فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد سخن امام در بیان بسیج

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد سخن امام در بیان بسیج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سخن امام در بیان بسیج


تحقیق در مورد سخن امام در بیان بسیج

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه19

 

فهرست مطالب ندارد 

 

به نام حی جاوید
تردیدی نیست که اقدام بسیار حیاتی و تعیین‌کننده حضرت امام در تشکیل و تحقق بسیج در مقطعی از حیات انقلاب شکوهمند اسلامی به انجام رسید که نیاز به این نیروی تأثیرگذار عمیقاً احساس می‌شد و تدبیر هوشیارانه حضرت امام، بیش از دیگران لزوم حضور بسیج را به منصه ظهور رسانید تا آنجا که بسیج با نمود خویش، فضای جامعه انقلابی را طراوتی دیگرگونه بخشید.
انسجام آحاد و طیف خودجوش طبقات اجتماع در پیوستن به بسیج از هر صنف و طایفه و از همه گروه‌های سنی در موقعیت‌های اجتماعی، این امکان را برای نهاد نوپای بسیج فراهم آورد تا همگان با لبیک به فرمان و فراخوان بنیانگذار کبیر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، یعنی امام راحل به عضویت بسیج درآمده و پرشور و شعف و با عشق به آرمان‌های مقدس اسلامی این کانون درخشان و منور میعادگاه شیفتگان امام را طراوتی ملکوتی و الهی نمایند.
حضرت امام که خود یک بسیجی تمام عیار و کامل و وارسته بودند، الگو و اسوه‌ای برجسته برای همه بسیجیان به شمار می‌رفتند و عشق و دلدادگی عمیق و عرفانی آن عزیز به بسیج بسیجیان، هنگامی جاودانه شد که فرمودند: از خداوند می‌خواهم که با بسیجیانم محشور فرماید ...
حضرت امام خمینی رضوان‌ا... تعالی علیه که با دیدگاهی نافذ و رهبریت ارزشمند خویش در صیانت و استحکام پایه‌های نوین انقلاب بزرگ اسلامی ایران، در سخت‌ترین شرایط مقاطع زمانی با سکان‌داری کشتی انقلاب و عبور آن از دریای مواج و متلاطم به ساحل نجات رسانیدند، شرایط، نیازها و جهت‌ها را در موقع خود تشخیص و اسباب و عوامل لازم را با ادراک والا و درخور تحسین خویش تشخیص و لحاظ می‌فرمودند و این هوشمندی حضرت امام، توطئه‌ها و اهداف شوم دشمنان را یکی پس از دیگری خنثی و ناکام می‌نمود.
تحقیقاً، سرعت عمل و ابتکار امام، یأس و سرخوردگی دشمنان را به دنبال داشت. از لابه‌لای پیام‌ها و سخنان حضرت امام در خصوص بسیج، نکات بسیار ارزنده و قابل تأملی را می‌توان دریافت تا آنجا که فرمودند: ... رحمت و برکات خداوند بر بسیج که به حق پشتوانه انقلاب اسلامی است.
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی که خود در کسوت بسیج در سال‌های دفاع مقدس، حضوری مستمر در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل داشتند و انصافاً نمادی برجسته از بسیج هستند، اینگونه می‌فرمایند: بسیج یکی از معجزات انقلاب از کارهای عظیمی بود که امام بزرگوار ما با آن دید و بصیرت نافذ و تدبیر حکیمانه الهی این نهال برومند و پرثمر و مبارک را به وجود آورد. بسیج در آن روزی که با فرمان امام بزرگوار در سرتاسر کشور اسلامی مانند گیاه معطر و مبارکی شروع به رویش کرد، کشور نهایت نیاز را به یک حرکت عمومی و برخاسته از ایمان و اخلاص و صفا داشت، این پاسخ به یک نیاز حقیقی بود. دست قدرتمند حضرت امام خمینی (ره) بذر بسیج را در سرتاسر این کشور پاشید، بدون این‌که برای تحلیل‌گران، سیاسیون سابقه‌دار و حتی انقلابیون قدیمی و مخلص قابل پیش‌بینی باشد و این بذر مبارک در همه زوایای کشور رویید، بالید و ثمربخش شد ...
تأمل، تفکر در زوایای تعریف برجسته مقام معظم رهبری از بسیج، بیش از پیش بر جایگاه و عظمت بسیج صحه گذاشته و مؤسس این کانون بزرگ یعنی حضرت امام را بهره‌مند شدن از تدبیر حکیمانه الهی در تحقق بسیج، توصیف فرموده‌اند. حضرت امام خمینی که در حساس‌ترین مقطع انقلاب نوپای اسلامی و در یک فراخوان و پیام بزرگ، بسیج را تحقق بخشیدند، حمایت‌های خویش را لحظه‌ای از بسیج و بسیجیان دریغ نکردند و در همه ابعاد نسبت به تقویت و پشتیبانی مستمر از این نیروی عظیم ایثارگر اقدام فرمودند.
تحقیقاً، همه اقدامات و توجهات حضرت امام در مقاطع مختلف انقلاب، تحسین و تکریم هر انسان متعهدی را رقم خواهد زد. بسیج سند درخشانی است از همت والا و روحیه متعالی حضرت امام که تنفس مسیحایی خویش و قلم مبارکشان قداست آن را صدچندان کرد.
از آنجا که همه وجود امام راحل رضوان‌‌ا... تعالی علیه خالصاً مخلصاً لوجه‌ا... بود و هیچ شائبه‌ای جز ادای تکلیف و جلب رضایت حق‌تعالی نداشتند، خدا رحمت و برکات خود را بر مجموعه بسیج ارزانی داشتند، لذا نورانیتی همه‌جانبه در بسیج جلوه‌گر شد و این نیروی الهی درخششی قرآنی به خود گرفت تا آنجا که حیات منور و تابنده این مولود مبارک روز به روز برکات بیشتری را به دنبال آورد و تجلی بخشید و ثمرات بسیاری را به انجام رسانید.
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای که همیشه از منظری برجسته و جذاب، اندیشه‌های خود را در خصوص مجموعه بسیج لحاظ می‌فرمایند چنین منشوری درباره بسیج دارند: در دوران جنگ تحمیلی بسیج درخشید، عالی‌ترین مضامین انسانی در بسیج معنا شد و تجسم یافت. پرجاذبه‌ترین جلوه‌های هستی در بسیج خود را نشان داد. در دنیایی که خودخواهی و خودپرستی و حرص و هوای نفس اغلب حوادث آن را رقم می‌زند بسیج مظهر عشق و ایثار و فداکاری و گذشت و نگاه حکیمانه یک جوان به عالم وجود شد.
چقدر جوانان فداکاری که در دوران جنگ تحمیلی به برکت بسیج مثل پیران سالک راه خدا حقایق هستی را شناختند و راه به معنویتی بردند که انسان‌های معمولی با سی سال، چهل سال تلاش نمی‌توانستند به آن حقایق چشمه‌های فیاض برسند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در فرازی دیگر از اندیشه‌های تابناکشان در خصوص بسیج و رمز ماندگاریش چنین می‌فرمایند: ... بعضی تصور کردند که با پایان جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه ایران اسلامی، بسیج هم پایان خواهد گرفت، بعضی هم صلاح‌اندیشی کردند که با پایان دوران جنگ دیگر احتیاجی به بسیج نیست، فکرهایی که از نور بصیرت معنوی برخوردار نیست بهتر از این محصولی نمی‌دهد. بسیج آن روز از مرزهای نظامی، جغرافیایی و موجودیت کشور دفاع کرد و در میدان رزم توانست خود را نشان دهد، اما مگر مرزهای دفاعی انقلاب فقط به مرزهای جغرافیایی منحصر می‌شود.
تمامی این بیانات مقام معظم رهبری در خصوص بسیج، تبیین‌کننده رسالت و هدفمندی بسیج بوده و نشان از شأن و مرتبه این کانون و میعادگاه عاشقان ا... جل جلاله دارد.
سال‌های دفاع مقدس و مقاومت دریادلان و کفرستیزان بسیجی بر هیچ کس پوشیده نیست، به ویژه از منظر آنانی که خود لحظه، لحظه‌های هشت سال دفاع مقدس را لمس نموده‌اند و با حماسه‌آفرینی‌های بسیج همراه بوده‌اند.
در آن سال‌های فراموش ناشدنی و ماندگار در کتاب فتوحات بزرگ بسیج در هر عملیاتی که از سوی بسیجیان بلند همت شکل می‌گرفت و عملاً دشمن متجاوز را زمین‌گیر می‌کرد، نفس گرم و مسیحایی حضرت امام خطاب به بسیج و بسیجیان شور و شعفی وصف‌ناپذیر را در سراسر جبهه‌های نور علیه ظلمت ایجاد می‌کرد و همه رزمندگان اسلام به وجد می‌آمدند و آماده‌تر از همیشه عملیات و دفع تجاوز دیگری را رقم می‌زدند.
