فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک


دانلود تحقیق کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک

 

مشخصات این فایل
عنوان: کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 36

این مقاله درمورد کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک می خوانید :

•تجلی جلالی
-  هنگامی که خدا کسی را که به دست آورد بی رحمانه او را از قله ای به قله دیگر می کشاند ولو اینکه او را به هزار تکه خرد کند.(41)
- خدا در اطراف ما پرسه می زند و مثل شیر در کمین ماست. گاه گاه نفسش احساس می شود و غرشش به گوش می آید و برق چشمانش در تاریکی به چشم می خورد.(42)
 •  اثر باور به خدا
- هنگامی که انسان به خدا اعتقاد داشته باشد نه چوب گنگ و بی صداست و نه درد بی تسکین و هیچ روز زندگی بی معجزه نیست.(43)
-خوشا به حال کسانی که به خدا ایمان می آورند بی آن که درخواست معجزه کنند.(44)
 •مکاشفات مخدوش
-  شیطان برای اینکه آدمی را به دام اندازد می تواند با صدای خدا سخن بگوید.(45)
• مطلق بودن
- همیشه و هرگز کلماتی هستند که تنها لبهای خدا قادر به ادای آنهاست.(46)
• ارتباط با خدا
- خدا اغلب اوقات در خواب و رویا به دیدار ما می آید تا راه را به ما بنماید.(47)
- گاهی اوقات خدا منتظر می ماند تا قلب آدم به او اشاره کند.(48)
 
•تجربه خدا
- ملکوت آسمان همین جاست، همین زمین... ابد همین جاست هر لحظه، هر لحظه ای که سپری می شود، ابدیت است. لحظه ها تو را کفایت نمی کنند؟ و اگر چنین ، باید بدانی که ابدیتی هم نخواهد بود!(49)
-خدا آب سرد نیست، نه او آب سرد نیست که برای حال آمدن نوشیده شود. او آتش است و تو باید بر این آتش پا بگذاری، نه فقط راه بروی، بلکه سخت تر از همه، روی آن پایکوبی کنی. و آنگاه که توانستی پایکوبی کنی آتش آب سرد خواهد شد. اما تا رسیدن به این مرحله، چه تلاشی باید خدای من! و چه عذابی!(50)
• تجربه خدا در اضطرار
-  مردم هنگامیکه به لبه پرتگاه می رسند ناگهان چشمشان به آن می افتد، آنوقت دست دراز می کنند و ردای خداوند را می چسبند.(51)
•  جلوه خدا
- خدا هر لحظه تغییر شکل می دهد. فرخنده حال و سعادتمند کسی است که بتواند او را در هر شکل و در هر لباسی بشناسد. در لحظه ای به شکل گیلاسی آب خنک و گوارا جلوه می کند. لحظه ای بعد به شکل پسری کوچک و شیطان شما که روی زانویتان نشسته، یا به شکل زنی طناز و بالاخره به صورت گردش صبحگاهی.(52)
• انسان، مظهر خدا
- بدانگاه که خدا با انسان پیوند می خورد، رخدادهایی بزرگ به وقوع می پیوندد. بدون انسان، خداوند ذهنی را بر روی این زمین نمی داشت تا معقولانه روی آفریدگانش اندیشه کند و ترسناک، در عین حال گستاخانه، همه توانی او را بیازماید. قلبی بر روی این زمین نمی داشت تا بر دلواپسی های دیگران رحمت آورد و در تلاش زایش فضایل و علایقی باشد که خدا قصد نداشت، یا فراموش می کرد، یا می ترسید، آنان را بر قلم صنع بیاورد. از روح خویش بر آدم دمید، قدرت و جسارت به او عطا کرد تا آفرینش را ادامه دهد.»(53)
 •  وحدت
-  تنها یک عشق وجود دارد و همیشه هم همان یکی است، خواه عشق به زن باشد، خواه عشق به فرزند،‌ خواه به مادر، خواه به میهن و خواه به یک اندیشه و خواه به خدا. به پیروزی رسیدن ولو در پایین ترین مدارج عشق همانا گشودن راهی است که به خدا پایان می یابد.(54)
 
