
نمونه سوال و تمرین با پاسخ تشریحی نظریه اعداد
تمرین با پاسخ نظریه اعداد
نمونه سوال و تمرین با پاسخ تشریحی نظریه اعداد
سرفصل های پروژه شامل موارد زیر است :
مشخصات فایل:
تاریخچة مطالعات در مورد رضایت شغلی
مطالعة سوابق رضایت شغلی و انجام تحقیقات مربوط به آن در سطح جهانی نشان میدهند که تا قبل از دهة 1920 تحقیق در مورد رضایت شغلی در مدیریت صنعتی و به ویژه در مهندسی صنایع و همزمان با شیوة مدیریت علمی(«فردریک تیلور[1]»، 1915 ـ 1856 ) در مورد عواملی مانند امنیت شغلی انگیزه و رغبت و عوامل محیطی صورت نگرفته است.
در دهه های 1920 و 1940 با شیوة مدیریت نهضت روابط انسانی توجه بیشتری به گروه همکاران گروههای غیر رسمینظارت و سرپرستی در تعیین میزان رضایت شغلی معطوف گردید.
از جمله میتوان تحقیقات معروف «هاثورن»[2] و «دیکسون»[3] در کارخانة وسترن الکتریک آمریکا توسط («التون مایو»[4]، 1932) و «رتاکس برگر»[5] را نام برد.
در دهه های 1970 ـ 1950 خود شغل به عنوان عامل تعیین کننده در ایجاد رضایت شغلی مورد توجه قرار میگیرد. در دهه های 1960 خانم («پاتریشیاکین اسمیت»[6]) و همکارانش پرسشنامه هایی حاوی گویه هایی بر اساس فهرست توصیفی شغل تهیه نمودند. در این پرسشنامه پنج عامل (مؤلفه) مؤثر در رضایت شغلی عبارتند از : درآمد، ماهیت یا خود شغل، فرصتهای ارتقاء شغلی، نظارت و سرپرستی و گروه همکاران. (عباسزادگان، 1379، ص 214)
تعریف رضایت شغلی
مطالعة رسمیرضایت شغلی با مطالعات هاثورن در اوایل دهة 1930 شروع شد و از دهة 1930 رضایت شغلی بطور گسترده مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت.
در اصل رضایت شغلی به این دلیل اهمیت پیدا کرد که طرفداران اولیه رویکرد روابط انسانی، صاحبنظران و مدیران را قانع کردند که کارگر خوشحال، کارگری سود آوراست.
انستیتوی تحقیقات اجتماعی میشیگان، رضایت را شامل رضایت از سازمان، رضایت از سرپرست، رضایت از شغل، رضایت از حقوق و مزایا و رضایت از گروه کاری یا همکاران میداند. ( سرمد، 1378، ص 213 )
«کیت دیویس»[7]، خشنودی شغلی را مجموعه ای از احساسهای سازگار و ناسازگار کارکنان میداند که با آن احساسها بکار خود مینگرند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:11
فهرست مطالب
ژاک مونو-ترجمه کاوه فیض اللهى:ژاک لوسین مونو (J.monod) در سال ۱۹۱۰ در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۱ همانجا از دانشگاه فارغ التحصیل شد. در سال ۱۹۳۴ استادیار جانورشناسى شد و چند سال اول پس از فارغ التحصیلى درباره منشاء حیات به تحقیق پرداخت. طى جنگ جهانى دوم در سازمان مقاومت فعالیت داشت و پس از آن به انستیتو پاستور پیوست. در سال ۱۹۵۳ رئیس گروه زیست شیمى سلولى شد. در سال ۱۹۵۸ درباره ساخت آنزیم در باکترى جهش یافته با فرانسوا ژاکوپ (F.Jacob) و آرتور پاردى (A.Pardee) به همکارى پرداخت. این کار به تدوین نظریه تبیین فعالیت ژن و چگونگى روشن و خاموش شدن ژن ها در مواقع لزوم، توسط مونو و ژاکوب انجامید.
