دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
اقتصاد ژاپن
مقاله ای مفید و کامل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:53
فهرست مطالب :
مقدمه ------------------------------------------------------------ 1
تاریخچه ژاپن و اقتصاد ------------------------------------------------ 3
اقتصاد ژاپن -------------------------------------------------------- 4
ویژگیهای ین ژاپن --------------------------------------------------- 5
ژاپن ، مدل و الگویی برای پیشرفت ------------------------------------ -- 6
فصل دوم : توسعه اقتصادی
توسعه اقتصادی چیست ؟ -------------------------- 11
شاخصهای توسعه اقتصادی -------------------------- 11
مکاتب مختلف توسعه اقتصادی ----------------------------- 12
1 - نظریه آدام اسمیت ......................................... 12
2 - نظریه مالتوس ........................................... 13
2 - 1- نظریه جمعیتی مالتوس ............................... 13
2 - 2- نظریه اشباع بازار مالتوس .................................14
3- نظریه ریکاردو .................................................. 14
3 - 1- قانون بازده نهایی نزولی ............................. 14
3 - 2- نظریه مزیت نسبی ..................................... 15
4 - مدل رشد کلاسیک ............................................ 15
5- نظریه کارل مارکس ................................................. 16
6 - مدل رشد اقتصادی سرمایهداری مارکس ........................... 16
7 - نظریه شومپیتر ............................................ 17
8 - مدل توسعه لوئیس- فی- رانیس ............................. 18
راهبردهای مختلف توسعه اقتصادی --------------- 20
1 - راهبرد پولی ........................................... 20
2 - راهبرد اقتصاد باز ........................................................21
3 - راهبرد صنعتی شدن ..........................................................22
4 - راهبرد انقلاب سبز ............................................. 23
5 - راهبرد توزیع مجدد ..................................... 24
6 - راهبرد سوسیالیستی توسعه ....................................... 24
فصل سوم : عوامل توسعه اقتصادی ژاپن
توسعه اقتصادی ژاپن و عوامل کلیدی آن ------------------- 26
1- سیر توسعه ژاپن ........................................................ 26
1-1- ژاپن در ابتدای راه ...................................................................................26
1-2- ژاپن بازسازی شده ..................................................................................27
2- عوامل رشد .........................................................27
2-1- فرهنگ کار و توسعه .............................................................................. 27
2-1-الف - شکلگیری مکاتب فکری .............................................28
آئین شنیتو .............................................................................. 29
آئین بودا ................................................................................ 29
آئین کنفوسیوس .......................................................................29
2-1-ب - ویژگیهای فرهنگی ژاپنی (ناشی از مکاتب فکری)............30
2-2- شکلگیری ساختارها و نهادهای لازم برای توسعه ................................31
2-2-الف - میراث ارزشمند دوران توکوگاوا ....................... 31
ساخت طبقاتی ...............................................................31
سیاست انزواطلبی .................................................... .33
2-2-ب - زیر ساختهای دوره میجی و رفع موانع توسعه ..........33
ساختار مدیریتی ........................................................... 35
نظام اشتغال ......................................................... 37
ساختار و نظام مالی .............................................37
2-3- مدیریت صحیح (منابع، بحرانها و فرصتها) ........................ 38
2-3-الف - سیاستگذاریها تا قبل از جنگ جهانی دوم ....................38
فقر منابع ............................................................38
2-3-ب -سیاستهای زیرکانه در دوران اشغال ................39
اصلاحات ارضی .......................................................................41
نظام آموزشی ........................................................41
2-3- ج- جهش اقتصادی (پس از استقلال) فرصتها و تهدیدها .... 41
جنگ کره .................................................................................42
بحران نفتی 1973 ....................................................................43
بحران کاهش ارزش دلار .....................................43
2-3- د- جهش اقتصادی ، دیگر سیاستها و اقدامات دولت ............44
سیاست انگیزش مالیاتی ....................................45
نتیجه------------------------------ 47
منابع ------------------------------- 48
چکیده :
از سالیان بسیار دور، با افزایش سطح دانش و فهم بشر، کیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقاء بوده است. بعد از انقلاب فرهنگی- اجتماعی اروپا (رنسانس) و انقلاب صنعتی، موج پیشرفتهای شتابان کشورهای غربی آغاز شد. تنها کشور آسیایی که تا حدی با جریان رشد قرنهای 19 و اوایل قرن 20 میلادی غرب همراه شد کشور ژاپن بود. پس از رنسانس که انقلابی فکری در اروپا رخ داد، توان فراوان این ملل، شکوفا و متجلی شد، اما متأسفانه در همین دوران، کشورهای شرقی روند روبه رشدی را تجربه نکرده و گاهی نیز سیری نزولی را طی کردند. البته گاهی نیز حرکتهای مقطعی و موردی در این کشورها انجام شد، اما از آنجا که با کلیت جامعه و فرهنگ عمومی تناسب کافی نداشت و از آن حمایت نشد، بسرعت از بین رفت. محمدتقیخان امیرکبیر در ایران، نمونهای از این موارد است.
