درمصدومین بی هوش باید محتویات دهان و ترشحات و کف را خارج کرد و سر او را (درصورت نداشتن شکستگی گردن) به یک طرف بگرداند
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود پاورپوینت در هنگام وقوع حادثه چه باید کرد - 86 اسلاید
درمصدومین بی هوش باید محتویات دهان و ترشحات و کف را خارج کرد و سر او را (درصورت نداشتن شکستگی گردن) به یک طرف بگرداند
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات16
مقدمه
هدف این پروژه ، بررسی بین اوقات فراغت وعمل کرد دانش آموزان در مدرسه وخانه می باشد برای یک دانش آموز کاملا عادی است که بشنود « چرا وقت خود را تلف میکنی ؟»« چرا بیشتر درس نمی خوانی ؟ » ویا نصیحت هایی چون « بیشتر درس بخوان» بیشتر دانش آمو زان به اندازه کافی احساس مسئولیت می کنند واز اوقت خو د استفاده درس ولازم را دارند ؟ آیا در برنامه ریزی برای اوقات خود معقول عمل میکنند ؟
چقدر از زمان خود را صرف مطالعه می کنند وچه قدر از آن را هدر می دهند ؟ممکن است یک روز 2 ساعت هدر شود ، روز دیگر 3 ساعت ... ولی درپایان هفته این ساعات باهم جمع می گردد. ساعاتی که می شد بهره بیشتری از آن ها جست وعمل کرد بهتر می داشت بیشتر خانوادهها می گویند . شما به اندازه کافی درس نمی خوانی واگر بیشتر درس بخوانی نمره بهتری خواهی گرفت آیا چنین است ؟این پروژه با توزیع وپرسش نامه بین دانش آموزان آغاز گشت دراین رابطه داده ها جمع آوری شده ومورد ارزیابی وتجزیه وتحلیل قرار گرفتند دراین بررسی از محاسبات آماری ، نمودارها و نیز محاسبه احتمالات واریانس وانحراف معیار استفاده شد .
ودرنهایت از تمامی دوستانی که مارا در تکمیل پروژه یاری رساندند تشکر کامل را به جا می آوریم .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:47
فهرست مطالب
خربزه 4 اصل و منشأ خربزه از کجا است 6
حکایت پیدایش خربزه و هندوانه 7
سازگاری 9
ارزش غذایی خربزه 12
خواص میوه ها و سبزی ها خربزه 13
خواص دارویی 14
خواص درمانی خربزه 15
خواص میوه ها 16
با خوردن خربزه میتوان نارسایی کبد را رفع 17کرد
خربزه داروی بسیاری از بیماری هاست 18
هندوانه و خربزه خطرناک 19
ویتامین، ماده معدنی در خربزه 20
عروسک خربزه 20
خربزه مقاوم به آفت مگس خربزه معرفی شد 23
تزئین خربزه به شکل صدف 25
منابع 43
خَربُزه گیاهی از تیره کدویان که میوهاش درشت و شیرین و آبدار است. بوته آن کوتاه و ساقههایش روی زمین میخوابد.
خربزه گیاهی از خانواده Cucurbitaceae با نام علمی Cucumis melo var.inodorus است.
اصل و منشأ خربزه از کجا است؟
تقریباً بیشتر مردم به این میوه و انوع آن علاقه دارند. حالا یا طالبی باشد یا خربزه یا هندوانه. یک چنین میوه ای که امروزه این قدر محبوبیت دارد، حالا تعجب آور است که بگوئیم تاریخچه آن به هزاران هزار سال پیش باز می گردد. خربزه در حقیقت یک میوه بومی آسیاییی است
( میوه بومی میوه ای است که احتیاج به کشت ندارد و خود به خود در زمین می روید).
بنابراین احتمالاً این میوه در چند هزار سال پیش از آسیا به ممالک دیگر دنیا برده شده است. رومی های قدیم، و احتمالاً یونانی ها همان اندازه که ما حالا به این میوه علاقه داریم، آن را دوست داشته اند. اولین کشوری که در قرون اخیر اقدام به کشت خربزه کرده، کشور فرانسه در حدود 300 سال پیش بود.
تمام انواع خربزه به خانواده کدو قلیانی تعلق دارند. که البته خیار و کدو تنبل هم از این خانواده می باشند.
خربزه یک گیاه بالا رونده است که در خاک های گرم و غنی و حاصلخیز خوب رشد می کند. در آب و هوای خنک تر، خربزه را در گلخانه یا روی تخته های پهن پرورش می دهند.
