدویت عامه و خاصه تقسیم نمود. در مهدویت عامه مباحثی که مربوط به اصل مهدویت و نجات بشر توسط یک منجی است مطرح می‌شود و در مهدویت خاصه از مهدی موعود مسائل مربوط به آن بحث می‌شود. مباحث مربوط به مهدویت عامه را می‌توان مانند مباحث مربوط به نبوت عامه از آن جهت که سخن از فعل خداست و فلسفه نیز متکفل بحث از افعال خدا بوده، فلسفی به حساب آورد.اگر چه به نظر می‌رسد در فلسفه چنین بحثی مطرح نشده باشد.
اما درهر صورت زمینه طرح آن به عنوان موضوعات فلسفی وجود دارد واگر در خلال آن، مباحث مربوط به مهدویت عامه را نیز مطرح کند شایسته و بایسته است، برای مثال، اثبات اصل مهدویت که، با تجربه مشاهده می‌کنیم، حقیقتی است که در طول تاریخ بشریت وجود داشته است و هیچ جامعه‌ای نیست که تجربه انتظار منجی در آن یافت نشود.
موضوع دیگر این است که میتوان با ضمیمه کردن مهدویت به مسئله انتظار،اثبات اصل مهدویت را نتیجه گرفت و انتظار که یک حقیقت اضافی بوده و بدون تحقق طرفین وجودش تحقق‌پذیر نیست با نگرش دیگر مطالعه کرد.
زیرا منتظر و منتظر دو مفهومی هستند که هماهنگی در وجود و عدم و قوه و فعل دارند. واگر یکی از این دو بالفعل باشد، یعنی اکنون موجود باشد، وجود دیگری نیز بالفعل بوده و وجود خواهد داشت. با توجه به این که عنوان منتظر تحقق فعلی داشته و الان موجود است، پس باید وجود شخص منتظر نیز فعلی بوده در حال حاضر تحقق پیدا کند .
در روایات از حضرت مهدی(ع) تعبیر به بهار روزگاران شده است وجزء سلامهایی که به محضر حضرت می‌شود آورده‌اند : «السلام علی ربیع الانام و نضره الایام»
درود بر بهار بشریت، بهاران تاریخ و طراوت روزگاران.

فصل دوم :
مهدویت و جهانی شدن
اولین مسئله‌ای که مطرح می‌شود این است که ایا اندیشه اسلامی، جهانی بودن و جهانی شدن را اقتضاء دارد یا خیر؟ چرا که اگر، اندیشه حکومت جهانی را نتوانیم از درون اندیشه اسلامی استخراج کنیم، طبیعتاً بحث، در سطح حکومت جهانی امام مهدی هم دچار مشکل خواهد شد. چون تا کنون چنین حکومتی تشکیل نشده است. خود حکومت رسول گرامی اسلام نیز جهانی نبوده و همین طور سایر امپراطوریهایی که بعدها به نام اسلام شکل گرفته‌اند، به چنین شرایطی دست نیافته‌اند، بنابراین اگر ادعا می‌کنیم که وقوع این واقعه در آینده قطعی و حتمی است باید معنای آنرا به گونه‌ای تشریح ساخت.
باید به ذهنیت‌ها و پرسشهایی که می‌تواند از مبانی و دلایل آن پرسش کند پاسخ گفت.
در تفکر اسلامی حکومت یک ابزار است و چیزی که آنرا ارزشمند می‌سازد، هدفمند بودن و قرار گرفتن در مسیر تعالی و رشد است. حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرموده‌اند: «اگر نتوانم حق مظلومی را از ظالمی بستانم، این حکومت ـ در واقع ـ برای من از کم‌ارزشترین چیزها خواهد بود.
حال این بحث با این نگرش که حکومت اصالت ندارد و ابزار است، و به دنبال خود این پرسش را مطرح می‌کند که آیا حضرت حجت(ع) که ظهور می‌کنند، حکومت جهانی تشکیل می‌دهند و با این که دغدغه‌ ایشان ارائه یک جامعه صالح و شایسته است؟ اگر چه این هدف بدون تاسیس حکومت جهانی هم فراهم شود در هر صورت این یک بحث جدی است که متأثر از نظریه مارکسیست‌هاست که ادعا می‌کنند آینده تاریخ، آینده حذف دولتها خواهد بود. همین طور که در برخی از تئوریها لیبرال مسلک هم مطرح شده که آنها یکسری انجمنها را جایگزین دولتها می‌کنند. در میان متفکرین اسلامی هم کسانی را داریم که به جای حکومت، مدیریت را مطرح می‌کنند.
اما اعتقاد ما این است که در پایان تاریخ، شیعه حکومت جهانی تشکیل می‌دهد، یعنی بودن حکومت جهانی را قطعی می‌داند و اگر هم روی جامعه صالح تأکید می‌کند، آن را از طریق حکومت مصلح می‌داند. پیامبر اسلام فرمودند: «حتی اگر یک روز هم از عمر دنیا باقی مانده باشد کسی از فرزندان من ظهور خواهد کرد و حکومت تشکیل خواهد داد.»
در روایتی تعبیر به «یبلغ سلطانه المشرق و المغرب» آمده است و همین می‌تواند اشاره‌ای به جهانی بودن حکومت امام مهدی(ع) باشد.
حال پیش از اینکه حکومت را معنا کنیم اشاره‌ای به مفهوم دولت داریم. دولت یعنی موجودی که از اقتدار عام و فراگیر برخوردار است. و مقررات آمرانه دارد. قدرت در شکل اجبارآمیز آن فقط و فقط در اختیار دولت است. و افراد بصورت غیر ارادی عضو دولت‌ها می‌شوند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 26   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مهدویت

دانلودمقاله هیدروژن

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله هیدروژن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


هیدروژن تنها عنصری است که در هیچ یک از گروه های جدول تناوبی عنصرها محل مناسبی برای آن وجود ندارد. هید روژن از بعضی جهات به فلزهای قلیایی و از جهاتی هم به هالوژنها شباهت دارد. ولی تفاوت آن با عنصرهای این دو گروه به قدری است که می توان گفت هیدروژن در جدول تناوبی عنصرهابرای خود موقعیتی منحصر به فرد دارد. . تشکیل یونهای مثبت ومنفی از هیدروژن در مقایسه با فلزهای قلیایی و هالوژنها مشکلتر است . هیدروژن فراوانترین عنصر در کره زمین است . آب که 19/11درصد وزنی آن هیدروژن و81/88 درصد وزنی آن اکسیژن است 70 درصد سطح زمین را به صورت اقیانوسها ، رودخانه ها دریاچه ها و سایر منابع آبی می پوشاند . مقدار هیدروژن در جو زمین بسیار اندک است . هیدروژن در زمین به صورت ترکیب با سایر عنصرها یافت می شود . علاوه بر آب موجود در هیدروفسفر در گیاهان و جانوران نیزمقدار قابل توجهی آب وجود دارد. همچنین درگیاهان و جانوران مقداری هیدروژن به صورت ترکیب در پروتوئینها چربیها و قندها یافت می شود . هیدروژن یکی از عنصرهای سازنده سوختهای فسیلی نیز به شمار می رود.

1-1 خواص هیدروژن
هیدروژن سبکترین عنصر است و مولکول آن گازی بیرنگ بی بو .و بی طعم است . خواص هیدروژن در جدول 1-1 خلاصه شده است . دمای جوش و دمای ذوب بسیار کم هیدروژن نشانه ای از ضعیف بودن نیروهای جاذبه بین مولکولی در حالتهای مایع و جامد آن است . چگالی هیدروژن در حدود چگالی هواست . و انحلال پذیری آن در آب بسیار کم است .
هیدروژن گازی آتشگیر است و با آن باید با احتیاط کارکرد. هیدروژن در دمای زیاد یا بر اثر جرقه الکتریکی با اکسیژن ترکیب شده، آب می دهد هوایی که حداقل 1/4 درصد تا حداکثر 2/74 درصد حجمی هیدروژن داشته باشد بالقوه منفجر شونده است .
خواص مولکولی خواص اتمی
دمای ذوب
2/259- انرژی یونش
5/1312
دمای جوش
8/252- الکترونخواهی
7/72
چگالی

الکترونگاتیوی(مقیاس پاولینگ) 1/2
طول پیوند
742/0 شعاع اتمی
37/0
انرژی تفکیک پیوند
436 شعاع یونی
1/2
انرژی تفکیک شونده پیوند هیدروژن – هیدروژن نسبتا زیاد است و از این رو مولکول هیدروژن بسیار پایدار است .

