هدف مقاله: طبقه بندی و شناخت فرش های دوران صفوی
خاستگاه مکتب اصفهان ناشی از دو مکتب قبل از خود است:مکتب تبریز ( در زمان شاه اسماعیل صفوی و شاه تهماسب صفوی) و مکتب تیموریان ( در زمان تیموریان) که این همه زیبایی،هنر و ذوق یکجا پس از سال 1006 با آمدن شاه عباس به اصفهان روی آورد. به این ترتیب شاه عباس اول وجانشینان وی وارث هنرهای کاملا بالغی شدند که بین هنرمندان ایرانی در مدتی بیش از یک قرن پیشرفت شایسته ای کرده بود ولی استمرار و تکامل افزون تر این هنر معطوف به ایجاد ثبات سیاسی در کشور،علاقه داشتن مفرط به هنرهای صناعی و اسلامی با پشتوانه مذهب تشیع توام با حمایت از هنرمندان وتجارت و ارتباط آن با دنیای خارج به ویژه اروپا داشت.
از این رو،اصفهان نه تنها از نظر تاسیسات شهری و ساخت ابنیه ومساجد به عنوان یکی از بزرگ ترین شهرهای اسلامی قلمداد گردید بلکه به علت تجمع هنرمندان،دانشوران،جهانگردان و سفرنامه نویسان در این شهر به محل و مکتبی تبدیل گشت که بعدها به راه و رسم و سبکی که از خود باقی گذاشت به «مکتب اصفهان» اشتهار یافت.(1)
رویکرد مکتب اصفهان در قالی بافی ایران
این رویکرد با ایجاد کارگاه های بافندگی بزرگ و متمرکز مواجه بود که به موجب آن دگرگونی های کمی و کیفی به همراه داشت. دگرگونی مذکور علاوه بر اینکه در شکل،اندازه و ظاهر فرش ها تاثیر گذاشت تغییراتی در مواد و مصالح فرش هم ایجاد کرد.زیرا اولا بافت فرش های بزرگ پارچه و گران قیمت در خور کاخ ها و تالارهای شاهی و اعیان و اشراف از این به بعد رایج شد.ثانیا از ابریشم و مفتول های زرین و سیمین در برخی از بافته ها استفاده گردید که به حشمت و جلال فرش افزود. به تبع این تحول بنیادی،نقش و نگار فرش ها هم بی تاثیر از این تحول نماند.نقش مایه های سنتی و هندسی جای خود را به طرح ها و نقشه های پیچیده اسلیمی و گردان دادند و سبک طبیعت گرایی " naturalism" به نحو کامل خود نمایی کرد.موضوع مهم در این مکتب فراموش نشدن هیچ یک از طرح ها و نقش مایه های باستانی نظیر: بوته،درخت،شاخه،باغ،گلدان و انواع گل ها و برگ ها است حتی نقش مایه «نیلوفر آبی» عهد ساسانیان با اندکی تغییر به نام «گل شاه عباسی» بسیار معروف و فراگیر شد و تا امروز ادامه یافت.
مشهور ترین نگارگر در بار شاه عباس،رضا عباسی بود که او را نباید با علیرضا عباسی خوش نویس همین دوران اشتباه کرد.طرز کار رضا عباسی و سبک و سیاق نگارگری های وی الهام بخش طراحی فرش همین دوره بوده است زیرا در کارهای رضا عباسی و چهره سازی های او حرکات و وجنات چهره ها کاملا ضبط شده است به همین روال در طراحی فرش هم در این دوره ارتباط بین طرح فرش و هنرهای کتاب آرایی کاهش یافت. در عوض پیکره سازی و تزئینات آن افزون گردید.رضا عباسی و نگارگرانی که از او پیروی می کردند همچون معین مصور،محمد یوسف و محمد قاسم سبکی متفاوت ابداع کردند. بدین ترتیب شیوه رضا عباسی چنان مورد استقبال قرار گرفت که مکتب اصفهان در زمان شاه عباس اول با نام رضا عباسی مترادف گردید.(2)
در این دوران سیاحان و جهانگردان بسیاری به ایران و پایتخت آن،اصفهان آمدند و در سفرنامه های خود به زیبایی و عظمت آن و همچنین از وجود کارگاه های قالی بافی سخن گفته اند.
