دانلود پاورپوینت روستای فرخان قوچان (شناخت اراضی وضع موجود وشناسایی روستا)
مقدمه
پیش از ورود در بحث فرزندخواندگى و آثار حقوقى آن در حقوق ایران، لازم استبه منظور روشن شدن بیشتر موضوع، بویژه چگونگى به وجود آمدن نهاد فرزندخواندگى در نظام حقوقى ایران، مفهوم فرزندخواندگى و چگونگى پیدایش این نهاد حقوقى و تحول تاریخى آن - گرچه به اختصار - مورد بررسى قرار گیردد. 2. مفهوم فرزندخواندگى فرزندخواندگى عبارت از یک رابطه حقوقى است که بر اثر پذیرفته شدن طفلى به عنوان فرزند، از جانب زن و مردى به وجود مىآید; بدون آنکه پذیرندگان طفل، پدر و مادر واقعى آن طفل باشند. (1) در لسان حقوقى، فرزند به کسى گفته مىشود که از نسل دیگرى باشد و بین آنها رابطه خونى و طبیعى وجود داشته و بین پدر و مادر او جز در موارد استثنایى رابطه زوجیت ایجاد شده باشد.ممکن است زن و شوهرى فرزند غیر را به فرزندى بپذیرند که در این صورت قانون گذار چنین کودکى را در حکم فرزند این خانواده به شمار مىآورد و آثارى براى این رابطه حقوقى مجازى مىشناسد. تفاوت فرزند واقعى و فرزند حکمى یا ظاهرى در این است که پیوند موجود بین فرزند حقیقى و پدر و مادر وى پیوندى طبیعى و ناگسستنى است و رابطه حقوقى بین آنها هرگز از بین نخواهد رفت، ولى پیوند بین فرزند و پدر و مادر خوانده به آن محکمى نیست و عواملى نظیر انحلال خانواده و غیره بسته به سیاست قانونگذار ممکن است رابطه حقوقى موجود را زایل کند. 3. سابقه تاریخى فرزندخواندگى فرزندخواندگى نهادى است که به اشکال گوناگون، در بین جوامع و تمدنهاى متنوع تاریخى، نسبتا سابقه طولانى دارد.محققان براى پیدایش آن علل متفاوتى ذکر کردهاند.بیشتر پژوهشگران بر این عقیدهاند که فرزندخواندگى، ریشه در نیاز نظامى و اقتصادى داشته و گاهى عوامل روحى و معنوى یا عاطفى موجب پیدایش آن شده است; در حال حاضر نیز این نهاد براساس نیازهاى معنوى خانواده و کودک بدون سرپرست استوار است. در گذشته دور، رؤساى قبیلهها به منظور تقویتبنیه دفاعى و زیاد شدن قدرت قبیلهاى و داشتن جمعیت فراوان، خانوادهها و اعضاى قوم را به داشتن فرزند زیادتر تشویق مىکردند و به افراد کثیرالاولاد، صله قابل توجهى مىبخشیدند که بتدریج، داشتن فرزند وظیفهاى مقدس و سنتى حسنه شناخته شد و ارزش مذهبى پیدا کرد، به نحوى که افراد بدون فرزند در خود احساس کمبود مىکردند و دچار مشکلات روحى مىشدند.و متفکران براى حل این مشکل و جبران این کمبود، راه حلى اندیشیدند و چنین مرسوم گردید: افرادى که با وجود اشتیاق و علاقه فراوان به داشتن فرزند از این موهبت محروم بودند، فرزند خواندگانى انتخاب و جانشین فرزند واقعى نمایند.کمکم این طرز تفکر در ذهن مردم به عنوان سنتحسنه رسوخ کرد.از طرف دیگر در میان اقوام گذشته، خانواده براساس قدرت پدرى یا پدر شاهى (patrin cat) استوار بود و رئیس خانواده قدرت فوقالعادهاى داشت; به طورى که قادر بود به میل خود افراد و اعضاى خانواده را تعیین و به هر ترتیبى که مىخواست، خانواده خود را شکل مىداد و حتى قادر بود اطفال و فرزندان واقعى و طبیعى خود را از خانواده اخراج و بیگانهاى را به فرزندى بپذیرد.در رسم قدیم به منظور حفظ آیین دینى و مراسم و شعائر مذهبى و استقرار آداب خانوادگى و ایجاد نیرو و توانمندى لازم و همچنین براى نگاهدارى و نگهبانى اماکن متبرکه و تامین قواى کافى در جهت تامین این اهداف، فرزندخواندگى از اهمیت فراوانى برخوردار بود و کثرت و تعدد فرزندخواندگان سبب افزایش ارزش و اعتبار خانوادهها مىگردید.در میان رومیان قدیم نیز چنین مرسوم بود که بعد از فوت رئیس خانواده، پسر وى یاستخانواده را عهدهدار مىگردید
فرمت ورد تعداد صفحات 12
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:16
فهرست مطالب
وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام
تجمل پرستى در دوران ساسانیان
وضع اجتماعى ایران
حق تحصیل ویژه طبقات ممتاز بود
پردهاى از جنایتخسروپرویز
داورى تاریخ درباره پادشاهان ساسانى
آشفتگى در حکومتساسانى
آشفتگى اوضاع ایران ساسانى از نظر مذهب
براى بدست آوردن ارزش نهضتى که پیامبر اسلام(ص) بنیانگذار آن بود، لازم است و لو در حد اجمال با اوضاع دو محیط آشنا شویم:
1- محیطى که اسلام در آنجا پیدا شد و رشد و نمو کرد.