چون مقدار زیادی انرژی برای گسستن پیوند H-H لازم است فعالیت شیمیایی این مولکول زیاد نیست و بسیاری از واکنشهای آن کند است . از این رو انجام
یک واکنش رضایتبخش با مولکول به دمای زیاد یاکاتالیزگر نیاز دارد. این کاتالیزگرها در بسیاری از موارد مولکول را شکسته به اتم تبدیل می کنند. اتمهای هیدروژن از نظر شیمیایی بسیار فعالند.
یون صرفا یک پروتون است و هیچ یون مثبت دیگری که دارای بار 1+ باشد به کوچکی یون هیدروژن و چگالی بار هیچ یونی به بزرگی چگالی بار یون نیست زیرا در یون هیدروژن بار مثبت پروتون کاملا بدون حفاظ است . اگر چه در منطقه بالای جو وجود دارد. ولی معمولا با یک یا تعداد بیشتری مولکول آب همراه است یون را در محلول آبی به صورت یون هیدرونیوم نشان می دهند.
آرایش الکترونی هیدروژن به صورت است و به دو طریق می تواند به آرایش گاز نجیب بعدی یعنی هلیم برسد: (1) با اضافه شدن یک الکترون به آن و تشکیل یون هیدرید یا (2) توسط اشتراک الکترون با اتم دیگر در یک پیوند کووالانسی . هیدروژن در بیشتر ترکیبهای خود پیوند کووالانسی دارد.
مولکول هیدروژن که دو پروتون و دو الکترون دارد ، سبکترین و سادهترین ملکول است . تشکیل پیوند هیدروژنی یکی از خواص ویژه هیدروژنی است که به وسیله پیوند کووالانسی به یک اتم کوچک و کاملا الکترونگاتیو متصل شده است . یون هیدرید فقط از ترکیب هیدروژن با فلزهایی ک به آسانی الکترون از دست می دهند تشکیل می شود .
مانند سدیم هیدرید NaH
اغلب، مولکول هیدروژن به صورت یک عامل کاهنده عمل می کند و عدد اکسایش آن از صفر به یک تغییر می کند مانند کاهش آهن (II)اکسید به آهن فلزی

 



در کلیه واکنشهایی که در بخشهای بعد ذکر شده اند جز در مورد تشکیل هیدرید فلزها مولکول هیدروژن یک عامل کاهنده است و در محصولاتی که به دست می آید، هیدروژن عدد اکسایش 1+ دارد و به وسیله پیوند کووالانسی به عنصری با الکترونگاتیوی بیشتر متصل شده است . در هیدرید فلزها عدد اکسایش هیدروژن 1- است.
1-2 ایزوتوپهای هیدروژن
هیدروژن سه ایزوتوپ دارد که فراوانترین آنها هیدروژن معمولی( پروتونیوم) با عدد جرمی یک است و در هسته خود یک پروتون دارد و با علامت نشان داده می شود . دو ایزوتوپ دیگر هیدروژن عدد جرمی 2 و 3 دارند. ایزوتوپی که دارای عدد جرمی دو است در هسته خود یک پروتون و یک نوترون دارد و آن را دوتریم یا هیدروژن سنگین می نامند. و آن را با علامت یا D مشخص می کنند. هیدروژنی که دارای عدد جرمی سه است در هسته خود یک پروتون و دو نوترون دارد و تریتیم خوانده می شود و آن را با علامت یا T مشخص می کنند . تریتیم بر خلاف هیدروژن معمولی و دوتریم که هسته پایدار دارند پرتوزا است . مقدار ترتیم در طبیعت فوق العاده کم است و آن را معمولا از طریق واکنشهای هسته ای بین لیتیم و نوترون به دست می آورند.

در یک واکنش معین نسبت اجزای سازنده محصول به دست آمده توسط هر یک از این سه ایزوتوپ یکسان است زیرا آرایش الکترونی هر سه ایزوتوپ به صورت است . مثلا در واکنش کلر با هیدروژن معمولی دوتریم و تریتیم به ترتیب TCI .DCL. HCL تشکیل می شود . تنها تفاوت این واکنشها در سرعت آنها ست که برای هیدروژن معمولی از همه بیشتر و برای تریتیم ازهمه کمتر است .خواص فیزیکی و هم چنین در جدول 1-2 با هم مقایسه شده است توجه کنید که ایزوتپهای هیدروژن از نظر خواص شیمیایی یکسانند.

 

 

 

 

 

جدول 1-2 مقایسه خواص فیزیکی و هم چنین




دمای ذوب
2/259- 4/254- دمای ذوب
0/0 8/3
دمای جوش
8/252- 5/249- دمای جوش
0/100 4/101
طول پیوند
742/0 742/0 چگالی
در دمای
997/0 10/1
انرژی تفکیک پیوند
436 441
گرمای ذوب
117/0 196/0 گرمای ذوب
002/6 270/6
گرمای تبخیر
903/0 225/1 گرمای تبخیر
6/40 6/41
3-1 واکنشی های هیدروژن
در این بخش به بررسی واکنشهای هیدروژن می پردازیم.
الف ) واکنش با عنصرها مولکول هیدروژن با بسیاری از عنصرها به طور مستقیم ترکیب می شود. واکنشهای هیدروژن با نافلزها در دمای زیاد صورت می گیرد و در این واکنشها ترکیبهایی با پیوند کووالانسی تشکیل می شود مثلا هیدروژن با تمام هالوژنها ترکیب می شود و هیدروژن هالیدها را به وجود می آورد. هیدروژن برمید را می توان در آزمایشگاه با عبور دادن مخلوط هیدروژن و برم از روی کاتالیز گر در دمای تهیه کرد.

آمونیاک را در صنعت از ترکیب مستقیم هیدروژن و نیتروژن به دست می آورند.

ترکیب هیدروژن با اکسیژن جهت تولید آب، اگر چه یک واکنش گرماده است ولی در دمای معمولی بسیار کند است .

انجام این واکنش در دمای در مجاورت کاتالیزگر به کندی صورت می گیرد ولی در دمای با انفجار شدید همراه است . از این واکنش در مشعلی که سوخت آن اکسیژن و هیدروژن است برای رسیدن به دمایی در حدود استفاده می شود.
مولکول هیدروژن در دمای زیاد با بخار گوگرد ترکیب می شود و هیدروژن سولفید می دهد . این واکنش چندان گرماده نیست .

 

هیدروژن با فلزهای فعال هیدرید های نمک مانند می دهد مثلا

 

لیتیم هیدرید جامدی است متبلور و سفید رنگ و در دمای ذوب می شود.
ب) واکنش با اکسید فلزها
مولکول هیدروژن با اکسید بعضی از فلزها ( آنهایی که در سری الکتروشیمیایی زیر Fe قرار گرفته اند ) ترکیب می شود و فلز را آزاد می کند

 

 

 

این نوع واکنش در مقایسه با بیشتر فرایندهای صنعتی گران است ولی از آن برای به دست آوردن فلزهای گرانقیمت نظیر تنگستن و طلا استفاده می شود.
ج) هیدروژن دار کردن

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هیدروژن

دانلودمقاله تقطیر

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله تقطیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


تقطیرروشی برای جداسازی مواد شیمیائی براساس تفاوت های بین آنها ازنظرعمل تبخیردرترکیب نقطه جوش مواد است. تقطیرتشکیل
دهنده یک مرحله بزرگ تر شیمیائی است و بنابراین به یک عمل واحد اشاره می کند. ازنظرتجاری تقطیرکاربردهای فراوانی دارد. این امربرای جداسازی نفت خام به ترکیباتش برای کاربردهای خاص مانند : حمل و نقل ، تولیدنیرو(برق) و گرما است. آب درجهت جداسازی ناخالصی های آن تقطیرمی کنیم این ناخالصی ها شامل : نمک ازآب دریا است. هوا مورد تقطیرقرارمی گیرد که درجهت جداسازی ترکیبات آن است .
معمولاً اکسیژن ، نیتروژن و آرگون برای کاربرد درمصارف صنعتی است. هم چنین تقطیرحل شده های تخمیرشده نیزمورد استفاده قرارمی گیرد که ازگذشته های دوربرای تولید آشامیدنی های تقطیری با میزان الکل زیاد کاربرد داشته است.