ارسال پیام‌های سرنوشت‌ساز از سوی امام به شیردلان بسیجی و حماسه‌ساز که از غنای همه‌جانبه برخوردار بود، دشمن درمانده و مفلوک را در وحشتی عجیب فرو می‌برد و اشتیاق وصف‌ناپذیر آن بخش از نیروهای بسیج را که در داخل شهرها و سنگرهای مقاوم پایگاه‌های شهری و روستایی انجام وظیفه می‌کردند برای حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل مضاعف می‌کرد.
مرحوم احمد خمینی که علاقه قلبی حضرت امام به ایشان مورد توافق عام و خاص است و به لحاظ مشخصه‌های بارزی که داشتند حضرت امام، ایشان را فردی امین و قابل اعتماد می‌دانستند، در زمان حیات راوی صادقی در انتقال حالات و سیره علمی و عملی امام عظیم‌الشأن بودند و روی همین اصل شیرین‌ترین لحظات و دقایق حیات پربرکت امام را مواقع دیدار حضرت با بسیجیان بیان می‌فرمایند به گونه‌ای که امام کراراً می‌فرمودند: این‌ها صاحبان اصلی انقلاب و مورد توجه حضرت ولیعصر (عج) هستند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای از منظری دیگر درباره بسیج چنین می‌فرمایند: آبروی بسیج آبروی نظام و کشور است، کسانی که اعتراض کوچکی دارند، حق ندارند به بهانه این اعتراض کوچک بسیج را زیر سؤال ببرند، این‌ها حق دارند این کار را بکنند نه عنصری که خود عضو مجموعه نیروهای بسیج و یک جوان حزب‌الهی است او هم نباید برخوردی کند که این نیروی عظیم و مؤمن و پاک نهاد و مؤثر و تعیین‌کننده زیر سؤال برود، مراقب باشید. چون نیروی بسیج مؤمن و دارای هدف است، می‌فهمد دارد چه کار می‌کند، لذا چنین نیرویی هم امیدوار و هم شاداب است. بسیجی نیروی شاد است. چرا؟ چون امیدوار است. آن جوان که استعداد و هستی و وجود خود را به جریان فساد می‌سپارد نمی‌تواند دارای یک هدف عالی باشد، اگر جوان دارای هدف عالی باشد آن هدف مانع می‌شود از این‌که خود را در لجن‌زار و باتلاق فساد و منکرات گرفتار کند. کسی که هدف ندارد در هر لحظه‌ای که به آفاق آینده و به وجود خود متوجه شود احساس افسردگی و غم می‌کند ولو لذت کاذب و زودگذری هم داشته باشد. بسیج از روزهای آغازین شکل‌گیری تاکنون کارنامه‌ای شفاف، زلال و درخشان داشته است، مأموریت‌های متعدد و متفاوت بسیج گویای این مهم است؛ مأموریت‌هایی که با رشادت، تکامل، ایمان و آمادگی بسیج آغاز می‌شد و با خستگی‌ناپذیری، اقتدار و شهادت‌طلبی این نیروی عظیم و مردمی به سرانجام می‌رسید.
حضرت امام (ره) که تدبیر تشخیص شایسته و بسیار بزرگی را در مؤثرترین مقطع تاریخ انقلاب اسلامی جهت و سرانجام داد در حقیقت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را در تهاجم و حملات گسترده دشمنان و معاندان زیاده‌خواه و قسم‌خورده بیمه نموده است.
بسیج بدون استثنا در همه مأموریت‌ها، قابلیت‌های خویش را عرضه داشته و حضورش در انجام و شکل‌گیری مأموریت‌ها درخشان و تابنده بوده است.
اطلاق شجره طیبه از سوی بنیانگذار کبیر نظام شکوهمند اسلامی حضرت امام خمینی به بسیج بدون تردید برگ زرین و نشان ارزنده‌ای است در کارنامه سراسر پرافتخار بسیج، لذا از همین منظر می‌توان اندیشه‌های امام را به زیبایی کامل در موقعیت و جایگاه والای بسیج لحاظ کرد.
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در فرازی دیگر بدین‌گونه از بسیج تکریم نموده‌اند. باید راز حملات تبلیغاتی به بسیج را فهمید. چرا در تبلیغات جهانی و رادیوها به بسیج اهانت می‌شود؟ چرا آن کسانی که همیشه چشم به دهان بیگانگان دارند تا حرف آن‌ها را تکرار کنند، نسبت به بسیج زبان به ناسزا می‌گشایند؟
چرا بسیج را که درخور تشریف، تعظیم و تحسین است مورد اهانت و بی‌مهری قرار می‌دهند؟ چون نقش بسیج را در حفظ استقلال ملی، در حفظ غرور ملی، در حفظ افتخارات ملی، در تأمین منافع ملی و بالاخره و بالاتر از همه در اعتلای پرچم اسلام و نظام جمهوری اسلامی می‌دانند، به جد با بسیج دشمن هستند، اما دشمنی آنان فایده ندارد.
افتخار کنند جوانان عزیز بسیجی ما، در گردان‌های مخصوص بسیج، گردان‌های عاشورا یا الزهرا (س) در نیروی مقاومت، در بخش‌های مختلف بسیج که توانسته‌اند با حضور سازمانی در بسیج این احساس را مجسم کنند. در جنگ هم، همین روحیه بسیجی بود که توانست برای کشور ما افتخار به بار آورد. هر جا این روحیه بسیجی وارد شد، گره‌ها را باز کرد. در جنگ هم هرگاه در سازمان‌های بسیجی وارد شد گره‌ها را باز کرد و همه چیز رنگ دیگری به خود گرفت و فداکاری برجسته‌تر و پیشرفت و امید و نگاه به آینده روشن‌تر می‌شود و هر جا که این روحیه باشد و هر ملتی که مردمانی با چنین روحیه‌ای داشته باشد، بدون تردید آن ملت موفقیت‌های بزرگی به دست خواهد آورد.
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در جای دیگری از بسیج چنین اندیشه‌ای دارند: ... دامنه بسیج خیلی وسیع است. بسیج را نباید در نیروی مقاومت بسیج خلاصه کرد.
نیروی مقاومت بسیج با فعالیت و ابتکار حضور خود مانند لوکوموتیو است که قطار عظیم بسیج ملت ایران را به پیش می‌راند، بنابراین دامنه بسیج خیلی وسیع‌تر از نیروی مقاومت بسیج است. کشور به نیروی مقاومت بسیج نیاز دارد، اما به بسیج عظیم مردمی در همه میدان‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و آن وقتی که لازم باشد، نظامی نیز نیازمند است. وظیفه نیروی مقاومت بسیج الگو شدن برای همه جوان‌های بسیجی در کشور است. جوانی که در نیروی مقاومت بسیج به عنوان یک نیروی بسیجی خود را خدمتگزار اهداف انقلاب و آرمان‌های اسلامی می‌داند باید آنچنان خود را بسازد که مثل شمعی که پروانه‌ها را به دور خود جمع می‌کند، سازندگی علمی، اخلاقی، معنوی، فکری و سیاسی داشته باشد.
مقام معظم رهبری در مقطعی دیگر از جایگاه بسیج می‌فرمایند: امروز نیروی مقاومت بسیج که مجموعه عظیمی در سازمان وسیعی عمدتاً از جوانان کشور است، باید این مسؤولیت را بر دوش خود احساس کند که دست جوانان نوخاسته کشور را در سرتاسر این سرزمین بگیرد. این کارها فقط بر عهده سازمان‌های موظف فرهنگی نیست، سازمان عظیم نیروی مقاومت بسیج می‌تواند این نقش بزرگ را ایفا کند که برای استقرار معنویت در جامعه به عنوان ملجأ و پناهگاه دل‌های باصفای جوانان و راهنمای دلسوز و دردشناس و همدل، دست جوانان را بگیرد.
عزیزان من، خود را بسازید و آماده این نقش عظیم کنید، نیروی مقاومت بسیج با این‌که نیروست و مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است ولی یک نیروی رزمی محض نیست. یک نیروی مردمی، انسانی، الهی، اخلاقی، علمی، تربیتی و یک مجموعه آماده به کار برای کارهای بزرگ است.
چنین موجود بی‌نظیر و پرفایده و پربرکتی است. مسؤولان نیروی مقاومت بسیج با این چشم به بسیج نگاه کنند. ما یک نیروی مقاومت بسیج داریم، یک بسیج عظیم ملی هم داریم که در تمام بخش‌ها و قشرها هستند، ممکن است این‌ها داخل نیروی مقاومت بسیج هم نباشند، اما نیروی مقاومت بسیج به این موج عظیم و این پهنه وسیع، دارای مسؤولیت است.
هر جوان بسیجی، مرد بسیجی، زن بسیجی، دانش‌آموز بسیجی، دانشجوی بسیجی، کارگر بسیجی و روحانی بسیجی می‌تواند محور باشد و انسان‌هایی را به خود جذب کند و با سخن و اخلاق و رفتار و درس خواندن و کار کردن و احساس مسؤولیت و آگاهی سیاسی و اطلاعات دینی و معنوی خود مثل شمعی دل‌ها را روشن کند و دیگران را امیدوار به آینده و آماده به کار برای حضور در میدان‌ها قرار دهد.
حسن ختام این مقاله را زینت می‌دهم به بیانی شیوا از حضرت امام خمینی (ره):
...
در این دنیا، افتخارم این است که خود یک بسیجی‌ام.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سخن امام در بیان بسیج