مباحث توسعه اقتصادی از قرن 17 و 18 میلادی در کشورهای اروپایی مطرح شد. فشار صنعتی شدن و رشد فناوری در این کشورها همراه با تصاحب بازار کشورهای ضعیف مستعمراتی باعث شد تا در زمانی کوتاه، شکاف بین 2 قطب پیشرفته و عقبمانده عمیق شده و 2 طیف از کشورها در جهان شکل گیرند: 1. کشورهای پیشرفته (یا توسعه یافته) 2. کشورهای عقبمانده (یا توسعه نیافته).
با خاموش شدن آتش جنگ جهانی دوم و شکلگیری نظمی عمومی در جهان (در کنار به استقلال رسیدن بسیاری از کشورهای مستعمرهای)، این شکاف به خوبی نمایان شد و ملل مختلف جهان را با این سؤال اساسی مواجه کرد که «چرا بعضی از مردم جهان در فقر و گرسنگی مطلق به سر میبرند و بعضی در رفاه کامل؟». از همین دوران اندیشهها و نظریههای توسعه در جهان شکل گرفت. بنابراین نظریات «توسعه» بعد از نظریات «توسعه اقتصادی» متولد شدند.
در این دوران، بسیاری از مردم و اندیشمندان در کشورهای پیشرفته و کشورهای جهان سوم، تقصیر را به گردن کشورهای قدرتمند و استعمارگر انداختند. بعضی نیز مدرن شدن (حاکم نشدن تفکر مدرنیته بر تمامی ارکان زندگی جوامع سنتی) را علت اصلی میدانستند و «مدرن شدن به سبک غرب» را تنها راهکار میدانستند. بعضی دیگر وجود حکومتهای فاسد و دیکتاتوری در کشورهای توسعه نیافته و ضعفهای فرهنگی و اجتماعی این ملل را علت اصلی، معرفی میکردند. عدهای نیز «دین» یا حتی «ثروتهای ملی» را علت رخوت و عدم حرکت مثبت این ملل، تلقی کردند.
به هر تقدیر این که کدام علت اصلی و یا اولیه بوده است و یا اینکه در هر نقطه از جهان، کدامین علت حاکم بوده است از حوصله این بحث خارج است. آنچه برای ما اهمیت دارد درک مفهوم توسعه، شناخت مکاتب و اندیشههای مختلف و ارتباط آنها با مقوله توسعه اقتصادی و توسعه روستایی است. اطلاع از این اندیشههای جهانی ما را در انتخاب یا خلق رویکرد مناسب برای کشور خودمان یاری خواهد کرد.