 

مفاهیم
1- تاریخچه
2- کاربردهای تقطیر
3- مدل ایده ال (مطلوب) تقطیر
1-3- تقطیردسته ای(گروهی)
2-3- تقطیرمداوم
3-3- بهبودهای کلی
4- تقطیردرمقیاس آزمایشگاهی
1-4- تقطیرساده
2-4- تقطیرتکه تکه اجزاء
3-4- تقطیربخار
4-4- تقطیرخلأ
5-4- تقطیرخلأحساس به هوا
6-4- تقطیرکوتاه مدت ( مسیر)
7-4- انواع دیگر
5- تقطیرایزوتوپ ها
1-5- شکستن ایزوتوپ با فشاریک جانبه
2-5- تقطیرحرکت( گریز) فشار
6- تقطیرصنعتی
7- تقطیردرتولید موادغذائی
1-7- تقطیرآشامیدنی ها
8- منابع
9- ارتباطات خارجی
10- مجموعه

 

تاریخچه
اولین روش ها و مراحل تقطیرخالص برای تولید مواد خالص شیمیائی توسط شیمیدانان مسلمان عرب برای مصارف واهداف صنعتی انجام شد،مانند: جداسازی عطرهای طبیعی و تولید الکل خاص بود. اگرچه، اشکال جدید تقطیردرحدود 2میلیون سال قبل ازمیلاد مسیح توسط کیمیاگران شهربابل دربین النهرین شناخته شد.
بعد ازتقطیرتوسط کیمیاگران یونانی درقرن یکم میلادی شناخته شد و توسعه های بعدی ازتقطیردرمقیاس عظیم درپاسخ به درخواست های مشروبات الکلی اتفاق افتاد.اسکندراولین دستگاه تقطیررااختراع کرد و اولین توضیحات دقیق درمورد دستگاه تقطیرتوسط الکساندریا درقرن چهارم داده شد.
درقرن8 شیمی گران مسلمان اولین افرادی بودند که مراحل تقطیرخالص که مواد شیمیائی را کاملاً خالص کند اختراع کردند. درمیان اینها ( عربها ) جبیردرعراق در800سال پیش بودند که تعداد زیادی ازدستگاه های تقطیرومراحل آن رااختراع کردکه هنوزمورد استفاده قرارمی گیرند. به ویژه دستگاه پالشگراولین دستگاه درپاسخ که کاملاً می تواند مواد شیمیائی را خالص کند.
یک دیگ درون یک حباب شیشه ای و طراحی آن به عنوان مدلی برای دستگاه های مدرن درمقیاس بزرگ به کارمی رود. مانند : دستگاه hickman . مواد نفتی برای اولین بارتوسط شیمی گرمسلمان دیگربه نام الاراضی مورد تقطیردرقرن نهم قرارگرفت که برای تولید نفت بود ، درحالی که تقطیربخارتوسط Avicenna در اوایل قرن11 انجام شد که برای تولید مواد نفتی اصلی استفاده شد.
همانطورکه کیمیاگری به علم شیمی تکامل یافت ، مسیرها ( رگ ها ) که قرع نامیده می شد برای تقطیرمورد استفاده قرارگرفت.هم دستگاه تقطیرهم قرع ظروف شیشه ای هستند که لوله بلند که دریک نقطه درگوشه پائین مثلث که به عنوان خنک کننده هوا مورد استفاده قرارمی گیرد که منجربه چکیده شدن قطرات به سمت پائین برای جمع شدن می شود.
بعداً دستگاه مسی اختراع شد. نقاط محکم شده اغلب با استفاده ازترکیبات مختلف محکم می شدبه عنوان مثال خمیری ازآرد گندم سیاه درست می شدکه برای این امرمورد استفاده قرارمی گرفت . اغلب این دستگاه ها یک سیستم خنک کننده داشت که ازآب سرد استفاده می کرد که تغلیظ الکل را برای کارائی بیشترانجام می داد. که اینها دیگ تقطیرنامیده می شدند.
امروزه قرع و دیگ تقطیرتوسط روش های کارامد تقطیردربیشترمراحل صنعتی مورد استفاده قرارمی گیرند . گرچه دیگ تقطیربه طورعمده برای تولید الکل های خوب مانند : کتیاک، ویسکی اسکاتلندی و برخی دیگرازانواع ودکا مورد استفاده قرارمی گیرند. شکل ویژه خاص هردیگ تقطیرموجب می شود که هرالکل طعم خاصی داشته باشد. دیگ تقطیرازموارد مختلفی مانند چوب ، استیل درست شده است که توسط قاچاقچیان مشروبات الکلی درکشورهای مختلف مورد استفاده قرارمی گیرند.
کاربردهای تقطیر
کاربردهای تقطیر را به سختی می توان به 4 گروه تقسیم کرد : مقیاس آزمایشگاهی،تقطیرصنعتی،تقطیرگیاهان برای عطرسازی وداروسازی وپردازش مواد غذائی است.دو نوع آخری ازدونوع اولی مجزاست،که درآن درتقطیرسازی به عنوان روش خالص سازی صحیح مورد استفاده قرارنمی گیرد، تفاوت عمده بین مقیاس آزمایشگاهی و صنعتی این است که درمقیاس صنعتی به صورت دسته ای انجام می شود، درحالی که تقطیرصنعتی اغلب به طورمداوم انجام می شود.
درتقطیرگروهی،ترکیب مواد اصلی، بخارات ترکیبات تقطیری وتغییرات تقطیردرطول تقطیراست. درتقطیرگروهی یک دیگ با دسته ترکیبات تغذیه کننده که سپس به ترکیبات شکننده جدا و تقسیم می شود که به ترتیب ازفرارترین به کم فرار جمع می شود که درانتهای آن یک بطری قراردارد و سپس یک دیگ دوباره قرار دارد و مراحل دوباره تکرارمی شوند. درتقطیرمداوم مواد اصلی و تکه ها ازبخارو مایعات درسیستم جدا و برداشته می شوند. این امرمنجربه کنترل بهترمراحل جداسازی می شود.

 


مدل مطلوب تقطیر
نقطه جوش یک مایع دمائی است که درآن فشارتبخیرمایع مساوی و یکسان با فشاراطراف مایع است.نقطه جوش عادی یک مایع موردخاصی است که درآن فشار تبخیرمایع مساوی ویکسان با فشارمحیط احاطه کننده است . یک مایع درون ظرفش درفشارپائین ترازفشاراتمسفردردمایی پائین ترازنقطه جوش معمولی به جوش خواهد آمد و یک مایع درون ظرفش درفشاری بالاترازفشاراتمسفردردمایی بالاترازنقطه جوش معمولی به جوش خواهد آمد. به عبارت دیگر، تمام مایعات نقطه جوش محدود دارند. این یک تصورغلط است که درترکیب مایعات درفشاروارده ، هریک ازاجزاء درنقطه جوش مطابق با فشاروارده به جوش می آید وتبخیرهریک ازاجزاء به طورجداگانه و کاملاً جدا جمع می شوند.این،اگرچه حتی درسیستم های ایده آل هم رخ نمی دهد. مدل های ایده آل از تقطیرضرورتاً توسط قانون رالت و قانون دالتون انجام می شوند. قانون رالت اینگونه فرض کرده است که اجزاء تشکیل دهنده فشارتبخیریکی ازترکیب درنسبت به درصد ترکیبش و فشارتبخیرش وقتی که کاملاً خالص است بستگی دارد.اگریک جزء فشارتبخیراجزاء دیگررا تغییردهد و یا درصورتی که فرّاربودن اجزاء بستگی به درصدش درترکیبش داشته باشد، قانون شکسته و نقض خواهد شد. قانون دالتون بیان می کند که نقطه تبخیرکلی ، مجموع نقطه تبخیرهریک از اجزاء ترکیب شده است. زمانی که یک مایع چند جزئی گرما و حرارت داده می شود، فشار( نقطه ) تبخیرهریک ازاجزاء افزایش می یابد، بنابراین باعث افزایش نقطه تبخیرکلی می شود.زمانی که نقطه تبخیرکلی به فشارمحیط دربرگیرنده مایع می رسد، جوش اتفاق می افتد و مایع به گازتبدیل می شود . توجه داشته باشید که ترکیب حاصل شده تنها دارای یک نقطه جوش درفشاروارده است، زمانی که اجزاء به طورچند جانبه قابل حل باشند. مدل مطلوب و ایده آل درمورد شیمی مایعات مشابه ازقبیل بنزن و تولوئن صحیح است. درموارد دیگر، انحراف شدید ازقانون رالت و دالتون قابل مشاده است بیشتراوقات درترکیب اتانول و آب است.اینها با هم ترکیب می شوند، زمانی که با همدیگرحرارت داده شوند و یک ایزتوپ را به وجود می آورند، که درآن نقطه جوش مایع ترکیبی پائین ترازدمای جوش هریک ازمایعات به شکل جداگانه است. واقعاً تمام مایعات ، زمانی که به شکل ترکیبی هستند و حرارت داده می شوند رفتاریک azeotropic یک ایزوتوپ را نشان می دهند.
اگرچه روش های محاسباتی وجود دارد که می توان رفتاراجزاء قراردادی را تخمین زد، تنها راه به دست آوردن تساوی نقطه جوش صحیح ازراه اندازه گیری است. این امکان وجود ندارد که ترکیب اجزائی را کاملاً ازیکدیگرتوسط تقطیر جدا کرد، دراین گونه موارد هریک ازاجزاء درشکل ترکیبی باید فشارخاص صفررا داشته باشند. اگرتولید نهائی خالص هدف ماست، سپس جداسازی شیمیائی بیشتری باید به کارگرفته شود.