در حقیقت خانواده خربزه، در اصل شامل دو نوع بود. طالبی که در آسیای جنوبی می روئید و هندوانه که در قاره گرمسیری آفریقا به عمل می آمد. اما با گذشت قرنها، زراعت این میوه در تمام نقاط دنیا پراکنده و انواع مختلفی از آن پرورش داده شد.
مسکملون ( یا طالبی) اسم خود را از musk که به معنی مشک است، به خاطر بوی ضعیف مشک مانندی که دارد، گرفته است. همانطور که می دانید به طالبی گرمک یا کانتالوپ نیز گفته می شود. کازابا که یک نوع خربزه بزرگ است، پوستی صاف و مایل به زرد دارد. این نوع خربزه، دیرتر می رسد و بهتر و بیشتر از سایر انواع خربزه می ماند.
خربزه، دارای پوست ناصافی بوده و گوشت آن سبز روشن است. هندوانه بزرگتر و آب دار تر از خربزه است.
حکایت پیدایش خربزه و هندوانه:
انوشیروان زنجیری جلوی قصرش آویزان کرده بود و نگهبانی هم برای آن گذاشته بود تا هرکس که به او ظلم شده بود و یا مشکلی داشت، آن زنجیر را به صدا درآورد. یک روز نگهبان زنجیر می بیند ماری می آید و دور زنجیر چنبره می زند. خبر به انوشیروان می برند و انوشیروان دستور می دهد در شهر جار بکشند که نجار با اره اش، بنا با تیشه اش، بزاز با قیچی اش، بقال با ترازویش، آهنگر با کوره اش، نعلبند با چکشش، در میدان جمع شوند. همه آمدند و مار هم آمد و از کنار همه گذشت تا اینکه به نجار رسید. جلوی نجار ایستاد. انوشیروان رو به نجار کرد و گفت: ای نجار. تو به فرمان مار برو، اگر این مار آسیبی به تو برساند، اولاد به اولاد، من همه شان را از مال دنیا بی نیاز می کنم. اگر هم رفتی و برگشتی که انعام بزرگی پیش من داری. نجار قبول کرد و مار به او اشاره کرد که اره ات را بردار. مار رفت و نجار به دنبالش، تا اینکه به غاری رسیدند. نجار دید آنقدر مار در اینجا جمع شده که جای سوزن انداختن هم نیست. مار رفت نزدیک شاه مارها که بالاتر از همه نشسته بود و دو تا شاخ از دهانش بیرون زده بود. نجار دید شاه مارها از قرار گوزنی را بلعیده، اما شاخ های گوزن در دهان مار مانده و نزدیک است که شاه مارها را خفه کند. نجار اره اش را برداشت و شاخ های گوزن را اره کرد و شاه مارها را نجات داد. موقع برگشتن، شاه مارها به نجار تحفه ای داد. نجار نگاه کرد و دید دو تا دانه عجیب، در دستمال پیچیده شده. دستمال را برداشت و آمد. به دربار انوشیروان که رسید، حال و حکایت را تعریف کرد و دانه ها را به انوشیروان داد. انوشیروان، بعد وزیر، بعد وکیل به دانه ها نگاه کردند و نشناختند. وزیر گفت: پادشاه به سلامت باد. این هر چه باشد، خوردنی نیست، شاید کاشتنی باشد. اینها را بکاریم تا ببینم چه می شود. انوشیروان قبول کرد و دانه ها را به باغبان ها داد و دستور داد دانه ها را کاشتند. مدتی گذشت و دانه ها سبز شدند. باغبان ها مراقبتشان کردند تا یکیشان گل داد و به بار نشست. باغبان ها خبر به انوشیروان بردند. انوشیروان با وزیر و وزرا جمع شدند که حالا چه کار کنیم؟ وزیر دوباره درآمد: پادشاه به سلامت باد. شاید اصلا خوردنی نباشد. دستور بدهید خر و بزی بیاورند و هر روز از این میوه به آنها بدهند، اگر نمردند که خوردنی است. خری و بزی آوردند و چند روزی از این میوه به آنها دادند و دیدند هر روز پروارتر می شوند. اسمش را گذاشتند خربزه و خودشان هم خوردند و دیدند طعم و مزه اش خوب است. بعد از آن، دانه دوم بار داد. گشتند و یک هندی پیدا کردند که زنده بودن و مردنش فرقی نمی کرد. آن را هم دادند او خورد و آب از لب و لوچه اش راه افتاد و باز هم خواست. اسم آن را هم گذاشتند هندوانه.