تحقیق در مورد خلافت امام حسن

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد خلافت امام حسن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خلافت امام حسن


تحقیق در مورد  خلافت امام حسن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه3

 

فهرست مطالب ندارد 

 

پرسش و پاسخ

سئوال : اگر امیرالمؤمنین بجاى امام حسن مى بود آیا صلح مى کرد یا نه ؟ حضرت على مى فرمود من حاضر نیستم یک روز حکومت معاویه را تحمل کنم , چگونه امام حسن راضى به حکومت معاویه شد ؟
جواب : این سئوال را که اگر حضرت امیر در جاى حضرت امام حسن بود صلح مى کرد یا نه , به این شکل نمى شود جواب داد , بله , اگر شرایط حضرت على مثل شرایط حضرت امام حسن مى بود صلح مى کرد , اگر بیم کشته شدنش در مسند خلافت مى رفت . ولى مى دانیم که شرایط حضرت امیر با شرایط امام حسن خیلى متفاوت بود , یعنى این نابسامانیها در اواخر دوره حضرت امیر پیدا شد , ولهذا جنگ صفین هم جنگى بود که در حال پیشرفت بود و اگر خوارج از داخل انشعاب نمى کردند مسلم امیرالمؤمنین پیروز شده بود . در این جهت بحثى نیست . و اما اینکه شما فرمودید چرا امیرالمؤمنین حاضر نیست یک روز حکومت معاویه را قبول کند ولى امام حسن حاضر مى شود ؟ شما این دو را با همدیگر مخلوط مى کنید . حضرت امیر حاضر نیستیک روز , معاویه به عنوان نایب او و به عنوان منسوب از قبل او حکومت کند , ولى امام حسن که نمى خواهد معاویه را نایب و جانشین خود قرار دهد , بلکه مى خواهد خود کنار برود . صلح امام حسن کنار رفتن است نه متعهد بودن . در متن این قرار داد هیچ اسمى از خلافت برده نشده , اسمى از امیرالمؤمنین برده نشده , اسمى از جانشین پیغمبر برده نشده , سخن این است که ما کنار مى رویم , کار به عهده او , ولى به شرط آنکه این که شخصا صلاحیت ندارد , کار را درست انجام دهد , و متعهد شده که درست عمل کند . پس این دو خیلى تفاوت دارد . امیرالمؤمنین گفت من حاضر نیستم یک روز کسى مثل معاویه از طرف من و نایب من در جایى باشد . امام حسن هم حاضر به چنین چیزى نبود , و شرایط صلح نیز شامل چنین چیزى نیست .
سئوال : آیا امیرالمؤمنین راجع به چگونگى برخورد با معاویه , وصیتى به امام حسن کرده بودند ؟
جواب : یادم نمىآید که تا به حال برخورد کرده باشم در وصیتهاى حضرت امیر که چیزى راجع به این جهت گفته باشند , ولى ظاهرا وضع روشن بوده , اگر در متن تاریخ هم نمانده باشد وضع روشن بوده است . امیرالمؤمنین خودش تا آخر طرفدار جنگ با معاویه بود و حتى همان اواخر هم که وضع امیرالمؤمنین نابسامان بود باز چیزى که امیرالمؤمنین را ناراحت مى داشت وضع معاویه بود و معتقد بود که باید با معاویه جنگید تا او را از میان برد . شهادت امیرالمؤمنین مانع جنگ جدید با معاویه شد . آن خطبه معروفى که در نهج البلاغه است که حضرت مردم را دعوت به جهاد کرد و بعد از اصحاب با وفایش که در صفین کشته شدند یاد کرد و فرمود : این اخوانى الذین رکبوا الطریق و مضوا على الحق , این عمار ؟ و این ابن التیهان ؟ و این ذوالشهادتین ؟ ( 9 ) و بعد گریست , این خطابه را در نماز جمعه خواند , مردم را دعوت کرد که حرکت کنند , ونوشته اند هنوز جمعه دیگر نرسیده بود که ضربت خورد و شهید شد . امام حسن هم در ابتدا تصمیم به جنگیدن با معاویه داشت , ولى آنچه که از اصحابش ظهور و بروز کرد از عدم آمادگى و اختلافات داخلى , تصمیم امام حسن را از جنگ منصرف به صلح کرد , یعنى امام حسن دید این جنگیدن یک جنگیدن افتضاح آمیزى است , با این مردم جنگیدن , افتضاح و رسوایى است . در ( ساباط) اصحاب خودش آمدند با نیزه به پاى او زدند.
یکى از امتیازات بزرگ جریان امام حسین این است که امام حسین یک هسته نیرومند ایمانى به وجود آورد که اینها در مقابل هر چه شداید بود مقاومت کردند . تاریخ نمى نویسد که یک نفر از اینها به لشکر دشمن رفته باشد , ولى تاریخ مى نویسد که عده زیادى از لشکر دشمن در همان وقایع عاشورا به اینها ملحق شدند , یعنى در اصحاب امام حسین کسى نبود که ضعفنشان دهد مگر یک نفر ( یا دو نفر ) به نام ضحاک بن عبدالله مشرقى که از اول آمد به امام حسین گفت من با شما مىآیم ولى یک شرطى با شما دارم و آن این است که تا وقتى که احتمال بدهم وجود من به حال شما مفید است هستم , ولى از آن ساعتى که بدانم دیگر ذره اى به حال شما نمى توانم مفید باشم , مرخص شوم . با این شرط حاضر شد , امام هم قبول کرد . آمد و تا روز عاشوراو تا آن لحظات آخر بود , بعد آمد نزد امام و گفت من طبق شرطى که کردم الان دیگر مى توانم بروم چون حس مى کنم که دیگر وجود من براى شما هیچ فایده اى ندارد . فرمود مى خواهى بروى برو . یک اسب بسیار دونده عالى یى داشت , سوار این اسب شد و چند شلاق محکم به آن زد که اسب را به اصطلاح اجیر وآماده کرده باشد . اطراف محاصره بود . نقطه اى را در نظر گرفت . یکمرتبه به قلب لشکر دشمن زد ولى نه به قصد محاربه , به قصد اینکه لشکر را بشکافد و فرار کند . زد و خارج شد . عده اى تعقیبش کردند . نزدیک بود گرفتار شود . اتفاقا در میان تعقیب کنندگان شخصى بود که از آشنایان او بود , گفت کارى به او نداشته باشید , او که نمى خواهد بجنگد , مى خواهد فرار کند . رهایش کردند , رفت . ولى غیر از این , هیچکس ضعف نشان نداد , اما اصحاب امام حسن ضعف و رسوایى نشان دادند . اگر حضرتصلح نمى کرد یک کشته شدنى بود براى امام حسن مقرون به رسوایى از طرف اصحاب خودش . پس اینها با همدیگر تفاوت دارد .