تاریخچه ژاپن و اقتصاد :
ژاپنیها به کشور خود، نیهون (にほん (Nihon میگویند. نیهون از دو واژهٔ NICHI (که به صورت هی Hi نیز تلفظ میشود) و HON تشکیل شدهاست. NICHI یا Hi به معنای خورشید و روز است و HON یعنی ریشه و آغاز، چرا که ژاپن اولین سرزمینی است که خورشید در آن طلوع میکند و روز از آنجا آغاز میشود به آن سرزمین آفتاب یا سرزمین آفتاب تابان میگویند. در زبان ژاپنی این نام نیپون Nippon )にっぽん(نیز تلفظ میشود
دوران نوین ژاپن با به تخت نشستن امپراتور موتسوهیتو در سال ۱۸۶۸ میلادی آغاز شد. در دوره امپراتوری او (که تا سال ۱۹۱۲ ادامه داشت و دوره میجی خوانده میشود)،اصلاحات بسیاری در ساختار اداری، حکومتی و نظامی صورت گرفت و ژاپن به یک قدرت جهانی تبدیل شد (که توانست چین را در جنگ نخست چین و ژاپن، و روسیه را در جنگ روس و ژاپن شکست دهد). در این دوره، ژاپن توانست بر تایوان، کره و شبهجزیره ساخالین سلطه یابد
در جنگ جهانی اول، ژاپن از متفقین بود. در جنگ جهانی دوم، ژاپن یکی از دول محور بهشمار میرفت و با متفقین میجنگید. پس از جنگی درازمدت در اقیانوس آرام، ژاپن بیشتر متصرفات خود را از دست داد و در انتها پس از فروافتادن بمب اتم در هیروشیما و ناکازاکی، ژاپن بدون قید و شرط تسلیم شد. پس از اشغال توسط آمریکا، با یک برنامه پیگیر توسعه صنعتی و کمک آمریکا، ژاپن به رشد اقتصادی چشمگیری دست یافت و به یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا بدل شد
کشور ژاپن با داشتن تولید ناخالص داخلی به میزان ۴٫۵ تریلیون دلار در سال ۲۰۰۵ دومین قدرت اقتصادی دنیا (پس از آمریکا) بوده و در آسیا نیز رتبه اول را از این لحاظ داراست. این کشور دارای منابع طبیعی خیلی محدودی است و اکثر جزایر و خاک آن کوهستانی و آتشفشانی است. ولی با همکاریهای دولت در بخش صنعت و نیز سرمایه گذاری گسترده در تکنولوژیهای پیشرفته، ژاپن به عنوان یکی از پیشگامان عمده در صنعت و تکنولوژی دنیا شناخته شدهاست. صادرات بخش عمدهای از درآمدهای اقتصادی ژاپن را تشکیل میدهد و آمریکا با ۲۲٫۷٪، چین با ۱۳٫۱٪ و کره جنوبی با ۷٫۸٪ عمده ترین شرکای تجاری این کشور هستند. محصولات صادراتی عمدهی ژاپن شامل تجهیزات حمل و نقل، اتومبیل، صنایع الکترونیک، ماشین آلات الکتریکی و صنایع شیمیایی هستند. در بخش صنایع ژاپن به عنوان یکی از پیشرفته ترین کشورها در زمینه تولید اتومبیل، تجهیزات الکترونیکی، ماشین ابزار، فولاد و فلزات غیرآهنی، کشتی سازی، صنایع شیمیایی و نساجی و نیز صنایع غذایی فرآوری شده محسوب میشود. این کشور دارای چندین شرکت بین المللی با مارکهای معتبری همچون تویوتا، هوندا، سونی، نیسان، سیتی زن و ... است.
بنا به گزارش صندوق بین المللی پول در اواسط آوریل ۲۰۰۶، ژاپن با رشد اقتصادی ۲/۸ درصد پیش بینی شده برای سال ۲۰۰۶، همردیف کشورهای غربی و در مقام بالا قرار دارد.
چنین نتیجهای حاصل صادرات به کشورهای درحال توسعه مانند چین (که رشدش به ۹/۵٪ رسیده)، طرح دولتی و بی سابقه قانونمندسازی، سطح بالای تحقیق و توسعه، سرمایه گذاری بر روی آموزش و همچنین تعدیل نسبی ارزش دادن به سهام داران است.
