نمونه ای از اسلایدهای این پاورپوینت را در زیر می بینید:
برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود پاورپوینت درس 6 تاریخ معاصر دوره دوم مشروطه - 25 اسلاید
نمونه ای از اسلایدهای این پاورپوینت را در زیر می بینید:
برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
تأملی کوتاه درباره فلسفه وجودی
عمدتاً فلسفه معاصرغربی را به دوجریان کلان تحلیلی ـ تجربی واروپایی ـ قاره ای تقسیم می کنند . شاید به گزاف نگفته باشیم که بعد از مارکسیسم اگزسیتانیالیزم بیشترین تأثیررا درغرب داشته است . بنیان گذاراین مکتب سورن گرکگورعارف بزرگ دانمارکی است که برای اولین بارخودرا به عنوان فیلسوف وجودی معرفی کرد ! اگرچه اگزسیتانیالیزم به عنوان یک مفهوم ونگرش بیشتروجود داشت .
متفکران این مکتب اصالت را به وجود می دهند نه به آن معنایی که درفلسفه اسلامی تعبیرمی شوددرفلسفه اسلامی برخی فیلسوفان بین ماهیت ووجود اصالت را با وجود می دهند اما دراین جا اصلاً بحث برسراین دو ـ ماهیت ووجود ـ نیست بلکه انسان موجود بی ماهیت قلمداد می شود که پرتاب شدگی از ویژگیهای اساسی او محسوب می گردد این انسان یا به تعبیرهایدگراز این درجستجوی ماهیت خود به سوی آینده می رود واصلاً درصدد طرح ریزی برای آینده است وتلاش می کند ازاین راه حرکت به سوی آینده وساختن ماهیت خویش ـ ماهیت خودرا بسازد که البته این به سادگی میسرنیست بلکه همراه با یک اضطراب وجودی است .
اگزسیتانیالزیم برخلاف مکاتب دیگر یک نظام فلسفی مدرن یا فلسفه سیستماتیک نیست ! اتخاذ موضع مشترک برخی از فیلسوفان چون کرکگور، نیچه ، هایدگر، یاسپوس ، سارترومارسل ، درحوزه معرفتی باعث گردیده تا آنها را دراین جریان فکری قراربگیرند وگرنه هایدگرهستی شناس بود وخودرا از سارترجدا می داشت وسارترنیز زمانی اعلام کردکه باید پذیرفت که ایدئولوژی برترقرن 20 مارکسیسم هست والبته تلاش زیادی درآشتی دادن مارکسیسم واگزستیانیالیزم از خود نشان داد با این که یکی از عوامل شکل گیری این مکتب نقد شدید کرکگوربراصالت جمع وتاریخی نگری مارکس وهگل بودودراواخرعمرهم اعلام کرد یک آنارشیست است !!!
نیچه راهم بیشتربه عنوان پیام آورمرگ باورونهیلیزم می شناسد ویاسپرس نیز از این که اورافیلسوف مکتبی بخوانند فاصله می گرفت .
علاوه برمتفکران که نام آنها ذکرگردیدمی توان ازداستایوسکی ، سیمون دوبوآروکامونیز به عنوان کسانی یادکردکه تفکراگزیستانس را درقالب رمان یا داستان بسط می دادند فلسفه وجودی درمقایسه باسایرمکتب های فلسفی معاصراز تعالی بیشتری برخورداراست وبه قول شریعتی بهترین است ! این فلسفه دررابطه با تعلیم وتربیت وروان شناسی نیز آراعمیق وقابل تأملی داردکه البته با مرگ سارترـ که معروف به غول این مکتب درفرانسه بود وخوداز طریق ترجمه هانری کربن با هایدگرواگزیستانیالیزم آشنا شده ، این مکتب روبه افول رفت علاوه بربی ماهیتی انسان که همراه با اضطراب می باشد واین ناشی از پرتاب اووحرکتش به سوی آینده است ازویژگیهای دیگرانسان که دراین مکتب برآن اشاره شده است می توان به آزادی ، اصالت خود ، اختیارو... اشاره کرد .
چنانچه کرکگوربه نقدشدید مارکس وهگل می پردازدوایده آنان مبنی براین که هویت انسان درپیوستن با جمع ساخته می شود وپس اصالت با جمع است را شدیداً مورد حمله قرارمی دهد وحتی آنان را دروغگوخطاب می کند ازمنظرمتفکران وجودی این مفاهیم باعث رشد معنوی انسان می شود . چنانچه سارترآدمی را درآزادی تعریف می کند وهایدگرمعتقداست هرانسانی خود سرنوشت خویش را به گونه ای که می خواهدرقم می زند با این وجودمتفکران فوق علیرغم داشتن مواضع مشترک گاه باتضادهای فکری هم مواجه هستند ، چنانچه خودسارتربراین اساس متفکران را به دوگروه خداباوروملحدتقسیم می کند .