غرض این است که امیرالمؤمنین باز هم تصمیم به جنگ داشت و امام حسن هم در ابتدا تصمیم به جنگ داشت ولى امورى که از مردم کوفه ظهور و بروز کرد مانع شد که امام به جنگ ادامه دهد . حتى امام لشکرش را به همان مقدار کمى هم که آمدند بیرون ازشهر زد , گفت بروید در نخلیه کوفه , خودش هم خطبه خواند , مردم را دعوت کرد , و وقتى هم که خطبه خواند یکنفر جواب مثبت نداد تا عدى بن حاتم بلند شد و مردم را ملامت کرد و بعد گفت من خودم که راه افتادم , و خودش راه افتاد , یک هزار نفرى هم داشت , بعد دیگران راه افتادند , و بعد خود امام حسن راه افتاد رفت به نخلیه کوفه , ده روز آنجا بود , فقط چهار هزار نفر جمع شدند . بار دوم حضرت آمد مردم را بسیج کرد . این بار جمعیت زیاد آمدند , ولى باز در همانجا ضعف نشان دادند , به یک عده از رؤسایشان پول دادند , شب فرار کردند ورفتند , یک عده به شکل دیگر , ویک عده به شکل دیگر , حضرت دید زمینه دیگر زمینه جنگیدن افتخار آمیز نیست .
سئوال : اینکه فرمودید اگر امام حسن صلح نمى کرد تاریخ او را ملامت مى کرد که چرا با این که مى توانستى شرایط خود را در صلحنامه بگنجانى این کار را نکردى درست به نظر نمى رسد , زیرا مردم فرستادن کاغذ سفید امضاء براى امام حسن را یک نیرنگ تلقى مى کردند چرا که این کار بدین معنى استکه تو هر چه مى خواهى بنویس , من که حرفهاى تو را قبول ندارم . معاویه را مردم در زمان حضرت امیر شناخته بودند . . .
جواب : اتفاقا در آن سفید امضاء , معاویه مى توانست نیرنگ دیگرى به کار ببرد و آن این است که ببیند شرایطى که امام حسن مى نویسد یک شرایط اسلامى است یا شرایط غیر اسلامى ؟ چون معاویه از نظر وضع و موقعیت خودش - از نظر واقعیت هم همینطور - مى خواست روشن شود که امام حسن چه مى خواهد ؟ ( هم امام حسن مى خواست این کار بشود و هم معاویه ) آیا شرایط او به نفع خودش است یا به نفع مسلمین ؟ ما دیدیم همه شرایط به نفع مسلمین بود , و غیر از این , امام حسن نه مى توانست بکند و نه مى کرد . شما مى گویید که مردم این را نیرنگ تلقى مى کردند . اتفاقا مردم مى گفتند چه آدم خوبى است! و به امام حسن مى گفتند حرفهایت را بزن , ببینیم آخر تو چه مى خواهى ؟ آیا حرفت فقط این است که من باید خلیفه باشم یا حرف دیگرى دارى ؟ اگر حرف دیگرى دارى , این که حاضر است که واقعا مسلمین را به سعادتبرساند .
شما بعد فرمودید که معاویه را مردم در زمان حضرت امیر شناخته بودند . اتفاقا قضیه اینطور است که مردم معاویه را بد آدمى شناخته بودند و خوبحاکمى , و این که مردم کوفه سست شدند یکى به همین خاطر بود , مى گفتند درست است که معاویه آدم بدى است ولى با رعیت خیلى خوب است , ببین با شامیها چگونه رفتار مى کند ! چقدر شامیها از او راضى هستند ! آنهایى که معاویه را شناخته بودند به این صورت شناخته بودند که درست است که آدم بدى است اما حاکم خوبى است , اگر او حاکم شود هیچ فرقى میان مردم کوفه و غیر کوفه نخواهد گذاشت . مخصوصا معروف شده بود به حلم و بردبارى . معاویه یک حلم سیاسى ئى داشت ومورخین به او عیب گرفته اند که نتوانست حلم سیاسى خود را در مورد کوفه عملى کند , و اگر مى کرد از نظر معنوى هم پیروز مى شد . معاویه معروف بود به حلم سیاسى . مردم مى رفتند به او فحش مى دادند , مى خندید و در آخر پول مى داد و آنها را جلب مى کرد . مى گفتند براى حکومت بهتر از این دیگر نمى شود پیدا کرد , حالا آدم بدى است آدم بدى باشد . امام حسن هم بر همین اساس تصمیم به صلح گرفت , و گویى به مردم مى گفت بسیار خوب , ما این آدم بد را آوردیم که کارها را خوب انجام دهد , حال ببینید آنطور که شما انتظار دارید که این آدم بد کارها را خوب انجام دهد انجام خواهد داد یا انجام نخواهد داد . هرگز معاویه به عنوان یک حاکم جائر شناخته نشده بود , به عنوان یک مرد جاه طلب شناخته شده بود نه بیش از آن . معاویه را واقعا دوران صلح امام حسن شناساند , از نظر اینکه چگونه حاکمى است .
سئوال : آیا امام حسین هم صلحنامه را امضاء کرده اند یا خیر ؟ و آیا ایشان به صلح امام حسن اعتراضى داشته اند یا خیر ؟
جواب : من جایى ندیده ام که امام حسین هم صلحنامه را امضا کرده باشد , از باب اینکه ضرورتى نداشته که امام حسین امضا کند , چون امام حسین , آنوقت به عنوان یک نفر تابع بود و تسلیم امام حسن , و هر چه که امام حسن مى کرد آن را قبول داشت و متعهد بود . حتى یک عده اى که با صلح امام حسن مخالف بودند آمدند نزد امام حسین که ما این صلح را قبول نداریم , آیا بیاییم با تو بیعت کنیم ؟ فرمود نه , هر چه برادرم امام حسن کرده من تابع همان هستم . از نظر تاریخ مسلم این است که امام حسین صد در صد تابع صلح امام حسن بود ( 10 ) , یعنى کوچکترین ابراز مخالفتى از امام حسین نسبت به این صلح ابراز نشده , و دیده نشده که جایى اعتراض کند که من با این صلح موافق نیستم , و بعد که ببیند امام حسن مصمم به صلح است تسلیم شود , نه , هیچ اعتراضى از او دیده نشده است .