2- محیط بیرون از جهان اسلام.
در رابطه با محیط دوم، تاریخ ایران و روم را به عنوان درخشانترین نقاط آنروز عالم به ما معرفى مىکند و ما در این قسمت پیرامون ایران به بحث مىپردازیم و بحث راجع به اوضاع روم و شبه جزیره عربستان را در عناوین دیگر پىمىگیریم.
ظهور اسلام و بعثت پیامبر اکرم«ص»،(611 میلادى)،با دوران پادشاهى خسرو پرویز(628-590 م)مصادف بود و در زمان خسرو پرویز،پیامبر اسلام«ص»از مکه به مدینه هجرت فرمود(روز آدینه 16 ژوئیه 622)و این واقعه،مبدء تاریخ مسلمانان گردید.
در این ایام،دو دولتبزرگ و نیرومند(روم شرقى و ایران ساسانى)،بر قسمت اعظم دنیاى متمدن آن روز حکمرانى داشتند.از دیر باز براى تسلط و حکمرانى جهان،با یکدیگر در جنگ و ستیز بودند. (1)
جنگهاى ممتد ایرانیان با رومیان،از دوران سلطنت انوشیروان(589-531 م)آغاز شد، و تا زمان خسرو پرویز ادامه داشت و مدت بیست و چهار سال به طول انجامید.
خسارات سنگین و مخارج هنگفتى که ایران و روم،در این جنگها متحمل شده بودند،هر دو دولت را از کار انداخت،و جز شبحى از این دو قدرت نیرومند باقى نمانده بود.
براى اینکه اوضاع ایران را از جهات مختلف بخوبى مورد بررسى قرار دهیم،لازم است وضع حکومتها را از پایان سلطنت انوشیروان،تا آغاز ورود مسلمانان به اختصار مورد مطالعه قرار دهیم:
تجمل پرستى در دوران ساسانیان
پادشاهان ساسانى،عموما تجمل پرست و پرتشریفات بودند.دربار پرطمطراق ساسانى و زرق و برق آن،چشمها را خیره مىساخت.
در عهد ساسانیان،ایرانیان پرچمى داشتند به نام«درفش کاویانى»،که معمولا در میدان جنگ برافراشته مىشد و یا در جشنهاى پرتشریفات ساسانیان،بر فراز کاخ آنها نصب مىگردید،و این پرچم با جواهرات بسیار گرانبها تزیین شده بود.به قول یکى از نویسندگان:«جواهرات و اشیاء گرانبهاى این پرچم بىهمتا را به 1200000 درهم یا(30000 پوند)تخمین کردهاند» (2) .
در کاخهاى افسانهاى ساسانیان،از بس جواهرات و اشیاء نفیس و قیمتى،و نقشهها و تصویرهاى حیرت انگیز فراهم گردیده بود که دیده بینندگان را خیره مىکرد.اگر بخواهیم غرائب و عجائب این کاخها را بدانیم،کافى است فقط نظر خود را به یک قالى سپید و بزرگى بیاندازیم که در تالار یکى از کاخها انداخته بودند،به نام«بهارستان کسرى».«این قالى را زمامداران ساسانى،براى این تهیه کرده بودند که موقع عیش و عشرت سر حال باشند و همیشه مناظر زیبا و فرح انگیز فصل را تماشا کنند» (3) .
به طورى که مىنویسند:«این قالى،داراى یکصد و پنجاه ذراع طول،و هفتاد ذراع عرض،و تمام تار و پود آن زربفت و جواهر نشان بود». (4)
در میان پادشاهان ساسانى،خسروپرویز بیش از همه به تجملات علاقمند بود.شمار زنان و کنیزان و خوانندگان و نوازندگان حرمسراى او به چندین هزار تن بالغ مىشد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:8
فهرست مطالب:
از زمانی که بشر زندگی جمعی را شروع کرده همواره در صدد بهرهوری بهتر از محیط پیرامونش ، و چگونگی به حداقل رساندن نیازها و ضعفهایش در ارتباطات محیط بوده تغییرات آب و هوایی، وی را متوجه کرد که برای مقابله ، پوششی مناسب مورد نیاز داردو از این رو شروع به ساختن لباسهایی کرد که میتوانست اورا دربرابر تغییرت جوی حفظ کند به مرور تزئین و زینتکاری نیز براین پوشش اضافه گردید و به نوعی ، حالت خودنمایی را به خود گرفت تا جایی که هدف اصلی که همان پوشش بودرو به فراموشی سیر کرد.