سازگاری:
با انگور ، انجیر تازه و آب پرتغال
با پرتغال ، ضد اوره است
با سیب زمینی، در تهیه مواد غذایی نان
با موادغذائی سازگار با خرمالو
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه19
بالاخره آن روز فرا رسید. یکشنبه بود و یک روز آفتابی. با بچه های مدرسه (دوران دبیرستان) قرار گذاشته بودیم در این تاریخ دور هم جمع شویم (برای تجدید دیدار) آنجا که محبوب ترین عضو کلاس بود گفت: «شکی نیست که زندگی با آنچه در دوره مدرسه فکر می کردم خیلی متفوت از آب در آمد. خیلی چیزها عوض شده»
ناتان گفت: «قطعا این طور است». یکی از بچه ها گفت: «ولی دقت کرده اید که وقتی اوضاع تغییر می کند، ما دلمان نمی خواهد عوض شویم؟»
کارلوس جواب داد: «فکر می کنم ما در برابر تغییر مقاومت می کنیم، چون از عوض شدن می ترسیم». جسیطا گفت: «کارلوس، تو کاپیتان تیم فوتبال بودی. هیچ فکر نمی کردم حرفی راجع به ترسیدن از زبان تو بشنوم.»
آنها پس از بحث و گفتگو فهمیدند که مسیرهای زندگیشان متفاوت بوده.
همه آنها سعی کرده بودند با تغییراتی که در زندگیشان اتفاق افتاده بود به نحوی کنار بیایند و بیشترشان اعتراف کردند که راه مناسبی برای دست و پنجه نرم کردن با این تغییرات سراغ ندارند. سپس مایکل گفت: «من همیشه از تغییر می ترسم. وقتی تغییر عظیمی در کارمان ایجاد شد، نمی دانستم چه بکنم. بناباین خود را با آن تطبیق ندادیم و تقریبا کارمان را از دست دادیم. تا اینکه داستان کوتاه با مزه ای شنیدم
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات100
منطقه ای که محل زندگی و موطن کردهاست، از نظر جغرافیایی به طور عمده بین چهار کشور ترکیه، عراق، ایران و سوریه تقسیم شده است. از نظر سیمای عمومی این بخش از خاورمیانه، می توان گفت که محل تقاطع رشته کوه های البرز- زاگرس، توروس و قفقاز و کوهستان های حواشی این مناطق کردستان است. هر چند که بیشترین کردها در عمق رشته کوه های زاگرس (در ایران) توروس (در آناتولی شرقی ترکیه) زندگی می کنند. البته می توان بخش هایی از جمهوری های ارمنستان، آذربایجان، شمال استان خراسان و قسمت هایی از استان های گیلان و مازندران (ایران) و تعداد محدودی در افعانستان و پاکستان نام برد که جمعیت های مهاجرنشین اجباری کردها از چند سده پیش در آنجا زندگی می کنند و از جمعیت های اقلیت کرد سالکن اروپا و آمریکا که در چند دهة اخیر مهاجرت کرده اند، نیز می بایست نام برد.
بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که موطن اصلی کردها در بخشی از خاورمیانه قرار دارد که تمدن های آریایی (ایرانی) – سامی (عربی) و ترکی در تلاقی با یکدیگر قرار دارند و به علاوه هر چند دین عمدة کردها اسلام است، ولی مذاهب مختلف اسلامی از اهل تشیع و تسنن نیز در این نقطه با یکدیگر برخورد داشته اند. به نحوی که می توان گفت کردستان غربی و جنوبی ع مدتاً شیعه نشین و کردستان شمالی و مرکزی و شرقی عمدتاً سنی نشین هستند. در طی چهار قرن اخیر این اختلاط تمدن ها و مذاهب، کردستان را به کانون جوششی تبدیل کرده که تا به امروز ادامه داشته است.
2- منابع سرزمینی
نکتة مهمی که در وضعیت زندگی کردها تأثیر گذاشته است، غنی بودن منطقة کردستان از کانی های گوناگون (از جمله نفت و فلزات و.... )، همچنین منابع آبی و زمین های مستعد کشت (به ویژه در منطقه ای که حول و حوش آن را بیابان و کم آبی احاطه کرده است)، می باشد. این مسأله خود باعث حضور بیگانگان در منطقه و تأثیرات سوء آن بر حیات سیاسی کردستان بوده است.