• ملکوت
-  ملکوت در آسمان نیست، در درون ماست، درون قلبمان، قلبت را دگرگون کن و آسمان و زمین یکدیگر را در آغوش خواهند کشید.(55)
- خدا روی تختی بر فراز ابرها نمی نشیند، او اینجا بر روی زمین است، دوش به دوش ما می جنگد.(56)
 • صبوری خدا
-  انسان در شتاب است، خداوند شتاب نمی کند. از همین روست که کارهای انسان نامطمئن و ناقص است، و کارهای خدا بی نقص و مطمئن.(57)
-  خدا هیچ وقت عجله نمی کند او خونسرد است و آینده را چندان روشن می بیند که گویی گذشته است او در ابدیت بکار است، اما مخلوقات فانی نمی دانند چه پیش خواهد آمد، می ترسند و عجولند، بگذار خدا در سکوت کار خود را بکند و هر طور که دلخواه اوست بکند، سر بلند مکن و خدا را سؤال پیچ مکن،‌ چون هر سؤالی گناهی است.(58)
•  در کمین بودن خداوند
-  خدای من [فقط] قادر متعال نیست، جنگجوست، چرا که همیشه در خطر است. مکار هم هست، او در وجود همة موجودات زنده سکندری می خورد و فریاد       می کشد. او در وجود موجودات مغلوب می شود و دوباره بر می خیزد، پر از خاک و خون، و باز خود را به میدان نبرد می کشاند.(59)
-هنگامی که خدا کسی را به دست آورد بی رحمانه او را از قله ای به قله دیگر       می کشاند ولو اینکه او را به هزار تکه خرد کند.(60)
 
•  خدا،‌ پاسخ عطش آدمی
- هیچ چیز ساده تر از خدا نیست، برای لبهای انسان هیچ چیز مناسب تر و عطش زداتر از خاک نیست(61)
-  روان انسان ناله و شکوه ای است به سوی آسمان روان.(62)
 •  تجربه درونی خدا
- اگر می خواهی خدا را پیدا کنی، او را جستجو نکن، اگر می خواهی او را ببینی چشمهایت را ببند و اگر می خواهی صدایش را بشنوی، گوشهایت را بگیر.(63)
-  صدای حقیقی خدا، همیشه از طریق درون به گوش ما می رسد.(64)
- هر انسانی، حتی کم اعتقادترین انسانها، در اعماق قلبش خدا را نهفته دارد.(65)
 •  نفخه الهی در انسان
- روان انسان خود خداست و همه وجود خدا در درون آدمی جایگزین است و نیازی نیست به اینکه او را در آن سوی جهان جستجو کنیم زیرا کافی است که به درون خود بنگریم.(66)
-  روان انسان، ناله و شکوه ای است به سوی آسمان روان.(67)
-  روان آدمی جرقه ای است از خدا، بنابراین نیرومند و تواناست.(68)
- خداوند یک حریق مدهش است و هر روحی جرقه ای که باید حرمتش را نگهداشت.(69)
•خواست خدا
-  آن خواسته ای که از همه دشوارتر است، خواست خدا است.(70)
-  اطاعت از اراده خدا چیزی نیست جز اطاعت از پنهانی ترین اراده های خود ما.(71)
 
• خدایی شدن
-  کوشش برای تقلید از خدا، تنها وسیله ما برای فرار متن از محدودیت های بشری است،‌ هر چند که این فراروی لحظه ای بیش نپاید. مادام که در تخته بند تن اسیریم، مادام که پیله هستیم،‌ فرامین گرانبهایی که از جانب خدا به ما داده می شود عبارتند از: صبور باشید، تأمل کنید و توکل.(72)
 •خدا،‌ حقیقت آزادی
-  آزادی واقعی چیست؟ طوق خدا را به گردن انداختن.(73)
 • مرگ،‌ محل ملاقات خداوند
-  مرگ، کار خداست، نام نقطه ای است که خدا انسان را در آنجا لمس می کند.(74)
 •   رازآلودی کار خدا
-   دنیا سراسر راز است و کارهای خدا با فکر کوتاه بشری پیچیده و عجیب         می نماید.(75)
 • حکمت خدا
-  حکمت خدا چنین است: در عمق پای بست خانه های ظلم، فریاد کوچک عدالت را نهفته می سازد.‌(76)
 