این امر بدیهی مینماید که نوع پوشش دردو نوع جوامع بدوی و پیشرفته کاملاً مغایر یکدیگرند . چرا که هر کدام بسته به فرهنگ خویش به مسئله پوشاک و لباس با دیدی خاص مینگرند و میتوان دریافت که پوشش و نوع آن در هر جامعهای ربط مستقیمی با فرهنگ آن جامعه دارد، به تدریج که جامعهها از لحاظ اجتماعی روبه پیشرفت نهادند. کماکان پوشاک نیز به نوعی متأثر از این پیشرفتها میگردید . اگر از دید جامعهشناسی به قضیه پوشاک نگاه کنیم آن را میتوانیم مبحثی از «فرهنگ عامه » تلقی کنیم.
هر قومی برای خود لباسی ویژه را بنابه شرایط طبیعی و اقلیمی انتخاب کرده است . اما از دید فرهنگ عمومی و خصوصاً بعد از باز شدن دریچههای فرهنگی اقوام برروی یگدیگر و صحبت از دهکده جهانی و هجوم فرهنگی ارزشهای بیگانه به مخفیترین و خصوصیترین زوایای خانواده از رهگذر ماهواره. دیگر بحث قومی بودن قضیه کنار می رود . چرا که صحبت از بی هویتی و ضعیفکاری یک فرهنگ در مقابل فرهنگ دیگر است . و اولین نمود این بیهویتی در پوشاک و لباس جامعههای آسیب دیده خودرانمایان میسازد ، چرا که هنگامی فرد در معرض تهاجم این فکر قرار گرفت که از لحاظ فرهنگی هیچ تکیه گاهی ندارد که برآن پشت گرم باشد، خودباختگی در برابر فرهنگ قدرتمند ، امری طبیعی جلوه مینمایند و بدنبال آن پذیرش الگوهای فرهنگ غالب که به طور اشکاری در لباس آن فرهنگ نمودار دارد. امروزه نیز در جامعه خودمان به عینه شاهدیم که چه راحت لباسهایی با طرحها و الگوهای غربی همراه مارکهای متنوع که هیچکدام به فرهنگ مذهبی جامعه ما ارتباطی نداشته در بین جوانان ما رواج دارد . برای نمونه عمده مواردی که در «مطالعات اولیه »در مورد لباس در کتب مربوطه به دست آمده را به انتصار ذکر میکنیم :
ـ نشانههای تجدد طلبی در پوشاک زنان و مردان میتوان کوتاه شدن، تنگشدن ، سبکشدن کم شدن قطعات لباس نزدیک شدن لباس مردان به لباس زنان در نازکی، جنس پارچه ، رنگ و ...وبا لعکس در دوخت ومدرامیتوان نام برد.
چندین سال قبل در این کشور 95 در صد کالاهای تجارتی با چاشنی عکسها
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:20
فهرست مطالب
شعر فارسی در این دوره با شدتی بیش از پیش از بدبینی و ناخشنودی از اوضاع روزگار و ناپایداری جهان و دعوت خلق به ترک دنیا و زهد و نظایر این افکار مشحونست. علت آن هم آشکار میباشد و آن وضع سخت و دشواریست که با حمله مغول آغاز شده و با جور و ظلم عمال دوره آنان و با خونریزیها و بیثباتی اوضاع در دوره فترت بعد از ایلخانان ادامه یافته و محیط اجتماعی ایران را با دشوارترین شرایطی مقرون ساخته بود. همین وضع مورث توجه شدید غالب شعرا به مسائل دینی و خیالات تند صوفیانه و درویشانه و گوشهگیری و در نتیجه تصورات باریک و دقیق نیز شده است.
در عصر مغول بر اثر انتشار بسیاری از مفاسد اخلاقی انتقادات اجتماعی به شدت رواج یافت. البته پیش از این تاریخ از این قبیل انتقادات در اشعار شعرا خاصه در شعرای قرن ششم که بر اثر تسلط ترکان و رواج بعضی مفاسد از اوضاع ناراضی بودند، نیز مشاهده میشود ولی در عهد مغول به همان نسبت که مفاسد اجتماعی رواج بیشتری یافت به همان درجه هم این انتقادات شدیدتر و سخت تر شد. از این انتقادات سخت در آثار سعدی خاصه گلستان و در هزلیات او و در جام جم اوحدی و د رغزلهای حافظ و آثار شعرای دیگر بسیار دیده میشود و از همه آنها مهمتر آثار شاعر و نویسنده خوش ذوق هوشیار «عبید ذاکانی قزوینی» است که آثار او نظماً و نثراً حاوی مسائل انتقادی تندیست که با لهجه ادبی بسیار دلچسب و شیرین بیان کرده و در این باب گوی سبقت از همه شاعران و نویسندگان فارسی زبان بوده است. حقاً هم هیچ دورهیی از ادوار مقدم بر او در ایران به نحوی که او میخواسته مانند عهد زندگی وی نمیتوانست مضامینی بدان شیرینی و خوبی برای انتقادات اجتماعی او فراهم سازد.