دلاواله "Della valleh" جهانگرد معروف ایتالیایی دو بار به اصفهان مسافرت کرد وی فریفته این شهر بود و آن را از زیباترین شهرهای دنیا می دانست. او در سفرنامه اش راجع به نگارگری های دیواری که با ورقه های طلا در اصفهان زینت گردیده است مطالب دل انگیزی نوشته است.(3) وجود این دیوارنگاری های طلایی به ویژه در کاخ عالی قاپو اصفهان شاید موجبی بوده است که آن همه فرش های بافته شده با مفتول های سیمین و زرین زمان شاه عباس خلق شوند.شاه عباس دراصفهان وچند شهر دیگر از جمله استرآباد،شیروان،قره باغ،کاشان ،گیلان و مشهد کارگاه های قالی بافی دایر کرده بود ودستور داده بود هر کانون بافت فرش باید فرش را به شیوه خود ببافد تا ویژگی های اصالتی و هنری فرش حفظ شود.(4)
ژان شاردن "Jean chardin" جهانگرد فرانسوی در سفرنامه خود محل کارگاه های شاهی را در شهر اصفهان واقع در جنوب کاخ عالی قاپو پشت میدان بزرگ نقش جهان می داند.وی می نگارد بافندگان خواه در کارخانه شاهی کار بکنند و خواه در خانه های خود.اما به هرحال،سرکارگران شاهی مرتب به کار ایشان نظارت داشتند. نامبرده یاد آور می شود که در کارگاه های شاهی تنها برحسب دستور قالی یا چیز دیگر بافته می شد از این رو کارگران وقت داشتند که به سفارش مردم عادی نیز کار کنند.پشم مورد نیاز کارگاه های شاهی از گله های شاه در اکناف کشور فراهم می کردند و ابریشم از گیلان و کاشان به دست می آمد.(5)
کروزینسکی "krusinski" کشیش لهستانی که از 1116 تا 1142 هجری در ایران می زیست درباره این کارگاه های شاهی می گوید که نه تنها آنچه مورد نیاز دربار و درباریان است تولید می کنند بلکه به میزان بسیار بر ثروت خزانه شاهی می افزایند.زیرا گران بها ترین پارچه ها و قالی های ابریشمین زربفت و سیم بفت کشتی کشتی،همراه سوداگران دولتی برای فروش به اروپا و از آن هم بیشتر به هندوستان فرستاده می شود.(6)
شهرت فرش هایی که تحت تاثیر مکتب اصفهان بافته شد سوای کیفیت برتر بافت آن که حاصل دقت و مهارت بافندگان واستادکاران است از کمال رنگ آمیزی هم برخوردار است.راجر سیوری " Rager Sauory" پژوهشگر ایران شناس که تحقیق گران قدری درباره تاریخ صفوی به انجام رسانده است از موضوع رنگ فرش ایران در این دوران غافل نبوده است او می گوید:رنگ های اصلی آبی (لاجوردی و نیلی)،قرمز (لاکی و حنایی) از یادگارهای دوران صفوی و بهتر است گفته شود نمونه های همکاری نقاشان با این صنعت است.هنرمندان تصویرگر تا پیش ازقدرت یابی صفویان در مراکز هنری و شهرهای مختلف روزگار می گذراندند و استعداد بی همتای خود را در زمینه رنگ و طرح بر صفحات کتاب ها و پرده های نقاشی آشکار ساخته بودند.این بار تجربه و توان خود را در اختیار استادان بافنده فرش گذارده وبدین گونه فرآورده های پایداری به وجود آمد که توانست به بازارهای جهان راه یابد و پایه های یک اقتصاد سازنده را در کشور فراهم سازد.(7)
جهانگرد انگلیسی به نام ریشارد هکلوت Richard Hakluyt"" که در عصر صفویان می زیست در کتاب خود به نام « جهانگردان» در نامه ای به یکی از بازرگانان هم وطن خود می نویسد:« در ایران فرش هایی از پشم زبر که در اطراف دارای رشته های نخی است خواهی دید این فرش ها بهترین انواع فرش عالم و رنگ آن بهترین و زیباترین رنگ هاست. تو باید به این کشور بروی و به انواع وسایل باید متوسل بشوی تا بتوانی از مردم آنجا طرز رنگ کردن [خامه] قالی را یاد بگیری زیرا این ها به طوری رنگ شده که باران و سرکه و شراب در رنگشان تاثیر نمی کند وچون تو این علم را از آن ها آموختی به اسرار آن دست یافتی خواهی توانست در رنگ کردن قماش آن را به کار بری و به دوام آن اطمینان داشته باشی.(8)
در زمینه رنگ و رنگرزی در زمان شاه عباس شاردن در سفرنامه اش زیر عنوان رنگرزان و صباغان می نویسد: صنعت رنگرزی در ایران بیشتر از اروپا توسعه و ترقی یافته است چون رنگ های این کشور دارای روشنی و جرم بیشتر می باشد و چندان زود زایل نمی شود.(9)
در زمینه مواد اولیه قالی بافی ژان باتیست تاورنیه "Tavernier" بازرگان فرانسوی که در زمان شاه عباس به ایران سفر کرده است پشم ایران را بهترین پشم می داند و از آن با صفت های «بسیار زیبا،نادر و قیمتی» یاد می کند و افتخار می کند که برای اولین بار آن را به پاریس صادر کرده است.(10)
در زمان شاه عباس فرش به عنوان بزرگ ترین کالای تجاری شناخته شد و تولیدات فرش تنها محدود به استفاده دربار نبود بلکه این کالای هنری برای فروش به اروپا و هندوستان صادر می گردید و سود سرشاری را نصیب خزانه شاهی می کرد.گزارش برخی از سفرنامه نویسان موید این موضوع است.