براین اساس کرکگورومارسل از متفکران خداباوروسارتروبرخی دیگرملحد قلمداد می شوند ودراین میان از هایدگرویاسپرس می توان به متفکران معنوی یاد کردچراکه هایدگربا طرح برخی از مسائل چون توجه انسان به مرگ واهمیت دادن به ندای وجدان انسان را تاحد زیادی به نوعی عرفان نزدیک می کند برخلاف انسان سارتر که محکوم به آزادی ونهایتاً پوچی است . جدازاین هایدگرموجودی اصیل است که متفاوت با سایرموجودات به عنوان یک مسنده معناداردرهستی می زید وبه زمان توجه می کند چنانچه به زعم اودازاین زمان بودگی است .
انسان شناسی هایدگرورای انسان شناسی علمی وفلسفی سوژه یا ابژه نگر است که قابل مقایسه با هیچ انسان شناسی دیگر دردوران مدرن که با رهیافتی سکولاراست نمی باشد لذا می توان به وضوح به توارد بین وفلسفه اوواسلام اشاره کرد . انشاءا... درفرصتی مناسب برتبیین وتحلیل دیدگاههای هایدگردرحوزه های مهم معرفتی خواهیم پرداخت ، چون نقد غرب ، تحلیل ماهیت تکنولوژی انسان شناسی هایدگرو... ، هایدگرمیزان ارزشمندی انسان را دردرک وبرداشت او می دانست. این نوشتاررابا جمله ای از هایدگربه پایان می بریم .
انسان ارباب طبیعت نیست شیان وجود است !!
اگرهایدگربله ! دیگران هم ....
ومن می گویم این ها بزرگترین متفکران عصرما واصلاً مظاهرعالم جدیداندانتقادکرده اند که من با متفکران گزینشی عمل می کنم بااین معنی که هرکس ضدغرب یا مدرنیته باشد را انتخاب به تبیین وتحلیل وبسط دیدگاههای آنان می پردازم ! اگرمدعی کمی اهل مطالعه باشد که هست اما متأسفانه عینک ایدئولوژیکی راهم باید به کناری بزند که نزده ، تأییدمی کند که هایدگرواشپنگلرورنه گنون ومارکس وفروید ودریدامارکوزه ولیوتارو... هرکدام متعلق به یک جریان فکری هستند وهیچ قرابتی هم بین هایدگرواشپنگلریا دریداوهورکایمروجودندارد.
من نمی دانم چرابرخی روشن فکران دینی ما صرفاً سنبلی صحبت می کنندویادرمان رادرمسائل سیاسی می بینند وهنوز درس نگرفته اند که اگرمی شد دست به گزینش زدچراتابه حال ما متجددمأبیم وبرشهرتجدد واردنشده ایم وچراخودغرب بدرابه کنارنمی گذاردواصلاً چه کسی وچطورمی تواند دست به گزینش بزند وچه معیاری برای خوب وبدوتشخیص این ها از هم دارد؟ چنانچه مدعی جامعه مدنی رامطلوب نظرخودمی داند ونگارنده معتقداست که جامعه مدنی از ابعاد مختلف به نقد کشیده شده وتاریخ مصرف آن تمام شده ، نقدی که مارکسیست ها وسوسیالیست ها برجامعه مدنی واردکردندودراین موردمی توان برنقدهای دیگران چون خود لیبرال ها ، پست مدرن ها ، اسلامیست ها و... اشاره نمودبرفرض قبول آن هم آیا این پذیرش مارادرنظام جهانی برعقب نمی اندازد که پس از دویست سال تازه از جامعه مدنی وقبول آن صحبت کنیم ؟ حقیقت رااگربخواهید من اصلاً درصدد جواب گویی نبوده ام وتصورمی کنم هرهایی را با هوی جواب نمی دهند . اما وقتی می بینیم عده ای خودرا اهل علم وفلسفه می دانند ومنتقد وعالم قلمداد می کنند ومدعی تساهل وتسامح ، جامعه مدنی ، آزادی حقوق ؟؟ ، دموکراسی ، پلورالیزم و... هستند واز دیگرسواز هیچ هتاکی وبرچسب زدن ویا دخالت درزندگی خصوصی متفکران وبزرگ نمایی اشتباهات احتمالی آنان فروگذارنیستند فکرکردم نباید سکوت کنم وباید بنویسم حال که این جوراست دیگران هم می توانند از اشتباهات تاریخی بعضی یادکنندچنانچه که اگر هایدگرفاشیست بود ودرایران به سرهرزبانی افتادـ درغرب هم وابسته ها به لابی صهیونیستی روی این مسأله خیلی مانورمی دهند ـ ما هم می توانیم اشاره کنیم که پوپرخودازسویی مدعی تساهل است واز سویی شدیدترین حملات وتوهین ها را به افلاطون وارسطو وهگل ومارکس کرده ـ مثلاً درکتاب من می دانم که هیچ نمی دانم ! گفته مارکس با مستخدم منزل خودارتباط جنسی داشته !!! یاازسویی خودراطرفداردموکراسی می داند وازسویی دیگرهرخشونتی را برای آن توجیه می کند!!! چنانچه پوپرازنسبی گرایی معرفت هم دم می زند اما هرکس که دراندیشه اوچون وچراکند نه این که نپذیرد ـ متهم به بی تسامهی و نفهمی می شود !!! یا چنانچه درنوشته ای دیگرهم گفته ام پوپراز تروریسم دولتی ـ اسرائیل حمایت می کردوجنایت های غرب را هم حتی نادیده وناچیزمی شمردوبرای رسیدن به دموکراسی لازم برمی شمرد!!! ویا مصدق که هم عضوانجمن فراماسونری بود هم بردستان شاه بوسه می زد هم به آیت ا... کاشانی پشت می نمود ! اگرچه درنظرشماهایدگرفاشیست است ونیچه هم دیوانه است ومارکس ایدلوژیکی حرف می زدوپست مدرن ها دجاربیماری فکری شده اند واشپنگلرفلسفه راازتاریخ بازشناخته ومتفکران ایران چون فردیدفرومایه هستندواگرنصرعمله حکومت شاه بوده ویا مصباح ایدئولوگ خشونت است ویا حتی شریعتی آن جا که برخلاف میل شما صحبت کرده محکوم برنقدمی باشد که چرادرون دینی می اندیشیده باید عرض کنم امثال پوپرومصدق وبازرگان وسروش هم اینگونه اندچنانچه درباب پوپرومصدق گفتم ودرباره بازرگان بایدبررفتارچندگانه اودرقبال انقلاب اسلامی بپردازم به گونه ای که به عنوان مثال درجریان به ثمرنشستن انقلاب بازرگان دردقیقه 90خدمت امام می رسدوازایشان می خواهد که انقلاب نکنند شاه شرایط امام را پذیرفته ویا انقلاب به نفع مردم نیست ومردم خسته شده اند !!! وبعد از انقلاب هم به هاشمی مکرراً می گفته که روحانیت به دلیل مورد اعتماد بودن نبایدواردعرصه های انتخاباتی شوندچون رأی خواهند آورد! ویا سروش که خود زمانی عضوشورای عالی انقلاب فرهنگی بود وعلاوه برتعطیلی دانشگاه ها باعث اخراج 700 استاددانشگاه شد !!!
جالب این است که رسانه های غربی که وابسته به لابی های صهیونیستی هستند از سروش حمایت تبلیغاتی فوق العاده ای می کنند واین امرخود بیان گرارتباط تشکیلاتی سروش با لابی های صهیونیستی است چراکه دفاع سروش از فلسفه تحلیلی ـ که عمدتاً متفکران آن یا یهودی هستند ویا تفکرشان درخدمت صهیونیزم می باشدـ به خصوص ترویج اندیشه های سوفیت معاصرـ پوپرـ خوددلیل دیگری است که این مدعارااثبات می کند چون ازسویی این رسانه ها درصدد آلترناتیوکردن سروش دربرابرنظام هستند وازدیگرسوبا بزرگ کردن اوبه ترویج اندیشه های فلسفه تحلیلی ـ که امروزدرخدمت سیاست های امپریالیستی وغرب هست ـ که دررأس آنها التفات گرائی چون پوپرهستند منجرمی شود . شاید این افشاگری ها را عده ای برطبق معمول مغایربا اصول اخلاقی وعلمی بدانند ومن نیزدراین رابطه به یک بیت شعراکتفا می کنم واین نوشتاررا خاتمه می دهم :
خوش بودگرمحک تجربه آیدبه میان
تاسیه روی شودهرکه دراوغش باشد
تأملی برادبیات جاده ای
ازسال های بسیاردورحقیراشعاروجمله های زیبای روی گل گیرکامیون ها یا شیشه عقب تاکسی هاو... را می نوشت واین عمل واکنشی رادرانسان های اطرافم به وجودمی آورد. بعضی با تعجب وژستی کنجکاوانه ازنگارنده علت این کاررا می پرسیدند ومنتظرتوضیح بودند وعده ای هم لبخندی ازروی تمسخرمی زدند وفکرمی کردند همه بایدبافکرآنها زندگی کنند !