این امر نشانگرآنست که میتوان یک راه ملی برای توسعه یافت. اما عدم پذیرش اجرای کامل شگردهای آمریکایی ازسوی ژاپن، برای الگوشدن این کشور کافی نیست. افزایش عدم امنیت شغلی به ویژه برای جوانان، پیدایش نابرابریها و یا خشونت در روابط انسانی مردم ژاپن شاهدی بر این مدعا است
اقتصاد ژاپن :
ژاپن پس از جنگ جهانی دوم به سرعت مسیر پیشرفت را طی نمود. در اینجا با توجه به آمارهای کلان اقتصادی در سال 2005 نگاهی به این اقتصاد توسعه یافته خواهیم داشت. ژاپن با دارا بودن تولید ناخالص داخلی بیش از 4 تریلیون دلار سومین قدرت اقتصادی جهان به شمار میرود. این کشور پنجمین صادرکننده بزرگ کالا در دنیا است و در نتیجه این صادرات قوی، مازاد تجاری به ارزش 100 میلیارد دلار را به ارمغان آورده است. تجارت گسترده، تقاضای ماندگاری را برای ین در سطح جهانی ایجاد کرده است. بزرگترین شرکای تجاری این کشور ایالات متحده و چین هستند. در سالهای اخیر، کالاهای ارزان چینی به این کشور اجازه داده تا سهم بزرگی از بازار واردات ژاپن را بدست آورد. دیون ملی کشور ژاپن رقم بزرگی معادل 1.5 تریلیون دلار را نشان میدهد.
کشور ژاپن در میان بزرگترین کشورهای صنعتی با فنآوری پیشرفته به تولید موتورهای وسایل نقلیه، تجهیزات الکترونیکی، ابزارهای ماشین، استیل و فلزات غیرآهنی، کشتی، مواد مصنوعی، منسوجات و فرآوردههای غذایی میپردازد.
صنعت هوش مصنوعی و طراحی دستگاههای خودکار با سابقه فعالیت طولانی و پیوسته، کلید قدرت اقتصادی آن در بلندمدت است. همچون دیگر ملل صنعتی دنیا، صنایع ژاپنی به شدت به سوخت و مواد اولیه نیازمند هستند. از این رو تغییرات شدید در نرخ مواد اولیه و سوخت بر صنایع آن کشور اثرگذار است. بخش کشاورزی با وجود حجم کوچک و پشتیبانیهای دولتی در میان کشورهای دنیا بسیار پربازده عمل میکند.
اقتصاد ژاپن در دهه 1990 به دنبال سی سال رشد باثبات و پیوسته، رکود و انقباض را تجربه کرد. انتظار رشد اقتصادی در طی دهه 1980 موجب شد که قیمت سرمایه و داراییهای گوناگون با افزایش تندی روبرو شود. در این میان گسترش اعتبارات سرعت گرفت و نوعی حباب قیمت بر داراییها سایه افکند. بین سالهای 1990 تا 1997 حباب ایجاد شده، سرانجام سبب فروریختن قیمت املاک، ساختمان و داراییهای سرمایهای گردید. خالص زیان ناشی از ترکیدن حباب قیمتی در ژاپن برابر دو سال بازداده ملی ژاپن برآورد گردیده است. بانکهای ژاپنی در طی این سالها با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردند. با وجود عدم پرداخت بدهیها، کم ارزش شدن وثیقهها و نکول گسترده، صنعت بانکداری با بحران روبرو شد. در پی آن قیمت سهام و مسکن به شدت سقوط کرد و تاثیر آن بر اقتصاد ژاپن و جهان پدیدار گشت. اگر چه اکنون اقتصاد ژاپن از آن بحران بیرون آمده، اما مشکل به سمت تحلیل و نیت عدم اجرای وامهای بانکی چرخش پیدا کرده است. تلاش وزارت دارایی و بانک ژاپن برای حل این مشکل ادامه دارد و در این راستا راههایی را برای جلوگیری از ورشکستی و رشد بانکداری جستجو میکنند. بدین ترتیب بخش بانکداری در حال حاضر به دولت بسیار وابسته شده است. از این رو ین ژاپن به سیاستهای دولتی در زمینه بانکداری بسیار حساسیت نشان میدهد. سخنرانیهای مقامات دولتی در زمانی که بیان کننده تغییر سیاست پولی و مالی است، جهش ین را در پی خواهد داشت. با این که بحران بانکداری دهه 1990 در ژاپن رخ داد، اما این کشور همچنان پرنفوذترین اقتصاد دنیا به شمار میآید. همکاری و مشارکت صنعت و دولت، اخلاق کاری بسیار نیرومند و فنآوری پیشرفته، اقتصاد این کشور را پرتوان به جلو میراند. بنابراین شگفتیآور نیست که ژاپن با فنآوری بسیار بالا قدرتمندترین اقتصاد پس از ایالات متحده در جهان باشد.