 

تقطیرگروه
حرارت ترکیب ایده ال دو ماده فرارa,b درتقطیرگروهی آغازمی شود تا زمانی که ترکیب به تبخیربالاترازنقطه جوش هرمایع برسد که ترکیب a,b را تشکیل داده است. نسبت بین a,b درتبخیرازنسبت آن درمایع متفاوت خواهد بود: نسبت موجود درمایع توسط اینکه چطور ترکیب اصلی آماده شده است مشخص خواهد شد، درحالی که نسبت موجود درتبخیردرترکیب فرارغنی ترخواهد بود، تبخیرازچالگرعبورخواهد کرد و درسیستم باقی خواهد ماند.این بدان معنی است که نسبت ترکیبات درمایع باقی مانده درحال حاضربا نسبت اولیه متفاوت خواهد بود.نتیجه این گونه است که نسبت درمایع ترکیبی درحال تغییراست ودرجزء b بیشترخواهد شد.اینها عوامل افزایش نقطه جوش هستند ، که درعوض موجب افزایش دما در تبخیرمی شوند که موجب تغییرنسبت a,b درمرحله گازی می شود. این نتایج درتغییرات آرام نسبت b:a درتقطیرشدن است. اگرتغییردرنقطه تبخیربین دو جزء a,b بسیارزیاد باشد ، ترکیب درابتدای تقطیربسیارغنی درجزء a خواهد بود و زمانی که جزء a تقطیرشد،نقطه جوش مایع درجزء b افزایش می یابد.

 

تقطیرمداوم
درتقطیرمداوم ، مراحل ازموارد بالا متفاوت ترخواهد بود که درآن اجزاء هم ازتبخیرو هم مایع جدا خواهد شد درسرعتی که نسبت ترکیب دو جزء کاملاً با نسبت ترکیب درابتدا یکسان باشد.دراین روش بخارجزء غنی شده a و بخارجزء غنی شده b به دست می آید. علاوه براین، بخارترکیب خام را می توان به ترکیب تقطیربرای دوباره تکمیل کردن ( پرکردن ) مایع اضافه کرد.

 

بهبودهای کلی
هم تقطیرگروه وهم تقطیرمداوم رامی توان با استفاده ازکسرو کم کردن ستون دربالای بالون تقطیرانجام داد. این ستون موجب بهبود جداسازی ازطریق تهیه یک سطح وسیع تربرای تبخیرو جداسازی برای برخورد فراهم می کند. این امرکمک می کند که این درتساوی تا زمانی که امکان دارد باقی بماند.این ستون حتی می تواند درسیستم های فرعی کوچک هم وجود داشته باشد که تمامی آنها شامل مایع ترکیب غنی شده و جوش است که همه آنها مایع با نقطه تبخیرمساوی دارند.
تفاوت هائی بین مقیاس های آزمایشگاهی و مقیاس های صنعتی درستون اجزاء وجود دارد ، اما اصول یکی است. مثال هائی ازستون اجزاء درافزایش کارائی شامل :
- دستگاه تقطیرهوا
- ستون vigreux
- ستون بسته شده
- سیستم تقطیرگروه
- سیستم نقطیرگروهی چرخشی

 

تقطیردرمقیاس آزمایشگاهی
تقطیرهای مقیاس آزمایشگاهی تقریباً ، معمولاً به شکل تقطیرگروهی انجام می شود. وسیله ای که درتقطیراستفاده می شود گاهی اوقات still نامیده می شود که حداقل شامل یک ظرف است که درآن ماده منبع حرارت داده می شود ، یک چگالگرکه درآن حرارت تبخیربرای برگشت به حالت مایع سرد می شود و دریافت کننده که درآن مایع خالص شده که تقطیرشدن نامیده می شود. چندین تکنیک مقیاس آزمایشگاهی برای تقطیروجود دارد.

 

 

 


تقطیرساده
درتقطیرساده تمام تبخیرها ( بخارهای داغ ) به سرعت به دستگاه چگالشگر منتقل می شود که بخارها راخنک وتقطیرمی کند بنابراین، تقطیرکردن کاملاً خالص نخواهد بود . ترکیب آن یکسان خواهد ماند البته دردما وفشاروارده و می توان طبق قانون رالت حساب کرد. درنتیجه تقطیرساده معمولاً تنها برای جدا سازی مایعات که نقاط جوش آنها به طورعمده ای تغییرمی کند ویا جداسازی مایعات ازمایعات ویا نفت است مورد استفاده قرارمی گیرد. برای اینگونه موارد ، نقطه تبخیراجزاء معمولاً به طورقابل ملاحظه ای متفاوت است که قانون رالت نادیده گرفته می شود زیرا به دلیل توزیع بی اهمیت اجزاء کم فراراست. دراینگونه موارد تقطیرممکن است کاملاً خالص برای هدف مد نظرباشد.

 


تقطیرناچیز
برای بسیاری ازموارد، نقطه جوش اجزاء درترکیب به اندازه کافی نزدیک است که قانون رالت باید مورد توجه قرارگیرد. بنابراین تقطیرناچیزباید مورد استفاده قرارگیرد به خاطراینکه اجزاء را ازهم ازطریق چرخه های تبخیرتکراری دردرون ستون تقطیرجدا کرد.
به عنوان راهکاربرای خالص کردن باید حرارت دهیم ، و بخارهای آن به ستون تقطیرانتقال می یابد. وقتی این منتقل می شود سپس خنک می شود، و در دیوارهای چگالشگرتقطیرمی شوند. دراینجا ، تقطیرادامه می یابد تا ازطریق افزایش دمای تبخیرحرارت داده شود و یک باردیگربخارمی شود.
اگرچه ، ترکیب بخارهای تازه دوباره ازطریق قانون رالت مشخص خواهد شد. هریک ازچرخه های تقطیر- تبخیریک راهکارخالص برای اجزاء بسیارفرار ارائه می دهد. درواقع ، هرچرخه دردمای داده شده دقیقاً همانند وضعیت درستون تقطیررخ نمی دهد، بنابراین صفحه فرضی یک مفهوم است ونه یک توصیف دقیق.
صفحه های تئوریک بیشترمنجربه جداسازی بهترمی شود. سیستم تقطیرگروه چرخشی ازگروه چرخشی تفلون و یا فلزبرای اجباربخاربلند شده به ارتباط نزدیک تربا تقطیرگرپائین تربرخورد کند استفاده می کند که موجب افزایش شمارصفحه های تئوریک می شود.

 

تقطیربخار
همانند تقطیرخلأ ، تقطیربخاریک روش برای تقطیراجزاء است که زود حرارت داده می شود. این مراحل شامل استفاده ازبخارحباب ازطریق حرارت ترکیب ازمواد خام است با استفاده ازقانون رالت،برخی ازترکیب های هدف بخار خواهند شد.ترکیب بخارخنک و تقطیرمی شود، معمولاً یک لایه ازنفت و یک لایه ازآب را ارائه می دهد. تقطیربخارگیاهان یکساله معطرمتفاوت و گلها منجربه تولید دو نوع ماده می شود که شامل ماده نفتی خاص وتقطیرآبی گیاهان یکساله است.
مواد نفتی خاص اغلب درعطرسازی و تولید مواد خوشبو کاربرد دارد درحالی که تقطیرآبی کاربرد فراوانی درعطرسازی ، پردازش غذا و حفاظت ازپوست دارد.

 

تقطیرخلأ
برخی ترکیبات دارای نقطه جوش بسیاربالائی هستند. برای جوشاندن اینگونه ترکیبات ، اغلب بهتراست که فشاررا که درآن اینگونه ترکیبات به جوش می آیند را کاهش دهیم به جای اینکه دما را افزایش دهیم.
زمانی که فشاررا تا نقطه جوش اجزاء کاهش دادیم ، جوشاندن و بقیه مراحل تقطیررا می توان آغازکرد. این تکنیک به تقطیرخلأ اشاره می کند و معمولاً درآزمایشگاه به شکل تبخیرکننده دواردرمی آید. این تکنیک برای ترکیباتی که جوشاندن فراترازدمای ترکیبات درفشاراتمسفراست بسیارسودمند است که بنابراین ازطریق هرنوع تلاش برای جوشاندن آنها تحت فشاراتمسفرتجزیه خواهد شد.

 

تقطیرحساس هوا درخلأ
برخی ترکیبات نقطه جوش بالائی دارندوهم چنین به هواحساس اند. یک سیستم تقطیرخلأ ساده همانطورکه دربالا نام برده شد را می توان مورد استفاده قرارداد، بدین وسیله خلأ با گازداخلی بعد ازتکمیل تقطیرجایگزین خواهد شد. اگرچه ، این سیستم رضایت بخش نیست ، اگرشخصی امید دارد که قسمت هائی را به هنگام کاهش فشارجمع کند.
برای انجام این یک تطابق عمده را می توان به انتهای چگالشگراضافه نمود و یاگرفتن نتیجه بهترو یا برای ترکیبات حساس به هوا می توان ازیک دستگاه سه ضلع استفاده نمود. سه گوش perkin،وسیله ای درمقابل یک سری ازشیشه ویا نوار تفلون است که اجازه می دهد تقطیرازبقیه still جدا شود، بدون آنکه بدنه اصلی تقطیریا ازخلأ و یا منبع حرارت جدا شود و بنابراین می تواند درحالت تفکیک باقی بماند. برای انجام این ، ابتدا نمونه ازخلأ ازطریق نوارها جدا می شود وسپس خلأ برروی آن قرارمی گیرد البته با گازدرونی و سپس می توان آن را متوقف کرد و از بین برد. یک ردیف تازه ازمجموعه را می توان به تقطیراضافه نمود تا زمانی که تمام تقطیرجمع آوری شود.