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خلافت امام حسن

تحقیق امام علی(ع) معیار کمال

اختصاصی از فی دوو تحقیق امام علی(ع) معیار کمال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق امام علی(ع) معیار کمال


 تحقیق امام علی(ع) معیار کمال

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:20

فهرست:

 

 

امام علی(ع) معیار کمال

 

مقاله پژوهشی تحقیقی

 

 

 

 

 

 

 

گرد آورنده:

 

حمید منصوری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پاییز 1387- دانشگاه آزاد واحد خمین

 

فهرست مطالب

 

عنوان................................. صفحه

 

1- اهداء..............................

 

2- فضایل اهل بیت از لسان پیامبر(ص)....

 

3- فضایل امام علی(ع)..................

 

4- مولود کعبه.........................

 

5- اسوه انسانیت.......................

 

6- خداشناسی علی(ع)....................

 

7- حجت خدا بعد از پیامبر..............

 

8- روایات و آیات درباره علی(ع)........

 

9- اعتراف.............................

 

10- منابع.............................

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اهداء

 

با صاحب ولایت مطلقه الهیه

 

امیرالمومنین علیه السلام

 

پروردگارا ترا شکر گزاریم که نعمت اسلام و ولایت و محبت ائمه اطهار(ع) عنایتمان فرمودی. و در این مقطع زمانی که بندگانت به سوی مکاتب مادی گرایی کشانده می شوند، و روز بروز بر دلهره و اضطرابشان افزوده می گردد، افتخار داریم که تشیع اشک و خونرا از سرگرمی این مکاتیب و صفحات سیاه شده از اباطیل رنگارنگ و ظاهر فریب بنام کتاب بر کنار داشتی، و در دامن لطف و عنایت اهل بیت عصمت علیهم السلام با ورود بمکتب و احادیث آنان کرامت دادی.

 

از نعمت های بزرگ توست توفیق پژوهش در موضوع مقدسی چون«امام علی(ع) معیار کمال». این هدیه ناچیز را به پیشگاه خلیفه بلافصل پیامبرمان، امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله و سلامه علیه اهداء می کنم، و امیدوارم مورد توجه ساحت مقدس فرزندش حضرت بقیه الله الاعظم(عج) قرار گرفته و عنایتی به راقم سطور و والدینش بفرماید.

 

پائیز 87

 

حمید منصوری

 

 

 

 

 

مقدمه:

 

فضایل اهل بیت از لسان پیامبر(ص):

 

در کتاب اسرار ال محمد(ص) به نقل از سلیم بن قیس آمده است:

 

آنگاه که پیامبر خدا در بستر بیماری بود؛ فاطمه(ع) وارد شد، چون حال رسول الله را دید بغض گلویش را گرفت بصورتیکه اشک بگونه اش جاری شد. پیامبر فرمود: دخترم، چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: نسبت به خودم و بچه هایم بعد از تو ترس دارم. حضرت در حالیکه اشک از چشمانش جاری میشد فرمود: فاطمه ام آیا نمی دانی ما خانواده ای هستیم که خداوند برای ما آخرت را بدنیا ترجیح داده... خداوند تبارک و تعالی توجهی بر زمین کرد و مرا از میان اهل زمین انتخاب کرد و به پیامبری برگزید. بار دیگر توجهی بر زمین کرد و شوهر ترا انتخاب کرد و به من دستور داد تا تو را به ازدواج وی درآورم، و او را برادر و عزیز و وصی و جانشین خود در میان امت قرار دهم.

 

پدر تو بهترین پیامبران و شوهرت بهترین اوصیا و بهترین وزرا است، ... تو رئیس زن های اهل بهشتی و دو فرزندت(حسن و حسین) دو پسر و آقای اهل بهشتند. و نه تن از فرزندان حسین اوصیاء من اند که پس از برادرم علی(ع) و حسن و حسین در یک مقام در بهشت هستند.

 

سپس فرمود: علی بن ابی طالب هشت دندان برنده و شکننده دارد(برتری هایی که هیچکس ندارد:

 

1- به خدا و فرستاده اش قبل از همه کس ایمان آورده.

 

2- به همه کتاب خدا و سنت من علم دارد.

 

3- تو ای دخترم همسر او هستی.

 

4- دو نوه ام حسن و حسین فرزندان من اند.

 

5- امر به معروف او.

 

6- نهی از منکر او.

 

7- خداوند به او حکمت آموخت.

 

8- فصل الخطاب حق و باطل را نیز به وی آموخت.

 

فضائل امام علی(ع):

 

درباره، فضائل و منزلت بالای امام علی(ع) در متون روایی مطالب زیادی آمده است که بیانگر این واقعیت است، امام علی(ع) خود بهترین یار و نزدیک ترین صحابه پیامبر بود.

 

سلیم بن قیس می گوید: ابوذر و سلمان و مقداد برای من روایت کردند، سپس این حدیث را از علی(ع) هم شنیدم: روزی مردی به علی(ع) فخر کرد، پیامبر(ص) به علی فرمود برادرم تو فخر کن بتمام عرب چون تو از جهت پسر عمو و پدر و برادر و روحیه و نسبت و همسر و فرزند و عمو بر همه آنان برتری داری، و همچنین رنج و مشقت تو بجان و مالت بزرگترین، حلم و حوصله و علم تو بیشتر از آنهاست. تو به خواندن کتاب خدا آشناتر و به سنت های خدا داناتر از آنهایی، دل تو شجاعتر و دست تو بخشنده تر و بدنیا بی میل تر در کوشش و اجتهاد سخت تر، اخلاقت نیکوتر، زبانت راستگوتر، محبت تو بخدا و من زیادتر از آنهاست.[1]

 

ابان می گوید این حدیث را برای حسن بعدی از قول ابوذر نقل کردم، او گفت: «سلیم و ابوذر راست گفته اند. علی بن ابی طالب دارای سبقت در دین برتری در علم و حکمت و فقه و نظریه و صحت، صاحب فضیلت و وسعت در دانش و مزاج است. از جهت اقوام و دامادی، بزرگی، شجاعت، کارزار، بخشش، نفع رسانی بمردم، علم بقضاوت، خویشاوندی و گرفتاری از همه بالاتر است.»