ویژگیهای ین ژاپن :
مشکلات و مسائل سیاسی و اقتصادی کشورهای صنعتی آسیا میتواند اثرات نامطلوبی بر روی اقتصاد ژاپن و حرکت ین داشته باشد. یکی از ویژگیهای رفتار نرخ مبادله ین با دیگر ارزها در پایان سال مالی این کشور نمود پیدا میکند. در 31 مارس پایان سال مالی ژاپن ارزهای متقاطع ین واکنش بیشتری نشان میدهند. این بدان سبب است که صادرکنندگان، دلارهای خود را به داراییها تخصیص میدهند. از این رو با عرضه دلار انتظار میرود در روزهای پایانی سال مالی، ین تقویت گردد. نکته جالب دیگر آن است که ین ژاپن تمایل دارد که در طی ساعات بازار ایالات متحده نوسانات و تغییرات بیشتری داشته باشد. همچنین در ظهر ژاپن بین ساعت 10 تا 11 به وقت شرق آمریکا جهش قیمت و نوسانات بیشتری دیده میشود. به دلیل بحران بانکداری ژاپن، حرکت ین گاهی اوقات تحت تاثیر حرکت سهام بانکهای ژاپنی قرار میگیرد. تا زمانی که مشکلات بانکداری در ژاپن پابرجاست، معاملهگران با دقت بیشتری به سهام بانکها توجه میکنند. از آنجایی که ین ژاپن کمترین سطح نرخ بهره را در بین کشورهای صنعتی دارد، نخستین ارزی است که در مبادلات تجاری و بازرگانی بین دو کشور فروخته میشود
ژاپن ، مدل و الگویی برای پیشرفت :
انقلاب سال 1868 که با صدور فرمان 5 اصلی امپراطور میجی انجام گرفت، انقلابی بود که وضعیت ژاپن را متحول نمود. اصل پنجم فرمان انقلاب که مقرر می دارد برای استواری حکومت امپراطوری به جستجوی دانش در سراسر جهان پرداخته خواهد شد، مبنای پیشرفت صنعتی و اقتصادی ژاپن قرار گرفت. برنامه های دوره میجی سرلوحه کلیه برنامه های بعدی این کشور حتی تا امروز قلمداد می شود.
ژاپن از سال 1868 با انقلاب میجی عصر تجدد و ترقی را آغاز کرد و در زمینه نظامی با اخذ قوانین جدید و تجربیات کشورهای پیشرفته آن روزگار ـ از جمله تشکیل ناوگان دریایی به تقلید از انلستان و خدمت وظیفه عمومی و تشکیلات نظامی به تقلید از فرانسه و سپس آلمان و پایه گذاری منابع نظامی با استفاده از کارشناسان خارجی ـ به تاسیس ارتش مدرن خود همت گمارد و شعار کشور ثروتمند ـ ارتش نیرومند سرلوحه برنامه های دولت قرار گرفت.
در سال 1871 حاکمیت دولت بر سراسر ژاپن تثبیت شد. در نیل به این هدف احساسات ناسیونالیستی حول محور امپراطور نضج یافت. نخست وزیری و تشکیل کابینه در سال 1885 ایجاد شد و قانون اساسی سال 1889 بر محور حکومت مطلقه و جنبه تقدس امپراطور شکل گرفت که به موجب آن نخست وزیر و کابینه و پارلمان، مناصب و نهادهای مسلوب الاختیاری در دست امپراطور بودند. در نوامبر 1890 نیز پارلمان امپراطوری، متشکل از مجالس اشراف و نمایندگان گشایش یافت.