 

تقطیرمسیرکوتاه
تقطیرمسیرکوتاه یک تکنیک تقطیراست که شامل گذرتقطیرازمسیرکوتاه است و اغلب چند سانتی متراست. یک مثال کلاسیک می تواند تقطیرشامل گذشتن تقطیرازیک حباب شیشه ای به یک حباب شیشه ای دیگراست ، بدون نیاز به چگالشگربرای جدا کردن دو حفره است.
این تکنیک اغلب برای ترکیبات مورد استفاده قرارمی گیرند که دردمای بالای ثبات است. فواید آن این است که دمای جوش مایعات بالاترازنقطه جوش مایعات چکان نیست و تنها گازها باید ازیک مسیرکوتاه عبورکنند درحالی که درعبورگاز قبل ازاینکه آنها دردمای پائین تردوباره سرد شوند.

 

انواع دیگر:
- درتبخیردوار( چرخشی ) دستگاه تقطیرخلأ برای ازبین بردن حلال های بزرگ ازنمونه مورد استفاده قرار می گیرند. معمولاً خلأ توسط تزریق آب و یا پمپ انجام می شود.
- در kugelrohr دستگاه تقطیرکوتاه مسیرمعمولاً برای ترکیبات با نقطه جوش بالا برای تقطیرکردن استفاده می شود. این دستگاه شامل یک فر، که جزء تقطیرشونده باید درآن قرارگیرد، جزء دریافت کننده که بیرون ازفرقراردارد، ویک نمونه چرخشی است . خلأ معمولاً ازطریق یک پمپ خلأ استفاده می شود.
- مراحل تقطیرشامل استفاده ازیک مسیرعمل کننده است . دراین مراحل، معمولاً محصولات دارای نقطه جوش پائین تری نسبت به واکنشی دارد. سپس تبخیرو ازترکیب واکنشی حذف می شود. وقتی که محصول به طورپیوسته و مداوم درمقابل مراحل گروهی شکل گرفت ، فواید آن کمتراز راه اندازی دوباره واکنشی با مواد اولیه است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   40 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تقطیر

دانلودمقاله هندسه

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله هندسه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


مقدمه :
هندسه شاخه از ریاضیات است که اشکال و اندازه ها را مورد سر و کار دارد. هندسه ممکن است به عنوان علم فضا نیز انگاشته شود. همانطور که یک حسابگر مورد سر و کار دارد. با مسائلی را که شامل محاسبه(شمارش)است، هندسه نیز مسائلی را که در برگیرندۀ فضا است توضیح و ربط می دهد. هندسه پایۀ به ما این امکان را می دهد تا خصوصیاتی را مانند مساحت و محیط اشکال دو بعدی و سطوح صاف و حجم های اشکالی سه بعدی را تعیین کنیم.
افراد از فرمول های مشتق شده از هندسه را در زندگی روزمره برای کارهایی مانند مقدار رنگ لازمه برای رنگ آمیزی دیوارهای یک خانه یا برای محاسبۀ مقدار آب یک آکواریوم استفاده می کنند.
متدلوژی (روش شناسی)
هندسه قطعات مستقل ادراکی ساده را برای ایجاد با ساختارهای منطقی پیچنده ترکیب می کند. این قطعات مستقل شامل موارد تعریف نشده، اصطلاحات تعریف شده و قضیه ما می باشند. ترکیب این اجزاء زنجیره هایی از برهان ها را بوجود می آورد که نتایج موسوم به قضیه ها را حمایت (تأیید) می کند.
 اصطلاحات تعریف نشده :
بعضی از مفاهیم اصلی در هندسه به صورت مفاهیم ساده تری بیان نشده اند. معروفترین آنها نقطه، خط و صفحه است. این مفاهیم اساسی از تجربیات روزانه بوجود آمده است. بنابراین تجربه از مکانی که یک شیئی است منتهی به ایده ای از یک مکان ثابت و دقیق می شود.
آنچه که اصطلاح "نقطه" به آن اشاره دارد مفهوم شهودی و مبتنی بر درک است. اجسام فیزیکی زیادی مفهوم "نقطه" را ارائه می دهند. از جمله گوشۀ یک قطعه، نوک یک مداد و یا نقطه ای روی یک صفحه کاغذ.
این چیزها مذل، نحوۀ نمایش یا تصویر نقطه نامیده میشود. گرچه موارد فوق تقریباً فقط مفهومی در ذهن را ارائه می دهند. بطور مشابه، یک ردیف از نقطه های موجود در یک رشته محکم کشیده شده، لبۀ یک میز یا میلۀ پرچم که بصورت نامحدودی در دو جهت امتداد یافته اند خط نامیده میشود.
واژۀ "صفحه" یک سطح مسطح را توصیف می کند. مانند کف اطاق، صفحۀ نمایش یا تخته سیاه. اما با این فرض که در همۀ جهات بصورت نامحدودی امتداد یافته است. و این بدین معنی است که صفحه هم مانند یک خط که انتها ندارد، لبه ندارد. سایر اصطلاحات تعریف نشده ارتباط بین نقطه ها، خطوط و صفحات را توضیح می دهد مانند ارتباط بیان شده بوسیلۀ این عبارت نقطه ای که روی یک خط قرار می گیرد."
 اصطلاحات تعریف شده :
اصطلاحات تعریف نشده می توانند برای تعریف سایر اصطلاحات ترکیب شوند مثلاً نقاطی در یک خط مستقیم قرار نگرفته اند، همان نقاطی هستند که روی همان خط قرار نمی گیرند. پاره خط بخشی از یک خط است که شامل دو نقطۀ خاص است و همۀ نقطه ها بین آن دو نقطه خاص قرار می گیرد.
در حالیکه (ray) بخشی از یک خط است که شامل نقطۀ خاص موسوم به نقطۀ انتهایی و همۀ نقاطی است که بطور نامحدودی در یک طرف نقطۀ انتهائی امتداد یافته اند.
اصطلاحات تعریف شده می توانند با یکدیگر و با اصطلاحات تعریف نشده به منظور تعریف اصطلاحات بیشتر ترکیب شوند.
به عنوان مثال، یک زاویه ترکیبی از دو خط یا دو پرتو مختلفی است که در یک نقطه پایانی مشترک هستند. همینطور یک مثلث از سه نقطۀ غیر واقع در یک امتداد پاره خطهایی که بین آنها قرار دارد تشکیل شده است.

 