سالها گذشت تا مجموعه ای از اشعاروجمله های پرمحتوادرزمینه های گوناگون جمع آوری کردم بعددوستی به من فرمودکه کتابی درزمینه ادبیات جاده ای چاپ شده است چرابرای اینکه خیالت راراحت کنی آن کتاب را نمی خری ؟ کمی تأمل کردم وچند مسئله ای مربوط به موضوعی که دوستم بامن صحبت کرده بودذهن مرابه خود مشغول کرد .
نخست اینکه به این شعرها وجمله ها ادبیات جاده ای یا ماشین نویس ها اطلاق شده خیلی جالب است از جهت دیگرمن توانسته ام مجموعه ای تهیه کنم وآنرابه صورت کتاب چاپ کنم ودراختیارعلاقه مندان قراردهم ، ازسویی به راستی چرا اینقدرادبیات عموماً وادبیات منظوم(شعر)خصوصاً درفرهنگ ما ایرانی ها نهادینه شده وسراین درچه چیز نهفته است وتصمیم داشتم قبل از اینکه به تأمل درادبیات جاده ای بپردازم واین مطالب رابه رشته تحریردرآورم مقدمه ای هم دررابطه با این موضوع بنویسم اماازآن جایی که مقدمه نوشته های من بیشترومفصل ترازخودموضوع می شودواین مسئله انتقادبرخی ازبزرگان رابه همراه داشته ، که انتقادی است پذیرفتنی که چرانگارنده زیادبه حاشیه می رود نوشته فوق هم البته مقدمه است برای ورودبه بحث اصلی !! ازترس تصمیم گرفتم آنرابه صورت نوشتاری مستقل با عنوانی دیگردرشماره های بعد انشاءا... به خوانندگان خوب کیمیا تقدیم کنیم .
برگردیم به اصل بحثمان ، نمی دانم دوستان بزرگواردرضمن رانندگی یاوقتی سوارتاکسی هستندودرشهرحرکت می کنند آیا تابه حال شعرها وجمله های شیشه عقب ماشین جلویی ذهن آنهارامتوجه خودساخته ؟ ویا هنگامی که برای مسافرت ازشهربیرون می آیند برایشان اتفاق نیافتاده که دریک روزبارانی از روی کنجکاوی تصمیم به خواندن نوشته روی گل گیرکامیون جلویی را داشته باشید اما تلنگرپی درپی قطره های باران برشیشه ماشین یا سبقت وسرعت گرفتن کامیون فوق وشاید هم کمی کثیف بودن گل گیروهرعامل دیگر... شماراازخواندن آن بازدارد؟
ازتمسخردوستان درماشین که بگذریم ! به هرحال شما علاقمند به ادبیات جاده ای شده اید که شاید نقشی جزسرگرم کردنتان نداشته باشد وبه دلیل همین نقش راهنمایی ورانندگی رانندگان محترم راازنوشتن برنقاط مختلف ماشین برحذرداشته وبعضاً جریمه هم می کنند . چون اینگونه تحلیل می نماید که اگرچه ادبیات جاده ای بیانگرحدیث نفس صاحبان ماشین است اما حواس بسیاری ازرانندگان رادرروزهای بارانی و... یادرشب به خودمشغول وخدای ناکرده منجربه تصادف می شود !! که البته این تصادف هم نوعی ازادبیات محسوب می شود تراژدی !! نمی دانم ذکراین نکته ضروری است یانه که تولد ادبیات جاده ای وربط آن محصول مدرنیته است یعنی اگرجاده های امروزی نبود، به طبع آن وسایل نقلیه مدرنی هم وجودنداشت که این اشعاروجمله هابرآن خودنمایی کنند وادبیات جاده ای راشکل دهند !