پیروزی در یک سلسله تهاجمات به کره و چین و سپس اشغال کره در سال 1910، روحیه توسعه طلبی را تقویت کرد. ژاپن با در هم شکستن ناوگان روسیه در نبرد سال 1905 به عنوان یک قدرت نظامی در جهان پذیرفته شد. شرکت در جنگ جهانی اول در کنار نیروهای متفقین علیه آلمان، در دستور کار نظامیان مغرور قرار گرفت. در نتیجه پیروزی در جنگ جهانی اول، نفوذ ژاپن در آسیا، بویژه در چین تقویت شد و به عنوان یکی از 5 دولت بزرگ در کنار انگلستان، فرانسه، روسیه و آمریکا، در جامعه ملل پذیرفته شد.
از زمان حمله به چین، آثار میلیتاریسم در کلیه شئون اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور آشکار شد و اقتصاد جنگی بر ژاپن حاکم شد. در سال 1940 با انحلال احزاب ساسی و بی اثر کردن کابینه، دیگر نیروی مقاومی در برابر نظامیان وجود نداشت.
فشار بیش از حد برای نظامی کردن منابع و قرار دادن کبیه امکانات ملی در خدمت مقاصد جنگی، با نظام اقتصاد سرمایه داری ژاپن به تضاد می رسید و به تدریج تولیدات معدنی و کالاهای دیگر کاهش می یافت.
تحریم های اقتصادی آمریکا و انگلستان و متحدان انها برای پیشگیری از فتوحان آسیایی ژاپن و آغاز جنگ جهانی دوم مشکلات فراانی برای این کشور که به شدت به واردات مواد خام وابستگی داشت، بوجود آورد.
شکست کامل و تسلیم بدون شرط ژاپن به متفقین و سپس اشغال خاک این کشور از طرف آنان به مدت 7 سال تجربه ای غیر منتظره و سنگین برای ملتی به شمار می رفت که خود را شکست ناپذیر می دانستند.
اما مردم ژاپن پبول شکست را دلیل متوقف کردن برنامه های پیشرفت اقتصادی نمی دیدند. وگرنه می بایست همانند مستعمره ای فقیر و وارد کنند مالا و مواد غذایی از آمریکا و دیگر کشورها باقی می ماندند.
سنت کار بسیار و تحمل شدید و همبستگی اجتماعی نه تنها در اثر شکست از هم نپاشید، بلکه بخاطر اتحاد دوران جنگ و سپس اشغال کشور، تقویت شد و باعث شد از پایان جنگ تا کنون در بیشتر انتخابات پارلمان و نخست وزیری جناح راست با سیاست های زیر به قدرت دست یابد:
ـ مخالفت با کمونیسم و ایجاد هراس دائم از گسترش آن و جلوه دادن افراطی قدرت نظامی شوروی و تهدید دائم آن برای امنیت ژاپن و تبلیغ شعار « در خط اول مبارزه با کمونیسم قرار داشتن ژاپن » و استفاده از زمینه های تاریخی خصومت با شوروی
ـ پیوستن به بلوک غرب و بویژه آمریکا به عنوان متحدی که امنیت ژاپن را در برابر خطر شوروی حفظ می کند
احیای ارزش های سنتی و ملی، تقویت امپراطوری و ایجاد ارتباط بین وجود امپراطور و هویت ملی ژاپن و بازگشت به گذشته به عنوان سرچشمه توفیق امروز.
ـ احیای مذهب شینتو که همواره در خدمت ناسیونالیسم و جناح راست بوده است و پس از جدایی دین از حکومت، بر اساس قانون اساسی بعد از جنگ ظاهرا تا مدتی به کنار رانده شده بود. جناح راست با تقویت مذهب شینتو به عنوان یک دین ملی، بار دیگر از قدرت روحانیون و معابد در جهت ایجاد وحدت و تجانس ملی سود می جوید و بودیسم را که صاحب بیشترین تعداد گروندگان در بین مذاهب ژاپن است و بیشتر جنبه روحانی و بی نیازی و غیر سیاسی دارد، نادیده می گیرد.
و...
NikoFile