 

علی در همه امورش در مرتبه عالی است رحمت و صلوات خدا بر او باد. سپس حسن بصری گریست بطوری که محاسنش تر شد.[2]

 

امام علی علیه السلام درباره فضایل خود در نهج البلاغه خطبه 192 می فرماید.«من در خردسالی، بزرگان عرب را به خاک افکندم و شجاعان دو قبله معروف«ربیعه» و «مضر» را در هم شکستم! شما موقعیت مرا نسبت به رسول خدا(ص) در خویشاوندی نزدیک در مقام و منزلت ویژه می دانید، پیامبر مرا در اتاق خویش می نشاند، در حالی که کودک بودم مرا در آغوش خود می گرفت، و در بستر مخصوص خود می خوابانید، بدنش را به بدن من می چسباند، و بوی پاکیزه خود را به من می بویاند، و گاهی غذایی را لقمه لقمه در دهانم می گذارد، هرگز دروغی در گفتار من، و اشتباهی در کردارم نیافت. از همان لحظه ای که پیامبر(ص) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگترین فرشته(جبرئیل) خود را مامور تربیت پیامبر(ص) کرد تا شب و روز، او را به راه های بزرگواری و راستی و اخلاق نیکو راهنمایی کند، و من همواره با پیامبر بودم چونان فرزند که همواره با مادر است. پیامبر هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نیکو را برایم آشکار فرمود، و به من فرمان داد که به او اقتدا نمایم:

 

پیامبر چند ماه از سال را در غار حراء می گذراند، تنها من او را مشاهده می کردم، و کسی جز من او را نمی دید، در آن روزها، در هیچ خانه اسلام راه نیافت جز خانه رسول خدا(ص) که خدیجه هم در آن بود و من سومین آنان بودم. من نور رسالت و وحی را می دیدم، و بوی نبوت را می بوییدم من هنگامی که وحی بر پیامبر(ص) فرود می آمد، ناله شیطان را شنیدم، گفتم ای رسول خدا، این ناله کیست؟ گفت: شیطان است که از پرستش خویش مایوس گردید و فرمود«علی! تو آنچه من می شنوم، می شنوی، و آنچه را من می بینم، می بینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر من بوده و به راه خیر می روی[3]»

 

مولود کعبه:

 

ولادت حضرت علی(ع) همانند اوصاف و شمائلش بی نظیر بوده، و در تاریخ بشریت کسی همانند او دیده نشده است!«فاطمه بنت اسد» مادر گرامی آن سرور در حالی که همانند سایر مردم، خانه«کعبه» را طواف می نمود، درد زایمان، وی را فرا گرفت، و در میان زائرات خانه خدا در حالی که به شدت متاثر بود، مناجاتی با صاحب کعبه کرد و گفت: پروردگارا! من به تو و به تمام پیامبران و سفیران آسمانی، و کتابهای آنان ایمان دارم، تو می دانی که من به«خلیل الله» حضرت«ابراهیم» ایمان داشته، و آئینش را با جان و دل می پذیرم، تو را به بنیانگذار بیت، و عظمت کعبه، و به احترام این مولود عزیزی که در شکم دارم، و او پیوسته با من انس گرفته و تکلم می نماید، مولودی که یکی از حجت ها و آیات تو می باشد، این ولادت را برایم آسان گردان.

 

دعای فاطمه مستجاب شد ناگاه تماشاگران و از جمله آنان«عباس بن عبدالمطلب» و«یزید بن قعنب» و دیگران مشاهده کردند که خانه خدا از سوی جنوب شرقی(باب مستجار) باز شد و فاطمه وارد کعبه کشت و دیوار باز شده آن بهم پیوست، و تا سه روز در شریفترین مکان گیتی مهمان خدا شد، و نوزاد خود را به کمک ماموران الهی و حوریان بهشتی به دنیا آورد. مردم تماشاگر، این قضیه شگفت انگیز را دهان به دهان به گوش مردم مکه رساندند، و جمعیت انبوهی دور کعبه گرد آمده و منتظر نتیجه آن بودند، و حتی متصدیان و کلیدداران کعبه هر چه تلاش کردند، نتوانستند در کعبه را باز کنند و لذا جمعیت فراوانی از رفتن به خانه و کار و کسب خود باز مانده، و با شوق و ولع شدید می خواستند با میهمان کعبه دیوار کنند.

 

سه روز از این جریان تاریخی گذشت ولی هنوز خبری از آن به دست نیامد، روز چهارم ناگاه دیوار کعبه از همان مکانی که قبلا باز شده بود دوباره باز شد، و در حالی که چشمان مردم خیره شده بود«فاطمه بنت اسد» مادر گرامی امیرالمومنین با حالتی شادان و خوشحال که از کعبه خارج گشت مردم تماشاگر دیدند: فاطمه مولودی را به بغل گرفته، که نور در چهره اش متجلی است، آنگاه خطاب به حاضران فرمودند:

 

«ای مردم! خداوند از میان زنان مخلوقاتش مرا برگزید و مرا بر زنان ممتاز گذشته برتری داد، اگر«آسیه» بطور مخفی خدا را پرستش کرد... و اگر«مریم» در هنگام زایمانش از درخت خشکیده رطب چید، خداوند مرا بر آنان و تمام زنان عالمیان در گذشته مقدم داشت، زیرا من فرزندم را در بیت خدا به دنیا آوردم!! و سه روز در آنجا مهمان خدا بودم! و از میوه های بهشتی و طعام مخصوص الهی پذیرایی می گشتم!! و هنگام خروجم از کعبه خطاب رسید: ای فاطمه! نام مولود کعبه را«علی اعلی» هستم، من فرزندت را از قدرتم آفریدم، او در بالای این«کعبه» اذان می گوید، و بت ها را از آنجا پاک می کند، او پیشوای این امت بعد از حبیب من«من صلی الله علیه و آله» است. خوشا به حال کسی که او را دوست داشته و یاری اش نماید، وای بر کسی که وی را نافرمانی نموده و حقش را تباه سازد.[4]

 

علی(ع) اسوه انسانیت:

 

بر کسی پوشیده نیست که هر انسانی در زندگانی خود به دنبال«اسوه و الگو» می باشد و سعی می کند حرکات و گفتار خویش را همانند آن الگوها انجام دهد، هر چندگاه آن الگو خوب و گاه بد می باشد و دین اسلام نیز این قانون کلی انسان را مورد تایید قرار داده، و در هر زمانی الگو و یا الگوهایی تعیین کرده، و مردم را به پیروی از آنان سفارش نموده و تخلف از این کار را موجب کیفر و عقاب دانسته است.

 

تمام انبیای الهی از آغاز خلقت بشر بر کره خاکی، هر یک الگو و اسوه پاک و بدون نقص برای امت خود بودند، و رسول خدا که خاتم انبیای الهی است طبق آیات زیادی از قرآن مجید به عنوان اسوه و الگو معرفی شده«لقد کان لکم فی رسول اسوه حسنه»[5] و اطاعت او اطاعت پروردگار عالم معرفی شده است«اطیعوالله و اطیعوالرسول»[6].

 

پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) این مسئولیت عظیم به جانشین و وصی بر حقش«امیرالمومنین علی(ع)» انتقال یافته، و طبق دلایل زیاد و مدارک کافی که در این زمینه موجود است، از هر جهت در جایگاه ارشادی و رهبری رسول خدا(ص) قرار گرفته و وظایف وی را انجام می دادند، جان و دل پذیرفته و در تمام برنامه های مشخصی و اجتماعی خویش از آن سرور پیروی کنند. در این زمینه یکی از دانشمندان اهل سنت می گوید:«فاما علی علیه السلام فانه عندنا بمنزله الرسول صلی الله علیه و اله فی تصویب قوله و الاجتحاج بفعله و وجوب طاعته ...»[7] حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام نزد ما همانند وجود مبارک رسول خدا صلی الله علیه و اله است از نظر«عصمت» در گفتار و تمسک به رفتار، و اطاعت و پیروی واجب از دستوراتش، در این فراز جایگاه امام علی(ع) همانند جایگاه پیامبر است، مانند او معصوم است، و مردم در گفتار و رفتار موظفند او را الگوی خویش قرار داده و از امرش بدون چون و چرا پیروی نمایند به همان شبی که از رسول خدا پیروی می کردند.