اگرچه این اشعاردرقالب کلاسیک هستندنه شعرهای به اصطلاح مدرن ؟ وخوشبختانه عرصه شعردراین حوزه ازنفوذکسانیکه نمی توانند شعرخوب بگویندولذابرحرف های خودعنوان پست مدرن می گذارنددرامان مانده وخدارابه خاطراین موهبت بایدشکرکرد. بازانگاردارم به جاده خاکی می زنم ...
وقتی به مجموعه ای ازاین اشعاروجمله هاـ ادبیات جاده ای ـ نگاه می کنیم با موضوعات متفاوت ومتنوع درعین حال بسیارزیبا وصفادارمواجه می شویم که ریشه درفرهنگ ایرانی داردوبس مثلاً اشعاری که درمورد امام علی آمده ونشان ازاین امرداردکه علی (ع) صرف نظرازعظمتی که دارندواحترامی که درجهان اسلام برای ایشان قائل هستند درایران شخصیتی اسطوره ای دارند چنانکه علاوه برادبیات جاده ای درعرفان نیزاین جایگاه وجودداردمثلاً دیدگاه مولانادرباب امیرالمؤمنین درمثنوی معنوی مبین این مدعاست یا اشعاری که درباب امام حسین است نشان دهنده اوج علاقه جامعه ایرانی به امام بزرگواراست که عشق اوراباسرشت ایرانی آمیخته اندوالبته همین طورمادروسایرائمه ...
اما موضوعات دیگری هم یافت می شود که می توان آنهارافراترازیک فرهنگ دانست وجنبه جهانی دارداما نگارنده بی اطلاع است ازاین که آیادرکشورهای دیگرنیز ادبیات جاده ای وجودداردیا نه اگرچه این امررابعیدمی داندچراکه چنانچه اشاره شدادبیات درشرق وبه خصوص درایران این قدرپیچیده است وهرروزبه شکل جدیدی خودرامی نمایاندوحضورخودرابه همه اعلام می کند !
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 75 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:21
فهرست مطالب
عنوان صفحه
تواتر و جواز و استدلال به آنها ، مقدمه .................................................... 1
بحث اول ............................................................................................. 2
قائلین به متواتر .....................................................................................2
منشأ اختلاف قرائات .............................................................................6
بحث دوم ............................................................................................12
اما از امامیه ........................................................................................ 12
اما از غیر شیعه ....................................................................................14
رجحان قرائت عاصم ............................................................................17
بحث سوم ...........................................................................................18
سوره های مکی و مدنی........................................................................19
اسماء اعظم در سوره های قرآن.............................................................20
منابع..................................................................................................21
پیشگفتار
اشکال و خلافی نیست در اینکه باید قرآن شریف را بر طبق اسلوب و طریقه پیغمبر (ص) و اهل بیت واصحاب گرامیش قرائت نمود . قرائتی که آنرا از پیغمبر اکرم (ص) شنیده باشند یا از کسای که از آن حضرت شنیده باشند ، نه آنچه در مصاحف و نوشته ها که در آن زمان کتابت شده است ، زیرا نوشته ها در آن زمان ، خالی از اعراب و نقطه بود وکسی که در ابتدا می خواست از آن استفاده کند به خطا دچار می گشت . و آنچه را که پیغمبر اسلام (ص) قرائت کرده و اصحابش آنرا تلقی و اخذ نموده انده مام قرآنی است که نام و عنوان یک سلسله الفاظی است که دارای مواد و صور مخصوصی هستند ، پس به کلماتی که فاقد بعضی از مواد و یا صورت هستند ، قرآن گفته نمی شود ، ولی بعضی از حالات ، مانند سکون و وصل ، در تسمیه و نام دخالتی ندارند ، گر چه در نماز یا قرائت قرآن باید آنها را نیز مراعات کرد چنانچه در محل خود ثابت است که در ثواب تلاوت و یا در نماز شرط است که باید قرائت شرعأ صحیح باشد .