3- جمعیت
جمعیت کردها طبق برآوردهای 1990 میلادی، در جدل شمارة یک آورده شده که در آن پیش بینی رشد جمعیت کردها با ضریب سالانة 65/3 درصد، تا سال 2000 میلادی محاسبه شده است. (لازم به یادآوری است آمار ذکر شده به طور تقریب برآورد شده است. بنابراین به صورت قطعی نمی توان به آن ها استناد کرد.)
آمار جدول شمارة یک چنانچه به نسبت درصد جمعیت کردها به جمعیت کل کشورها محاسبه شود، به شکل جدول شمارة 2 درخواهد آمد. نکتة حائز اهمیت آن است که به یاد داشته باشیم، آمارهای ارائه شده تحت هیچ عنوانی نمی توانند دقیق باشند و ملی گرایان کرد همواره به رقم بیشتری نظر داشته اند. (مثلاً اوجالان در محاسبة اخیر خود در ایتالیا، جمعیت کرد ترکیه را بیش از 20 میلیون نفر ذکر کرده است.)
ایران
وضعیت کردها در ایران، در مقایسه با سایر کشورهای منطقه، عمدتاً بهتر بوده است. به نحوی که انتشار کتاب ها، روزنامه ها و سایر نشریات به زبان کردی مجاز بوده و همچنین ایران تنها کشوری در منطقه است که بخشی از آن رسماً کردستان نام دارد. هر چند که تنها حدود یک سو از آن را منطقة کردنشین تشکیل می دهد. در سال های پایانی دهة 60 و ابتدای دهة 70 میلادی، در طرح جدید تقسیمات کشوری ایران، استان پنجم یعنی «کرمانشاهان» به استان های ایلام، لرستان، همدان، کردستان، کرمانشاهان تقسیم شد و نام تاریخی ناحیه «اردلان» به مرکزیت سنندج به عمد نادیده گرفته شد و به جای آن نام کردستان انتخاب گردید. در حالی که در عرف منطقه، نواحی کردنشین در ایران، از شمال به جنوب به نام های «مکری» (بخش کردنشین آذربایجان غربی)، «اردلان» (استان کردستان فعلی و بخشی از استان همدان)، «کرمانشاهان» (شامل استان های کرمانشاهان و ایلام فعلی)، در مجموع به نام کردستان خوانده می شود که نیمة شمالی کردستان سنی نشین و نیمه جنوبی کردستان شیعه نشین را شامل بوده و در متون تاریخی تا «شهرزور» در شمال عراق، ادامه داشته است. موضوع یاد شده باعث گردید که تنها نام کردستان به بخش کوچکی از ناحیة وسیع کردنشین ایران اطلاق گردد. البته باید به یاد داشت که رژیم شاه، پس از ختم شورش «قاضی محمد» (مسألة جمهوری کرد مهاباد) و پس از کودتای 28 مرداد 1332، عمدتاً بابرقراری جو خفقان در سراسر کشور، مانع هرگونه فعالیت سیاسی در کشور از جمله مناطق کردنشین گردید. این وضعیت تا پایان عمر نظام پادشاهی درکشور، ادامه یافت.
با اینکه کردها، چهارمین جمعیت بزرگ قومی منطقة خاورمیانه را تشکیل می دهند، همیشه به عنوان منشأ مناقشات و بی ثباتی منطقه محسوب شده اند. مدت هاست که هم دولت ها و هم تحلیل گران تحولات سیاسی، از اینکه مسأله کردها را به طور مستقل مورد بحث قرار دهند، ابا داشته اند و حاضر نبوده اند مشروعیت و منطقی بودن خواسته های کردها را از زاویة نگاه خودشان بررسی کنند. در عوض، از کردها به عنوان «یک اقلیت ناآرام» ساکن در مرزهای ترکیه، عراق، سوریه، ایران قفقاز و جمهوری های آسیای مرکزی نام برده می شد. در حالی که به طور منطقی میتوان کردها را یک ملت سرکوب شده دانست که درون مرزهای یک کردستان که اکنون بخشی از خاک کشورهای مذکور را در بر می گیرد، تعداد قابل ملاحظه ای را تشکیل می دهند.
این غفلت از عامل کردها، در تحولات سیاسی خاورمیانه، زمانی رو به تغییر گذاشت که جنگ ایران و عراق (88-1980) شروع شد و دو طرف مناقشه از کردهای طرف دیگر مرز به عنوان ستون پنجم، در خصومت دیرینه شان سود جستند. این امر، منجر به نوعی آشفتگی دیپلماتیک، برداشته شدن کنترل های مرزی و ظهور پیوندهای منطقه ای جدیدی شد که به نیروهای کرد اجازه می داد به آسانی در مرزهای داخلی این کشورها تردد کنند.