طبقه بندی فرش های شاه عباسی مکتب اصفهان
شناخت علمی فرش های نفیس تاثیر پذیرفته از مکتب اصفهان که بین سال های 1006 تا 1135 هـ.ق در ایران به ویژه در اصفهان بافته شده است مستلزم نوعی گروه بندی و طبقه بندی از این فرش هاست. اصولا عمل دسته بندی و طبقه بندی فعالیتی ذهنی و امری انتزاعی است. بدین معنی که ذهن انسان به طور طبیعی بین اشیای پیرامون خویش شباهت ها و تفاوت هایی می بیند و آن ها را به خوبی براساس تشابهات و تفاوت هایی که دارند با هم مرتبط یا از هم متمایز می سازد.
ناگفته پیداست انتخاب «ترتیب تاریخی» که ضمنا در داخل یک «منطقه جغرافیایی» سامان یافته باشد بهترین نوع روش طبقه بندی این نوع گزینه ها است ولی چون فرش هایی که دارای کتیبه باشد بهترین نوع روش طبقه بندی این نوع گزینه ها است ولی چون فرش هایی که دارای کتیبه ـتاریخ» هستند بسیار اندک اند و از طرفی چون محل بافت برخی بافته ها در ابهام است بدین جهت الزاما روش این طبقه بندی براساس سه گروه به شرح زیر قرار می گیرد:
گروه اول-براساس محوریت «طرح و نقش»
اساس این گروه،طرح و نقش فرش هایی است که در این دوران بافته شده اند.طرح های:گلدانی،جانمازی،لچک و ترنج،درختی،باغی،حیوان دار،شکارگاه و بندی از اهم آن ها است.هریک از طرح های مذکور به زیر مجموعه هایی مانند،یک طرفه،دوطرفه،سراسری،تکراری،کتیبه دار،ستون دار،ترنج دار،قندیل دار،طره دار،حیوان دار و... تقسیم می شوند.چون ذکر یکایک این طرح ها همراه با تشریح ویژگی ها و اوصاف آن ( که همگی قبل از زمان شاه عباس وجود داشته است) خارج از مجال و فرصت این مقاله است بدین جهت در این گروه فقط به ذکر معروف ترین طرح زمان شاه عباس (معروف به طرح اصفهان یا لچک و ترنج شاه عباس) که پایه اساسی و شاخصه مکتب اصفهان است اکتفا می شود.
طرح لچک وترنج شاه عباسی یا طرح اصفهان
این طرح در اساس از لچک و ترنج و ترکیب گل و بوته های معروف به شاه عباسی و شاخه و برگ و گاهی نگاره های اسلیمی و ختایی تشکیل شده است و بر روی نقش ترنج تکیه فراوان می شود.
فرش های شاه عباسی انواع زیادی دارند از جمله:شاه عباسی ترنج دار،شاه عباسی ترنجی طره دار،شاه عباسی تصرفی،شاه عباسی حیوان دار،شاه عباسی لچک و ترنج،شاه عباسی شیخ صفی و انواع دیگری که خود زیر مجموعه طرح های مذکور قرار می گیرند.