بنا به مطلب فوق باید قرآن را با آن ماده و صورت که پیغمبر اسلام (ص) تلاوت فرموده و اصحابش آنرا ضبط نموده اند تشخیص داد ، و برطبق آن قرائت نمود . بنابراین در سه مورد بحث خواهیم کرد :
ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه25
فهرست مطالب
فلسفه هنر معاصر
انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیده اند. چه هنرمندان و چه مخاطبان اثارهنری در هنرمایه ارامش می جویند. انچه در هنر به نظر اصل است زیبایی است. هرچند در هر زمانی زیبایی را به شکل های مختلفی درک میکنند. بعضی هنر را ایینة واقعیت های موجود درجهان از طبیعت تا زندگی ادمها به حساب می اورند. بعضی زمانی نام هنر را بر چیزی می گذارند که سازنده اش با ان احساس ارامش کند و انچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد. بعضی از شکل اثر حرف می زنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند یک اثر هنری خلق نکرده است اما همه این گروهها بعد از قرنها بحث می دانند که اثر هنری در واقع همه اینهاست. و شاید بطور کامل هیچ کدام نباشد و هر کس با برداشت و دریافت شخصی از درک زیبایی هنر را احساس می کند . در واقع دریافت لذت درونی بسته به انکه هنرمند چه ابزاری را بیان هنرش انتخاب می کند هنر شاخه های مختلفی را تشکیل داده اند .اما همچنانکه گفته شد اصل در هنر زیبایی است و درک وتعریف هر انسان از زیبایی متمایز .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:176
مقدمه :
شهر و شهر نشینی ایران که در طول سالهای متمادی دچار دگرگونی و تغییر بنیادی نشده بود ، همزمان با درگیری در روابط جدید سرمایه داری جهانی وارد دوره ای از تغییرات و دگرگونیهایی شد که اگر چه ریشه در زیر ساخت های اقتصادی ( تولیدی و صنعتی ) جامعه ایران نداشت اما به هر حال متأثر از شیوه ها و روشهای نوین تولید و توزیع ، مبادله و مصرف و نیز تحت تأثیر عوامل خارجی و داخلی رشد ، چالش های جدیدی را ایجاد کرد تکامل نیافتن نظام سرمایه داری در ایران به دلیل موانع متعدد ساختاری درونی ، افزایش بهای نفت در دهه پنجاه و اصلاحات ارزی که خود حاصل پایان عمر هم نشینی نظام سرمایه داری با نظامات آن پیشین بود تأثیرات دامنه داری بر الگوی شهرنشینی و شهر در ایران داشتند . از یک سو استقرار صنایع و کارخانجات در محدودة بلافصل شهرها و عمدتاً کلان شهرها و رواج نسبی روابط سرمایه داری سوداگر و وابسته در آن و از طرف دیگر بی نیاز شدن شهرها از بازار روستاها و قطع ارتباط تاریخی شهر و روستا موجب تقویت نقش و جایگاه شهرها شده و از سوی دیگر اصلاحات ارضی موجب تخریب بنیانهای زیست و معیشت روستاییان گردیده و اینها بر روی هم نامعادله ای ساختند که حاصلش مهاجرت گسترده روستائیان به شهرهای بود که بنیانهای تولید آن به درجه ای از کمال نرسیده بود که قدرت جذب انبوه مهاجران را داشته باشد . انبوه مهاجرین جذب شده به شهرها نیاز به سر پناه و مسکنی داشتند که با توجه به وضعیت درآمدی خود قادر به تأمین آن نبوده و در عمر کمتر طرح و برنامه ای نیز به تأمین مسکن برای آنها توجه می شود . آنها که نمی توانستند در بازار رسمی زمین و مسکن نیاز خود را برآورده سازند ، در بازار غیر رسمی زمین و مسکن گونه ای متفاوتی از سرپناه را تقاضا می کردند که در سالهای دهه پنجاه آلونک نشینی ، زاغه نشینی و حاشیه نشینی را شکل دادند . این مجموعه های سکونتی حاشیه ای که در بافت درونی یا حاشیه ای شهرها به ویژه کلان شهرها ایجاد می شوند . به تدریج جای خود را به مجموعه های سکونتی جدیدی دادند که در خارج از محدوده قانونی کلان شهر و در حریم استحفاظی آن شکل گرفته و در عین مشابهت با آنها متفاوت بودند ؛ امنیت در تصرف و فقدان خطر و تهدید تخریب ، مکان گزینی در حوزه عمل کلان شهر و در طول محورهای عمده منشعب از کلان شهر و نیز در نزدیکی مکانهای عمده صنعتی و اشتغال عملاً بستری را فراهم ساخت که جمعیت انبوه مهاجر ساکن در محدوده کلان شهری به سمت آنان سرازیر شده و پدیده ای جدید را در نظام و مکان کلان شهری شکل دهنده این پدیدة جدید که با مشخصه هایی چون خودرو بودن و بی اعتنایی به ضوابط و مقررات شهر سازی و ساختمانی ، اتکاء به حریم وارده خود جوش مردمی تأثیر ناپذیری از مدیریت و کنترل های دولتی و رسمی و امثال آنها شناخته می شوند ، « سکونت گاههای خودرو » نامیده شده اند .