قضیه ها:
قضیه ها، یا اصل ها، ثابت نشده اند اما فرضیه هایی هستند که پذیرفته شدۀ جهانی هستند. مثلاً "فقط و فقط یک خط وجود دارد که از دو نقطۀ معین می گذرد". سیستم متشکل از یک سری قضیه های نامتناقض اصول کلی راجع به اصطلاحات تعریف نشدۀ نقطه، خط و صفحه را با قضیه های استنباط شده از این اصول کلی را هندسه گویند .
مجموعه های متفاوت قضیه ها کل سیستمهای متفاوت هندسه را تعیین می کنند. اگر قصیه های انتخاب شده بوسیلۀ تجربۀ فضای فیزیکی ارائه شوند، بنابراین بطور منطقی انتظار می رود تا نتایج بدقت با تجربیات مربوط به فضا ارتباط نزدیکی داشته باشد. اما چون هر سری از قضیه ها حتماً باید بر اساس مشاهدۀ ناقص و تقریبی انتخاب شوند بنابراین آنها به احتمال زیاد برای فضای واقعی بطور تقریبی قابل اعمال هستند.
بنابراین تعجب آور نیست که هر هندسه خاصی برای مسائل فضای واقعی غیر کاربردی یا فقط تا حدی کاربردی از کار درآید.
برهان ها:
برهان بطور منطقی از قضیه ها نتیجه گیری میوند. این فرآیند نتیجه گیری و قیاس یک دلیل (ثبات) نامیده میشود. هر مرحله از یک برهان باید بوسیلۀ یکی از قضیه ها یا بوسیلۀ یک برهانی که قبلاً ثابت شده است توجیه شد. یک برهان ساده به عنوان مثال اثبات می کند که یک خطی که با یکی از دو خط موازی است با هر دو خط هم موازی است. خطوط موازی خطوطی هستند همیشه در تمام طول خود به یک اندازه از هم فاصله دارند.
در اثبات یک برهان در هندسه، ما از یک سری از قضیه ها نتیجه ای را استنباط می کنیم.
هندسۀ اقلیدسی
شاید آشناترین هندسه و هندسه شهودی و مبتنی بر درک هندسۀ اقلیدسی نامیده شود. هندسه اقلیدسی همیشه جنبه های جهان هر روزه را شامل می شود و بعداً از اقلیدس، ریاضی دان یونان باستان که آن را پایه گذاری کرد، نامگذاری شد در حالیکه قضیه های هندسۀ اقلیدسی بنظر پذیرفتنی هستند وقتی که برای فضای فیزیکی جهان ما بکار برده میشود. شواهدی وجود دارد که هندسۀ اقلیدسی سیستم کاملی برای توصیف فضا نیست.
هندسه اقلیدسی دو بعدی اغلب هندسۀ سطح نامیده می شود. هندسۀ اقلیدسی سه بعدی اغلب اشاره به هندسۀ فضایی (سه بعدی) دارد. هندسۀ مسطح اشکالی را مورد بررسی قرار می دهد که بطور کامل در یک سطح قرار دارند. یک سطح ممکن است بر حسب دو بعد طول و عرض اندازه گیری شوند. هندسۀ فضائی (سه بعدی) اشکالی را مورد بررسی قرار می دهد که سه بعد دارند : طول، عرض و ارتفاع
مقاطع مخروطی، یک موضوع مطالعه شده رایج هندسه، خطوط منحنی دو بعدی هستند که بوسیلۀ برش یک صفحه از میان یک مخروط تو خالی سه بعدی بوجود می آید.
A : قضیه های اقلیدس
اقلیدس، حدود 300 سال قبل از میلاد مسیح می زیست، دریافت که فقط تعداد کمی از قضیه های زیر بنای برهان هندسی مختلف تا آن زمان شناخته شده بودند. او تعیین کرد که این برهان ها فقط از پیچ قضیه می توانند نتیجه گیری شوند.
1- یک خط مستقیم ممکن است از میان هر یک از دو نقطه داده شده کشیده شود.
2- یک خط مستقیم ممکن است بطور نامحدود کشیده شود یا در هر نقطه ای محدود شود.
3- یک دایره ممکن است با استفاده از هر نقطه داده شده به عنوان مرکز و با هر شعاع داده شده رسم شود. (فاصله از مرکز تا هر نقطه روی دایره)
4- همۀ زاویه های قائمه یکسان هستند (یک زاویه قائمه زاویه 90 درجه را اندازه گیری می کند. دو شکل هندسی یکسان هستند اگر آنها بتوانند حرکت داده شوند یا چرخانده شوند به طوری که دقیقاً همپوشانی داشته باشند )
5- یک خط مستقیم داده شده و نقطه ای که روی خط قرار ندارد، یکی و فقط یک خط مستقیم ممکن است رسم شود که موازی با خط اول باشد و از نقطه هم عبور کند.
این پیچ قضیه می تواند در ترکیب با اصطلاحات تعریف شده متعدد برای اثبات خصوصیات اشکال دو یا سه بعدی مانند مساحت ها و محیط ها استفاده شود. این خصوصیت ها می توانند در جای خود برای اثبات برهان های هندسی پیچیده تری استفاده شوند.
B : اشکال اقلیدسی دو بعدی
اشکالی که به عنوان هندسۀ دو بعدی محسوب می شوند عبارتند از: دایره ها، چند ضلعی ها، مثلث ها و چهار ضلعی ها هستند . مثلث ها در واقع چند ضلعی های سه ضلع هستند. چهار ضلعی ها چند ضلعی چهار ضلع هستند .

 


B1 : دایره ها
دایره یک خط منحنی صفحه ای است که همۀ نقطه های روی آن از یک نقطۀ واقع در صفحه بنام مرکز به یک اندازه فاصله دارد. فقط یک دایره ممکن است رسم شود که از سه نقطه ای که در یک غیر واقع بر یک امتداد هستند عبور کند. واژه دایره بعضی اوقات دلالت می کند بر کل قسمتی که بوسیلۀ یک خط منحنی احاطه شده باشد تا فقط فقط نقاط روی خط منحنی .
دایره های هم مرکز دایره هایی هستند که یک مرکز مشترک دارند. یک زاویه، زاویه مرگزی دایره نامیده می شود که اگر رأس آن (نقطه ای که دو ضلع زاویه به هم برسند) در مرکز باشد و اضلاعش از مرکز دور شوند. محیط دایره به 360 درجۀ مساوی تقسیم می شود و مقدار درجه یک زاویه مساوی است با مقدار درجه در کمان روبروی روی دایره.
مساحت دایره مساوی است با حاصلضرب محیط در قطر تقسیم بر چهار یا َ مساوی است با . نسبت محیط به قطر تقریباً 3014159 است. این عدد ثابت "پی" نامیده می شود و یک عدد نامحدود از ارقام بدون تکرار دارد. سطح یک دایره ممکن است بصورت A=Pr2 نوشته شود در حالیکه r شعاع است به همین شکل، محیط برابر است با حاصلضرب قطر در عدد ثابت پی C=pd .
چند ضلعی ها
شش ضلعی
چند ضلعی طرحی بسته و محدود است با چند خط راست، اگر تمام اضلاع چند ضلعی ها طولهای اضلاعشان با آنها طول مساوی باشد و همچنین زوایا نیز با هم مساوی باشد این چند ضلعی را یک کثیر الاضلاع منتظم گویند. ارتفاع یک کثیر الاضلاع منتظم فاصله عمودی مرکز تا یکی از اضلاع است مساحت یک چند ضلعی برابر است با  نصف ارتفاع و محیط ap A= .
مثلث
یک مثلث یک شکل مسطح محدود با سه خط راست است یک مثلث نامشخص از سه ضلع نامساوی تشکیل شده ( منظور طولهای نامساوی)
مثلث متساوی الساقین از دو ضلع مساوی و یک مثلث متساوی الاضلاع از سه ضلع مساوی، در یک مثلث متساوی الساقین دو ضلع و دو زاویه با هم مساوی هستند و در یک متساوی الاضلاع همه زوایا و ضلعها با هم مساوی هستند یک مثلث قائم الزاویه مثلثی است که یک ضلع قائمه دارد.
ضلع مقابل به زاویه قائمه وتر نامیده می شود . قضیه مشهور فیثاغورثی بیان می کند که مربع وتر مثلث قائم الزاویه برابر مجموع مربعات دو ضلع دیگر است C2=a2+b2 .
زوایا درون یک مثلث همان زوایا در داخل هستند آنها ایجاد می کنند متصل کردن یک ضلع با زاویه های درونی زاویه دیگر. مجموع زوایای درونی یک مثلث مساوی با 180 درجه است مساوی با مجموع زوایای درونی دور را به شکل زاویه در بیاورید ( مجموع درونی شکل با زاویه بیرونی شکل مساوی می باشد).
یک خط از نوک رأس یک مثلث به وسط پاره خط روبرو (ضلع روبرو) کشیده بعد یک خط از نوک رأس مثلث به نقطه دو سوم از نقطه میانی وصل کرده و همچنین خطی بر درازای یک ارتفاع مثلث از نوک به ضلع روبرو قائم کشیده شود (دو خط عمودی هستند اگر آنها در یک زاویه قائم به هم برسند) دو مثلث سازگار هستند اگر از یکی از حالات زیر پیروی کنند :
1- دو زاویه و یک ضلع مثلث با دو زاویه و یک ضلع مثلث دیگر مطابق باشد.
2- دو ضلع زاویه در بر گیرنده یک مثلث مساوی با دو ضلع هستند.
3- سه ضلع یک مثلث مساوی با سه ضلع دیگر هستند اگر مثلث ها بدون از بین بردن صفحه مشترک بتوانند بر هم مطابق اگر دو مثلث با زاویه های مساوی باشند آیا می توان گفت شبیه و اضلاع متناسب به یکدیگر هستند.
مساحت هر سه پایه های ضربی مساوی بر اساس نیمی از یک پایه و ارتفاع قائم است ah A=(هر ضلع قاعده مثلث ) را می تواند بررسی شده باشد اما معمولاٌ ضلع روی وتر نیز تعیین شده است، اگر مثلث متساوی الاضلاع است مساحت آن بدست می آید یک جایی که طول ضلع است اگر اضلاع هر مثلث c,b,a باشند مساحت آن را به وسیلۀ یک رابط معین است اعتبار دادن به ریاضیدان یونان باستان ارشمیدس جایی که نصف محیط است .
چهار گوش ها
یک چهار گوش شکل و طرحی محدود با چهار خط راست است آنها چندین روش آشنا چهار گوش ها هستند چندین چهار گوش است که به انواع آن آشنا هستید؛
ذوزنقه ها مربوط به چهار گوشها هستند که دو ضلع موازی نامساوی از طول دارند؛
متوازی الاضلاع ها مربوط به چهارگوشها هستند که اضلاع روبرو دارند از طول مساوی یک لوزی یک متوازی الاضلاع است (همچنین مربوط به یک چهارگوش ) با اضلاع مساوی یک راست گوشه متوازی الاضلاع است مربع نیز یک متوازی الاضلاع است با زوایای قائمه. مورب های یک متوازی الاضلاع از یکدیگر عبور می کنند اگر همچنین متوازی الضلاع یک راست گوشه است مورب ها هستند مساوی باشد مربوط به چهارگوشهای بی قاعده چهار ضلع نامساوی و ناموازی دارند مساحت یک ذوزنقه نصف مجموع اضلاع در ارتفاع
برای بی قاعده چهارگوش ها یک روش خوب برای معلوم کردن مساحت آن است که با یک خط مورب آن را به دو مثلث تقسیم کرد بنابراین شخص مساحت دو مثلث را پیدا کرده و به هم اضافه می کند .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  32  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هندسه