اصولا «ترنج» نگاره قراردادی است که در میان نقش مایه های فرش جای ویژه دارد. در درون،ترکیبی از آذینه های شاه عباسی و در اساس برگ،گل و اسلیمی است.در شکل کلی خود:چهار گوشه،لوزی،بیضی، یا گرد،همچون خورشید یا ستاره و گل های چندپر است.در تصویر شماره یک عمومی ترین طرح شاه عباسی لچک وترنج (یا طرح اصفهان) نشان داده می شود.(12)
این فرش که در دوران معاصر در شرکت فرش بافته شده است واجد چهار قرن سابقه تاریخی است.امتیاز این قالی به شاخ و پیچ های بسیار ظریفی است که در متن لاکی روناسی آن نمودار است و منحصرا در فرش های ممتاز نظیر آنها را می توان یافت.زمینه ترنج تو در تو وسط سرمه ای است و با هشت قاب در متن لاکی تداخل یافته و به ترنج «هشت پر مداخل» موسوم است. این ترنج با واسط دو گل شاه عباسی به سر ترنج ها می پیوندد.زمینه حاشیه بزرگ سرمه ای است و با گل های شاه عباسی زینت یافته است.از این نقشه که اصل طرح اصفهان را نمایش می دهد با تغییرات و ترکیبات دیگری نه تنها در اغلب شهرهای ایران بلکه خارج از کشور در هندوستان و پاکستان (اگر به کذب نام دیگری بر آن نگذاشته باشند) می بافند.
در طرح اصفهان معروف ترین گل،گل شاه عباسی است که ممکن است در طرح های دیگر از آن استفاده شود. در تصویر شماره 2،گل شاه عباسی نشان داده می شود(13) که تحول یافته نیلوفر آبی زمان ساسانیان است.گل شاه عباسی به صورت گل های چهار پر،هشت پر،چند گل بر یک بوته،تنها و یا پیوسته به اسلیمی و ختایی تزیین یافته است.گل های شاه عباسی در ابتدا ریز بود ولی با گذشت زمان بزرگ تر شد و هر با نوآوری،در دسته ای از نقش ها چهره ای تازه به خود گرفت در طرح های اصفهان به طور معمول همراه گل های شاه عباسی به ختایی نیز بر می خوریم و در ترکیب گل های شاه عباسی و ختایی،ختایی همچون ریسمانی به نظر می رسد که این گل ها را به آن بسته اند.(14)
گروه دوم-براساس محوریت «تلقی نادرست»
در این گروه فرش هایی که نام گذاری آن ها بر مبنای «برداشت و تلقی نادرست» بنا به دلایلی که القاء کننده معنی یا محلی خاص بوده است صورت گرفته است مانند پلونزی،پرتقالی و هندی که ذیلا توضیح داده می شود:
الف-فرش های معروف به پلونزی (لهستانی):
گونه ای از فرش های ابریشمی پر جلوه ترکیب شده با مفتول های سیمین و زرین که بیشتر در عصر شاه عباس اول و دوم و شاه صفی در اصفهان و کاشان بافته شد و چون کشور لهستان از نخستین مشتری های خرید آن بود به غلط به نام «لهستانی» معروف گردید.این فرش ها گروه بزرگ (بین دویست تا سیصد تخته فرش) را تشکیل می دهند که با رنگی ملایم با نقوش گل و بوته و شاخ و برگ پیچان طراحی و بافته شده اند.در سال 1878 میلادی چند تخته از همین فرش های زربفت ابریشمی متعلق به دربار چارتوریسکی "Court of Czartoryski " در نمایشگاه بین المللی پاریس به نمایش گذاشته شد.این فرش ها هم اکنون در موزه شهر کراکور "Krakow Museum " نگهداری می شوند.در کارت شناسایی این فرش ها محل بافت آنها لهستان قید شده بود و از آن تاریخ این گروه از فرش ها به نام فرش های لهستانی " Poloainse Carpets " معروف شده اند.این نام گذاری غلط به این علت بود که تصور می شد این گونه فرش ها در لهستان بافته شده اند،چون لهستان در قرن هفدهم محل تولید و بافت فرش بود و همچنین در قرن هجدهم شمال و منسوجات ابریشمی زربفت در کارگاه مازارسکی " Mazarski " واقع در اسلوچ " Sluch " تولید می شد.این تصور غلط تا 1912 میلادی همچنان پابرجا بود.در این سال،تعدادی از فرش های لهستانی در نمایشگاه بزرگ مونیخ به نمایش در آمد که ایرانی بودن آن ها توسط پرنس رو پرشت "Ruppercht Prince " مسلم شده بود؛ زیرا مدارک بسیار مستند نشان می داد که این چند تخته فرش به سفارش سیگیسموند واسا "Sigismund Wasa " در اوایل دهه اول قرن هفدهم میلادی در ایران بافته شده و به عنوان جهیزیه ازدواج دخترش،آناکاتارینا "Anna Katharina " با فیلیپ ویلیام "Philip William,Elector Palatine of the Rhine " به آلمان آمده و سپس به دربار ویتل باخ " " House of Wittlelsbachبه
شامل 15 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود تحقیق خاستگاه مکتب اصفهان در هنر فرش ایران