 

رسول خدا در حدیثی می فرماید: پروردگار عالم فرمودند: همانا علی علیه السلام پرچم و نشانه هدایت است او پیشوای بندگان و دوستان من است! «علی» نور روشنگر پیروان الهی، و همان کلمه ای است که بر انسان های متقی واجب کرده ام هر کس علی را دوست دارد، مرا دوست داشته و دشمنان وی دشمنان من هستند!! ای پیامبر! این فضیلت را به علی خبر ده، و رسول اکرم نیز خبر داد.[8]

 

خداشناسی علی(ع):

 

نحوه نگرشو شناخت آدمی در رابطه با خداوند، تاثیر شگفتی بر زندگی آدمی دارد. خداشناسی صرفا امری قلبی و ذهنی نیست که هیچ تاثیری در زندگی انسان نداشته باشد، بلکه انسان اینگونه زندگی می کند که خدا را می شناسد. خداوند همه چیز یک مومن است، اینکه مومن چگونه فهمی از خدا دارد، در زندگی و رفتار و کردار او تاثیر می گذارد.

 

کسانی که تلقی ناآگاهانه ای از خدا دارند، رحمت خدا را محدود می کنند و خدا را همواره بر جایگاه غضب نشانده به انتظار لغزش بندگانش می ماند و آنان را به عذاب ابدی می کشاند. چنانکه خوارج نهروان خدا را اینگونه فرض می کردند. از نظر خوارج همه انسانها مخلد در آتش جهنم هستند جز عدد بسیار معدود. چنین اشخاصی همه مردم جهان را با دید کفر و الحاد می نگرند و دایره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود تصویر می کنند.[9]

 

اما کسانی که از خدا تلقی عالمانه و عاشقانه دارند، رحمت واسعه الهی را می بینند، و خداوند را همواره در جایگاه رحمت می دانند، که چون بنده ای دچار لغزش و خطا گشت و از ساحت قرب الهی دور گردد، خدای مهربان از سر لطف و رحمت به سوی بنده عاصی باز گردد تا بنده توفیق استغفار و توبه پیدا کند و چون بنده ای توبه کند، توبه او را بپذیرد و او را قبول نماید. «ثم تاب علیهم لیتوبوا ان الله هو التواب الرحیم» « پس[خدا] به آنان[توفیق] توبه داد، تا توبه کنند بی تردید خدا همان توبه پذیر مهربان است»[10]

 

اینگونه خداشناسی منطق علی(ع) است، وقتی برای فرزند خویش حضرت مجتبی(ع) و همه فرزندان معنوی خویش از دعا و توبه سخن می گوید چنین می فرماید:« بدان خداوندی که گنجینه های آسمان و زمین در دست اوست، تو را در دعا رخصت داد، و خود اجابت آن را بر عهده گرفته و تو را فرموده که از او بخواهی تا عطایت کند از او آمرزش طلبی تا بیامرزدت میان تو و خود کسی را نگمارده تا تو را از وی باز دارد؛ تو را به کسی وانگذاشته که در نزد او شفاعت کند»

 

اگر گناه کردی، از توبه منعت ننموده و در کیفرت شتاب نفرموده چون به او باز گردی، سرزنشت نکند؛ آن جا که رسوا شدنت سزاست، پرده ات را ندرد، در پذیرفتن توبه بر تو سخت نگرفته و حساب گناهت را نکشیده و از بخشایش نومیدت نگردانیده بلکه بازگشت را از گناه نیک شمرده و هر گناهت را یکی گرفته و هر کار نیکویت را ده حساب آورده و در توبه را برایت باز گذارد.[11]

 

اگر انسان خدا را به درستی بشناسد و باور کند و حضور او را در همه جا بپذیرد و گستره نعمت او را ببیند و در مقابل عظمت قدرت الهی سر فرود آورد و دل به او بسپارد به محکم ترین تکیه گاه پناه می برد و به آرامش حقیقی می رسد و هرگز گردنکشی و گردنفرازی نمی کند و در راه درست گام بر می دارد. در نگاه توحیدی امام علی(ع) عالم جلوه خداست و همه موجودات و مخلوقات جلوه گر عظمت و قدرت خداوندند، «الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه»[12]،«سپاس خدای را که به آفرینش مخلوقاتش برآفریدگان خود نمودار است»، زمامه هر جنبده ای به دست اوست و بازگشت هر آفریده ای بسوی اوست»[13].

 

علی حجت خدا بعد از پیامبر:

 

در مجموعه روایی اصول کافی شواهد عقلی و نقلی فراوانی بر اثبات مبانی نظری و عملی دینی و مذهبی شیعه وجود دارد، که مورد توجه اهل تحقیق قرار گرفته است. در این میان مباحثه منصور بن حازم با امام صادق(ع) چونان چراغی راه فرزندان آدم را می نمایاند و آنان را به تنهاه گریزگاه می کشاند.

 

ابن حازم می گوید: « به امام صادق(ع) عرض کردم: کسی که بداند برای او پروردگاری هست سزاوار است که بداند، برای آن پروردگار خرسندی است و خشم، و خرسندی  خشم او جز به وسیله وحی با فرستاده او معلوم نشود.»

 

و کسی که بر او وحی نازل نشود باید در جستجوی پیغمبران باشد و چون ایشان را بیابد باید بداند ایشان«حجت» خدایند و اطاعتشان لازم است. من به مردم گفتم آیا شما می دانید که پیامبر اسلام حضرت محمد(ص)«حجت» خدا بود در میان خلقش؟، گفتند آری!

 

گفتم: چون پیغمبر در گذشت، حجت خدا بر خلقش کیست؟ گفتند: قرآن، چون نیک نظر کردم دیدم همه فرق مسلمین و حتی زندیق که به قرآن ایمان ندارد در مجادلات و مباحثات خود بدان استدلال می کنند، و آیات قرآن را با رای و سلیقه خود تفسیر می کنند، پس دانستم، که قرآن بدون قیم حجت نباشد و آن قیم هر چه نسبت به قرآن گوید حق است.

 

سپس به ایشان گفتم: قیم قرآن کیست؟ گفتند: این مسعود قرآن می دانست عمر هم میدانست، خدیفه هم می داشت گفتم: تمام قرآن را گفتند نه، من کسی را ندیدم که بگوید جز علی(ع) تمام قرآن را میدانست و چون مطلبی میان مردم باشد جز علی کسی پاسخگو نیست. پس گواهی می دهم که علی(ع) قیم قرآن باشد و اطاعتش لازم و اوست حجت خدا بعد از پیامبر و اوست که هر چه نسبت به قرآن بگوید حق است، حضرت فرمودند خدایت رحمت کند.[14]

 

نکته دقیق و ظریف این روایت«دها نبودن کلام خدا» است و راه طریق خروج از اختلافات به واسطه حجن خدا که واقف بر همه امور ریز و درشت و آشکار و نهان است. شکی نیست که آدمی هیچگاه پی«حجت» و«دلیل» بر زمین گام نمی زند و تفاوت تنها در انتخاب«حجت» است او گاه خود را«حجت» عمل و نظر خویش و یا به واقع امام خویش می داند و گاه«دیگری» را.

 

احادیث و آیات درباره علی(ع)[15]

 

1- حدیث غدیر«... هر که من ولی و سرپرست اویم پس این علی نیز سرپرست و ولی اوست»

 

سند حدیث: این حدیث را 350 نفر از مفسران و تاریخ نویسان از اهل سنت با مدارک زیاد که نام این اشخاص در کتاب الغدیر آمده است، نقل کرده اند. مراد از واژه«مولی» در این حدیث براساس شواهد مستند موجود در کتب اهل سنت و شیعه به معنای«اولی به تصرف» است.

 

 

 

 

 

 

 

2- حدیث ثقلین:

 

« من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این دو دست بیازید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ گاه از هم جدا نمی شوند.»

 

سند حدیث: این حدیث را 200 نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند که میرحامد حسین نام این اشخاص را آورده است. همچنین صحت این حدیث توسط رسانه ای که «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در مصر در چند سال پیش در مورد این حدیث چاپ کرد به اثبات رسیده است.