دانلودمقاله خطبه 39

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله خطبه 39 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 خطبها عند علمه بغزوة النعمان بن بشیر صاحب معاویة لعین التمر] [وفیها یبدی عذره، ویستنهض الناس لنصرته]
مُنِیتُّ بِمَنْ لاَ یُطِیعُ إِذَا أَمَرْتُ وَلا یُجِیبُ إِذَا دَعَوْ تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِکُمْ رَبَّکُمْ؟ أَمَا دِینٌ یَجْمَعُکُمْ، وَلاَ حَمِیَّةَ تُحْمِشُکُمْ! أَقُومُ فِیکُمْ مُسْتَصْرِخاً وَأُنادِیکُمْ مُتَغَوِّثاً فَلاَ تَسْمَعُونَ لی قَوْلاً، وَلاَ تُطِیعُون لِی أَمْراً، حَتَّى تَکَشَّفَ الاَُْمُورُ عَنْ عَوَاقِبِ الْمَساءَةِ، فَمَا یُدْرَکُ بِکُمْ ثَارٌ، وَلاَ یُبْلَغُ بِکُمْ مَرَامٌ، دَعَوْتُکُمْ إِلَى نَصْرِ إِخْوَانِکُمْ فَجَرْجَرْتُمْجَرْجَرَةَ الْجَمَلِ الاََْسَرِّة، وَتَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ الْنِّضْوِ الاََْدْبَرِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَیَّ مِنْ ضَعِیفٌ .
قوله علیه السلام : «مُتَذَائِبٌ» أی: مضطرب، من قولهم: تذاءبت الریح أی: اضطرب هبوبها، ومنه سمّی الذئب،
منیت‏بمن لا یطیع اذا امرت و لا یجیب اذا دعوت (من به مردمى مبتلا شده‏ام که اگر امر کنم اطاعت نمیکند و اگر دعوت کنم‏اجابت نمیکند) .
رهبرى مبتلا به پیروانى نا آگاه از عظمت تکلیف
چه دلخراش است وضع روحى یک رهبر عظیم الشانى که از رهبرى کمترین‏سود مادى و مقامى براى خود منظور ننماید و از همه عوامل سعادت و فضیلت‏همه ابعاد مردم جامعه‏اش مطلع باشد و شب و روز در راه بوجود آوردن همه‏عوامل سعادت و فضیلت‏براى مردم جامعه خود لحظه‏اى آرامش نداشته باشد،با اینحال مردم آن جامعه او را درک نکنند و طعم تکالیف و وظائفى را که براى‏سعادت و فضیلت همان مردم متوجه میسازد نچشند!آرى،بسیار دلخراش وشکنجه‏زا است وضع روحى رهبرى که بمردم جامعه خود از افق بالاترى‏مى‏نگرد و خباثت و پلیدى دشمنان آن جامعه را از همه جهات درک میکند،ولى مردم آن جامعه با یک سستى و بیخیالى به زندگى احمقانه خود ادامه میدهند!باید گفت که آن مردم یا آگاهى از عظمت تکلیف نداشتند و یا شایستگى رهبر خود را به رهبرى قبول نکرده بودند و یا مبتلا به ضعف اراده بودند و یا خود محورى‏افراد آن جامعه،آنانرا از شناخت‏«حیات معقول‏»بى‏بهره ساخته بود.حقیقت‏اینست که با نظر به وضع عمومى جامعه آن دوران،همه این عوامل مزبوروجود داشته است،نه باین معنى که هر یک از افراد آن جامعه بوسیله همه این‏عوامل پوچ و تباه شده بودند،بلکه بعضى از آنان بیکى از عوامل مزبوره،بعضى دیگر به چند عامل از آنها مبتلا بودند،مگر اقلیتى اسف انگیز که هم‏شایستگى رهبر را برهبرى در حد اعلا و هم عظمت تکلیف و هم قدرت اراده‏و انسان محورى را درک نموده و این امور را در«حیات معقول‏»خود عینیت‏بخشیده بودند،مانند مالک اشتر،عمار بن یاسر،اویس قرنى و امثال اینان.
لا ابا لکم،ما تنتظرون بنصر ربکم (اى مردمى که اصالت ندارید،براى یارى پروردگارتان در انتظار چه کسى‏و کدام روزى و چه حادثه‏اى نشسته‏اید) .
آخر در انتظار چه نشسته‏اید؟!
آیا در انتظار حادثه‏اى بالاتر از هجوم دشمن بى‏باک و خدانشناس وضد انسان نشسته‏اید؟! چه حادثه‏اى دردناکتر از کشته شدن انسانها و ویران‏شدن دودمانها و ذلت و خوارى شکستى که از دشمن خونخوار نصیب شمامیگردد؟!در انتظار کدامین روزى نشسته‏اید؟!در انتظار روزى که رزمندگانتان‏در خاک و خون بغلطند و کودکانتان پایمال و زنهایتان اسیر شوند و به بدترین‏وضعى مبتلا شوند؟!در انتظار کدامین رهبر نشسته‏اید؟!آیا من کمترین‏تفاوت و ترجیحى براى خود در میان شما قائلم؟!آیا شما را بمیدان جنگ‏فرستاده،خودم به رفاه و آسایش مى‏پردازم؟!آیا سعادت و فضیلتى را که‏موجب زندگانى اصیل شما میباشد درک نمى‏کنم؟!پس در انتظار چیستید و چشم براه کیستید؟!
اما دین یجمعکم و لا حمیة تحمشکم (آیا هیچ دینى ندارید که شما را اتحاد جمع کند و هیچ غیرتى نداریدکه شما را بر هجوم به دشمنانتان تحریک کند و به هیجان در آورد) .
یا بمقتضاى دینى که معتقدید از خود دفاع کنید یا بتحریک غیرت انسانى
با مضمون همین جمله بود که سرور شهیدان راه حق و حقیقت امام حسین‏علیه السلام در روز عاشورا در کربلاى خونین،دشمن تبهکار را مخاطب قرارداده و فرمود:
ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فى دنیاکم(اگر براى شما دینى نیست و از روز معاد نمى‏ترسید،اقلا در این دنیا آزاد مردباشید).اگر شما واقعا به دین اسلام[یا هر دینى که بر مبناى انسانیت استوار است]معتقد هستید،باید از خود دفاع کنید.و باید به اصول انسانى که حیات فردى‏و اجتماعى شما را تامین میکند پاى بند بوده و از تباهى حیات خود جلوگیرى‏نمائید.همه مبانى دین اسلام با تاکید و اصرار صریح به حفظ حیات وارزشهاى آن در این دنیا دستور داده است،و جائى براى هیچگونه عذر وبهانه‏اى در اسلام وجود ندارد. دستورات اسلام به جهاد و دفاع از مستضعفین‏و مبارزه با مستکبرین و طغیانگران بحدى قاطع و روشن است که قابل هیچگونه‏تاویل و چشم پوشى نیست.واگذار کردن حیات و رها کردن آن در عرصه‏طبیعت و محیط که هر لحظه در معرض تباه شدن بوسیله عوامل مزاحم طبیعت‏و انسان نماهاى قدرت پرست است،کفران نعمت الهى و رفتار مخالف مشیت‏الهى ا ست.و اگر معتقد بیک دین نیستید،حد اقل از نوع جاندارانید که انسان نامیده مى‏شود.آیا فرار از ذلت و مبارزه با خوارى و تحقیر از مختصات‏طبیعت روانى انسانها نیست؟! آیا دفاع از حیات اساسى‏ترین مختص ذاتى‏حیات نیست؟!آیا دفاع از وطن که جایگاه بروز و گسترش ابعاد حیات است‏لازم نیست،با اینکه این روحیه در همه جانداران دیده مى‏شود،چگونه شماانسانها متوجه این اصل نیستید؟!بهمین جهت است که امیر المؤمنین علیه السلام‏در یک جمله از خطبه‏هاى گذشته فرموده‏اند:
و اى دار بعد دارکم تمنعون؟! (و از کدامین جایگاه غیر از جایگاه خوددفاع خواهید کرد؟!)
اقوم فیکم مستصرخا و انادیکم متغوثا،فلا تسمعون لى قولا و لا تطیعون لی امرا حتى تکشف الامور عن عواقب المسائة (در میان شما فریاد زنان میایستم و شما را بعنوان پناه‏جوئى ندا مى‏کنم،نه گفتارى را از من میشنوید و نه امرى را از من اطاعت میکنید،تا آنگاه‏که حوادث عواقب وخیم خود را نشان بدهد) .
پیش از آنکه عواقب وخیم حوادث گریبان شما را بگیرد،بفریادهاى من گوش بدهید