در سال ۱۹۶۰ آنها اصطلاح «اپرون» را براى گروهى از ژن ها معرفى کردند که با یکدیگر پیوند نزدیکى دارند و هر یک از آنها مرحله اى متفاوت از یک مسیر زیست شیمیایى را کنترل مى کند. سال بعد آنها وجود مولکولى به نام RNA ى پیامبر را فرض کردند که اطلاعات ژنتیکى لازم براى ساخت پروتئین را از اپرون به ریبوزوم ها، یعنى جایى که پروتئین ساخته مى شود، مى برد. مونو و ژاکوب به خاطر این کار جایزه نوبل پزشکى یا فیزیکى سال ۱۹۶۵ را گرفتند، جایزه اى مشترک با آندره لوف (A.Lwoff) که او هم روى ژنتیک باکترى کار مى کرد. در سال ۱۹۷۱ مونو مدیر انستیتو شد و در همان سال کتاب پرفروش «تصادف و ضرورت» را به چاپ رساند. او در این کتاب استدلال مى کند که حیات در اثر تصادف پدید آمده و در نتیجه پیامد ناگزیر فشار هاى ناشى از انتخاب طبیعى به وضعیت کنونى درآمده است.
این کتاب با همین عنوان توسط حسین نجفى زاده ترجمه و در سال ۱۳۵۹ توسط خود وى منتشر شده است. ژاک مونو در سال ۱۹۷۶ درگذشت.متن زیر ترجمه بخشى از فصل دوم کتاب «مسائل انقلاب علمى» (۱۹۷۴) به ویراستارى هار (R.Harre) است. این متن تحت عنوان «درباره نظریه مولکولى تکامل» طى روز هاى آینده در همین ستون عرضه خواهد شد.
سرفصل های پروژه شامل موارد زیر است :
مشخصات فایل:
سرفصل های پروژه شامل موارد زیر است :
مشخصات فایل:
سلامت روان
ریشه لغوی واژه انگلیسی«health» در واژه های «health»، «help» به معنی کل و «haelen» (heal) انگلیسی قدیم و کلمه آلمانی قدیم «heilen» و «heilida» به معنی کل قرار دارد.
گراهام[1] (1992) این ریشه لغوی را با کلمات انگلیسی «halig» و آلمانی قدیم «heilig» که به معنی مقدس است، ارتباط داده است. بنابراین از نظر ریشه شناسی لغوی سالم بودن به معنی کلیت داشتن یا مقدس بودن است بدین ترتیب شامل ویژگی های معنوی و فیزیکی است. از نظر سارتریوس سلامتی غیر قابل رویت است. و مستلزم تظاهر کارکرد بخش های مستقل روانی جسمی و اجتماعی است. مانی این رویکرد های کل نگر در مورد سلامتی را به کل جهان گسترش می دهد و سلامتی بشر را از سلامتی سیاره زمین جدایی ناپذیر می داند. تودور[2](1996) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف می کند. سلامت روان شامل: توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهره وری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی نگری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش هایش است و نمی توان آن را جدای از سایر پدیده های چند عاملی فهمید که فرد را به موازاتی که در جامعه به عمل می پردازد، می سازند. سلامت روان ،شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسان هایی که مؤثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظه گرانه و گرایش شاد را حفظ می کنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه ها و موضاعات مختلف مانند: عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در برمی گیرد. برای ارائه یک تئوری در مرود سلامت روان ، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی می باشد. ویک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزش ها، علایق ها و نگرش ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامه ریزی واقه بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطحروانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام می شود. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوه ای است که ما را قادر به درک ظرفیت های طبیعی خود می کند و به جای جدا کردن ما از سایر انسان هایی که دنیای ما را می سازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران بوجود می آورد. سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، که همراه است با درک واقعیت درون وبیرون از خود و رشد واقع بینی و استدلال.
سلامت روانی[3]:
پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روانی لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژه ی « بهداشت روانی» و «سلامت روانی» و«بهزیستی روانی[4]» گرچه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بجای یکدیگر به کار می روند ( هرشن سن[5] و پاور[6]،1988؛ترجمه منشی طوسی،1374).
کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می کنند:«سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب»(میلانی فر، 1376).
بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدوده ی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان بوسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماری های روانی، کنترل عوامل مؤثر در بروز بیماری های روانی، تشخیصزودرس بیماری های روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماری ها روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیشامدهای زندگی (میلانی فر،1376).