نتیجه گیری کلی
بررسی دو اثر ابتدایی و انتهایی عمر کازانتزاکیس ، یعنی منجیان خدا و قدیس فرانسیس و برخی آثار میانه آنها نشان می دهد که مسأله اصلی یافتن معنایی برای هستی و زندگی بوده است.
او در کتاب منجیان خدا به شدت تحت تأثیر دو اندیشمند بزرگ است یکی بودا و دیگری هانری برگسون، لذا برای دریافت تأملات او در رابطه با خدا باید از این دو دیدگاه مسأله را بررسی کرد:
 خدا در سنت بودایی
مفهوم محوری آیین بودا، مفهوم خدا نیست، بلکه نیروانه(nirvana) (درسنسکریت) است، مفهومی که در او دانه(udana) کتاب مقدس عموم بودائیان گزارشی از آن به شرح زیر آمده است:
«ای رهروان، سپهری وجود دارد تهی از خاک و آب،‌ آتش و هوا، آن مکان          بی مکان، اندیشه نامتناهی و نیستی نیست، ادراک و نه ادراک هم نیست،‌ آن نه این جهان است و نه آن جهان، من آن را نه آمدن،‌ نه از میان رفتن، نه آرام ایستادن، نه مرگ، نه تولد می خوانم، آن بی بنیاد،‌ بی تکامل، بی توقف است،‌ این پایان رنج است برای آن چیزی که به چیز دیگر می چسبد،‌ سقوط وجود دارد، اما آن چیزی که به چیزی نمی چسبد سقوط می کند،‌ در آنجا که سقوطی نیست آرامش وجود دارد، هیچ میل شدیدی وجود ندارد، در آنجا که میل شدید وجود ندارد،‌ چیزی نمی آید و نمی رود.
مرگ وجود ندارد، تولد وجود ندارد، نه در این جهان وجود دارد نه آن جهان نه در بین آن دو،‌ این پایان رنج است.»(77)
بر اساس چنین برداشتی است که کازانتزاکیس گفته است: انسانی که به امید بهشت و ترش از جهنم است نمی تواند آزاد باشد.(78)
 خدا در فلسفه برگسون
برگسون معتقد بود که:
به طوری که قبلاً تعریف شده، خدا هیچ وجود حاضر و آماده ندارد، ‌بلکه همان حیات و کردار و اختیار بی وقفه است. و خلقت،‌ بر خلاف آنچه تصور می شود، یک راز نیست؛ وقتی ما آزادانه عمل می کنیم، خلقت را تجربه می نماییم.(79) «من اگر به جای خدا بودم و  می دیدم که نتیجه موجودیت دنیا وجود تنها یک نفر دوزخی است، یعنی وجود تنها یک آدم محکوم به مرگ ابدی، هرگز دست به چنین کاری نمی زدم، و به این اکتفا  می کردم که سرتاسر ابدیت را بخوابم.»
 تحت تأثیر این فلسفه بود که کازانتزاکیس نوشت:
خدا، در وجود انسان ها درد می کشد، می کوشد تا پیام خویش را بازگو کند و عقده های درونش را بیرون ریزد، ولی نمی تواند. او فقط می خروشد و ناله سر می دهد اما ناگهان در وجودی برتر، از میان نمودهای گمنام خویش، قهرمانی را تکوین می بخشد. یعنی چه که: قهرمانی را تکوین می بخشد؟ یعنی او، خود به یک قهرمان   بدل  می گردد و به زودی آن فرمان نامرئی واضح می شود و رویا به وقوع می انجامد و خدا شکل      می گیرد و قرنها بدون لغزش راه خویش را بر روی زمین ادامه می دهد.(80)
.....

بخشی از فهرست مطالب مقاله کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک

  کازانتزاکیس نویسنده ای دینی؟
همیشه مشتاق
 خدای کازانتزاکیس
 خدای کازانتزاکیس و تشابه آن با تجربه جلالی عارفان اسلامی
خدای کازانتزاکیس و روزبهان
 مولانا و کازانتزاکیس
 باورمندی به خدا هسته اصلی دینی بودن
 شواهدی بر دینی بودن کازانتزاکیس
•  نزدیک بودن خدا
• بی کرانگی قلمرو ملکوت
 •مکاشفات مخدوش
نتیجه گیری کلی
 مدل خداشناسی تکاملی
«یادداشتها ومنابع»

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.