فریادهاى امیر المؤمنین از روى احساسات زودگذر نیست.فریادهائى‏که او سر میدهد،از اعماق جان الهى او بر میخیزد که امواجى از حقایق وو واقعیات روح او است.این حقایق و واقعیات مستند به درک مبانى عالى‏«حیات معقول‏»است که از معانى قرآن و اصول عقل سلیم و وجدان پاک و تصفیه‏شده بوجود آمده است.این همان فریادیست که نوح و ابراهیم و موسى و عیسى‏و محمد صلوات الله علیهم اجمعین براى پیشبرد بشریت راه انداخته بودند. آنهاچه میگفتند و فریادشان براى چه بود؟فریاد و گفتار همه آنان این بود که خدا از آن خبر میدهد:
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس‏بالقسط (1) ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و کتاب و میزان صلاح‏و فساد و خیر و شر را بوسیله آنان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند) .
پس فریاد پیامبران براى جلب و تحریک مردم به عمل به کتاب آسمانى‏و قوانین‏«حیات معقول‏»و عدالت ورزیدن بوده است.اگر همه اوراق تاریخ راورق بزنیم و در عوامل ناگواریها و تلخى‏هاى زندگى جوامع و سقوط تمدنها بادقت‏بنگریم،چیزى جز بى‏اعتنایى و تخلف از راهنمائى‏ها و فریادهاى‏پیامبران نخواهم دید.
فما یدرک بکم ثار و لا یبلغ بکم مرام،دعوتکم الى نصر اخوانکم فجرجرتم‏جرجرة الجمل الاسر و تثاقلتم تثاقل النضو الادبر.ثم خرج الى منکم‏جنید متذائب ضعیف کانما یساقون الى الموت و هم ینظرون‏» (نه بوسیله شما خونى که ریخته شده است جبران میگردد و نه بیارى شمابمقصودى میتوان رسید.هنگامى که شما را براى کمک به برادرانتان دعوت‏نمودم،مانند شتر زخم خورده ناله کردید و مانند شتر مجروح از حرکت‏باز ایستادید و سنگینى کردید،سپس مشتى سرباز متزلزل و ناتوان بطرف‏من حرکت کردید،مانند کسانیکه بسوى مرگ رانده مى‏شوند و فقط به‏نگریستن اکتفا مى‏کنند.
نه بانتقام خونهائى که با شمشیر تبهکاران ریخته مى‏شود اهمیتى میدهید و نه ازاحساس برادرى با آن انسانها که در راه شما بخاک و خون در غلطیده‏اندبرخوردار هستید
آیا هیچ فکر کرده‏اید دراینکه خونهائى که در راه دفاع از دین وآرمانهاى شما روى خاک میریزد،پیامى بشما دارند؟آیا هیچ در این مسئله‏حیاتى اندیشیده‏اید که احساس برادرى در دین اسلام که از علامات درخشان‏این مکتب است،بزرگترین عامل وحدت شما است و اگر این عامل تباه‏شود و یا با بى‏اعتنایى در آن بنگرید،هیچ عامل وحدت و یگانگى براى خودنخواهید یافت؟زندگى مشتى از مردم که از چنین احساسى بى‏بهره است‏اگر چه در محکم‏ترین نظم ریاضى باشد،برتر از زندگى مشتى حیوانات اهلى‏نخواهد بود که با هم میخورند و با هم میاشامند و با هم حرکت مى‏کنند وبا هم مى‏نشینند و مى‏خوابند و دیگر هیچ.مردم آن جامعه‏اى که انسانهائى ازآنان مظلوم کشته مى‏شوند و دیگران به تماشاگرى قناعت ورزیده و به زندگى‏بى‏اساس و بى‏پشتیبان خود دل خوش میدارند،همانندچارپایانى هستند که‏بعضى از آنها را مى‏کشند و دیگر جانداران به علف خوارى و جست و خیز مشغولند.تلختر از همه اینها که گفتم،اینست که اصلا شما هدف و مرامى درزندگى‏نپذیرفته‏اید!شما مانند برگهاى ناچیز و خشکیده خود را تسلیم هدف‏ها ومرام‏هاى قدرتمندان ضد انسان نموده‏اید،گویا نمیدانید که هدف و مرام‏اقویاى قدرت پرست،جز وسیله ساختن شما براى اشباع خودخواهى‏هایشان‏چیز دیگرى نیست.
خطبه 29
ومن خطبة له علیه السلام
[بعد غارة الضحاک بن قیس صاحب معاویة على الحاجّ بعد قصة الحکمین] [وفیها یستنهض أصحابه لما حدث فی الاَطراف:]
أَیُّهَا النَّاسُ، الُْمجْتَمِعَةُ أبْدَانُهُمْ، الُمخْتَلِفَةُ أهْوَاؤُهُمْ کَلامُکُم یُوهِی الصُّمَّ الصِّلابَ وَفِعْلُکُمْ یُطْمِعُ فِیکُمُ الاََْعْدَاءَ! تَقُولُونَ فِی الَمجَالِسِ: کَیْتَ وَکَیْتَ…ِ، فَإذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ: حِیدِی حَیَادِ!مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاکُمْ، وَلاَ اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاکُمْ، أَعَالِیلُ بِأَضَالِیلَ دِفَاعَ ذِی الدَّیْنِ المَطُولِ لاَ یَمنَعُ الضَّیْمَ الذَّلِیلُ! وَلاَ یُدْرَکُالْحَقُّ إِلاَ بِالْجِدِّ!
أَیَّ دَارٍ بَعْدَ دَارِکُمْ تَمْنَعُونَ، وَمَعَ أَىی إِمَامٍ بَعْدِی تُقَاتِلُونَ؟ المَغْرُورُ وَاللهِ مَنْ غَرَرْتُمُوهُ، وَمْنْ فَازَبِکُمْ فَازَ بَالسَّهْمِ الاََْخْیَبِ وَمَنْ رَمَى بِکُمْ فَقَدْ رَمَى بِأَفْوَقَنَاصِلٍ أَصْبَحْتُ وَاللهِ لا أُصَدِّقُ قَوْلَکُمْ، وَلاَ أَطْمَعُ فِی نَصْرِکُمْ، وَلاَ أُوعِدُ العَدُوَّبِکُم. مَا بَالُکُم؟ مَا دَوَاؤُکُمْ؟ مَا طِبُّکُمْ؟ القَوْمُ رِجَالٌ أَمْثَالُکُمْ، أَقَوْلاً بَغَیْرِ عِلْمٍ! وَغَفْلَةً مِنْ غَیْرِ وَرَعٍ! وَطَمَعاً فی غَیْرِ حَقٍّ؟!
داستان ضحاک بن قیس
بنا به نقل ابن ابى الحدید:ابراهیم ثقفى در کتاب‏«الغارات‏»چنین میگوید:«غارتگرى ضحاک بن قیس پس از داستان حکمین (ابو موسى اشعرى و عمرو بن‏عاص) و پیش از جنگ نهروان بوده است.حادثه غارتگرى ضحاک چنین‏بوده است:هنگامیکه معاویه از آماده شدن امیر المؤمنین براى نبرد با او آگاه‏شد،بوحشت افتاده و از دمشق بیرون آمده و به همه نواحى شام اشخاصى فرستاد که‏بمردم اطلاع بدهند که على بن ابیطالب (ع) بسوى آنها حرکت کرده است و بر همه‏مردم یک نسخه نامه نوشت که براى آنان خوانده‏شد.این نامه چنین بود:
«پس از حمد و ثناى خداوندى،ما و على بن ابیطالب قراردادى نوشتیم‏و شرطهائى را در آن ذکر کردیم و دو مرد را بر ما و بر او حکم قراردادیم که‏مطابق قرآن حکم کنند و از آن تجاوز ننمایند و عهد و پیمان خداوندى رابراى کسى قراردادیم که تعهد را بشکند و حکم را اجراء ننماید.حکمى که طرفدار من بود و من او را حکم قرارداده بودم،زمامدارى مراتثبیت کرد و حکمى که طرفدار على (ع) بود،وى را از زمامدارى خلع نمودو اکنون على بن ابیطالب (ع) از روى ستمکارى رو به شما آورده است (وهرکس که پیمان بشکند،بضرر خود شکسته است) با بهترین وسائل براى‏جنگ آماده شوید و ابزار جنگ را مهیا کنید و بهر شکلى که بتوانید سبک وسنگین رو به من آورید،خدا ما را و شما را به اعمال نیکو موفق بسازد.پس از این دعوت،مردم از همه آبادیها و نواحى در نزد معاویه جمع شدند وآماده حرکت‏به صفین گشتند،معاویه با آنان به مشورت پرداخت و گفت:على بن ابیطالب از کوفه بیرون آمده و از نخیله عبور کرده است.حبیب بن مسلمة‏گفت:نظر من اینست که از شام حرکت کرده و به همان منزلى که بودیم برویم.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله خطبه 39