 

کسانی که تا روز قیامت پیوند ناگسستنی با قرآن دارند باید مانند خود قرآن از خطا و اشتباه معصوم باشند و لازمه این دو مقام(مصونیت از گناه و اشتباه) آنست که قول و فعل اهل بیت علیهم السلام در اسلام حجت باشد. چنانکه اعتقاد شیعه همین است.

 

3- حدیث سفینه نوح:

 

« مثل- اهل بیت من در میان امتم همانند کشتی نوح است. هر کس وارد آن شد نجات یافت و هر کس به آن پناه نبرد غرق گردید.»

 

سند حدیث: این حدیث متواتر را 90 نفر از علمای اهل سنت نقل کرده که نام آنها را مرحوم میرحامد حسین در کتاب«عبقات الانوار» آورده است.

 

 

 

4- حدیثی دیگر:

 

«... سوگند به آن که جانم به دست اوست این شخص- علی- و کسانی که پیرو و شیعه اویند، در قیامت رستگارند.»

 

سند حدیث: این حدیث را سیوطی(دانشمند سنی مذهب) در کتاب«درالمنثور» آورده است. آیاتی در بیان فضایل و مقامات علی(ع):

 

  • سوره انسان یا هل أتی
  • سوره عادیات
  • سوره مائده آیه 55 آیه ولایت
  • سوره مائده آیه 67
  • سوره شوری آیه 23
  • سوره احزاب آیه 33 آیه تطهیر
  • سوره نساء آیه 59

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در پایان باید اعتراف نمود که مقام اهل بیت رسول اکرم(ص) چنان رفیع است که عنفای خیال ما را یارای پرواز به اوج قله قاف عظمت آنها نیست، ولی بقدر فهم قاصر خود، کف دستی از آب دریای پهناور ذات و صفات آنان را بر داشتن را ممکن داشته اند. در مقدمه کتاب اسرار آل محمد(ص) وجود اهل بیت را به دریاچه هایی تشبیه نموده اند که به وسیله کانالهای بزرگی به اقیانوس مرتبط باشند. و هر چه از آن دریاچه ها کم شود بجار آن از آب بی پایان اقیانوس سرازیر می شود، و در نتیجه بهمان اندازه که اقیانوس بی کران و بی نهایت است آب آن دریاچه ها بی نهایت خواهد بود، ولی نه از خود بلکه بواسطه ارتباط با اقیانوس بزرگ.

 

 

 

پایان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست منابع

 

1- اسرار آب محمد(ص)، سلیم بن قیس، ترجمه اولین کتاب شیعه در زمان امیرالمومنین، چاپ دوازدهم.

 

2- اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی و آیاتی از قرآن کریم.

 

3- اینترنت، سایت های، (imamalinet.net) و علی- ویکی پدیا.

 

4- انسان کامل، مرتضی مطهری، انتشارات اسلامی، دیماه 1362.

 

5- تفسیر موضوعی نهج البلاغه، مصطفی دلشاد تهرانی، دفتر نشر معارف چاپ دوم 1384.

 

6- سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا قم- خیابان ارم.

 

7- سیره عبادی امام علی علیه السلام عباس عزیزی، انتشارات صلاه چاپ سوم زمستان 80.

 

8- سیره ائمه اطهار علیهم السلام، مرتضی مطهری، تهران: صدرا 1378.

 

9- جاذبه و دافعه علی(ع) مرتضی مطهری.

 

10- شیعه، مذاکرات و مکاتبات هانری مربن با علامه طباطبائی، انتشارات ثریا چاپ چهار 1382.

 

11- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، انتشارات نسیم حیات چاپ دوم زمستان 79.

 

 

 


[1] اخذ و اقتباس از کتاب اسرار آل محمد(ص)

[2] همان

[3] نهج البلاغع خطبه 192 ص 399

[4] لازم به توضیح است که جریان ولادت امیرالمومنین در خانه کعبه را، مرحوم علامه امینی از دهها کتاب معتبر سنت نقل نموده که به بخشی از آنها که در سایت- imamalinet.net- آمده است اشاره می گردد. الف- مروج الذهب مسعود ج 2 ص 2.  ب- تذکره الخواص الامه ابن جوزمی ص 7 ج- الفصول المهمه ص 14. د- سیره جلبی ج 1 ص 150. هـ- شرح الفشفاج ج 1 ص 151.

[5] سوره احزاب آیه 21.

[6] سوره نساء آیه 59.

[7] Imamalinet.net

[8] سایت imamalinet.net به نقل از فرائزالمسلمین ج 1 ص 151، شرح ابن ابی الحدید ج 9 ص 167.

[9] جاذبه و دافعه علی(ع)، ص 165-166.

[10] سوره توبه، آیه 118.

[11] نهج البلاغه، نامه 31

[12] همان خطبه 108

[13] همان خطبه 109

[14] اصول کافی، جلد اول ص 237-238

[15] اخذ و اقتباس از سایت imamalinet.net

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق امام علی(ع) معیار کمال

تحقیق در مورد انتخابات از دیدگاه امام خمینی

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد انتخابات از دیدگاه امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد انتخابات از دیدگاه امام خمینی


تحقیق در مورد انتخابات از دیدگاه امام خمینی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:9

فهرست:

انتخابات از دیدگاه امام خمینی

انقلاب اسلامی ایران یکی از کم نظیرترین انقلابهای دنیا است که بدون حمایت آشکار یا پنهان قدرتهای بزرگ وعلی رغم عناد شدید استکبار جهانی ، با بالاترین حمایت از طرف توده های مردم در لبیک به دعوت رهبر کبیر انقلاب به پیروزی رسید .اتکال به عنایت خداوند و اتکا به توده های مسلمان و مومن یکی از بارزترین صفات امام خمینی(ره) در رهبری این انقلاب بزرگ بود .امام خمینی (ره) برخلاف تفسیر و تعبیر عده ای هیچگاه از روی مصلحت اندیشی اقدامی برخلاف باور و ایمان خود انجام نمی داد .اطلاعیه ها و اعلامیه های قبل از پیروزی نهضت آن مرد بزرگ تاریخ حاضر، مملو از تأکید و توجه به حضور مردم ، رأی مردم ونظر مردم است .هنوز صدای ملکوتی آن عزیز سفر کرده در اولین ساعات ورودش به میهن و در گلزار شهیدان بخون خفتۀ انقلاب اسلامی بگوش می رسد که فریاد می زد (( من دولت تعیین می کنم ،من به پشتوانۀ این ملت دولت تعیین می کنم ...،من به واسطۀ اینکه ملت مرا قبول دارد ،دولت تعیین می کنم ... )) حضرت امام با آن همه ایمان و استواری که به معنای تمام کلمه همچو جبل راسخ و از کوه هم استوارتر بود قدرت خویش را بواسطه این می داند که مردم او را قبول دارند .حضور مردم و رأی مردم یکی از واژه هایی است که مکرر و از عمق جان از زبان آن رجل الهی شنیده می شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد انتخابات از دیدگاه امام خمینی

تحقیق پاورپوینت امام حسین (ع) ودوران امامت ایشان

اختصاصی از فی دوو تحقیق پاورپوینت امام حسین (ع) ودوران امامت ایشان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق پاورپوینت امام حسین (ع) ودوران امامت ایشان


تحقیق پاورپوینت امام حسین (ع) و دوران امامت ایشان

امام حسین(ع) درسوم شعبان سال 4 هجری درمدینه به دنیا آمد. آن حضرت اولین تجربه سیاسی- مذهبی خود را در 5 سالگی با حضوردرمباهله با مسیحیان نجران بدست آورد.....

قیمت این فایل را تقریبا رایگان گذاشتیم تا همگی سطح دانسته هایمان نسبت به این امام بزرگوار بیشتر شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق پاورپوینت امام حسین (ع) ودوران امامت ایشان